آیا این عدالت است که در دوران ظهور ابلیسی وجود نداشته باشد؟

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا این عدالت است که در دوران ظهور ابلیسی وجود نداشته باشد؟

یکی از اتفاقات در زمان ظهور کشته شدن ابلیس است . آیا این عدالت است که ابلیسی وجود نداشته باشد، امام معصوم نیز در دسترس مردم باشند، عقلها هم رشد کرده باشد و مردم آن دوران به راحتی بهشتی شوند و ما با این زمینه های گناه و... تلاش کنیم تا جهنمی نباشیم؟

سلام
نفس اماره یادت رفت اونکه هنوز با ماست .عقل رشد می کند و حال اگر در خدمت نفس اماره قرار گیرد چی؟

مرصاد;211132 نوشت:
سلام
نفس اماره یادت رفت اونکه هنوز با ماست .عقل رشد می کند و حال اگر در خدمت نفس اماره قرار گیرد چی؟

عقل در خدمت نفس اماره قرار نمی گیرد تا اونجایی شنیدم همه در آن زمان مومن می شوند !

روایتی در رابطه با بانوان جامعه ظهور داریم که: «ان المرئه تقضی فی بیتها باالکتاب و السنته» یعنی در زمان حضرت علم به قدری گسترده می شود که حتی بانوی خانه دار توان اجتهاد از کتاب و سنت را دارد

وقتی علم بالا بره کسی به دنبال هوساش نمی ره راه درست رو انتخاب می کنه

سلام

victoryone;211186 نوشت:
عقل در خدمت نفس اماره قرار نمی گیرد تا اونجایی شنیدم همه در آن زمان مومن می شوند !

پس چه کسی امام زمان رو به شهادت می رسونه.

یه زن یهودی!

سلام

victoryone;211215 نوشت:
یه زن یهودی

پس معلوم شد که همه مومن نمی شوند و هستند کسانی که گرفتا رنفس اماره باشند

victoryone;211131 نوشت:
یکی از اتفاقات در زمان ظهور کشته شدن ابلیس است . آیا این عدالت است که ابلیسی وجود نداشته باشد، امام معصوم نیز در دسترس مردم باشند، عقلها هم رشد کرده باشد و مردم آن دوران به راحتی بهشتی شوند و ما با این زمینه های گناه و... تلاش کنیم تا جهنمی نباشیم؟

آره این دقیقاً یعنی اجرای عدالت از طرف خدا که با دادن وعده های ظهور حضرت مهدی (عج) به وسیله ی احادیث و روایات از طرف معصومین ما رو به صبر و انتظار کشیدن دعوت می کنه همونطور که رهبر معظم انقلاب فرمود که انتظار به معنی قانع نبودن به وضع موجوده و برای رسیدن به مدینه ی فاضله که حاکم اون رو فردی به عهده داره که با انتظار بیش از 1000 سال صبر می کنه که روزی برسه که به امر خدا بین ما ظاهر بشه و عدل و داد رو بین تمام مردم دنیا انتشار بده .

مرصاد;211374 نوشت:
سلام

پس معلوم شد که همه مومن نمی شوند و هستند کسانی که گرفتا رنفس اماره باشند

به پاس خون شهیدان
به عشق پیر جماران
اگر بارَد فتنه از هر سو بر نگردیم از عهد و پیمان

با سلام

در قرآن مجيد از شيطان نقل ميکند که پس از اينکه به دليل سجده نکردن بر انسان و تمرد از دستور الهي، رانده شد، به خداوند عرض کرد: " قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ"؛"پروردگارا! مرا تا روزي که بر انگيخته خواهند شد مهلت ده"(حجر، 36). شيطان در اين درخواست دو مطلب را از خداوند متعال خواسته است: 1. به او مهلت داده شود، 2. اين مهلت تا قيامت و روز مبعوث شدن بندگان ادامه داشته باشد.

پاسخ حضرت حق تعالي به او چنين است: " قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ * إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ؛تو از مهلت يافتگاني، تا روز و وقت معلوم"(حجر، 37و38) خداوند متعال به او مهلت داده است و درخواست اولي او را اجابت کرده است. اما درخواست دوم او او را که خواسته بود تا روز قيامت مهلت داشته باشد اجابت نشده است، بلکه تا روز و وقت معلوم به او مهلت داده شده است. پسرش اين است که " وقت معلوم" چه زماني است؟

در بحار الانوار، ج60 ص221، از امام صادق(ع) روايتي وارد شده است ابن وهب از امام درباره سرنوشت ابليس در آيه پرسش ميکند که اين روز، چه روز و زماني ااست؟ امام ميفرمايند: "اي وهب! آيا تصور ميکني که آن روز زماني است که خدا در آن روز مردم را مبعوث ميکند؟(چنين نيست) بلکه خداوند ابليس را تا روز قيام قائم ما مهلت ميدهد. در آن زمان حضرت، ابليس را محم ميگيرند و گردن او را ميزند و آن روز، زمان معلوم است."

هدف اصلي انسان سعادت است و سعادت در جامعه بشري با حکومت حضرت مهدي(ع) حاصل ميشود که در آن زمان زمين پر از عدل و داد ميشود و خبري از کفر و ظلم نيست. در آن زمان، قلبها از وسوسه هاي شيطاني پاک ميشود و فساد نابود ميگردد. در اين روز، ابليس که کاري جز وسوسه و به انحراف کشاندن جامعه بشري ندارد، به عنوان اصل فساد، گردن زده ميشود پس منظور از کشته شدن ابليس و شيطان به دست حضرت، به قتل رساندن شيطان و پايان مهلتي است که به شيطان داده بود.

البته قتل ابليس، به معناي از بين رفتن همه شياطين به ويژه انسانهاي شيطان صفت نيست، زیرا تکليف برقرار است و تکليف دائر مدار اختيار خير و شر است و برخي انسانها هتسند که نقش شيطان را بر عهده دارند. ضمن اينکه نفس اماره نيز هست. امام رئيس شيطانها را که نقشي اساسي براي انحراف و گناه دارد از بين ميبرد.
رک:
http://www.mahdi313.com/farFAQ/detail.asp?iFaq=391&iType=40

سلام

ممکن است بفرمایید معلوم یعنی چه وچه تفاوتی با الساعه (قیامت) دارد ؟

سلام

ولی من خونده بودم شیطان بزرگ را پیامبر میان می کشن اونم نه در این دوره بلکه در جنگ آخرالزمان که دومین رجعت امام زمانم هست!

همچنین شنیده بودم از زمانی که شیطان کشته میشه تا روز قیامت در توبه بسته میشه و هر کس کمترین گناهی بکنه (از روی عادت و ...)مخلد میشه!!

من فکر میکنم این درست تر هست ...چرا؟
چون از از بنده خدایی شنیده بودم که به دلیل بخصوصی اسیر گناهی بود (مجبور بود در خانه کسی باشه که شیطانی بود)

یک روز نامیدی بهش فشار وارد میکنه و گریش میگیره که چرا باید اینطوری باشه!
خودش میگفت چند روز بعد (دقیقا شب اول ماه رمضون) خواب امام خمینی زو می بینه که موقع وارد شدن به حیاط خونشون یک جن بلند قد و تنومندی جیغ میکشه و فرار میکنه!!

امام میان تو خونه و میگن اگه در این چند روز گناه مرتکب بشی مخلد میشی و دیگه کاری از ما ساخته نیست!!!!!

خودش میگفت فردا دیدم اون فردی که مورد آزارش بود، جایی سر کار رفت و 5 روز نیومد و توی این 5 روز من به اندازه ذره ای گناه نکردم و بهترین حالت در زندگی و داشتم!

این یعنی اینکه شیطان باید در زندگی ما باشه تا بخشش خدا معنی پیدا کنه!

بهلول;216004 نوشت:
سلام

ممکن است بفرمایید معلوم یعنی چه وچه تفاوتی با الساعه (قیامت) دارد ؟

" يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها... إِلَّا هُوَ ..."

" ساعة" در اينجا به معناى ساعت برانگيختن خلائق و بازگشت بسوى خدا و يك طرفى شدن و فيصل يافتن دادرسى عمومى است، بنا بر اين، الف و لام" الساعة" براى عهد است، و ليكن در عرف قرآن و همچنين در لسان شرع لفظ ساعت در معناى قيامت حقيقت شده. (1)

بحث روايتى‏
در تفسير قمى در ذيل آيه" يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها ..."
، گفته: معصوم (ع) فرموده است: قريش عاص بن وائل سهمى و نضر بن حارث بن كلده و عقبة بن ابى معيط را به نجران فرستادند تا در آنجا از علماء يهود مسائلى را آموخته آن گاه آن مسائل را از رسول خدا (ص) بپرسند، از مسائلى كه نامبردگان آموخته بودند و از آن حضرت پرسيدند اين بود كه قيامت چه وقت بپا می شود، خداى تعالى در جواب سؤال ايشان آيه" يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها ..." ، را نازل كرد (2)

" يَسْئَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيباً"
آيه شريفه تنها مى‏فرمايد: مردم از قيامت مى‏پرسند، و ديگر بيان نمى‏كند كه از چه چيز آن می ‏پرسند، ولى از تعبير قيامت به ساعت بر می ‏آيد كه مراد پرسش كنندگان تاريخ وقوع قيامت است، می ‏خواستند بفهمند آيا قيامت نزديك است يا دور، و رسول خدا (ص) را دستور می ‏دهد كه در پاسخ ايشان بگويد: من از آن اطلاعى ندارم، و نه تنها من اطلاع ندارم بلكه جز خدا احدى اطلاع ندارد، و اين جواب تنها جوابى است كه در همه جاى قرآن در مواردى كه از تاريخ قيامت سؤال شده به كار رفته است.

" وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيباً"- چه مى‏دانى، اى بسا كه تاريخ آن خيلى نزديك باشد. اين جمله ابهام در مساله را بيشتر مى‏كند، تا بهتر بفهماند كه رسول خدا (ص) نيز در اين مساله مانند ساير مردم است، و قيامت از آن اسرارى نيست كه خدا به وى گفته، و از مردم پنهان كرده باشد. (3)

_______________________________________
1- ترجمه الميزان، ج‏8، ص: 483
2- ترجمه الميزان، ج‏8، ص: 486

3- ترجمه الميزان، ج‏16، ص: 521

بهلول;216004 نوشت:
سلام

ممکن است بفرمایید معلوم یعنی چه وچه تفاوتی با الساعه (قیامت) دارد ؟

[سوره طه آيه 15]
إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكادُ أُخْفِيها لِتُجْزى‏ كُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعى‏


(إِنَّ السَّاعَةَ) يكى از اسامى قيامت ساعة است

يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ
از تو در باره ساعت می پرسند.
ساعت در روايات ما به قيامت، و به ظهور قائم (عج) و به هنگام مرگ تفسير شده است، و در عالم صغير همه اينها به يك معنى بر می گردد، و آن اوّلين وقت مرگ است.
زيرا كه هر كس بميرد قيامتش قائم (برپا) شده است و قائم آل محمّد (عج) در حين مرگ بر مؤمن و كافر ظاهر میشود، و همچنين است در عالم كبير.
زيرا كه انسان بعد از طىّ برزخ‏ها خوشبخت باشد يا بدبخت قيامت كبراى او برپا می ‏شود.
براى مردن ديگرى كه قائم (عج) در آن هنگام ظاهر می ‏شود تمامتر و كاملتر از ظهور اوّل است و مردم محاسبه می ‏شوند، و اهل بهشت در بهشت و اهل آتش در آتش داخل مى‏شوند.
و قول خداى تعالى: (أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ) دوبار ما را می ميراند و دوبار ما را زنده مى‏گرداند، اشاره به همين دو ميراندن و دو زنده كردن است، و لذا ميراندن را مقدّم آورده است.
ساعت به هر دو معنى قيامت و ظهور حضرت قائم (عج) از چيزهايى است كه خداوند هيچ يك از ملائكه‏ ى مقرّبين و انبياى مرسلين، و اولياى كامل خودش را مطّلع نساخته است، و جز خدا كسى آن را نمی ‏داند و به مقدارى كه می ‏خواهد مقدّم يا مؤخّر می نمايد.
____________________________________

ترجمه بيان السعادة، ج‏5، ص: 495

بهلول;216004 نوشت:
سلام

ممکن است بفرمایید معلوم یعنی چه وچه تفاوتی با الساعه (قیامت) دارد ؟

[بيان اينكه" يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ" كه خدا تا آن روز به شيطان مهلت داده روز قيامت نيست بلكه روزى است كه جز خدا كسى پرستش نمى‏شود و بساط كفر و فسوق برچيده مى‏شود]


" قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ".


اين جمله جواب خداى تعالى به ابليس است و در آن اجابت قسمتى از خواسته او و هم رد قسمتى ديگر آنست. اجابت است نسبت به اصل عمر دادن و رد است نسبت به قيدى كه او به كلام خود زد، و آن اينكه اين مهلت تا قيامت باشد، و لذا فرمود مهلت می ‏دهم اما تا روزى معلوم، نه تا قيامت. و با در نظر گرفتن سياق دو آيه مورد بحث بسيار روشن به نظر می ‏رسد كه" يوم وقت معلوم" غير از" يوم يبعثون" است. و معلوم می ‏شود خداى تعالى دريغ ورزيده از اينكه او را تا قيامت مهلت دهد، و تا روز ديگرى مهلت داده كه قبل از روز قيامت است.
از اينجا می ‏توان فهميد كه گفتار آن مفسرى «1» كه گفته" خداوند دعاى او را مستجاب نمود و همه خواسته‏اش را انجام داده و دو تعبير" يوم وقت معلوم" و" يوم يبعثون" به يك معنا است" صحيح نيست. همچنين دليلى كه آورده و گفته است" خداوند در سوره اعراف بطور مطلق جواب داده كه تو از منظرين هستى" قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ" «2» ناتمام است.
*****************************************
(1) تفسير فخر رازى، ج 19، ص 234.
(2) سوره اعراف، آيه 15.
__________________________________________

ترجمه الميزان، ج‏12، ص: 235

بهلول;216004 نوشت:
سلام

ممکن است بفرمایید معلوم یعنی چه وچه تفاوتی با الساعه (قیامت) دارد ؟

و اما اينكه گفت هر دو روز (يوم وقت معلوم، و يوم يبعثون) به يك معنا است فسادش از گفتار ما معلوم شد. و اما ناتمام بودن دليلش از اين رو است كه همواره مطلقات قرآن بر مقيداتش حمل می شود، چون بعضى از قرآن بعضى ديگرش را معنا مى‏كند، در سوره اعراف مطلق آورده و در آيه مورد بحث و همچنين در سوره" ص" مقيدش كرده است.


حال می ‏پردازيم به اينكه وقت معلوم به چه معنا است، و براى چه كسى معلوم است؟ در قرآن كريم موارد متعددى است كه چيزى را موقت به وقت معلوم، و يا مقدر به قدر معلوم می ‏كند، نظير آيه" وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ" كه در همين سوره گذشت، و آيه" أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ" «1» مقصود از آن، وقت و قدر، و رزقى است كه نزد خدا معلوم است. و اما اينكه در آيه مورد بحث وقت مذكور براى ابليس هم معلوم است يا نه از لفظ آيه فهميده نمی ‏شود.
و اينكه بعضى «2» گفته‏ اند: براى ابليس معلوم نبوده، چون معلوم بودنش مستلزم وادارى او است به معصيت، سخنى بى دليل است، چون اگر جواب خداى تعالى به ابليس براى ما مبهم است دليل نمی ‏شود بر اينكه براى ابليس هم مبهم بوده و اشكال اغواء به معصيت هم در اين مورد يعنى در مورد ابليس كه ريشه همه معصيت‏ها است وارد نمی ‏شود- دقت فرماييد.


علاوه بر اينكه ابليس براى بار دوم گفت:" همه آنان را اغواء می ‏كنم" و اين خود شاهد است بر اينكه او می ‏دانسته كه تا آخرين فردى كه از بشر زنده است و او دسترسى به اغوايشان دارد زنده می ‏ماند پس معلوم می ‏شود كه او از جمله" تا روز وقت معلوم" فهميده كه مقصود آخرين روز عمر بشر، و آخرين روز زندگيش در زمين، و آخرين فرصتى است كه او می ‏تواند به كار اغواى خود ادامه دهد.
به ابن عباس هم نسبت داده‏اند كه او گفته منظور از" يوم" در آيه، آخرين روز تكليف است كه همان روز نفخ اول است كه تمامى خلائق می ‏ميرند و بيشتر مفسرين نيز اين سخن را پذيرفته‏ اند «3».
****************************************
(1) سوره صافات، آيه 41.
(2) مجمع البيان، ج 6، ص 337، بنقل از بلخى.
(3) مجمع البيان، ج 6، ص 337.

ترجمه الميزان، ج‏12، ص: 236

بهلول;216004 نوشت:
سلام

ممکن است بفرمایید معلوم یعنی چه وچه تفاوتی با الساعه (قیامت) دارد ؟

و گويا ابن عباس از اينجا استفاده كرده كه ابليس تا آن روز به كار خود مشغول است، زيرا تا تكليف است مخالفت و معصيت تصور دارد، و قهرا چنين روزى با روز نفخ اول تطبيق می ‏گردد، پس" يوم وقت معلوم" كه خدا تا آن روز ابليس را مهلت داده همان روز نفخ اول است، و ميان نفخه اول و دوم كه همه را زنده مى‏كند چهار صد و يا چهل سال (به اختلاف روايات) فاصله دارد، و تفاوت ميان آنچه كه ابليس خواسته و آنچه كه خدا اجابت فرموده همين چند سال است.


و اين وجه خوبى است، اما عيبى كه دارد اين است كه دعوى" تا تكليف هست مخالفت و معصيت تصور دارد" مقدمه ‏ايست كه نه در حد خود روشن است، و نه دليلى بر آن است، براى اينكه بيشتر اعتماد مفسرين در اين دعوى به آيات و رواياتى است كه هر كفر و فسق موجود در نوع آدمى را مستند به اغواى ابليس و وسوسه او می ‏داند، مانند


آيه" أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ" «1»



و آيه" وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ ..." «2»



و آياتى ديگر كه مقتضاى آنها اين است كه تا تكليف باشد ابليس هم هست، و تكليف هم باقى است تا آدمى باقى باشد، و از اينجا نتيجه بالا را گرفته‏ اند.


و ليكن در اينكه استناد معصيت آدميان به اغواى شيطان تا اندازه‏ اى مستفاد از آيات و روايات است حرفى نيست، چيزى كه هست اين آيات و روايات تنها اقتضاء دارند كه تا معصيت و گمراهى در زمين باشد ابليس هم هست، نه اينكه تا تكليف هست ابليس هم باشد، چون دليلى نداريم كه ملازمه ميان وجود معصيت و وجود تكليف را اثبات كند.


بلكه دليل عقلى و نقلى قائم است بر اينكه بشر به سوى سعادت سير نموده و اين نوع به زودى به كمال سعادت خود می ‏رسد و مجتمع انسانى از گناه و شر رهايى يافته، به خير و صلاح خالص می ‏رسد، به طورى كه در روى زمين جز خدا كسى پرستش نمی شود و بساط كفر و فسوق برچيده می ‏گردد، و زندگى نيكو گشته مرض‏هاى درونى و وساوس قلبى از ميان می ‏رود.
*************************************************
(1) اى بنى آدم آيا با شما عهد نكردم كه شيطان را نپرستيد كه او شما را دشمنى آشكار است؟ سوره يس، آيه 60.
(2) و چون حكم به پايان رسد در آن حال شيطان گويد خدا به شما به حق و راستى وعده داد و من به خلاف حقيقت. سوره ابراهيم، آيه 22.
____________________________________
ترجمه الميزان، ج‏12، ص: 237

[="darkgreen"]

یسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَیانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّی لَا یجَلِّیهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا تَأْتِیكُمْ إِلَّا بَغْتَةً یسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِی عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ«الأعراف/187»
از تو در باره قیامت می‏پرسند [که] وقوع آن چه وقت است بگو علم آن تنها نزد پروردگار من است جز او [هیچ کس] آن را به موقع خود آشکار نمی‏گرداند [این حادثه] بر آسمانها و زمین گران است جز ناگهان به شما نمی‏رسد [باز] از تو می‏پرسند گویا تو از [زمان وقوع] آن آگاهی بگو علم آن تنها نزد خداست ولی بیشتر مردم نمی‏دانند

إِلَى یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ«الحجر/38»
تا روز [و] وقت معلوم

إِلَى یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ«ص/81»
تا روز معین معلوم[/]

[="navy"]سلام

اگر دقت فرمایید در آیه 187 الاعراف خداوند میفرماید وقت الساعه به هیچ وجه معلوم نیست و ناگهانی اتفاق میفتد و زمان انرا فقط خدا میداند و حتی پیامبر نیز از زمان ان اگاه نیست ولی در ایات 38 الحجر و 81 ص میفرماید وقت معلوم دقت نمایید هم وقت و هم معلوم معرفه هستند یعنی زمان مشخص یعنی زمانی که میشود حدس زد کی است پس اگر وقت معلوم را با الساعه مترادف بگیریم تناقض به وجود میاید در حالی که میدانیم تناقض در قران کریم راه ندارد پس الساعه قیامت است که غیر قابل پیش بینی است و وقت معلوم زمان ظهور حضرت مهدی (ع)است که با توجه به قرائن میتوان به ان دست یافت .

[/]
[="darkgreen"]وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْیةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَعْلُومٌ«الحجر/4»
و هیچ شهری را هلاک نکردیم مگر اینکه برای آن اجلی معین بود
[/]

[="navy"]دقت فرمایید در اینجا زمانی که قومی فاسد میشوند هلاک انان قابل پیش بینی است .[/]

خدای متعال مزد را به اندازه سعی می دهد! پس تفاوت شرایط اجتماعی و زمان های مختلف خلاف عدالت نیست. چون این تفاوت ها، تفاوت مزد را نیز به وجود می آورد:

وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏ (39 نجم) و اينكه براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست

victoryone;211131 نوشت:
یکی از اتفاقات در زمان ظهور کشته شدن ابلیس است . آیا این عدالت است که ابلیسی وجود نداشته باشد، امام معصوم نیز در دسترس مردم باشند، عقلها هم رشد کرده باشد و مردم آن دوران به راحتی بهشتی شوند و ما با این زمینه های گناه و... تلاش کنیم تا جهنمی نباشیم؟

حکومت حضرت از مصادیق آیه لیظهره علی الدین کله می باشد ابلیس از بین می رود ولی اختیار از انسان سلب نمی شود در جامعه آرمانی ابلیس نباید وجود داشته باشد

victoryone;211131 نوشت:
یکی از اتفاقات در زمان ظهور کشته شدن ابلیس است . آیا این عدالت است که ابلیسی وجود نداشته باشد، امام معصوم نیز در دسترس مردم باشند، عقلها هم رشد کرده باشد و مردم آن دوران به راحتی بهشتی شوند و ما با این زمینه های گناه و... تلاش کنیم تا جهنمی نباشیم؟

با سلام

اولاً اينگونه نيست كه كشته شدن ابليس بدست امام زمان(عج)،موضوعي قطعي و حتمي باشد،بلكه اين موضوع از موضوعات اختلافي است،و بر خلاف شما كه كشته شدن ابليس بدست آن حضرت را امري مسلم گرفته ايد،مشهور مفسران و علما قائلند كه ابليس تا زمان اولين دميده شدن در نفخ صور زنده خواهد بود{ مجمع البيان‌، امين الاسلام طبرسي‌، ج 3، ص 337 ؛ تبيان‌، شيخ طوسي‌، ج 6، ص 335، تفسير نمونه‌، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 1، ص 192 و ج 11، ص 71 و 72، }

منظور از كشتن شيطان اين است كه ريشه هاى فساد و عوامل انحراف و ظلم و جور در عصر درخشان حكومت مهدى (عج ) نابود مى گردد و بجاى آن عقل و ايمان حكومت مى كند.

تكاليف و وظايف انسانها قبل از ظهور با بعد از ظهور امام زمان(عج) فرقي ندارد،چرا كه بعد از ظهور حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه، مانند قبل از ظهور اختيار باقي است و براي انسان امكان گناه كردن مي باشد و اين مطلبي است مسلم از نظر ادله عقلي و نقلي.

ادله عقلي:
الف) انسان موجودي است كه ذاتا مختار در افعالش مي باشد كه يك امر وجداني است كه اگر انسان در خود تأمل كند اين مطلب را درك مي كند.

ب) يكي از اصول دين ما معاد است كه ما معتقديم قيامت براي تمام افراد از اول هستي تا به آخر حتي براي پيامبران و ائمه(ع) ثابت است و هيچ استثنائي در بين نيست و روشن است كه مسئله قيامت و ثواب و عقاب فرع صحت تكليف است و تكليف متفرع بر اختيار است. «ان الله عز و جل ارحم بخلقه من ان يجبر خلقه علي الذنوب ثم يعذبهم عليها» خداوند نسبت به بندگان خود رحيم تر از آن است كه آنان را به گناه مجبور سازد و سپس آنان را كيفر دهد.{توحيد شيخ صدوق، باب59، حديث3 ص360 حديث هم از امام باقر عليه السلام و هم از امام صادق عليه السلام نقل شده.}
پس اگر معاد براي همه هست بايد اختيار هم براي همه باشد.

ادله نقلي:

الف) خطابات در قرآن كريم يا با لفظ ناس (مردم) است مانند «يا ايها الناس» و يا با مؤمنين مانند «يا ايها الذين آمنوا» و لفظ ناس شامل تمام افراد مي شود و هيچ دليلي هم بر تخصص نداريم. و نسبت به خطاب «الذين آمنوا» يا افراد و انسانهاي پس از ظهور ايمان مي آوردند كه مشمول اين خطابات و تكاليف هستند و يا ايمان نمي آورند كه باز هم نشانگر اختيار و امكان گناه براي آنان است و هيچ دليلي بر تخصيص و خروج آن افراد از تحت اين خطابات نداريم.

ب) روايات كه در اين زمينه زياد است.

اولا رواياتي كه به صورت عام دلالت مي كند كه شرع و دين حضرت محمد صلي الله عليه و آله تا روز قيامت مستمر است و اينكه حلال و حرام دين اسلام تا قيامت استمرار دارد قال رسول الله صلي الله عليه و آله حلال محمد حلال الي يوم القيامه و حرام محمد حرام الي يوم القيامه.{اصول كافي ج2 ص17}.

پس حلال و حرام هاي دين اسلام تا قيامت استمرار دارند و روشن است كه وجود حلال و حرام منوط بر اختيار انسان است.

ثانيا رواياتي كه به صورت خاص دلالت مي كند كه بعد از ظهور، احكام الهي باقي است در كتاب في ظلال نهج البلاغه ج2 ص357 در ذيل كلام علي عليه السلام كه فرمود «ثم ليشحذن فيها قوم ...» مي گويد در سايه آموزش و تربيت امام زمان عليه السلام، علما و دانشمنداني بيرون مي آيند كه به حلا ل و حرام خدا و كتاب و نسبت به پيامبر به خوبي آگاهي دارند. پس در آن زمان هم حلال و حرامي مي باشد و چنانچه گفته شد حلال و حرام متفرع بر اختيار است و در روايات ديگر كه در اين زمينه مي توانيد به كتاب مناهل الابرار في تلخيص بحارالانوار حسين درگاهي مراجعه فرماييد.

موضوع قفل شده است