جمع بندی آیا یک باکتری روح دارد و بعد از مرگ به بهشت می رود؟

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا یک باکتری روح دارد و بعد از مرگ به بهشت می رود؟

اگر یک باکتری روح داشته باشد باید روحش در پی هر تقسیم سلولی دو نصف شوند.
تقسیم باکتری ها از نو غیر جنسی است. و بعد از تقسیم دو نیم می شوند.
اگر یک باکتری روح ندارد پس چرا باید انسان روح داشته باشد.فرق بین انسان و باکتری این است که باکتری تک سلولی است و انسان پرسلولی است.انگار که چندین میلیارد باکتری را کنار هم گذاشته اند و شده انسان

به نام خدا.

هر موجودی روح دارد. ولی روح باکتری و انسان با هم متفاوت است. در ضمن روح ماده نیست که تیکه بشه.

با آرزوی سلامتی ، ستایشگر :Gol:

ستايشگر;212680 نوشت:
به نام خدا.

هر موجودی روح دارد. ولی روح باکتری و انسان با هم متفاوت است. در ضمن روح ماده نیست که تیکه بشه.

با آرزوی سلامتی ، ستایشگر :gol:


ستايشگر;212680 نوشت:

بعضی از باکتری ها به روش تقسیم تولید مثل می کند.یعنی باکتری به دو قسمت تقسیم می شود در واقع حالا ما دو تا باکتری داریم ولی حالا تکلیف روح چی میشه

نقل قول:
بعضی از باکتری ها به روش تقسیم تولید مثل می کند.یعنی باکتری به دو قسمت تقسیم می شود در واقع حالا ما دو تا باکتری داریم ولی حالا تکلیف روح چی میشه

سلام
سوال شما رو با یک سوال جواب می دهم
آیا ضربان قلب شما دست شماست؟
اینطوری بپرسم
مرگ مغزی عبارت است از مختل شدن عملکرد فرایند سلول های مغز
همه قبول دارند مرگ مغزی مرگ شخص است
ولی قلب و سایر اعضاء او همچنان حیات دارند(چون قلب از مغز دستور نمیگیره)
شما به این حیات چی میگویید
بی ذی الروح و ذی الشعور فرق است.
بسیاری از فعل و انفعالات داخل بدن انسان بدون اراده هستند
مثل تکثیر سلولی و ...
علت پیوند اعضاء هم همین شعور و نوعی حیات سلول های این اعضاء است.

سید علی جان;212811 نوشت:
سلام سوال شما رو با یک سوال جواب می دهم آیا ضربان قلب شما دست شماست؟ اینطوری بپرسم مرگ مغزی عبارت است از مختل شدن عملکرد فرایند سلول های مغز همه قبول دارند مرگ مغزی مرگ شخص است ولی قلب و سایر اعضاء او همچنان حیات دارند(چون قلب از مغز دستور نمیگیره) شما به این حیات چی میگویید بی ذی الروح و ذی الشعور فرق است. بسیاری از فعل و انفعالات داخل بدن انسان بدون اراده هستند مثل تکثیر سلولی و ... علت پیوند اعضاء هم همین شعور و نوعی حیات سلول های این اعضاء است

سلام
دوست عزیز
ضربان قلب نتیجه تحریک خود بخود است تالبته با چشم پوشیهای بسیار! تقریباً شبیه پالسهای الکتریکی کریستال کوارتز است
و یا حرکات دودی شکل روده که خودبخود انجام میشود
فعالیت حیاتی یک باکتری و یا سلولهای دیگر به محض فراهم بودن شرایط داخلی و خارجی یک فعالیت خود بخود است
در مورد پیوند اعضاء هم همین است که شما میفرمایید که فعالیت زیستی هر ارگان بسته به فراهم بودن شرایط محیطی و داخلی یک ارگان است
موفق باشید

سید علی جان;212811 نوشت:

سلام
سوال شما رو با یک سوال جواب می دهم
آیا ضربان قلب شما دست شماست؟
اینطوری بپرسم
مرگ مغزی عبارت است از مختل شدن عملکرد فرایند سلول های مغز
همه قبول دارند مرگ مغزی مرگ شخص است
ولی قلب و سایر اعضاء او همچنان حیات دارند(چون قلب از مغز دستور نمیگیره)
شما به این حیات چی میگویید
بی ذی الروح و ذی الشعور فرق است.
بسیاری از فعل و انفعالات داخل بدن انسان بدون اراده هستند
مثل تکثیر سلولی و ...
علت پیوند اعضاء هم همین شعور و نوعی حیات سلول های این اعضاء است.

سید علی جان;212811 نوشت:

مرگ مغزی یعنی نرسیدن خون به مغز و در نتیجه از کار افتادن مغز و فردی که دچار مرگ مغزی شده تنها به وسیله دستگاه های مخصوصی می تواند زنده بماند.یک مقدار اطلاعات خود را افزایش دهید.شما اگر استرس داشته باشد قلبتان به تپش می افتد.بروید یک مقدار در مورد اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک و دستگاه هورمونی تحقیق کنید.

bertrand-russell;212781 نوشت:
بعضی از باکتری ها به روش تقسیم تولید مثل می کند.یعنی باکتری به دو قسمت تقسیم می شود در واقع حالا ما دو تا باکتری داریم ولی حالا تکلیف روح چی میشه

سلام
انسان هم از ماده ای که متعلق به بدن یه انسان دیگه هست بوجود میاد اما نوزاد متولد شده روح خودشو داره روح پدرش که نصف نمیشه با اسپرم بیاد تو بدن این!
در جهان بینی الهی انسان دو قسمت روح و جسم داره جسم ماده هست و از قوانین ماده پیروی می کنه روح هم مربوط به عالم دیگه هست که بعد از زوال جسم(چون ماده بالاخره فاسد میشه) به حیات خود ادامه میده برای همین میگیم حقیقت انسان روحشه که برای همیشه باقی هست.

تکثیر باکتری به روش تقسیم هم یک فرآیند مادی و فیزیکی است.برفرض اینکه باکتری روح داشته باشه شما باید به مسائل مربوط به روح باکتری!!! آشنا باشید تا بتوانید تحلیلش کنید

نقل قول:
مرگ مغزی یعنی نرسیدن خون به مغز و در نتیجه از کار افتادن مغز و فردی که دچار مرگ مغزی شده تنها به وسیله دستگاه های مخصوصی می تواند زنده بماند.یک مقدار اطلاعات خود را افزایش دهید.شما اگر استرس داشته باشد قلبتان به تپش می افتد.بروید یک مقدار در مورد اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک و دستگاه هورمونی تحقیق کنید.

به به
حالا فهمیدیم شما تو علوم تجربی وارد هستید!
والا اون چیزی که تو پزشکب قانونی به ما یاد دادند
این بود که بعضی علاقه مندان به فلسفه خاصتا فلسفه غرب که به مرز خود کشی می رسند! و خودشان را دار می زننند
اون طناب یا... جلوی دو رگ که یکی شون موجب خون رسونی به مغز هستش میشه
ممکنه سلولهای مغز به خاطر نرسیدن اکسیژن و خون بعد از 3دقیقه نابود شوند!
اما قلبشان که برای تپیدن از مغز دستور نمیگیره و ممکنه تحت شرایطی به فرد دیگری پیوند بخوره
.........
مساله سر این بود که باکتری چطوری می تونه تقسیم بشه و دو روحی بشه
من گفتم اگه جوابی برای این جسد فیلسوف مفلوک که بعد از مردن(جدایی روح) پیدا کردید
برای باکتری هم پیدا خواهید کرد

رصدگر;212846 نوشت:
سلام
انسان هم از ماده ای که متعلق به بدن یه انسان دیگه هست بوجود میاد اما نوزاد متولد شده روح خودشو داره روح پدرش که نصف نمیشه با اسپرم بیاد تو بدن این!
در جهان بینی الهی انسان دو قسمت روح و جسم داره جسم ماده هست و از قوانین ماده پیروی می کنه روح هم مربوط به عالم دیگه هست که بعد از زوال جسم(چون ماده بالاخره فاسد میشه) به حیات خود ادامه میده برای همین میگیم حقیقت انسان روحشه که برای همیشه باقی هست.

تکثیر باکتری به روش تقسیم هم یک فرآیند مادی و فیزیکی است.برفرض اینکه باکتری روح داشته باشه شما باید به مسائل مربوط به روح باکتری!!! آشنا باشید تا بتوانید تحلیلش کنید


رصدگر;212846 نوشت:

تولید مثل در انسان از نوع جنسی است و در باکتری غیر جنسی
من سوالم اینه اگر باکتری روح داشته باشه بعد از تقسیم شدنش چه بر سر روح می آید

bertrand-russell;212907 نوشت:
من سوالم اینه اگر باکتری روح داشته باشه بعد از تقسیم شدنش چه بر سر روح می آید

سلام

خوب برای قسمت جدید روح خلق می شه دیگه:Gig:

مثل یک انسان که وقتی در رحم مادر است روح در ان دمیده می شه

و زنده می شه

که خود همین دلیل بر اثبات روحه!!

سید علی جان;212848 نوشت:
به به
حالا فهمیدیم شما تو علوم تجربی وارد هستید!
والا اون چیزی که تو پزشکب قانونی به ما یاد دادند
این بود که بعضی علاقه مندان به فلسفه خاصتا فلسفه غرب که به مرز خود کشی می رسند! و خودشان را دار می زننند
اون طناب یا... جلوی دو رگ که یکی شون موجب خون رسونی به مغز هستش میشه
ممکنه سلولهای مغز به خاطر نرسیدن اکسیژن و خون بعد از 3دقیقه نابود شوند!
اما قلبشان که برای تپیدن از مغز دستور نمیگیره و ممکنه تحت شرایطی به فرد دیگری پیوند بخوره
.........
مساله سر این بود که باکتری چطوری می تونه تقسیم بشه و دو روحی بشه
من گفتم اگه جوابی برای این جسد فیلسوف مفلوک که بعد از مردن(جدایی روح) پیدا کردید
برای باکتری هم پیدا خواهید کرد

سید علی جان;212848 نوشت:

اعصاب دو نوع هستند ارادی و غیرارادی
اعمالی چون بزرگ و کوچک شدن مردمک چشم یا تپش قلب به وسیله اعصاب غیر ارادی کنترل می شوند.
البته من مقالاتی در مورد یوگی ها خوانده ام که آن ها می توانند ظربان قلب خود را کنترل کنند.

یا ابن الکوثر(ع);212909 نوشت:
سلام

خوب برای قسمت جدید روح خلق می شه دیگه:gig:

مثل یک انسان که وقتی در رحم مادر است روح در ان دمیده می شه

و زنده می شه

که خود همین دلیل بر اثبات روحه!!


یا ابن الکوثر(ع);212909 نوشت:

تولید مثل انسان و باکتری با هم فرق دارد.در تولید مثل جنسی به دو جنس نیاز است ولی در تولید مثل غیرجنسی فقط به یک موجود نیاز است.نوع تولید مثل بعضی از باکتری ها از نوع دونیم شدن است.درواقع باکتری تبدیل به دو باکتری می شود. و هر باکتری دارای یک بخش جدید و یک بخش قدیم است.
شما هم از هر چیزی برای اثبات روح استفاده می کنید

bertrand-russell;212925 نوشت:
تولید مثل انسان و باکتری با هم فرق دارد.در تولید مثل جنسی به دو جنس نیاز است ولی در تولید مثل غیرجنسی فقط به یک موجود نیاز است.نوع تولید مثل بعضی از باکتری ها از نوع دونیم شدن است.درواقع باکتری تبدیل به دو باکتری می شود. و هر باکتری دارای یک بخش جدید و یک بخش قدیم است. شما هم از هر چیزی برای اثبات روح استفاده می کنید

سلام

مشکل این است

که شما روح را وابسته به جسم می دانید که این تعریف روح نیست

حد اقل تاجایی که من می دانم!

برای همین با استدلالاتی که مربوط به جسم است به بحث می پردازید

بهتر است اول یک تعریف خوب از روح کسب کنید و بعد به بررسی بپردازید

در مورد باکتری باکتری تنها از دو نیم شدن نیست

روش های مختلفی دارد که حتی یک روش جنسی هم دارد

که مثل سلول های پیشرفته نیست

که با انتقال ژن یک باکتری به باکتری دیگر است اگر اشتباه نکنم توی زیست دبیرستان بود؟!

یا ابن الکوثر(ع);212930 نوشت:
سلام

مشکل این است

که شما روح را وابسته به جسم می دانید که این تعریف روح نیست

حد اقل تاجایی که من می دانم!

برای همین با استدلالاتی که مربوط به جسم است به بحث می پردازید

بهتر است اول یک تعریف خوب از روح کسب کنید و بعد به بررسی بپردازید

در مورد باکتری باکتری تنها از دو نیم شدن نیست

روش های مختلفی دارد که حتی یک روش جنسی هم دارد

که مثل سلول های پیشرفته نیست

که با انتقال ژن یک باکتری به باکتری دیگر است اگر اشتباه نکنم توی زیست دبیرستان بود؟!


یا ابن الکوثر(ع);212930 نوشت:

باکتری‌ها به روشهای تقسیم مستقیم، آمیختگی، قطعه قطعه شدن یا به‌وسیله کنیدی و همچنین جوانه زدن تکثیر می‌یابند.
نظر من این است که یک کارشناس بیاد در مورد روح نظر بده این که چیست و چکار می کنه
انتقال ژن سازنده انسولین انسان به باکتری برای تولید انسولین انسانی جز مهندسی ژنتیک است.

bertrand-russell;212937 نوشت:
باکتری‌ها به روشهای تقسیم مستقیم، آمیختگی، قطعه قطعه شدن یا به‌وسیله کنیدی و همچنین جوانه زدن تکثیر می‌یابند. نظر من این است که یک کارشناس بیاد در مورد روح نظر بده این که چیست و چکار می کنه انتقال ژن سازنده انسولین انسان به باکتری برای تولید انسولین انسانی جز مهندسی ژنتیک است.

سلام

بله

باید در مورد روح دقیق بدانید چیست

این طوری فایده نداره!:Gol:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مسلم

bertrand-russell;212674 نوشت:
اگر یک باکتری روح داشته باشد باید روحش در پی هر تقسیم سلولی دو نصف شوند.
تقسیم باکتری ها از نو غیر جنسی است. و بعد از تقسیم دو نیم می شوند.
اگر یک باکتری روح ندارد پس چرا باید انسان روح داشته باشد.فرق بین انسان و باکتری این است که باکتری تک سلولی است و انسان پرسلولی است.انگار که چندین میلیارد باکتری را کنار هم گذاشته اند و شده انسان

با سلام و احترام


برای پاسخ گویی به این سوال توجه به چند نکته ضروری است:

نکته اول:

روح سه مرتبه دارد، نباتی، حیوانی، انسانی
برخی موجودات که فقط رشد و نمو دارند، در مرتبه نفس نباتی هستند، مانند گیاهان، برخی موجودات که علاوه بر رشد و نمو دارای اراده و تحرک هم هستند، واجد مرتبه نفس حیوانی هستند، که به آن روح بخاری هم گفته می شود، و انسان ها که امور کلی و استنتاجی را نیز درک می کنند در مرتبه نفس انسانی هستند.(فرهنگ معارف اسلامی، سید جعفر سجادی، ج3، ص2022)
پس بنا بر آنچه گفته شد همه موجودات زنده، از جمله باکتری بهره و مرتبه ای از روح را دارند.

نکته دوم:

وجود روح اصلا تلازمی با جسمانیت ندارد، چه برسد به تعداد سلول، ممکن است موجود روحانی ای باشد که اصلا جسم ندارد، مثل خداوند، یا ملائکه،ولی روح دارد، یا ممکن است علاوه بر روح، دارای جسم هم باشد، که البته فرقی نمی کند که وجود جسمانی اش مرکب از سلولهای فراوان باشد یا تک سلولی، اصلا به تعداد سلول ربطی ندارد، یک باکتری تک سلولی یک موجود است، و انسان هم با بی نهایت سلول، یک موجود.
هر موجود زنده که به طور مستقل از آن به عنوان «یک موجود» تعبیر می کنند، روح دارد، و فرقی نمی کند از یک سلول تشکیل شده باشد، یا میلیاردها سلول.
پس این که چرا باکتری که دارای تک سلول است، روح انسانی ندارد، اما انسان که همان سلول است منتهی با وصف کثرت، نفس انسانی دارد، به خاطر جسم انسان نیست، اصلا روح تلازمی با جسم داشتن ندارد، بلکه حیوانات هم همین سلول ها را دارند اما فاقد نفس انسانی هستند.
به عبارت دیگر ما روح داشتن انسان را از طریق سلول داشتن برای انسان اثبات نمی کنیم، تا با سلول داشتن موجودات دیگر، روح انسانی برای آنها هم اثبات شود، یا با روح نداشتن موجودات سلول دار دیگر بگوییم انسان هم روح ندارد.

نکته سوم:

تولید مثل و تقسیم سلول به معنای تقسیم روح نیست، اساسا در تولید مثل موجودات، به هر طریقی که باشد، چه جنسی، چه غیر جنسی، نقش موجود مولد، فقط در دایره وجود جسمانی موجود جدید خلاصه می‌شود، بنابراین از تقسیم سلول، تقسیم روح استنباط نمی شود، بلکه تقسیم سلول صرفا نقش یک مُعد یا مهیا کننده وجود جسمانی باکتری دیگر جهت دریافت روح را ایفا می کند، مثل فرزند انسان که او هم چیزی غیر از مواد جسمانی پدر و مادرش نیست، از یک نطفه تبدیل به جنین شده و از خون مادر تغذیه کرده است، و سپس در چهار ماهگی روح به آن دمیده شده، اما این بدین معنا نیست که روح پدر یا مادر تقسیم شده باشد، یا از روح پدر و مادر کم شده، و در فرزند دمیده شده باشد، بلکه پدر و مادر صرفا مهیا کننده شرایط جسمانی فرزند هستند، و با فراهم شدن شرایط جسمانی، روح در آن دمیده می شود.
علاوه بر آن که نفس انسانی آن چیزی است که ما از آن تعبیر به «من» میکنیم، روشن است که چنین حقیقتی اصلا تقسیم برای آن معنا ندارد.

با تشکر

فکر میکنم موضوع باید اینطور بررسی بشه که اگه فرضا در قیامت اونها هم زنده بشن هر بدن هزاران روح داره!!

Masood11;586768 نوشت:
فکر میکنم موضوع باید اینطور بررسی بشه که اگه فرضا در قیامت اونها هم زنده بشن هر بدن هزاران روح داره!!

حشر حیوانات یک مسئله اختلافی است، اما در هر صورت پذیرش آن مستلزم تعلق یک بدن به چند روح نیست، همان طور که عرض کردم تولید مثل مربوط به بُعد جسمانی موجودات هست، که با تکامل، روح مستقلی در آن دمیده می شود، مثل تولید مثل در انسان، که اگرچه فرزند پاره تن پدر و مادر است، اما از جهت روح، هیچ وابستگی به پدر و مادر ندارد.
این که تولید مثل باکتری از طریق تقسیم شکل می گیرد نباید این شائبه را در ذهن ایجاد کند که روح همان باکتری قبلی است که در آن دو دمیده شده است.

ايا دونستن جواب اين سوال تغيير مثبتي در زندگي شما داره؟؟

مسلم;586853 نوشت:
مثل تولید مثل در انسان، که اگرچه فرزند پاره تن پدر و مادر است، اما از جهت روح، هیچ وابستگی به پدر و مادر ندارد.
این که تولید مثل باکتری از طریق تقسیم شکل می گیرد نباید این شائبه را در ذهن ایجاد کند که روح همان باکتری قبلی است که در آن دو دمیده شده است.

خب متاسفانه برای به دنیا آمدن فرزند انسان، مادر به دو نیم تقسیم نمیشه که دو فرد نیمه جدید بوجود بیاد! این بصورتیه که اگه مثلا موجود اول رو رنگ کنیم تا هزاران نسل بعدم موجود به اون رنگو تو محیط خواهیم دید!! یعنی همون جسم مشترک و در قیامتم که میگن همه جسم ها زنده میشن!!(یعنی فک کنم تو معاد جسمانی خلل ایجاد میکنه!)
در مورد تفکیک ناپذیری روح هم یه چیزی هست که بعدا میخواستم بپرسم و اون اینه که اگه روح تقسیم نمیشه پس چطور خداوند از روح خودش به ما میده و در ما میدمه!؟

mehrdad1919;586898 نوشت:
ايا دونستن جواب اين سوال تغيير مثبتي در زندگي شما داره؟؟

برای بعضیا دانایی مثل غذاست! شما چن روز میتونید بدون غذا زنده بمونید!؟
ممکنه احساس کنی چندان بهش وابسته نیستی ولی در نبودش درد و سختی شروع میشه!!

Masood11;586918 نوشت:
خب متاسفانه برای به دنیا آمدن فرزند انسان، مادر به دو نیم تقسیم نمیشه که دو فرد نیمه جدید بوجود بیاد! این بصورتیه که اگه مثلا موجود اول رو رنگ کنیم تا هزاران نسل بعدم موجود به اون رنگو تو محیط خواهیم دید!! یعنی همون جسم مشترک و در قیامتم که میگن همه جسم ها زنده میشن!!(یعنی فک کنم تو معاد جسمانی خلل ایجاد میکنه!)
در مورد تفکیک ناپذیری روح هم یه چیزی هست که بعدا میخواستم بپرسم و اون اینه که اگه روح تقسیم نمیشه پس چطور خداوند از روح خودش به ما میده و در ما میدمه!؟

ببینید اصلا لازم نیست بدنی که انسان ها، یا بر فرض موجودات با آن در آخرت محشور می شوند، عین همین بدن دنیوی آنها باشد، تا مشکل اشتراک جسم پیش بیاید، بلکه جایز است خداوند با موادی دیگر مثل همان بدن را ایجاد کند، (مجموعه آثار، استاد شهید مطهری، ج4، 698-699) همان طور که قرآن کریم در رابطه با قدرت خداوند بر معاد میفرماید:

«أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ قادِرٌ عَلى‏ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُم‏» (اسراء-99)
آيا نمى‏ دانند خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده، قادر است مثل آنان را بيافريند.

و این که خداوند فرمود:
«نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏» (حجر-29)
از روح خود در او دميدم‏.
به معنای تقسیم شدن روح خداوند نیست، بلکه به معنای اضافه مالکیت است، که به منظور احترام استعمال شده است، یعنی روحی که خداوند خالق و مالک آن است، آن را در انسان دمیده است، شما هم مالک هرچه باشید آن را به خود اضافه می کنید: ماشین من، خانه من، کتاب من، اما بدین معنا نیست که آنها جزئی از وجود شما هستند.
پس جمله «نفخت فیه من روحی» به این معنا که خداوند جزئی از وجودش را داده باشد، و از او کاسته شده باشد نیست، در اینصورت غیر از ایرادات دیگر سر از تجسیم و شرک در می آورد.(نعوذ بالله)

[="Tahoma"][="Navy"]

bertrand-russell;212674 نوشت:
اگر یک باکتری روح داشته باشد باید روحش در پی هر تقسیم سلولی دو نصف شوند.
تقسیم باکتری ها از نو غیر جنسی است. و بعد از تقسیم دو نیم می شوند.
اگر یک باکتری روح ندارد پس چرا باید انسان روح داشته باشد.فرق بین انسان و باکتری این است که باکتری تک سلولی است و انسان پرسلولی است.انگار که چندین میلیارد باکتری را کنار هم گذاشته اند و شده انسان

سلام
روح مراتبی دارد . روح نباتی که مجرد نیست و تنها کارش اداره ساختار وجودی گیاه است . روح حیوانی که دارای تجرد برزخی است و جاودانه است به جهت همین تجرد برزخی اش . روح انسانی که عموم انسانها از آن برخوردارند و تجردش برزخی و فوق آن است . این روح هم جاودانه است و بهشت و جهنم دارد .
و اما باکتری
باید ثابت شود چه نوع روحی آنرا اداره می کند به نظر می رسد روح این موجودات ریز فراتر از روح نباتی نباشد لذا نه تجردی دارند و نه جاودانگی و نه بهشت و جهنمی
یا علیم[/]

مسلم;586945 نوشت:
و این که خداوند فرمود:
«نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏» (حجر-29)
از روح خود در او دميدم‏.
به معنای تقسیم شدن روح خداوند نیست، بلکه به معنای اضافه مالکیت است، که به منظور احترام استعمال شده است، یعنی روحی که خداوند خالق و مالک آن است، آن را در انسان دمیده است، شما هم مالک هرچه باشید آن را به خود اضافه می کنید: ماشین من، خانه من، کتاب من، اما بدین معنا نیست که آنها جزئی از وجود شما هستند.
پس جمله «نفخت فیه من روحی» به این معنا که خداوند جزئی از وجودش را داده باشد، و از او کاسته شده باشد نیست، در اینصورت غیر از ایرادات دیگر سر از تجسیم و شرک در می آورد.(نعوذ بالله)

با سلام
ظاهرا از دید فلسفه نظریه ملاصدرا بیشتر پذیرفته شده و معتقدند که روح بعد از خلقت انسان و با گذر زمان در انسان حادث میشود. و وقتی نفس به وجود خارجی رسید خود را از بدن جدا میکند و به تکامل مپردازد تا به رشد و کمال نهایی برسد.
فرض میکنیم منظور از روحی که خداوند بر انسان دمیده هم همان استعدادی هست که در جسم ایجاد میشود تا با گذر زمان بشود روح و به کمال برسد.

اما این وسط باکتری چرا باید روح داشته باشد را متوجه نمیشوم. آیا روح نباتی و حیوانی هم به این دنیا می آیند تا به کمال برسند؟ رشد و کمال که مختص انسان است. این که تمام موجودات در عالم تسبیح خداوند رو میگویند شکی نیست اما این تسبیح گفتن برای به کمال رسیدن روحشان است؟ این روح نباتی مسلما فهم دارد که میداند باید آفریدگارش را تسبیح کند. درسته؟

Niyaz;587720 نوشت:
با سلام
ظاهرا از دید فلسفه نظریه ملاصدرا بیشتر پذیرفته شده و معتقدند که روح بعد از خلقت انسان و با گذر زمان در انسان حادث میشود. و وقتی نفس به وجود خارجی رسید خود را از بدن جدا میکند و به تکامل مپردازد تا به رشد و کمال نهایی برسد.
فرض میکنیم منظور از روحی که خداوند بر انسان دمیده هم همان استعدادی هست که در جسم ایجاد میشود تا با گذر زمان بشود روح و به کمال برسد.

اما این وسط باکتری چرا باید روح داشته باشد را متوجه نمیشوم. آیا روح نباتی و حیوانی هم به این دنیا می آیند تا به کمال برسند؟ رشد و کمال که مختص انسان است. این که تمام موجودات در عالم تسبیح خداوند رو میگویند شکی نیست اما این تسبیح گفتن برای به کمال رسیدن روحشان است؟ این روح نباتی مسلما فهم دارد که میداند باید آفریدگارش را تسبیح کند. درسته؟

با سلام
ببینید همه موجودات برای کمال خلق شده اند:
ربنا الذي أعطی كل شيء خلقه ثم هدی» (طه-50)
پروردگار ما آن است که همه اشیاء را خلق نموده و (با دادن ابزار مناسب، آنها را به سمت هدفشان) هدایت فرموده است.
اما هر کدام برای رسیدن به کمال و مرتبه مطلوب خود، کمال یک گیاه یا حیوان با توجه به ابزار و مراتبشان رشد و نمو است، و تغذیه و تولید مثل و...، و کمال جسمانی انسان نیز همین است، اما چون انسان علاوه بر جسم و غرایز و اهداف جسمانی، نفس انسانی هم دارد، انتظاراتی فراتر از او متوقع است.
پس آنچه که جسم را تدبیر و مدیریت می کند، و به کمال جسمانی می رساند، روح نباتی یا حیوانی است که برای هر موجود زنده ای لازم است، و اصلا بدون روح حیوانی، باکتری عملا مرده است، و هیچ رشد و نمو و فعل و انفعالی در او وجود نخواهد داشت، اما چون فاقد نفس انسانی هست، از او توقع رشد و کمال معنوی نیست.

همه موجودات زنده دارای روح هستند ، اما وعده بهشت و جهنم فقط به انسان داده شده ، نه به باکتری . و یا هر موجود زنده دیگری .

جمع بندی
___________________________
سوال:
باکتری از طریق تقسیم سلولی تولید مثل میکند، و اگر یک باکتری روح داشته باشد باید روحش نیز در پی هر تقسیم سلولی دو نصف شود، و اگر روح ندارد پس چرا باید انسان روح داشته باشد.فرق بین انسان و باکتری فقط این است که باکتری تک سلولی است و انسان پرسلولی است.
اصلا چه ضرورتی دارد که باکتری روح داشته باشد؟

پاسخ:
برای پاسخ گویی به این سوال توجه به چند نکته ضروری است:

نکته اول:
نفس، یا همان روح مدبر جسم، سه مرتبه دارد، نباتی، حیوانی، انسانی
برخی موجودات که فقط رشد و نمو دارند، در مرتبه نفس نباتی هستند، مانند گیاهان، برخی موجودات که علاوه بر رشد و نمو دارای اراده و تحرک هم هستند، واجد مرتبه نفس حیوانی هستند، که به آن روح بخاری هم گفته می شود، و انسان ها که امور کلی و استنتاجی را نیز درک می کنند در مرتبه نفس انسانی هستند.(1)
پس بنا بر آنچه گفته شد همه موجودات زنده دارای جسم، از جمله باکتری بهره و مرتبه ای از نفس را دارند و این برای آنها ضرورت دارد، حرکت و فعالیت ارادی آنها متوقف بر داشتن نفس است، والا زنده بودن و حیوانیت برای آنها ممکن نیست. (2)

نکته دوم
:
روح داشتن یک موجود اصلا تلازمی با جسمانیت ندارد، چه برسد به تعداد سلول، ممکن است موجودی باشد که اصلا جسم ندارد، مثل ملائکه، یا ممکن است، دارای جسم هم باشد، و فرقی نمی کند که وجود جسمانی اش مرکب از سلولهای فراوان باشد یا تک سلولی، اصلا به تعداد سلول ربطی ندارد، یک باکتری تک سلولی یک موجود است، و انسان هم با بی نهایت سلول، یک موجود.
هر موجود مادی زنده که به طور مستقل از آن به عنوان «یک موجود» تعبیر می کنند، روح دارد، و فرقی نمی کند از یک سلول تشکیل شده باشد، یا میلیاردها سلول.
پس این که چرا باکتری که دارای تک سلول است، روح انسانی ندارد، اما انسان که همان سلول است منتهی با وصف کثرت، نفس انسانی دارد، به خاطر سلولهای جسم انسان نیست.
به عبارت دیگر ما روح داشتن انسان را از طریق سلول داشتن برای انسان اثبات نمی کنیم، تا با سلول داشتن موجودات دیگر، روح انسانی برای آنها هم اثبات شود، یا با روح نداشتن موجودات سلول دار دیگر بگوییم انسان هم روح ندارد.

نکته سوم:
تولید مثل و تقسیم سلول به معنای تقسیم روح نیست، اساسا در تولید مثل موجودات، به هر طریقی که باشد، چه جنسی، چه غیر جنسی، نقش موجود مولد، فقط در دایره وجود جسمانی موجود جدید خلاصه می‌شود، بنابراین از تقسیم سلول، تقسیم روح استنباط نمی شود، بلکه تقسیم سلول صرفا نقش یک مُعد یا مهیا کننده وجود جسمانی باکتری دیگر جهت دریافت روح را ایفا می کند، مثل فرزند انسان که او هم چیزی غیر از مواد جسمانی پدر و مادرش نیست، از یک نطفه تبدیل به جنین شده و از خون مادر تغذیه کرده است، و سپس در چهار ماهگی روح به آن دمیده شده، اما این بدین معنا نیست که روح پدر یا مادر تقسیم شده باشد، یا از روح پدر و مادر کم شده، و در فرزند دمیده شده باشد، بلکه پدر و مادر صرفا مهیا کننده شرایط جسمانی فرزند هستند، و با فراهم شدن شرایط جسمانی، روح در آن دمیده می شود.

نکته چهارم:
نفس در حقیقت آن چیزی است که موجب شخصیت و یگانگی موجودات می شود که ما در مورد خودمان از آن تعبیر به «من» میکنیم و در جای خود اثبات شده است که چنین حقیقتی ذاتا مجرد است، چرا که تغییر و زمان و مکان در آن راه ندارد و اصلا تقسیم بردار نیست.(3)

_______________________________

1) فرهنگ معارف اسلامی، سید جعفر سجادی، ج3، ص2022، شواهد الربوبیه، ص181 به بعد.
2) شواهد الربوبیه، ملاصدرا، ص188.
3)ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج1، ص550.

موضوع قفل شده است