بررسی هویت اسلامی انقلاب های منطقه

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی هویت اسلامی انقلاب های منطقه

بسم الله قاصم الجبارین


دراین پست به بررسی هویت اسلامی بودن انقلاب های منطقه و برگشت آنها به ایران خواهیم پرداخت.

به نام خدا

رهبر انقلاب تونس فردی است به نام «راشد الغنوشی» . این فرد انقلابی سال ها در تبعید بود و هنگام پیرزو شدن انقلاب تونس به کشورش بازگشت.می دانید علت تبعیدش چه بود؟

جرم او انتشار کتاب ولایت فقیه امام خمینی(ره) است او کسی که نظریه ولایت فقیه امام را قبول کرد و به خاطر استقامتش بر اندیشه های امام رنج تبعید را تحمل کرد او خواهان برپایی حکومت اسلام است.

بنابراین معلوم می شود که انقلاب تونس بی ارتباط با انقلاب اسلامی ایران نیست بلکه الهام گرفته از اندیشه ناب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) است.

در پست های بعد به رابطه علمای اسلام و به خصوص تشیع (اصلا فقط تشیع زیرا علمای اهل سنت قیام علیه حکام حتی اگر طاغوت باشد را جایز نمی دانند)در انقلاب های منطقه خواهیم پرداخت.

سلام
موضوع به روز مناسب و کاربردی است!
موضوع انقلاب و قیام علیه طاغوت بین فقهاء اسلام اختلافی است!همانطور که دوستمان فرمودند متاثر از تبلیغات سیاسی معاویه و بعضا علماء درباری هرگونه شورش و قیام علیه خلیفه نوعی گناه و حتی ارتداد محسوب شده است.
اما در فقه شیعه این موضوع به دو قسم کلی تقسیم می شود
در زمان حضور معصوم
در مان غیبت معصوم
در زمان حضور معصوم باتفاق فقهاء هرگونه اقدام متوقف بر دستور صریح معصوم می باشد
و چنانچه تاریخ شیعه را تورق کنید! متوجه خواهید شد هیچکدام از معصومین دستور صریحی برای این کار ندادند! و حتی شیع ها را تشویق و ترغیب به تقیه و حفظ جان خود و حفظ معارف شیعه می کردند!
البته قیام های همچون مختار و زید همچنان حداقل برای بنده در پرده ای از ابهام باقی مانده است! که آیا امام تایید کردند یا خیر! حتی سکوت امام می تواند اماره تایید باشد.
اما در زمان غیبت
احادیثی داریم که به اطلاق انها به طور ضمنی و التزامی هرگونه ترافع به حاکم جور را حرام و در حکم مبارزه با شرع خدا دانسته اند.
از طرف دیگه اگر نگاهی به مبانی ولایت فقهیه امام رحمت الله علیه داشته باشیم
عمده دلیل ایشان از قیام و انقلاب را حفظ حدود و احکام اسلام دانستند. که در آن حکومت به عنوتان ضامن حفظ و اجرای حدود الاهی تعریف شده است.
اما این حرف که چه شرایط اجتماعی (مقبولیت) و فردی(رهبر) باید محقق باشد تا حکم انقلاب بر جامعه و فرد واجب باشد, نیازمند بررسی و تحقیقی میدانی است.
در مثال دوست عزیزم آیا انقلاب های اخیر نوعی اسلام خواهی است یا آزادی خواهی سیاسی! اگر چه ظاهر قضیه نشان از تجمع مسلین در مقابل حکومت های دیکتاتور وقت است! اما بعید نیست این اماره خواستن و تحقق انقلاب اسلامی نباشد.چرا که انچه مسلمانهای این کشور در جستجوی ان هستند ازادی سیاسی(دموکراسی) و داشتن حق انتخاب است! کما اینکه روند این انقلاب ها تا بدین روز که در حال تشکیل حکومت مستقل هستند گواه این مطلب است.
و خیلی فرق دارد بین ازادی خواهی سیاسی! و انچه امام در پی نظریه ژرف و عمیق ولایت فقیه دنبال آن بود.
به نظر حقیر اثبات این امر

نقل قول:
بنابراین معلوم می شود که انقلاب تونس بی ارتباط با انقلاب اسلامی ایران نیست بلکه الهام گرفته از اندیشه ناب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) است

بسیرا سخت خواهد بود

سلام
اما در خصوص تاثیر انقلاب اسلامی در تحولات اخیر منطقه
شاید بسیاری از شما به خاطر بعضی ظواهر امر! اینچنین برداشت کنید که این تحولات در پی ایجاد یک حکومت اسلامی می باشد. و انقلاب اسلامی ایران دارد به این تحولات جهت دهی می کند.
به عبارت دیگر آنچه باعث ایجاد انگیزه و بیشترین تاثیر را در ایجاد و تداوم این تحولات داشته! اسلامی بودن و فقیه مداری انقلاب اسلامی است.
ولی اگر به تاریخ انقلاب مراجعه کنیم! متوجه خواهیم شد که این برداشت نادرست است.
من از شما سوال می کنم!
چرا وقتی این انقلاب به پیروزی رسید و انقلاب مردمی با رهبری یک روحانی(بدون هیچ شکل و امکانات نظامی) توانست نظام شاهنشاهی و پهلوی با سابقه دو قرن را سرنگون سازد!!
ملتهای مسلمان دولتهای وقت! اقدام به چنین انقلابهایی که الان شاهد آن هستید, نشدند

اگر به شرایط و موقعیت آن زمان نگاه کنید به مراتب سهل و راحت تر میشد این تحولات را ایجاد و هدایت کرد.
اگر محتوای انقلاب اسلامی انگیزه می بود! حداقل بعد از 10سال از این انقلاب باید شاهد انقلابهای دیگری در منطقه می بودیم! چرا مقبولیت نداشت...
جواب
الان شما موقعیت جمهوری اسلامی ایران را در منطقه نگاه کنید..
به نظر شما چه چیزی به این محتوی اضافه شد]؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به عبارت دیگه ثمره انقلاب اسلامی که الان بروز داده شده و هویدا شده چیه؟
بله
ازادی سیاسی و استقلال همه جانبه ایی که این نظام را در منطقه به یک نظام موثر در ایجاد و هدایت روابط دیپلماتیک و حتی نظامی که قادر به مخالفت با نظام سرمایه دار غرب است.
به عبارتی دیگه
ملتهای مسلمان آن زمان و حتی بعض مسئولین همین نظام تا قبل از همین دهه اخیر باور نداشتند که می توان با همه این خفقان ها و تسلط نظامی و سیاسی کامل غرب، می توان به همچین موقعیت افتخار آمیزی رسید.
وقتی ملتهای مسلمان این آزادی سیاسی و قدرت منطقه را در ایران مشاهده کردند! متوجه شدند که این انقلاب بوده که این نظام را به اینجا رسانده!
آنچه برای آنها الان قابل درک است, آزادی سیاسی و داشتن قدرت مستقل در منطقه خاتا در مقابل غرب است
نه آنچه از آن به نظریه ولایت فقیه و دولت اسلامی که برگرفته از عقاید خاص مذهب شیعه است, تعبیر می شود.

سید علی جان;212364 نوشت:
خیلی فرق دارد بین ازادی خواهی سیاسی! و انچه امام در پی نظریه ژرف و عمیق ولایت فقیه دنبال آن بود.

بله فرق است اما اصل موضوع همان است اصل موضوع حکومت اسلام است

سلام علیکم


انقلاب بحرین

این انقلاب واضح ترین انقلاب است از نظر اسلامی بودن است البته شاید بگویید بحرین ها می گویند « لا شیعیه لا سنیه » بله می گویند همانطور آقای سید علی جان گفتند آزادی خواهی سیاسی است . لیکن در راس آن آیت الله شیخ عیسی قاسم قرار دارد که سال ها در قم تحصیل کرده و از اوضاع و شرایط ایران آگاه است و این اتفاقات پس از برگشت آیت الله عیسی قاسم اتفاق افتاد . حدود 2 سال پیش اکثریت مجلس بحرین را حزب الوفاق تصاحب کرد که رئیس آن شیخ علی سلمان روحانی جوان است. به نظر بنده حقیر این انقلاب در راستای روشنگری این افراد بوده است.

[="indigo"]سلام
[="darkolivegreen"]کسی درباره انقلاب بحرین سوالی نداره اگه سوال ندارید بریم انقلاب بعدی[/][/]

[="darkred"]انقلاب لیبی[/]

معمر قذافی رهبر لیبی: «انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب مردمی و مترقی در جهان نوین است و تمام مسلمانان جهان امیدهای بسیاری بدان بسته‌اند. انقلاب اسلامی ایران چهرۀ حقیقی اسلام را به همه جهانیان عرضه کرد.

مصطفی عبدالجلیل رئیس شورای انتقالی لیبی گفت: قانون جدید لیبی بر اساس شرع مقدس اسلام خواهد.

[="black"][/]

موفق باشيد و استوار

نقل قول:
نه آنچه از آن به نظریه ولایت فقیه و دولت اسلامی که برگرفته از عقاید خاص مذهب شیعه است, تعبیر می شود.

سلام
حكومت ظاهري بر مسلمين از شئون امامت به معناي خاص آن در شيعه است.
امري كه نه حتي به دست خود امام بلكه فقط از سوي ذات اقدس الاهي صادر ميشود.
لذا در زمان ما معصوم عليه السلام امام و حاكم هستند! و مقبوليت و عدم ان هيچ تاثيري در اين امر ندارد.
به عبارت ديگر برخلاف عده اي كه بعضا حتي اهل متشرعه بودند.دموكراسي به معناي مقبوليت عامه هيچ مبناي اسلامي و شرعي ندارد.
لذا با توجه به اين مباني در بحث امامت و ولايت انچه در دول مذكور رخ مي دهد!كاملا متفاوت از ايجاد حكومت اسلامي است.
در خصوص حكومت اسلامي ايران ان عده كه ولايت فقيه را ادامه ولايت ائمه مي دانند همان شئون را براي آن قائل خواهند بود! يعني حكومت از شئون ولايت فقيه خواهد بود و مقبوليت و عدم مقبوليت مردم هيچ تاثيري در آن ندارد.
ان عده هم كه قائل به چنين شئوني براي ولايت فقهاء نيستند! به تبع قولشان زماني ولايت فقيه مي تواند حكومت كند كه عامه مردم قبول كنند(دموكراسي)

[="darkred"]انقلاب مصر[/]
[="black"]اول به شخصیت سید قطب توجه کنید.
سید قطب (۹ اکتبر ۱۹۰۶ - ۲۹ اوت ۱۹۶۶ ) نویسندهٔ نظریه‌پرداز مصری و عضو اخوان المسلمین مصر بود.

شهرت او بیشتر به سبب بازنگری وی در تأثیر اصول‌گرایی اسلامی بر تحولات اجتماعی و سیاسی، به ویژه کتاب «نشانه‌های راه» (معالم فی الطریق) است. در کتاب تفسیر جامع قرآن، «فی ظلال القرآن الکریم» برداشت‌های مدرنی از مفاهیمی اسلامی نظیر «جهاد»، «جاهلیت» و «امت» مطرح شده‌است. این کتاب جایگاه مهمی در اندیشه‌های وی دارد.

قطب در روستای موشه در استان اسیوط مصر به دنیا آمد. پدرش حاج قطب ابراهیم، از محترمین و فعالان اجتماعی محل خود بود.

دوران ابتدایی را در همان روستا گذراند. از کودکی به آموختن قرآن پرداخت و در سن ۱۰ سالگی حافظ کل قرآن کریم شد.

از آنجا که پدرش عضو حزب وطنی اللواء بود، هر هفته جلسات بحث و بررسی مسائل مهم مصر و جهان اسلام در منزلش برگزار می‌گردید که وی نیز در آنها به طور فعال شرکت داشت.در انقلاب ۱۹۱۹ مصر، در حالی که بیش از ۱۳ سال نداشت، وی نیز همراه پدرش برای مردم سخنرانی می‌کرد و آنها را به جهاد و مقاومت ترغیب می‌نمود.

در سال ۱۹۲۰ برای ادامه تحصیل به قاهره رفت. در ۱۶ سالگی وارد دانشگاه عبدالعزیز شد. پس از آن به دانشگاه دارالعلوم راه یافت. وی در دوران دانشجویی، از دانشجویان مستعد و با پشتکار بود و توجه استادانش را به خود جلب کرد.

پس از دوران دانشجویی، به استخدام وزارت تعلیم و تربیت در آمد.

او به عنوان نویسنده و منتقد اغلب اوقاتش را صرف ادبیات می‌کرد. رمانی به نام اشواک (خارها) نوشت و حتا با نقدهایش نجیب محفوظ، رمان‌نویس مصری را از گمنامی درآورد.

در سال ۱۹۳۹ کارمند وزارت معارف مصر شد. برای تحصیل دربارهٔ سیستم‌های آموزشی بین سال‌های ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۰ با بورسیه تحصیلی به ایالات متحد رفت و مدرک کارشناسی ارشد خود را از کالج آموزشی ایالت کلرادو (نام فعلی‌اش دانشگاه شمال کلورادو است) دریافت کرد. «عدالت اجتماعی در اسلام» را که اولین اثر نظری مهمش در حوزهٔ نقد اجتماعی مذهبی است، در خارج از کشور در سال ۱۹۴۹ منتشر کرد.

مسائل زیادی در آمریکا بود که انتقاد شدید قطب را برمی‌انگیخت: نژادپرستی، مادی‌گرایی، آزادی فردی، سیستم اقتصادی، آرایش‌گران ناشی، ابتذال، ممنوعیت طلاق، هیجانات ورزشی و اختلاط «حیوانی» جنسیت‌ها (حتا در موقع رفتن به کلیسا). و از حمایت نکردن آمریکا از مبارزات مردم فلسطین نیز به شدت انتقاد می‌کرد. در مقاله‌ای که پس از بازگشت از آمریکا در مصر منتشر کرد، از رفتارهای جنسی در آمریکا به شدت انتقاد کرد:

دختر آمریکایی کاملاً به افسونگری‌های بدنش آگاه است. او می‌داند که افسون‌گری در چهره‌اش، چشمان نافذ و لب‌های تشنه‌اش نهفته‌است. او می‌داند که پستان‌های گِردش، باسن بزرگش، ران‌های خوش‌ترکیبش و ساق‌های صافش افسون‌گرند. او همهٔ این‌ها را می‌داند باز هم آن‌ها را نمی‌پوشاند.

و در مورد سلیقهٔ موسیقی دختر آمریکایی نوشت:

«موسیقی جازی را که سیاه‌پوستان بنوازند، ترجیح می‌دهد تا هم عشقش به هرج و مرج را ارضا کند و هم سلیقهٔ جنسی‌اش را...»

قطب نتیجه می‌گیرد که جلوه‌های اصلی زندگی آمریکایی «بَدْوی» و منزجرکننده‌است. در سال ۱۹۵۳ از خدمات دولتی استعفا داد تا به اخوان‌المسلمین بپیوندد و بعدها تأثیرگذارترین مبلّغ این گروه شد. مکتب فکری او اکنون به عنوان قطبی‌گری شناخته می‌شود.

هم اخوان‌المسلمین و هم قطب از ارتباط نزدیک‌شان با جنبش افسران آزاد در زمان کودتای ۱۹۵۲ و پس از آن راضی بودند. بسیاری از اعضای اخوان‌المسلمین انتظار داشتند که ناصر دولتی اسلامی تشکیل دهد، دست کم یک دموکراسی اسلامی. اما خیلی زود رابطهٔ میان اخوان‌المسلمین و افسران آزاد که موفقیت‌هایی در انقلاب کسب کرده بودند، تیره شد. افسران آزاد نه انتخابات برگزار می‌کردند و نه حاضر بودند مصرف الکل را ممنوع کنند. خیلی زود معلوم شد که اصول اسلامی اخوان‌المسلمین و ایدئولوژی سکولار ناصریسم با هم سازگار نیستند.

پس از تلاش برای ترور جمال عبدالناصر در سال ۱۹۵۴، دولت مصر به تأدیب اخوان‌المسلمین پرداخت. قطب و بسیاری دیگر از اعضای اخوان‌المسلمین را به خاطر مخالفت‌های شفاهی با سیاست‌های دولت حبس کرد. قطب در زندان دو اثر بسیار مهمش را نوشت: تفسیری بر قرآن (فی ظلال القران الکریم) و مانیفست اسلام سیاسی‌اش با عنوان «نشانه‌های راه». این آثار اندیشه‌های نهایی قطب را تشکیل می‌دهند، او در این کتاب‌ها بر مبنای تفسیرهایی از قرآن، تاریخ اسلام و مسائل اجتماعی و سیاسی مصر ادعاهایی افراطی و ساختارشکنانه مطرح کرده‌است.

قطب با وساطت نخست‌وزیر وقت عراق، عبدالسلام عارف، از زندان آزاد شد، اما هشت ماه بعد در اوت ۱۹۶۵ دوباره بازداشت شد. او متهم به طراحی برای سرنگونی دولت بود و به دادگاهی فرستاده شد که عده‌ای آن را دادگاهی نمایشی می‌نامند. اغلب اتهامات او مستقیماً برگرفته از کتاب معالم فی الطریق بود. او در دادگاه سرسختانه از عقایدش دفاع کرد. دادگاه قطب و شش عضو دیگر اخوان‌المسلمین را به اشد مجازات یعنی اعدام محکوم کرد. در ۲۹اوت ۱۹۶۶ سید قطب به دار آویخته شد.[/]

موضوع قفل شده است