خدا پشت پنجره ایستاده

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خدا پشت پنجره ایستاده

[="purple"] به نام خدا[/]

[="DarkRed"]قصه علي كوچولو:[/]

[="black"]علي کوچولو با پدر و مادر و خواهرش سارا برای دیدن پدربزرگ و مادربزرگ رفته بودن به مزرعه. مادربزرگ یه تیرکمون به علي کوچولو داد تا باهاش بازی کنه. موقع بازی علي کوچولو به اشتباه یه تیر به سمت اردک خونگی مادربزرگش پرت کرد که به سرش خورد و اونو کشت:jangjoo:

علي وحشت زده شد...لاشه رو برداشت و برد پشت هیزمها قایم کرد. وقتی سرشو بلند کرد دید که خواهرش همه چیزو ... دیده ... ولی حرفی نزد.:Moteajeb!:[/]

برچسب: 

[="Black"]
مادربزرگ به سارا گفت " توی شستن ظرفها کمکم کن" ولی سارا گفت: " مامان بزرگ علي بهم گفته که میخواد تو کارای آشپزخونه کمک کنه" و زیر لبی به علي کوچولو گفت: " اردکه رو یادت میاد؟:Cheshmak:" ... علي ظرفا رو شست:Ghamgin:

بعد از ظهر اون روز پدربزرگ گفت که میخواد بچه ها رو ببره ماهیگیری ولی مادربزرگ گفت :" متاسفانه من برای درست کردن شام به کمک سارا احتیاج دارم" سارا لبخندی زد و گفت:"نگران نباشید چونکه علی به من گفته میخواد کمک کنه" و زیر لبی به علي گفت: " اردکه رو یادت میاد؟:Cheshmak:"... اون روز سارا رفت ماهیگیری و علي تو درست کردن شام کمک کرد:Ghamgin:.[/]

چند روزی به همین منوال گذشت و علي مجبور بود علاوه بر کارای خودش کارای سارا رو هم انجام بده:help:.
تا اینکه نتونست تحمل کنه و رفت پیش مادربزرگش و همه چیز رو بهش اعتراف کرد. مادربزرگ لبخندی زد و اونو در آغوش گرفت و گفت:" عزیزدلم میدونم چی شده. من اون موقع کنارپنجره بودم و همه چیزو دیدم اما چون خیلی دوستت دارم بخشیدمت. من فقط میخواستم ببینم تا کی میخوای به سارا اجازه بدی به خاطر یه اشتباه تو رو در خدمت خودش بگیره!"


[="darkslateblue"]گذشته شما هرچی که باشه، هرکاری که کرده باشید.. هرکاری که [="black"]شیطان[/] دایم اون رو به رختون میکشه ( دروغ، تقلب، ترس، عادتهای بد، نفرت، عصبانیت، تلخی و...) هرچی که هست...

باید بدونید که خدا کنار پنجره ایستاه بوده و همه چیز رو دیده. همه زندگیتون، همه کاراتون رو دیده. اون میخواد که شما بدونید که دوستتون داره و شما رو بخشیده...
فقط میخواد ببینه تا کی به [="black"]شیطان[/] اجازه میدید به خاطر این کارا شما رو در خدمت بگیره!

بايد بدونيم هر وقت از خدا طلب بخشایش میکنیم نه تنها میبخشه بلکه فراموش هم میکنه.
همیشه به خاطر داشته باشید:
[/]
[="purple"]*خدا پشت پنجره ایستاده*[/]

[="deepskyblue"] هميشه و در همه جا ياد خدا باش و براي رضاي او كارهايت را انجام بده تا لذت دنيا و آخرت را داشته باشي .[/] :Rose:

سلام علیکم

دوستی میگفت

هر ورق از کتاب زندگی هر کسی
با نیازها مشکلات و خواسته هائی شروع

و با رفع یا باقی ماندن اثری بیادگار از این معضلات به پایان میرسد.


آنچه که در بین تمام صفحات این کتاب مشترک است امتحانی است الهی که در پس آن نیازها ومشکلات نهفته است
ولذا بدین واسطه است که نفسمان بر میزان عیار ما آگاه و شاهد میگردد .

سعی کنیم صفحات این کتاب را با عزت و سر بلندی نزد خدای رحمان پشت سر بگذاریم.


یاحق
موضوع قفل شده است