چطور به خانوادم بگم خواستگارم رو رد نکنند؟؟؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چطور به خانوادم بگم خواستگارم رو رد نکنند؟؟؟

[="Tahoma"]سلام دوستان
من 4 ساله که بایه پسر رابطه دارم اما چون در خانواده ای خیلی مذهبی بزرگ شده ام رابطمون فقط در حد حرف زدن بوده و ما حتی با هم دست هم نمیدیم.
توی این 4 سال هم قصدمون ازدواج بوده اما چون موقعیت ازدواج نداشتیم مجبور بودیم صبر کنیم.من الان 21 سالم تموم شده و اون آقا پسر هم چند ماه از من کوچکتره(اما به علت موقعیت خانوادش خیلی عاقلتر از منه!!!)
متاسفانه خانواده ی من از رابطه مااطلاعی ندارند.اما خانواده ی اون آقا تمام ماجرا رو می دونند.
الان که من سال سوم هستم و ایشون سال دوم دانشگاهه، بالاخره زمینه برای خواستگاری فراهم شده و مامانش زنگ زده،اما خانواده ی من حتی قبول نمی کنند که اونها برای خواستگاری بیان!!!1- چون من دختر کوچیک خانواده هستم و خواهرم هنوز ازدواج نکرده 2-فکر می کنن من هنوز بچه ام ،چون همیشه به چشم بچه کوچیکه به من نگاه می کردن-3-میگن پسره هنوز دانشجوهه و سربازی هم نرفته 4-ما داریم از این شهری که توش هستیم به جای دیگه ای میریم.
حالا شما میگید من چکار کنم؟
حتی جرات نمیکنم به اومدن اونها اصرار کنم.از طرفی هم تا جایی که من اون آقا رو شناختم ،خیلی پسر خوب و نجیبیه و اینکه ما به هم علاقه مند شدیم.:geryeh:
تورو خدا شما ها یه چیزی بگید:Ghamgin:[/]

با سلام و احترام

- آیا نظر خانواده پسر در مورد این ازدواج و همچنین شما مثبته؟

- خانواده شما هنوز هم از رابطه شما با اون آقا پسر اطلاعی ندارند؟ (مامان آقاپسر به مامان‌تون چیزی نگفتند؟)

- بعد از پاسخ منفی خانوادتون، آقا پسر چی گفتند و چه واکنشی نشون دادند؟

- از لحاظ عقاید، فرهنگ و... با هم تناسب دارین؟

- خواهرتون چند سال از شما بزرگتر هستند؟

با تشکر

آذر بانو;211729 نوشت:
با سلام و احترام

آیا نظر خانواده پسر در مورد این ازدواج و همچنین شما مثبته؟

خانواده شما هنوز هم از رابطه شما با اون آقا پسر اطلاعی ندارند؟ (مامان آقاپسر به مامان‌تون چیزی نگفتند؟)

بعد از پاسخ منفی خانوادتون، آقا پسر چی گفتند و چه واکنشی نشون دادند؟

خواهرتون چند سال از شما بزرگتر هستند؟

با تشکر

نظر خانواده ی ایشون مثبته. نظر من هم که قبلا گفتم مثبته
اما خانواده ی من هنوز اطلاعی ندارند. قرار شده که خانواده ی ایشون هم چیزی نگن.
مادر ایشون که زنگ زد خونه ی ما، مامانم با اصرار من راضی شد که مادرش و خواهرش بیان تا یه جلسه زنونه باشه فقط.
بعدش که مامانش دوباره زنگ زده خونه ی ما مامانم گفت که نه!!! اما چون مادر ایشون اصرار کردند، قرار شد مامانم با من حرف بزنه و نظر من رو بپرسه و بعد اونا دوباره زنگ بزنن.
من با زبون بی زبونی گفتم بیان اما مامان بابام قبول نمی کنن.
خواهرم دو سال از من بزرگتره

از لحاظ عقاید هم خیلی شبیه هم هستیم.
تنها علتی که خانواده من قبول نمی کنند اینه که میگن من کوچیکم و پسره دانشجوهه و سربازی هم نرفته


با سلام و احترام

اگر خانوادتون فعلا راضی نشن، به نظرتون خانواده پسر حاضرند یکی دو سال صبر کنند؟ (آقا پسر چیزی در این رابطه نگفتند؟)

ضمنا در مقابل اصرار شما جهت اومدن خواستگار! مامان‌تون شک نکردند و واکنشی نشون ندادند؟

زمینه خواستگاری و ازدواج خواهرتون چجوره؟

آذر بانو;211731 نوشت:

خواهرم فراوون خواستگار داره تا الان شاید 50تا شده باشند!!! برخلاف من که ایشون اولین خواستگارمه(
خواهرم نمی خواد فعلا ازدواج کنه.میگه زوده
اون ها می تونن صبر کنند ولی مشکل اینه که ما تا 2-3 ماه دیگه از این شهر میریم.
منم می ترسم اوضاع بدتر بشه.مامانم هم میگه دختر به غربت نمیدم.
هرچند که من بارها بهش گفتم که حداقل تا 5-6 سال دیگه می خوام توی همین شهر بمونم(به علت دانشگاهم 2سال دیگه باید بمونم و در این شهری که الانزندگی می کنیم کار هم می کنم.)


با تشکر از پاسخ‌گویی شما

ان‌شاءالله به زودی تاپیک شما جهت پاسخ‌گویی و راهنمایی کارشناسان گرامی در نوبت مشاوره قرار گرفته میشه.

موفق باشید.

من الان عاجز و تشنه ی راهنمایی هستم
ممنون سعی می کنم کسدیگه ای رو برای پاسخ به سوالم پیدا کنم.
قبلا تا توی اسک دین سوالی می پرسیدیم بچه ها همه برای حل مشکل کمک می کردند.
به هر حال ممنون

به نام خدا.

نمیتونید از بزرگتر دیگه ای بخواید که کمکتون کنه؟ پدر بزرگ؟ مادر بزرگ؟ عمه؟ خاله؟ دایی؟ عمو؟

با آرزوی سلامتی ، ستایشگر :Gol:

آهو*;211745 نوشت:
من الان عاجز و تشنه ی راهنمایی هستم
ممنون سعی می کنم کسدیگه ای رو برای پاسخ به سوالم پیدا کنم.
قبلا تا توی اسک دین سوالی می پرسیدیم بچه ها همه برای حل مشکل کمک می کردند.
به هر حال ممنون

با سلام و احترام

نگران نباشید، بنده شرایط شما رو کاملا درک می‌کنم و میدونم به مشاوره فوری نیاز دارین. :Gol:

از این جهت قبل از اینکه شما بفرمایید در نظر داشتم تاپیک شما رو زودتر معرفی کنم.

اگر نوشتم "تاپیک شما در نوبت مشاوره قرار گرفته" به این معنی هست که مورد توجه بنده هست.:ok:

ان‌شاءالله به زودی پاسخ‌گوی سوالات شما هستند.

موفق باشید

سلام
از اين كه به انجمن مشاوره اعتماد داريد ممنونم
تو شرايط حساسي قرار داريد ولي بايد حساب شده پيش برويد.
مديريت ارتباط
به طور كلي بايد بگويم كه مديريت اين ارتباط براي ازدواج بيش از اين كه به دست شما باشد به دست آقا پسر و خانواده اش است يعني آنها بايد اصرار كنند تا شرايط خواستگاري مهيا شود. چون اولا خواستگاري در فرهنگ ما به خصوص خانواده هاي مذهبي با مرد است دوم اين كه خانواده پسر در جريان هستند و داستان را مي دانند. بنابراين تا حدود زيادي اصرار بايد از سمت آنها باشد.
خود شما هم بهتر داستان اين ارتباط را سربسته به مادرتان بگوييد. و از آنها بخواهيد كه به شما فرصت انتخاب و تحقيق بدهند و اين فرصت را كه حق شماست از شما نگيرند. البته بايد با مدارا جلو برويد و به دلائل منطقي و سخنان والدين گوش كنيد.
- براي رسيدن به مقصود خود از افراد با نفوذ و محبوب و راز دار فاميل كمك بگيريد.
- دغدغه هاي خانواده ( داشتن دختر بزرگ تر، مشخص نبودن تكليف سربازي و كار پسر، و...)را براي طرف مقابل توضيح دهيد تا با ارائه راه حل بتوانند خانواده شما را آرام كنند.
امتياز منفي
مراقب ادامه رابطه باشيد تك روي براي شما در كل امتياز منفي محسوب مي شود هر چند ممكن است ابتدا مثبت ارزيابي شود يعني با در جريان قرار ندادن خانواده ات، احتمالا پسر و خانواده اش اعتمادش به شما كمتر خواهد شد. بنابراين به آنها بگوييد كه من بدون در جريان گذاشتن خانواده تصميمي نمي گيرم و نظر والدين براي فوق العاده مهم است.
مشاوره ازدواج
در مشاوره هاي ازدواج بيان مي شود كه بهتر است پسر بزرگ تر حداقل 3-2 سال باشد و اين به دلايل مختلفي است كه در كتب مشاوره ذكر شده است. البته نسخه كلي نيست اما چون برخلاف روال مرسوم است بايد حساس باشيد بنابراين توصيه مي كنم اگر در مسير خواستگاري موفق شديد از مشاوره ازدواج غفلت نكنيد.
معنويت
براي رسيدن به آنچه صلاحتات است عوامل معنوي مانند دعا، نذر و صدقه را فراموش نكنيد.
معرفي كتاب
مشاوره قبل از ازدواج، سيد مهدي حسيني، نشر آوار نور، تهران.
جوانان و انتخاب همسر، علي اكبر مظاهري، نشر پارسايان، قم

موضوع قفل شده است