احکام روزانه
تبهای اولیه
سلام خدمت دوستان گرامی
از امروز به امید خدا هر روز از رساله عملیه یک مسأله شرعی بیان می شود.به خاطر این که وارد مسائل فرعی نشویم، قوانینی را وضع کردم که خواهشمندم به آن عمل شود.
1.احکام از ابتدای رساله عملیه حضرت امام میباشد ومسائل اختلافی از کتاب تفاوت فتاوای استاد فلاح زاده ذیل آن می آید.
2.هر روز فقط یک مسئله توسط کاربر علامه حلی مطرح میشود و افراد دیگر نباید طرح مسئله کنند.
3.هرسوالی که درباره مسئله ای دارید تنها در همان روز می توانید بپرسید نه در روزهای دیگر.(البته در مکان های دیگر سایت می توانید مطرح کنید.)
4.پاسخ سوالات را در حد امکان كارشناسان محترم پاسخ می دهند. اما اگر کاربری پاسخ داد،باید مستندباشد و به مسائل حاشیه ای نپردازد.
با تشکر فراوان
احکام تقليد
مسئله اول: عقيده مسلمان به اصول دين بايد از روي دليل باشد، ولي در احکام غير ضروري دين بايد يا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روي دليل به دست آورد،يا از مجتهد تقليد کند، يعني به دستور او رفتار نمايد، يا از راه احتياط طوري به وظيفه خود عمل نمايد که يقين کند تکليف خود را انجام داده است، مثلا اگر عده اي از مجتهدين عملي را حرام ميدانند و عده ديگر ميگويند حرام نيست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملي را بعضي واجب و بعضي مستحب ميدانند آن را بجا آورد. پس کساني که مجتهد نيستند و نميتوانند به احتياط عمل کنند واجب است از مجتهد تقليد نمايند.
مسئله دوم: تقليد در احکام عمل کردن به دستور مجتهد است. و از مجتهدي بايد تقليد کرد که مرد و بالغ و عاقل و شيعه دوازده امامي و حلال زاده و زنده و عادل باشد. و نيز بنابر احتياط واجب بايد از مجتهدي تقليد کرد که حريص به دنيا نباشد و از مجتهدين ديگر اعلم باشد، يعني در فهميدن حکم خدا از تمام مجتهدين زمان خود استادتر باشد.
مسئله سوم :مجتهد و اعلم را از سه راه ميتوان شناخت: اول: آنکه خود انسان يقين کند، مثل آنکه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوم: آنکه دو نفر عالم عادل که ميتوانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند مجتهد بودن يا اعلم بودن کسي را تصديق کنند، به شرط آنکه دو نفر عالم عادل ديگر با گفته آنان مخالفت ننمايند. سوم: آنکه عده اي از اهل علم که ميتوانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند و از گفته آنان اطمينان پيدا ميشود، مجتهد بودن و يا اعلم بودن کسي را تصديق کنند.
مسئله چهارم: اگر شناختن اعلم مشکل باشد به احتياط واجب بايد از کسي تقليد کند که گمان به اعلم بودن او دارد، بلکه اگر احتمال ضعيفي هم بدهد که کسي اعلم است و بداند ديگري از او اعلم نيست به احتياط واجب بايد از او تقليد نمايد. و اگرچند نفر در نظر او اعلم از ديگران و با يکديگر مساوي باشند بايد از يکي ازآنان تقليد نمايد.
مساله پنجم: به دست آوردن فتوي ،يعني دستور مجتهد چهار راه دارد:
اول: شنيدن از خود مجتهد.
دوم: شنيدن از دو نفر عادل که فتواي مجتهد را نقل کنند.
سوم: شنيدن از کسي که مورد اطمينان و راستگوست.
چهارم: ديدن در رساله مجتهد در صورتي که انسان به درستي آن رساله اطمينان داشته باشد.
مسئله ششم:تا انسان يقين نکند که فتواي مجتهد عوض شده است، ميتواند به آنچه در رساله نوشته شده عمل نمايد و اگر احتمال دهد که فتواي او عوض شده، جستجو لازم نيست.
مسئله هفتم :اگر مجتهد اعلم در مساله اي فتوي دهد، مقلد آن مجتهد يعني کسي که از او تقليد ميکند نميتواند در آن مساله به فتواي مجتهد ديگر عمل کند، ولي اگر فتوي ندهد و بفرمايد احتياط آن است که فلان طور عمل شود مثلا بفرمايد احتياط آن است که در رکعت سوم و چهارم نماز، سه مرتبه تسبيحات اربعه يعني "سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر" بگويند، مقلد بايد يا به اين احتياط که احتياط واجبش ميگويند عمل کند و سه مرتبه بگويد يا بنابر احتياط واجب به فتواي مجتهدي که علم او از مجتهد اعلم کمتر و از مجتهدهاي ديگر بيشتر است،عمل نمايد، پس اگر او يک مرتبه گفتن را کافي بداند، ميتواند يک مرتبه بگويد. و همچنين است اگر مجتهد اعلم بفرمايد مساله محل تامل يا محل اشکال است.
مسئله نهم: تقليد ميت ابتداءا جايز نيست، ولي بقاي بر تقليد ميت اشکال ندارد. و بايد بقاي بر تقليد ميت به فتواي مجتهد زنده باشد و کسي که در بعضي از مسايل به فتواي مجتهدي عمل کرده، بعد از مردن آن مجتهد ميتواند در همه مسايل از او تقليد کند.
تفاوت فتاوا در مسئله نهم:1.تقلید ابتدایی از مجتهد میت جایز نیست.(آیات عظام:اراکی،امام خمینی،بهجت،تبریزی،خامنه ای،خویی،سیستانی،صافی،فاضل،گلپایگانی،مکارم،نوری)
2.جایز است،به شرط آن که در زمان حیات مجتهد ممیز بوده باشد،هر چند که بالغ نبوده باشد.(آیت الله زنجانی)
تفاوت فتوا در مسئله نهم:
1.بقا برتقلید میت جایز است(آیات عظام:اراکی،امام خمینی،خامنه ای،فاضل،مکارم،نوری)
2.تقلید از اعلم واجب است چه مرده باشد چه زنده(سیستانی،صافی)
3.حتی اگر مساوی باشد و به فتوای میت عمل کرده باشد،واجب است باقی بماند.(آیت الله زنجانی)
4.بقا در احکامی که عمل کرده یا یاد گرفته جایز است.(آیات عظام:تبریزی،گلپایگانی)
مسئله دهم: اگر در مساله اي به فتواي مجتهدي عمل کند و بعد از مردن او در همان مساله به فتواي مجتهد زنده رفتار نمايد، دوباره نميتواند آن را مطابق فتواي مجتهدي که از دنيا رفته است انجام دهد، ولي اگر مجتهد زنده در مساله اي فتوي ندهد و احتياط نمايد و مقلد مدتي به آن احتياط عمل کند، دوباره ميتواند به فتواي مجتهدي که از دنيا رفته عمل نمايد، مثلا اگر مجتهدي گفتن يک مرتبه "سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر" را در رکعت سوم و چهارم نماز،کافي بداند و مقلد مدتي به اين دستور عمل نمايد و يک مرتبه بگويد، چنانچه آن مجتهد از دنيا برود و مجتهد زنده احتياط واجب را در سه مرتبه گفتن بداند و مقلد مدتي به اين احتياط عمل کند و سه مرتبه بگويد، دوباره ميتواند به فتواي مجتهدي که از دنيا رفته برگردد و يک مرتبه بگويد.
مسئله دوازدهم: اگر براي انسان مساله اي پيش آيد که حکم آن را نميداند، ميتواند صبر کند تا فتواي مجتهد اعلم را به دست آورد يا اگر احتياط ممکن است به احتياط عمل نمايد، بلکه اگر احتياط ممکن نباشد چنانچه از انجام عمل، محذوري لازم نيايد، ميتواند عمل را به جا آورد. پس اگر معلوم شد که مخالف واقع يا گفتار مجتهد بوده دوباره بايد انجام دهد.
مسئله سیزدهم: اگر کسي فتواي مجتهدي را به ديگري بگويد، چنانچه فتواي آن مجتهد عوض شود،لازم نيست به او خبر دهد که فتوي عوض شده، ولي اگر بعد از گفتن فتوي بفهمد اشتباه کرده، در صورتي که ممکن باشد، بايد اشتباه را برطرف کند.
تفاوت فتاوا درمسائل تقلید:
الف:عدول از مجتهد زنده به زنده،در صورتی که مساوی باشند؛
1.جایز نیست.(آیات عظام :امام خمینی،خامنه ای و بنا بر احتیاط واجب مکارم شیرازی)
2.جایز است.(آیات عظام :بهجت،فاضل،تبریزی)
ب:عدول از مجتهد مرده به زنده:
1.جایز است.(آیات عظام:اراکی،امام خمینی،تبریزی،خامنه ای،خویی،زنجانی،فاضل،گلپایگانی،نوری)
2.در صورتی که اعلم باشد جایز نیست مگر آنکه فتوای میت،احتیاط واجب باشد که در این صورت میتوان به فتوای مجتهد زنده عمل کرد.(آیات عظام:بهجت،سیستانی،صافی،مکارم)
آب مطلق و مضاف
مسئله پانزدهم:آب يا مطلق است يا مضاف: آب مضاف آبي است که آن را از چيزي بگيرند،مثل آب هندوانه و گلاب، يا با چيزي مخلوط باشد، مثل آبي که به قدري با گل و مانند آن مخلوط شود که ديگر به آن آب نگويند. و غير اينها آب مطلق است و آن بر پنج قسم است: اول: آب کر. دوم: آب قليل. سوم: آب جاري. چهارم: آب باران.پنجم: آب چاه.
مسئله شانزدهم:آب کر مقدار آبي است که اگر در ظرفي که درازا و پهنا و گودي آن هر يک سه وجب و نيم است بريزند آن ظرف را پر کند، و وزن آن از من تبريز مثقال کمتر است، و به حسب کيلوي متعارف بنابر اقرب 419/377 کيلوگرم ميشود.
مسئله هفدهم: اگر عين نجس مانند بول و خون به آب کر برسد، چنانچه به واسطه آن بويا رنگ و يا مزه آب تغيير کند آب نجس ميشود، و اگر تغيير نکند، نجس نميشود.
مسئله نوزدهم: اگر عين نجس مانند خون به آبي که بيشتر از کر است برسد و بو يا رنگ يا مزه قسمتي از آن را تغيير دهد، چنانچه مقداري که تغيير نکرده کمتر از کر باشد،تمام آب نجس ميشود و اگر به اندازه کر يا بيشتر باشد، فقط مقداري که بو يا مزه يا رنگ آن تغيير کرده نجس است.
مسئله بیستم: آب فواره اگر متصل به کر باشد آب نجس را پاک ميکند در صورتي که مخلوط با آن شود. ولي اگر قطره قطره روي آن آب نجس بريزد آن را پاک نميکند،مگر آنکه چيزي روي فواره بگيرند تا آب آن قبل از قطره قطره شدن، به آب نجس متصل شود و با آن مخلوط گردد.
مسئله بیست و یک: اگر چيز نجس را زير شيري که متصل به کر است بشويند، آبي که از آن چيز ميريزد اگر متصل به کر باشد و بو يا رنگ يا مزه نجاست نگرفته باشد پاک است.
مسئله بست و دوم:اگر مقداري از آب کر يخ ببندد و باقي آن بقدر کر نباشد چنانچه نجاست به آن برسد نجس ميشود، و هر قدر از يخ هم آب شود نجس است .
مسئله بیست و سوم: آبي که به اندازه کر بوده، اگر انسان شک کند از کر کمتر شده يا نه مثل آب کر است ، يعني نجاست را پاک مي کند و اگر نجاستي هم به آن برسد نجس نمي شود. و آبي که کمتر از کر بوده و انسان شک دارد به مقدار کر شده يا نه حکم آب کر ندارد.