زندکی عقیله بنی هاشم

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زندکی عقیله بنی هاشم

نگاهی گذرا به زندکی عقیله بنی هاشم

سومین فرزند حضرت فاطمه زهرا علیها السلام در پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجرت در مدینه منوره چشم به جهان گشود .

این نوزاد که از هر جهت با شخصیت بزرگ علی (ع) سازگار و زینت پدر بود «زینب » نام گرفت .

مادرش پاره تن رسول الله صلی الله علیه و آله و پدرش برادر و وصی پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله بود .

از همان نخستین روزهای کودکی، با مشکلاتی مواجه شد که تحمل آن ها برای غیر او کاری بس دشوار می نمود .

او در خردسالی با داغ رحلت جدش پیامبر (ص) مواجه شده و از آغوش پر مهر و محبت حبیب خدا جدا گردید، بعد از چند ماه در شهادت جانسوز مادرش زهرا علیها السلام به سوگ نشست

و بعد از شرکت در مراسم دفن مخفیانه مادر جوانش به دامان پر مهر و عطوفت علی علیه السلام پناهنده شد
.

زینب همچنان ناظر سکوت مظلومانه پدر بود و گریه های نیمه شبش را در کنار چاه های غربت نظاره می کرد تا اینکه دست شقی ترین فرد عالم، محراب کوفه را با خون امیر مؤمنان علیه السلام گلگون نمود

و زینب به همراه برادرانش در کنار بستر پدر، فرق شکافته او را دید و اشک فراق ریخت و شهادت پدر را شاهد بود .

مدت زمان زیادی نمی گذرد که زینب در مدینه مسموم شدن برادرش امام حسن علیه السلام را تجربه کرده و در بقیع با او وداع کرد .

و بالاخره در سال 60 هجری زینب که در کوران مصیبت ها آبدیده شده بود، به همراه امام حسین علیه السلام قدم در سفر کربلا می گذارد و در فاجعه غمبار کربلا، به خون غلطیدن ده ها تن از بهترین عزیزان خود را به نظاره می نشیند .

زینب کبری علیها السلام بعد از عاشورای خونین با صبر و استقامتی بی نظیر، پیام جاودانه حضرت ابا عبدالله علیه السلام را به جهانیان می رساند .

حضرت زینب علیها السلام بعد از واقعه کربلا و مشاهده آن همه مصائب و تحمل اسارت دوباره به مدینه مراجعت نمود

و بنا به نقلی، بعد از حادثه قحطی در مدینه به همراه همسر سخاوتمند خویش، عبد الله بن جعفر طیار به منطقه شام کوچ کرد و در نیمه رجب سال 62 قمری در همانجا وفات یافت و در «قریه رادیه دمشق » که امروزه به «زینبیه » معروف است به خاک سپرده شد(1) .

ادمه در پست بعد

ادامه پست قبلی

برخی از صفات ایشان

عقیله بنی هاشم، عقیله طالبیین، موثقه، عارفه، عالمه، محدثه، فاظله، کامله، و عابده آل علی، که از جمله القاب زیبای زینب کبری علیها السلام می باشد، نشانگر شمه ای از کمالات اوست

راز یک رؤیا

هنوز پنج سال از تولد زینب علیها السلام نگذشته بود که هنگامه رحلت پدر بزرگ گرامی اش رسول الله صلی الله علیه و آله فرا رسید .

در یکی از آن روزهای غمبار و حادثه ساز بود که زینب علیها السلام صبح زود برای تعبیر رؤیایی که شب قبل با دیدن آن پریشان شده و روحش ر آزار می داد به کنار بستر جدش رسول اکرم صلی الله علیه و آله شتافته و عرضه داشت:

پدر بزرک ! خواب دیدم که در اثر وزش تند بادی، هوا تاریک شد و من از وحشت آن در پشت درخت بزرگی پناه گرفتم، که ناگهان آن درخت عظیم در اثر فشار باد از جای کنده شد .

خود را به درخت دیگر رساندم که شاخه همان درخت بود، اما تند باد سخت آن را نیز از جای برکنده و با خود برد . پس از آن به شاخه ای دیگر از آن درخت پناه بردم، آن هم شکست .

آنگاه خود را به دو شاخه باقیمانده رساندم، اما آن ها نیز یکی بعد از دیگری در مقابل وزش توفان از من جدا شدند و من از شدت اضطراب از خواب بیدار شدم .

با شنیدن سخنان دختر 5 ساله، اشک در چشمان پیامبر حلقه زد و فرمود: دخترم! اما آن درخت بزرگ من هستم که از میان شما می روم و شاخه اول آن مادرت فاطمه علیها السلام است . شاخه دوم پدرت علی علیه السلام و دوتای دیگر برادرانت حسن و حسین علیهما السلام هستند که با رفتن آن ها جهان تیره و تار می گردد (2) .

در مکتب فاطمه علیها السلام

حضرت زینب علیها السلام بعد از جدایی از بزرگترین حامی خاندان رسالت، در کنار مادر خود که بدنبال ارتحال جانسوز پدر و مصیبت های بعد از آن در بستر بیماری افتاده بود، قرار گرفت .

وی علاوه بر پرستاری از مادر، شاهد ناجوانمردانه ترین حوادث تاریخ نیز بود . او یکی از کسانی است که مادرش را در ایراد خطبه دفاعیه در مسجد مدینه همراهی کرده است

و از آن درس ها آموخته، تجربه ها اندوخته و در سینه سوخته اش همچون امانتی گرانبها و میراثی جاویدان برای نسل های آینده به یادگار گذاشته است .

عده ای از تاریخ نگاران و محدثین نامدار، سند خطبه فدک را از این بانوی بزرگوار نقل کرده اند .

ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبین و در ذیل شرح حال عون بن عبد الله می گوید: مادر عون، زینب عقیله، دختر علی بن ابی طالب علیه السلام است،

زینب همان بانویی است که ابن عباس خطبه فدک فاطمه علیها السلام را از او روایت کرده است . ابن عباس در آغاز نقل خطبه می گوید: این خطبه را عقیله ما، زینب دختر علی علیه السلام برای ما روایت کرد .

همچنین شیخ صدوق در «علل الشرایع » و «من لا یحضره الفقیه » ، شیخ حر عاملی در وسایل الشیعة، طبرسی در احتجاج و علامه مجلسی در بحار الانوار، در ردیف عالمانی هستند که خطبه فدک را از حضرت زینب علیها السلام نقل کرده اند .

بنابر این حضرت زینب در حدود 6 سالگی، شایستگی حفظ خطبه استدلالی، عمیق و جامع مادرش فاطمه زهرا علیها السلام را داشته است و این نشانه بارزی از رشد فکری و بلوغ اندیشه و تعقل دختری است که در دامان عصمت و طهارت پرورش یافته است .

زینب کبری علیها السلام در آن سنین نه تنها به محتوای خطبه توجه کرد، بلکه تمام حرکات و سکنات مادر را در آن لحظات بحرانی برای الگو سازی نسل آینده به سینه تاریخ سپرد .

در متن روایت آمده است: عن زید بن علی علیه السلام عن عمته زینب اخت الحسین علیه السلام قالت: لما بلغ فاطمة علیها السلام اجماع ابی بکر علی منعها فدک، لاثت خمارها وخرجت فی حشرة نسائها ولمة من قومها وتجر اذراعها، ما تخرم من مشیة رسول الله صلی الله علیه و آله شیئا حتی وقفت علی ابی بکر . . . (3)

; زید بن علی از عمه اش زینب، خواهر امام حسین علیه السلام نقل می کند که فرمود: هنگامی که به مادرم فاطمه علیها السلام خبر رسید که ابوبکر قصد دارد او را [از ارث پدری محروم نماید] و از فدک منع کند،

آن حضرت مقنعه اش را بر سر پیچید و در میان بانوان و گروهی از قومش خارج شد، در حالی که دست هایش را می کشید، چیزی از راه رفتن رسول خدا صلی الله علیه و آله کم نگذاشت تا در مقابل ابی بکر ایستاد . . . .»

پاسدار عفت

حضرت زینب علیها السلام در پاسداری از عفت و عصمت، سر آمد دختران روزگار بود . وی با الهام از پیام آسمانی قرآن و طبق آموزه های پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام حجاب و عفت را مانند گوهری ارزشمند برای یک زن مسلمان می دانست

و بر این باور بود که زن هنگامی به خدای خود نزدیکتر است که خود را از معرض دید مردان بیگانه - به غیر موارد ضروری - حفظ نماید .

او از مادرش آموخته بود که: «لیس شی ء خیرا للمراة من ان لا یراها الرجل ولا تراه (4) ; چیزی برای زن نیکوتر از این نیست که: مرد [نامحرم] او را نبیند و او هم مرد [نامحرم] را نبیند .»

برای همین دختر جوان زهرا علیها السلام خود را کاملا از دید نامحرمان پوشیده نگاه می داشت .
یحیای مازنی یکی از اهالی مدینه می گوید:

من در شهر مدینه و در همسایگی امیر مؤمنان علی علیه السلام بودم و منزل من پهلوی منزلی بودکه زینب دختر علی علیه السلام در آنجا زندگی می کرد .

به خدا سوگند! هیچگاه کسی قد و قامت او را ندید و صدای او را هم نشنید . او هر گاه می خواست به زیارت جد بزرگوارش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برود، در دل شب و به همراه پدرش امیر مؤمنان علیه السلام و برادرانش حسن و حسین علیهما السلام می رفت .

علی علیه السلام در مورد تشرف این گونه زینب علیها السلام به امام حسن علیه السلام می فرمود: «اخشی ان ینظر احد الی شخص اختک زینب (5) ; بیم دارم که کسی به خواهرت زینب نگاه کند .»

ادامه در پست بعدی

ادامه پست قبلی

وصلت فرخنده

حضرت زینب علیها السلام به سن ازدواج رسیده بود . از بین خواستگاران متعددی که به منزل علی علیه السلام می آمدند، تقاضای عبدالله بن جعفر بن ابی طالب - برادر زاده علی علیه السلام که از طرف خود کسی را برای خواستگاری حضرت زینب فرستاده بود، - مورد پذیرش قرار گرفت .

در این وصلت فرخنده مهریه حضرت زینب مطابق با مهریه مادرش فاطمه علیها السلام یعنی 480 درهم معین گردید (6) .

قبل از ازدواج، حضرت زینب به عبدالله بن جعفر گفت: ای عبدالله! من با تو به شرطی ازدواج می کنم که اجازه دهی هر روز یکبار برادرم حسین علیه السلام را ببینم و اگر او زمانی به سفر رفت، به همراه او بروم و مانع مسافرت من نباشی .

عبدالله، یادگار شجاع، بزرگوار و پارسای جعفر طیار این شرط را پذیرفت و تا آخر زندگی به آن وفادار ماند .

عبدالله جعفر آن چنان کریم و فقیر نواز بودکه وی را «قطب سخا» می گفتند، او هیچگاه مستمندی را محروم نکرد وهیچ کار نیک را به خاطر پاداش دنیوی انجام نداد (7) .

هنگامی که عبدالله فهمید که سفر امام حسین علیه السلام به کربلا قطعی است، دو پسر خود عون و محمد را برای کمک به مادرشان به همراه قافله امام حسین علیه السلام روانه کرد

و به حضرت زینب علیها السلام سفارش کرد که اگر جنگی پیش آمد، فرزندانش از امام حسین علیه السلام حمایت کنند .

ارتباط قلبی و انس و علاقه زینب علیها السلام به برادر خود آنچنان بود که هنگامی که عبدالله بن عباس به امام حسین علیه السلام گفت: شما که به این سفر خطرناک می روید چرا زن ها را با خود می برید؟

! حضرت زینب با شنیدن این سخن سر از محمل خود برآورده و فرمود: ای پسر عباس! آیا می خواهی بین من و برادرم جدایی بیندازی؟! هرگز من از او جدا نخواهم شد (8).

امام حسین علیه السلام نیز به حضرت زینب علیها السلام علاقه فوق العاده ای داشت و در روایت آمده است:

هنگامی که زینب به دیدار امام حسین علیه السلام می آمد، آن حضرت به احترام زینب علیها السلام تمام قد بلند می شد و او را در جای خود می نشاند (9) .

در سنگر ارشاد

روزهایی که زمینه های نبرد جمل در حال شکل گیری بود، عایشه از بصره نامه ای به حفصه نوشت و از پیروزی های اولیه بر علیه کارگزاران و لشکر علی علیه السلام خبر داد . حفصه نیز نتوانست
خوشحالی درونی خود را مخفی کند .

او با گرد آوری زنان و دختران هم عقیده خود، مجلس جشن و شادی به راه انداخته و آن ها با خواندن سرودها و ترانه هایی که مضمون آن در فحش و ناسزا به علی علیه السلام بود، کف و دف می زدند .

ام سلمه همسر باوفای پیامبر صلی الله علیه و آله از شنیدن خبر برپایی چنین مجلس عیشی شدیدا ناراحت شده و خواست شخصا برای جلوگیری از آن اقدام نماید .

اما زینب علیها السلام فرمود: مادر جان! من از جانب شما می روم و آنان را از ادامه جلسه و سب امیرمؤمنان علیه السلام باز می دارم .

آنگاه زینب کبری علیها السلام به همراه عده ای از زنان و دختران بنی هاشم به جمع آنان رفتند . زن ها که بر گرد حفصه حلقه زده بودند

با دیدن حضرت زینب و بانوان اهل بیت علیهم السلام ساکت شدند . سپس آن حضرت خطاب به حفصه فرمود: «ان تظاهرت انت واختک علی امیر المؤمنین علیه السلام فقد تظاهرتما علی اخیه رسول الله صلی الله علیه و آله من قبل فانزل الله عزوجل فیکما ما انزل (10)

; اگر تو و خواهرت (منظور خواهر عقیدتی او است که عایشه می باشد) امروز بر علیه امیر مؤمنان هم دست شده [و توطئه می کنید]،

دیروز هم بر برادرش رسول الله صلی الله علیه و آله هم پیمان شده [و نقشه می کشیدید و دل او را می آزردید] تا اینکه خداوند متعال در سرزنش شما آیه فرستاد (11) .»

زینب علیها السلام، معلم قرآن

یک سال پس از استقرار امیر مؤمنان علیه السلام در کوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به آن حضرت پیام فرستادند و گفتند: ما شنیده ایم که دختر شما حضرت زینب علیها السلام همانند

مادرش فاطمه زهرا علیها السلام منبع سرشار دانش و دارای علوم و کمالات است . اگر اجازه دهید در صبح یکی از روزهای عید به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهره مند شویم .
علی علیه السلام اجازه داد تا دختر عالمه اش زینب کبری علیها السلام، بانوان مسلمان کوفه را آموزش دهد و مشکلات علمی و دینی آنان را حل کند .

زینب علیها السلام نیز آمادگی خود را اعلام نمود و بعد از دیدارهای مقدماتی، جلسه تفسیر قرآن برای آنان تشکیل داده و پرسش ها و شبهات آنان را جواب می داد (12) .

فرهنگبان شیعه

نام زینب کبری علیها السلام به عنوان یکی از محدثان برجسته شیعه، صفحات کتاب های رجال را مزین کرده است .
روایت های آن حضرت در منابع معتبر شیعه از جمله در کتاب های «من لا یحضره الفقیه » ، «وسائل الشیعه » ، «دلائل الامامة » ، «بحار الانوار» ، «کفایة الاثر» ، «مناقب امیر المؤمنین علیه السلام » و . . . موجود است .

پی نوشت:

1) گفتنی است که در مورد محل دفن حضرت زینب علیها السلام اختلاف شدیدی میان سیره نویسان و تاریخ نگاران وجود دارد، آنچه که در متن آمده، طبق نظر شیخ بهایی، محدث نوری، علامه بحر العلوم، محدث قمی، و از مورخان اهل سنت ابن بطوطه، ابن حورانی و صیادی شافعی و . . . است . ولی برخی محل دفن آن حضرت را در مصر و بعضی دیگر در بقیع می دانند .
اما بهتر است از زبان حضرتش بگوییم:
بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی
در سینه های مردم عارف مزار ماست
(حضرت زینب کبری، ص 167; زینب قهرمان، ص 395; تاریخ اماکن زیارتی و سیاحتی سوریه، ص 65) .
2) زینب الکبری، ص 34 .
3) مواقف الشیعة، ج 1، ص 480; دلائل الامامه، ص 31; بلاغات النساء، ص 26 .
4) مناقب امیر المؤمنین علیه السلام، محمد کوفی، ص 210 .
5) وفیات الائمه، ص 435، بااختصار .
6) فرازهایی از زندگی زینب کبری علیها السلام، ص 71 .
7) الاصابه، ج 3، ص 49 .
Dirol ریاحین الشریعة، ج 3، ص 41 .
9) زینب الکبری، ص 22 .
10) الجمل، شیخ مفید، ص 149; وقعة الجمل، ص 33 .
11) اشاره به آیه 3 در سوره «تحریم » است که خداوند می فرماید: «واذ اسر النبی الی بعض ازواجه حدیثا» ; «هنگامی که پیامبر به برخی اززنانش (حفصه) رازی را به امانت سپرد . . .» برای توضیح بیشتر به تفاسیر ذیل آیه، از جمله تفسیر روح المعانی، ج 28، ص 152 رجوع شود .
12) ریاحین الشریعه، ج 3، ص 57 .

زمان ورود حضرت زینب (س) به کاخ یزید لعین جچه آیه ای راخواند؟وحضرت زینب (س) در جواب او چه آیه ای را تلاوت کردند؟

موضوع قفل شده است