ايا دجال زنده است؟

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ايا دجال زنده است؟

ايا دجال زنده است ؟حدود يك ماه پيش كودكي با يك چشم به دنيا امد كه بعضي از سايتها اعلام كردند اين كودك همان دجال است ايا اين موضوع واقعيت دارد؟

setayesh;6315 نوشت:
ايا دجال زنده است ؟حدود يك ماه پيش كودكي با يك چشم به دنيا امد كه بعضي از سايتها اعلام كردند اين كودك همان دجال است ايا اين موضوع واقعيت دارد؟

هر گردی که گردو نیست ممکن است صدها کودک یک چشم در دنیا وجود داشته باشد حالا عکس یکی را گرفته اند گذاشته اند(من هم عکسش رو دیدم) :Kaf:تازه اطبا هم گفته اند این طفل در حال مردن است.:Ghamgin:
راستی اصلا دجال انسان است؟:Gig:

با سلام

"دجال" از ريشة دجل به معناي دروغگوي حيله گر است. در روايات، دجال ها و دروغگويان فراوان نام برده شده است.(1)

دجال نام شخصی است که در آخر الزمان خروج می کند. او سرکرده یک فتنه عظیم برای بشریت و همانطور که از معنای لغوی کلمه دجال معلوم است او شخص ساحر و خدعه گری می باشد و دارای امکانات مادی فراوانی است

بعضی روایات او را مسیح گمراهی نامیده که در مقابل مسیح هدایت یعنی حضرت عیسی علیه السلام است.

ظهوردجال در روایات اسلامی یکی از علامات نزدیک شدن قیامت اس(2).

او در زمان ظهور امام زمان علیه السلام شروع به فعالیت بر علیه حضرت کرده و باصطلاح رایه خویش را برمی افرازد

و از کسانی است که عمر طولانی دارد و هم اکنون نیز موجود بوده و تا زمان خروجش زنده خواهد ماند. او سراسر جهان بجز مکه و مدینه را فتح خواهد کرد(3)

و سرانجام توسط عیسی مسیح “علی نبینا و آله و علیه السلام” به قتل خواهد رسید(4)

در ذیل به روایتی که از پیامبر صلی الله علیه و اله در این رابطه نقل شده است، توجه کنید:

پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود: هر کس با ما اهل بیت دشمنی کند خدا او را روز قیامت یهودی مبعوث کرده و اگر در زمان دجال باشد، با او خواهد بود و اگر قبل از آن بمیرد، خدا او را در قبرش برمی انگیزد و او به دجال ایمان می آورد(5).
ما در این جا فقط به معرفی دجال بسنده می کنیم هر چند این روایات قابل توضیح و تفسیر اند

پی نوشت:

1- مجلة‌ حوزه، ويژة ‌امام زمان(ع)، ص 263.

2-بحارالأنوار، ج 6، ص 296 باب 1- أشراط الساعه و قصه یأجوج

3-الفقیه، ج 2، ص 564، باب تحریم المدینة و فضلها ..... ،التهذیب، ج 6، ص 12 باب 5- تحریم المدینة و فضله

4-بحارالأنوار، ج 14، ص 348، باب 24- ما حدث بعد رفعه و زمان ..

5-حارالأنوار، ج 2، ص160، باب 21- آداب الروایة


جناب طاها شما فرموديد دجال درحال حاظر زنده است چه طور ممكنه كسي با اين مشخصاتي كه دراحاديث امده (مردي با يك چشم يا سه چشم)درشرايط كنوني كه كوچك ترين موضوع سريع درجهان پيچيده ميشه، وجود همچين فردي اعلام نشده باشد؟؟؟؟؟!!!!!!

محمد;6324 نوشت:
هر گردی که گردو نیست ممکن است صدها کودک یک چشم در دنیا وجود داشته باشد حالا عکس یکی را گرفته اند گذاشته اند(من هم عکسش رو دیدم) :Kaf:تازه اطبا هم گفته اند این طفل در حال مردن است.:Ghamgin:
راستی اصلا دجال انسان است؟:Gig:

ببخشيد ميشه بگيد كدوم اطبا گفتند ؟؟؟!!!!مگه اسرائيلي ها ديوانه هستند كه براي يه كودك مرده :nini:پول فراوان بدند!!!!شايدهم هستند مانميدونيم.
راستي اين كه فرموديد دجال انسان هست يا نه من هم شك دارم چون بعضي ها ميگند منظور از دجال همان رسانه ها و موبايل و اينجور چيزهاست.
خداداند.............:salavat(10):

setayesh;6441 نوشت:
جناب طاها شما فرموديد دجال درحال حاظر زنده است چه طور ممكنه كسي با اين مشخصاتي كه دراحاديث امده (مردي با يك چشم يا سه چشم)درشرايط كنوني كه كوچك ترين موضوع سريع درجهان پيچيده ميشه، وجود همچين فردي اعلام نشده باشد؟؟؟؟؟!!!!!!

با سلام
جناب ستایش این مطلب را نقل می کنم تفسیری است بر دجال البته این هم نکاهی است به مقوله دجال در آخرالزمان امید است که مورد استفاده قرار کیرد

دجال از نگاهي ديگر

فتنه «دجال» در روايات ما به عنوان يكي از فتنه‌هاي قبل از ظهور حضرت امام مهدي(ع) شمرده شده است. هرچند در پي پرسش‌هاي گوناگوني كه درباره مشخصات امامان معصوم(ع) پرسيده شده، ايشان به بيان ويژگي‌هايي از دجال پرداخته‌اند. اما اين موضوع هم چنان در دوران ما، در هاله‌اي از ابهام قرار دارد.

گروهي دجال را با وجود ويژگي‌هاي عجيب و غريبي كه در روايات براي آن برشمرده شده است، موجودي واقعي مي‌دانند كه در آخرالزمان ظاهر شده و به فريبكاري مي‌پردازد

و گروهي به دليل همين ويژگي‌ها دجال را موجودي نمادين دانسته و معتقدند روايات در مورد او بيشتر به زبان استعاره سخن گفته‌اند.

بي‌آن‌كه بخواهيم در اين مجال اندك به قضاوت در مورد ديدگاه ياد شده بپردازيم در اين جا به نمونه‌اي از ديدگاه دوم اشاره مي‌كنيم.

در روايات اهل بيت(ع) آمده است كه در آخر زمان انساني مي‌آيد با مشخصات زير:

1. يك چشم دارد.

2. يك چشم او در وسط پيشاني اوست.

3. يك چشم او كه در وسط پيشاني اوست مثل ستاره مي‌درخشد.

4. اين انسان به نام «دجال» مشخص شده است. اين انسان سوار بر خري است كه چنين توصيف شده است:
بين دو گوش او يك ميل راه است.

داخل درياها مي‌شود.

زمين زير پاي او در هم نورديده مي‌شود.

جلوي او دود و آتش است.

پشت سرش چيزي است كه مردم آن را نان مي‌بينند.

از سر هر موي او سازي بلند است.

اغلب طرفدارانش از يهوديان و زنازادگان هستند.

مردم در زمان او به دو دسته تقسيم مي‌شوند: عده‌اي براي دين خود عزادارند و عده‌اي براي دنياي خود.

نظريه

به عنوان يك نظريه كه احتمال صحت و يا رد آن وجود دارد، مي‌توانيم حدس بزنيم كه شايد معصومين(ع) خواسته‌اند با زبان اشاره از فاصله‌اي كه حدود هزار و چهارصد سال حقايقي را با ما در ميان بگذارند

و توجه ما را به عمق واقعياتي كه در زمان ما رخ داده است جلب كنند.

بر اساس اين احتمال مي‌توان تعابير زير را در نظر داشت:

1. انسان يك چشم

انسان در تاريخ هميشه دو چشم داشته است: چشم طبيعت‌بين و چشم حقيقت‌بين؛ يك چشمي كه با آن دنيا را مي‌ديده و ديگري چشمي كه با آن خدا را مي‌ديده است.

تعبير «انسان يك چشم» اشاره به پيدايش انسان مادي و ماترياليست است كه تنها يك چشم دارد: چشم طبيعت‌بين او تصور مي‌كند كه جز طبيعت هيچ چيز حقيقت و واقعيت ندارد.

2. يك چشم در وسط پيشاني اوست

صورت انسان متقارن خلق شده است و انسان، عيب و نقص صورت خود را از لحاظ قانون تقارن ارزيابي مي‌كند: يك دهان روي خط تقارن ولي دو گوش در دو سوي خط تقارن با فاصلة مساوي.

مي‌فرمايند اين چشم انسان يك‌چشمي و يك بعدي در وسط پيشاني اوست. يعني روي خط تقارن صورت اوست و تقارن صورت او با يك چشم به هم نخورده است.

در نتيجه، احساس نياز به چشم دوم نمي‌كند. و اين واقعيتي است كه با آن روبه‌رو بوده‌ايم. ماترياليست‌ها و مخصوصاً كمونيست‌ها فلسفة خود را فلسفة علمي مي‌ناميدند

و آن را علم محض مي‌دانستند و كساني كه به ماوراءالطبيعه معتقد بودند را عقب مانده و مرتجع و واپسگرا مي‌نامند و هيچ‌گونه احساس نقص در سيماي شخصيت خود نمي‌كردند.

3. يك چشم او مثل ستاره مي‌درخشد

تعبير درخشش چشم انسان يك چشمي مثل ستاره اشاره به قوت چشم طبيعت‌بين اين انسان است و ما امروز شاهد آن نيز هستيم. چشم طبيعت‌بين انسان ماترياليست تا اندازه‌اي قوي شده كه مي‌تواند از اتم تا سوپر كهكشان‌ها را ببيند و توصيف كند.

4. سوار بر خري است كه ...

خر، مركب و مركب وسيلة رسيدن از مبدأ به مقصد است. از بين همة مركب‌هاي جاندار آن‌كه به «ماشين» شبيه‌تر است خر است،

زيرا خر از برقرار كردن يك رابطة عاطفي با راكب خود عاجز است و ماشين نيز دقيقاً همين‌طور است.

5. بين دو گوش خر او يك ميل راه است

گوش، مركز شنوايي است و يك ميل در اين جا يك عدد كامل است و اشاره به فاصلة زياد دارد. امروز ماشين امكان ايجاد شنوايي با فواصل طولاني را فراهم آورده است.

6،7. داخل درياها مي‌شود و زمين زير پاي او درهم نورديده مي‌شود

اين امر، اشاره به امكاناتي است كه ماشين امروز براي بشر فراهم آورده است.

8. جلوي او دود و آتش است

انسان ماترياليست سوار بر خر تكنولوژي با اسلحة آتشين وارد جهان اسلام و ساير نقاط جهان شد و بدين وسيله سلطة خود را گسترش داد. به همين دليل مي‌فرمايند در پيش روي او دود و آتش است.

9. پشت سرش چيزي است كه مردم آن را نان مي‌بينند

نفرموده‌اند پشت سرش نان است بلكه فرموده‌اند پشت سرش چيزي است كه مردم آن را نان مي‌بينند.

اشاره به مدرنيزاسيون، وعدة زندگي بهتر و رفاه بيشتر است كه در همة كشورهاي استعمارزده داده شد، ولي هيچ كس از ميان استعمارزده‌ها به زندگي بهتر و رفاه بيشتر به طور واقعي نرسيد.

10. از سر هر موي او سازي بلند است

بهترين تعبير براي تشريح ارتباطات بين‌المللي در جهان امروز همين تعبير است. هر موي يك جانور، يك سيستم مستقل است.

مي‌توان يك موي را كند در حالي كه بقية آن‌ها بر سر جاي خود باقي بمانند ولي همة «مو»ها از يك خون تغذيه و از آن طريق رشد و نمو پيدا مي‌كنند.

هر يك از وسايل ارتباطي در جهان امروز از نظر حقوقي يك سيستم مستقل هستند؛

11. اغلب طرفدارانش يهوديان و زنازادگانند

ظاهراً روشن است و اشاره به مسئله صهيونيسم و فروپاشي خانواده در غرب و افزايش زنازادگاني دارد كه عملاً گردانندگان چرخ‌هاي تكنوكراسي جهاني‌اند.

شگفت‌انگيز است در صدر اسلام نيز زنازادگان در پيشبرد اهداف ارتجاع عرب نقش مهمي داشته‌اند، نظير عمروعاص و زياد ابن ابيه...

12. مردم در زمان او به دو دسته تقسيم مي‌شوند عده‌اي براي دين و عده‌اي براي دنياي خود عزا دارند
اين امر، اشاره به نهضت‌هاي ضداستعماري است كه با شعارهاي ديني و يا بعضاً شعارهاي مادي (نظير نان، مسكن و...) به وجود آمدند.

13. دجال در لغت به معني بسيار فريبنده است .

پي‌نوشت‌:

برگرفته از كتاب: آيين برنامه‌سازي راديويي،انتشارات سروش.

ممنون از جواب كاملتون:chakeretim:

ستايش;6315 نوشت:
ايا دجال زنده است ؟حدود يك ماه پيش كودكي با يك چشم به دنيا امد كه بعضي از سايتها اعلام كردند اين كودك همان دجال است ايا اين موضوع واقعيت دارد؟

باید به این دوست گفت دجال در روایات معتبر شیعه وجود نداره اونی هم که هست تو روایات درجه دوم شیعه هست شاید دجال یه نماد باشه واصلا وجود خارجی نداشته با شه

خواندن این کتاب هم خالی از لطف نیست

دانلود کتاب فرماسونری دجال آخر زمان

mostafa41543;218084 نوشت:
باید به این دوست گفت دجال در روایات معتبر شیعه وجود نداره اونی هم که هست تو روایات درجه دوم شیعه هست شاید دجال یه نماد باشه واصلا وجود خارجی نداشته با شه

احاديث در مورد دجال در كتب شيعه و سني بسيار وجود دارد كه بايد بررسي سندي شود.اما جداي از اوصاف آن به نظر ميرسد وجود دجال از روايات به دست مي آيد.روايات اهل سنت در اين باب به مراتب بيشتر از رواياتي است كه در منابع شيعه موجود مي‌باشد .
تاريخچه دجال به قبل از اسلام برمي‌گردد در كتاب انجيل نام دجال نيز به ميان آمده است از آيات انجيل استفاده مي‌شود كه دجال به معناي دروغگو و گمراه كننده است و چنين استفاده مي‌شود كه داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بين نصاري شايع بوده و در انتظار خروجش بوده‌اند[دادگستر جهان، ابراهيم اميني. ص 224، چاپ 78]

باتوجه به خصوصياتي که ذکر شد و در بعضي موارد با هم اختلاف دارند، بعضي از جمله مرحوم صدر معتقدند: همان گونه که از ريشه لغت دجال از يک سو و از منابع حديث از سوي ديگر استفاده مي شود، دجال منحصر به فرد معيني نيست ، بلکه عنواني است کلي براي افراد پر تزوير و حيله گر که براي کشيدن توده هاي مردم به دنبال خود از هر وسيله اي استفاده مي کنند، اما حقيقت اين است که اين حرف وجاهت علمي ندارد و با فرمايشات معصومين (عليهم السلام) سازگار نيست، چنانکه در ابتداي کلام گذشت و پيامبر اکرم (ص) نيز فرموده اند:«هر پيامبري بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال بر حذر داشت و من نيز شما را بر حذر مي دارم، پس دجال آن بوده که از ابتداي تاريخ مردمان را از فتنه اي او بيم مي داده اند .(چون مرجوم صدر خود بر مبناي همين روايات ديدگاه خود را بيان داشته اند اين اشكال وارد شده است)

در عين حال پاره اي از دانشمندان از جمله ؛ مرحوم علامه سيد محمد صدر در جلد سوم موسوعة ارزشمند الامام المهدي با عنوان «تاريخ الغيبة الكبري» بحث مفصلي را به بررسي دجال اختصاص داده است ايشان معتقدند كه اخبار دجال مبتلا به دو اشكال جدي هستند. اول ضعف سندي دوم دلالت بر ايجاد معجزات مضلّه كه به لحاظ قوانين كلامي محال است. كه خداوند سبحان قدرت خرق عادت و اظهار معجزه را به افراد گمراه و گمراه‌كننده واگذار نمايد.

و بعضي از محققين ديگر ريشة تعريفات و توصيفاتي كه در رابطه با دجال به ما رسيده است را به دو روايت برمي‌گردانند كه در كتاب بحارالانوار و كتب ديگر نقل شده است كه از ديدگاه علم رجال سند اين دو روايت ضعيف مي‌باشد و نمي‌شود به اين توصيفات اعتماد نمود.[همان ص225]

به قول بعضي از محققين بزگوار[تاريخ غيبت كبري، سيد محمد صدر، ترجمة افتخارزاده، ص 643] روايات را اگر حمل بر معناي رمزي كنيم از كنار گذاشتن آن روايت بهتر است، مخصوصاً روايات دجال كه بعضي از آنها به شخص حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ مي‌رسد و متعين است كه بگوييم رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به يك سلسه معاني حقيقي گسترده اجتماعي با اين عبارت اشاره فرموده ‌اند. ([=Nazanin]مقاله دجال كيست ،برگرفته از سايت [=Nazanin](http://yadeyarblog.mihanblog.com[=Nazanin]

در کتاب اختیارات علامه مجلسی نوشته است که دجال از درون چاهی در اصفهان بیرون می آید که سالیان پیش کودکی از دست یک زن در آن چاه افتاده بود و آن چاه آن قدر عمیق بود که کسی به عمق آن دست نیافت

سلام

اینکه دجال توانایی های خاص و معجزه گونه دارد می تواند به این دلیل باشد که خدا خواسته است بر گمراهی گمراهان بیفزاید. مثلا در روایات دیده می شود که در آخرالزمان ندایی می گوید حق با علی است و ندایی دیگر می گوید حق با عثمان است. اینکه خدا اجازه چنین مواردی را بدهد با آیه "یضل من یشاء" توجیه می شود.
یکی از قابلیتهایی که چشم دجال به او می دهد این است که با دیدن مجرمین به ویژگیهای آنها پی می برد و با استفاده از همین ویژگیها و با اضافه کردن بر تفکرات باطل مجرمین آنها را به درک اسفل آتش سوق می دهد.
چنین موجوداتی قابلیت تغییر چهره دارند. در عالم کنونی که ما ظاهرا در آنیم، طبق خصوصیات ذکر شده در روایات، دجال فردی نسبتا چاق با موهایی مجعد است و تفاوتی با افراد عادی ندارد. اما وقتی که روح انسان (پس از مرگ یا در خواب) به دجال نگاه کند، در صورتی که فرد بصیرت داشته باشد و کور نباشد، ممکن است او را با چشمی در میان پیشانی با زخمی در رویش ببیند.

شاید زنده باشد و الان هم قدرت داشته باشد

بلــه دجال زنده است! نمي دانيد دجال در قلب امت اسلاميست!

aminj;218655 نوشت:
اینکه دجال توانایی های خاص و معجزه گونه دارد می تواند به این دلیل باشد که خدا خواسته است بر گمراهی گمراهان بیفزاید. مثلا در روایات دیده می شود که در آخرالزمان ندایی می گوید حق با علی است و ندایی دیگر می گوید حق با عثمان است. اینکه خدا اجازه چنین مواردی را بدهد با آیه "یضل من یشاء" توجیه می شود. یکی از قابلیتهایی که چشم دجال به او می دهد این است که با دیدن مجرمین به ویژگیهای آنها پی می برد و با استفاده از همین ویژگیها و با اضافه کردن بر تفکرات باطل مجرمین آنها را به درک اسفل آتش سوق می دهد. چنین موجوداتی قابلیت تغییر چهره دارند. در عالم کنونی که ما ظاهرا در آنیم، طبق خصوصیات ذکر شده در روایات، دجال فردی نسبتا چاق با موهایی مجعد است و تفاوتی با افراد عادی ندارد. اما وقتی که روح انسان (پس از مرگ یا در خواب) به دجال نگاه کند، در صورتی که فرد بصیرت داشته باشد و کور نباشد، ممکن است او را با چشمی در میان پیشانی با زخمی در رویش ببیند.

با سلام خدمت شما

اين سخن شما كه خداوند معجزه را در اختيار دجال قرار دهد تا گمراهان را گمراه كند قابل قبول نيست:

1-معجزه امري است كه براي اثبات نبوت و حق بودن نبي از طرف خدا به رسولش داده مي شود و بديهي است دادن معجزه به هركس مخصوصا دشمنان دين با هدايت انسان ها منافات دارد.

2-سخن شما به گونه اي است كه مخاطبان دجال را فقط گمراهان در نظر گرفته ايد در حاليكه با اين كار نه تنها گمراهان بلكه افراد ديگر نيز گمراه خواهند شد و اين با مقام الهي منافات دارد.

3-صفاتي كه در مورد اين شخص گفته شده مربوط به سحر و فريب است و اين با معجزه تفاوت دارد .در واقع سحر و جادو و فريب را نمي توان معجزه ناميد.

4-صفاتي كه شما در مورد چنين شخصيتي بيان داشته ايد بايد منبع حديثي آن مورد بررسي قرار گيرد زيرا بسياري از احاديث در مورد دجال از منابع غير شيعي و ضعيف نقل شده اند. در روايات زيادي از اهل سنت، خروج دجال از نشانه‏ هاي برپايي قيامت دانسته شده است.( سنن ترمذي، ج‏4، ص‏507 – 519)

در منابع روایی شیعه برخلاف منابع اهل سنّت، کمتر به موضوع دجّال پرداخته شده است تا آنجا که در کتاب‌هایی مانند «الکافی» ثقةالاسلام کلینی رحمه‌الله، کتاب «الغیبة» نعمانی رحمه‌الله و «الإرشاد» شیخ مفید رحمه‌الله که در آنها روایات فراوانی در مورد نشانه‌های ظهور نقل شده، حتی یک روایت هم دربارة دجّال نیامده است و مجموع روایاتی که در «کمال‌الدّین و تمام النّعمه» شیخ صدوق رحمه‌الله و کتاب «الغیبة» شیخ طوسی رحمه‌الله دراین‌باره نقل شده است، به ده مورد هم نمی‌رسد. افزون بر این، بیشتر روایت‌هایی که از طریق اهل سنّت دربارة دجّال و ویژگی‌های او نقل شده گرفتار ضعف سند یا افسانه پردازی و بیان مطالب عجیب و غریب و دور از ذهن است. (به نقل از مقاله بزرگترين فتنه آخرالزمان، ابراهیم شفیعی سروستانی)

5-اما برداشت شما از آيه شريفه 93 سوره نحل :


خداوند در اين آيه مي فرمايد:



وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلكِن يُضِلُّ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
اگر خدا می خواست ، همه شما را يک امت کرده بود ، ولی هر که را بخواهد گمراه می سازد و هر که را بخواهد هدايت می کند و از هر کاری که می کنيد بازخواست می شويد


مقصود از اضلال بعضى و هدايت بعضى اضلال و هدايت ابتدايى نيست، بلكه مجازاتى است، زيرا همه آنان چه گمراهشان و چه در راهشان همه هدايت ابتدايى دارند، و آن كسى كه خدا مى‏خواهد گمراهش كند كسى است كه خودش راه ضلالت يعنى معصيت را پيموده و پشيمان هم نمى‏ شود و آن كس كه خدا هدايتش كرده كسى است كه هدايت فطرى خود را از دست نداده و بر آن اساس مشى مى ‏كند يا همواره در طاعت است و يا اگر گناهى سر مى ‏زند توبه مى‏كند و از راه گناه به صراط مستقيم و سنت الهى‏اش كه تبديل پذير نيست بر مى‏گردد(الميزان ، علامه طباطبايي، ذيل آيه 93 سوره نحل)


بنابر اين انتخاب راه خوب يا بد از اول در اختيار خود ما است ، اين حقيقت را وجدان هر انسانى قبول دارد، سپس بايد در انتظار نتيجه هاى قهرى آن باشيم .
كوتاه سخن اينكه : هدايت و ضلالت در قرآن به معنى اجبار بر انتخاب راه درست يا غلط نيست ، بلكه بشهادت آيات متعددى از خود قرآن ((هدايت )) به معنى فراهم آوردن وسائل سعادت و ((اضلال )) به معنى از بين بردن زمينه هاى مساعد است ، بدون اينكه جنبه اجبارى به خود بگيرد.
و اين فراهم ساختن اسباب (كه نام آنرا توفيق مى گذاريم ) يا بر هم زدن اسباب (كه نام آنرا سلب توفيق مى گذاريم ) نتيجه اعمال خود انسانها است كه اين امور را در پى دارد، پس اگر خدا به كسانى توفيق هدايت مى دهد و يا از كسانى توفيق را سلب مى كند نتيجه مستقيم اعمال خود آنها است .


اين حقيقت را در ضمن يك مثال ساده مى توان مشخص ساخت هنگامى كه انسان از كنار يك پرتگاه يا يك رودخانه خطرناك مى گذرد هر چه خود را به آن نزديكتر سازد جاى پاى او لغزنده تر و احتمال سقوطش بيشتر و احتمال نجات كمتر مى شود و هر قدر خود را از آن دور مى سازد جاى پاى او محكمتر و مطمئن تر مى گردد و احتمال سقوطش كمتر مى شود، اين يكى هدايت و آن ديگرى ضلالت نام دارد از مجموع اين سخن پاسخ گفته كسانى كه به آيات هدايت و ضلالت خرده گرفته اند به خوبى روشن مى شود .(تفسير نمونه ، ذيل آيه 26 سوره بقره)


اندیشمند;218434 نوشت:
احاديث در مورد دجال در كتب شيعه و سني بسيار وجود دارد كه بايد بررسي سندي شود.اما جداي از اوصاف آن به نظر ميرسد وجود دجال از روايات به دست مي آيد. روايات اهل سنت در اين باب به مراتب بيشتر از رواياتي است كه در منابع شيعه موجود مي‌باشد .
تاريخچه دجال به قبل از اسلام برمي‌گردد در كتاب انجيل نام دجال نيز به ميان آمده است از آيات انجيل استفاده مي‌شود كه دجال به معناي دروغگو و گمراه كننده است و چنين استفاده مي‌شود كه داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بين نصاري شايع بوده و در انتظار خروجش بوده‌اند[دادگستر جهان، ابراهيم اميني. ص 224، چاپ 78]

باتوجه به خصوصياتي که ذکر شد و در بعضي موارد با هم اختلاف دارند، بعضي از جمله مرحوم صدر معتقدند: همان گونه که از ريشه لغت دجال از يک سو و از منابع حديث از سوي ديگر استفاده مي شود، دجال منحصر به فرد معيني نيست ، بلکه عنواني است کلي براي افراد پر تزوير و حيله گر که براي کشيدن توده هاي مردم به دنبال خود از هر وسيله اي استفاده مي کنند، اما حقيقت اين است که اين حرف وجاهت علمي ندارد و با فرمايشات معصومين (عليهم السلام) سازگار نيست، چنانکه در ابتداي کلام گذشت و پيامبر اکرم (ص) نيز فرموده اند:«هر پيامبري بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال بر حذر داشت و من نيز شما را بر حذر مي دارم، پس دجال آن بوده که از ابتداي تاريخ مردمان را از فتنه اي او بيم مي داده اند و چنانچه کسي اشکال کند ، که اخبار مربوط به دجال ، اخبار آحاد و خبر واحد بوده و خبر واحد از اعتبار کافي برخوردار نيست ، در پاسخ به او مي گوييم : اولا اخبار آحاد بر اساس آنچه در کتب اصولي آمده ، چنانچه ساير شرائط را داشته باشد ، از اعتبار کافي بر خوردار است و در ثاني ، محتواي حديث دجال اگر از تواتر و فراواني لفظي برخوردار نباشد ، حتماً از تواتر در معنا برخوردار است و اين کافي است در صحت احاديث آن ، پس دجال از علائم قطعيه اي است که حتماً رخ خواهد داد، ولي برخي از تعريفات و توصيفاتي كه درباره‌اش در برخي کتابها شده است مدرك قابل اعتمادي ندارد. و اين قضيه بدون ترديد با افسانه‌هايي آميخته شده است كه صورت حقيقي خود را از دست داده است.

با سلام
بنده احساس می کنم مطلبی خوب روشن نشده
برادر کتب معتبر پیرامون حضرت مهدی ع که قدمت تاریخی داشته وتوسط علما ء بزرگ نوشته شده باشد:
غیبت طوسی /غیبت نعمانی /کمال الدین شیخ صدوق
بابرسی این کتاب وکتب معتبره دیگر مثل اصول کافی خروج دجال از علایم قطعی نیست
بنده عرض کردم در کتب درجه دو شیعه وارد شده
اگر با دقت بیشتری به روایتی که ذکرشده کنیداو را مسیح گمراهی گفته اند مثل مصادر اهل سنت که میگویند (برخی از آنان)مسیح موعود است نه کس دیگر
یعنی امام عصر وظهورش را به کل منکرند
به دجال مسیح گمراهی می گویند یعنی همان تفکری که در برخی اهل سنت می باشد
باید دقت بیشتری در روایات شود
در آخر بنده منکر دجال نیستم اما از علایم حتمی قطعا نیست بخلاف سفیانی که از علایم حتمی است

mostafa41543;221250 نوشت:
با سلام بنده احساس می کنم مطلبی خوب روشن نشده برادر کتب معتبر پیرامون حضرت مهدی ع که قدمت تاریخی داشته وتوسط علما ء بزرگ نوشته شده باشد: غیبت طوسی /غیبت نعمانی /کمال الدین شیخ صدوق بابرسی این کتاب وکتب معتبره دیگر مثل اصول کافی خروج دجال از علایم قطعی نیست بنده عرض کردم در کتب درجه دو شیعه وارد شده اگر با دقت بیشتری به روایتی که ذکرشده کنیداو را مسیح گمراهی گفته اند مثل مصادر اهل سنت که میگویند (برخی از آنان)مسیح موعود است نه کس دیگر یعنی امام عصر وظهورش را به کل منکرند به دجال مسیح گمراهی می گویند یعنی همان تفکری که در برخی اهل سنت می باشد باید دقت بیشتری در روایات شود در آخر بنده منکر دجال نیستم اما از علایم حتمی قطعا نیست بخلاف سفیانی که از علایم حتمی است

با سلام خدمت شما دوست گرامي


اگر به مطالب بنده مراجعه كنيد مي بينيد كه مخالفتي با گفته شما نداره و در واقع مي توان چنين گفت كه بر فرض قبول سند روايات مرحوم صدر چنين نظري داده بودند و جوابي هم كه داده شده بر فرض صحت روايات و برداشت ايشان از روايات است(براي مطالع كامل نظر مرحوم صدر به اينجا مراجعه فرماييد: http://www.tebyan.net/religion_thoughts/inawaitingofsavior/articles/2009/11/5/106826.html)

و در ادامه هم به اين مطلب اشاره شده كه روايات از ضعف سندي برخوردارند.بنده هم عرض كردم روايات بسيار كمي وجود دارد كه بايد بررسي سندي شوند و آن طور كه ذكر شده آن هايي هم كه در مورد اوصاف دجال است روايات ضعيفي هستند.البته بنده بايد منبع سخن را قرار مي دادم ولي متاسفانه فراموش كردم و پست را ويرايش كردم.
اما جداي از بحث سندي اگر روايات را نگاه كنيم مي توان از آن برداشت قطعي بودن ظهور دجال كرد:
محدّث قمي از رسول خدا(ص) نقل مي‌كند: «چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نمايد و ميان او و لشكر قائم جنگ واقع شود، بالأخره آن ملعون به دست حضرت حجّت(عج) يا عيسي بن مريم(ع) (به فرمان امام زمان(عج)) كشته شود.»(منتهی الآمال، ج2، ص 336)


موفق و مويد باشيد

با سلام خدمت شما
شما که بر حتمی بودن دجال اصرار دارید می توانید از کتب معتبرومرجع هم آدرسی بدهید
مثل اصول کافی غیبت طوسی ....
البته با رجال حدیث
جناب محدث قمی وکتاب با ارزش ایشان سند معتبر نیست
برای اطلاع بیشتر به کتاب فرهنگ نامه مهدی موعود مراجعه فرمایید
فتامل جیدا

به نظر من چیزی که در روایت ما برای قبل از ظهور روش تاکید شده سفیانی هست و نه دجال
دجال بعد از ظهور دعوتش رو آغاز می کنه

اندیشمند;220213 نوشت:
اين سخن شما كه خداوند معجزه را در اختيار دجال قرار دهد تا گمراهان را گمراه كند قابل قبول نيست: 1-معجزه امري است كه براي اثبات نبوت و حق بودن نبي از طرف خدا به رسولش داده مي شود و بديهي است دادن معجزه به هركس مخصوصا دشمنان دين با هدايت انسان ها منافات دارد. 2-سخن شما به گونه اي است كه مخاطبان دجال را فقط گمراهان در نظر گرفته ايد در حاليكه با اين كار نه تنها گمراهان بلكه افراد ديگر نيز گمراه خواهند شد و اين با مقام الهي منافات دارد.

سلام

اگر دقت کنید گفته ام "معجزه گونه"، نه "معجزه". به نظر من معجزه با ادعای پیامبری همراه است.

طبق آیه "ان منکم الا واردها" تمامی افراد به جز معصومین گمراهی (کم یا زیاد) دارند که به جهنم وارد می شوند و به علاوه انسان باید آنقدر ایمان و یقین داشته باشد که با هر مکری گمراه نشود. دجال می آید و می گوید من ربتان هستم، مردم خود باید عاقل باشند. ولی این گونه است که اگر اهل زنا و ... باشند مسلما با دیدن کسی که آنها را به این موارد تشویق می کند و قدرتهای مافوق بشری دارد فریب خورده و قبول می کنند که او ربشان است و در ضلالت فرو می روند.

در جایی خوانده ام که خدا به این علت که مردم راستی را قبول نکردند (امامت امام علی را رد کردند، سر نوه پیامبر را در حالی که تشنه بود به خیال باطل خود برای جهاد در راه خدا بریدند، عیسی را می خواستند به صلیب بکشند، به حرف موسی گوش ندادند و ......) به فتنه دجال مبتلا می کند.
به هر حال به نظر من فردی با این مشخصات ممکن است بیاید (و البته ممکن است کسی هم چندان او را نشناسد) و عده زیادی را فریب دهد. سناریوی دیگر آن است که همین الان هم گمراهان با فتنه دجال فریب خورده اند و خود نیز نمی دانند. حالت دیگر می تواند ظهور دجال بعد از مرگ افراد باشد (با در نظر گرفتن در هم ریختگی زمانی و مکانی بعد از مرگ). موارد دیگری هم محتمل هستند که محل بیانشان در اینجا نیست و همین موارد بیان شده هم سربسته بیان شده اند.

احتمال دارد این آیات اشاره به دجال داشته باشند:"ومن الناس من يعجبك قوله في الحياة الدنيا ويشهد الله على ما في قلبه وهو ألد الخصام " و "أفمن ينشأ في الحلية وهو في الخصام غير مبين ". در انجیل به طرز صحبت خاصی برای ضد مسیح اشاره شده (boastfully یا غلوآمیز) و در آیه اول هم بیان شده است که صحبت او مایه تعجب است.

به هر حال توصیه من این است که افراد ایمان خود را قوی کنند و برای آمدن منتقم خون امام حسین دعا و اقدام نمایند.
"و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین"

طاها;6466 نوشت:

11. اغلب طرفدارانش يهوديان و زنازادگانند

ظاهراً روشن است و اشاره به مسئله صهيونيسم و فروپاشي خانواده در غرب و افزايش زنازادگاني دارد كه عملاً گردانندگان چرخ‌هاي تكنوكراسي جهاني‌اند.

شگفت‌انگيز است در صدر اسلام نيز زنازادگان در پيشبرد اهداف ارتجاع عرب نقش مهمي داشته‌اند، نظير عمروعاص و زياد ابن ابيه....


سوالی که خیلی وقته ذهن منو به خودش مشغول کرده اینه که زنازادگان که به اختیار خودشون زنازاده نشدن....اونا فقط مفعول اند.فاعل کسانی دیگرند......
آیا اونا هم مثل ما بازخواست میشن؟؟؟؟

*زهرا*;225147]سوالی که خیلی وقته ذهن منو به خودش مشغول کرده اینه که زنازادگان که به اختیار خودشون زنازاده نشدن....اونا فقط مفعول اند.فاعل کسانی دیگرند......
آیا اونا هم مثل ما بازخواست میشن؟؟؟؟
باسلام
منظورتون ازباز خواست چیه ؟
یعنی در قیامت به دلیل عمل اشتباه والدینشون عذاب بشند اینکه جوابش واضح است
اما نکته اصلی این جاست که زنازاده بودن فردی رو مجبور به گناه نمی کنه
فرد زنازاده با اختیار خودش راه اشتباه رو دنبال می کنه

mostafa41543;223676 نوشت:
با سلام خدمت شما شما که بر حتمی بودن دجال اصرار دارید می توانید از کتب معتبرومرجع هم آدرسی بدهید مثل اصول کافی غیبت طوسی .... البته با رجال حدیث جناب محدث قمی وکتاب با ارزش ایشان سند معتبر نیست برای اطلاع بیشتر به کتاب فرهنگ نامه مهدی موعود مراجعه فرمایید فتامل جیدا

با سلام خدمت شما

بنده هيچ اصراري به حتمي بودن دجال ندارم و مطالبي كه نوشتم واضح هستند كه منظور چيست
بنده گفتم جداي بررسي سندي اگر نگاه به احاديث كنيم چنين نتيجه اي به دست مي آيد و شما مي فرماييد از لحاظ سند مشكل دارند.
در واقع موضوع سخن من بر فرض قبول احاديث بود و الا اگر احاديث مشكل سندي داشته باشند حرف شما صحيح است.

*زهرا*;225147 نوشت:
سوالی که خیلی وقته ذهن منو به خودش مشغول کرده اینه که زنازادگان که به اختیار خودشون زنازاده نشدن....اونا فقط مفعول اند.فاعل کسانی دیگرند...... آیا اونا هم مثل ما بازخواست میشن؟؟؟؟

با سلام خدمت شما


سوال شماكمي مبهم به نظر مياد



اگر منظور شما از بازخواست در مورد زنازاده بودن آن ها باشد كه اصلا به اين خاطر بازخواست نمي شوند زيرا زنازاده بودن اصلا فعلي نيست كه مربوط به مكلف باشد به صورتي كه مكلف در مورد آن اختيار داشته باشد.


اما اگر منظور شما از بازخواست ، بازخواست از اعمال زنازاده باشد كه اين بر ميگردد به اختيار زنازاده در انجام تكاليف و زنازاده بودن ، سبب جبر در افعال نمي شود.


براي زنا زاده سه فرض مي توان تصور كرد:

1-در راه رسيده به كمال مانند ساير انسان ها هستند.

2-به هيچ وجه نمي توانند به كمال برسند و مجبور به تباهي هستند.

3-آن ها هم در اعمال خود مختارند ولي زمينه گناه و شر در آن ها بيشتر است.


نظر غالب انديشمدان اينست كه آن ها هم مختار هستند ولي زمينه گناه در آن ها بيشتر است و رسيدن به كمال براي آن ها مشكل تر.

در واقع خداوند نسبت به توانايي هاي آن ها از آن ها بازخواست مي كند و اگر آن ها مجبور بودند در اعمال خود ديگر بازخواست از آن ها معنا نداشت و خداوند هيچگاه شخص مجبور را بازخواست نمي كند.


امام صادق (عليه السلام) با اشاره به همين مطلب مي فرمايند:«ان ولـد الزنا یستعمل ان عمل خیرا جزى به و ان عمل شرا جزى به»؛ (کلینی، کافی، پنجم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1363 ه. ش، ج 8، ص 238؛ ر. ک: وسائل الشیعه، ج 20، ص 442؛ بحار الانوار، ج 5، ص 287) «فرزند نا مشروع بـه کـار و انـجام وظیفه وادار مى شود. اگر اعمالش نیکو و خیر بود، پاداش خوب داده مى شود. اگر کار زشت و ناپسند انجام داد، کیفر نا فرمانى خود را خواهد دید».


اين حديث اشاره به اين دارد كه افرادي كه زنازاده هستند مانند ساير مردم اختيار دارند و اينگونه نيست كه محكوم به گمراهي باشند.

همچنين كاربر گرامي لطفا سوال خود را در يك تاپيك جداگانه مطرح كنيد زيرا اين موضوع مربوط به دجال است و سوال شما خارج از موضوع تاپيك است.

بنده هيچ اصراري به حتمي بودن دجال ندارم و مطالبي كه نوشتم واضح هستند كه منظور چيست
بنده گفتم جداي بررسي سندي اگر نگاه به احاديث كنيم چنين نتيجه اي به دست مي آيد و شما مي فرماييد از لحاظ سند مشكل دارند.
در واقع موضوع سخن من بر فرض قبول احاديث بود و الا اگر احاديث مشكل سندي داشته باشند حرف شما صحيح است.

اگر جنابعالی بر حتمی بودن اصرار ندارید(که واقع مطلب همین است )وانرا از علایم ظنی میدانید فرمایش شما با روایات سازگاری خواهد داشت
ولی یاداور می شوم هیچگاه در فقه الحدیث بدون در نظر گرفتن سند نمی توان به حدیث توجه کرد ودر روایات فراوان امامان معصوم همین توجه را از ما خواسته اند
باتشکر

ممنون از دوست عزیزمون طاها که واقعا جواب کاملی بهمون داد

من در كتاب اختيارات علامه مجلسي خواندم كه دجال از چاهي در اصفهان بيرون مي آيد و سال ها قبل كودكي از دست زني به درون آن چاه افتاده است كه نتوانستند آن را بيرون بياورند .لذا دجال زنده است و الان در داخل چاهي است در اصفهان

ahmadbazi;231147 نوشت:
من در كتاب اختيارات علامه مجلسي خواندم كه دجال از چاهي در اصفهان بيرون مي آيد و سال ها قبل كودكي از دست زني به درون آن چاه افتاده است كه نتوانستند آن را بيرون بياورند .لذا دجال زنده است و الان در داخل چاهي است در اصفهان

با سلام
من از شما سوالی دارم این کتاب روایت را از معصوم نقل کرده یا خیر؟
به نظر می رسه از معصوم نباشه
دلیل
اولا خلاف عقل است دلیلی هم از روایات معتبر نیامده ثانیا خود بحث دجال درباره جریان بودن یا شخص بودن اختلاف است
نتیجه این مطلب هیچ دلیل قانع کننده ای بر قبولش وجود ندارد
شما کتاب 313 سوال در باره امام عصر را بخوانید کمک در حل سوالاتتان می کند:ok:
موضوع قفل شده است