نقدی بر "فرار از بی خدایی"

تب‌های اولیه

42 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نقدی بر "فرار از بی خدایی"

سلام به خانواده ی اسک دین. این اولین پست منه و امیدوارم که گفتگوها برای من مفید باشه.
بدون مقدمه.
بنده علاقه ای به قرار گرفتن در ذیل یک نام یا فرقه یا مکتب فکری ندارم و فکر می کنم ذهن بشر پیچیده تر از اونیه که بشه جمع زیادی از افراد را تحت یک سیستم تفکر طبقه بندی کرد. ولی برای اینکه لازم می دونم خودمو و عقایدمو معرفی کنم به ناچار باید به این کار تن بدم. فکر می کنم برای بحث کردن واقعا لازمه که ما بدونیم طرف بحثمون چه اعتقاداتی داره. تا مثلا من برای یه بی خدا ار کلام امام صادق که برای من نوعی حجت حساب میشه و برای اون هیچ حجیت نقلی نداره استفاده نکنم.
قبل از شروع بحث لازم می دونم بگم که کن اینجا را محیطی علمی می دونم و به هیچ وجه قصد توهین ندارم ولی گاهی لازم خواهد شد که بدون تعارف حرفهایی بزنم که ممکنه تعبیر به توهین بشه.
من بی خدا هستم. اون چیزی که بهش میگن آتئیست. و مطلب را از همینجا شروع می کنم. عوام به راحتی روی خودشون اسم می گذارن. من مسلمونم. من کمنیست هستم. من بی دین هستم. بدون توجه به این مطلب که باید برای عقایدشون دلیل بیارن. و به همین خاطر مثل بادبان هر روز به سمتی می چرخند. معمولا قضاوت های اشتباهی در مورد آتئیسم وجود داره که من یه شخصه باهاشون مواجه شدم. یکیشون اینه که فکر می کنن وقتی من می گم به نظر من خدا وجود نداره، این جمله بار معناییش مثل جمله ی خودشونه که می گن فکر می کنن خدا وجود داره. یه جمله یه جا خوندم که می گفت فیلسوف فکر می کنه و سوال مطرح می کنه و دین فکر نمی کنه و جواب می ده. جواب قاطع دادن به پرسش های پیرامون هستی چیریست که فلسفه ی جدید با احتیاط به سمتش میره. بزرگترین بی خداها جرات اینکه حکم به قطعیت عدم وجود خدا بدند را ندارند. البته این به معنای سست بودن استدلال آنها و در نتیجه پیروزی دینداران نیست. ولی دینداران این را به عنوان پیراهن عثمان علم می کنند. باید به آنها گفت ایراد از شماست که جسورانه حکم به قطعیت اعتقاداتتان می دهید.
مطلب دیگر اخلاق و دینداری ست و نگاه برون دینی به اخلاق. دینداران اخلاق نیکو داشتن را مستلزم دینداری می دانند که به نظر اینجانب این طور نیست. بنده بیشترین مطالعاتم در فلسفه مربوط به فلسفه اخلاق است. سوال من همیشه این بود که بنیان اخلاق چیست؟ برهانها را به دو دسته تقسیم کرده بودم. برهانهای پیشینی و پسینی (اگر چنین اطلاقی درست باشد) یا برهان های ذاتی و غیر ذاتی. برهانهای دینی و غیر دینی همه از نوع غیر داتی هستند. زیرا بنیان اخلاق را چیزی بیرون آن می دانند. چه آنها که فرمان باری را بنیان آن می دانند چه آنها که نظم اجتماع و امثال آن را. جستجوی من برای یافتن آن بنیان ذاتی بود که چندی پیش به گمانم آن را یافتم. آنجا که نیچه می گوید: در این اخلاف گله ای (اخلاق فایده گرای انگلیسی) آن چیز که وجود ندارد اخلاق نوع دوستی ست. پایان نقل قول. به گمان من برای اخلاق بزرگترین بنیان انسان است. من اگر از دیدند طفلی گرسنه در خیابان ناراحت می شوم چرا برای آن به دنبال دلیل هستم ولی برای گرسنگی خود دلیل نمی خواهم؟ هر دوی اینها بر ساختار ذهن من استوار است و نیازهایم. و دلیل اش هم می تواند (تاکید کنم که می تواند) این باشد که اکثر انسانها در اصول اخلاق با هم مشترک هستند. ما انسانی را که جنایت را نیکو بداند غیر طبیعی می دانیم.
مطلب دیگر زبان مشترک گفتگوست. اگر قصد بررسی پدیده ای را داریم باید با نگاه از بیرون آن را بررسی کنیم و نیز با زبانی مشترک. بنده فکر می کنم منطق بهترین ابزار است. تا می توان باید از مغالطات پرهیز کرد.
یکی از این مغالطات این جمله است: اگر فکر می کنید با خواندن این مطالب اعتقاداتتان سست می شود نخوانید لطفا. مسلم است که هر بررسی دو رو دارد. یا فرضی اثبات می شود یا اثبات نمی شود. ترس از سست شدن ایمان نوعی فرض ابتدایی ست که باید از خود دور کرد. من نمی توانم به بررسی صحت ایکس بتشینم با این ترس که مبادا ایکس اشتباه باشد. این ترس مرا به سمت درستی ایکس خواهد برد. به یاد این جمله افتادم که: برای یافتن حقیقت، بیش از خردورزی به اندکی صداقت نیاز است. با این اوصاف من آتئیسم را دارای صداقتی می دانم که یا کمال تاسف در دین نمی دانم. انسان آتئیست با آگاهی از بی پناهی جهان بی خدا، تنها به خاطر ارزشی که برای خرد قائل است دست از دین می شوید و آرامشی مستحکمی را که دین برایش ایجاد می کند رها می کند و پا در بیابان تاریک عالم می گذاردو من برای این فرد ارزش بیشتری قائل هستم. اگر فکر می کنید بنیان های دینتان بسیار قویست باید به بی خداها احترام بگذارید. چرا که تاریخ نشان داده تا وقتی شبهه ای بر اصول الهی وارد نشده دینداران به تکاپوی خردورزی در راستای تحکیم اصولشان نپرداخته اند.
سوال من با تمام این مقدمه ها این است: اگر در مسیر تحقیق امکان دارد انسان به هر پدیده ای معتقد شود و یا بی اعتقاد شود، ایراد بی دینی چیست؟ به عنوان مثال من در جریان تحقیقاتم در حال حاضر به خدا اعتقاد ندارم و ممکن است تا پایان حیاتم هم دلیلی که برای ذهنم مستدل باشد نیابم. چرا باید از این بی دینی گریخت؟ آیا این گریز همان پیشداوری غیر علمی نیست؟
با تشکر
جابر

درود بر جابر عزیز

اگر ملاک خیر و شر قابلیت درک من از مشکل شما و یا شما از مشکل من باشد از کجا معلوم ما 10 درصد از 100 درصد مشکلات یکدیگر را بفهمیم یا فهمیده باشیم؟

حال فرض بر اینکه فهمیدیم. چه عاملی باعث میشود که برای مشکلات یکدیگر اقدامی کنیم یا بقول آن ضرب المثل معروف تره ای خرد نمائیم ؟

این سوال بنده را پاسخ بدهید تا ببینیم آیا تفکر آئیسم مشکل دارد یا خداباوری.

باسپاس

یاحق

نمی دونم اصلا چه ربطی داره به خیر و شر؟ اصلا بحث من در مورد خیر و شر نبود. همچنین نخواستم بگم آتئیسم خوبه یا دینداری. حرف من فقط این بود که آیا ما واقعا به آزادی اندیشه اعتقاد عملی داریم یا نه؟ در مورد خرد کردن تره هم باید بگم به نظر من دلایل دینی خودخواهانه و کاسبکارانه هستند. بگذریم که خیلی بهشون شاخ و برگ دادند ولی اصل مطلبشون ترس از جهنم و طمع بهشته. اتفاقا این که می بینیم دیندارها فکر می کنند بی دینها و بی خداها افراد بی اخلاقی هستند درست به دلیل بی اخلاق بودن خودشان است. به بیان دقبق تر فردی اخلاقی ست که عمل اخلاقی در او به صورت جبلی در آمده باشد نه اینکه با فشار رانه های بیرونی دست به اعمال اخلاقی بزند و شما نیز با این سوالتان درست موید این نظر هستید. نوع تفکر شما بر این عقیده است که انسان بی خدا دلیلی برای انجام عمل اخلاقی و دلسوزی برای دیگران ندارد. سوال این است: دلیل یک دیندار برای خوبی به دیگران چیست؟ اجر اخروی؟ رضایت خدا؟ اینجا آن چیز که غایب است همان است که گفتم: نوع دوستی. خوبی کردن بدون چشمداشت و حتی بدون دلیل. خوبی کردن فقط به این دلیل که در درون من میل به این عمل وجود دارد. این اصالت دارد نه فشار بیرونی. به عقیده ی بنده ایدئولوژی رابطه ی انسان با وجدان را قطع می کند. انسان دیگر برای خوبی کردن به وجدانش گوش نمی دهد. بلکه به دستورات ایدئولوژی گوش می دهد. جالب است، یکی از کاربران در تاپیکی در مورد فحاشی نوشته بود: "ما نباید فحش بدهیم، چون فحاشی باب می شود و بعد بی دینها هم یاد می گیرند و به دین ما فحش میدهند و این بد است" در ذهن ایشان قباحت فحاشی به کل فراموش شده. آنچه مهم است ساحت مقدس دین است که نباید مورد جسارت قرار گیرد. برای من جالب است که شما از من می پرسید که "چه دلیلی دارد که ما برای هم تره خرد کنیم" ولی از خود نمی پرسید که تره خرد کردن مهم است یا دلیل اش؟!

سلام علیکم

بسیار خب شما موضوعات زیادی را در بحثهایتان مطرح کردید و من یک موضوعی را که مطرح کرده بودید را مطرح کردم.

خب نتیجتا من به آخر بحثهایتان یعنی در حقیقت به نتیجه ای که میخواهید بدان اشاره کنید میپردازم

سوال اول :

sjmahmoudi;209860 نوشت:
حرف من فقط این بود که آیا ما واقعا به آزادی اندیشه اعتقاد عملی داریم یا نه؟

ما به آزادی اندیشه معتقدیم ولی این آزادی اندیشه هرگز به معنی نیاندیشیدن نیست.

یعنی اگر به یک نفر گفته شود شما آزادید بروید هر فکری بکنید. معنای این جمله این نیست که شما فکر نکنید. که اگر اینطور باشد غیر علمی است.
البته انسان باز مختار است که عقاید هیپی گرایانه و نهیلیستی داشته باشد ولی این عقیده یا برهانی دقیق قاطع و قانع کننده ای نیاز دارد که دیگران را قانع نماید که البته آنچه که دیدیم از این نوع تفکر نه تنها عاقلانه نیست بلکه باعث تخریب و ذلت جسم و روح انسان میشود .

خب اگر این عقیده یا هر عقیده ای از این دست قرار است از طرف کسی پذیرفته شود ذره ای برای خداباوران اهمیت ندارد ولی اینکه میفرمائید کسی که چنین عقیده ای دارد برود این عقیده منحط را تبلیغ نماید خب این امر در جامعه دینی ممنوع است چنانکه یک نفر در خانه اش چاقو داشته باشد مشکلی نیست ولی اینکه آنرا بردارد و بخواهد به جان دیگران آسیب برساند خب طبیعی است که با این شخص برخورد خواهد شد.

sjmahmoudi;209860 نوشت:
چه دلیلی دارد که ما برای هم تره خرد کنیم" ولی از خود نمی پرسید که تره خرد کردن مهم است یا دلیل اش؟!

ما میدانیم دلیلش چیست اگر شما نمیدانید بپرسید پاسخ بگیرید.

sjmahmoudi;209860 نوشت:
جالب است، یکی از کاربران در تاپیکی در مورد فحاشی نوشته بود: "ما نباید فحش بدهیم، چون فحاشی باب می شود و بعد بی دینها هم یاد می گیرند و به دین ما فحش میدهند و این بد است" در ذهن ایشان قباحت فحاشی به کل فراموش شده.

فحاشی قبحیت متعددی دارد. یکی از مواردی که به آن اشاره شده است همین است که این کاربر بدان اشاره کرد.

شخص فحاش و هتاک از دیدگاه دین ( حال چه به کافر توهین کند چه به مسلمان ) گناهکار است و فحاشی هم باعث ذلت نفس و شخصیت فرد فحاش میشود و مانعی برای تعالی بدلیل تقویت خشم و صفات ناصواب و نهایتا اینکه در جامعه باعث فتنه - جرم و حتی جنایت .

sjmahmoudi;209860 نوشت:
خوبی کردن فقط به این دلیل که در درون من میل به این عمل وجود دارد. این اصالت دارد نه فشار بیرونی.

نمیدانم این موضوع را که انسان خوبی کردنش همانند بدی کردنش تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار نمیگیرد را از کجا استنباط کردید.

ولی در هر حال اسلام مسیحیت نیست و نیچه آنچه که نقد کرده در برابر باورها و اعمال عوام مسیحی قابل
پذیرش است و همچنین بخشی از نقدها نیز ضعفی است که در مسیحیت در اثر دوری مسیحیت از تعقل و حکمت بوجود آمده.

یاحق

sjmahmoudi;209851 نوشت:
سلام به خانواده ی اسک دین. این اولین پست منه و امیدوارم که گفتگوها برای من مفید باشه.
بدون مقدمه.
.... 25 خط حذف شده ....
سوال من با تمام این مقدمه ها این است: اگر در مسیر تحقیق امکان دارد انسان به هر پدیده ای معتقد شود و یا بی اعتقاد شود، ایراد بی دینی چیست؟ به عنوان مثال من در جریان تحقیقاتم در حال حاضر به خدا اعتقاد ندارم و ممکن است تا پایان حیاتم هم دلیلی که برای ذهنم مستدل باشد نیابم. چرا باید از این بی دینی گریخت؟ آیا این گریز همان پیشداوری غیر علمی نیست؟
با تشکر
جابر

به نام خدا

سلام

اول يك چيزي بنويسم كه پستم پاك نشه : ايرادش زياده . يكيش اينه كه از بي خدايي بوي خون به مشام ميرسه . دورو برت رو ببين چقدر داره بوي خون زياد ميشه . آقا جونم كه بياد ديگه خدا ناباورها فرصت توبه ندارن . شب دراز است ...... :ok: اصلا به من چه خودت ميدوني با كارشناس ها و كاربراي اين انجمن

حالا با خود شما صحبتي دارم .
ببخشيد خارج از تايپيكتون مينويسم ولي :
مرد حسابي , مارو سركار گذاشتي ؟ 25 خط اونم با سايز 2 نوشتي بعد هم ميگي بي مقدمه ؟ :Moteajeb!: خوب همون اول سوالت رو ميپرسيدي تا جوابت رو بدن ديگه اين همه نوشتي كه چشماي ما در بياد ؟ :god::khab:

اللهم صل علي محمد و آل محمد

bina88;209871 نوشت:
یعنی اگر به یک نفر گفته شود شما آزادید بروید هر فکری بکنید. معنای این جمله این نیست که شما فکر نکنید. که اگر اینطور باشد غیر علمی است.

حق هر انسانی ست که شیوه ی زندگی و اندیشه اش را خود انتخاب کند. شاید بخواهد فکر نکند و غیر علمی رفتار کند. این نوع برخورد پدرسالارانه ی از بالا که "شما آزادید بروید فکر کنید" درست است؟

bina88;209871 نوشت:
ولی اینکه میفرمائید کسی که چنین عقیده ای دارد برود این عقیده منحط را تبلیغ نماید خب این امر در جامعه دینی ممنوع است چنانکه یک نفر در خانه اش چاقو داشته باشد مشکلی نیست ولی اینکه آنرا بردارد و بخواهد به جان دیگران آسیب برساند خب طبیعی است که با این شخص برخورد خواهد شد.

عقیده ی منحط!! برچسب زنی مغالطه است. اگر فکر می کنید این فکر منحط است ابتدا باید واژه ی منحط را تبیین کنید و بعد با دلایل عقلانی ثابت کنید که چرا فکر می کنید این فکر منحط است. نه اینکه با واژه ی منحط این فکر را کوبید و تخریب کنید.

"تبلیغ این عقیده در جامعه ی اسلامی ممنونع است"
این جمله شما دلیل نبود. این خود گذاره ایست که باید ابتدا درست بودن اش را ثابت کنید. شما دعوی من را به فرمی جدید به خودم تحویل می دهید. سوال همین است: چرا باید ممنوع باشد. هر عقیده ی حاکمی فکر خود را بهترین می داند. اگر قرار باشد جلوی فکر دیگران را بگیرد قربانی نهایی بشر و آزادی اوست. هر انسانی دوست دارد آنچه را درست می داند به دیگران هم بگوید و منتشر کند. شاید فکری که به نظر من منحط است به نظر دیگری بسیار ارزشمند باشد. شاید روزی او بر من حاکم شد. با استدلال شما آن روز او هم حق خواهد داشت مرا از تبلیغ افکارم بازدارد.

bina88;209871 نوشت:
ما میدانیم دلیلش چیست اگر شما نمیدانید بپرسید پاسخ بگیرید.

من می پرسم. لطفا جوابش را به من بگویید.

bina88;209871 نوشت:
نمیدانم این موضوع را که انسان خوبی کردنش همانند بدی کردنش تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار نمیگیرد را از کجا استنباط کردید.

من نمی دانم شما چطور چنین چیزی از نوشته ی من برداشت کردید. من گفتم اعمال انسان آنگاه ارزشمند و دارای اصالت است که از درون او نشات گرفته باشد. فکر می کنم توضیح بیشتری نیاز نیست.

bina88;209871 نوشت:
ولی در هر حال اسلام مسیحیت نیست و نیچه آنچه که نقد کرده در برابر باورها و اعمال عوام مسیحی قابل
پذیرش است و همچنین بخشی از نقدها نیز ضعفی است که در مسیحیت در اثر دوری مسیحیت از تعقل و حکمت بوجود آمده.

آنچه که نیچه نقد کرده بر خلاف تصور شما دقیقا نقد فلاسفه ی اخلاق قبل از خود است، نه عوام. نیز معطوف به فلاسفه ی تجربی ست نه کلیسا.

vahid_barvarz;209874 نوشت:
از بي خدايي بوي خون به مشام ميرسه . دورو برت رو ببين چقدر داره بوي خون زياد ميشه

وحید جان فکر می کنم شوخی کردی شما. بوی خون زیاد شده. ولی کی راه انداخته این خون را؟
منظور من از دین، اسلام نیست یا حتی مسیحیت و ادیان دیگه. من نظر به هر ایدئولوژی دارم که انسان را دعوت به وانهادن خرد میکنه و دعوت به پیروی از یه سری دستورات که به سختی میشه براشون دلیل عقلی آورد.
جالب نیست که ما داریم از دستوراتی پیروی می کنیم در حالی که صدها ساله داریم زور می زنیم براشون دلیل بیاریم؟ در حالی که همون ابزاری که ( عقل و خرد)با استفاده از اون می خوایم برای عاقدمون دلیل بیاریم، بهترین چیزیه که باید ازش پیروی کنیم.
آره وحید جان. بوی خون زیاد شده ولی کسانی به راه انداختن اش که انسان ها را بی فکر می خوان، تا بتونن ازشون استفاده کنن. یکی به اسم کمنیسم، یکی به اسم وطن پرستی و دیگری به اسم ...
هیچ فیلسوفی تابه حال کسی را نکشته ولی حکام و روحانیان فیلسوفان زیادی را کشته اند.
بر خلاف دینداران، بی خداها (البته دانشمندان و آزاد اندیشانشان) قصد ندارند همه را بی خدا کنند. هر عقیده ای باید بتواند در آزادی خود را رشد دهد و انسان هم آزادانه دست به انتخاب بزند. آزادی هدیه ای نیست که با منت و به صورت مشروط و نیم بند به انسان تقدیم شود. انسان آزاد به دنیا می آید

sjmahmoudi;209883 نوشت:
وحید جان فکر می کنم شوخی کردی شما. بوی خون زیاد شده. ولی کی راه انداخته این خون را؟
منظور من از دین، اسلام نیست یا حتی مسیحیت و ادیان دیگه. من نظر به هر ایدئولوژی دارم که انسان را دعوت به وانهادن خرد میگنه و دعوت به پیروی از یه سری دستورات که به سختی میشه براشون دلیل عقلی آورد.
جالب نیست که ما داریم از دستوراتی پیروی می کنیم در حالی که صدها ساله داریم زور می زنیم براشون دلیل بیاریم؟ در حالی که همون ابزاری که ( عقل و خرد)با استفاده از اون می خوایم برای عاقدمون دلیل بیاریم، بهترین چیزیه که باید ازش پیروی کنیم.
آره وحید جان. بوی خون زیاد شده ولی کسانی به راه انداختن اش که انسان ها را بی فکر می خوان، تا بتونن ازشون استفاده کنن. یکی به اسن کمنیسم، یکس به اسم وطن پرستی و دیگری به اسم ...
هیچ فیلسوفی تابه حال کسی را نکشته ولی حکام و روحانیان فیلسوفان زیادی را کشته اند
بر خلاف دینداران، بی خداها (البته دانشمندان و آزاد اندیشانشان) قصد ندارند همه را بی خدا کنند. هر عقیده ای باید بتواند در آزادی خود را رشد دهد و انسان هم آزادانه دست به انتخاب بزند. آزادی هدیه ای نیست که با منت و به صورت مشروط و نیم بند به انسان تقدیم شود. انسان آزاد به دنیا می آید

به نام خدا

اول 40% شوخي :
دست شما درد نكنه . مگه من شوخي دارم با كسي ؟ :Nishkhand:
چرا شما واسه پست هاي ما صلوات نميفرستي ؟ ما هم آدميم ها . فقط اختلاف نظر داريم . صلوات رو واسه ما بفرست واسه خودت كه نميفرستي كه بگي واي واي زبونم اسم الله رو آورد .

حالا 60% جدي :
من تو همين چند ثانيه خيلي فكر كردم . تحت تاثير حرفاي شما قرار گرفتم:ok: و فهميدم كه شما خداناباور هم نيستي و در واقع ايدئولوژي اومانيسم رو قبول داري كه تونستن با هژموني قوي كه داشتن كل افكار شما رو تسخير كنن.
خون ! ملت تازه از خدا ميترسن كه انقدر خون ميريزن حالا فكر كن آينده اومانيسم چه شود .
آقا به روحانيان ما كاري نداشته باش . مگه ما ميگيم فيلسوفاي شما فلانن يا بسانن ؟ اگه بخاي ادامه بدي و حرف عاميانه بزني به فيلسوفات توهين ميكنم تا اوقات جفتمون تلخ بشه .

ميگم اگه خداباور ها ميخواستن به زور كسي رو مجبور كنن كه ميكردن آخه مگه خداناباور ها چند نفرن كه تاحالا زورشون بهشون نرسيده باشه ؟ يك پخ كه ميكردن تموم بود . خدا ناباورها چند نفر بودن؟ همه تو انجمن افشا هستن يا زير زميني هم كار ميكنن ؟

اللهم صل علي محمد و آل محمد

با سلام و خیرمقدم خدمت کاربر محترم sjmahmoudi :Gol:
با تشکر از ایشان؛ از اینکه پس از مدتی به تاپیکی پرمغز در سایت برخوردم خوشحالم.

قبل از هر چیز یکی از کاستی های این سایت را که بنده طی یک پیام خصوصی به مدیر سابق هم عرض کردم بیان میکنم و آن نبودن عنوان «مذهب» در اطلاعات قابل نمایش کاربران است. این تاپیک یکی از تاپیک هایی است که این ایراد در آن برجسته است. امیدوارم این پیشنهاد مورد توجه قرار گیرد.

اما چند نکته راجع به مطالب دوست گرامی

آتئیسم زاییده گفتمان دینی است همانند پست مدرنیسم که بر شاخه مدرنیسم روییده است هرچند خود تصور استقلال دارد. اما نکته ایجاست که آتئیسم برایند خداباوری مسیحی است. در تاریخ اسلام حکما و اندیشمندان بزرگی وجود داشته اند که بدون اینکه پای خود را از دنیای دین بیرون بگذارند ارزشمندترین ایده های علمی و فلسفی را به جهانیان عرضه کرده اند. انسان عقل گرای امروزی با برخورد به پوسته سخت و نوعاً غیرعقلانی دین از آن رمیده است، غافل از اینکه تمام تصوری که از خداوند در اختیار بشر است حاصل دریافت های پیامبران بوده است. اگر بر این باور باشیم که خدایی هست و آن خدای آتئیسم است، آنگاه این میشود یک دین که در سطح بقیه ادیان قرار میگیرد، با این تفاوت که این دین انسانی و آنها خدایی هستند. شما پایه های باورپذیری آتئیسم را بر اخلاق قرار دادید و پایه های اخلاق را هم بر حسی نهان در درون انسان (که احتمالاً همان فطرت است). این باور به حقیقتی فرامادی در وجود انسان است که تناقضی است در باورهای آتئیستی زیرا این سیستم اعتقادی در حالی که به شدت ماتریالیست است حقیقت متافیزیکی اخلاق را میپذیرد.

اخلاقی بودن تنها بخشی از آن حس نهان را در انسان ارضا میکند. در واقع همین حس نهان است که انسان را با منشأ هستی پیوند میدهد و تمام اوصاف نیکو را برای او میپذیرد. باز تأکید میکنم که بسیاری از باورهای آتئیستی مانند تفاوت بین خدای ادیان، تکاملی بودن دین و ... در اثر برخورد با قشر دین به وجود آمده است. دین وقتی در سطح عالمان و متألهان حقیقی مورد بحث قرار میگیرد کمترین تناقض را دارد و وحدتی ذاتی را میتوان در آنجا یافت. هرچه از این سطح پایین تر آییم دین به معنای واقعی کلمه متکثر میشود و این هم به دلیل ذات متکثر عالم انسانی است. به نظر من حقیقت خداوند فراتر از قطعیت و عدم قطعیت باور انسان است. این ظاهراً تفاوت چندانی با عقاید آتئیستی ندارد اما اشتباه آنجاست که این گزاره مبنای رد خداباوری ادیان و شکل گیری نوع جدیدی از خداباوری شود و این بازار را بیش از پیش متکثر کند. اگر اثبات صفات یا وجود خداوند (با تعریف دینی) دشوار باشد اثبات عدم وجود او یا صفات منتسب به او بسی دشوار تر است.

ضرب المثل;210285 نوشت:
آتئیسم زاییده گفتمان دینی است همانند پست مدرنیسم که بر شاخه مدرنیسم روییده است هرچند خود تصور استقلال دارد.

آیا هر عقیده ای که در رد عقاید دیگر می آید به آنها وایسته است؟ در ضمن بنده عرض کردم که مایل نیستم ذیل هیچ عقیده و مسلک خاصی قرار بگیرم

ضرب المثل;210285 نوشت:
در تاریخ اسلام حکما و اندیشمندان بزرگی وجود داشته اند که بدون اینکه پای خود را از دنیای دین بیرون بگذارند ارزشمندترین ایده های علمی و فلسفی را به جهانیان عرضه کرده اند.

ارزشمند؟ مسلمانان تنها در برهه ای، آن هم با استفاده از ترجمه های فلسفه ی یونان توانستند چیزی بر علم زمان خود بیفزایند که به حق باید گفت در زمان خود بسیار پیشروتر از همنوعان خود در اروپا بوده اند. ولی این سیر متوقف شد. و همانگونه که تفکرات توماس آکوئیناس فقط جزو تاریخ فلسفه است، فلسفه ی اسلامی نیز چنین است. در برابر پیشرفتهای فلسفه ی جدید، آن تفکراتشان هم که منسوخ نشده، بیشتر به بازی های کودکانه می ماند.

ضرب المثل;210285 نوشت:
انسان عقل گرای امروزی با برخورد به پوسته سخت و نوعاً غیرعقلانی دین از آن رمیده است،

مغالطه می فرمایید. ادعا می کنید که در دور شدن انسان مدرن از دین اثری از خردورزی نیست و تماما احساسی بوده است؟ کم لطفی می فرمایید :ok:

ضرب المثل;210285 نوشت:
غافل از اینکه تمام تصوری که از خداوند در اختیار بشر است حاصل دریافت های پیامبران بوده است.

با چه سندی این ادعا را می فرمایید؟ اقوام زیادی هستند که پیامبری نداشته اند و به خدا یا خدایانی اعتقاد دارند. لطفا به راحتی هر ادعایی نکنید.

ضرب المثل;210285 نوشت:
اگر بر این باور باشیم که خدایی هست و آن خدای آتئیسم است، آنگاه این میشود یک دین که در سطح بقیه ادیان قرار میگیرد، با این تفاوت که این دین انسانی و آنها خدایی هستند.

؟؟؟؟؟؟؟ مگر آتئیسم به خدا اعتقاد دارد؟ آتئیسم تفکری دهریست. یعنی چه که دینی انسانی ست؟ "خدای آتئیسم" دیگر چیست؟ :Moteajeb!:

ضرب المثل;210285 نوشت:
شما پایه های باورپذیری آتئیسم را بر اخلاق قرار دادید و پایه های اخلاق را هم بر حسی نهان در درون انسان (که احتمالاً همان فطرت است). این باور به حقیقتی فرامادی در وجود انسان است که تناقضی است در باورهای آتئیستی زیرا این سیستم اعتقادی در حالی که به شدت ماتریالیست است حقیقت متافیزیکی اخلاق را میپذیرد.

من پایه های آتئیسم را بر اخلاق قرار ندادم!!! فقط گفتم که می توان با تفکری مادی هم به اخلاق اعتقاد داشت. در ضمن فطرت یا به عقیده ی من غریزه حقیقتی فرامادی نیست. عوام عادت دارند هرآنچه را که نمی توانند تحلیل کنند فرامادی بدانند. علم بنیان این احساسات مشترک بشری را تحلیل کرده است و بر فرض هم که نتواند تحلیل کند فقط می گوید فعلا نمی دانم و به دنبال کشف آن می رود. علم بسیار شکیبا و مهمتر از آن بسیار متواضع است.

استیون هاوکینگ: دشمن اصلی دانایی جهل نیست، بلکه توهم این است که می دانم

ضرب المثل;210285 نوشت:
اگر اثبات صفات یا وجود خداوند (با تعریف دینی) دشوار باشد اثبات عدم وجود او یا صفات منتسب به او بسی دشوار تر است.

مغالطه فرمودید دوباره؟ دوست عزیز دقت کنید، کسی که ادعای وجود چیزی را می کند، باید آن را اثبات کند، نه کسی که ادعای او را قبول ندارد. این سخن شما مغالطه ی مشهوریست که ارسطو 2500 سال پیش به آن پی برده بود. این مغالطه به نام "مغالطه ی طلب برهان" مشهور است.

مغالطه طلب برهان از مخالفین نوعی مغالطه است که در آن مغالطه‌کار ادعایی را بدون استدلال مطرح می‌کند و از دیگران می‌خواهد که اگر کسی مخالف است، آن را ابطال نماید و دلیلی بر ضد آن ارائه دهد. پیش‌فرض این مغالطه آن است که هرچیز را می‌توان پذیرفت مگر این که مخالف آن ثابت شود؛ در حالی که درست آن است که هیچ چیزی را نمی‌توان پذیرفت مگر آن‌که خود آن اثبات شود. برخی گمان می‌کنند که کسی که می‌گوید «ثابت کن این طور است» با کسی که می‌گوید «ثابت کن این طور نیست» فرقی ندارد؛ در حالی که اولی در حقیقت می‌گوید « اگر ادعایی می‌کنی، دلیلی بیاور» در حالی که دومی انتظار دارد مدعایش بدون دلیل پذیرفته شود و فقط اگر دلیل ردی بر آن پیدا شد، آن را کنار بگذارد.

  • مثال معروفی که در کتب سنتی نقل کرده‌اند:
از ملانصرالدین پرسیدند مرکز زمین کجاست. ملانصرالدین گفت: «همین‌جا که ایستاده‌ام». مردم گفتند: «چرا؟» گفت: « اگر باور ندارید، اندازه بگیرید!»
  • در مورد اثبات وجود خدا نیز چنین مغالطه‌ای رایج است:
- تو دلیلی برای وجود خدا نداری، پس واضح است که خدا وجود ندارد.
- تو دلیلی برای عدم وجود خدا نداری، پس واضح است که خدا وجود دارد.

متاسفانه به پرسش اصلی من که همانا "دلیل فرار از بی خدایی" بود نه شما و نه کارشناسان پاسخی ندادید

سلام
همه ی این تاپیک رو خوندم و برام جالب بود .
فقط چندتا سوال برام به وجود اومد اگه میشه دوستان جواب بدن :
1. طبق عقیده آتئیسم ها این جهان چطوری به وجود اومد؟
2. التزام به اخلاق و ازرشو غیر ارزش یه مساله نسبیه که در همه اعصار وجود داشته و به بی دین و با دین ربطی نداره . اگرچه دین راه رو نشون داده ولی کسی نگفته بی دین دقیقا بی اخلاقه. مگه نه؟
3. اگه انسان با تحقیق و برسی به یه حقیقت دست پیدا کنه که به نظر خودش بتونه با ادله محکم در پیشگاه قاضی ( حالا این قاضی هر کی یا هر چی میتونه باشه ) حرفشو بزنه و از عقیدش دفاع کنه ، کسی نمیتونه بهش چیزی بگه . مگه نه؟

( البته تا زمانیکه در یه ناحیه از جهان زندگی میکنه که قوانین اون ناحیه بهش اجازه نشر افکار نمیده که البته احترام به قوانین یه جامعه یکی از پایه های اخلاقه . درسته؟)

نقل قول:
چرا باید از این بی دینی گریخت؟ آیا این گریز همان پیشداوری غیر علمی نیست؟


4. کسی نگفته باید از بیدینی گریخت .ما همه اینجا اومدیم که قسمتهایی از دین که تو ذهن ما تاریکه رو تو این سایت به چالش بکشیم و روشنش کنیم . کما اینکه بی دینی هم جزئی از اون باشه .من کلا به این نتیجه رسیدم که شما به تحقیقات خودت ادامه بده. کاملا بی طرفانه و نه مغرضانه.
با دیدن یه مسلمون که اخلاق رو رعایت نمیکنه و یا یکی که توهین میکنه نباید نطر ادم نسبت به دین عوض بشه .

عقاید هر شخص برای من محترمه . شاید از نظر من عقاید شما درست نباشه ولی محترمه چون روش فکر شده و ارزشش به مراتب بیشتر از مسلمانی شناسنامه ایه.البته اگر کارتون بدون پیشداوری و کاملا منطقی باشه .

sjmahmoudi;209883 نوشت:
روحانیان فیلسوفان زیادی را کشته اند.

ببخشید میشه اسم چند روحانی ببرین که فیلسوف کشتن؟
اسم فیلسوف ها هم میشه لطف بفرمایین؟

sjmahmoudi;209851 نوشت:
من بی دین هستم.

نقل قول:
من بی خدا هستم

من فکر کنم این دو جمله خیلی با هم فرق میکنن. نه؟

بالاخره شما بی دین هستین یا بی خدا؟

اعتقاد به خدا به پیامبران بر نمیگرده بلکه به غریزه درونی انسان بر میگرده
انسان ها در ابتدا هیچ علمی از جهان اطراف خود نداشتند ولی در آن واحد دارای هوشی نسبتا بالا بودند و چون برای پدیده های عظیم طبیعی مثل حرکت ابر ها،رشد درختان و ... هیچگونه توضیحی نداشتند براشون عجیب بود که این پدیده ها چجوری اتفاق میفته و اونها فکر میکردند که یه قدرت یا قدرت های برتری وجود داره که اینگونه چیزارو ایجاد میکنه و این پایه آفرینش خدا بود ولی کم کم این خدا به خدایی برای رام کردن و مطیع کردن مردم تبدیل شد(اکثر جنایت ها و جنگ های بشر برای برتر دونستن این خدا نسبت به خدای دیگریست)
خدا توصیفیه برای توجیه ندانسته های بشر درباره طبیعت اطرافش>>خدا همان طبیعت است

nakisa;210534 نوشت:
1. طبق عقیده آتئیسم ها این جهان چطوری به وجود اومد؟

سلام جناب نکیسا. تشکر از برخورد منطقی و بدون خشمتون!
لازمه ذکر کنم آتئیسم یک ایدئولوژی فکری نیست و نباید انتظار داشت مثل ایدئولوژی برای سوالهای خاص جوابهایی از پیش داشته باشه. مثلا بگه به عقیده ی ما جهان این جور خلق شده. یا به عقیده ی ما خدا وجود ندارد. عمانطور که گفتم آئیسم تفکری دهریست که به علم تجربی و تحلیلی ارزش می ده. در مورد ابتدای جهان و هر پدیده ی دیگری هم باید دید علم به چه چیزهایی رسیده.

nakisa;210534 نوشت:
2. التزام به اخلاق و ازرشو غیر ارزش یه مساله نسبیه که در همه اعصار وجود داشته و به بی دین و با دین ربطی نداره . اگرچه دین راه رو نشون داده ولی کسی نگفته بی دین دقیقا بی اخلاقه. مگه نه؟

تقریبا درسته. ادیان هم یکی از بسیار مکاتبی بودند که درباره ی اخلاق نظریاتی آوردند و این فکر که اخلاق فقط در دین وجود دارد و بی دین ها و بی خداها، بی اخلاق هم هستند اشتباه اس.

nakisa;210534 نوشت:
3. اگه انسان با تحقیق و برسی به یه حقیقت دست پیدا کنه که به نظر خودش بتونه با ادله محکم در پیشگاه قاضی ( حالا این قاضی هر کی یا هر چی میتونه باشه ) حرفشو بزنه و از عقیدش دفاع کنه ، کسی نمیتونه بهش چیزی بگه . مگه نه؟

منطقا باید این طور باشه. ولی در کمتر زمانی و در کمتر جایی از جهان (حتی همین الآن) این حق انسان به رسمیت شناخته شده. محدود به مملکت ما هم نیست. همه جای دنیا اون چیزی که در درجه ی اول اهمیت قرار داره منافع عده ی قلیل حاکم بر اون سرزمینه. تفاوت فقط در اندازه ی اون دایره ایه که مردم را درونش حبس کردند
nakisa;210534 نوشت:
( البته تا زمانیکه در یه ناحیه از جهان زندگی میکنه که قوانین اون ناحیه بهش اجازه نشر افکار نمیده که البته احترام به قوانین یه جامعه یکی از پایه های اخلاقه . درسته؟)

نه. اولا اخلاق با قانون متفاوته. یه مثال بزنم براتون: فکر کنید شما شاهد افتادن یه فرد نابینا در چاه هستید. در پیشگاه قانون، شما به خاطر کمک نکردن به او مجرم نیستید ولی در پیشگاه اخلاق مجرم هستید.
ثانیا: قوانین گاهی غیر اخلاقی هستند. مغلطه ای وجود داره که من اسمشو گذاشتم "مغلطه ی قانون کذایی" یعنی هر چی را که دوست دارم به صورت قانون تصویب می کنم و تا کسی باهاش مخالفت کرد توی سرش می زنم و می گم خلاف قانون نباید رفتار کرد. ابتدا باید دید آیا قانون عادلانه و بخردانه هست یانه؟
به عنوان مثال اگر قرار بر رفتار بر طبق قانون باشد ما نباید انقلاب می کردیم. بیشتر فعالیتهای انقلابیون قبل از انقلاب خلاف قانون بود ولی آنها به ناعادلانه بون این قوانین اعتقاد داشتند و هیچ کس مخالفت با کاپیتولاسیون را بی اخلاقی نمی دانست.

nakisa;210546 نوشت:
من فکر کنم این دو جمله خیلی با هم فرق میکنن. نه؟ بالاخره شما بی دین هستین یا بی خدا؟

این دو کلمه با هم متفاوت هستند ولی امکان دارد کسی در ذیل هر دو قرار بگیرد. کسی که بی دین است لزوما بی خدا هم نیست، ولی کسی که بی خداست بی دین هم هست (البته با معنایی که ما از دین مد نظر داریم)

در ضمن اخلاق نه ربطی به فطرت انسان داره و نه ربطی به دین بلکه به ژنتیک و غریزه انسان بر میگرده که یه انسان انسان با اخلاقی باشه یا نه مثلا حتی حیواناتی که نه دینی دارند و نه خدایی و نه کسی به اونها آموزش داده باز صفتی دارند که در اونها باعث بروز فداکاری میشه

habibonline;210611 نوشت:
در ضمن اخلاق نه ربطی به فطرت انسان داره و نه ربطی به دین بلکه به ژنتیک و غریزه انسان بر میگرده که یه انسان انسان با اخلاقی باشه

به نام خدا

اثبات كنيد لطفا .

اللهم صل علي محمد و آل محمد

بخشنده و مهربان است


سلام



sjmahmoudi;209851 نوشت:
من بی خدا هستم. اون چیزی که بهش میگن آتئیست




لطف می کنید در مورد این نظریه بیشتر توضیح بدید.



ارادتمند:Gol:

دارا;210709 نوشت:
لطف می کنید در مورد این نظریه بیشتر توضیح بدید.

نظریه؟ نظریه نیست دارا جان. اگر شما خوشحال و خندان هستید، این حالت شما نظریه نیست.

من سعی می کنم نوشته هام به دور از مشاجره باشه، و معمولا نوشته ی دوستان را می خوانم و چند ساعت بعد، بعد از فکر کردن جواب می دم. ولی متاسفانه مثل اینه دوستان بیشتر دنبال کل کل هستند تا بحث سازنده. از نوشته ی شما هم این حالت به ذهن می رسه.

sjmahmoudi;210604 نوشت:
نه. اولا اخلاق با قانون متفاوته.

سلام و تشکر از جوابهاتون.
1. من خانومم:Cheshmak:
2. درسته که اخلاق با قانون متفاوته ولی التزام به قانون کشوری که درش زندگی میکنی نشانه ی اخلاقه .
به نظر من وقتی در مقابل قانون ما در اقلیت هستیم باید یه فکری به حال خودمون بکنیم .
یعنی مثلا قانون یه کشوری میگه نباید عقایدتو جار بزنی چون با این کارت نظام هماهنگ و آروم جامعه رو به هم میزنی و این قانون با عقیده یتو در تضاده ولی اکثریت این قانونو قبول دارن .
و احترام گذاشتن به خواسته ی مردم هم جزئی از اخلاقه .
پس منی که عقیده ام با بقیه فرق میکنه 2 راه دارم:
1. وارد کشور یا منطقه ای بشم که این قانون توش نباشه
2. یا اینکه در همون منطقه بمونم و به قانون و خواسته ی مردمش احترام بذارم

درسته؟

3. نکته اخر اینکه : من ازتون خواستم اسم چند روحانی فیلسوف کش رو به من بدین . و همین طور اسم فیلسوف ها . میشه ؟

habibonline;210611 نوشت:
در ضمن اخلاق نه ربطی به فطرت انسان داره و نه ربطی به دین بلکه به ژنتیک و غریزه انسان بر میگرده که یه انسان انسان با اخلاقی باشه یا نه مثلا حتی حیواناتی که نه دینی دارند و نه خدایی و نه کسی به اونها آموزش داده باز صفتی دارند که در اونها باعث بروز فداکاری میشه

قبول ندارم.
اخلاق اکتسابیه ولی گرایش به خوب بودن و اخلاق فطریه و به ژنتیک ربطی نداره .
پس کسی که ادم میکشه یا دزدی میکنه ، ژنتیکی دزد بوده ؟ در صورتی که نه مادرش دزده نه پدرش؟
این اختیار انسان رو زیر سوال میبره .

habibonline;210578 نوشت:
هیچگونه توضیحی نداشتند براشون عجیب بود که این پدیده ها چجوری اتفاق میفته و اونها فکر میکردند که یه قدرت یا قدرت های برتری وجود داره که اینگونه چیزارو ایجاد میکنه و این پایه آفرینش خدا بود

شما منظورتون اینه که چون توجیهی وجود نداشت پس انسان خدا رو به وجود اورد که کاری رو که از دست خودش بر نمیاد ور به اون نسبت بده .

مگه الان همهی کارها به دست بشر امکان پذیره که مردم ادعای بیخدایی میکنن؟

و اگه هر کسی واسه خودش مثلا پیامبر میشده یا یه خدایی رو به مردم نشون میداده واسه پرستش، پس چرا ادیان اینقدر شبیه هم هستن ؟
یا چطور محمد (ص) کتابی میاره که توش از تمام ادیان قبل از خودش خبر داده در صورتی که چطور میتونسته از اونها خبر داشته باشه؟

چطوری این ادیان به هم وصل میشدن؟
چطوری همه این ادیان به منجی در آخر الزمان اعتقاد داشتن ؟
نه اینها هیچکدوم اتفاقی نیست. چون یه نفر فقط یه نفر پشت همه این ادیان هست .

نقل قول:
خدا همان طبیعت است

واقعا فکر میکنی خدا طبیعته؟
خیلی برات ناراحت شدم که خدای تو حتی نمیتونه بنده هاشو از بلاهای طبیعی که خودش میسازه نجات بده .
چه خدای بیرحمی .

من خدای خودمو دوست دارم که لااقل اگه این دنیا بلایی سرم میاد میدونم حکمتی در کاره و حتما تو اون دنیا عدالتشو خواهم دید.

ولی خدای تو چی؟
نه عدالتی نه اخرتی . با بیرحمی تمام همه بچه ها رو تو سیل از بین میبره .

طبیعت خدای خوبی نیست .
به نظرم خداتو عوض کن .

بنام او که فکرت آموخت


سلام



sjmahmoudi;209851 نوشت:
من بی خدا هستم. اون چیزی که بهش میگن آتئیست



دارا;210709 نوشت:
لطف کنید در مورد این نظریه بیشتر توضیح بدید




sjmahmoudi;210790 نوشت:
نظریه؟ نظریه نیست دارا جان.



این نظر من بود



sjmahmoudi;210790 نوشت:
معمولا نوشته ی دوستان را می خوانم و چند ساعت بعد، بعد از فکر کردن جواب می دم



من تشکر می کنم اگر در باره ی این نظریه یا باور یا دین یا ...(هر چه که شما مایلید اسمش رو بگذاریم) برای ما و دوستان توضیح بدین .



ارادتمند:Gol:

با سلام خدمت دوستانی که این بحث را دنبال میکنند.:Gol: هدف بنده از مشارکت در این تاپیک نه بحث در مورد دیدگاه افراد است و نه مجادله. صحبت از مکتبی فکری شد و بنده هم به منظور فهم بهتر موضوع مطالبی را عنوان کرده و میکنم.

دارا;210709 نوشت:

لطف می کنید در مورد این نظریه بیشتر توضیح بدید.

آتئیسم (atheism) مکتبی است با ماهیتی سلبی، به این معنا که هویت خود را در نفی ادیان میجوید که قرابت زیادی با شکاکیت (skepticism) دارد. شکاکیت در علم، رویکردی روش شناختی است که سندیت ادعاهای علمی را مورد سؤال قرار میدهد و مسیر را برای دستیابی به نظریات دقیق تر علمی هموار میسازد. آتئیسم یک سیستم اعتقادی مدون نیست و دارای شدت و ضعف است که در شدید ترین حالتش هرگونه باور به ماوراءالطبیعه از جمله بودیسم را نیز نفی میکند، در حالی که برخی بودیسم را به دلیل عدم باور به خدا یک باور آتئیستی می دانند. آتئیسم در نوع کمیاب خود اعتقاد به عدم وجود خداوند است، اما آتئیسمی که این روزها فراگیر شده است با آگنوستیسیسم (agnosticism) یا لاادری گری پیوند دارد. ندانم‌گویی، لاادری‌گری، یا مسلک لاادریه، دیدگاهی فلسفی است که دانستن درستی یا نادرستی برخی ادّعاها بطور ویژه ادّعاهای مربوط به امور فراطبیعی مانند الهیات و زندگی پس از مرگ و وجود خدا و موجودات روحانی و یا حتی حقیقت نهایی را نامعلوم و با توجّه به شکل «ندانم‌گویی» اساساً ناممکن می‌داند (ویکیپدیا). در دوران مدرن رسوخ این عقاید در عالم دین را می توان در علمانیت (سکولاریسم) غربی جست، آنجایی که علم در مقابل دین قرار گرفت و آن را از صحنه جامعه حذف کرد و دچار غروری کاذب شد.

اما چند نکته در پاسخ استارتر محترم. آنجا که بنده در پست قبل از «خدای آتئیسم» صحبت کردم و مورد نقد ایشان قرار گرفت منظورم خدای لاادری ها بود. اینها خدا را منکر نیستند بلکه از آنجایی که وجود او را فراتر از عقل و فهم بشر میشمارند، صحبت درباره آن را بی خردی می انگارند. آنجایی که گفتم «اگر اثبات صفات یا وجود خداوند (با تعریف دینی) دشوار باشد اثبات عدم وجود او یا صفات منتسب به او بسی دشوار تر است» هیچ مغالطه ای در کار نیست چون بنده در پی رد یا اثبات چیزی نبودم. این همان عبارت لاادری هاست که «خدا نه قابل رد است نه قابل اثبات» منتها بنده وزن عقلانی رد و اثبات آنرا یکسان نمیدانم. در ضمن اگر قرار به بیان مغالطات باشد، آتئیسم خود یک مغالطه مجسم و مجسمه مغالطه است. آتئیسم آن زمان به وجود آمد که متودولوژی علمی وارد عرصه دین شد و علم پای خود را بیش از گلیمش دراز کرد. و مغالطه بزرگتر آنجا است که این مکتب بر مبنای یک استقرای ناقص معتقد است علم پاسخ همه چیز را دیر یا زود خواهد داد.

سلام علیکم

سپاس از ضرب المثل گرامی بابت مطالبی که نقل فرمودید. فقط در مورد لاادری گری و ائیستها تفاوتی ظریفی وجود دارد و آن اینکه آئیستها همانطوریکه فرمودید منکر ماوراء الطبیعه بطور کلی هستند.
ولی لاادری ها منکر نیستند.
فلسفه بودیسم از هرگونه تحلیل در مورد مابعد الطبیعه امتناع میکند و اباء دارد که البته این دال بر رد مابعد الطبیعه نیست.

باسپاس

یاحق

habibonline;210826 نوشت:
هیچگونه توضیحی نداشتند براشون عجیب بود که این پدیده ها چجوری اتفاق میفته و اونها فکر میکردند که یه قدرت یا قدرت های برتری وجود داره که اینگونه چیزارو ایجاد میکنه و این پایه آفرینش خدا بود

سلام علیکم

جناب حبیب میشود مشخصا بفرمائید منظورتان کدام قوم یا مذهب است که چنین فکری به ذهنش زده که نیاز دارد خدائی را برای خود بسازد و هنوز این قوم و مذهب وجود دارند.

در مورد اینکه مبداء عالم هستی از کجاست و نهایتش چه میشود فلاسفه یونان در طیفهای مختلف فکری پاسخی را برای خود ارائه کردند.

ولی تفاوت بین فلاسفه اسلامی و یونانی در این است که فلاسفه یونانی نیاز داشتند که اثبات کنند ابتدای دنیا کجاست و انتهایش به کجا می انجامد و نهایتا نقش خود و دلیل خود برای زندگی در این دنیا را بیابند.

یعنی

زکجا آمده ام آمدنم بهر چه بود __________ به کجا می روم آخر ننمائی وطنم.

برای آنها بزرگترین پرسش و پاسخش تعئین کننده عیارها و معیارهای آنها در زندگی بود.

آنوقت این افراد را چطور با فلاسفه مسلمانی مقایسه میکنید که هم از مبداء خود و هم به انتهای حیات و هماز دلیل حیات خود و هم از عیارها و معیارها از طریق دین آشنا شده بودند و بر آن اساس تعابیر آنها را اگر قابل تصحیح و پیشرفت بود بر اساس عیارهای دینی پاسخ داده و سوالات جدید را مطرح کردند.

فلاسفه اسلامی و حکمای اسلامی پیشرفته ترین فلاسفه و عقلای دنیا بوده و هستند.

و هیچ فیلسوف لائیکی به اندازه آنها نمیتواند برای سعادت بشر تحلیل و دلیل ارائه کند.( به همان دلیل که در بالا ذکر شد )

یاحق

bina88;211009 نوشت:
جناب حبیب میشود مشخصا بفرمائید منظورتان کدام قوم یا مذهب است که چنین فکری به ذهنش زده که نیاز دارد خدائی را برای خود بسازد و هنوز این قوم و مذهب وجود دارند.

همه ادیان
nakisa;210826 نوشت:
واقعا فکر میکنی خدا طبیعته؟ خیلی برات ناراحت شدم که خدای تو حتی نمیتونه بنده هاشو از بلاهای طبیعی که خودش میسازه نجات بده . چه خدای بیرحمی . من خدای خودمو دوست دارم که لااقل اگه این دنیا بلایی سرم میاد میدونم حکمتی در کاره و حتما تو اون دنیا عدالتشو خواهم دید. ولی خدای تو چی؟ نه عدالتی نه اخرتی . با بیرحمی تمام همه بچه ها رو تو سیل از بین میبره . طبیعت خدای خوبی نیست . به نظرم خداتو عوض کن .

شما فقط طبیعت رو زمین و بلایای طبیعی میدونی ولی من منظورم چیز دیگست منظورم اینه که خدا یه موجود عجیب که تو آسمون نشسته و اینجور حرفا نیست بلکه خدا همون قانون های طبیعته که در نهایت خودش به خدا میرسه و منظورم اینه که خدا در تک تک اجزای طبیعت وجود داره
در ضمن مگه خدا قراره مدام در حال دخالت تو طبیعت باشه مثلا تا سیلی بیاد بگیم مردمش لابد یا گناه کردن یا تو اون دنیا پاداش میبینند و یه توجیه برای خودمون درست کنیم.حقیقت اینه که خدای مداخله گر تو طبیعت وجود نداره و در همه دنیا 2*2=4 هست و خدا هم نمیتونه این قانونو به هم بزنه و هر چیزی اتفاق میفته یا بر حسب اتفاقه یا اینکه خودمون درستش کردیم و هیچ دست غیبی در این کار دخالت نداشته
nakisa;210826 نوشت:
شما منظورتون اینه که چون توجیهی وجود نداشت پس انسان خدا رو به وجود اورد که کاری رو که از دست خودش بر نمیاد ور به اون نسبت بده . مگه الان همهی کارها به دست بشر امکان پذیره که مردم ادعای بیخدایی میکنن؟

اینکه اگه مردم نتونن همه کاری انجام بدن شد دلیل اثبات خدا؟؟اصلا چه ربطی داشت
nakisa;210826 نوشت:
و اگه هر کسی واسه خودش مثلا پیامبر میشده یا یه خدایی رو به مردم نشون میداده واسه پرستش، پس چرا ادیان اینقدر شبیه هم هستن ؟ یا چطور محمد (ص) کتابی میاره که توش از تمام ادیان قبل از خودش خبر داده در صورتی که چطور میتونسته از اونها خبر داشته باشه؟ چطوری این ادیان به هم وصل میشدن؟ چطوری همه این ادیان به منجی در آخر الزمان اعتقاد داشتن ؟ نه اینها هیچکدوم اتفاقی نیست. چون یه نفر فقط یه نفر پشت همه این ادیان هست .

برای اینکه ادیان قبلی ادیان جدید رو ساختن مثلا تو زمان پیامبر یهودیان به عربستان هجرت میکنند و باعث نشر فرهنگ یهودی بین عرب ها میشده که بعدا پیامبر اونو به صورت دینی جدید در میاره
نقل قول:
قبول ندارم.
اخلاق اکتسابیه ولی گرایش به خوب بودن و اخلاق فطریه و به ژنتیک ربطی نداره .
پس کسی که ادم میکشه یا دزدی میکنه ، ژنتیکی دزد بوده ؟ در صورتی که نه مادرش دزده نه پدرش؟
این اختیار انسان رو زیر سوال میبره .

منظور من اینه که اگه تمام خاطرات درباره خدا و مذهب یه روزه از ذهن تمام آدما پاک بشه باز اونا قانونای جدیدی برای ایجاد صلح و امنیت دوباره به وجود میارن چون این تو غریزه انسانه
در ضمن کسایی هم هستن که خدا و دین دارن ولی دزدی و قتل هم میکنن حالا این میشه دلیل؟؟؟

habibonline;211510 نوشت:
در ضمن کسایی هم هستن که خدا و دین دارن ولی دزدی و قتل هم میکنن حالا این میشه دلیل؟؟؟

اون دین دیگه به درد عمشون میخوره برادر

habibonline;211510 نوشت:
برای اینکه ادیان قبلی ادیان جدید رو ساختن مثلا تو زمان پیامبر یهودیان به عربستان هجرت میکنند و باعث نشر فرهنگ یهودی بین عرب ها میشده که بعدا پیامبر اونو به صورت دینی جدید در میاره

حضرت موسی رو یهودیا اوردن به عربستان
داسان حضرت نوح چی؟
یا یوسف ؟
یا این که همه چی زوج افریده شده یا خیلی چیزای دیگه که اصلا و مخیله اعراب نمیگنجیده چی؟
اونها هم از دین تحریف شده و سراسر دروغ یهودیان گرفته شده؟

نقل قول:
منظور من اینه که اگه تمام خاطرات درباره خدا و مذهب یه روزه از ذهن تمام آدما پاک بشه باز اونا قانونای جدیدی برای ایجاد صلح و امنیت دوباره به وجود میارن چون این تو غریزه انسانه

ما قبلا در مورد این مساله بحث کردیم که قانون با اخلاق فرق داره .
لطفا به پستهای فبل مراجعه بفرمایید.

در ضمن حرف شما درسته . قانون میارن ولی آیا این قانون به نفعشونه و اینکه آیا درسته یا نه چی؟
این مهم نیست؟

nakisa;211520 نوشت:
حضرت موسی رو یهودیا اوردن به عربستان داسان حضرت نوح چی؟ یا یوسف ؟ یا این که همه چی زوج افریده شده یا خیلی چیزای دیگه که اصلا و مخیله اعراب نمیگنجیده چی؟ اونها هم از دین تحریف شده و سراسر دروغ یهودیان گرفته شده؟

حالا شما از کجا میدونی که دین نوح و یوسف و ... شبیه اسلام بوده؟؟لابد میگی چون تو قرآن اومده:khandeh!:
در مورد اینکه همه چیز زوج آفریده شده که چیز خیلی عجیبی نیست تو هر کجای طبیعت نگاه کنی همچین چیزی رو میبینی و دلیل بر معجزه و اینجور حرفا نمیشه
در ضمن این تو آیین های باستانی هم موجوده و شاید از همون فرهنگ گرفته باشه(نمونش آواتار من)
نقل قول:
اون دین دیگه به درد عمشون میخوره برادر

خودتونم دیگه تایید کردید
پس میبینید که اینچیزا ربطی به دین نداره

habibonline;211510 نوشت:
همه ادیان

سلام علیکم

یک دین . اسلام رو با مدرک و سند . اثبات کنید .

یاحق

habibonline;211526 نوشت:
در مورد اینکه همه چیز زوج آفریده شده که چیز خیلی عجیبی نیست

جالبه که بدونین تنها ده سال میشه که دانشمندان کشف کردن که همه چیز در جهان زوج افریده شده .
اینکه شما از قبل میدونستین حتما از قران خونده بودین.چون قبل اون کسی اینو نمیگفته.

آیین بودا،آیین زرتشت،پایش همینه حالا شما چجور میگی که قبلش کسی نمیدونسته؟؟

habibonline;211526 نوشت:
حالا شما از کجا میدونی که دین نوح و یوسف و ... شبیه اسلام بوده؟؟لابد

من نگفتم شبیه اسلام بوده.
من گفتم که همشون یکتا پرست بوده و معتقد به خدای یگانه که جهان رو آفریده بودن .

در مقابل شما که جدیدا میفرمایین طبیعت خداست.

habibonline;211533 نوشت:
آیین بودا،آیین زرتشت،پایش همینه حالا شما چجور میگی که قبلش کسی نمیدونسته؟؟

هیچ جایی آیین بودا و زردشت به چنین چیزی اشاره نکرده .
این فقط تو قران اومده .:Kaf:
مگه اینکه بودایی ها یا زردشتی ها تو این 10 سال اینو به دینشون اضافه کرده باشن که بعید نیست.:Khandidan!:

شما اگه جایی تو کتاباشون اینو دیدین به ما هم نشون بدین چون من همچین چیزی ندیدم.( البته نسخش حداقل مال ده سال پیش باشه لطفا :khandeh!:

تو آیین بودا میگه بالا و پایین و سرد و گرم و ... بود که جهان مارو خلق کرد
کابالا هم داره همینو میگه
از نماداشونم میشه اینو فهمید
نمونش همین یین و یانگ(آواتار خودم)که به زوجیت جهان اشاره میکنه که مال آیین بودا و شرقیه
حوض و آبلیسک اشاره به زوجیت جهان میکنه
حالا خودتون قضاوت کنید که قرآن زودتر گفته!!! یا اونا؟؟

habibonline;211538 نوشت:
کابالا هم داره همینو میگه از نماداشونم میشه اینو فهمید نمونش همین یین و یانگ(آواتار خودم)

1. کابالا که اصلا دین نیست
2. یه خط و دوتا دایره سیاه و سفید از نظر شما نشاندهنده زوجیته؟
3. تو جمله ایکه از بودا هم اوردین هیچ اثری از زوجیت وجود نداره . اصلا چه ربطی داشت؟
قران همه موجودات رو مد نظرش بوده که زوجیت دارن .
یعنی نر و ماده .

خیلی جالبه که ما رو متهم به توجیه میکنین ولی ببینین خودتون از یه نقاشی و یه بالا پایین چه توجیهی در اوردین .

لطفا از خودتون مطلب ننویسید یه تحقیق بکنید بعد حرف بزنید
یین و یانگ تائو

سلام علیکم جمیعا

اشاره به نر و ماده - سرد و گرم - آلت ماده و آلت مرد بعنوان دو عنصر که بعضی به دیدگاه عامل تعادل و بعضی بعنوان عامل خلقت توصیفش کرده اند مورد عبادت واقع میشود.

اما خلقت زوج زوج تیره ای از موجودات در عالم حیوان ( ماده ) توسط خدای واحد و یگانه عقیده اهل کتاب.

و آن آلت نر و ماده بعنوان منشاء خلقت عقیده شیطان پرستی است.

چنین چیزی در اسلام هیچ محل اعرابی ندارد ( پرستش آلت بعنوان خالق )
و این نمادها با این مفاهیم عقیده فرقه شیطان پرستی است.

یاحق

در کل من منظورم اینه که قرآن اولین کتابی نبوده که اینو گفته و قبل از اون اکثر مذاهب اینو میدونستند و در واقع فهمیدنش رو هم نمیشه معجزه گذاشت چون چیزیه که توی طبیعت به طور واضح میتونی ببینی

چرا دعوا میکنید
چه زوجیتی؟چه کشکی؟چه دوغی؟
زوجیت چیه دیگه؟
کی زوجیت رو ثابت کرده؟
اصلا میدونید چی میگید؟
جناب habibonline اگر میخوای نشون بدی قران کلام خدا نیست .نیا کلام مسخره ای به نام اعجاز قرانی رو قبول کن اما بعد بگو قبل تر هم گفتن
زوجیت کجای جهان اجرا شده؟
ببینید اگر با دقت قران بخوانید این منظور که برخی از قران کشیدن بیرون به نام معجزه .رو پیدا نمیکنید
الاوه بر این قران گفته همه چیز را زوج افریدیم
خب اگر ما انقدر دقیق شدیم که رفتیم سر اتم ها .پس باید تک تک ذرات عالم هستی زوج داشته باشن
قران برای چند چیز کلمه زوجیت رو به کار برده.گیاهان.حیوانات.و همه چیز
در مورد گیاهان در بسیاری زوجیت معنا نداره چون برخی 2 جنسی هستند و برخی هم اصلا جنس ندارن.پس زوجیت در اینها رعایت نشده
اگر مدرک خواستید رجوع کنید به (محال بودن اعجاز قران)
در مورد حیوانات هم برخی تک جنسی هستن.یعنی اصلا زوج ندارن
اما در مورد (همه چیز)
اولا زوجیت باید معنا شود
زوجیت در برخی موارد به عنوان جمع شده و اشاره به کثرت است
و در برخی موارد اشاره به مقابل بودن
مثلا زوج(زن و مرد)منفی و مثبت)
سوال اگر همه چیز زوجیت دارد
اتم مثبت است یا منفی؟
خب.اتم با بار حداکثر منفی داریم.بار حداکثر مثبت داریم.خنثی هم دارین
جالبه .پروتون چی؟اصلا بار نداره
بزوون چی؟اصلا بار ندارد.یعنی زوجیت نداره.زوج ندارد
این مثال ها در ابعاد ریز مولکولی بود حالا در ابعاد بزرگ
کرم خاکی زوج دارد؟خیر
قارچ زوج دارد ؟خیر
کانگرو زوج دارد؟خیر
مولکول زوج دارد؟خیر
پس یا برداشت ما از قران اشتباه است یا واقعا قران اشتباه گفته

و همه چیز را زوج افریدیم

gsaeed;214018 نوشت:
چرا دعوا میکنید
چه زوجیتی؟چه کشکی؟چه دوغی؟
زوجیت چیه دیگه؟
کی زوجیت رو ثابت کرده؟
اصلا میدونید چی میگید؟
جناب habibonline اگر میخوای نشون بدی قران کلام خدا نیست .نیا کلام مسخره ای به نام اعجاز قرانی رو قبول کن اما بعد بگو قبل تر هم گفتن
زوجیت کجای جهان اجرا شده؟
ببینید اگر با دقت قران بخوانید این منظور که برخی از قران کشیدن بیرون به نام معجزه .رو پیدا نمیکنید
الاوه بر این قران گفته همه چیز را زوج افریدیم
خب اگر ما انقدر دقیق شدیم که رفتیم سر اتم ها .پس باید تک تک ذرات عالم هستی زوج داشته باشن
قران برای چند چیز کلمه زوجیت رو به کار برده.گیاهان.حیوانات.و همه چیز
در مورد گیاهان در بسیاری زوجیت معنا نداره چون برخی 2 جنسی هستند و برخی هم اصلا جنس ندارن.پس زوجیت در اینها رعایت نشده
اگر مدرک خواستید رجوع کنید به (محال بودن اعجاز قران)
در مورد حیوانات هم برخی تک جنسی هستن.یعنی اصلا زوج ندارن
اما در مورد (همه چیز)
اولا زوجیت باید معنا شود
زوجیت در برخی موارد به عنوان جمع شده و اشاره به کثرت است
و در برخی موارد اشاره به مقابل بودن
مثلا زوج(زن و مرد)منفی و مثبت)
سوال اگر همه چیز زوجیت دارد
اتم مثبت است یا منفی؟
خب.اتم با بار حداکثر منفی داریم.بار حداکثر مثبت داریم.خنثی هم دارین
جالبه .پروتون چی؟اصلا بار نداره
بزوون چی؟اصلا بار ندارد.یعنی زوجیت نداره.زوج ندارد
این مثال ها در ابعاد ریز مولکولی بود حالا در ابعاد بزرگ
کرم خاکی زوج دارد؟خیر
قارچ زوج دارد ؟خیر
کانگرو زوج دارد؟خیر
مولکول زوج دارد؟خیر
پس یا برداشت ما از قران اشتباه است یا واقعا قران اشتباه گفته

و همه چیز را زوج افریدیم

اول خودتو و امثال تو رو باید مسخره کرد . که فکر می کنید علامه دهر هستید !!!( اینو واسه جمله آخرت گفتم که حرف خدا رو مسخره کردی)

قرآن در چند مورد برای میوه ها ، گیاهان و همه موجودات کلمه زوج رو معرفی کرده .
در حیوانات میشه زوج رو به نر و ماده تعبیر کرد ، کرم خاکی هم که اندامهای جنسی نر و ماده در بدن او وجود داره بدون جفت گیری و داشتن جفت نمیتونه تولید مثل کنه .

یعنی اینگونه نیست که یک کرم خاکی خودش با خودش ( تک و تنها!) عمل تولید مثل رو انجام بده .

victoryone;214060 نوشت:
اول خودتو و امثال تو رو باید مسخره کرد . که فکر می کنید علامه دهر هستید !!!( اینو واسه جمله آخرت گفتم که حرف خدا رو مسخره کردی)

قرآن در چند مورد برای میوه ها ، گیاهان و همه موجودات کلمه زوج رو معرفی کرده .
در حیوانات میشه زوج رو به نر و ماده تعبیر کرد ، کرم خاکی هم که اندامهای جنسی نر و ماده در بدن او وجود داره بدون جفت گیری و داشتن جفت نمیتونه تولید مثل کنه .

یعنی اینگونه نیست که یک کرم خاکی خودش با خودش ( تک و تنها!) عمل تولید مثل رو انجام بده .


[=&quot]دقیقا همین طور هست برخی جانداران برای تولید مثل نیازی به موجودی غیر ندارن[/]
[=&quot]نوعی کرم قرمز خاکی که به اصتلاه 2 جنسی نامیده میشن برای تولید مثل نیازی به زوج ندارن و خود خد را بارور میکنند[/]

نقل قول:
در حیوانات میشه زوج رو به نر و ماده تعبیر کرد ، کرم خاکی هم که اندامهای جنسی نر و ماده در بدن او وجود داره

جالبه یک جا میایید زوجیت رو به نر و ماده بودن تعبیر میکنید .و میگید که یک موجود نر و یکی ماده .رو زوج می نامید
در جایی .یک موجود که هم نر است و هم ماده رو هم به زوجیت تعبیر میکنید.

[=&quot]یکی دیگر از حیوانات کانگرو هست که نیازی به جفت ندارد و خود خود را بارور میکند[/]
[=&quot]دیگری. نوعی شته هست که همینطور هستن[/]
[=&quot]اینها فقط رخی از موجوداتی هستن که جفت ندارن .و مثلا شما نمیتوانید برای حلزون جفت پیدا کنید [/]
[=&quot]پس زوجیت در اینها به کار نرفته[/]
[=&quot]برخی از موجودات به روش تقسیم سلولی تولید مثل میکنند .[/]

[=&quot][/]
[=&quot]برخی هم از گیاهان دوجنسی هستن.که این یعنی زوجیت در انها رعایت نشده.یعنی برای ان نوع گیاهان نمیشود زوج پیدا کرد[/]
[=&quot]برخی هم اصلا جنس خاصی ندارن مثل برخی قارچ ها[/]
[=&quot]
[/]


[=&quot][/]

پس کو تعبیر اون ایه؟
و ما همه چیز را زوج افریدیم

موضوع قفل شده است