جهاد با نفس
تبهای اولیه
با صلوات بر محمد وال محمد
می خواستم اگه مدیرای عزیز اجازه بدند هر روز حدیثی از کتاب جهاد با نفس (وسائل الشیعه ) تالیف شیخ حر عاملی در این تایپیک قرار بدم
آیت الله بهجت :هر روز سعی کنید یک حدیث از کتاب جهاد النفس (وسائل الشیعه )را مطالعه کنید و سعی کتید بدان عمل کنید بعد از یکسال خواهید دید که حتما عوض شده ایدمانند دارویی که انسان مصرف کند و بعد از مدتی احساس بهبودی کند:Gol:
با صلوات بر محمد وال محمد
امام صادق فرمود:پیامبر اکرم (ص)عده ای را به جنگ فرستاد وچون از جنگ بازگشتندفرمود:افرین به گروهی که پیکار کوچکتر را سپری کردند و پیکار بزرگتر که بر عهده انان است به جای مانده است.گفته شد ای فرستاده خدا پیکار بزرگتر چیست ؟فرمود:پیکار با نفس
از همه عذر می خوام بد قولی شد شرمنده :geryeh:
باب وجوب جهاد با نفس (حدیث 2)
امام صادق (ع) فرمودند): نفست را به خاطر خودت به زحمت و مشقت بیانداز زیرا اگر چنین نکنی دیگری خودش را برای تو به زحمت نم افکند
باب وجوب جهاد با نفس (حدیث 3)
امام صادق (ع) به مردی فرمودند:تو طبیب خود هستی و بیماری برای تو روشن و اشکار گردیده است ونشانه تندرستی و سلامت را دانسته ای و بر داروی دردت نیز راهنمایی شده ای ،پس بنگر چگونه به کار نفس خویش می پردازی
بنام الله
باب وجوب جهاد با نفس (حدیث 3)
امام صادق (ع) فرمودند: قلبت را (برای خودت) به مثابه همدمی مهربان و به منزله فرزندی که با تو دوستی خالصانه دارد قرار ده و دانشت را همچون پدر که از او پیروی می کنیو نفست را همانند دشمنی که با او به پیکار برخاسته ای و مال و دارایت را امنت و عاریه ای بدان که آن را باید به صاحبش برگردانی
بنام الله
باب وجوب جهاد با نفس (حدیث 4)
پیامبر اکرم (ص) فرمودند): توانمند کسی است که بر نفس خویش چیره گردد
سلامتی گل سر سبد عالم خلقت حضرت صاحب الزمان و جانشین خلفشان رهبر عزیز صلوات
بنام الله
باب وجوب جهاد با نفس (حدیث 5)
امام صادق (ع) فرمودند:کسی که اندرز دهنده ای از درون قلب خود و بازدارنده ای از درون جان خود نداشته باشد وهمدمی ارشاد گر با او نباشددشمنش (که همان هوای نفس و شیطان است )بر گردن او چیره می گردد
سلامتی امام عصر و رهبر صلوات
بنام الله
باب وجوب جهاد با نفس (حدیث 6)
از امام صادق (ع) و پدران که درود خداوند بر همه انها باد روایت است که فرمود:در سفارش پیامبر (ص) به علی (ع) امده است که فرمود:ای علی!برترین جهاد ان است که کسی صبح کنددر حالی که تصمیم ستم نمودن به احدی را نداشته باشد
باب وجوب جهاد با نفس (حدیث 7)
امام صادق (ع) فرمودند: کسی که هنگام فریفته شدن به چیزی و هنگام ترس و زمانی که میل به چیزی پیدا می کند و یا خشمگین و یا خشنود می گردد مالک نفس خویش باشد خداوند بدن او را بر اتش حرام می گرداند
امام علی (ع) از پیامبر(ص) نقل می کنند که ایشان فرمودند: برترین جهاد ، جهاد کسی است که با نفس درون خویش مجاهده کند
2 - باب آنچه كه بر هر عضوى از اعضاى آدمى واجب گشته و وجوب قيام نمودن در اداى آن واجبات
و سلامتی و طول عمر رهبر عزیز انقلاب صلوات
آن ايمانى كه بر قلب واجب گشته ، اقرار نمودن و معرفت يافتن و پيمان بستن و خشنودى و تسليم در برابر اينكه هيچ معبودى جز الله نيست او يگانه است و شريكى ندارد معبودى يكتا كه مصاحب و فرزندى ندارد و اينكه محمد صلى الله عليه و آله بنده و فرستاده اوست ، و اقرار نمودن به هر پيامبر با كتابى كه از جانب خداوند آمده است و اين همان اقرار و معرفتى است كه خداوند بر قلب واجب ساخته است و عمل قلب همين است و گفتار خداوند عزوجل كه كافران را كاذب مى شمرد ((مگر كسى كه به زور و اجبار اظهار كفر نموده در حالى كه دلش به ايمان آرميده است )) ناظر به همين معنا است .
و سلامتی و طول عمر رهبر عزیز انقلاب صلوات
[="Times New Roman"][="Indigo"]
2 - باب آنچه كه بر هر عضوى از اعضاى آدمى واجب گشته و وجوب قيام نمودن در اداى آن واجبات
و سلامتی و طول عمر رهبر عزیز انقلاب صلوات
[/]
وخداوند بر زبان گفتن و اقرا نمودن به ایمانی را که قلب بر ان پیمان بسته است را واجب نمود. خداوند تبارک و تعالی گوید((و به مردمان نیکی را بگویید)) و فرمود:((بگویید ایمان اوردیم و معبود ما و شما یکی است و ما مطیع و فرمانبر او هستیم)) پس این گفتن و اقرار نمودن همان چیزی است که خداوند بر زبان واجب ساخته است و عمل زبان همین است
سلام علیکم
اخه چرا انقدر زحمت.
من کل کتاب جهاد با نفس رو برای دانلود میذارم.
لطفا اون دکمه ی صلوات رو بزنید
اینم لینکش
http://dl.takbook.com/book/ebook3026(www.takbook.com).exe
رمز
www.takbook.com
========================================
منبع = سایت تک بوک
وخداوند بر دو دست واجب ساخت که ادمی با دودست خود به سوی حرام روی نیاوردو به وسیله ان دو در به جای اوردن دستور الهی بکوشد که خداوند بر ان دو اموری را واجب ساخته از جمله پرداخت صدقه وارتباط با خویشان و جهاد در راه خدا و تهیه و استعمال طهور برای نمازها.پس فرمود:((ای ایمان اورندگان هرگاه برای نماز به پا خاستیدرویها و دستانتان را تا مرفقها بشوییدومسح بر سر بکشیدوپاهایتان را تا برامدگی روی پا مسح کنید)) و فرمود:(( هر گاه در میدان کارزار با کافران روبرو شدیدگردنهایشان را بزنیدتا انگاه که زمین گیرشان کنید انگاه بندهای لسیرانشان را محکم ببندید پس در باربر ازادی انان یا منتی بر انان منهید و یا فدیه از ایشان می ستانید تا زمانی که جنگ بارهای شان را بر زمین می گذارند)) این ان چیزی است که خداوند بر دو دست واجب نموده زیرا زدن کار دستهاست
و سلامتی و طول عمر رهبر عزیز انقلاب صلوات
ما یکسره به فکر این کشور و آن کشور هستیم که کجا جنگ شد، کجا صلح کردند، مذاکره کردند، کجا کودتا شده. اما هیچ به فکر کشور نفس خودمان نیستیم که مبادا این نفس کودتا کند و ما را بیچاره کند اگر این نفس بر ما غالب شود ما از حیوانات هم بدتر می شویم.( أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ )
«اعراف/179»آداب الطلاب - مرحوم مرحوم مجتهدی تهرانی
و خداوند بر دو پا واجب ساخت که بوسیله ان دو بسوی هیچ یک از معاصی نشتابی و واجب کرد که به سوی انچه که مورد رضایت الهی است گام برداری پس فرمود:((بر روی زمین خرامان و با تکبر گام بر ندار زیرا تو هر گز نمی توانی زمین را بشکافی و در بلندی به کوه ی نمیرسید)) و فرمود:((و در راه رفتنت میانه رو باش واوزت را فروکش که ناخوش ترین اوازها اواز خران است)) و در باره شهادت دادن دستها و پاها بر علیه خود و صاحب خود که چگونه دستورات الهی را و واجبات او را ضایع کرده اند فرمود:((امروز بر دهانشان مهر می نهیم و دستان انها با ما سخن می گویند و پاها به انچه که کسب کرده اند گواهی میدهند)) و انچه که گفته شدچیزهایی است که خداوند بر دستها و پاها واجب ساخته و عمل دست و پا همین است وان از ایمان است
و سلامتی و طول عمر رهبر عزیز انقلاب صلوات
بنام اللهبا صلوات بر محمد وال محمد
باب وجوب جهاد با نقسامام صادق فرمود:پیامبر اکرم (ص)عده ای را به جنگ فرستاد وچون از جنگ بازگشتندفرمود:افرین به گروهی که پیکار کوچکتر را سپری کردند و پیکار بزرگتر که بر عهده انان است به جای مانده است.گفته شد ای فرستاده خدا پیکار بزرگتر چیست ؟فرمود:پیکار با نفس
[=B Nazanin]توضیحی برای این حدیث شریف عرض کنم:
[=B Nazanin]شاید این سؤال بوجود بیاید که مگر مجاهدین در جهادی که می کنند، مبارزه با نفس نمی کنند؟ آیا آنها که در جبهه هستند، بیشتر مبارزه با نفس می کنند یا آنها که در پشت جبهه هستند؟ پشت جبهه که بیشتر قاعدین هستند و خداوند در آیه 95 سوره نساء، مجاهدین را بر قاعدین تفضیل داده است؟
[=B Nazanin]در پاسخ عرض می کنم که:
[=B Nazanin]همه ما این قسمت از تاریخ تلخ صدر اسلام را می دانیم که طلحه و زبیر، هم رزمان امام علی (علیهالسلام) برای حب مقام، و عدم جهاد با نفسشان، چه بروز تنها حکومت اسلامی، بعد از رحلت پیامبر آوردند. اگر آنها جنگ جمل را راه نمی انداختند، معاویه از تشتت یاران امام جسارت نمی یافت تا جنگ صفین را راه بیاندازد.
[=B Nazanin]در جنگ صفین، خوارج با شجاعت می جنگیدند، ولی وقتی قرار شد، پای روی نفس خود بگذارند و به استدلال امام تن دهند، این کار را نکردند و جنگ نهروان را راه انداختند!
[=B Nazanin]جهاد، با همه ارزشی که دارد، می تواند مورد دستبرد شیطان قرار گیرد و آن را باعث امتیاز خواهی از حکومت اسلامی قرار دهد.
[=B Nazanin]پیامبر اسلام در استقبال از مجاهدین، از آنها می خواهد، جهادشان را برای خداوند قرار دهند و فضیلتی را که نزد خداوند پیدا نموده اند، در دنیا نقد نکنند و باج خواهی نکنند زیرا همان طور که گفته شد، اسلام در آغاز رشد خود، بیشترین ضربه را از مجاهدین ناخالص دید.
[=B Nazanin]با این توضیح به نظر می رسد، جهاد بانفس، جهادی است اکبر برای حراست از جهاد اصغر. زیرا فرمود: حفظ عمل برتر از خود عمل است، حفظ جهاد، نیازمند جهادی بزرگتر است!
بنام اللهاز همه عذر می خوام بد قولی شد شرمنده :geryeh:
باب وجوب جهاد با نفس (حدیث 2)
امام صادق (ع) فرمودند): نفست را به خاطر خودت به زحمت و مشقت بیانداز زیرا اگر چنین نکنی دیگری خودش را برای تو به زحمت نم افکند
[=B Nazanin]ظاهرا حدیث درست ترجمه نشده است.
[=B Nazanin]احْمِلْ نَفْسَكَ لِنَفْسِكَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ لَمْ يَحْمِلْكَ غَيْرُكَ.
[=B Nazanin]در متن حدیث سخنی از مشقت انداختن نفس نیست! امام صادق (علیهالسلام) در این حدیث می خواهند بگویند: (بار) خودت را، بخاطر خودت، بردار!( زیرا اگر این کار را نکنی و خودت برای خودت دل نسوزانی) غیر تو بارت را (بر دوش) نمی گیرد! (کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من!)
[=B Nazanin]منظور از بار، همان وظائفی است که خداوند بر دوش انسانها قرار داده است. همچنین علامه مجلسی می فرماید منظور انجام طاعات و اعمال نیکو در دنیا است بجای این که انجام آنها را وصیت کند تا دیگران انجام دهند!
ظاهرا حدیث درست ترجمه نشده است
با سلام
من این نوشته رو از کتاب جهاد با نفس تالیف شیخ حر عاملی وترجمه علی افراسیابی نوشتم وانچنان به عربی وارد نیستم .از شما هم تشکر می کنم که توضیح خوبی دادید
بنام الله
باب وجوب جهاد با نفس (حدیث 7)امام صادق (ع) فرمودند: کسی که هنگام فریفته شدن به چیزی و هنگام ترس و زمانی که میل به چیزی پیدا می کند و یا خشمگین و یا خشنود می گردد مالک نفس خویش باشد خداوند بدن او را بر اتش حرام می گرداند
[=B Nazanin]متن حدیث فوق این است:[=Times New Roman]
[=B Nazanin]مَنْ مَلَكَ نَفْسَهُ إِذَا رَغِبَ وَ إِذَا رَهِبَ وَ إِذَا اشْتَهَى وَ إِذَا غَضِبَ وَ إِذَا رَضِيَ حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهُ عَلَى النَّارِ.
[=B Nazanin]ترجمه ارائه شده صحیح می باشد. منتها یک سؤال مطرح است و آن این که چه فرقی بین «رغبت» و «اشتها» است.
[=B Nazanin]درایت و فهم حدیث بالاتر از نقل حدیث است. احادیث زیادی نقل می شود ولی آنها کمتر مورد دقت و کاوش قرار می گیرند.
[=B Nazanin]امام باقر (علیهالسلام) به فرزندشان امام صادق (علیهالسلام) می فرمایند:
[=B Nazanin]يَا بُنَيَّ، اعْرِفْ مَنَازِلَ الشِّيعَةِ عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ؛ فَإِنَّ الْمَعْرِفَةَ هِيَ الدِّرَايَةُ لِلرِّوَايَةِ، وَ بِالدِّرَايَاتِ لِلرِّوَايَاتِ يَعْلُو الْمُؤْمِنُ إِلَى أَقْصَى دَرَجَاتِ الْإِيمَانِ.
[=B Nazanin]پسرم! جایگاه منازل شیعیان ما را با مقدار روایتهایشان و معرفتشان بشناس! زیرا که معرفت، فهم روایت است! و با فهم روایات، مؤمن به بالاترین درجه ایمان می رسد! (معاني الأخبار، ص: 1)
2- باب آنچه كه بر هر عضوى از اعضاى آدمى واجب گشته و وجوب قيام نمودن در اداى آن واجبات
امام صادق عليه السلام فرمود: اينكه خداوند فرموده است : ((همانا از گوش و چشم و دل سؤال مى شود)) يعنى از گوش درباره آنچه كه شنيده است و از چشم درباره آنچه كه ديده است و از دل، در مورد ايمانى كه بر آن پيمان بسته است پرسيده مى شود.
2- باب آنچه كه بر هر عضوى از اعضاى آدمى واجب گشته و وجوب قيام نمودن در اداى آن واجبات
امام صادق عليه السلام فرمود: ايمان نمى باشد مگر همراه با عمل و عمل نيز برخاسته از ايمان است و ايمان فقط با عمل ثابت مى شود.
امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه به دين خداوند اقرار و اعتراف كند مسلمان است و كسى كه به آنچه كه خداوند به آن امر نموده است عمل كند مؤمن است.
2- باب آنچه كه بر هر عضوى از اعضاى آدمى واجب گشته و وجوب قيام نمودن در اداى آن واجبات
سلام علیکم
اخه چرا انقدر زحمت.
من کل کتاب جهاد با نفس رو برای دانلود میذارم.
لطفا اون دکمه ی صلوات رو بزنید
اینم لینکش
http://dl.takbook.com/book/ebook3026(www.takbook.com).exe
رمز
www.takbook.com
========================================
منبع = سایت تک بوک
ممنون از لینکی که گذاشتید .ولی error می ده
2- باب آنچه كه بر هر عضوى از اعضاى آدمى واجب گشته و وجوب قيام نمودن در اداى آن واجبات
اءبى بصير گويد: به امام باقر عليه السلام عرض كردم : خيثمه به ما خبر داد كه از شما درباره ايمان پرسيده است و شما پاسخ داده ايد كه : ايمان عبارت است از: اعتقاد به خدا و تصديق نمودن به كتاب خدا و نافرمانى نكردن خدا، حضرت فرمود: آرى خيثمه درست گفته است.
و سلامتی و طول عمر رهبر عزیز انقلاب صلوات
2- باب آنچه كه بر هر عضوى از اعضاى آدمى واجب گشته و وجوب قيام نمودن در اداى آن واجبات
جميل بن دراج گويد: از امام صادق عليه السلام درباره ايمان پرسيدم حضرت فرمود: ايمان عبارت است از گواهى دادن به اينكه هيچ معبودى جز خدا نيست و اينكه محمد صلى الله عليه و آله فرستاده اوست . جميل گويد: عرض كردم : آيا اين گواهى دادن ، عمل شمرده مى شود؟ حضرت فرمود: آرى ، دوباره عرض كردم : پس عمل از ايمان است ؟ حضرت فرمود: ايمان جز به وسيله عمل براى شخص ثابت نمى گردد و عمل نيز برخاسته از ايمان است .
و سلامتی و طول عمر رهبر عزیز انقلاب صلوات
2- باب آنچه كه بر هر عضوى از اعضاى آدمى واجب گشته و وجوب قيام نمودن در اداى آن واجبات
در وصيت اميرالمؤ منين عليه السلام به فرزندش محمد بن حنفيه آمده است حضرت فرمود: اى پسر دلبندم ! چيزى را كه نمى دانى مگو بلكه هر چيزى را هم كه مى دانى بر زبان مياور زيرا خداوند بر تمامى اعضاى تو امورى را واجب ساخته كه بوسيله آنها در روز قيامت بر عليه تو حجت و دليلى مى آورد و از تو درباره آنها مى پرسد و آنها را پند و نصيحت نموده و بيم داده و ادب آموخته و رها وا نگذارده پس فرموده است : ((از آنچه كه به آن علم و آگاهى ندارى پيروى مكن زيرا از گوش و چشم و دل سؤ ال مى شود)) و فرمود: ((هنگامى كه آن را با زبانهاى خود فرا مى گرفتيد و آنچه را كه به آن علم و آگاهى نداشتيد با دهانهاتان مى گفتيد و اين را سهل مى شمرديد در حالى كه در نزد خدا بسى بزرگ است ))
و سلامتی و طول عمر رهبر عزیز انقلاب صلوات
[="Times New Roman"][="Indigo"]
2- باب آنچه كه بر هر عضوى از اعضاى آدمى واجب گشته و وجوب قيام نمودن در اداى آن واجبات
در وصيت اميرالمؤ منين عليه السلام به فرزندش محمد بن حنفيه آمده است حضرت فرمود: اى پسر دلبندم ! چيزى را كه نمى دانى مگو بلكه هر چيزى را هم كه مى دانى بر زبان مياور زيرا خداوند بر تمامى اعضاى تو امورى را واجب ساخته كه بوسيله آنها در روز قيامت بر عليه تو حجت و دليلى مى آورد و از تو درباره آنها مى پرسد و آنها را پند و نصيحت نموده و بيم داده و ادب آموخته و رها وا نگذارده پس فرموده است : ((از آنچه كه به آن علم و آگاهى ندارى پيروى مكن زيرا از گوش و چشم و دل سؤ ال مى شود)) و فرمود: ((هنگامى كه آن را با زبانهاى خود فرا مى گرفتيد و آنچه را كه به آن علم و آگاهى نداشتيد با دهانهاتان مى گفتيد و اين را سهل مى شمرديد در حالى كه در نزد خدا بسى بزرگ است ))
سپس اعضاء و جوارح را به عبادت و فرمانبردارى خود فرا خوانده و فرموده : ((اى ايمان آورندگان ركوع و سجده كنيد و پروردگارتان را بپرستيد و عمل خير انجام دهيد اميد است كه به رستگارى برسيد)) اين پرستش خداوند و انجام خير فريضه اى است كه بر تمامى اعضا واجب گشته است . و فرمود:(( سجده گاهها از آن خداست پس همراه با خدا، هيچ كس ديگرى را نخوانيد)) مراد از سجده گاهها، صورت و دو دست و زانوها و دو انگشت بزرگ پا است.
و سلامتی و طول عمر رهبر عزیز انقلاب صلوات
2- باب آنچه كه بر هر عضوى از اعضاى آدمى واجب گشته و وجوب قيام نمودن در اداى آن واجبات
از امام سجاد (ع) روایت است که فرمود: بر تو روا نیست که هر انچه را که خواهی بگویی زیرا خداوند می فرماید((از انچه بدان علم نداری پیروی مکن )) و بر تو روانیست هر انچه را که می خواهی بشنوی زیرا خداوند عزووجل می فرماید((همانا گوش و چشم ودل همه مورد پرسش واقع خواهند شد))
و سلامتی و طول عمر رهبر عزیز انقلاب صلوات
با سلام خدمت همه دوستان
فردا ماه رمضان ماه بندگی و ماه صعود به اسمانها و...
این تایپیک خیلی وقته که راکد مونده بران شدم تا دروباره دنباله روایت ها را بنویسیم که انشالله مورد قبول حق و موجب رضایت خداوند شویم و از همه عزیزان دعوت میکنم تا در این جا شرکت کرده تا بهتر و بیشتر موفق شویم
یا حق
3- باب حقوق واجب و مستحب که قیام به انها سزاوار است
از امام سجاد (ع) روایت است که فرمود: حق خدای بزرگ بر تو این است که تنها او را پرستش کنی و چیزی را شریک او به شمار نیاری پس هر گاه از روی اخلاص و صفای باطن چنین کن خدای سبحان بر خود لازم میداند که امر دنیا و اخرتت را کفایت کند
و حق نفست بر تو این است که ان را در راه فرمانبرداری از خدای عزوجل به کار وا داری
و حق زبان این است که او را بزرگ تر و شریف تر از ان بدانی که ناسزا گویدو اور را به خیر و ترک سخنان زائد وبی فایده و نیکی به مردم و گفتارنیک در باره مردم عادت دهی
وحق گوش ان است که او را ازشنیدن غیبت و هر انچه شنیدنش جایز نیست پاک سازی
و حق چشم ان است که ان را ازدیدن هر انچه دیدنش بر تو حرام است بر بندی و از راه نظر با دیدگانت عبرت گیری
و حق دستانت این است که انها را بر سوی چیزی که حلال نیست نگشایی
و حق پاهایت ان است که با انها به چیزی که بر تو روا نیست گام بر نداری پس بر تو با این دو پا بر صراط می ایستی پس بنگر نلغزی و بر اتش نیافتی
و حق شکم بر تو این است که ان را ظرف و جایگاه حرام قرار ندهی و اضافه بر سیری نخوری
و حق عورت تو بر تو این است که ان را از زنا نگه داری و از اینکه کسی بر ان نظر افکند ان را حفظ کنی
و حق نماز این است که بدانی نماز ورود بر خدای عزوجل است و تو در نماز در پیشگاه او ایستاده ای پس اگر این نماز را از صمیم جان دریابی ایستادنت در برابر او ایستادن بنده ای خوار و کوچک و ارزومند و ترسان و امیدوار و بیمناک و بی چیز و زار خواهد بود و در این حال خداوندی را که در برابرش با ارامش و وقار ایستاده ای بزرگ میشماری و با تمامی قلبت به نماز روی میاوری و حقوق و حدود ان را به پا می داری
و حق حج این است که بدانی حج وارد شدن بر پروردگار و گریختن از گناهانت به سوی خدایت است و در حج توبه ات پذیرفته است و با به جا اوردن حج یکی از واجباتی را که خداوند بر تو واجب ساخته است را ادا نموده ای
و حق روزه این است که بدانی روزه حجابی است که خدای عزوجل بر زبان و گوش و چشم و شکم وفرج تو نهاده است که با این حجاب تو را ازگزند اتشدوطخ می پوشاند پس اگر روزه را ترک کنی گویی پوششی را که خدا بر تو گذاشته است را پاره کرده ای
و حق صدقه این است که بدانی صدقه ذخیره توست که در نزد پروردگارت مینهی و ودیعه و امانتی است که به او سپرده ای امانتی که نیاز به شاهد طلبیدن برای ان نداری و در ودیعه گذاردن ان در پنهانی اعتماد و اطمینان بیشتری داری تا اینکه در اشکارا به ودیعت گذاری و باید بدانی که صدقه بلاها و دردها را در دنیا و اتش دوزخ را در اخرت دفع میکند.
و حق قربانی آن است که در قربانی نمودن ان تنها رضای خدای عزوجل را قصد کنی نه مردمان را و از ان جز در مسیر رحمت الهی قرار گرفتن و رهایی روحت را در روز ملاقات پروردگار قصد نکنی
بنام الله
با صلوات بر محمد وال محمد
می خواستم اگه مدیرای عزیز اجازه بدند هر روز حدیثی از کتاب جهاد با نفس (وسائل الشیعه ) تالیف شیخ حر عاملی در این تایپیک قرار بدمآیت الله بهجت :هر روز سعی کنید یک حدیث از کتاب جهاد النفس (وسائل الشیعه )را مطالعه کنید و سعی کتید بدان عمل کنید بعد از یکسال خواهید دید که حتما عوض شده ایدمانند دارویی که انسان مصرف کند و بعد از مدتی احساس بهبودی کند:Gol:
پاسخ : یکی از بهترین احادیث در باب معرفت نفس حدیث معروف ((من عرف نفسه فقد عرف ربه )) است در باره مفهوم این حدیث نورانی باید گفت :
براى حديث شريف، مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ تفسيرهاى گوناگونى گفته شده.
1 ـ اين حديث در حقيقت اشاره به «برهان نظم» است، يعنى هركس شگفتيهاى ساختمان روح و جسم خود را بداند و به اسرار و نظامات پيچيده و حيرت انگيز اين اعجوبه خلقت پى برد، راهى به خدا به روى او گشوده مى شود; زيرا اين نظم عجيب و آفرينش شگفت انگيز نمى تواند از غير مبدأ عالِم و قادرى، سرچشمه گرفته باشد. بنابراين، شناختن خويشتن سبب معرفة اللّه است.
2 ـ ممكن است اين حديث اشاره به «برهان وجوب و امكان» باشد، چرا كه اگر انسان دقّت در وجود خويش كند مى بيند وجودى است از هر نظر وابسته و غير مستقل، علم و قدرت و توانايى و هوشيارى و سلامت و بالاخره تمام هستى او با شاخ و برگهايش، وجودى است غير مستقل و نيازمند كه بدون اتّكا به يك وجود مستقل و بى نياز، يك لحظه امكان ادامه بقاءِ او نيست.
و به اين ترتيب هر كس خود را با اين ويژگى بشناسد خداى خود را خواهد شناخت، چرا كه وجود وابسته بدون وجود مستقل غير ممكن است.
3 ـ حديث مى تواند اشاره به «برهان علّت و معلول» باشد; براى اين كه انسان هرگاه در وجود خويش كمى دقّت كند مى فهمد كه روح و جسم او معلول علّت ديگرى است كه او را در آن زمان و مكان خاص به وجود آورده، هنگامى كه به سراغ علّت وجود خويش (فى المثل پدر و مادر) مى رود باز آنها را معلول علّت ديگرى مى بيند، و هنگامى كه سلسله اين علّت و معلول را پى گيرى مى كند، به اينجا مى رسد كه آنها نمى توانند تا بى نهايت پيش بروند. چرا كه تسلسل لازم مى آيد و بطلان تسلسل بر همه دانشمندان مسلّم است.
4 ـ اين حديث مى تواند اشاره به «برهان فطرت» باشد، يعنى هرگاه انسان به زواياى قلب خود و اعماق روح خود
پى ببرد، نور الهى و توحيد كه در درون فطرت اوست، بر او آشكار مى شود، و از «معرفة النّفس» به «معرفة اللّه»
مى رسد، بى آن كه نيازى به دليل و استدلال داشته باشد.
5 ـ اين حديث مى تواند ناظر به «مسأله صفات خدا» باشد، به اين معنى كه هركس خويشتن را با صفات ويژه ممكنات و مخلوقات كه در اوست بشناسد، به صفات پروردگار پى خواهد برد; از محدوديّت خويش پى به نامحدود بودن حق تعالى مى برد; چرا كه اگر او هم محدود باشد مخلوق است! و از فناى خويش پى به بقاى او مى برد، چه اگر او هم فانى مى شد مخلوق بود نه خالق، و همچنين از نياز خويش پى به بى نيازى او، و از ضعف خويش پى به قدرت او مى برد.
6ـ مرحوم علاّمه مجلسى تفسير ديگرى از بعضى از علما درباره اين حديث نقل مىكند و حاصل آن اين است كه:
«روح انسان يك موجود لطيف لاهوتى است در صفت ناسوتى (يعنى از جهان ماوراء طبيعت است كه با صفات عالم طبيعت ظاهر گشته) و از ده طريق دلالت بر يگانگى و ربوبيّت خداوند مى كند:
1 ـ از آنجا كه روح مدبّر بدن است مى دانيم كه جهان هستى مدبّرى دارد!
2 ـ از آنجا كه يگانه است دلالت بر يگانگى خالق دارد!
3 ـ از آنجا كه قدرت بر حركت دادن تن دارد دليل بر قدرت خداست!
4 ـ از آنجا كه از بدن آگاه است دليل بر آگاهى خداوند است!
5 ـ از آنجا كه سلطه بر اعضاء دارد دليل بر سلطه او بر مخلوقات است!
6 ـ از آنجا كه قبل از بدن بوده و بعد از آن نيز خواهد بود دليل بر ازليّت و ابديّت خداست!
7 ـ از آنجا كه انسان از حقيقت نفس آگاه نيست دليل بر اين است كه احاطه به كُنه ذات خدا امكان ندارد!
8 ـ از آنجا كه انسان محلّى براى روح در بدن نمى شناسد دليل بر اين است كه خدا محلّى ندارد!
9 ـ از آنجا كه روح را نمى توان لمس كرد دليل بر اين است كه خداوند لمس كردنى نيست!
10 ـ و از آنجا كه روح و نفس آدمى ديده نمى شود دليل بر اين است كه خالق روح قابل رؤيت نيست!»
7 ـ تفسير ديگرى كه براى اين حديث به نظر مىرسد اين كه جمله «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» از قبيل تعليق به محال است، يعنى همان گونه كه انسان نمىتواند نفس و روح خود را بشناسد خدا را نيز نمىتواند حقيقتاً
بشناسد.
ولى تفسير اخير بعيد به نظر مى رسد و تفسيرهاى قبل مناسبتر است و هيچ مانعى ندارد كه تمام تفسيرهاى بالا در مفهوم اين حديث شريف و پر محتوا جمع باشد.(1)
پی نوشت ها:
1. آیه الله مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 328 با تلخیص.
و حق سلطان این است که که تو مایه ازمایش و امتحان او قرار داده شده ای و او نیز به خاطر سلطنتی که بر تو یافته گرفتار توست و نباید در معرض خشم او قرار گیری و با دست خود به هلاکت بیفتی و در نتیجه با او در بدی رساندن به خودت شریک شوی
مَنْ فَاکهَ امْرَأَةً لَا یمْلِکهَا [حَبَسَهُ اللَّهُ] بِکلِّ کلِمَةٍ کلَّمَهَا فِی الدُّنْیا أَلْفَ عَامٍ؛هر کس با زن نامحرمی شوخی کند، برای هر کلمه که با او در دنیا گفته است، خداوند او را هزار سال زندانی میکند.»
[وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۹۸]
واینکه دنیای مجازی را هم شامل می شود.....
به نظرم این روایت هم بی مناسب با عنوان این تاپیک نیست
و حق ان کس که در علم تو را راهبری نموده این است که او را بزرگ شماری و جایگاه نشستنش را نیک سامان دهی و خوب به سخنانش گوش دهی و رو به او داشته باشی و صدایت را بلند تر از صدای او نکنی وبه کسی که از او پرسش می کند پاسخ نگویی تا او خود پاسخ دهد در مجلس درس او با کسی سخن نگویی و در نزد او غیبت هیچ کس را نکنی اگر در نزد تو از بدش گفتند از او دفاع کنی و عیب هایش را بپوشانی و فضیلت هایش را اشکار سازی و با دشمنان او نشست وبرخاست نداشته باشی و با دوستدارن او دشمنی نکنی پس اگر چنین بکنی فرشتگان الهی به نفع تو شهادت دهند که تو خواهان دانشی و علم را به خاطر خدا اموخته ای نه به خاطر مردم
و حق مالک تو این است که دستورهایش را اطاعت کنیو نافرمانیش نکنی مگر در مواردی که باعث خشم خدای عزوجل است زیرا فرمانبرداریاز مخلوق در نافرمانی خالق سزاوار نیست
و اما حق زیر دستان تو این است که بدانی انه به خاطر ناتوانی خود و توانایی تو رعیت تو گشته اندپس واجب است که بین انها به عدل رفتار کنی و برای انها چون پدری مهربان باشی و نادانی انها را ببخشی و در کیفر نمودن انها شتاب نکنیو خدای عزوجل را بر قدرت و تسلطی که به تو داده است سپاسگذار باشی
و اما حق انانکه سرپرستی علمی ایشان را به عهده داری این است که بدانی خداوند عزوجل تو را در اموختن دانشی که به تو عطا فرموده متولی و سرپرست امان قرار داده و از خزانه علم دری بر تو گشوده پس اگر در تعلیم و اموزش انان نیک بکوشی و برای انان دروغ نبافی {از قدر ناشناسی }انانن ملول و دلتنگ نگردی خداوند از فضل خود بر تو زیادتی از علم ایمان عطا میفرماید و اما اگر از دانشت را ازمردمان دریغ داشتی یا انگاه که انان خواهان دانش تو هستند با دروغ بافی انان را متحیر و سرگردان سازی بر خدای عزوجل سزائار است که دانش و درخشندگی ان را از تو بگیرد و جایگاهت را در دلها بی اعتبار سازد
و اما حق همسرت این است که بدانی خداوند عزوجل او را مایه ارامش واسایش تو قرار داده است و او نعمتی از جانب خدای عزوجل است برای توپس او را گرامی دارو با او مدارا کن اگر چه حقی که تو بر او داری بسی لازم تر است پس بر توست که با او به مهربانی رفتار کنی زیرا او اسیر توست و باید او را اطعام نموده و جامه بپوشانی و هرگاه نادانی نمود مورد بخشش قرارش دهی
و اما حق مملوک تو این است که بدانی او نیز افریده پروردگار توست و فرزند پدر و مادر تو(فرزند ادم وحوا )و گوشت و خون توست تو مالکش نیستی به این دلیل که تو او را افریده باشی نه خدا و تو نیز هیچ یک از اعضای او را نیافرید ه ای و روزی او را در دل طبیعت بیرون نیاورده ای ولی خداوند عزوجل کار او را به تو واگذاشت سپس او را مسخر تو گرداند و تو را بر او امین قرار داد و او را به امانت نزد تو نهاد تا او انچه از مال و دارایی که تو به او می دهی برایت نگهداری کند پس تو نیز به او نیکی کن و اگر در نظرت نا پسند است به جای او مملوک دیگری بگیر و مخلوق خدای عزوجل را عذاب مده و هیچ نیرویی نیست مگر به یاری خدا
:Gol:و اما حق مادرت این است که بدانی او زمانی تو را حمل کرد که با ان وضعیت کسی دیگر ی راحمل نمیکند و به تو از میوه قلب خود چیزی را که هیچ کس به کس دیگر نمی بخشد عطا کرد و با تمامی اعضای خود تو را نگهداری نمود و باکی نداشت از اینکه تو گرسنه شوی و غذایت دهد و تشنه شوی وسیرابت کند و عریان شوی و تو را بپوشاند و افتاب بر تو بتابد و او سایه بر تو افکند و به خاطر تو از خواب کناره گرفت و تو را از سرما و گرما نگاهداشت و تو توانایی سپاسگذاری از او را نداری مگر به کمک توفیق الهی
و اما حق پدرت این است که بدانی او اصل و ریشه توست زیرا اگر او نبود تو نیز نبودی پس هرگاه در خو چیزی دیدی که مایه خود پسندیت شد بدان که پدرت در ان صفت اصل و ریشه توست پس خدای را سپاس گو و شکرش را به جای اورکه هیچ نیرو وجنبشی نیست مگر به اراده الهی
:Gol::Gol:و اما حق فرزندت این است که بدانی او از توست و در این دنیا خیروشرش منسوب به توست و تو در برابر ادب نیکوی او و راهنمایی او به سوی خدای عزوجل و یاری او بر طاعت پروردگار مسئول هستی پس در مورد او همانند کسی که میداند بر احسان به فرزند ثواب خواهد برد و بر بدی نمودن او کیفر خواهد دید عمل کن
و اما حق برادرت این است که بدانی او به منزله دست تو ومایه عزت و قدرت توست بنابراین از او بعنوان اسلحه و وسیله ای برای معصیت خداوند و همچنین پشتیبان و ساز و برگ برای ستم به خلق خدا استفاده مکن در مقابل دشمنش او را تنها مگذار و از نصحیت نمودن وخیر خواهی او کوتاهی مکن و اینها در صورتی است که او مطیع خداوند باشد و گرنه باید خداوند در نزد تو ارجمند تر از او باشد و هیچ جنبشی و قدرتی نیست مگر به کمک خداوند:Gol: