آيا ميدانستيد به حضرت زهرا هم وحي ميشود؟

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آيا ميدانستيد به حضرت زهرا هم وحي ميشود؟

براي حضرت زهرا سلام الله عليها در مدت 75 يا 95 روز بعد از آن اتفاقات درد ناك از سوي جبرئيل وحي ميشد كه جالب است كاتب وحي حضرت زهرا هم حضرت علي بوده اند همانطور كه كاتب وحي رسول الله هم ايشان بودند.
بر هر چه خليفه ي به ناحق لعنت

روایتی که امام خمینی از آن یادکرده، چنین است:
«ان فاطمه مکثت بعد رسول الله خمسه و سبعین یوما و قدکان دخلها حزن شدید علی ابیها و کان جبرئل یاتیها فیحسن و یخبرهابما یکون بعدها فی ذریتها و کان علی یکتب ذالک فهذا مصحف فاطمه.» فاطمه بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) بیش از هفتاد وپنج روز زنده نماند.

داغ پدر اندوهی سخت بر قلبش وارد ساخته بود; به این جهت جبرئیل پی در پی به حضورش می آمد و او را درعزای پدر تسلیت می گفت.خاطر غمین زهرا را تسلی می بخشید و ازمقام و منزلت پدرش، حوادثی که بعد از رحلت او بر فرزندانش وارد می گردید، خبر می داد.

امیرمومنان(ع) آنچه جبرئیل می گفت به رشته تحریر در می آورد. مجموع این سخنان «مصحف فاطمه » را شکل می دهد.

به نقل از سایت تبیان.

با سلام

حضرت زهرا(س) «محدثه» يعني كسي كه فرشتة الهي با او گفتگو داشته است و البته اين امر هرگز ملازم با پيامبري نيست.

با اين توضيح كه يكي از فضايلي كه براي حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ برشمرده اند، كه البته از بزرگترين فضايل آن حضرت است، نزول جبرئيل بر وي مي باشد. در كتاب كافي به سند معتبر آمده كه فاطمه پس از مرگ پدر دچار اندوهي عميق شد. اين بود كه جبرئيل جهت عرض تسليت خدمت ايشان آمده، و اخباري از آينده را برايش بيان نموده و علي ـ عليه السّلام ـ آنها را مي نوشت.(1) اين نوشته ها بعدها به «مصحف فاطمه» مشهور شد.(2) و به عنوان يكي از منابع علم ائمه، از امامي به امام ديگر سپرده شد. تا اينكه سرانجام به دست امام عصر رسيد.(3) از اين رو فاطمه عنوان «محدثه» يافت. يعني كسي كه با فرشتگان گفت و شنود دارد.(4) اين ويژگي مهم، ما را بر آن مي دارد تا اندكي پيرامون چگونگي دستيابي فاطمه ـ سلام الله عليها ـ به وحي و وجه تمايز آن با وحي در نبوت، سخن بگوييم.

وحي تشريفي

قرآن، مواردي غير از آنچه را كه ما به عنوان وحي بر انبياء مي شناسيم، را نيز وحي ناميده است. از جمله اينكه فرموده: وَ أَوْحي رَبُّكَ إِلَي النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً (و پروردگار تو به زنبور عسل وحي نمود كه از كوهها، خانه هايي برگزين)(5) و فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحي فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها (پس آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفريد و در هر آسماني، كار آن را وحي نمود)(6) و إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَي الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا (و هنگامي كه پروردگارت به فرشتگان وحي نمود، من با شما هستم كساني را كه ايمان آورده اند ثابت قدم بداريد)(7) و وَ أَوْحَيْنا إِلي أُمِّ مُوسي أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ (و به مادر موسي وحي كرديم كه موسي را شير بده و هنگامي كه بر جان او ترسيدي، وي را به دريا بينداز)(8) و وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَي الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَ بِرَسُولِي (و هنگامي كه به حواريون وحي كردم كه به من و رسولم (عيسي) ايمان بياوريد)(9) و نيز نزول جبرئيل به صورت انسان بر مريم و سخن گفتن با وي.(10)

اين آيات و تفاسير آن مي رساند آنچه از وحي شنيده شده كه مخصوص پيامبران است، «وحي تشريعي» مي باشد. ولي «وحي انبايي» بر غير پيامبر نيز نازل مي شود. تفاوت اين دو قسم وحي در آن است كه براساس وحي تشريعي، فرد به مقام نبوت نايل آمده ولي در وحي انبايي، بدون اينكه فرد از مقام نبوت برخوردار شود، به اخبار غيبي دست مي يابد. نزول وحي دربارة حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ نيز از قبيل وحي انبايي بوده و در آن مطالبي از جمله اخبار گذشته و آينده تا روز قيامت آمده است.(11)

حضرت فاطمه (س) و نزول جبرئيل

هرگاه نفس انسان از جنبة كمالات به مرتبه اي رفيع برسد، صورت هاي ملكي و ملكوتي برايش تمثّل مي يابند.(12) چنانكه دربارة حضرت مريم ـ سلام الله عليها ـ جبرئيل به صورت بشري، برايش تمثل يافت. فاطمه ـ سلام الله عليها ـ از اهل بيت پيامبر و به حكم آيه تطهير(13) معصوم مي باشد. حقيقت عصمت، نيروي ملكوتي است كه دارنده اش را از هرگونه عيب و زشتي، حفظ مي نمايد.

امام خميني دربارة شايستگي وجودي حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ براي دريافت وحي مي گويد: «مسألة فرود آمدن جبرئيل (بر حضرت زهرا) يك مسأله ساده نيست. خيال نشود كه جبرئيل براي هر كس امكان نزول دارد. يك تناسب كامل ميان مقام و عظمت جبرييل كه روح اعظم است، و روح آن شخصي كه جبرييل بر او وارد مي شود، لازم است.»(14)

و به دليل همين وسعت روح و شأن رفيع فاطمه ـ سلام الله عليها ـ بود كه پيامبر اكرم درباره اش فرموده: هر كس فاطمه را آن گونه كه حق معرفت بدو است بشناسد، ليلة القدر را ادراك كرده است، و همانا كه فاطمه ناميده شده است بدين لحاظ كه خلق از كنه معرفتش بريده شده اند ـ يعني به كنه معرفت او نمي رسند(15)

پاورقی:
1. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، انتشارات مسجد چهارده معصوم، ج 2، ص 355 ـ 356.
2. همان، ج 1، ص 346.
3. ابي جعفر محمد بن جرير بن رستم (طبري)، دلائل الامامه، قم، منشورات رضي، چاپ سوم، 1363، ص 28.
4. صدوق، علل الشرايع، نجف، مكتبة الحيدريه، 1385 هـ ، ص 182، باب 146، ح1.
5. نحل: 68.
6. فصلت: 12.
7. انفال: 12.
8. قصص: 7.
9. مائده: 111.
10. مريم: 16ـ21.
11. ر.ك. طبري، دلائل الامامه، قم، منشورات الرضي، چاپ سوم، 1363، ص 27 ـ 28.
12. ر.ك. حسن زاده آملي، حسن، شرح فص حكمة عصمتية في كلمة فاطمية، نشر طوبي، 1379، ص 350.
13. احزاب: 33.
14. صحيفة نور، ج 19، ص 278.
15. حسن زاده آملي، حسن، شرح فص حكمة عصمتية في كلمة فاطمية، نشر طوبي، 1379، ص 261.

ديوانه ي عشق حسين;211635 نوشت:
براي حضرت زهرا سلام الله عليها در مدت 75 يا 95 روز بعد از آن اتفاقات درد ناك از سوي جبرئيل وحي ميشد كه جالب است كاتب وحي حضرت زهرا هم حضرت علي بوده اند همانطور كه كاتب وحي رسول الله هم ايشان بودند.
بر هر چه خليفه ي به ناحق لعنت


فاطمه محدّثه
فاطمه زهراعليها السلام نه تنها در آغاز با علم لدُنّي از مسائل آگاه بود، بلكه در طول حياتش ملائكه با او حرف مي زدند و او را از مسائل آينده آگاه مي كردند.
حضرت صادق عليه السلام در اين باره مي فرمايد: "فاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ كانَتْ مُحَدَّثَةً وَلَمْ تَكُنْ نَبِيَّةً اِنَّما سُمِّيَتْ فاطِمَةُ مُحَدَّثَةً لِاَنَّ الْمَلائكَةَ كانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّماءِ فَتُنادِيها كَما تُنادي مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرانَ...؛(1) فاطمه، دختر رسول خدا، محدّثه بود؛ نه پيامبر. فاطمه را از اين جهت محدّثه ناميده اند كه فرشتگان از آسمان بر او نازل مي شدند و با او همانند مريم دختر عمران گفتگو داشتند."
امام صادق عليه السلام سخن خود را چنين ادامه مي دهد كه "شبي حضرت صديقه به فرشتگان هم كلام خويش فرمود: آيا آن زن كه بر جميع زنان عالم برتري دارد، مريم دختر عمران نيست؟ جواب دادند: نه؛ زيرا مريم فقط سيده زنان عالم در زمان خودش بود؛ ولي خداي متعال تو را سيده زنهاي عالم خودت و هم عالم زمان مريم و اوّلين و آخرين قرار داده است (يعني تو را بانوي بانوان جهان قرار داد)."
همچنين فرمود كه فاطمه بعد از رحلت پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله 75 روز بيشتر زنده نماند و غم جانسوز داغ پدر قلب او را لبريز كرده بود. به اين جهت، جبرئيل پي درپي به حضورش مي رسيد و او را در عزاي پدر تسليت مي گفت. آن حضرت در ادامه فرمود: "وَيُخْبِرُها عَنْ اَبِيها وَمَكانَهُ، وَيُخْبِرُها بِما يَكُونُ بَعْدَها في ذُرِّيَتِها وَكانَ عَلِيٌ عليه السلام يَكْتُبُ ذلِكَ فَهذا مُصْحَفُ فاطِمَةَعليها السلام؛(2) و او را از پدرش و مقام و منزلتش [در بهشت ] و نيز به حوادثي كه بعد از رحلت او بر ذريه اش وارد خواهد گشت، خبر مي داد. علي عليه السلام نيز آنچه را جبرئيل گزارش مي داد، مي نوشت. پس اين [مجموعه ] همان مصحف [معروف ]فاطمه زهرا است."
در زيارتنامه حضرت فاطمه عليها السلام مي خوانيم: "السَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ؛(3) سلام بر تو اي محدّثه دانا."

در کتاب فرهنگ سخنان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تالیف مرحوم دشتی رحمه الله علیه در ذیل حدیث 37 از سنن ابن ماجه و مسند ابویعلی دو تا حدیث در این رابطه نقل میکنه:
عن ابو عبد الله بن ماجه فی السنن و ابویعلی الموصلی فی المسند قال انس نقلا عن بنت رسول الله قالت یا ابتاه الی جبرئیل ننعاه انقطعت عنا اخبار السماء ، یا ابتاه لاینزل الوحی الینا من عند الله ابدا

آه ای پدر پس از تو باید شکوه های دل را به جبرئیل گفت ، آه که با وفات تو خبرهای آسمانی قطع شد و دیگر برای همیشه از طرف خدا وحی فرو فرستاده نخواهد شد
باز از همان دو کتاب از انس بن مالک روایت شده که حضرت زهرا علیهاالسلام پس از وفات پیامبر (ص) با غم و اندوه می گریست و می فرمود : یا ابتاه اجاب ربا دعاه یا ابتاه من جنه الفردوس ماواه یا ابتاه الی جبرئیل ننعاه ( ..... پس از تو باید با جبرئیل درد دل نمود)
************************

همچنانکه توجه فرمودید در هیچیک از منابع چه شیعی چه عامه ذکری از وحی شدن بر حضرت نشده است بلکه بنابر صفت معروفی که به آن حضرت داده شده حضرتش محدثه بودند

__________________________________________________
1) بحار الانوار، همان، ج 14، ص 206؛ ج 43، ص 78.
2) بحار الانوار، ج 22، ص 545 - 546، ح 63؛ ج 26، ص 41؛ اصول كافي، ج 1، ص 241.
3) بحار الانوار، ج 97، ص 195.


توحید-یکتاپرستی;211791 نوشت:
چرا مسلمانان باور دارند رسول الله خاتم پیامبران است. برای اینکه به هیچ کس دیگر بعد از ایشان وحی نمی شود.

سلام

می شود مستند کنید؟

علت ختم نبوت ختم وحی است؟

:Gig:

و یه سوال دیگر آیا وحی تنها مختص به انبیا است؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا ﴿39﴾
همان كسانى كه پيامهاى خدا را ابلاغ مى‏كنند و از او مى‏ترسند و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند و خدا براى حسابرسى كفايت مى‏كند (39)

مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿40﴾
محمد پدر هيچ يك از مردان شما نيست ولى فرستاده خدا و خاتم پيامبران است و خدا همواره بر هر چيزى داناست (40)

توحید-یکتاپرستی;211797 نوشت:
اگر وحی از جانب جبرئيل باشد مخصوص انبیا است

:Gig:

خوب پس فرشته ایی که به حضرت مریم وحی فرستاد و مژده حضرت مسیح(ع) را داد کی بود؟

جبرئیل نبود؟
:Gol:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا ﴿39﴾
همان كسانى كه پيامهاى خدا را ابلاغ مى‏كنند و از او مى‏ترسند و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند و خدا براى حسابرسى كفايت مى‏كند (39)

مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿40﴾
محمد پدر هيچ يك از مردان شما نيست ولى فرستاده خدا و خاتم پيامبران است و خدا همواره بر هر چيزى داناست (40)

خوب کجای آیه ختم وحی را ختم نبوت اعلام کرده یا بلعکس؟:Gol:

توحید-یکتاپرستی;211803 نوشت:
مگه شما به ختم نبوت اعتقاد ندارید

سلام

چرا

ما شهادت به ختم نبوت می دهیم

خوب این عقیده چه ربطی به سوالات من دارد؟

راستی

دوست دارم نظرتونو در این مورد بدانم

وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يرْسِلَ رَسُولًا فَيوحِي بِإِذْنِهِ مَا يشَاءُ إِنَّهُ عَلِي حَكِيمٌ(شوري/51)
و شايسته هيچ انساني نيست که خدا با او سخن گويد، مگر از راه وحي يا از پشت حجاب، يا رسولي مي‌فرستد و بفرمان او آنچه را بخواهد وحي مي‌کند؛ چرا که او بلندمقام و حکيم است!

یا ابن الکوثر(ع);211784 نوشت:

سلام

یه سوال

وحی تمام شده است یا باقی است؟

شما که عاقلید به من بگویید ممنون می شوم:gig:

و من را از جهل خارج کنید:gol:

بر اساس خطبه ي 133 نهج البلاغه ترجمه ي محمد دشتي كه ميفرمايد:

پس او (پيامبر اسلام صلي الله عليه و اله) را در پي پيامبران فرستاد و وحي را با فرستادن پيامبر ختم فرمود.

من استارتر اين موضوع هستم كه بنا به گفته ي حجت الاسلام و المسلمين روح الله خميني اين موضوع رو آغاز كردم ولي امروز كاملا اتفاقي در نهج البلاغه با اين خطبه مواجه شدم و بد ندونستم به شما هم بگم و اين هم پاسخ به سوال شما هم هست.

بر اساس خطبه ي 133 نهج البلاغه ترجمه ي محمد دشتي كه ميفرمايد: پس او (پيامبر اسلام صلي الله عليه و اله) را در پي پيامبران فرستاد و وحي را با فرستادن پيامبر ختم فرمود. من استارتر اين موضوع هستم كه بنا به گفته ي حجت الاسلام و المسلمين روح الله خميني اين موضوع رو آغاز كردم ولي امروز كاملا اتفاقي در نهج البلاغه با اين خطبه مواجه شدم و بد ندونستم به شما هم بگم و اين هم پاسخ به سوال شما هم هست. ------------------------------------------------------------- سلام ببخشید من مشکل دارم نمی تونم درست بنویسم نمی دونم مشکل از سایت یا رایانه ام قالبم بهم ریخته شده!!! ما منتظر جواب توحید یکتاپرستی بزرگوار هستیم تا نظرشون را بگویند اگر نیست جناب عمر بن علی بزرگوار که چه نام زیبایی پدرشون دارند جواب دهند تا ما بفهمیم چرا خداوند در این ایه گفته شایسته هیچ انسانی نیست که به این سه طریق سخن گوید؟ ------ به نظر من تاكيد ميكنم نظر من منظور انسان هاي عادي است وگرنه در معراج پيامبر بدون پرده با خدا سخن گفت. --------------------نقل قول از دیوانه عشق حسین دوست عزیز پیامبر هم انسان است!! --------------------------- چرا وحی به فاطمه ارسال نشود در حالی که اصل امامت به معنای باطل بودن ختم پیامبری است امامان به قول دوستان که از پیامبران بالاتر هستند حالا چرا وحی به ان نرسد وحی برای نوشتن قرانی دیگر یا مصحف فاطمه لازم است --------------------نقل از عمر بن علی می شود بگویید کجا گفته شده اصل امامت رد بر ختم نبوت است؟ کجا گفته شده امامان از تمامی انبیا بالا ترند؟ کجا گفته شده مصحف فاطمیه قرانی دیگر است؟ از شما می پرسم وحی تمام شده یا نه؟ سوالاتی که از نوحید یکتا پرستی پرسیدم را پاسخ گویید ممنون -------------------------- اين درست ولي پيامبران يا به عبارت صحيح تر پيام آوران با امامان متفاوتند و البته ما خيلي از رازهاي موجود در عصر امامانمان را نميدانيم. ------------------نقل از دیوانه ی عشق حسین برادر صبر کنید تا دوستمون به سوالات جواب دهنید ببخشید باز من مشکل قالب دارم باید ببینم چیست ممنون

سلام
بنده به مناسب موضوع دیگری با یکی از برادران اهل سنت که در این تاپیک هم حضور دارند در این خصوص مباحثه ای کوتاه داشته ایم که نیمه کاره ماند بد نیست شما هم ببینید:

نه تنها انبیاء بلکه هر فرد دیگری هر اندازه از علم داشته باشد به افاضه از سوی عالم مطلق یعنی خدای متعال است اما این افاضه هم باعث جدایی علم مستفیض از مفیض نیست بلکه علم مستفیض جلوه ای از علم مفیض است در ظرف وجودی او . پس اگر کسی به زمان مرگ خود آگاه شود درحقیقت خدای علیم اورا آگاه کرده است نه اینکه از پیش خود آگاه شده است . بعد ازآگاهی هم در علم خود مستقل نیست بلکه همچنان متصل به فیض الهی است .

2-

وحی درفرهنگ قرآن کریم به مطلق القائاتی گفته میشود که از سوی خداوند علیم به موجودات عالم میشود و این اعم از وحی تشریعی مثل قرآن کریم است . مواردی داریم که وحی به غیر انبیاء نسبت داده شده را مشاهده کنید :

[



سوره النحل (16): آيات 68 تا 69]

وَأَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِيمِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ (68) ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهاشَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةًلِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (69)
آیا می توان تصور کرد این وحی همان وحی تشریعی استکه به انبیاء می شود :
[


سوره طه (20): آيات 37 تا 41]

وَ لَقَدْ مَنَنَّاعَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرى‏ (37) إِذْ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّكَ مايُوحى‏ (38) أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَ عَدُوٌّ لَهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَ لِتُصْنَعَ عَلى‏ عَيْنِي (39) إِذْتَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى‏ مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْناكَ إِلى‏ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ قَتَلْتَ نَفْساًفَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمِّ وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلى‏ قَدَرٍ يا مُوسى‏ (40) وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي (41)
آیا مادر حضرت موسی ع از انبیاء بوده است که به او وحی اصطلاحی تعلق گیرد؟
پس القاء علوم و معارف به جان و عقل و اندیشه موجودات مخصوص انبیاء الهی نیست و وحی هم منحصر در وحی اصطلاحی تشریعی نمی باشد لذا" الا بماشاء" منحصر در انبیاء و رسل نمی گردد .
این هم آیه شریفه دیگری که دلالت بر عدم اختصاص رابطه معنوی به انبیاء و رسل است :
[


سوره آل‏عمران (3): آيات 42تا 43]

وَ إِذْقالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمِينَ (42) يامَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ (43)
بلکه هر انسان مومن پاک طینت و پاک دل که در راه حق و حقیقت استقامت ورزدشایسته القائات ملکوتی است :
[


سوره فصلت (41): آيات 30 تا 32]

إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُواتَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُأَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوابِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (30) نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِيالْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ لَكُمْ فِيها ما تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيها ما تَدَّعُونَ (31) نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ (32)


درپایان شما را به اندیشه ژرفتر و جامع تر در آیات قرآن کریمدعوت می کنم

موفق باشید
سلام
فکر نمی کنم در آنچه برایتانازآیات و ادله روشن آوردم حتی لحظه ای اندیشه کرده باشید وگرنه تفاوت وحی تشریعی بااقسام دیگر وحی را می فهمدید .
کسی نگفته و نمی گوید بعد از پیامبر خاتم ص وحی تشریعی به کسی شده یا می شود بلکه می گوییم وحی به معنای اعم از وحی تشریعی که همان اخبار از حقایق به نحو پنهانی است حتی شامل زنبور عسل هم می شود چه رسد به جان پاک مومنان روشن دل .
[


سوره النحل (16): آيات 68 تا 69]

وَأَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِأَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِبُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ (68) ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّالثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌمُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍيَتَفَكَّرُونَ (69)
[


سوره طه (20): آيات 37 تا 41]

وَ لَقَدْ مَنَنَّاعَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرى‏ (37) إِذْ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّكَ مايُوحى‏ (38) أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّفَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَ عَدُوٌّ لَهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَ لِتُصْنَعَ عَلى‏ عَيْنِي (39) إِذْتَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى‏ مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْناكَإِلى‏ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ قَتَلْتَ نَفْساًفَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمِّ وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِمَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلى‏ قَدَرٍ يا مُوسى‏ (40) وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي (41)
[


سوره آل‏عمران (3): آيات 42 تا 43]

وَ إِذْقالَتِالْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُإِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَاصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمِينَ (42) يا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ (43)
[


سوره فصلت (41): آيات 30 تا 32]

إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُواتَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُأَلاَّ تَخافُوا وَ لاتَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (30) نَحْنُأَوْلِياؤُكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ لَكُمْ فِيها ماتَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيها ما تَدَّعُونَ (31) نُزُلاً مِنْ غَفُورٍرَحِيمٍ (32)
پاسخ شما به این آیات چیست ؟

موفق درتدبر

با سلام
وحی سخن گفتن خداوند با بنده مقرب است.
همانطور که اساتید بزرگوار اشاره کردند ،طبق آیات قرآن به انسانهایی که در شمار انبیا نبودند نیز وحی میشده است. ،وحی همان کلامی بود که باعث شد تا مادر حضرت موسی(ع) کودک ناتوانش را بر رود نیل رها کند و همچنان آرام باشد.. مگر بارها در زندگی حضرت مریم(ع) به او وحی نشد و خداوند بواسطه جبرئیل با او سخن نگفت ؟ حالا چرا باید اینقدر عجیب باشد که خداوند بواسطه فرشته ای با بانوی والایی چون حضرت فاطمه (س)نیز سخن بگوید؟
البته از این موضوع کمتر سخن رفته و شاید دلیلش این باشد که از محتوا و چگونگی این پیامها و مصحف به جا مانده از آن اطلاعات زیادی در دست نیست .اما تنها گفته شده است که مطالب آن متفاوت با آیات قرآن است و مجموعه ایست از علوم عالم ملکوت و آسمانهاو جهان هستی. همچنین گفته میشود که مصحف فاطمه(س) به عنوان اسرار رسالت و امامت، تنها در دست ائمه معصومين (عليهم‏السلام) به يادگار ماند و در بين حجتهاى خدا در روى زمين يكى پس از ديگرى دست‏ به دست گشت كه در اختيار داشتن آن را يكى از نشانه‏ هاى امامت دانسته‏ اند.
امام رضا(ع) وقتى علامت و نشانه‏هاى امام معصوم را شمارش كرد فرمود:
«و يكون عنده مصحف فاطمة(س)» (13)
مصحف فاطمه(س) در نزد او از نشانه ‏هاى امامت مى‏باشد.
روايات بسيارى دلالت دارد بر اينكه «جامعه‏»، «جفر» و «مصحف فاطمه(س)» در نزد ائمه است كه در فرصت مناسب به آنها مراجعه و مشكلات و نيازهاى فكرى و علمى انسانها را حل مى‏كردند. تمام اين آثار گنجينه‏ هاى گرانبهايى از معارف و دانشها بود كه تصور آنها در افكار مادى ذهن بشر نمى‏گنجد.

سلام علیکم جمیعا

توحید-یکتاپرستی;212385 نوشت:
خوب ما اگه فرض کنیم بعد از پیامبر وحی ادامه داشته . شما که میگوید وحی ادامه دارد می شود متن یا یکی از سخنان وحی که بعد از پیامبر آمده بیان کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



ما چند نوع وحی داریم ای کسانیکه مدعی هستید کفانا کتاب الله ؟


1- وحی تشریعی :

وحی است که تنها بر انبیاء صاحب کتاب - اولو العزم - نازل میشود توسط جبرئیل امین یا حتی با الهام بدون واسطه

إِنَّا أَوْحَينَا إِلَيكَ كَمَا أَوْحَينَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَينَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيوبَ وَيونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيمَانَ وَآتَينَا دَاوُودَ زَبُورًا(النساء/163)
ما به تو وحي فرستاديم؛ همان گونه که به نوح و پيامبران بعد از او وحي فرستاديم؛ و (نيز) به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط [= بني اسرائيل‌] و عيسي و ايوب و يونس و هارون و سليمان وحي نموديم؛ و به داوود زبور داديم.

هرکسی ادعای وحی شریعت بکند بغیر از 5 نبی بزرگوار کافر است

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِي إِلَي وَلَمْ يوحَ إِلَيهِ شَيءٌ وَمَنْ قَالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آياتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ(الأنعام/93)
چه کسي ستمکارتر است از کسي که دروغي به خدا ببندد، يا بگويد: «بر من، وحي فرستاده شده»، در حالي که به او وحي نشده است، و کسي که بگويد: «من نيز همانند آنچه خدا نازل کرده است، نازل مي‌کنم»؟! و اگر ببيني هنگامي که (اين) ظالمان در شدايد مرگ فرو رفته‌اند، و فرشتگان دستها را گشوده، به آنان مي‌گويند: «جان خود را خارج سازيد! امروز در برابر دروغهايي که به خدا بستيد و نسبت به آيات او تکبر ورزيديد، مجازات خوارکننده‌اي خواهيد ديد»! (به حال آنها تأسف خواهي خورد)

2- وحی غیر تشریعی :

که بر انبیاء غیر الوالعزم و یا بر صلحا وارد میشده بواسطه جبرئیل یا بدون حضور آن حضرت
که بر حضرت زهراء سلام الله علیها که بنا بر قول پیامبر جزو اول کسانی است که بر سر حوض کوثر حاضر میشود سیده النسائ العالمین است و از حضرت موسی علیه السلام برتر نزد خدای تبارک و تعالی

قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسَى(طه/36)
فرمود: «اي موسي! آنچه را خواستي به تو داده شد!

وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيكَ مَرَّةً أُخْرَى(طه/37)
و ما بار ديگر تو را مشمول نعمت خود ساختيم...

إِذْ أَوْحَينَا إِلَى أُمِّكَ مَا يوحَى(طه/38)
آن زمان که به مادرت آنچه لازم بود الهام کرديم...

أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيمِّ فَلْيلْقِهِ الْيمُّ بِالسَّاحِلِ يأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَعَدُوٌّ لَهُ وَأَلْقَيتُ عَلَيكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَينِي(طه/39)
که: «او را در صندوقي بيفکن، و آن صندوق را به دريا بينداز، تا دريا آن را به ساحل افکند؛ و دشمن من و دشمن او، آن را برگيرد!» و من محبتي از خودم بر تو افکندم، تا در برابر ديدگان [= علم‌] من، ساخته شوي (و پرورش يابي)!

حال که این وحی بر مادر آن پیامبر عظیم الشان نازل میشده چرا بر حضرت زهراء علیها سلام نازل نشود ؟

ابن تیمیه خوشش نمی آید یا یزید ؟

یاحق

توحید-یکتاپرستی;212450 نوشت:
خوب ما اگه فرض کنیم بعد از پیامبر وحی ادامه داشته . شما که میگوید وحی ادامه دارد می شود متن یا یکی از سخنان وحی که بعد از پیامبر آمده بیان کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام علیکم جمیعا

نگوئید شما میگوئید وحی ادامه داشته. یعنی میخواهید بگوئید آیاتی چنین واضح و صریح از قرآن را قبول ندارید؟
لله تعالی نفس خود را تطهیر کنید این برای خودتان خوب است.

اما اگر حقیقت راز ونیاز بین حضرت زهراء و خدای متعال را بخواهید بدانید خطبه فدک در خود این راز را دارد.

آنچه که آنحضرت انجام دادند معنائی به اندازه تشخیص مسیر حق از انحراف بسمت باطل را در خود داشت.
حضرت زهراء کلمه فرقان - خط جدا کننده حق از باطل شد و این نتیجه وحی است.

درست مانند حضرت ابراهیم علیه السلام که بتها را شکست و تبر را بر دوش بت بزرگ گذاشت.

البته اینکه گفته میشود باطل منظور طریقت اهل سنت و جماعت نیست.که ما به سفارش ائمه و اعتقاد آنها را مسلمان میدانیم.

بحث بر روی فعل تباهی است به اندازه رد یک امام برحق و برکرسی نشستن کسانی که شایستگی این تکیه زدن را نداشتند و حضرت امیر در خطبه ها از این مسئله یاد کرده اند.

مخلص کلام . نص وحی به حضرت زهراء علیه السلام را در طرح مساله فدک میتوان دید.

یاحق

توحید-یکتاپرستی;212531 نوشت:
اسناد امامت است!. امامتی که یک یهودی ابن سبأ طرح کرد چرا در قرآن بیان نشد؟؟؟؟؟؟؟

سلام

اسناد امامت را خود خدا معرفی کرده است

ایه ولایت
آیه تطهیر
مباهله
آیه انگشتری
آیه امامت حضرت ابراهیم و...

این عدبالله ابن سباء ملعون با شیعه هیچ ارتباطی ندراد
این فرد علی الهی است و قائل به الهویت ائمه است در صورتی که ما قائل به امامت و وصایت هستیم

فرق ما و پیروان الوهیت در اذن الله بودن است
ما توسل به ائمه می کنیم چون آنان را وسیله می پنداریم
و ایشان را راهی برای براوردن حاجات که خدا وند قرار داده تا به اذن او کار کنند و بدون اذن او هیچ حاجتی براورده نمی شود

توحید-یکتاپرستی;212531 نوشت:
این دروغ شاخدار بابا کتابی مثل نهج‌البلاغه دویست سال بعد حضرت علی نوشته شده

دوست عزیز اگر این کتاب بنا بر عقیده ما است
عقیده ما همین است

و جزء نشانه های امامت است

منظورتان کدام کتاب است؟

چون چندین کتاب منسوب به حضرت شده است

توحید-یکتاپرستی;212540 نوشت:
خوب ما اگه فرض کنیم بعد از پیامبر وحی ادامه داشته .

با فرض نمی شود پیش برد

آیا از ان آیات می شود نتیجه گرفت که وحی تمام نشده و دو قسم ان باقی مانده؟

(البته اگر اقسام وحی به همان آیه خلاصه شود)

توحید-یکتاپرستی;212541 نوشت:
در بزرگی حضرت زهراء شکی نیست

این بزرگی به چه حدی است؟

آیا به ان میزان هست که از تمامی زنان عالمین برتر باشد و اولین زن در بین مخلوقین باشد؟
و سید النساء العلمین لقب بگیرد؟

از حضرت رسول (ص)؟

توحید-یکتاپرستی;212545 نوشت:
( عبدالله بن سبا ) او را از غالیان دانسته‌اند که در مورد جایگاه علی بن ابیطالب غلو می کرد و به همین دلیل علی حکم به سوزاندن او داد. او از پیروان علی بن ابی‌طالب بود و او را یگانه جانشین برحق پیامبر اسلام می‌دانست.

عقیده ما نسبت به امامان

همان عقیده مسلمین به شفا دهندگی پیراهن یوسف
و شفاء بیماران به وسیله رسول الله و دیگر انبیا و اولیا

و قدرت ان مومن یاری رسان سلیمان نبی است

و ما با غالیان هیچ نسبتی نیست

و انان را جزء ملعونین می دانیم

و حتی اگر نظر علا را ببینید انانا را نجس می دانیم

توحید-یکتاپرستی;212543 نوشت:
افکار شما در مورد اهل بیت مثل افکار صلیبون در مورد حضرت عیسی است.


ببیند جناب توحید و یکتاپرستی شما اول از حضرت زهراء سلام الله علیها داستانتان شروع شد

از این بقول خودتان صلیبی ها قرآن آموختید

الان رسیدید به عبدالله بن سباء در حالیکه حتی ترجمه این شخص را در کتب رجالی شیعه بعید میدانم یک بار نگاه کرده باشید.

حال نوبت صلیبی ها شد

بفرمائید ببینیم به چه چیز استناد میکنید.

توحید-یکتاپرستی;212618 نوشت:
دست مریزا برخی شیعیان اساسا وجود چنین فردی عبدالله بن سباء را قبول ندارند و برخی دیگر از شیعیان می‌پذیرند که او وجود داشته و به حکم علی کشته شده است ولی او را با شیعه بی ارتباط می دانند. نام این فرد در برخی کتاب‌های شیعه از جمله رجال شیخ طوسی آمده است.


سلام علیکم جمیعا

اولا من متوجه دست مریزای شما و دست مریزاد ما نشدم

ثانیا

توحید-یکتاپرستی;212618 نوشت:
نام این فرد در برخی کتاب‌های شیعه از جمله رجال شیخ طوسی آمده است.

نخیر در
معجم رجال الحدیث آیت الله خوئی - رجال داود - رجال کشی -


در رجال طوسی (اختیار معرفه الرجال) نام این شخص آمده اگر معنایش را متوجه میشوید بخوانید ببینید نظر شیعه درباره این شخص چیست همینطوری روی هوا بنا بر اقوال این و آن سخن نگوئید:

(1) عبدالله بن سبا - بالسين المهملة المفتوحة والباء المنقطة تحتها نقطة، غال ملعون حرقه أمير المؤمنين علي عليه السلام بالنار، كان يزعم أن عليا عليه السلام إله وأنه نبي، ذكره الكشي في رجاله وروى في ذمه روايات عديدة، منها: ما رواه بقوله (وذكر أهل العلم أن عبدالله بن سبا كان يهوديا فأسلم ووالى عليا عليه السلام وكان يقول وهو على يهوديته: في يوشع بن نون وصي موسى عليه السلام بالغلو، فقال في اسلامه بعد وفاة رسول الله صلى الله عليه وآله في علي عليه السلام مثل ذلك، وكان أول من شهر بالقول بفرض إمامة علي عليه السلام وأظهر البراء ة من أعدائه وكاشف مخالفيه وكفرهم، فمن هنا قال من خالف الشيعة أن أصل التشيع والرفض مأخوذ من اليهودي) وقد ألفت في ترجمة عبدالله بن سبا مؤلفات عديدة تتم عن ذمه وانه ملعون فراجعها.
(2) الترهات بالتاء المثناة الفوقانية المضمومة والراء المشددة المفتوحة ثم الهاء جمع ترهة، ومعنى صاحب الترهات صاحب الاباطيل، وفي لقبه هذا إزراء به كما لا يخفى.
الكتاب : رجال الطوسي ج4 ص48 زیر نویس


________________________________

76 * (عبدالله) * بن سبا (1) الذي رجع إلى الكفر واظهر الغلو،

الكتاب : رجال الطوسي ج3 ص48 زیر نویس

_______________________________

172 -
حدثني محمد بن قولويه، قال: حدثني سعد بن عبدالله، قال: حدثنا يقعوب بن يزيد ومحمد بن عيسى، عن علي بن مهزيار، عن فضالة بن أيوب الازدي عن أبان بن عثمان، قال سمعت أبا عبدالله عليه السلام يقول: لعن الله عبدالله بن سبأ أنه ادعى الربوبية في أمير المؤمنين عليه السلام وكان والله أمير المؤمنين عليه السلام عبدا لله طائعا، الويل لمن كذب علينا وأن قوما يقولون فينا ما لا نقوله في أنفسنا، نبرأ إلى الله منهم نبرأ إلى الله منهم.

اختيار معرفة الرجال - تراجم و الطبقات ج2 ص 1

___________________________

278 - عبدالله بن سبا ي (جخ) رجع إلى الكفر وأظهر الغلو (كش) كان يدعي النبوة وأن عليا عليه السلام هو الله، فاستتابه عليه السلام (ثلاثة أيام) فلم يرجع فأحرقه في النار في جملة سبعين رجلا ادعوا فيه ذلك.

الكتاب : رجال ابن داود ج1 ص 274

__________________________________________

170 - حدثني محمدبن قولويه القمي، قال: حدثني سعدبن عبدالله بن أبي خلف القمي، قال: حدثني بن عثمان العبدي، عن يونس بن عبدالرحمن، عن عبدالله بن سنان، قال: حدثني أبي، عن أبي جعفر عليه السلام ان عبدالله بن سبأ كان يدعى النبوة ويزعم أن أمير المؤمنين عليه السلام هو الله (تعالى عن ذلك).
فبلغ ذلك أمير المؤمنين عليه السلام فدعاه وسأله؟ فأقر بذلك وقال نعم أنت هو، وقد كان ألقي في روعي أنك أنت الله وأني نبي.

فقال له أمير المؤمنين عليه السلام: ويلك قد سخر منك الشيطان فارجع عن هذا ثكلتك أمك وتب، فابى فحبسه واستتابه ثلاثة أيام فلم يتب، فأحرقه بالنار وقال: ان الشيطان استهواه، فكان ياتيه ويلقى في روعه ذلك.

171 -
حدثني محمدبن قولويه، قال: حدثنى سعدبن عبدالله، قال: حدثنا يعقوب بن يزيد ومحمدبن عيسى، عن ابن أبي عمير، عن هشام بن سالم، قال: سمعت أبا عبدالله عليه السلام يقول وهو يحدث أصحابه بحديث عبدالله بن سبأ وما ادعى من الربوبية في أمير المؤمنين علي بن أبي طالب، فقال: انه لما ادعى ذلك فيه استتابه أمير المؤمنين عليه السلام فأبي أنى يتوب فأحرقه بالنار.

172 -
حدثني محمد بن قولويه، قال: حدثني سعد بن عبدالله، قال: حدثنا يقعوب بن يزيد ومحمد بن عيسى، عن علي بن مهزيار، عن فضالة بن أيوب الازدي عن أبان بن عثمان، قال سمعت أبا عبدالله عليه السلام يقول: لعن الله عبدالله بن سبأ أنه ادعى الربوبية في أمير المؤمنين عليه السلام وكان والله أمير المؤمنين عليه السلام عبدا لله طائعا، الويل لمن كذب علينا وأن قوما يقولون فينا ما لا نقوله في أنفسنا، نبرأ إلى الله منهم نبرأ إلى الله منهم.

173 -
وبهذا الاسناد، عن يعقوب بن يزيد، عن ابن أبي عمير.
وأحمد بن محمد بن عيسى، عن أبيه والحسين بن سعيد، عن ابن أبي عمير عن هشام بن سالم، عن أبي حمزة الثمالي، قال، قال علي بن الحسين عليهما السلام لعن الله من كذب عيلنا، اني ذكرت عبدالله بن سبا فقامت كل شعرة في جسدي، لقدادعى أمرا عظيما ماله لعنة الله، كان علي عليه السلام والله عبدا لله صالحا، أخو رسول الله، ما نال الكرامة من الله الا بطاعته لله ولرسوله، وما نال رسول الله (ص) الكرامة من الله الا بطاعته لله.

174 -
وبهذا الاسناد عن محمد بن خالد الطيالسى، عن ابن أبي نجران عن عبدالله، قال، قال أبوعبدالله عليه السلام انا أهل بيت صديقون لا نخلو من كذاب يكذب علينا ويسقط صدقنا بكذبه علينا عند الناس، كان رسول الله صلى الله عليه وآله أصدق الناس لهجة وأصدق البرية، وكان مسيلمة يكذب عليه.
وكان أمير المؤمنين عليه السلام أصدق من برأ الله بعد رسول الله، وكان الذي يكذب عليه ويعمل في تكذيب صدقه ويفترى على الله الكذب عبدالله بن سبأ.

الكشيي وذكر بعضى أهل العلم أن عبدالله بن سبأ كان يهوديا فأسلم ووالى عليا عليه السلام، وكان يقول وهو على يهوديته في يوشع بن نون وصي موسى بالغلو، فقال في اسلامه بعد وفات رسول الله صلى الله عليه وآله في علي عليه السلام مثل ذلك.

فقط مانده که
ادعای صلیبی خود را نیز مطرح کنید تا ببینیم چه میشود.

یاحق

توحید-یکتاپرستی;212664 نوشت:
پدر من دوست عزیز به این جواب من پاسخ بده خوب ما اگه فرض کنیم بعد از پیامبر وحی ادامه داشته . شما که میگوید وحی ادامه دارد می شود متن یا یکی از سخنان وحی که بعد از پیامبر آمده بیان کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام علیکم

این مساله قبلا پاسخ داده شده. متن آنچه که وحی است در خطبه فدک و آثارش بر مذهب شیعه مشهود است.
بواسطه این وحی است که سنت رسول الله باقی ماند.
والا الان خدای ما نیز العیاذ بالله

پایش تنبان ... بود. جوانی بود بی ریش سوار بر الاغ در روز جمعه
یا بر سر عرش آویزان بود و داشت گوش به حرف بندگانش میداد.

یاحق

توحید-یکتاپرستی;212662 نوشت:
آیه مربوط به قبل از رسول الله است بعد از رسول الله چرا باید بر کسی دیگر وحی شود و کتابی دیگر بیاید

سلام

کجای آیه گفته شده قبل از رسول

گفته شده شایسته هیچ انسانی نیست

من و شما هم انسانیم

همه انسانیم

نظر مفسران شما چیست در این زمینه؟

امروز اين موضوع رو با يكي از معلم هامون كه مطالعه ش بالاست درميون گذاشتم و بهم گفت :
تفاوتش با وحي پيامبر اين بوده كه پيامبر(ص) هم حضرت جبرئيل رو ميديدند و هم صداشونو ميشنيدند در حالي كه حضرت فاطمه سلام الله عليها فقط صداي حضرت جبرئيل رو ميشنيدند.
در ضمن به اين نكته هم كه كاتب وحي هر دو بزرگوار (رسول الله و دخترش حضرت فاطمه ) اميرالمومنين بوده اشاره كرد.

ديوانه ي عشق حسين;211830 نوشت:
بر اساس خطبه ي 133 نهج البلاغه ترجمه ي محمد دشتي كه ميفرمايد: پس او (پيامبر اسلام صلي الله عليه و اله) را در پي پيامبران فرستاد و وحي را با فرستادن پيامبر ختم فرمود.
با سلام
ختم وحی در اینجا به معنای پایان وحی تشریعی است و منافاتی با ادامه وحی انبایی بعد از رسول الله(ص) ندارد.چنانکه گفته شد:
رسا;211691 نوشت:
قرآن، مواردي غير از آنچه را كه ما به عنوان وحي بر انبياء مي شناسيم، را نيز وحي ناميده است. از جمله اينكه فرموده: وَ أَوْحي رَبُّكَ إِلَي النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً (و پروردگار تو به زنبور عسل وحي نمود كه از كوهها، خانه هايي برگزين)(5) و فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحي فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها (پس آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفريد و در هر آسماني، كار آن را وحي نمود)(6) و إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَي الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا (و هنگامي كه پروردگارت به فرشتگان وحي نمود، من با شما هستم كساني را كه ايمان آورده اند ثابت قدم بداريد)(7) و وَ أَوْحَيْنا إِلي أُمِّ مُوسي أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ (و به مادر موسي وحي كرديم كه موسي را شير بده و هنگامي كه بر جان او ترسيدي، وي را به دريا بينداز)(8) و وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَي الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَ بِرَسُولِي (و هنگامي كه به حواريون وحي كردم كه به من و رسولم (عيسي) ايمان بياوريد)(9) و نيز نزول جبرئيل به صورت انسان بر مريم و سخن گفتن با وي.(10) اين آيات و تفاسير آن مي رساند آنچه از وحي شنيده شده كه مخصوص پيامبران است، «وحي تشريعي» مي باشد. ولي «وحي انبايي» بر غير پيامبر نيز نازل مي شود. تفاوت اين دو قسم وحي در آن است كه براساس وحي تشريعي، فرد به مقام نبوت نايل آمده ولي در وحي انبايي، بدون اينكه فرد از مقام نبوت برخوردار شود، به اخبار غيبي دست مي يابد. نزول وحي دربارة حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ نيز از قبيل وحي انبايي بوده و در آن مطالبي از جمله اخبار گذشته و آينده تا روز قيامت آمده است.

توحید-یکتاپرستی;212385 نوشت:
خوب ما اگه فرض کنیم بعد از پیامبر وحی ادامه داشته .

توحید-یکتاپرستی;212385 نوشت:

شما که میگوید وحی ادامه دارد می شود متن یا یکی از سخنان وحی که بعد از پیامبر آمده بیان کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


با سلام

مصحف فاطمه ـ سلام الله عليها ـ(که بصورت وحی انبایی توسط جبرئیل بر حضرت زهراء القاء شد) به بيان امام صادق ـ عليه السلام ـ مشتمل بر است بر تمامي حوادث و رويدادها مرتبط با پيامبر – صلي الله عليه و آله – و ذريه او ، و نيز اسامي همه سردمداران تا روز قيامت در آن آمده است.(1)

در روايتي از امام صادق – عليه السلام - چگونگي جمع آوري مصحف فاطمه ـ سلام الله عليها ـ اين گونه بيان شده است:

حضرت صادق ـ عليه السلام ـ در جواب سؤال از همين مصحف بعد از سكوتي طولاني فرمودند: شما از آنچه ميخواهيد و نميخواهيد كاوش ميكنيد. همانا فاطمه بعد از رسول خدا هفتاد و پنج روز ماند و (در اين مدت) به خاطر از دست دادن پدرش اندوه بسياري بر او وارد شد. جبرئيل (در اين مدت) ميآمد و او را نيكو تسليت ميداد و شادمانش مينمود و از پدرش و محلّش در بهشت اطلاع ميداد و از آنچه بعد از او براي فرزندانش پيش خواهد آمد ، آگاهش مينمود و علي(عليه السلام ) آن را مينوشت. پس اين

مصحف فاطمه است.(2)


اين مصحف به عنوان وديعه امامت ، هماره در دست امامان بوده است و اكنون در نزد وليعصر امام زمان – عجل الله تعالي فرجه – مي باشد و هر نوع دست رسي به آن تنها از اين طريق امكان پذير است .

پاورقی:
1. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، چاپ اسلاميه، 1376ق، ج26، ص18.
2. همان، ص42. 4 – اهل بيت در قرآن و حديث ، محمدي ري شهري ، ترجمه حميد رضا شيخي و حميد رضا آژير ، قم، دار الحديث ، ج1 ص 323 ح 503 .

هدف1;218605 نوشت:
این وحی توسط جبرئیل بوده؟من نگفتم وحی فقط برای پیامبراس .بلکه می گم توسط جبرئیل فقط برای پیامبراس.
البته شاید من اشتباه می کنم.خوشحال می شم منو راهنمایی کنید

نقل قول:
قاموس قرآن، ج‏7، ص: 189
وحى:
وحى در اصل بمعنى اشاره سريع است و باعتبار سرعت گفته‏اند:
«امر وحى» يعنى كار سريع (راغب) فيومى در مصباح گفته وحى بمعنى اشاره و رسالت و كتابت است و هر آنچه بديگرى القا كنى تا بفهمد وحى است ...
راغب كتابت و رمز و غيره را از اسباب اشاره شمرده و معناى اصلى را اشاره ميداند. ناگفته نماند «وحى يحى» و «اوحى يوحى» هر دو بيك معنى است چنانكه در مصباح گفته است.
طبرسى فرموده: ايحاء القاء معنى است بطور مخفى و نيز بمعنى الهام و اشاره است.
ناگفته نماند: جامع تمام معانى تفهيم خفى است و اگر وحى و ايحاء را تفهيم خفى و كلام خفى معنى كنيم جامع تمام معانى خواهد بود.
آنچه از معانى اين لفظ نقل شد بسيارى از آنها در قرآن كريم يافته است مثل وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً نحل: 68.
مراد از وحى تفهيم ذاتى است كه خداوند در ذات زنبور عسل گذاشته و طريق عسل سازى را بوى آموخته است و لفظ «أوحى» دلالت دارد كه كار عسل گيرى اين حشره تصادفى نيست بلكه با تفهيم و تعليم خدائى است. فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحى‏ فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها ... فصلت:
12. گفته‏اند مراد از وحى خلقت و ايجاد است يعنى: در هر آسمان امر و تدبير آنرا ايجاد كرد و گفته‏اند:
كار هر آسمان را باهل آسمان كه ملائكه باشند وحى كرد در اينصورت وحى بمعنى متعارف آن است.
ناگفته نماند: در «سماء» گفته شد كه مراد از سبع سماوات آسمانهاى هفتگانه محيط بر زمين‏اند و در هر يك از آنها آثارى است غير از آثار آنديگرى و همه در زندگى و تدبير حيات ارضى دخيل‏اند بنظر نگارنده مراد از «اوحى» القاء و قرار دادن آن آثار و خصوصيات در هر يك از طبقات جوّ است.
يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها. بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى‏ لَها زلزله: 4 و 5. آنروز زمين اخبار خويش را حكايت كند كه خدايت بوى وحى كرده است در بحث قيامت در اين كتاب نوشته‏ايم كه زمين در اثر تكامل سخن خواهد گفت در اين صورت وحى بمعنى تفهيم و اشاره خواهد بود و يا آن مثل وَ أَوْحى‏ فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها است.
در آيات گذشته چنانكه ديديم وحى در جماد و حشره بكار رفته است ولى در آيات زير مواردى در بشر و احتمالا در جنّ خواهد شد:
فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى‏ إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا مريم: 11. ناگفته نماند: در آيات ما قبل بزكريّا عليه السّلام وحى شد كه:
علامت حمل زنت بفرزند آنست كه سه روز زبان تو از سخن گفتن باز خواهد ماند آنوقت فرموده: فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ ... اين مى‏فهماند كه خارج شدن بر قوم پس از اعتقال زبانش بوده است على هذا مراد از «فَأَوْحى‏» اشاره است يعنى: از معبد بر قومش خارج شد و بآنها اشاره كرد كه صبح و شام خدا را تسبيح كنيد.
وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّ مُوسى‏ أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافِي وَ لا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ قصص: 7.
وحى در اينجا همان الهام و تفهيم خفى است كه خدا بقلب مادر موسى عليه السّلام انداخت و آن مصداقا نظير آن بود كه بدل انبياء عليهم السّلام انداخته ميشد و همانطور كه باو الهام شده بود تحقق واقعى پيدا كرد.
وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى‏ أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ انعام: 121. آيه در خوردن ذبيحه‏اى است كه نام خدا بر آن برده نشده ممكن است مراد از شياطين انسانهاى بد كار و يا شياطين جنّ باشد يعنى از آنچه نام خدا بر آن برده نشده نخوريد شياطين بدوستان خود القاء وسوسه ميكنند تا در باره خوردن ميته با شما مجادله كنند.
ايضا وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ ...
انعام: 112. مراد از وحى در هر دو آيه كلام خفى و وسوسه است.

سلام

وحی به معنی القاء مطلبی است به دیگری حال اینکه جبرئیل واسطه ان باشد یا نباشد مطرح نیست لذا اینکه به حضرت زهرا (س) وحی شده باشد محتمل بلکه یقینی میباشد .

هدف1;218605 نوشت:
این وحی توسط جبرئیل بوده؟من نگفتم وحی فقط برای پیامبراس .بلکه می گم توسط جبرئیل فقط برای پیامبراس.
البته شاید من اشتباه می کنم.خوشحال می شم منو راهنمایی کنید

با سلام
لطفا به پست 3 در همین تاپیک رجوع کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

بهلول;218618 نوشت:
وحی به معنی القاء مطلبی است به دیگری حال اینکه جبرئیل واسطه ان باشد یا نباشد مطرح نیست لذا اینکه به حضرت زهرا (س) وحی شده باشد محتمل بلکه یقینی میباشد .

با سلام و تشکر
وحی دارای دو مفهوم است یکی لغوی و دیگر اصطلاحی. مفهوم لغوی آن چنان که ابن فارس گفته القای پنهانی است و مفهوم اصطلاحی آن همان وحی رسالی است که اختصاص به پیامبران دارد.
قرآن کریم وحی را در هر دو معنا و در کاربردهای گوناگون بکار برده است. بنابراین وحی به حضرت زهرا سلام الله علیها از نوع وحی اصطلاحی نبوده است و همانطور که جناب رسا اشاره کردند منظور وحی لغوی است که از آن به وحی تشریفی یاد کردند.

بله به حضرت زهرا هم الهام میشده و خبراز آینده جهان و شیعیان و...تا قیامت را به حضرت اطلاع دادند.که این اخبار از اینده و حوادث در اینده یه صحیفه فاطمیه به صورت کتاب در اختیار امام زمان عج میباشد که هیچ کس جز امام ان را دراختیار ندارد.
درجواب دوستی که گفتن حضرت زهرا س بهشون وحی شده باید بگم که درواقع به حضرت نوعی الهام میشده مثله امامان.اما وحی واسه پیامبران بوده..و

التماس دعا

[="Microsoft Sans Serif"][="Green"]

سعید;238215 نوشت:
وحی دارای دو مفهوم است یکی لغوی و دیگر اصطلاحی. مفهوم لغوی آن چنان که ابن فارس گفته القای پنهانی است و مفهوم اصطلاحی آن همان وحی رسالی است که اختصاص به پیامبران دارد.
قرآن کریم وحی را در هر دو معنا و در کاربردهای گوناگون بکار برده است. بنابراین وحی به حضرت زهرا سلام الله علیها از نوع وحی اصطلاحی نبوده است و همانطور که جناب رسا اشاره کردند منظور وحی لغوی است که از آن به وحی تشریفی یاد کردند.

سلام

اصلا یه چیزی

وقتی قبل از رحلت هم حضرت زهرا صدای جبرئیل رو می شنیدند چه فرقی داره؟

یا حضرت مریم که جبرئیلو دیدند؟

مگه فرشته بشارت دهنده مسیح به مریم(س) جبرئیل نبود؟[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]

قدس شریف;243677 نوشت:

با همین کارا شیعه علی(ع) رو زیر سوال می برید دیگ

مهم نیست چون حق همیشه از طرف باطل زیر سوال بوده

و باطل هم همین طور اما مهم اینه که حق پیروز است

و این بنا بر دلایل عقلی و نقلی صحیح است که می تونید نظر علما رو بپرسید[/]

بسم الله الرحمن الرحیم

کبوتر حرم الزهرا;238466 نوشت:
سلام اصلا یه چیزی وقتی قبل از رحلت هم حضرت زهرا صدای جبرئیل رو می شنیدند چه فرقی داره؟ یا حضرت مریم که جبرئیلو دیدند؟ مگه فرشته بشارت دهنده مسیح به مریم(س) جبرئیل نبود؟

با سلام و تشکر
همانطور که عرض شد بین وحی رسالی و وحی لغوی تفاوت است و بدون ذکر جهت نمی توان منکر این اختلاف شد. برای روشن شدن مطلب مثالی برای شما می زنم: آیا به صرف اینکه خدای رحیم به شما و امام زمان ارواحنا له الفداء رحمت می فرستد می شود گفت پس این دو رحمت یکی است؟ درست است که هر دو رحمتند اما بین آن دو تفاوت بسیار است.
موفق باشید

مثل شما ميدونيد چطوريه
اين طوريه كه ميگيد چون حضرت موسي عصا رو مار كرد پس نوح هم ميتونه اينكارو بكنه
يا چون عيسي تونست مرده رو زنده كنه پيامبر خاتم هم ميتونه
در صورتي كه كاملا داريد اشتباه ميكنيد
آيا چون مريم بدون پدر بچه بدنيا آورده حضرت فاطمه هم بايد اينكارو بكنه
چرا ميگي وحي دوتا معني داره
آخه اين چه حرفيه ميزني
هرچيزي كه جواب نداره ميگيد دوتا معني داره كه تاحالا نميدونستيد

كجا خدا گفته تو قرآن كه وحي دوتا معني داره
يه حديث يا يه آيه قرآن بياريد تا ما هم حرفاتونو باور كنيم
به حضرت مريم وحي شد چون دليل داشت اونم براي بدنيا آمدن و زمينه آمدن عيسي بود
به مادر موسي هم وحي شد كه بندازدش تو دريا اونم دليل داشت و اين بود كه موسي زنده بمونه
اما ميشه بگيد چرا به زهرا ع وحي شد و فايدش چي بوده؟ و چرا كتابش نيست؟ روز قيامت اون وحي به چه درد ما ميخوره؟

در مورد خاتمیت می توان به آثار مفسر کبیر حضرت علامه جوادی آملی رجوع کرد:

قرآن و احاديث قطعي، دلالت دارد كه پيامبر اسلام‏ صلي الله عليه و آله و سلم خاتم پيامبران است و پس از او پيامبر و شريعتي نخواهد آمد و امّت اسلامي نيز اتفاق دارند كه شريعت اسلام تا قيامت ادامه دارد.
قرآن در اين‏باره مي‏فرمايد: (ما كان محمّد أبا أحد من رجالكم ولكنْ رسول اللّه وخاتَمَ النّبيّين وكان اللّه بكلّ شي‏ء عليماً)[2]؛ محمّدصلي الله عليه و آله و سلم پدر هيچ يك از مردان شما نيست، ولي فرستاده خدا و خاتم پيامبران است و خدا همواره بر هر چيزي داناست.
واژه «خاتم» (بفتح «تاء» يا به كسر «تاء») دلالت دارد كه باب نبوّت، ختم شده و مُهر خورده است و اين مُهر، شكسته نخواهد شد و پيامبر ديگري با شريعتي جديد نخواهد آمد؛ چنان كه هم‏ خانواده‏هاي واژه «ختم» در قرآن همچون «نختم» و «مختوم» و «ختام» به همين معناست؛ يعني بر پايان و آخر رسيدن و مُهر كردن و نهايت يافتن دلالت دارد. روايات وارد شده از پيامبر و خاندان او(عليهم‌السلام) نيز بر همين معنا پاي فشرده است...(جناب استاد روایات فراوانی را آورده اند ر.ک به متن اصلی)
-امام باقر(عليه‌السلام) فرمود: «أرسَل اللّه تبارك وتعالي محمّداً إلي الجنّ والإنس عامّةً وكان خاتم الأنبياء وكان من بعده إثنا عشر الأوصياء»[4].
ـ بحارالأنوار، ج11، ص52.
حضرت مسيح(عليه‌السلام)، بنا به نقل انجيل يوحنّا فرمود: «إنّي سائل ربّي أن يَبعَث إليكم «فارقليط» آخر يكون معكم إلي الأبد و هو يعلّمكم كلّ شي‏ءٍ»[2]؛ من از پروردگارم خواستم كه براي شما «فارقليط» ديگري (يعني حضرت محمّدصلي الله عليه و آله و سلم) را مبعوث فرمايد كه تا ابد با شما باشد و هر چيز را به شما بياموزد.
1. امام محمّد باقر(عليه‌السلام) در تفسير آيه (ما كان محمّد أبا أحد من رجالكم ولكنْ رسول اللّه وخاتَمَ النّبيّين) مي‏فرمايد: خاتم النّبيّين يعني پيامبري پس از حضرت محمّدصلي الله عليه و آله و سلم نيست: «يعني لا نبيّ بعد محمّد»[3]....

تفسير موضوعي - ج 3 - وحي و نبوت در قرآن صفحه 403

[="Arial Black"]بر اساس خطبه ي 133 نهج البلاغه ترجمه ي محمد دشتي كه ميفرمايد:

پس او (پيامبر اسلام صلي الله عليه و اله) را در پي پيامبران فرستاد و وحي را با فرستادن پيامبر ختم فرمود.

من استارتر اين موضوع هستم كه بنا به گفته ي حجت الاسلام و المسلمين روح الله خميني اين موضوع رو آغاز كردم ولي امروز كاملا اتفاقي در نهج البلاغه با اين خطبه مواجه شدم و بد ندونستم به شما هم بگم و اين هم پاسخ به سوال شما هم هست.

موضوع قفل شده است