اعجاز علمی قران محال ممکن

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اعجاز علمی قران محال ممکن

سلام

در باب اعجاز قران نوشته ها و مطالب بسیاری درج شده برخی موجب تعجب و برخی خنده دار است.
نکته ای که باید مد نظر خوانندگان اعجاز قرانی باشد این است که این نوشته ها به هیچ وجه بوی از استدلال نبرده زیرا استدلال چند شرط دارد که باید رعایت شود
1:باید نوشتار مضمون انقدر روشن و واضح باشد که احتمال برداشت هیچگونه مطلب دیگری نباشد
2 مطلب مورد نظر انقدر روشن و واضح باشد که امکان کشف را اختراع موضوع مورد اشاره قبل از کشف و اختراع اصلی را داشته باشد
یعنی اگر قران به کرویت زمین اشاره کرده باید انقدر این مطلب روشن باشد که با خواندن ان یک فرد با هوش بتواند قبل از کشف کرویت زمین .تشخیص دهد قران چنین گفته
3:خبر دادن از یک رویداد که در اینده ممکن است اتفاق بی افتد بیشتر کار ادم های بی کار است
مثلا اگر من بگوید انسان تا 300 سال دیگر با مریخ میرود و در اینده چنین اتفاقی بی افتد .این دلیل بر دانستن من از اینده نیست.فقط ضریب احتمالات است
دقیقا مثل گفته سوره روم در قران.که البته ایراداته دیگر هم میشود گرفت



معجزه چیست؟
فعلی که از سوی خدا به واسطه بنده ای انجام میشود .این فعل باید با تمام افعال بشر متضاد باشد یعنی معجزه نباید وجه علمی داشته باشد و علم باید تماما معجزه را رد کند
در نتیجه علم و معجزه در تضاد با هم هستند و جمله ای به نام (اعجاز علمی) یک پارادوکس است


حالا به برخی از بزرگترین این اعجاز نگاهی میکنیم تا ببینیم ایا واقعا از مطلب مورد نظر تنها یک معنی خارج میشود یا دوستان منظورشون از شکافتن پیراهن یوسف همان معجزه اشاره قران به شکافت هسته ای هست.
و باید دید که ایا در ان زمان که قران مطلبی را ذکر کرده ایا برای اولین بار بوده یا قبل تر کسانی به ان اشراف داشته اند


:کرویت زمین

:زوجیت در گیاهان.وعاملیت باد در جفتگیری گیاهان

؟اثر انگشت



:مدار ماه و خورشید.و فواصل ستارگان

:عدم مرکزیت زمین.وحرکت ان

:اشاره به حد فاصل 2 دریا

حرکت خورشید



:معجزه اعداد



از جمله دلایل کرویت زمین از نظر قرآن ایاتی است که ذیلاً میآید
وَ اورَثنَا القََومَ الّذینَ کانُوا یُستَضعَفُونَ مَشارِقَ الارضِ و مَغارِبَها...اعراف/137
آن گروهی که ذلیل و خوار شمرده می شدند وارث مشرق ها و مغرب های زمین قرار دادیم... .
رَبُّ السَماواتِ وَ الاَ ر ضِ وَ ما بَینَهُما وَ رَبُّ الَمشارِقِ.صافات/5
خدای آسمان ها و زمین و آنچه در میان آنهاست و خدای مشرق ها .
فَلا اُقسِمُ بِرَبِّ المَشارِقِ وَ الَمغارِبِ ... .معارج/40
پس سوگند به پروردگار مشرق ها و مغرب ها ... .
همان طور که دانشمندان اسلامی و عرب زبان ها گفته اندر، آیات فوق همگی اشاره به کرویت زمین دارد و این یکی دیگر از معجزات علمی قرآن است که حدود چهارده قرن پیش دراین کتاب آسمانی بیان شده است. آن هم زمانی که از وسایل نجومی امروزی خبری نبود و بسیاری از دانشمندان عصر نزول قرآن به کرویت زمین معتقد نبودند.
در برخی از روایات از امام صادق به ذکر کروی بودن زمین از امام اشاره شده
اما واقعیت امر چیز دیگریست.در حقیقت کروی بودن زمین 3000 سال پیش توسط ارسطو اثبات شد
دلایل کرویت
در حدود سال 350 پیش از میلاد ارسطو ، دلیل قاطعی بر گرد بودن زمین ارائه کرد
موثرترین دلیل وی این بود که اگر کسی به طرف شمال یا به طرف جنوب مسافرت کند، در افق روبروی او ستارگان جدیدی ظاهر می‌شوند و در افق پشت سر او ستارگانی که قبلا دیده می‌شدند، ناپدید می‌شوند. ارسطو همچنین دلیل می‌آورد که کشتیها در هر جهت که از ساحل دور شوند، ابتدا دکل آنها ناپدید می‌شود


از اینها گذشته مقطع سایه زمین بر ماه.، بدون در نظر گرفتن وضع ماه همیشه به صورت یک دایره
است. ارسطو می‌گوید همه این واقعیت‌ها فقط هنگامی می‌تواند درست باشد که زمین کروی باشد
ولین فردی که محیط زمین را دقیق اندازه گرفت، اراتستن (195-276 قبل از میلاد) ریاضیدان یونانی بود



:زوجیت در گیاهان.وعاملیت باد در جفتگیری گیاهان



سبحان الذي خلق الازواج كلها مما تنبت الارض و من انفسهم و مما لايعلمون»[3]
«پاك [خدايي] كه از آنچه زمين مي‌روياند و [نيز] از خودشان و از آنچه نمي‌دانند ، همه را نر و ماده گردانيده است
أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ کَمْ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ»(1)
«مگر در زمین ننگریسته اند که چه قدر در آن از هرگونه جفت های زیبا رویانیده ایم؟
نخستین بار« لینه» دانشمند و گیاه شناس معروف سوئدى، در اواسط قرن 18 میلادى، موفق به کشف این واقعیت شد که مساله زوجیت در دنیاى گیاهان تقریبا یک قانون عمومى است و گیاهان نیز همانند غالب حیوانات از طریق آمیزش نطفه نر و ماده بارور مى‏شوند و سپس میوه مى‏دهند.
با کمی پژوهش در باره علم دوران باستان درمی یابیم که آنزمان میدانستند که از گرده افشانی درخت خرمای نر بر ماده خرما بدست میآید وحتی خودشان این کار را دستی انجام میدادند
مصریان بر خلاف یونانیان که به گیاهان علاقه نداشتند .به مزرعه داری و پرورش گیهان علاقه مند بودند شواهد به دست امده از مصر باستان حاکی از ان است که انان گیاهان جنسی را مثل برخی از درختان میوه و حبوبات به طور وسیع مورد کشت قرار میدادند و این امر تنها با داشتن علمی بر تکثیر جنسی گیاهان ممکن نیست
شاید اگر مثلا درخت انجیر در طبیعت رشد میکرد و مصریان از ان استفاده میکردند جای تعجب نداشت که مصریان از جنسیت در گیاهان با خبر نبودند اما محال است در زمانی که مصریان خود باغات انجیر داشته اند از جنسیت در درخت انجیر با خبر نبوده اند .چرا که برای تکثیر چاره ای جز تکثیر دستی درخت نداشته اند
البته از گذشته های دور ، بشر به وجود جنس نر و ماده در میان برخی درختان نظیر خرما پی برده بود و برای او روشن بود که اگر از درخت نر به درخت ماده گرده افشانی نشود ، نخل به بار نمی نشیند . ولی دانشمندان نمی دانستند که این قانون ، یک قانون عمومی است و همه گیاهان نر و ماده دارند

اما چرا ما شاهد هستیم که قران قبرای اولین بار به جنسیت گیاهان اشاره کرده
1.یا این مسئله در دوران باستان انقدر معمولی بود که لازم به ذکر در کتب نبود
2.یا قران چنین نگفته

توجه داشته باشد که قران به صراحت نگفته گیاهان نر و ماده دارن بلکه با کلمه زوجیت اشاره کرده که میان مفسرین بحث هست که زوجیت اشاره به چی دارد
در اینجا تعبیر به« زوج» در مورد گیاهان قابل دقت است، گرچه غالب مفسران زوج را به معنى نوع و صنف، و ازواج را به معنى انواع و اصناف گرفته‏اند، ولى چه مانعى دارد که زوج را به معنى معروفش که قبل از هر معنى دیگر به ذهن مى‏آید بگیریم و اشاره به زوجیت در جهان گیاهان باشد

کلمه زوج در لغت به معنای زیر می‌آید:
الف ـ در حیوانات به هر کدام از نر و ماده‌ای که قرینه یکدیگرند زوج می‌گویند.
ب ـ در غیر حیوانات به هر کدام از دو چیز قرینه همدیگر (مثل یک لنگه کفش) زوج گویند .
ج ـ به هر چیزی که مقارن دیگری باشد و مشابه آن باشد زوج گویند.
د ـ به هر چیزی که مقارن دیگری باشد و متضاد آن باشد زوج گویند.[8]
تاریخچه :‌
بله خب چه اشکالی دارد .این همان دلیلی هست که ذکر کردم این معجزات بویی از استدلال نبرده اند.با اگر و شاید چیزی اثبات نمیشه
چرا اگر منظور قران جنسیت در گیاهان است به صراحت از نر و ماده بودن حرف نمیزند.حداقل در یک ایه؟
بر فرض محال که قران از نر و ماده بودن حرف بزند .یعنی بگوید هر چیز که از زمین می روید نر و ماده است.
اما علم امروز نشان میدهد که تمام گیاهان نر و ماده ندارن.برخی از گیاهان دوجنسی هستن


اغلب گیاهان داری گل های دوجنسی هستند (که هر دو بخش نر و ماده را دارند)، اما درگیاهانی مانند کدو گل های نر و ماده جدا رشد می کنند برخی گیاهان دیگر هم هر دو نوعگل دوجنسی و تک جنسی را دارند.
و آنچنانکه زیست شناسان تکاملی اخیرا کشف کردهاند گیاهانی دارای هر دو گل نر و دوجنسی باشند، دانه های بیشتری تولید می کنند
در نتیجه ذکر امر زوجیت باطل میشود .زیرا تمام ان چه از زمین می روید زوجیت ندارد و یکی نر و یکی ماده نیست.
توجه کنید از انجا که قران اشاره به زوجیت دارد نه نر و ماده پس نمیتواند نتیجه گرفت که منظور قران از زوجیت شامل همان گیاه دوجنسی هم میشود زیرا هم نر است هم ماده




چرا که قران گقته گیاهان را جفت جفت رویانیدیم.و این اشاره به جدا بودن گیاهان نر و ماده دارد
اما دلیلی دیگر بر رد این ادعا باید به گیاهانی اشاره کرد که اصلا جنسیت ندارن


قارچ ها با اندام های جنسی نامتمایز ( Sexually undifferentiated) :
در این قارچ ها معمولاً ساختارهایی که نقش اندام های جنسی دارند ، تولید می شوند ولی نر یا ماده بودن آنها از نظر مورفولوژیکی قابل تفکیک و تمایز نیستند
به نوعی دیگر باید گفت این قارچ ها نه شرایط جنس نر و نه ماده را دارند.از سویی هیچ تشابهی میان این قرچ ها با گیاهان دوجنسی وجود ندارد.در نتیجه این گیاه اصلا جنسیت ندارد
پس چی شد قران که گفته بود امر زوجیت در تمام جانداران رعایت شده/؟
اما ادعا ها قران تمامی ندارد اشاره قران به زوجیت در تمام جانداران
و من کل شیء خلقنا الزوجین لعلکم تذکرون»[4]
« و از هر چیزی دو گونه [یعنی نر و ماده ] آفریدیم ، ‌امید که شما عبرت گیرید
ایا تمام جانوران نر و ماده دارن؟
هرمافرودیت که از نام اساطیری هرمافرودیته گرفته شده است، جانوری است که هم نر و هم ماده باشد. مانند: شته‌ها، حلزون‌ها، کرم خاکی
با توجه به ذکر کلمه زوجیت در قران که اشاره به نر و ماده دارد و به جفت تعلق میگیرد
زوجیتی که قران به ان اشاره دارد وجود 1 جفت .نر وماده است
اما کرم خاکی نر است یا ماده؟پس در کرم خاکی عمل زوجیت انجام نشده زیرا که تک است و زوج و جفتی ندارد
این عمل در انسان نیز صادق است
· دوجنسی(هرمافرودیسم) واقعی:
به ندرت. گنادی که در کانال اینگواینال یا چین‌های لابیو اسکروتال لمس می‌شود یک تخمدان و یا یک بیضه تخمدان (در فرد هرمافرودیت) است. بیماران هرمافرودیت (دوجنسی واقعی) هم دارای بافت تخمدان و هم بافت بیضه می‌باشند و دستگاه تناسلی مبهم دارند. تولید تستوسترون توسط یک گناد در داخل رحم نشانه آن است که بافت بیضه وجود داشته و برخی از سلولها دارای DNA مربوط به کروموزوم Y می‌باشند.


ایا الله نمیدانست که موجوداتی که خلق کرده برخی جنس ندارند برخی دوجنسی هستن؟که در قران نگوید هر چیزی را نر و ماده قرار دادیم
در اینجاست که نویسنده چیز دیگری رو میکند و ان اینکه منظور قران از زوجیت در تمام مخلوقات اشاره به درون اتم است(نوترون و الکترون)
اما چیزی که قران گفته این است که تمام موجودات زوجیت دارند
چرا پروتون ندارد؟چرا ذرات زیراتمی مثل بوزون ها ندارن؟چرا خنثی هستن/؟
پس در این صورت قران نباید میگفت زوجیت در تمام موجودات




اثر انگشت
آیا انسان می‌پندارد که ما استخوان‌های پوسیده‌ی او را جمع نخواهیم کرد؟ آری ما حتی سر انگشتان او را که یکی از ظریف‌ترین نقاط بدن اوست بیافرینیم»
قیامه آیه 3-4
اشاره به سر انگشتان و اطراف آن است، کدام یک سخت‌تر است؟ آفرینش دوباره‌ی سر انگشتان یا خلق مجدد استخوان‌های بدن؟ در نگاه اول آفرینش هر دو مساوی است اما هنگامی که دانستیم خطوط سر انگشت همه‌ی افراد با هم تفاوت دارد و انگشت هیچ کس حتی دوقلوها به هم شبیه نیست به نحوی که اثر انگشت در تمام دنیا معرف شخصیت هر فرد است، پی خواهیم برد آفرینش دوباره‌ی آنها مهمتر و به مراتب سخت‌تر است. شاید اشاره‌ی قرآن این باشد تا به ما بفهماند، خداوند قادر است حتی ویژگی‌های شخصیتی افراد را دوباره بیافریند. اعجاز سر انگشت و راز درون آن چیزی است که بشر در قرن نوزدهم بدان دست یافت و متوجه گردید که سر انگشتان انسان دارای خطوط مارپیچی می‌باشد که امتداد و قرار گرفتن آنها در انسانها متفاوت است. لذا در اماکن پلیسی و جنایی ابزار مناسبی برای کشف جنایات محسوب شد

بر روی سفالینه‌های جا مانده از تمدن بابل، چین و یونان و همچنین دیوار مقبره‌های مصری، اثر انگشت افراد پیدا شده‌است. گرچه برخی از این آثار برای تزیین و یا تصادفی بر جای مانده، اما اثار انگشت سفالینه‌های بابلی چنان عمیق است که در واقع برند پدید آورنده آن است. در هزاره دوم قبل از میلاد بابلی‌ها از اثر انگشت به عنوان امضا استفاده می‌کردند. در چین باستان، مقامات رسمی از سفالینه اثر انگشت برای مهر نمودن اسناد استفاده می‌کردند. با ابداع کاغذ و ابریشم در چین، قراردادهای رسمی با فشردن دست بر روی اسناد مهر می‌گردید.۸۵۰ سال قبل از میلاد یک بازرگان عرب با نام ابو زید حسن شاهد رسمیت یافتن اسناد وامها در چین بوده‌است. تا سال ۷۰۲ قبل از میلاد، ژاپنی‌ها نیز از روش چینی‌ها برای رسمیت بخشیدن به اسناد استفاده می‌کردند.
گرچه احتمالا مردم در دوران باستان نمییدانستند که اثر انگشت می‌تواند افراد را به صورت منحصربفرد شناسایی نماید، اما در زمان حمورابی، کسانی که دستگیر می‌شدند انگشت نگاری می‌شدند. رشید الدین همدانی، طبیب برجسته ایرانی در کتاب جامع التواریخ به رسم چینی‌ها در شناسایی افراد از طریق اثر انگشت اشاره کرده و توضیح داده‌است که " شواهد و تجربیات نشان می‌دهد که هیچ دو نفری اثر
انگشت کاملا یکسان ندارند". در این زمان در ایران نیز از اثر انگشت شصت برای مهر نمودن اسناد استفاده می‌کردند.


اینکه واقعا باستانی ها از تک بودن اثر انگشت هر شخص خبر داشتن یا نه به منطق و تفکر خواننده واگذار میکنم
اما ایا قران گفته اثر انگشت هر شخص متخص به خود است؟
آیا انسان می‌پندارد که ما استخوان‌های پوسیده‌ی او را جمع نخواهیم کرد؟ آری ما حتی سر انگشتان او را که یکی از ظریف‌ترین نقاط بدن اوست بیافرینیم

توجه کنید که سوره .سوره قیامت هست و از اینده سخن میگوید
منظور ایه این است که ای انسان فکر میکنی خدا نمیتواند استخوان های شما را در روز قیامت جمع اوری کند؟چنین نیست او میتواند حتی خطوط سر انگاشتان شما را نیز سر هم کند
ایا اشاره به منحصر به فرد بود اثر انگشت هر شخص دارد؟
با منطق خودتان قضاوت کنید


مدار ماه و خورشید.و فواصل ستارگان
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿۳۳﴾
و اوست آن كسى كه شب و روز و خورشيد و ماه را پديد آورده است هر كدام از اين دو در مدارى [معين] شناورند (

به گزارش خبرنگار مدارس قرآنی پانا، بی تردید وقتی قرآن نازل شد هیچ تلسکوپی برای رصد کردن حرکت منظم ستارگان و کشف مدارها وجود نداشت و فقط صورت های فلکی در آن زمان شناخته شده بودند.
مشاهدات ستاره شناسی امروز این حقیقت را ثابت کرده است که خورشید با سرعت 720 هزار کیلومتر به دور ستاره وگا در مداری به نام رأس الشمس در گردش است و هر روز 17 میلیون و 280 هزار کیلومتر حرکت می کند ودر حدود 200 میلیون کهکشان و 200 میلیارد ستاره در کل کائنات وجود دارد هر کدام از این سیاره ها ستاره هایی دارند که به دور آنها در حال گردش هستند و به طور منظم و حساب شده به دور آنها می چرخند.
همچنین این سیارات نیز قمرهایی دارند که به دور آنها می چرخند و امروزه ثابت شده که کهکشان ها با سرعت بسیار زیادی در مدارهای دقیق و معینی حرکت می کنند.

این هم نمونه ای دیگر از دروغ گویی بعضی مدعیان قران .با بیان کذب اشراف ان زمان به صورت های فلکی و نا ملموس بودن مدار های اجرام در فضا در صدد ثبت گفته کاذب خود در می ایند
با مطالعه تاریخ در میابیم که افراد زیادی در صدد ثبت گفته خود دلایلی می اورند موردی که در این بحث اشاره به ان میشود
1 فواصل ستارگان 2 مدار های کرات و اجرام
اسطو عقيده داشت كه زمين ثابت و مركز جهان است و خورشيد، ماه و سيارات و ستارگان در مدارهاي كروي دور زمين مي چرخند و بيش از پيش به تثبيت اين عقيده يونانيان پرداخت كه كره شكل كامل است.
در زمان قبل از میلاد اندیشمندانی مثل بطلیموس و ارسطو بر این باور بودند که اجرام فضا در حال گردش به دور زمین هستند و مدار های انها را نیز به تصویر کشیده اند
به عقیده انها مدار اجرام در حال گردش دایره ای بود نه بیضوی .این استدلال ها با دلیل و مدرک ارائه میشد
قران نیز چنان چه به مدار های ماه و خورشید اشاره کرده جای تعجبی ندارد
تا قبل از 1500 میلادی فرض بر مرکزیت زمین بود البته اندیشمندانی بعد از بطلیموس تا دهه 400 میلادی ظاهر شدند و نظریه مرکزیت زمین را رد کردند اما کسی که توانست ان را ثابت کند
کپرنیک در سال 1514 میلادی نظریه خورشید مرکز را به جای مرکیت زمین اورد
بیضوی بودن مدار ها را کپلر اثبات کرد
ودر نهایت گالیله در سال 1609 توانست ضربه اساسی به نریه مرکزیت زمین بزند که ارسطو و بطلیموس مدعیان ان بودند
در نتیجه در دوران پیامبر اکرم نظریه مرکزیت زمین مطرح بود
قران نیز اشاره به گردش خورشید و ماه دارد اما به دور چه؟
این برداشت قطعی نیست اما میشود چنین برداشت کرد که با وجود مطرح بودن نظریه مرکزیت زمین در ان دوران قران نیز ان را باور دارد و نوع گردش ماه و خورشید را مثل هم میداند
میدانیم که گردش خورشید هیچ ربطی به گردش ماه ندارد در اصل خورشید برای ماه ثابت است
پس سزاوار نیست گردش این دو کنار هم اورده شود
از سویی در ان زمان تصور میشد عامل پیدایش روز گردش خورشید است پس قران نیز چنین میگوید
و ماه و خورشید را تسخیر شما ساختیم .و روز و شب را مسخر شما کردیم



اما در مورد فواصل ستارگان
که در قران الله به ان قسم میخورد


هيپارخوس در حدود 150قبل از ميلاد و با استفاده از روش آريستارخوس به محاسبه فاصله ي زمين و ماه پرداخت. وي فاصله زمين تا ماه را سي برابر قطر زمين به دست آورد. اگر قطر زمين را مطابق رقم اراتستن در نظر بگيريم، فاصله زمين تا ماه كه هيپارخوس حساب كرد برابر 384000 كيلومتر مي شود كه تقريباً درست است
اخترشناسان بعدي از هيپارخوس تا بطلميوس حركات اجرام آسماني را بر مبناي اين نظر مورد مطالعه قرار دادند كه زمين ساكن و مركز جهان است. ماه در 384000كيلومتري آن و اجسام ديگر آسماني دورتر و در فاصله اي نامعين از آن هستند.

و این نشان دهنده درک فواصل ستارگان در دوران قبل از نبوت محمد است
پس اگر الله به فواصل ستارگان قسم میخورد چیز عجیبی نیست

[=Times New Roman]حرکت زمین
[=Traditional Arabic]الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَجَعَلَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
همان كسى كه اين زمين را براى شما گهواره‏اى گردانيد و براى شما در آن راهها نهاد باشد كه راه يابيد (

[=Traditional Arabic]وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ [=Traditional Arabic]﴿۸۸﴾
و كوهها را مى‏بينى [و] مى‏پندارى كه آنها بى‏حركتند و حال آنكه آنها ابرآسا در حركتند [اين] صنع خدايى است كه هر چيزى را در كمال استوارى پديد آورده است در حقيقت او به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است (۸۸)
در روزگاری که در هیچ یک از نقاط زمین صحبت از گردش زمین به دور خود و خورشید نبود و حتی در دورانی که اروپای به اصطلاح متمدن امروزی که خیلی ها آن رابغلط بنیان گذار علوم نوین مینامند در تحوش به سر می برد ودر زمانی که سخن از حرکت ماه و زمین و خورشید جرم به شمار می رفت وچه بسا ارباب کلیسا دانشمندانی را به خاطر ابراز حقایق علمی محکوم به مرگ و یا مجبور به توبه می کردند کتاب آسمانی مسلمین قرن ها پیش از این روزگار سیاه اروپا و قبل از اظهارات دانشمندانی نظیر (جوردانوبرونو)،(کپرنیک)،(کپلر)و( گالیله) صریحا از حرکت زمین و سایر کرات اسمانی به گرد خود و خورشید سخن به میان آورد و خط بطلان بر عقاید بطلمیوس که 1500 سال بر اندیشه های بشری حکومت می کرد کشید در این جا آیاتی چند از قرآن مجید را به عنوان شاهد و نمونه ذکر می کنیم.قرآن در سوره ی ملک آیه ی 15 می فرماید:این آیه اشاره به حرکت انتقالی زمین دارد چرا که زمین را به مرکب متحرکی تشبیه کرده است که در عین حرکتی سریع سر نشینان خود را ناراحت نمی کند .واژه ی ((ذلول))در این آیه جامع ترین تعبیری است که درباره ی حرکت زمین شده است ،چرا که این مرکب راهوار با حرکات متعدد و بسیار سریعی که دارد آنچنان آرام به نظر می رسد که گویی مطلقاً ساکن است.

نظریه زمین مرکز عالم نیست در دهه های اغازین میلادی مطرح شد و در 1514 میلادی با دلیل مطرح شد
اما ایا قران نیز به این مسئله اشاره کرده؟
ایه 88 از سوره نمل اشاره به کوه ها دارد که مانند ابر در حرکت هستنند
اگر کمی دقیق شوین در ایه 87 همان سوره میبینیم:
[=Traditional Arabic]وَيَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ
و روزى كه در صور دميده شود پس هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است به هراس افتد مگر آن كس كه خدا بخواهد و جملگى با زبونى رو به سوى او آورند

در ایه قبلی 88 میبینیم که به روز قیامت اشاره دارد و اشاره به دمیده شدن در صور میکند و در ادمه در ایه 88 میگوید کوه ها را میبینی که مثل ابر در حرکت هستند
پس ایه 88 به دنباله ایه 87 امده و روز قیامت را تعریف میکند .و در ادمه 89.90 به اعمال نیک و بد و جهنم و بهشت سخن میگوید
پس چرا باید فکر کرد الله درباره گردش زمین سخن گفته؟با کدام استدلال؟

و در مورد سوره الزخرف ایه 10:گهواره
گهواره را میشود به 2 منظور تفسیر کرد
1 مکانی که در حال حرکت است
2 مکانی امت و ایمن برای ساکن ان
میتوان هر 2 منظور را برداشت کرد پس برداشت قطعی نمیتوان از این ایه داشت و گفت خدا به حرکت زمین اشاره کرده
و اگر چنین بود چرا به صراحت نکرده؟چرا زمانی که در باره حرکت خورشید و ماه حرف میزند برای حرکت زمین خاموش است؟
پس این ایه نیز جنبه استدلالی ندارد زیرا معنیهای زیادی میشود از ان برداشت

اشاره به حد فاصل 2 دریا

در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را می توانید در سجیه دید، این شمالی ترین شهر دانمارکیهاست، جایی که دریای بالتیک و دریای شمال بهم میپیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمی شوند و بنابرین این راستا بوجود می آید.
و هو الذی مَرَجَ البحرینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَینَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»

و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آندو حریمی استوار قرار داد.
از ان ایه ها که در مورد (دو دریا) امده 3 برداشت میتوان داشت :
1 واقعا این دو دریا در شمال اروپا مد نظر قران بوده
2:برداشتی دیگر این است که در زمان های پیشین انسان با سفر کردن به سرار سر جهان این حقیقت را کشف میکرد که برخی نقاط اب شیرین دارن و برخی نقاط اب شور با اشراف به اینکه این دریا ها با هم متصل هستند تنها فکری که به سرش میزد این بود که مسلما باید حرمی میان این دریا های شور و شیرین باشد تا با هم محلول نشوند .و اگر چنین نبود که باید با هم مخلوط میشدند
این یک برداشت جدا بود که قطعی نیست اما احتمال این برداشت بیشتر از قبلی هست چون عقلانی تر هست
3: اما برداشتی دیگر اینکه چرا نباید فکر کرد که شخص نوعی مثل محمد نباید از وجود چنین دریایی در اروپا با خبر باشد/؟
اسکاگنشهری تاریخیست مثلما کشتی رانان اروپایی سال هاست از این پدیده با خبر هستن چرا نشود که فکر کرد اهالی عربستان نیز با خبر بوده باشن؟
توجه کنید که امروز شما از این مسئله در اروپا جای دارد خبر دارید اما دوست شما خیر.
مورد دیگر که این حرف رو تایید میکند ادامه ایه هست

وَمَا يَسْتَوِي الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
دو دريا يكسان نيستند اين يك شيرين تشنگى‏زدا [و] نوشيدنش گواراست و آن يك شور تلخ‏مزه است و از هر يك گوشتى تازه مى‏خوريد و زيورى كه آن را بر خود مى‏پوشيد بيرون مى‏آوريد و كشتى را در آن موج‏شكاف مى‏بينى تا از فضل او [روزى خود را] جستجو كنيد و اميد كه سپاس بگزاريد

توجه کنید که در ادامه اشاره به همان دریا دارد و میگوید کشتی ها در ان روانند .و این نشان میدهد که اگر منظور قران همین دریای اروپا باشد در ان زمان نیز کشتی ها در ان روان بودند و بسیاری با خبر بودن(به ناچار اگر کسی از دریای کوچک بالتیک قصد خروج کند این پدیده را میبیند)

از سویی این پدیده منحصر به بالتیک نیست شما در بسیاری از نقاط دنیا میتوانید این پدیده را ببینید مثلا در امازون رودی بزرگ که اب شیرین دارد و ان را به اقیانوس اطلس میریزد قدرت این رود انقدر زیاد است که 150 کیلومتر اب دریا را پس میزند و میتوان اب شور و شیرین را در کنار هم دید و مرز میان ان دو.اما در دریا بالتیک به دلیل اینکه دریایی بسته است و تراکم اب شیرین زیاد و فشار اب شور دریای مجاور هم زیاد است این مرز بیشتر دیده میشود

این برداشت نیز قطعی نیست اما احتمالش از همه بیشتر است
در نتیجه نمیتوان برداشت قطعی از این ایات داشت

حرکت خورشید:

بعد از سال ها اثبات شد که خورشید هم حرکت می کند !
ولی نه به دور زمین ، بلکه سه نوع حرکت را برای خورشید اثبات کردند

1. حرکت وضعی که هر ۵/۲۵ روز ، یک بار دور خودش می چرخد.

2. حرکت انتقالی که هر ثانیه ، ۵/۱۹ کیلومتر همراه با منظومه شمسی از جنوب به شمال حرکت می کند.

حرکت انتقالی دیگری که در ثانیه ۲۲۵ کیلومتر همراه با منظومه شمسی به دور مرکز کهکشان می چرخد
حرکت های دیگری هم گفته شده که فعلا اشاره ای نمی کنم.
با این حال ممکن است هرروز حرکت جدیدی در خورشید کشف شود.
آیاتی از قرآن که به حرکت خورشید اشاره دارد:
« و نشانه‏اى (دیگر، نشانه جوّى، از توحید و قدرت خداوند) براى آنها این شب است که روز را از آن (همانند لباسى) برمى‏کنیم، پس به ناگاه در تاریکى قرار مى‏گیرند. و این خورشید براى رسیدن به قرارگاه مخصوص خود همواره جریان دارد. و ماه تمام را منزل‏هایى مقدر کردیم تا آنکه همانند شاخه کهنه (و زرد رنگ و قوسى شکل) درخت خرما (به صورت هلال) بازگردد (و دوباره به تدریج کامل شود). نه خورشید را مى‏سزد که این قمر را دریابد، و نه شب سبقت‏گیرنده بر روز است ، و هر یک (از خورشید و اقمار آن) در مدار خاصى شناورند.»
« وَ ءَایَةٌ لَّهُمُ الَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النهََّارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ(۳۷) وَ الشَّمْسُ تجَْرِى لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَالِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ(۳۸) وَ الْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتىَ‏ عَادَ کاَلْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ(۳۹) لَا الشَّمْسُ یَنبَغِى لهََا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا الَّیْلُ سَابِقُ النهََّارِ وَ کلٌّ فىِ فَلَکٍ یَسْبَحُونَ(۴۰) »[۱]
اینکه فرمود:
« این خورشید براى رسیدن به قرارگاه مخصوص خود همواره جریان دارد.»
در مورد این جمله احتمالات زیادی بیان شده که تعدادی از آن ها دقیقا « حرکت خورشید » را بیان می کنند. در عین حال چون احتمالات زیاد است و ممکن است کسی این احتمال را نپذیرد ، زیاد اصراری روی این بخش نداریم.
اینکه فرمود:

« هر یک (از خورشید و اقمار آن) در مدار خاصى شناورند.»
این بخش از آیه به روشنی دلالت بر وجود نوعی حرکت در خورشید می کند.
جالبه که برخی از مسلمین از فن(از پیش بگیر تا از پس نی افتی) استفاده میکنن.
خود این ایه جزو شبهات قرانیست ان وقت اومدن جزو معجزات قرارش دادن
دوستان توجه کنید من سر این مباحث بحثی با کسی ندارم به جز اینکه سوالی بشهقصد من فقط قرار دادن 2 ایدئولوژی کنار هم هست و این شمایید که باید انتخاب کنید قبول کدام طرز فکر عقلانی تر هست
ایاتی که در قران به حرکت خورشید اشاره کرده باید مد نظر داشت که در بسیاری از ان ماه نیز کنار خورشید امده و جالب تر اینکه پدید امدن شب و روز نیز در بعد از ان ذکر شده
اول نگاهی به طرز فکر دوران باستان
در دوران باستان طرز فکر قالب مردم این بود که خورشید دور زمین میگردد و باعث پیدایش روز میشود .زمین ثابت است و تمام عالم به دور ان میگردد
تمام تقویم های خورشیدی و قمری بر این اساس شکل گرفت.
البته جای ذکر هست که برخی دانشمندان یونانی طرح خورشید مرکزی را ذکر کردن اما دلایل محکمه پسندی نداشتند یا به وسیله کلیسا سرکوب میشدند
حال قران چه میگوید؟
در قران حرکت خورشید همراه با حرکت ماه امده .انگار که از حرکت 2 ماشین حرف میزنه که پشت سر هم یا کنار هم در حرکت هستن و اشاره به عدم برخوردان دو میکند چرا که خدا عالم نظم دارد.
و نه خورشید را سزد که به ماه رسد و نه ماه بر خورشید پیشی گیرد
این تفکر در خواننده بوجود می اید که این دو در یک مسیر هستند و چون خدا ناظم است طوری این دو را رام کرده که به هم نرسند و با سرعتی معیین حرکت کنند
در ایه زیر
و خورشید و ماه را رام گردانید و شب و روز را مسخر شما ساخت
امده که خورشید را رام کرد (رام کردن یعنی اهلی کردن که نتیجه ان انجام فعلی خواسته رام کننده از سوی رام شده است)
خب رام که که چی؟در ادامه میگوید شب و روز را تقدیم شما کرد
یعنی با رام کردن خورشید خداوند روز را تقدیم شما کرد.یعنی خورشید حرکتی منظم دارد و روز را بوجود می اورد
این دقیقا همان طرز فکر غلط مردمان باستان است
در نتیجه منظور حرکت خرشید در قران گردشش دور کهکشان نیست تمام شواهد حاکی از ان است که قران میگوید خورشید دور زمین میگرد

معجزه اعداد

كى از معجزات رياضى قرآن كريم، شيوه اى است كه در آن رقم ۱۹ با شيوه عدد شناسى در آيات به رمز درآورده شده است. اين رقم در آيه ۳۰ سوره مدثر مورد تاكيد قرار گرفته است: «بر آن آتش نوزده تن موكلند.»
و هم چنين در آيات مختلف قرآن نيز رمزگذارى شده است. در ادامه فهرستى از اين نمونه ها خواهد آمد.
- بسم الله الرحمن الرحيم از ۱۹ حرف تشكيل شده است.
- قرآن كريم از ۱۱۴ سوره تشكيل يافته است. (۶*۱۹)
- سوره علق (اولين سوره وحى شده بر پيامبر (ص) سوره نود و ششم قرآن
- اولين آيات وحى شده بر پيامبر پنج آيه اول سوره نود و ششم مى باشند و مجموع كل واژه ها در اين آيات شامل ۱۹ واژه مى باشد. «و» از نظر زبانشناسى يك حرف است، نه يك واژه؛ همچنين حرف «ب» (باسم) در واژه گنجانده نمى شود و بدين ترتيب به حساب نمى آيد.
همانطور كه مى بينيد، پنج آيه اول از ۱۹ حرف تشكيل شده است.
- سوره علق از ۱۹ آيه و ۲۸۵ (۵*۱۹) حرف تشكيل يافته است.
- سوره نصر، آخرين سوره وحى شده، ۱۹ واژه را دربر دارد.
- اولين آيه سوره نصر (كه از امدادى كه در آينده صورت خواهد گرفت سخن مى گويد) شامل ۱۹ حرف مى باشد.
- قرآن مجيد شامل ۱۱۴ بسم الله الرحمن الرحيم مى باشد، يعنى ۶*۱۹.
- از ميان ۱۱۴ سوره قرآن ۱۱۳ سوره با بسم الله آغاز مى شود. تنها سوره اى كه بسم الله ندارد، سوره توبه مى باشد، بيشتر سوره نمل سوره اى است كه شامل دو بسم الله مى باشد، اولين بسم الله در ابتداى سوره و دومين آن، آيه ۳۰ مى باشد. از سوره توبه به بعد كه با بسم الله شروع نمى شود، سوره نمل در نوزدهمين سوره بعد از آن قرار دارد.
در آغاز سوره نمل (يعنى سوره بيست و هفتم) يك بسم الله وجود دارد، همان طور كه در آغاز آيه سى ام اين سوره نيز يك بسم الله وجود دارد. بنابراين دو بسم الله در اين سوره وجود دارد. و اين بسم الله كه در آيه سى ام قرار دارد، فهرست ۱۱۴ بسم الله كه قرآن شامل آن مى باشد را كامل مى كند. زمانى كه ما عدد اين آيه و اين سوره (يعنى ۳۰ و ۲۷) را با هم جمع مى كنيم، به جمع كل پنجاه و هفت (۳*۱۹=۵۷) مى رسيم.
جمع كل سوره ها از سوره توبه (سوره نهم) تا سوره نمل (سوره بيست و هفتم ) ۳۴۲
(۲۷+۲۶+۲۵+۲۴+۲۳+۲۲+۲۱+۲۰+۱۹+۱۸+۱۷+۱۶+۱۵+۱۴+۱۳+۱۲+۱۱+۱۰+۹) مى باشد.
اين عدد از ضرب دو عدد نوزده و هيجده حاصل مى شود.
- مجموع دفعاتى كه نام «الله»، در آياتى كه عدد آن ها مضربى از ۱۹ (،۵۷،۳۸،۱۹ ۷۶ و...) مى باشد، آورده شده، ۱۳۳ مى باشد، به عبارت ديگر (۷*۱۹=۱۳۳)
- مقدار ابجد واژه «واحد» كه به معناى يك مى باشد، عدد ۱۹ مى باشد. اين كلمه به همراه، واژه هاى مختلف ديگر در قرآن به كار رفته است. به عنوان مثال: يك در، يك نوع خوراك.
اين واژه ۱۹ مرتبه همراه با نام «خدا» به كار رفته است.
- مجموع كل سوره ها و تعداد آياتى كه واژه «واحد» در آن به كار رفته ۱۹*۱۹ مى باشد به عبارت ديگر ۳۶۱.
- بين اولين حروف مقطعه الف، لام، ميم (بقره/۱) و آخرين آن ها ن (قلم/۱) ۵۲۶۳ آيه وجود دارد، به عبارتى ۲۷۷*۱۹.
- سى و هشت (۳۸=۲*۱۹) آيه بدون حروف مقطعه در بين اولين سوره داراى حروف مقطعه و آخرين آن ها وجود دارند.
- واژه «رحمن» ۵۷ مرتبه در قرآن كريم به كار رفته است. (۳*۱۹)
- سى (۳۰) عدد مختلف در قرآن كريم نام برده شده است.

در مورد اعجاز عددی قران کافیسف سرجی در گوگل بزنید تا بی نهایت از این نوشته های محمل توحیل شما داده شود
بار دیگر تکرار میکنم من فقط چند ایدئولوژی رو کنار هم میزارم شما با منطق انتخاب کنید
اگر فرض شود که محمد خود این کتاب را نوشته باشد ایا نمیشود فرض کرد که طبق اصول ریاضی این کتاب را نوشته؟
طوری که با اعداد و حتی حروف ابجد نیز برابری داشته باشد
اینکه کسی در هر دوره از زمان کتابی بنویسد که اصول ریاضی در ان باشد کار غر ممکنی است؟
ایا میشود به این گفت معجزه؟
معجزه کاری بود که انسان از انجام ان عاجز باشد .اما این رعایت اعداد در هر کتابی ممکن است اگر نویسنده ان کتاب خواسته باشد
و مورد دیگر اینکه در حساب حروف اشتباهی شده
بسم الله الرحمن الرحيم
جمله بالا چند حرف دارد؟
19
ب س م ا ل ل ه ا ل ر ح م ن ا ل ر ح ی م
سوال .با چسیبیدن 4 حرف ا ل ل ه ایا کلمه الله درست میشود؟
سوال.کلمه مقررات چند حرف دارد؟

خیر اگر بگوییم مقررات 6 حرف دارد .اشتباه حرف زدین چرا که مقررات تشدید دارد و تشدید نه برای حذف حرفی بلکه برای پنهان کردن حرف امده تا کلمه رو کوتاه کند و موجب تکرار در نوشتار نشود اما در گفتارمان اثر ندارد .و زمانی میگوییم مقررات چند حرف دارد باید بگویید 7 حرف
م ق ر ر ر ا ت
الله چند حرف دارد؟
ا ل ل ل ا ه
در نتیجه بسم الله الرحمن الرحيم 22 حرف دارد نه 19
ب س م ا ل ل ل ا ه ا ل ر ح م ا ن ا ل ر ح ی م
در حقیقت در زبان عربی کلمه ای با این مضمون (الرحمن) وجود ندارد.مگر اینکه (الرحمان)یا اگر به صورت مخفف بنویسم (الرحمن +الف کوچک بالای کلمه)
تعداد حروف اخر .حروف اول حروف باطن حروف ظاهر .این تعاریف یا اسامی تغیری در تعداد حروف نداره
طبق همین 19 حرف اشتباه 99% اعجاز اعداد رو پیش بردن
یه بنده خدایی دیدم تو وبلاگ ش 5 ایه اول سوره ای(خاطرم نیست اسمش) اورده بود بعد حساب کرده بود که اگر ما این 5 ایه رو فقط حروفی که دیده میشن در نظر بگیریم مثلا میشه 100 حرف(خاطم نیست.مثال میزنم)اگر با 1 تشدید در نظر بگیریم میشه 101 اگر با 2 تشدید در نظر بگریم میشه 102 و الا اخر
حالا اگر بدون تشدید با 1 مد بگیریم میشه فلان اگر با 2 مد بگیریم میشه فلان
اگر 1 تشدید با 2 مد بگیریم میشه فلان
بعد اعداد به دست اومده رو جمع کرد یه عدد به دست اومد قابل تقصیم به 19 بود
اصلا این ادماها بویی از قانون استدلال و نظم نبردن
بنده خدا اگر قانون میذاری که تشدید حساب بشه .همه تشدید ها رو حساب کن.قانون کخ استثنا پذیر نمیشه
مثلا بیان بگم هر کسی ادم کشت باید اعدام بشه بجز علی اقا .خب این قانون مشکل داره دیگه
مشتی انسان بیکار میشینن قران رو جوری تعریف میکنن که با گفته هاشون جور دربیاد

دوست عزیزی در این سایت گفت هیچ دلیلی مبنی بر این که پیامبر نزد کسی صواد اموخته وجود ندارد هیچ مدرکی و نوشته ای وجود ندارد
اولا اینکه نوشته نشده یا به دست ما نرسیده دلیل بر نبودن نیست
دوما مگر مردکی دال بر امی بودن محض پیامبر وجود دارد؟
مثلا ایا چشم الکترونیک بالا سر پیامبر بوده تا بفهمد که پیامبر کی میره سفر کی میره کتاب خانه ؟
پیامبر قبل از نبوت شخص مهمی نبوده خب دلیلی هم نداره زندگی یک شخص غیر مهم را تاریخ نویسان نوشته باشند پس گذشته محمد در حاله ای از ابهام است
ما هم نمیگیم محمد قطعا با صواد بوده .فقط میگیم احتمال اینکه محمد قبل از نبوت نزد کسی یا از طرق کتاب و سفر کردن با سواد شده باشد وجود دارد و همین امر امی بودن او را زیر سوال میبرد

gsaeed;211139 نوشت:
[=Times New Roman]سلام

[=Times New Roman]در باب اعجاز قران نوشته ها و مطالب بسیاری درج شده برخی موجب تعجب و برخی خنده دار است[=Arial Narrow].



[=Century Gothic]با سلام
جناب
gsaeed[=Century Gothic] باید بگویم که این شبهاتی که شما آوردید مربوط به سال 1385 از طرف آرش بیخدا آورده شده بود که جوابیه محکمی چه در سایت باقر العلوم و چه در سایتهای دیگر به این بی خدا دادند و ایشان پاه به فرار گذاشت که داستانی دارد که بگذریم !!
[=Century Gothic]در تفسیر و تبیین قرآن باید از مبادی و منابع فهم قرآن جهت فهم بیشتر و بهتر آیات بهره جست که عبارتند از: آیات دیگر قرآن، روایات معصومین، عقل برهانی، لغت، تاریخ، اقوال مفسران. ثانیا، معصومان (پیامبر و ائمه) نقش مهمی در فهم قرآن داشته‎اند همچون بیان مبانی و اصول راهبردی تفسیر قرآن و جلوگیری از انحرافات و کج ­اندیشی­ها.
ثالثا، ظاهر الفاظ قرآن بیانگر معارفی است که هر آشنا به زبان عرب می‎تواند آن را درک نماید و قرآن از این جهت هیچ ابهامی ندارد اما کشف معانی عمیق قرآن منوط به تفکر و استدلال متناسب با مورد است، از این رو به تفسیر قرآن نیاز دارد.
رابعا، انطباق قرآن با دستاوردهای علمی نباید منجر به تحمیل نظریات علمی گردد و اگر در جهت فهم بهتر علوم باشد مورد تأیید است.

[=Century Gothic] اما جالب این است که بعد از گذشت 7 و یا 8 سال این خبر تازه به گوش شما رسیده و جالب تر آنکه قبل از اینکه در اینترنت جستجو کنید التفاتی به این کپی پستی که انجام دادید نکردید که جواب این شبهات نخ نما داده شده !
تا عزیزان انجمن جواب شما را بدهند بنده چنتا لینکی میگزارم که استفاده کنید

http://www.pasokhgoo.ir/node/33389

http://razva.ir/1391/01/28/%D8%A7%D8%B9%D8%AC%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%84%D9%85%D9%8A-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%8C-%D8%AD%D8%B1%D9%83%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%D9%8A%D8%AF

http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/62.htm

gsaeed;211141 نوشت:

حرکت خورشید:

بعد از سال ها اثبات شد که خورشید هم حرکت می کند !
ولی نه به دور زمین ، بلکه سه نوع حرکت را برای خورشید اثبات کردند

1. حرکت وضعی که هر ۵/۲۵ روز ، یک بار دور خودش می چرخد.

2. حرکت انتقالی که هر ثانیه ، ۵/۱۹ کیلومتر همراه با منظومه شمسی از جنوب به شمال حرکت می کند.

حرکت انتقالی دیگری که در ثانیه ۲۲۵ کیلومتر همراه با منظومه شمسی به دور مرکز کهکشان می چرخد
حرکت های دیگری هم گفته شده که فعلا اشاره ای نمی کنم.
با این حال ممکن است هرروز حرکت جدیدی در خورشید کشف شود.
آیاتی از قرآن که به حرکت خورشید اشاره دارد:
« و نشانه‏اى (دیگر، نشانه جوّى، از توحید و قدرت خداوند) براى آنها این شب است که روز را از آن (همانند لباسى) برمى‏کنیم، پس به ناگاه در تاریکى قرار مى‏گیرند. و این خورشید براى رسیدن به قرارگاه مخصوص خود همواره جریان دارد. و ماه تمام را منزل‏هایى مقدر کردیم تا آنکه همانند شاخه کهنه (و زرد رنگ و قوسى شکل) درخت خرما (به صورت هلال) بازگردد (و دوباره به تدریج کامل شود). نه خورشید را مى‏سزد که این قمر را دریابد، و نه شب سبقت‏گیرنده بر روز است ، و هر یک (از خورشید و اقمار آن) در مدار خاصى شناورند.»
لَا الشَّمْسُ یَنبَغِى لهََا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا الَّیْلُ سَابِقُ النهََّارِ وَ کلٌّ فىِ فَلَکٍ یَسْبَحُونَ(۴۰) »[۱]
اینکه فرمود:
« این خورشید براى رسیدن به قرارگاه مخصوص خود همواره جریان دارد.»
در مورد این جمله احتمالات زیادی بیان شده که تعدادی از آن ها دقیقا « حرکت خورشید » را بیان می کنند. در عین حال چون احتمالات زیاد است و ممکن است کسی این احتمال را نپذیرد ، زیاد اصراری روی این بخش نداریم.
اینکه فرمود:

« هر یک (از خورشید و اقمار آن) در مدار خاصى شناورند.»
این بخش از آیه به روشنی دلالت بر وجود نوعی حرکت در خورشید می کند.
جالبه که برخی از مسلمین از فن(از پیش بگیر تا از پس نی افتی) استفاده میکنن.
خود این ایه جزو شبهات قرانیست ان وقت اومدن جزو معجزات قرارش دادن
دوستان توجه کنید من سر این مباحث بحثی با کسی ندارم به جز اینکه سوالی بشهقصد من فقط قرار دادن 2 ایدئولوژی کنار هم هست و این شمایید که باید انتخاب کنید قبول کدام طرز فکر عقلانی تر هست

[=Century Gothic]با سلام

[=Century Gothic]شما چقدر متفکری و در شناخت [=Century Gothic]ایدئولوژی[=Century Gothic] پویا :khaneh:

[=Century Gothic] یک مورد را عنوان میکنم [=Century Gothic]که دوستان پی به [=Century Gothic]ایدئولوژی[=Century Gothic] شما ببرند [=Century Gothic]

آیه 40 از سوره یس قرآن «[=Century Gothic]كلّ فی فلك یسبحون[=Century Gothic]» اشاره به حركت دورانی خورشید دارد كه این بر خلاف هیئت بطلمیوسی آن دوران بوده؛ زیرا منظور از شناور بودن خورشید (سبح) در فلك خود، چیزی جز حركت آن همراه با منظومه شمسی و كهكشان راه شیری كه ما در آن قرار داریم نیست، چه اینكه امروزه ثابت شده است كه منظومه شمسی، جزئی از كهكشان عظیمی است كه به دور خود در حال گردش است. [=Century Gothic]دكتر موریس بوكای در این باره می‎گوید: به استناد آیه 33 سوره انبیاء و 40 سوره یس، از دیدگاه قرآن، خورشید روی مداری حركت می‌كند (نه آنكه به دور زمین حركت كند) در حالی كه این مطلب برخلاف هیئت بطلمیوسی رایج در عصر پیامبر(ص) بود.
[=Century Gothic]اما مراد از آیه 38 سوره یس، حرکت دورانی خورشید نیست بلکه معنای آیه این است که آفتاب مادام که نظام دنیوی بر حال خود باقی است، به حیات خود ادامه می‎دهد تا روزی که از حرکت بیفتد و در نتیجه قیامت شود.

با سلام
البته از کسانی که با سیبیل کپی پیست افکار خود را چرب میکنند انتظاری بیش نیست
و انتظاری هم نداریم که بتوانند رابطه درست
انطباق قرآن با دستاورد­های علمی را بدانند مراد از علم در اینجا همان علوم تجربی است؛ یعنی علومی كه با شیوه تجربه و آزمایش، درستی یا نادرستی نظریه‌ها و قوانین حاكم بر طبیعت را بررسی می‌كند و منظور از تفسیر قرآن و انطباق آن با دستاورد­های علمی، همان توضیح آیات قرآن‌ به وسیله علوم تجربی است.1
باید توجه داشت که یکی از اساسی­ترین تفاوت‎های قرآن کریم با کتب علمی بشری آن است که کتب علمی تنها به بررسی و تبیین اشیاء و پدیده­های جهان می­پردازند؛ مثلا دانش معدن­شناس می­گوید آنچه اکنون در دل زمین یا کوه به صورت معدن خاصی وجود دارد از میلیون‎ها سال قبل چه تطوراتی را پشت­سر گذاشته و پس از این نیز با گذشت میلیون‎ها سال، چه تحولاتی را در پیش­رو دارد؛ اما قرآن کریم که کتاب هدایت و نور است، نه کتاب علمی محض، سخن از ارتباط پدیده­های جهان از یک سو با مبدأ و از سوی دیگر با معاد دارد (یعنی از مبدأ فاعلی و مبدأ غایی سیر و تحول موجودات سخن می­گوید نظیر آیات 27 فاطر، 141 أنعام و 30 أنبیا).2

در مورد سازگاری آموزه­های قرآن با دستاورد­های علمی رویکردهای مختلفی توسط مفسران و غیر مفسران ارائه شده است که از جهت شکل و محتوا به سه قسم قابل تقسیم می­باشند:
1- استخراج همۀ علوم از قرآن کریم؛ برخی از علمای قدیم مانند ابن ابی‎الفضل المرسی و غزالی دست به چنین کاری زدند.
2- تطبیق و تحمیل نظریات علمی بر قرآن؛ این شیوه در یک قرن اخیر رواج یافت که بسیاری از مفسران آن را مردود دانستند.
3- استخدام علوم برای فهم بهتر قرآن؛ این شیوه بهترین روش بوده که در طول تاریخ رواج داشته است.3


همچنین، بعضی از مسائل مطرح شده در قرآن مثل حركت زمین و كرویت آن، با دیدگاه‎های علمی موجود در عصر نزول، مطابقت نداشت با این حال قرآن آن مطالب علمی‎ را بگونه‎ای بیان نموده است که با دستاوردهای علمی امروز کاملا سازگار است.
در این میان باید توجه داشت که در تطبیق آیات قرآن با نظریات و قوانین علمی روز باید جانب احتیاط را رعایت کرد تا به تحمیل نظریات غیر قطعی علوم تجربی بر قرآن كریم گرفتار نشویم.
در این راستا مناسب‎تر آن است که بجای اینکه دستاوردهای علوم تجربی را همان مقصود واقعی قرآن معرفی کنیم، به بررسی تنافی یا عدم تنافی آن علوم با آموزه‎های قرآن بسنده کرده، به این ترتیب اصل سازگاری یا عدم سازگاری را موضوع تحقیق خود قرار دهیم.

مسأله سازگاری یا عدم سازگاری آموزه‎های کتب مقدس دیگر همچون تورات و انجیل با علوم تجربی در اروپا سابقه‎ای طولانی دارد که دوران سخت قرون وسطی و تشکیل دادگاه‎های تفتیش عقاید در مورد بسیاری از دانشمندان همچون گالیله (كه عقیده به مركزیت خورشید و حركت زمین به دور آن داشت)، از نمودهای آن است.4

1. ر.ك: التفسر و المفسرون، ج2، ص474.

2. (به تعبیری دیگر؛ کتب بشری علمی به تبیین سیر افقی اشیا، و قرآن به بررسی سیر عمودی پدیده­های جهان می­پردازد) ر.ک: تسنیم، ج1،ص47 و قرآن و علوم طبیعت، ص117.

3. ر.ک: التفسیر و المفسرون، ج2، صص485-494 و المیزان، ج1، ص6 و القرآن و العلم الحدیث، ص156 و پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج1، صص43-46.

4. ر.ك: علم و دین، ص 119 - رابطه علم و دین، ص17 - مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 57.

با سلام
خوب حالا جواب این حقایقی که از زبان اسلام ستیزان عنوان کرده اید را یکبار دیگر عنوان میکنیم تا مشخص شود که چه کسی ...........!!!!است
قرآن كریم، كتاب هدایت است. كتابی است كه می‎خواهد بشر را از ظلمات به سوی نور راهنمایی كند. هر چند این كتاب، كتاب علمی نیست، اما مسائل علمی گوناگونی را مطرح كرده است.
مسائلی چون حركت زمین، حركت خورشید، كروی بودن زمین، جاذبه عمومی،زوجیت در مخلوقات، اخبار غیبی و مسائل علمی دیگری كه بسیاری از آن‎ها در قرون بعد توسط دانشمندان به اثبات رسیده‎اند. در این كتاب آسمانی پاره‎ای از مسائل علمی مطرح شده است كه در عصر نزول قرآن یا سخنی از این مسائل در عربستان و غیر عربستان وجود نداشته است و یا بعضا این مسائل به صورتی نادرست در بین مردم رایج بوده است و بعدها با پیشرفت علوم، حقانیت چیزی كه قرآن مطرح كرده است، به اثبات رسیده است.

مسائل علمی و قطعی قرآن كه با كشفیات و تكنولوژی و پیشرفت‎های علمی بشر ثابت شده‎اند، نشان از این دارند كه این كتاب الهام گرفته از اندیشه‎های اعراب عصر نزول نمی‎باشد؛ بلكه كتابی الهی است كه با وحی آسمانی بر آخرین فرستاده الهی نازل شده است.
در این كتاب آسمانی مسائل علمی و تواریخ و قصصی آورده شده كه مردم آن عصر چیزی از آن‎ها نمی‎دانستند و حتی پیامبر نیز قبل از وحی الهی از آن‎ها بی‎خبر بود:
«ما كنت تعلمها انت و لا قومك»[1]
در بین اعراب حتی یك نفر هم مدعی نشد كه این علوم و این داستان‎ها را ما می‎دانستیم.
قرآن حتی در داستان‎های خویش از تورات و انجیل هم پیروی نكرد بلكه آن‎ها را اصلاح نمود.
تحقیقات مورخین عصر جدید درباره قوم سباء و قوم ثمود و ... نظر قرآن را تائید كردند.[2]
در اینجا ما به پاره‎ای از این مسائل علمی مطرح شده در قرآن اشاره می‎كنیم.
مسائل علمی‎ای كه اثبات آن‎ها در قرون بعد از عصر نزول، حقانیت این كتاب آسمانی را برای همگان اثبات می‎كند؛ مگر كسانی كه خداوند به دلیل عنادورزی‎شان بر دل‎های آن‎ها مهر زده باشد.[3]

حركت زمین
قرآن كریم، در آیات متعددی به حركت زمین اشاره کرده است. در سوره نمل آیه 88 آمده است:
«كوه‏ها را مى‏بینى، و آن‎ها را ساكن و جامد مى‏پندارى، در حالى كه مانند ابر در حركتند.»[4]
این آیه كه به حركت كوه‎ها اشاره دارد، در واقع حركت زمین را به اثبات می‎رساند؛ چرا كه امكان ندارد كوه‎ها در حال حركت باشند اما سایر بخش‎های زمین ثابت بمانند.[5]
علاوه بر این، آیه‎ی «خدایی كه زمین را برای شما گهواره قرار داد»[6] و آیه‎ی «آیا زمین را برای شما گهواره قرار ندادیم؟»[7] نیز اشاره به حركت زمین دارند؛[8] زمینی كه همانند گهواره‎ای در حال حركت است.
هم چنین آیه‎ی «هو الذی جعل لكم الارض ذلولا»[9] نیز می‎تواند به حركت زمین اشاره داشته باشد؛ چرا كه كلمه «ذلول» به معنی [شتر] رام و نرم‎‎ رو می‎باشد[10] و امروزه نیز در بلوچستان این نوع شتر را «ذلول» می‎نامند.[11]
حركت زمین با آن همه سرعتی كه دارد همانند حركتِ شتری رام است به گونه‎ای كه ساكنان آن حتی متوجه این حركت هم نمی‎شوند.
این اشارات علمی قرآن به حركت زمین، در حالی انجام گرفته است كه عقیده رایج در آن زمان حتی در یونان، ثابت بودن زمین بوده است.
در آن زمان و تا قرن‎ها بعد، هیئت بطلیموس[12] که معتقد به چرخش خورشید به دور زمین بود بر جهان حکومت می‎کرد.[13]
بحث از حركت زمین و گردش آن به دور خورشید از دست‎آوردهای علمی‎ای است كه دانشمندان اسلامی به آن دست یافتند.
اولین دانشمند اسلامی كه اشاره به گردش زمین به دور خورشید كرده است، «ابوریحان بیرونی» است.[14]
این نظریه چندین قرن بعد به صورت رسمی توسط دانشمندان اروپایی همچون «كپلر» و «كپرنیك» مطرح شد و مورد پذیرش قرارگرفت.[15] بنابراین گردش زمین كه قرآن كریم آن را مطرح كرده، برگرفته از آگاهی‎های اعراب و غیر اعراب نبود، بلكه مخالف با عقیده رایج آن زمان بود.

حركت خورشید
قرآن كریم در آیات متعددی به حركت خورشید اشاره كرده است. عقیده رایج در عصر نزول قرآن و حتی تا چند قرن بعد، این بود كه خورشید به دور زمین می‎گردد. اما بعدها دانشمندان حركت زمین را به دور خورشید اثبات كردند و معتقد به ثابت بودن خورشید شدند.
قرآن كریم علاوه بر اینكه به حركت زمین اشاره دارد، به حركت خورشید و تمامی افلاك نیز اشاره كرده است. در این كتاب آسمانی آمده است:
«و خورشید (نیز براى آن‎ها آیتى است) كه پیوسته بسوى قرارگاهش در حركت است؛ این تقدیر خداوند قادر و داناست.»[16]
در قرون اخیر به اثبات رسیده است كه خورشید دارای چند نوع حركت می‎باشد:
1- حركت وضعی كه در 5/25 روز یك بار به دور خود می‎چرخد.
2- حركت انتقالی از جنوب آسمان به سوی شمال آن كه در هر ثانیه 5/19 كیلومتر همراه با منظومه شمسی حركت می‎كند.
3- حركت انتقالی با سرعت 225 كیلومتر در ثانیه كه به دور مركز كهكشان می‎گردد و منظومه شمسی را نیز به همراه خود می‎برد.[17]

كروی بودن زمین
بحث از كروی بودن زمین نیز از مباحثی است كه بشر سال‎ها پس از نزول قرآن به آن پی برد.
«كریمرز» دانشمند غربی معتقد است اولین بار جغرافی‎دانان اسلامی در اثر مطالعات خود به این حقیقت (كروی بودن زمین) پی بردند و بدون درك این حقیقت كشف قاره آمریكا غیر ممكن بود.[18]
قرآن كریم به این حقیقت در برخی از آیات اشاره كرده است.
در قرآن و در برخی از آیات كلمه «مشارق» و «مغارب» ذكر شده است. در سوره اعراف آمده است:
«و مشرق‎ها و مغرب‎هاى پر بركت زمین را به آن قومِ به ضعف كشانده شده (زیر زنجیر ظلم و ستم)، واگذار كردیم.»[19]
و در آیه 40 سوره معارج می‎خوانیم:
«سوگند به پروردگار مشرق‎ها و مغرب‎ها كه ما قادریم.»[20]
این سلسله از آیات با تاکید بر تعدد محل طلوع و تابش آفتاب و محل غروب آن به كروی بودن زمین نیز اشاره دارند زیرا در صورت كروی بودن زمین، تابیدن آفتاب بر هر جزئی از اجزای كره زمین مستلزم این است كه از جزء دیگر آن غروب كند و در این صورت تعدد مشرق‎ها و مغرب‎ها بدون هیچ تکلف و زحمتی[21] روشن و واضح می‎گردد.
ولی در فرض غیر كروی بودن زمین تعدد مشرق‎ها و مغرب‎ها كه از آیه استفاده می‎شود قابل درك و فهم نیست.[22]
وجود چنین آیاتی در قرآن كریم دال بر این امر است كه قرآن الهام گرفته از علوم و فرهنگ زمانه خویش نبوده وگرنه می‎بایست همان عقیده رایج در میان مردم (مسطح بودن زمین) را مطرح می‎كرد.

نیروی جاذبه عمومی
یكی دیگر از مباحث علمی كه در قرآن مطرح است، بحث از «نیروی جاذبه عمومی» می‎باشد.
خداوند متعال در سوره رعد می‎فرماید:
«خدا همان كسى است كه آسمان‎ها را، بدون ستون‎هایى كه براى شما دیدنى باشد، برافراشت.»[23]
امام رضا(ع) در تفسیر این آیه فرمودند:
«این كه قرآن می‎فرماید: «بغیر عمد ترونها»، به این معناست که این جا عمودی [ستونی] هست ولی شما نمی‎بینید.»[24]
شهید مطهری (ره) می‎نویسد:«عمودهایی كه آسمان و زمین را به یك دیگر وابسته كرده است، آجر و سیمان و آهن نیست كه كسی بخواهد ببیند، این وابستگی با نیرویی است نامرئی یعنی همان جاذبه كه امروزه بشر به آن دست یافته است.»[25]
علاوه بر آیه مذكور، در سوره فاطر نیز آمده است:
«خداوند آسمان‎ها و زمین را نگاه مى‏دارد تا از نظام خود منحرف نشوند.»[26]
این آیه هم به جاذبه زمین اشاره دارد.[27]
برخی معتقدند ابوریحان بیرونی اولین كسی بود كه به قانون جاذبه عمومی پی برد.[28]
اما مشهور این است كه اولین بار نیوتن منجم و ریاضی‎دان انگلیسی ( 1722- 16439 ) در قرن 17 میلادی این قانون را كشف كرد.
داستان افتادن سیب از درخت و انتقال ذهنی نیوتن به نیروی جاذبه، معروف است.
اینكه قران كریم در 1400 سال پیش، از نیرویی نامرئی كه امروزه «جاذبه» نامیده می‎شود سخن گفته است و بشر قرن‎ها پس از نزول قرآن به این واقعیت پی برده است، نشان از الهی بودن این كتاب آسمانی دارد نه الهام‎گیری از آگاهی‎های زمان نزول.

حقایقی دیگر در خصوص آسمان و زمین
از دیگر مسائل علمی كه قرآن در خصوص آسمان و زمین مطرح می‎كند سخن از آغاز خلقت كرات می‎باشد.
قرآن كریم به این امر اشاره دارد كه كرات آسمانی در ابتدا به صورت توده انبوهی به شكل دود (گاز)،[29] و مجموعه‎ای به هم پیوسته[30] بوده که به قدرت الهی از هم جدا شدند.
علاوه بر این، قرآن كریم به گردش هر كدام از كرات آسمانی (ستارگان، خورشید، ماه و زمین) در مداری معین[31] و با فواصلی كه یكدیگر را جذب نكنند[32] اشاره دارد. حقایقی كه در عصر نزول هیچ یك بر اعراب و غیر اعراب آشكار نبود و امروزه به بركت پیشرفت‎های علمی، بشر به این حقایق دست یافته است.
مراحل خلقت انسان
در قرآن كریم مباحث خلقت آدمی به طور واضح بیان شده است. در سوره مومنون،[33] و در برخی دیگر از آیات قرآن، همانند آیه 5 سوره حج، آیه 67 سوره غافر، آیات 37 تا 39 سوره قیامت، آیه 2 سوره علق، آیه 6 سوره طارق، و آیات 6 تا 9 سوره سجده، مراحل خلقت ترسیم شده است.
اين مراحل در 1400 سال پیش توسط قرآن در حالی به صورت دقیق بیان شده است كه بشر در قرن نوزدهم میلادی تقریبا توانست تصویر روشنی از این حقایق بدست آورد.
دكتر «موریس بوكای» در خصوص تاریخچه جنین‎شناسی می‎نویسد: «اگر همه بیانات قرآنی را با معلومات اثبات شده عصر جدید مقایسه كنیم موافق بودنشان با این‎ها واضح است.
همچنین بی‎نهایت مهم است كه آن‎ها را با عقاید عمومی كه در این خصوص در جریان دوره وحی قرآنی شایع می‎بود، مقایسه كنیم تا معلوم گردد انسان‎های آن زمان تا چه اندازه از نظراتی شبیه به آن چه در قرآن درباره این مسائل عرضه شده دور بودند. در واقع در جریان قرن 19 است كه دید تقریبا روشنی از این مسائل پیدا می‎كنیم.»[34]

زوجیت در مخلوقات
در قرآن كریم و در آیات متعددی به مسئله زوجیت در همه چیز اشاره شده است. قرآن نه تنها زوجیت در گیاهان را بیان می‎كند‏[35] بلكه به زوجیت همه مخلوقات اذعان دارد.[36]
امروزه با پیشرفت علوم است كه بشر نه تنها به زوجیت در گیاهان پی برده است، بلكه زوجیت در همه چیز را به اثبات رسانده است.[37]

دانشمندان امروزه حتی به زوجیت در اتم‎ها و تركیب آن‎ها از اجزاء مثبت (الكترون) و منفی (نوترون) اشاره دارند.[38]

باد و عمل لقاح در گیاهان
خداوند در قرآن بادها را عامل بارور‎سازی معرفی كرده است.[39] امروزه بارور‎سازی ابرها و گیاهان به وسیله باد امری است كه كاملا اثبات شده است.
در اواخر قرن هیجدهم معلوم شد كه تولید‎مثل گیاهان، عموما بر اساس تلقیح ذرات خیلی ریز و ذره بینی به نام «گرده» است و عامل انتقال این گرده عوامل مختلفی مثل حشرات و جریان‎های شدید هوا (بادها) می‎باشد.[40]
در بارور‎سازی ابرها نیز باد سبب اتحاد الكتریسته مثبت و منفی در دو قطعه از ابر می‎شود و در اثر همین آمیزش و لقاح است كه نزول باران و برف اتفاق می‎افتد.[41]
تفاوت سر انگشتان
قرآن كریم به تفاوت سر انگشتان انسان‎ها اشاره كرده است.[42] به نظر می‎رسد اینكه قرآن به سر انگشتان انسان‎ها اشاره كرده است، در واقع اشاره‎ای است به تفاوتی كه در این زمینه بین انسان‎ها وجود دارد و آن این كه سر انگشتان هیچ یك از انسان‎ها حتی دو قلوها هم با یك دیگر شبیه نیست.[43]
«طنطاوی» در تفسیر این آیات می‎نویسد: «حكمت ذكر سر انگشتان فقط در عصر ما معلوم شد و كسی تا این اواخر نمی‎دانست كه خطوط سر انگشتان هر فردی منحصر به خود اوست و در این جهت میان دو نفر هیچ‎گاه شباهتی نیست و انگشت‎نگاری به همین علت مرسوم و متداول شد.»[44] سپس می‎نویسد: «پس عجیب نیست اگر دوست من «محمود بك سالم» از اروپا خبر می‎دهد كه این آیه یك نفر آلمانی را مسلمان و معتقد به قرآن نمود.»[45]
این آیات نیز نشان می‎دهد كه قرآن كریم نمی‎تواند الهام گرفته از آگاهی‎های اعراب دوره نزول قرآن باشد.

اعجاز ادبی قرآن
از نظر ادبی و بلاغی نیز قرآن كریم متنی را ارائه كرد كه تا آن زمان در میان بشر سابقه نداشت.
اعراب جاهلی از جهت ادبی و در زمینه سرودن شعر و ایراد خطابه در حد بسیار پیشرفته‎ای بودند.
آن‎ها هر ساله در بازار عكاظ و سایر مناطق اشعار زیبای خویش را برای یكدیگر می‎خواندند و از میان همین اشعار زیبا بهترین‎های آن‎ها (معلقات سبع) بر دیوارهای كعبه آویزان ‎میشد؛[46]
اما با نزول آیات زیبای قرآن شاعران و ادیبان عرب با متنی روبرو شدند كه هرگز سخنی همانند آن را نشنیده بودند. "خالد بن عقبه" پس از شنیدن آیاتی از قرآن گفت: «قسم به خدا که این سخن شیرین و زیباست، درختى تنومند است كه تنه آن نیرومند و شاخ و برگ آن پر ثمر است. این سخن بشر نیست‏.»[47].
این معجزه كه با تحدی (مبارزه طلبی) همراه بود هنوز هم جن و انس را به مقابله با خویش فرا می‎خواند.[48]
جالب اين كه این متن ادبی فصیح و بلیغ توسط شخصی درس ناخوانده آورده شد.[49] عجائب و شگفتی‎هایی كه در این متن ادبی مطرح شده است به گونه‎ای است كه اندیشه الهام‎گیری آن را از زمانه خویش به طور كلی رد می‎كند. یكی از این شگفتی‎ها، اعجاز عددی قرآن است. در قرآن كریم دو واژه «دنیا» و «آخرت» هر كدام 115 بار، واژه «شهر» به معنای ماه، 12 بار، به تعداد ماه‎های سال و واژه «یوم» و مشتقاتش 365 بار به تعداد ایام سال آمده‎اند.

اخبار غیبی
در برخی از آیات قرآن خبرهایی غیبی بیان شده است.
وجود اخبار غیبی در این كتاب چگونه می‎تواند با الهام‎گیری از زمانه خویش باشد؟ خبر غیبی كه باید بعدها صحت و سقم آن به اثبات برسد نمی‎تواند ملهم از جامعه و مسائل علمی مطرح در آن جامعه باشد. ‎
«اینها از خبرهاى غیب است كه به تو (اى پیامبر) وحى مى‏كنیم؛ نه تو، و نه قومت، این‎ها را پیش از این نمى‏دانستید.»[50]
پس از اینكه در سال 615 میلادی، حکومت ایران، امپراتوری روم را شكست داد[51] و موجب خوشحالی قریش شد،[52] قرآن كریم با قاطعیت كامل بیان كرد كه كمتر از ده سال دیگر[53] روم، ایران را شكست خواهد داد.[54]
این خبر غیبی حتی سبب شد كه بر روی این قضیه میان بعضی از مسلمین و بعضی از كفار شرط‎بندی شود.[55] و بعد همان گونه شد كه قرآن خبر داده بود.
از دیگر اخبار غیبی می‎توان به شكست مشركان[56] خبر دادن از ابتر شدن "عاص ‎بن‎ وائل" و اعطای «ذریه كثیر» به پیامبر اكرم(ص) و خبر فتح مكه[57] اشاره كرد. مطابقت این اخبار غیبی با واقعیت خارجی نشان از اعجازی دارد كه نمی‎تواند الهام گرفته از علم و فرهنگ زمانه خویش باشد.

نتیجه‎گیری


قرآن كریم پاره‎ای از مسائل علمی را مطرح كرده كه نه تنها در میان اعراب این علوم رواج نداشت، بلكه در میان ملل متمدن آن روز نیز سخنی از این حقایق علمی وجود نداشت و حتی بعضا آگاهی‎هایی در برخی از زمینه‎ها وجود داشت كه قرآن بر ضد آن آگاهی‎ها سخن گفت.
از جمله مسائل علمی كه قرآن كریم مطرح كرد و بشر قرن‌ها بعد این حقایق را كشف كرده می‎توان به حركت زمین، حركت خورشید، جاذبه عمومی، كروی بودن زمین، مراحل خلقت انسان، زوجیت در مخلوقات، تفاوت سر انگشتان انسان‎ها، عامل لقاح (گیاهان و ابرها) بودن بادها و اعجاز‎های ادبی اشاره كرد. علاوه بر این در این كتاب آسمانی پاره‎ای از اخبار غیبی مطرح شده است كه این اخبار را به هیچ وجه نمی‎توان الهام گرفته از مردم آن عصر تلقی كرد.
بنابراین باید گفت قرآن كریم نه تنها از علوم و فرهنگ زمانه خویش بهره نگرفته است، بلكه فراتر از زمانه خویش حركت كرده است و چه بسا حقایقی علمی كه در آینده كشف شود و مطابقت این حقایق با قرآن كریم اثبات شود.

كتابنامه
قرآن كریم
1) بلعمی، ابو علی؛ تاریخنامه طبری، تهران، البرز، 1373ش، سوم.
2) بیهقی، ابوبكر؛ دلائل النبوه، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1405ق، اول.
3) داور‎پناه، ابوالفضل؛ انوار العرفان فی تفسیر القرآن، تهران، صدر، 1375ش، اول.
4) راضی، ابو الفتوح؛ روض الجنان و روح الجنان، مشهد، بنیاد پژوهش‎های آستان قدس رضوی، 1408ق.
5) رضائی اصفهانی، محمدعلی؛ اشارات علمی اعجاز آمیز قرآن، قم، دفتر نشر معارف،‌1383ش.
6) سبحانی، جعفر؛ فروغ ابدیت، قم، بوستان كتاب، 1385ش، بیست و یكم.
7) شریعتی، محمد‎تقی؛ تفسیر نوین، تهران، شركت سهامی انتشار، 1346ش.
Dirol شیخ مفید؛ الارشاد، ترجمه: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، اسلامیه، بی‎تا، دوم.
9) طباطبایی، سید محمد‎حسین؛ تفسیر المیزان، ترجمه محمد‎باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374ش، پنجم.
10) طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان، ترجمه: رسولی محلاتی، تهران فراهانی،1360ش، اول.
11) عسقلانی، ابن حجر؛ الاصابه، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1415ش، اول.
12) قرائتی، محسن؛ تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگی درس‎هایی از قرآن، 1383ش، یازدهم.
13) قربانی، زین العابدین؛ تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، تهران، سایه، 1385ش، دوم.
14) قرشی، سید علی‎اكبر، احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، 1377ش، سوم.
15) مدرسی، محمد‎تقی؛ تفسیر هدایت، مشهد، بنیاد پژوهش‎های آستان قدس، 1377ش، اول.
16) مطهری، مرتضی؛ آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، 1388ش، دهم.
17) مطهری، مرتضی؛ فلسفه تاریخ، تهران، صدرا،1386ش، سوم.
18) مطهری، مرتضی؛‌ وحی و نبوت، تهران، صدرا،1371ش، ششم.
19) معرفت، محمد‎هادی، شبهات و ردود، ترجمه: حسن حكیم باشی و دیگران، قم موسسه فرهنگی تمهید، 1385ش، اول.
20) مقدسی، مطهر بن ‎طاهر؛ البدء و التاریخ، ترجمه: محمد‎رضا شفیعی كدكنی، تهران، آگه، 1374ش، اول.
21) مكارم شیرازی، ناصر [و دیگران]؛ تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الاسلامیه، 1374ش، اول.
22) نجفی خمینی، محمد‎جواد؛ تفسیر آسان، تهران، اسلامیه، 1398ق، اول.
23) نجمی، محمد‎صادق [و دیگران]؛ بیان در علوم و مسائل كلی قرآن، قم، 1395ق.
24) نصر، سید حسین؛ علم و تمدن در اسلام، ترجمه: احمد آرام، تهران، علمی و فرهنگی، 1386ش، سوم.
25) وقرقوز دیاب، عبدالحمید؛ طب در قرآن، ترجمه: چراغی، تهران، حفظی، بی‎تا.
26) یوسفی غروی، محمد‎هادی؛ تاریخ تحقیقی اسلام، ترجمه: حسین‎علی عربی، قم، موسسه امام خمینی، 1383ش، چهارم.

[1] . سوره هود: آیه 49.
[2] . وحی و نبوت، ص 94- 95.
[3] . «خَتَمَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ عَلى‏ سَمْعِهِمْ وَ عَلى‏ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیم» سوره بقره: آیه7.
[4]. سوره نمل: آیه 88.
[5]. تفسير نمونه، ج 15، ص 569
[6] . سوره زخرف: آیه 10 و سوره طه: آیه 53.
[7]. سوره انبیاء: آیه6.
[8]. انوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج5، ‌ص 111.
[9] . سوره ملك: آیه15.
[10] . تفسیر المیزان، ج19، ص 598 و مجمع البیان، ج7، ص 77.
[11] . تفسیر آسان، ج 18، ص 28.
[12] . هیئت بطلمیوسی دو هزار سال بر جهان حكومت كرده است. فلسفه تاریخ شهید مطهری، ص356.
[13] . علم و تمدن در اسلام، ص 174.
[14] . تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی (قربانی)، ص 235.
[15] . همان، ص 256.
[16] . سوره یس: آیه 38.
[17] . اشارات علمی اعجاز آمیز قرآن، ص 84 به نقل از اسلام و هیئت، ص180 ، دانش عصر فضا، ص26 و ... .
[18] . تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام (قربانی) ، ص 256 به نقل از جهان اسلام، ص 112.
[19]. سوره اعراف: آیه 137.
[20]. سوره معارج: آیه 40.
[21]. مفسران پیش از آنكه كرویت زمین اثبات شود در تفسیر این آیات با مشكل مواجه بودند. اما پس از اینكه بحث كرویت زمین به صورت علمی اثبات شد، مفسران بدون هثج تكلف و توجیهی به تفسیر این آیات پرداختند.
[22] . بیان در مسائل كلي قرآن، ص 117.
[23]. سوره رعد: آیه 2.
[24]. آشنایی با قرآن ،‌ج8 ، ص72.
[25]. همان، ص72.
[26]. سوره فاطر: آیه41.
[27]. تفسیر هدایت، ج8، ص 114.
[28]. اشارات علمی اعجاز آمیز قرآن،‌ص 70.
[29] سوره فصلت، آیه11.
[30] سوره انبیاء، آیه30.
[31] . «كل فی فلك یسبحون»، سوره انبیاء، آیه33.
[32] . «لا الشمس ینبغی لها ان تدرك القمر و لا الیل سابق النهار»، سوره انبیاء، آیه33.
[33]. آیات 12تا 14.
[34]. اشارات علمی اعجاز آمیز قرآن، ص 112.
[35]. «وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فیها زَوْجَینِ اثْنَین»، سوره رعد: آیه3.
.[36] سوره ذاریات: آیه 42.
.[37] تفسير نمونه، ج18، ص 378 و تفسير نور، ج9، ص 540.
[38] تفسير احسن الحديث، ج10، ص 354 و تفسير نمونه، ج18، ص 378 و شبهات و ردود، ص 386.
[39]. «و ارسلنا الریاح لواقح»، سوره حجر: آیه 22.
[40]. اشارات علمی اعجاز آمیز قرآن، ص112.
[41]. مهندس بازرگان در كتاب «باد و باران در قرآن» به خوبی این مسائل را تشریح كرده است.
[42]. سوره قیامت: آیات 3 و 4.
[43]. در قرن 19 میلادی بود كه بشر به راز اثر انگشت پی برد كه سرانگشتان از خطوط بارز و پستی به صورت مارپیچ در بشره پوست تشكیل شده است. نحو امتداد این خطوط در افراد متفاوت است به طوری كه شكل این خطوط حتی در دوقلوها هم شباهتی با هم ندارد. ر.ک: طب در قرآن، ص 20-21.
[44]. تفسیر نوین، ص 63.
[45]. همان.
[46]. فروغ ابدیت، ص 747.
[47]. الاصابه،ج2، ص 210 و دلائل النبوه،ج2، ص 199.
.[48] سوره إسراء: آیه 88.
[49]. در سوره اعراف: آیات 157- 158 و در سوره جمعه: آیه 2 به امی بودن پیامبر اشاره شده است.
[50]. سوره هود، آیه 49.
[51] .الارشاد، ج1، ص 313.
[52] تاريخنامه طبري، ج2، ص 808 و مجمع البيان، ج 19، ص 197 و تاريخ تحقيقي اسلام، ج2، ص 129
[53] . كلمه بضع از سه تا ده سال را شامل می شود. ر.ک: روض الجنان، ج15، ص 237.
[54] سوره روم: آیات 2-3.
[55] البدء و التاریخ، ج2، ص 660.
[56] سوره قمر، آیه 44
[57] سوره فتح: آیه 27.

یدالله حاجی‎زاده

نقل قول:
البته از کسانی که با سیبیل کپی پیست افکار خود را چرب میکنند انتظاری بیش نیست

چه اشکالی دارد؟
چرا فقط میخواین مخالفت کنید؟
به نظر شما کپی پیست مشکلی داره؟
اگر من از خودم حرف میزدم بیشتر قبول میکردین یا حالا که از منابع معتبر مدرک اوردم؟
مثلا اگر من بگم ارسطو شاگرد افلاطون بوده شما بهتر باور میکنید یا اینکه از مثل دانشنامه رشد سند بیارم؟
نقل قول:
همچنین، بعضی از مسائل مطرح شده در قرآن مثل حركت زمین و كرویت آن، با دیدگاههای علمی موجود در عصر نزول، مطابقت نداشت با این حال قرآن آن مطالب علمیرا بگونهای بیان نموده است که با دستاوردهای علمی امروز کاملا سازگار است.

بی سند حرف نزنید .کدام گفته قران در ان زمان تازه بوده؟
نقل قول:
در بین اعراب حتی یك نفر هم مدعی نشد كه این علوم و این داستانها را ما میدانستیم
با این حرف میخواین چی رو ثابت کنید؟

میدانید چرا مدعی نبوده؟
2 دلیل دارد
1.یا قران هیچ گفته تعجب بر انگیزی نگفته و همان چیزی را گفته که در ان زمان رایج بوده منتها چون واضح نگفته (کلا قران به نظر من کتاب مجهولی هست.مثل کتاب معماست.دلیل دارم)
اما امروزه به دلیل اینکه ایات نا واضح هستند و برداشت زیادی میشود از ان کرد به اسم معجزه به مرد تحویل میدن
2یا اگر بر فرض محال قبول کنیم که قران گفته های اعجاب بر انگیز دارد (که باز هم در این صورت معجزه نیست)
در یک کلاس درس همه میدونن که زمین کروی هست .زمانی که استاد میگه بچه ها به زمین کروی نگاه کنید
کسی نمیگه استاد من از قبل میدونستم زمین کروی هست.
اما اگر استاد بیاد بگه من برای اولین بار میگ زمین کروی هست .من کشف کردم زمین کروی هست
مسلما بچه ها میگم ما از قبل میدونستیم
قران هم گفتار اولی را دارد
مثلا در مورد ایه:خداوند مشرق ها و مغرب ها:اگر فرض کنیم که منظور قران زمین کروی بوده خب چیز عجیبی نیست.چون قران به نکته ای اشاره دارد که در ان زمان میدانستند
قران که نگفته من برای اولین بار میگم زمین کروی هست
دقت کنید.

قبل از اینکه به ایات مذکور شما برسیم باید چیزی رو روشن کنم
لطفا انقدر قطعی بحث نکنید
حتی من هم که میگم قران معجزه نداره قطعی نمیگم.اگر برداشت شما از ایه{زمین مثل گهواره است)این هست که زمین حرکت دارد.برداشت من هم این هست که زمین ایمن و امن هست
پس هیچ کدام نمیتونیم قطعی حرف بزنیم.اما چیزی که شبه به ان وارد شود و زیر سوال برود ارزش معجزه ندارد
نقل قول:
حركت زمین
قرآن كریم، در آیات متعددی به حركت زمین اشاره کرده است. در سوره نمل آیه 88 آمده است:
«كوه‏ها را مى‏بینى، و آنها را ساكن و جامد مى‏پندارى، در حالى كه مانند ابر در حركتند.»[4]
این آیه كه به حركت كوهها اشاره دارد، در واقع حركت زمین را به اثبات میرساند؛ چرا كه امكان ندارد كوهها در حال حركت باشند اما سایر بخشهای زمین ثابت بمانند.[5]
علاوه بر این، آیهی «خدایی كه زمین را برای شما گهواره قرار داد»[6] و آیهی «آیا زمین را برای شما گهواره قرار ندادیم؟»[7] نیز اشاره به حركت زمین دارند؛[8] زمینی كه همانند گهوارهای در حال حركت است.
هم چنین آیهی «هو الذی جعل لكم الارض ذلولا»[9] نیز میتواند به حركت زمین اشاره داشته باشد؛ چرا كه كلمه «ذلول» به معنی [شتر] رام و نرم‎‎رو میباشد[10] و امروزه نیز در بلوچستان این نوع شتر را «ذلول» مینامند.[11]
حركت زمین با آن همه سرعتی كه دارد همانند حركتِ شتری رام است به گونهای كه ساكنان آن حتی متوجه این حركت هم نمیشوند.
این اشارات علمی قرآن به حركت زمین، در حالی انجام گرفته است كه عقیده رایج در آن زمان حتی در یونان، ثابت بودن زمین بوده است.
در آن زمان و تا قرنها بعد، هیئت بطلیموس[12] که معتقد به چرخش خورشید به دور زمین بود بر جهان حکومت میکرد.[13]
بحث از حركت زمین و گردش آن به دور خورشید از دستآوردهای علمیای است كه دانشمندان اسلامی به آن دست یافتند.
اولین دانشمند اسلامی كه اشاره به گردش زمین به دور خورشید كرده است، «ابوریحان بیرونی» است.[14]
این نظریه چندین قرن بعد به صورت رسمی توسط دانشمندان اروپایی همچون «كپلر» و «كپرنیك» مطرح شد و مورد پذیرش قرارگرفت.[15] بنابراین گردش زمین كه قرآن كریم آن را مطرح كرده، برگرفته از آگاهیهای اعراب و غیر اعراب نبود، بلكه مخالف با عقیده رایج آن زمان بود.

من نمیدونم مگه نوشته های منو نخوندین؟
اولا اسنادی و نوشته ها حاکی از ان است که با اینکه عقیده رایج در زمان پیامبر مرکزیت زمین بود و این عقیده توسط ارسطو حدود 900 سال پیش از پیامبر مطرح شد اما قبل از پیامبر نیز اندیشمندانی نظریه مرکزیت زمین را رد کردند و خورشید مرکز ر جایگزین
و عقیده رایج نیر برای مردم عام هست نه اندیشمندان(به نظر من مثل محمد)
اما من وارد تاریخ علوم نمیشم چون از طریقی دیگر بحث میکنم
با چه دلیلی میگویید حرکت کوها نشانه حرکت زمین است؟
به قول خودتون باید علم تفسیر قران رو مد نظر داشت .و اگر به ایه ای نگاه میکنید نمیتواند معنی درستی دراورید مگر اینکه کل سوره رو خوانده باشید
ایه 88 اشاره به حرکت کوه ها دارد(نکته خداوند عربی بلد بود به پیر به پیغمبر بلد بوداگر منظورش حرکت زمین بود نمیگفت کوه)اگر به ایه 87 نگاهی بندازید نوشته که در روزی که در صور دمیده میشود و اشاره به روز قیامت دارد و همانجور که بسیار از این داستان ها شنیدید در روز قیامت دنیا به هم میریزد .پس کوها مانند ابر به حرکت می افتند بسیار در روایات به ایت نکته که در روز قیامت کوه ها به راه می افتند اشاره شده
در مورد ایه بعدی که اشاره به گهواره دارد
شما فکر میکنید خدا نمیتونست مثالی واضح تر بزنه؟
اخه کدام گهواره حرکت حلقوی دارد؟گهواره در یک خط یا از راست به چپ یا عقب به جلو حرکت دارد اما زمین میگردد
در ثانی مثل که از این بهتر نبود برای اشاره به حرکت زمین؟
نه عزیز من قران بهترین مثال رو انتخاب کرده اما برای اشاره به امنیت زمین
همانگونه که گهواره برای ساکنش امن و ایمن هست زمین نیز برای ساکنینش ایمن هست و این بهترین مثال هست
در مورد ایه سوم هم معنی که علما نوشته اند اینه
وست كسى كه زمين را براى شما رام گردانيد پس در فراخناى آن رهسپار شويد و از روزى [خدا] بخوريد و رستاخيز به سوى اوست
توجه کنید که «ذلول» به معنی شتر نیست .اما به شتر «ذلول» هم میگویند
مثل اینکه .بگیم ماده یعنی خاک.خب این حرف اشتباه است
اما به خاک .ماده هم میگویند
وای به حال تحریف کنندگان
این کلام خداست در قران به محریفن یهودی.نکنه شما هم مثل یهودی ها قران رو تحریف کنید
نقل قول:
كروی بودن زمین
بحث از كروی بودن زمین نیز از مباحثی است كه بشر سالها پس از نزول قرآن به آن پی برد.
«كریمرز» دانشمند غربی معتقد است اولین بار جغرافیدانان اسلامی در اثر مطالعات خود به این حقیقت (كروی بودن زمین) پی بردند و بدون درك این حقیقت كشف قاره آمریكا غیر ممكن بود.[18]
قرآن كریم به این حقیقت در برخی از آیات اشاره كرده است.
در قرآن و در برخی از آیات كلمه «مشارق» و «مغارب» ذكر شده است. در سوره اعراف آمده است:
«و مشرقها و مغربهاى پر بركت زمین را به آن قومِ به ضعف كشانده شده (زیر زنجیر ظلم و ستم)، واگذار كردیم.»[19]
و در آیه 40 سوره معارج میخوانیم:
«سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها كه ما قادریم.»[20]
این سلسله از آیات با تاکید بر تعدد محل طلوع و تابش آفتاب و محل غروب آن به كروی بودن زمین نیز اشاره دارند زیرا در صورت كروی بودن زمین، تابیدن آفتاب بر هر جزئی از اجزای كره زمین مستلزم این است كه از جزء دیگر آن غروب كند و در این صورت تعدد مشرقها و مغربها بدون هیچ تکلف و زحمتی[21] روشن و واضح میگردد.
ولی در فرض غیر كروی بودن زمین تعدد مشرقها و مغربها كه از آیه استفاده میشود قابل درك و فهم نیست.[22]
وجود چنین آیاتی در قرآن كریم دال بر این امر است كه قرآن الهام گرفته از علوم و فرهنگ زمانه خویش نبوده وگرنه میبایست همان عقیده رایج در میان مردم (مسطح بودن زمین) را مطرح میكرد.

دیگه قرار نشد لطیفه تعریف کنید
اولین کسی که به کرویت زمین پی برد کی بود؟مسلمانان؟چرا جوک میگی؟
اولین کسی که به کرویت زمین پی برد ارسطو 900 سال قبل از اسلام بود
با 4 دلیل ثابت کرد زمین گرد هست.پس اول تضیح دادم
عزیز من در دوران قبل از میلاد شعاع زمین حساب شده.محیط زمین حساب شده
حتی 700 سال قبل از میلاد فیثاغورث بیان کرد زمین کروی هست
دیگه قرار نشد هر چی از خودمون در اوردیم بیان کنیم.
حالا فهمیدم شما اهل کپی پیست نیستید .به تخیلات خودتون متکی هستید
نقل قول:
نیروی جاذبه عمومی
یكی دیگر از مباحث علمی كه در قرآن مطرح است، بحث از «نیروی جاذبه عمومی» میباشد.
خداوند متعال در سوره رعد میفرماید:
«خدا همان كسى است كه آسمانها را، بدون ستونهایى كه براى شما دیدنى باشد، برافراشت.»[23]
امام رضا(ع) در تفسیر این آیه فرمودند:
«این كه قرآن میفرماید: «بغیر عمد ترونها»، به این معناست که این جا عمودی [ستونی] هست ولی شما نمیبینید.»[24]
شهید مطهری (ره) مینویسد:«عمودهایی كه آسمان و زمین را به یك دیگر وابسته كرده است، آجر و سیمان و آهن نیست كه كسی بخواهد ببیند، این وابستگی با نیرویی است نامرئی یعنی همان جاذبه كه امروزه بشر به آن دست یافته است.»[25]
علاوه بر آیه مذكور، در سوره فاطر نیز آمده است:
«خداوند آسمانها و زمین را نگاه مى‏دارد تا از نظام خود منحرف نشوند.»[26]
این آیه هم به جاذبه زمین اشاره دارد.[27]
برخی معتقدند ابوریحان بیرونی اولین كسی بود كه به قانون جاذبه عمومی پی برد.[28]
اما مشهور این است كه اولین بار نیوتن منجم و ریاضیدان انگلیسی ( 1722- 16439 ) در قرن 17 میلادی این قانون را كشف كرد.
داستان افتادن سیب از درخت و انتقال ذهنی نیوتن به نیروی جاذبه، معروف است.
اینكه قران كریم در 1400 سال پیش، از نیرویی نامرئی كه امروزه «جاذبه» نامیده میشود سخن گفته است و بشر قرنها پس از نزول قرآن به این واقعیت پی برده است، نشان از الهی بودن این كتاب آسمانی دارد نه الهامگیری از آگاهیهای زمان نزول.

من فکر نمیکنم مطهری همچین حرفی زده باشد.ولی اگر زده باید به علمش شک کرد
البته تعجبی نیست چون مطهری که فیزیک دان نبوده
دوست عزیز قبل از اینکه چیزی رو به چیزی تشبیه کنی اول باید نقاط تشابه رو پیدا کرد
ستون چه ربطی به جاذبه داره؟
کاره ستون بر پا داشتن هست همانجور که قران گفته .نگه دارنده .یعنی مانعی میان 2 جسم که کارش جدا کردن و دور نگه داشتن ان دو جسم باشد
اما جاذبه دقیقا بر عکس این هست .جاذبه فاصله میان 2 جسم رو کم میکنه و موجب چسبیدن 2 جسم به هم میشود
دقیقا نقطه مقابل ستون
حالا شما با کدام استدلال میگی ستون همان جاذبه هست .نمیدونم
قران در بسیاری از ایات به این اشاره کرده که
خداوند اسمان را نگه داشته تا مبادا بر روی زمین بی افتد
و در جایی امده که اسمان به وسیله ستون های نامرئی بر پاست
خب این چه ربطی به جاذبه داره .جاذبه که کارش متراکم کردن هست
نقل قول:
حقایقی دیگر در خصوص آسمان و زمین
از دیگر مسائل علمی كه قرآن در خصوص آسمان و زمین مطرح میكند سخن از آغاز خلقت كرات میباشد.
قرآن كریم به این امر اشاره دارد كه كرات آسمانی در ابتدا به صورت توده انبوهی به شكل دود (گاز)،[29] و مجموعهای به هم پیوسته[30] بوده که به قدرت الهی از هم جدا شدند.

در این مورد احتمال زیاد داره که منظور همین باشه که شما میگی.با کنار هم گذاشتن این ایات چیزی روشن میشود

سپس اراده آفرينش آسمان فرمود در حالي كه به صورت دود بود، به آن و به زمين دستور داد به وجود آئيد و شكل گيريد، خواه از روي اطاعت و خواه اكراه! آنها گفتند: ما از روي طاعت مي‏آئيم
اگر منظور همین دود مادی هست که شامل ذارات و عناصر تشکیل دهنده هستی باشد
یک مشکل پیش میاد و ان در این ایه روشن میشه
پس آنها را [به صورت] هفت آسمان در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمانى كار [مربوط به] آن را وحى فرمود و آسمان [اين] دنيا را به چراغها آذين كرديم و [آن را نيك] نگاه داشتيم اين است اندازه‏گيرى آن نيرومند دانا
در ایه بعد(بالا) اشاره به شکلگیری 7 اسمان از ان(دود) دارد
منظور از (پس انها) در اول ایه اشاره به اسمان و زمینی است که در ایه قبلی اشاره کرده و مانند دود خوانده
اما ما میدانیم که از این 7 اسمان اولین اسمان عالم ماده است که خود ایه اشاره کرده.اما 6 اسمان بعدی خارج از عالم ماده است
پس چطور عالم غیر ماده را از دود مادی که اولین عالم را تشکیل داده ساخته
اگر تعریف شما از ایه را برداشت کنیم به اشکال میخورم

توجه کنید من به صراحت حرف شما رو رد نمیکنم اما اشکال میگیرم که اگر منظور شما برداشت شود به مشکل میخوریم

نقل قول:
علاوه بر این، قرآن كریم به گردش هر كدام از كرات آسمانی (ستارگان، خورشید، ماه و زمین) در مداری معین[31] و با فواصلی كه یكدیگر را جذب نكنند[32] اشاره دارد. حقایقی كه در عصر نزول هیچ یك بر اعراب و غیر اعراب آشكار نبود و امروزه به بركت پیشرفتهای علمی، بشر به این حقایق دست یافته است
نقل قول:
.
مراحل خلقت انسان

باز هم لطیفه تعریف کردین
در 2 پست اول اشاره کردم که در یونان باستان فواصل ماه تا زمین .زمین تا خورشید .حتی اندازه انها.را اندازه گیری کرده بودند
و حتی در مورد ستارگان دیگر واین مطلب ذکر شده که به ستارگان کوچکتر به مراتب دور تر هستن
چطور شما میگویید نه عرب نه غیر عرب از فواصل با اطلاع نبودن
در یونان باستان فلک را نقاشی کرده بودن
منظور از فلک همان منظومه شمسی هست.تمام مدار ها را کشیده بودن .منتها به دور زمین.البته در همان زمان دانشمندانی باور داشتند که باید به دور خورشید بگردند
مدار ماه وروشن بود.خورشید نیز به عقیده انها در مداری دور زمین میگشت
منظور اینکه از وجود مدار بااطلاع بودن
اثار و اسناد زیاد هست
نقل قول:
ر قرآن كریم مباحث خلقت آدمی به طور واضح بیان شده است. در سوره مومنون،[33] و در برخی دیگر از آیات قرآن، همانند آیه 5 سوره حج، آیه 67 سوره غافر، آیات 37 تا 39 سوره قیامت، آیه 2 سوره علق، آیه 6 سوره طارق، و آیات 6 تا 9 سوره سجده، مراحل خلقت ترسیم شده است.
اين مراحل در 1400 سال پیش توسط قرآن در حالی به صورت دقیق بیان شده است كه بشر در قرن نوزدهم میلادی تقریبا توانست تصویر روشنی از این حقایق بدست آورد.
دكتر «موریس بوكای» در خصوص تاریخچه جنینشناسی مینویسد: «اگر همه بیانات قرآنی را با معلومات اثبات شده عصر جدید مقایسه كنیم موافق بودنشان با اینها واضح است.
همچنین بینهایت مهم است كه آنها را با عقاید عمومی كه در این خصوص در جریان دوره وحی قرآنی شایع میبود، مقایسه كنیم تا معلوم گردد انسانهای آن زمان تا چه اندازه از نظراتی شبیه به آن چه در قرآن درباره این مسائل عرضه شده دور بودند. در واقع در جریان قرن 19 است كه دید تقریبا روشنی از این مسائل پیدا میكنیم.»[34]

نظر هیچ شخصی کوچکترین اهمیتی ندارد.مگر اینکه همراه با استدلال بی اید
مثلا اگر ارسطو میگفت به نظر من زمین گرد هست.همه بهش میخندیدن
اما ان چیز که باعث شد حرفش ثبت بشه .استدلالاتی بود که اورد


ر قرآن ‌كریم‌ مراحل ‌شكل ‌گیری‌ و تكامل ‌جنین ‌چنین ‌یاد شده‌است‌: نطفه‌، عَلَقه‌، مُضْغَه‌، تشكیل ‌شدن‌ استخوان‌، پوشانده‌ شدن ‌استخوان ‌با گوشت‌ و دمیده‌شدن ‌روح‌ بر جنین‌(رجوع کنید به مؤمنون‌: 13ـ14؛ حج‌:5)


كی‌ از كهن‌ترین ‌منابع ‌مكتوب‌ درباره‌ جنین‌شناسی‌ را اثری ‌به ‌زبان ‌سنسكریت‌ متعلق ‌ح 1416ق‌ م‌ دانسته‌اند (مور و پرسود، ص‌9). با این ‌همه‌، نخستین ‌مكتوبات ‌علمی‌ در این‌باره ‌را به‌ بقراط (متوفی‌377 ق‌م‌) نسبت ‌داده‌اند (همانجا). به ‌نظر ارسطو (متوفی‌ ح 322 ق‌ م‌؛ ص 37ـ42)، تشكیل ‌شدن‌ جنین ‌ناشی‌ از اختلاط ‌منی‌ با خون‌ قاعدگی‌ زن ‌است‌. این‌ نظریه ‌تا حدود دو هزار سال‌ پذیرفته‌ بود (رجوع کنید به مور و پرسود، ص‌9ـ10). جالینوس (متوفی ‌ح 199 میلادی‌)، برخلاف‌ ارسطو، زن‌ و مرد را دارای ‌نطفه‌ می‌دانست‌، اما معتقد بود اعضای‌ اصلی‌ جنین ‌از نطفه ‌مرد به ‌وجود می‌آیند (رجوع کنید به رازی‌، ص‌69؛ محرابی‌، ج‌5، ص‌2324). در قرن ‌نوزدهم ‌میلادی‌، با اختراع‌ میكروسكوپ‌ و پس‌ از اكتشاف‌ چگونگی ‌عملكرد اسپرم ‌و تخمك‌، دانش‌ جنین‌شناسی ‌وارد مرحله‌ جدیدی ‌شد و در قرن ‌بیستم ‌به ‌اوج‌ شكوفایی ‌خود رسید (رجوع کنید به مور و پرسود، ص‌10ـ14؛ سلطانی‌نسب‌، ص‌3ـ4).


نظری که به مدت 2000 سال پذیرفته شده بود .نظریه ارسطو بود که جنین را حاصل محلول شدن نطفه و خون میدانست
جالبه بدونید قران هم همینو میگه
برای ‌واژه ‌علقه‌(رجوع کنید به غافر: 67؛ قیامت‌: 38) در منابع‌ لغوی‌ معانی ‌متعددی‌ ذكر شده‌ است‌، از جمله‌ خون‌بسته ‌و منجمد و زالو. مفهوم‌اصلی‌آن‌وابستگی‌و تعلق‌چیزی‌به‌چیز دیگر است‌ (رجوع کنید به خلیل‌بن‌احمد؛ جوهری‌؛ راغب‌اصفهانی‌؛ ذیل‌«علق‌»). بسیاری‌ از مفسران ‌مراد از آن‌ را در این ‌آیات ‌قطعه‌ای ‌از خون‌ منعقد شده ‌دانسته‌اند (برای‌نمونه رجوع کنید به طوسی‌، التبیان؛ طبرسی‌، 1405؛ سیوطی‌؛ طباطبائی‌، ذیل‌حج‌: 5).
جالبه که این همان گفته ارسطو هست به نظر ارسطو نطفه با خون محلول میشود
قران نیز میگوید اول نطفه بعد علقه
خب چرا علقه؟جنین چه ربطی به خون داره
حالا یکسری برای اینکه شبه پیش نیاد اومدن تفسیر کردن مثل شما.به نوشته پایین توجه کنید


به‌ نظر می‌رسد كه ‌این ‌تفسیر تنها به ‌معنای‌ لغوی‌علقه‌ نظر داشته‌است‌ (محمد اسماعیل‌ابراهیم‌، ص‌107؛ مدكور، ص 57 ـ59؛ برای‌ آگاهی‌ از تفاسیر دیگر علقه‌ رجوع کنید به رضائی‌اصفهانی‌، ج‌2، ص‌ 484 ـ 486). بر پایه ‌علم‌پزشكی‌، جنین‌ در روزهای‌ اول ‌تشكیل ‌خود به ‌توده‌ای ‌سلولی‌ به‌ شكل‌ توت ‌تبدیل ‌می‌شود كه ‌به ‌آن‌مارولا می‌گویند. این ‌توده‌ سلولی‌ به ‌درون‌لایه ‌مخاطی ‌رحم ‌نفوذ و از آن‌ تغذیه‌ می‌كند (رجوع کنید به سلطانی‌نسب‌، ص‌57 ـ60). برخی ‌جنین ‌را در این ‌حالت ‌به ‌زالو تشبیه ‌كرده ‌و مراد از علقه‌ را همین‌ دانسته‌اند، زیرا جنین‌ در این‌ دوره‌ برای ‌تغذیه ‌از خون‌ مادر، مانندِ زالو، مادّه‌ای ‌به ‌نام‌ هپارین‌ ترشح‌ می‌كند تا از انعقاد خون ‌پیشگیری‌شود (رجوع کنید به پاك ‌نژاد، ج‌11، ص‌110ـ111؛ رضائی‌ اصفها
اما علقه در زبان فارسی به این معنی است
اسم ) 1 - آویزش . 2 - قطعه ای خون . 3 - طور دوم از ادوار نطفه که مانند خون غلیظ شده منجمد گردد خون بسته . یا علقه مصغه . 1 - شخص پست و حقیری که می خواهد خود نمایی کند . 2 - بچه ای که هنوز رشد نکرده ( در مقام توهین گویند ) .
2 معنی دارد
1 خون
2 بچه ای که رشد نکرده هنوز
اگر منظور قران گزینه 1 باشد که حرف ارسطو را تکرار کرده و میگوید نطفه به به خون تبدیل میشود
چرا که ارسطو میگوید زمانی که نطفه وارد رحم میشود خون هم وارد میشود و این 2 ترکیب شده و لخطه میشود خون بسته ای درست مشود و جنین حاصل میشود
قران/نطفه .علقه .مضعفه که همان گوشت است
در این صورت قران نیز مانند ارسطو اشتباه گفته
اگر هم معنی 2 منظورش باشه که خب اشاره داره به بچه رشد نکرده که دیگه جای تعجب نداره
چیزی هست که همه میدونستند
چرا که نطفه در مرحله بعد به جنین تبدیل میشه


نقل قول:
زوجیت در مخلوقات
در قرآن كریم و در آیات متعددی به مسئله زوجیت در همه چیز اشاره شده است.قرآن نه تنها زوجیت در گیاهان را بیان میكند‏[35] بلكه به زوجیت همه مخلوقات اذعان دارد.[36]
امروزه با پیشرفت علوم است كه بشر نه تنها به زوجیت در گیاهان پی برده است، بلكه زوجیت در همه چیز را به اثبات رسانده است.[37]
دانشمندان امروزه حتی به زوجیت در اتمها و تركیب آنها از اجزاء مثبت (الكترون) و منفی (نوترون) اشاره دارند.[

در این مورد هم اشاره کردم قبلا
اولا قران از واژه نر و ماده استفاده نکرده .پس ایه واضح نیست و برداشت زیادی میشود از ان داشت
اگر هم اشاره کرده باشد .یعنی منظور همین ماده و نری در گیاهان باشد
اولا همهی گیاهان ماده یا نر نیستن.برخی 2 جنسی هستن برخی اصلا جنس ندارد
همینطور در حیوانات و حتی انسان
پس زوجیت همه گیر نیست .اما قران به همه چی ربطش داده
در مورد اتم هم اشاره کردم
اتم مثبت است یا منفی؟فکر کنم 2 جنسی هست
چون مثبت و منفی درون ان است
نوترون چی؟اصلا بار الکتریکی ندارد
پس مگه قران نگفت همه چی؟
بوزون ها چی؟
و بسیاری دیگر
این مشکلات زمانی پدید میاد که ما فکر کنیم منظور قران زوجیت در همه چیز حتی اتم هاست
اما اگر منظور قران از همه چیز محدود به جانداران است که در ان زمان تصور میشد حیوانات و گیاهان یکی نر و یکی ماده هستن بیشتر سازگار هست
که در این صورت هم الله نمیدانست در مخلوقاتش 20 جنسی و بدون جنس هستن و همه زوجیت ندارن
مثل کرم خاکی که زوج ندارد
در هر صورت ایه قران همراه با مشکل است
[quote]قرآن كریم به تفاوت سر انگشتان انسانها اشاره كرده است.[42] به نظر میرسد اینكه قرآن به سر انگشتان انسانها اشاره كرده است، در واقع اشارهای است به تفاوتی كه در این زمینه بین انسانها وجود دارد و آن این كه سر انگشتان هیچ یك از انسانها حتی دو قلوها هم با یك دیگر شبیه نیست.[43]
«طنطاوی» در تفسیر این آیات مینویسد: «حكمت ذكر سر انگشتان فقط در عصر ما معلوم شد و كسی تا این اواخر نمیدانست كه خطوط سر انگشتان هر فردی منحصر به خود اوست و در این جهت میان دو نفر هیچگاه شباهتی نیست و انگشتنگاری به همین علت مرسوم و متداول شد.»[44] سپس مینویسد: «پس عجیب نیست اگر دوست من «محمود بك سالم» از اروپا خبر میدهد كه این آیه یك نفر آلمانی را مسلمان و معتقد به قرآن نمود.»[45]
این آیات نیز نشان میدهد كه قرآن كریم نمیتواند الهام گرفته از آگاهیهای اعراب دوره نزول قرآن با[/quote]
با اینکه ذکر کردم که در گذشته با اینکه نوشته ای دال بر این نیست که اثر انگشت هر فرد مختص به خود است و شاید این به دلیل مدفون ماندن کتب باشد اما شواهد این را نشان میدهد که میدانستند
ذکر کردم که دانشمندی ایرانی کتابی نوشته و در ان باور دارد که چنی ها از مختص بودن اثر انگشت هر فرد نسبت به خود اگاه بودن
م و نمیشود تصور کرد که در زمان حمورابی برای یادگاری از زندانیان انگشت نگاری میشد.
د از این ها گذشته بر فرض که در گذشته نمیدانستند این حقیقت را کجای قران گفته شما را تایید میکند؟
در قران امده که
ای انسان فکر میکنی خدا نمیتواند استخوان های شما را جم اوری کند(منظور روز قیامت هست
او حتی میتواند خطوط سر انگشتان شما را جمع اوری کند
کجا گفته اثر انگشت هر شخص مختص به خود است؟
از انجا که خطوط سر انگشت بسیار ریز و ظریف هستن /قران برای مثال زدن از قدرت خدا میگه تو فکر میکنی خدا نمیتواند استخوان جمه کند.اما او قادر است خطوط سر انگشتان را بازسازی کند
یعنی از بزرگترین قطه بدن شما تا کوچکترین ان که به چشم دیده میشد رو مثال زده
تحریف تا چقدر؟
[quote]عجاز ادبی قرآن
از نظر ادبی و بلاغی نیز قرآن كریم متنی را ارائه كرد كه تا آن زمان در میان بشر سابقه نداشت.
اعراب جاهلی از جهت ادبی و در زمینه سرودن شعر و ایراد خطابه در حد بسیار پیشرفتهای بودند.
آنها هر ساله در بازار عكاظ و سایر مناطق اشعار زیبای خویش را برای یكدیگر میخواندند و از میان همین اشعار زیبا بهترینهای آنها (معلقات سبع) بر دیوارهای كعبه آویزان میشد؛[46]
اما با نزول آیات زیبای قرآن شاعران و ادیبان عرب با متنی روبرو شدند كه هرگز سخنی همانند آن را نشنیده بودند. "خالد بن عقبه" پس از شنیدن آیاتی از قرآن گفت: «قسم به خدا که این سخن شیرین و زیباست، درختى تنومند است كه تنه آن نیرومند و شاخ و برگ آن پر ثمر است. این سخن بشر نیست‏.»[47].
این معجزه كه با تحدی (مبارزه طلبی) همراه بود هنوز هم جن و انس را به مقابله با خویش فرا میخواند.[[/quote]
کدام ایه؟چرا از خودت محمل می بافی؟
حداقل اگر یه چیزی میگی سندش هم بیار
[quote]جالب اين كه این متن ادبی فصیح و بلیغ توسط شخصی درس ناخوانده آورده شد.[49] عجائب و شگفتیهایی كه در این متن ادبی مطرح شده است به گونهای است كه اندیشه الهامگیری آن را از زمانه خویش به طور كلی رد میكند. یكی از این شگفتیها، اعجاز عددی قرآن است. در قرآن كریم دو واژه «دنیا» و «آخرت» هر كدام 115 بار، واژه «شهر» به معنای ماه، 12 بار، به تعداد ماههای سال و واژه «یوم» و مشتقاتش 365 بار به تعداد ایام سال آمدهاند.[/quote]
همانگونه که من نمیتوانم ثابت کنم پیامبر امی نبود شما هم نمیتوانی ثابت کنی پیامبر امی بود
چون هیچ مدرکی دال بر امی بودن و نبود ان نیست
پس این موضوع در حاله ای از ابهام می ماند

ایا یک فرد که خود نویسنده قران است نمیتواند ماه را 12 بار تکرار کند؟
و سال را 365 بار؟
این چیز عجیبی هست؟

[quote]خبار غیبی
در برخی از آیات قرآن خبرهایی غیبی بیان شده است.
وجود اخبار غیبی در این كتاب چگونه میتواند با الهامگیری از زمانه خویش باشد؟ خبر غیبی كه باید بعدها صحت و سقم آن به اثبات برسد نمیتواند ملهم از جامعه و مسائل علمی مطرح در آن جامعه باشد.
«اینها از خبرهاى غیب است كه به تو (اى پیامبر) وحى مى‏كنیم؛ نه تو، و نه قومت، اینها را پیش از این نمى‏دانستید.»[50]
پس از اینكه در سال 615 میلادی، حکومت ایران، امپراتوری روم را شكست داد[51] و موجب خوشحالی قریش شد،[52] قرآن كریم با قاطعیت كامل بیان كرد كه كمتر از ده سال دیگر[53] روم، ایران را شكست خواهد داد.[54]
این خبر غیبی حتی سبب شد كه بر روی این قضیه میان بعضی از مسلمین و بعضی از كفار شرطبندی شود.[55] و بعد همان گونه شد كه قرآن خبر داده بود.
از دیگر اخبار غیبی میتوان به شكست مشركان[56] خبر دادن از ابتر شدن "عاص بن وائل" و اعطای «ذریه كثیر» به پیامبر اكرم(ص) و خبر فتح مكه[57] اشاره كرد. مطابقت این اخبار غیبی با واقعیت خارجی نشان از اعجازی دارد كه نمیتواند الهام گرفته از علم و فرهنگ زمانه خویش باشد.[/quote]
من این موضوع رو رد نمیکنم.و احتمال میدم واقعیت داشته باشد
اما یادمان باشد که قران در زمان ابوبکر و بعد از محمد و جنگ ایران و روم جمع اوری شد و احتمال دست کاری هست
اما از انجا که در تاریخ به شرط بندی اشاره شده به احتمال زیاد در زمان محمد این ایه نوشته شده اما
پیشگویی و غیب گویی دلیل بر نبوت نیست
مثالی زدم که اگر من امروز بگویم 300 سال دیگر انسان به مریخ میره و این اتفاق بی افتد ودلیل بر این نیست که من از اینده خبر دارم
به هر حال پیامبر امیر لشکر بود و ثابقه طولانی در جنگ ها داشت .
در ثانی افراد زیادی مثل نوستارداموس پیشگویی میکردن و این یک علم است .البته بگم که نوستارداموس توسط مرکب دجال تحریف شده و برخی پیشگویی ها ساختگی هست .اما 4 صده هست که این فرد به واسطه نقاشیهایش که پیشگویی میکرده معروف است
امروزه هواشناسی هم پیشگویی میکنه .و درست از اب در میاد .پس حتمی هواشناسی از عالم غیب خبر داره.بله؟

[quote]قرآن كریم پارهای از مسائل علمی را مطرح كرده كه نه تنها در میان اعراب این علوم رواج نداشت، بلكه در میان ملل متمدن آن روز نیز سخنی از این حقایق علمی وجود نداشت و حتی بعضا آگاهیهایی در برخی از زمینهها وجود داشت كه قرآن بر ضد آن آگاهیها سخن گفت.
از جمله مسائل علمی كه قرآن كریم مطرح كرد و بشر قرن‌ها بعد این حقایق را كشف كرده میتوان به حركت زمین، حركت خورشید، جاذبه عمومی، كروی بودن زمین، مراحل خلقت انسان، زوجیت در مخلوقات، تفاوت سر انگشتان انسانها، عامل لقاح (گیاهان و ابرها) بودن بادها و اعجازهای ادبی اشاره كرد. علاوه بر این در این كتاب آسمانی پارهای از اخبار غیبی مطرح شده است كه این اخبار را به هیچ وجه نمیتوان الهام گرفته از مردم آن عصر تلقی كرد.
بنابراین باید گفت قرآن كریم نه تنها از علوم و فرهنگ زمانه خویش بهره نگرفته است، بلكه فراتر از زمانه خویش حركت كرده است و چه بسا حقایقی علمی كه در آینده كشف شود و مطابقت این حقایق با قرآن كریم اثبات شود.

[/quote]
جالبه با چه قطعیتی میگید
شما نظرتون رو گفتید من هم گفتم قضاوت با خواننده ها
قران نه تنها از مطالبت بعضا اشتباه دوران خود اصاعت کرده و در بسیاری از ایات دیگر که وقت نشد ذکر کنم این امر اجرا شده
بله خب بعضی حقایق در اینده کشف میشن و بعضی تحریف ها در اینده صورت میگیره
مثلا تا حالا نظریه بیگ بنگ روی کار بود که انیشتن گفته بود
تحریف کننده اومدن میگم قران بیگ بنگ رو ذکر کرده
حالا چند سال هست که نظریه چند کیهانی (استیون هاوکینز)نظریه بیگ بنگ رو رد کرده .و تا چند سال دیگه که این نظریه در دنیا جای بی افتد تحریف کننده ها میان میگم (چند کیهانی) در قران امده چون قران به 7 اسمان یا 7 عالم اشاره دارد



به یزدان اگر با خرد داشتیم کجا این سرنوشت بد داشتیم

gsaeed;212213 نوشت:

[=arial]چه اشکالی دارد؟
[=arial]چرا فقط میخواین مخالفت کنید؟
[=arial]به نظر شما کپی پیست مشکلی داره؟

[=century gothic]با سلام
[=Book Antiqua]بگذارید[=century gothic][=Book Antiqua] یک توضیحی اول بدهم !!
کپی پست مشکلی ندارد !!
اینکه شما بدون علم و طوطی وار سخنان کذابین دین را ذکر میکنید عجیب است !!!!
:Moteajeb!:
[=century gothic]که نتنها سخنا ن علمی بیان نمیکنید بلکه سخنانی تلاوت میکنید که بیشتر خنده دار است تا حرف حساب ![=century gothic]و بدون احاطه به علم قرآن و تفسیر سخنانی میگوید که دور از علم است !!
در آینده به شما و هر کس دیگری که مدعی این سخنان کاذب است ثابت خواهیم کرد که این سخنان بغضی بیشتر نیست !

مثل اینکه این شما هستید که مثل طوطی سخن میگید.
قرار نیست در راستای اثبات حق .دست به اعمال شر بزنیم
شما و امثال شما نمیتوانید در راستای شناخت حق .حق را از باطل تشخیص دهید
به نظر نمیتوانید مسیح رو از ضد مسیح تشخیص بدین.
ایا شما میدانید این اجاز علمی در راستای بی خدا کردن مردم بنا شده؟
شمایی که از اعجاز علمی حرف میزنید ایا میدانید (اعجاز علمی قران) مصداق ضد مسیح است؟
ضد مسیح در قالب خود مسیح به دنیا وارد میشود گویی که خود مسیح است و بسیاری خام او میشوند و این را قران ذکر کرده.اما در این میان تنها کسانی میتوانند تشخیص دهند که او دجال است نه مسیح که مثل طوطی حرف نزنند و مثل شما حق و نا حق رو یکجا به عنوان دین قبول نکرده باشن
به صرف اینکه مطلبی به ظاهر از دین و قران حمایت میکند دلیل نمیشه در باطن نیز چنین باشد
متاسفانه برخی به این فتنه دامن زدند البته بی اطلاع و بدون نیت بد.و موجب گمراهی بسیاری از مردم شدندند
میدونید چند نفر به علت شنیدن همین اعجاز قران .از قران و اسلام خدا نا امید شدن و فکر کردن همه این ها خیال و دروغ است؟
من خودم یکی از این ادم ها بودم و بسیاری دیگر که میشناسم
با دانشجویی بحث میکردم .دلیل اینکه اهمیتی به اسلام و قران نمیذاشت رو میپرسیدم
میگفت زمانی که خودم رو شناختم .رفتم ببینم که این قران چی هست.برای چی باید قران رو کلام خدا بدانیم؟و ...
در فضای نت بی شمار سایت هست که در باره اعجاز قران نوشته اند
همانجور که دلیل نبوت پیامبران معجزه بود .و تا معجزه ای نمیکردند مردم انها را باور نداشتند.من هم رفتم سراغ یک معجزه از قران
زمانی که این نوشته ها رو با نام اعجاز قران خواندم متعجب شدم و گفتم بی شک اگر درست باشد دلیل خوبی هست برای اثبات حقانیت قران
با کمی تحقیق فهمیدم همه اش دروغ است
مثلا به عنوان یک معجزه میگویند که قران اولین کتابی هست که کروی بودن زمین را ذکر کرده بسیاری نیز از روحانیون هم گفته اند که امام صادق از کروی بودن زمین حرف زده.برای اولین بار
زمانی که من رفتم تحقیق کردم که اولین کسی که گفت زمین باید کروی باشد فیثاغورث بود و در طی ان ارسطو ثابت کرد زمین کروی است.پوچ بودن این ادعا که قران برای اولین بار گفته زمین گرد هست برام روشن شد
زمانی که بزرگان دید این دروغ بزرگ رو به عنوان معجزه قران بیان میکنن دیگه حقانیت قران زیر سوال نمیره؟
و در پی ان تمام ادعا های دروغ که به نام اعجاز قران بیان شده

البته بهش گفتم که گفته هر کس را نباید به نام دین گذاشت و هر کس از ایات تفسیری جدا دارد
حتی کافی این کار را کثیف و مخالف قران نامیده
این گفته ها با این که ظاهر دین دارن اما چون پوچ هستن خواننده با خواندن ان و پی بردن به پوچ بودن ان نتیجه میگیرد که قران هم پوچ است چون این نوشته های پوچ به نام اعجاز قران بیان شدند
پس اعجاز قران بر خلاف مسیر قران و اسلام هست
اما مثال معروفی هست که میگه مشوق از نظر عاشق زیبا ترین مخلوق دنیاست و بزرگترین عیوب او به چشم نمیاید
از نظز یک مسلمان تقریبا تند اعجاز علمی یک مسئله جالب و حل شده هست و هیچ ایرادی به ان وارد نیست.چون با چشمی دیگر به ان نگاه میکند .در حقیقت چشم او روی عیوب این اجاز بسته شده و نواقص ان را نمی بیند
اما اگر کمی دقیق شود و با چشم یک غیر مسلمان و حتی یک مسلمان نه چندان تند و به چشم بی طرفانه به قضیه نگاه کند درمیابد که اعجاز قران دروغ هست و سراسر نقص .
سوال اینجاست.انسانی که پی به پوچ بودن این ادعا میشود ایا دیگر به قران و اسلام میلی دارد؟
نه تنها ان غیر مسلمان جذب قران نمیشه بلکه بسیاری از مسلمانان با خواند ان نوشته ها از اسلام بیرون میرن.
شاید شما بگید بسیاری توسط همین اعجاز جذب شدن.
اما بدانید اگر فلان دانشمند مسلمان شود صدایش همه جا را میگیرد
اما اگر دانشمند مسلمانی از اسلام خارج شود کسی متوجه میشود؟
ایا این دانشجو که من باهاش بحث میکردم کسی میدانست که توحید و تقوایش توسط همین مزخرفات به نام اعجاز قران کم رنگ شده بود؟
البته اگر کسی علم خودشو بالا ببره نه به واسطه این مطالب دروغ از اسلام بیرون میره و نه ان غیر مسلمان طبق این مطالب دروغ نظرشو از اسلام برمیگردونه
اما متاسفانه 80% جامعه ما از علم کافی برخوردار نیستن . حوصله این حرفا رو ندارن .چون اصلا وقت ندارن
اعجاز قران )با پوشیدن لباس اسلام بسیاری رو از اسلام و قران روی گردان کرد .و شما افراد ندانسته به این داستان دامن میزنید

نقل قول:
در آینده به شما و هر کس دیگری که مدعی این سخنان کاذب است ثابت خواهیم کرد که این سخنان بغضی بیشتر نیست !

در اینده چی رو میخوای ثابت کنی؟
شمایی که هنوز نمیتونی فتنه رو از حق تشخیص بدی و به روند بی خدا کردن مرکب دجال توسط همین (اعجاز قران) دامن میزنی و اون رو حق میدونی .
وقتی خام یک فتنه کوچیک از طرف مرکب جدال میشید
چطور میخواین دجالی که خودشو به عنوان مسیح جا میزنه رو تشخیص بدین؟
چجوری حق رو از ناحق تشخیص میدین
اون مسیحی که فکر میکنه خدا رو میپرسته اما نمیتونه جلوی یک قتنه به نام(مسیح پسر خداست) رو بگیر و اون رو قبول میکنه چی؟
مسیح پسر خدا .به ظهر این کلمه برای تمجید مسیح گفته شده و بسیاری باور دارن اما نمیدانند که کفر میگن .این خدا پرستی مسیح است.این فتنه دجال است
فتنه ای که به جون اسلام انداخت و فرقه هارو درست کرد.سنی شیعه
فتنه ای که باعث شد 90% جهان اسلام گمراه بشن و ال پیامبر رو قبول نداشته باشن.90 در صدی که سنی نامیده میشن . امام مهدی رو قبول ندارن .یعنی دشمن دجال رو قبول ندارن.
کی رو قبول دارن ؟مسلما محمد و مسیح رو باور دارن
دجال به چه شکل ظهور میکنه؟مسیح
پس 90% جهان اسلام میرن طرف دجال.میدانید شیطان یا همان دجال را چرا ضد مسیح مینامند.چون انقدر خودشو شبیه به مسیح جا میزنه که بسیاری جذب او میشن و مسیح واقعی رو از یاد میبرن.پیامبر اسلام گفته بر پیشانی دجال علامتی هست که نشان میده او مسیح نیست اما قران نیز گفته بسیاری جذب مسیح دروغین یا همان ضد مسیح یا دجال میشن
.مسیحی ها که عمری هست ندانسته دجال رو میپرسن
حالا نوبت تو شیعه رسیده که با این مزخرفات به نام اعجاز قران از راه به در بشی.
حواسمون باشه نکنه ندانسته با گفته هامون کسی رو از عالم حق بیرون کنیم

موضوع قفل شده است