آیا واقعیت داره؟هرکس 100 روز گناه نکند..(کارشناس:مجید)
تبهای اولیه
شما گناه هم که بکنی آخرش خدا هرچی میخوای رو بهت میده کافیه چشماتو خوب باز کنی
یا خودشو میده.....یا بهتر از اونی رو که طلب میکنی
یه نکته هم تازگی ها یاد گرفتم اونم این که
از خدا بخواه اما براش وقت تعیین نکن
یا علی
هرکسی که 100 روز رو اصلا گناه نکنه خدا هر چی بخواد بهش میده
یعنی قبل و بعدش مهم نیست؟
با سلام
عدد 100 را در جایی ندیدم در اصول کافی آمده :
عن سفيان بن عيينة، عن السندي، عن أبي جعفر عيه السلام قال: ما أخلص العبد الايمان بالله عزوجل أربعين يوما أو قال: ما أجمل عبد ذكر الله عزوجل أربعين يوما إلا زهده الله عزوجل في الدنياو بصره داء ها ودواء ها فأثبت الحكمة في قلبه وأنطق بها لسانه ...
یعنی بنده ای چهل روز ایمان خودش را خالص نکرده است، یا گفت بنده ای چهل روز خدا را خوب یاد نکرده است مگر آنکه خداوند به او بی رغبتی به دنیا عنایت کرده و او را نسبت به دردها و دواهای این دنیا بصیرت داده و حکمت را در دل او قرار داده و به زبان او جاری ساخته است».
حافظ در این دو بیت نظر به همین حدیث معروف دارد که می گوید:
که ای صوفی شراب آنگه شود صاف *** که در شیشه بماند اربعینی
رسول اكرم صلىاللهعليهوآله :
مَن كَثُرَ عَفوُهُ مُدَّ فى عُمُرِهِ؛
هر كس پر گذشت باشد، عمرش طولانى شود.
.
.
امام على عليهالسلام :
اَلعَفوُ تاجُ المَكارِمِ؛
گذشت، اُوج بزرگواريهاست.
با صلوات بر محمد وآل محمد
وسلام بر ره پویان احادیث معصومین (علیهم السلام )
همان طوری که دوست عزیز مان خیر البریه فر مودند عدد 100 در روایات مطرح نشده اما در مورد عدد40 روایاتی آمده که خدمتتان عرض می شود :
1-در بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج53 326 الثانية ،ص : 325
وَ فِي النَّبَوِيِّ الْمَرْوِيِّ فِي لُبِّ اللُّبَابِ لِلْقُطْبِ الرَّاوَنْدِيِّ مَنْ أَخْلَصَ الْعِبَادَةَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً ظَهَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ
2- در بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج67 240 باب 54 الإخلاص و معنى قربه تعالى ،ص : 213
8 كا، الكافي بِالْإِسْنَادِ الْمُتَقَدِّمِ أَيْضاً عَنِ ابْنِ عُيَيْنَةَ عَنِ السِّنْدِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ الْإِيمَانَ بِاللَّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً أَوْ قَالَ مَا أَجْمَلَ عَبْدٌ ذِكْرَ اللَّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً إِلَّا زَهَّدَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ بَصَّرَهُ دَاءَهَا وَ دَوَاءَهَا وَ أَثْبَتَ الحِكْمَةَ فِي قَلْبِهِ وَ أَنْطَقَ بِهَا لِسَانَهُ ثُمَّ تَلَا إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ «1» فَلَا تَرَى صَاحِبَ بِدْعَةٍ إِلَّا ذَلِيلًا أَوْ مُفْتَرِياً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ ص إِلَّا ذَلِيلًا
3- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج67 243 باب 54 الإخلاص و معنى قربه تعالى،ص : 213
10 ن، عيون أخبار الرضا عليه السلام بِالْإِسْنَادِ إِلَى دَارِمٍ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ .
4- آيين بندگى و نيايش 381 درمان علمى ريا، ص : 373
«من اخلص للَّه اربعين يوما فجّر اللَّه ينابيع الحكمة من قلبه الى لسانه؛كسى كه چهل روز خود را براى خدا خالص كند، خداوند متعال چشمههاى حكمت را از قلب او بر زبانش مىجوشاند».
5- گنج حكمت يا احاديث منظوم 156 نقش اخلاص ،ص : 156
گر چهل صبح از سر اخلاص مخلصى گرد عاشقان گردد
چشمه حكمت اى برادر من از دلش بر زبان روان گردد
ديوان شاه نعمت اللَّه ولى صفحه 643
6- بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68 ج1 247 باب 54 در باره اخلاص و معناى قرب و نزديكى خداوند متعال ص : 215
(2) 8- كافى ... حضرت باقر عليه السّلام فرمود:
(ما اخلص عبد الأيمان باللَّه اربعين يوما اوقال ما اجمل عبد ذكر اللَّه اربعين يوما الّا زهده اللَّه في الدّنيا و بصّره داءها و دوائها و اثبت الحكمة في قلبه و انطق بها لسانه
هر آن بنده كه موفق شود تا چهل روز ايمان خود را خالص و پاك بدارد يا اينكه فرمود آن بندهاى كه تا چهل روز بطور نيكو صحيح در ياد خدا باشد خداوند بپاداش اين تمرين و مراقبت كامل حالت زهد در دنيا و شناخت كامل دنيا را باو عنايت فرمايد و تمام دردها و درمانهاى دنيا را با بصيرت كامل باو نشان ميدهد و دلش را منبع و سرچشمه حكمت و دانش مي سازد و زبانش را به حقائق و بيان مطالب حكمت آميز روان و گويا مي فرمايد. سپس حضرت اين آيه شريفه را تلاوت فرمود:
إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ (اعراف /151 )آنان كه گوسالهپرستى را انتخاب نمودند قطعا بغضب و خشم خداوندى و بدبختى و ذلت دنيوى گرفتار خواهند شد و كيفر دروغگويان را اين چنين خواهيم داد.
التماس دعا :Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
اینها مال مرتاضها هست از شما بعیده.خدا از ما نمیخواد مرتاض باشیم.بله هر وقت به مقصدت رسیدی این کلید به دردت میخوره وگرنه الان برات حکم یک ریاضت رو داره.
هرکسی 40 بار دعای توسل رو بخونه امام زمان رو میبینه.ایا برای ادمهای عادی ممکنه؟
نیت نیت نیت حتی اگر نماز نمیخونی نیت خیلی مهمه.اینکه خیر کسی روبخوای دعوا میشه کیف نکنی پول داری به دیگران بدی گناه میکنند براشون گریه کنی بگی خدایا هدایتشون کن. مردم رو دوست داشته باش .خشمتو کنترل کنی
این دین اسلام از دوبخش تقسیم شده :1-عملی 2- تئوری
نماز و روزه و مستحبات و واجبات مثل کاردستی عملی هست که اکثرا انجام میدند
اما اون چیزهایی که گفتم بعضیها انجام نمیدند.در مورد نیت و رفتار خیلی نکته های ظریفی توی اسلام وجود داره که راه گشای مشکلات زندگی ماست.
يه موضوع ميگم حتما بهش عمل كنين من جواب گرفتم.
در درس دين و زندگي خونديم كه امام صادق ميفرمايند
خدا به داود (ع) وحي كرد هر بنده اي از بندگانم به جاي پناه بردن به ديگري با نيت خالص به من پناه آورد از كارش چاره جويي كنم هرچند همه ي آسمان ها و زمين و هر آنچه در آن است مانع شوند.
نكاتي كه در اين حديث هست اين است كه خدا اشاره اي به خصوصيات انسان نكرده و گفته هر بنده اي از بندگانم(با توجه به اين كه بايد بندهي او باشيم نه بنده شيطان و نفس و ...)
و خدا حتما چاره جويي ميكنه من واقعا جواب گرفتم.
اینها مال مرتاضها هست از شما بعیده.خدا از ما نمیخواد مرتاض باشیم.بله هر وقت به مقصدت رسیدی این کلید به دردت میخوره وگرنه الان برات حکم یک ریاضت رو داره.
هرکسی 40 بار دعای توسل رو بخونه امام زمان رو میبینه.ایا برای ادمهای عادی ممکنه؟
نیت نیت نیت حتی اگر نماز نمیخونی نیت خیلی مهمه.اینکه خیر کسی روبخوای دعوا میشه کیف نکنی پول داری به دیگران بدی گناه میکنند براشون گریه کنی بگی خدایا هدایتشون کن. مردم رو دوست داشته باش .خشمتو کنترل کنی
این دین اسلام از دوبخش تقسیم شده :1-عملی 2- تئوری
نماز و روزه و مستحبات و واجبات مثل کاردستی عملی هست که اکثرا انجام میدند
اما اون چیزهایی که گفتم بعضیها انجام نمیدند.در مورد نیت و رفتار خیلی نکته های ظریفی توی اسلام وجود داره که راه گشای مشکلات زندگی ماست.
با سلام وصلوات بر محمد وآل محمد
و سلام بر ره پویان راه حق وحقیقت
دوست عزیز آن چه که از روایات خدمت شما عرض شد مناسب حال یک شخص مسلمان مطرح گردیده نه مناسب حال یک مرتاض ، یک مرتاض از راه های غیر معقول و غیر شرعی به یک سری چیز ها دست پیدا می کند ، ولی آن چه در روایت آمده این است که شما چهل روز برای خدا اعمالت را خالص کن ، نه این که برو و یک گوشه بنشین و چهل روز را با چند بادام سپری کن واعمالی انجام بده که غیر معقول است تا به مقاماتی برسی . اسلام رهبانیتش جهاد در راه خداست ، پس آن چه حضرت عالی از روایات ارسال شده بر داشت کرده اید اشتباه است نه این که به ما بگویید از شما بعید است . در زمان صدر اسلام زنی خدمت رسول خدا رسید و گفت شوهرم زندگی را رها کرده و به بیابان رفته و ترک دنیا کرده است و زندگی ما را برادرش تأ مین می کند ، پیامبر فر مودند :فعل برادرش بهتر از او است . پیامبر با این گونه افعال مبارزه می کردند . وچهله نشینی و قطع ارتباط با جامعه را نهی می کردند . و روایات مطروح در پست قبل این مطلب را می خواهد بیان کند که شما اگر اعمال خود را بر ای خدا انجام دهید خداوند چشمه های حکمت را به روی شما باز می کند. ان شاء الله خداوند این توفیق را به ما نیز عنایت فر ماید .
التماس دعا :Gol:
بله من از خود برداشت نکردم از اقایی که شبهای جمعه توی شبکه ی یک بین ساعت 12 الی 2 شب پخش میشه شنیدم.این کارها برای ادمهای عادی حکم ریاضت داره.خوب اینجا خیلی بحث داره.
فکر کنم اقای فرزاد حسینی بود.
با صلوات بر محمد و آل محمد
وسلام بر دوستان
دوست عزیز در باره ریاضت نکاتی قابل ملاحظه است که خدمت شما ارسال می گردد امید است استفاده نمایید .
«ریاضت» - که به گفته عارفان «مفتاح همه سعادتها و کیمیاى همه دولتها است»(ابوسعید نامه، ص12)، همان مجاهدت و جهاد با نفس است که موجب مىشود آدمى، از حجابهاى ظلمانى رهایى یابد.(شرح بر مقامات اربعین، صص74 - 76 و نیز نگا: فلسفه عرفان، ص267) برخى آن را نوعى آمادگى براى سلوک معنوى دانستهاند.(اشارات، ج3، نمط نهم.)
«ریاضت» براى جلوگیرى از حرکات افراطى در قواى شهویه، غضبیه و ناطقه است و این قوا را جهت کمال انسانى تعدیل مىکند. نفس انسانى داراى سه نیرو است که آنها را «نفوس سه گانه» نامیدهاند: نفس شهوانیه، نفس غضبیه و نفس ناطقه و مجموع اخلاق پسندیده و ناپسند آدمى، از این سه نیرو نشأت مىگیرد.
اگر «نفس شهوانیه» به سمت افراط پیش رود و وجود آدمى را مسخّر خویش سازد، به چارپایان بیشتر شباهت خواهد داشت، تا آدمیان. امّا اگر این نیرو تعدیل شود، انسان داراى عفت و ادب نفسانى مىگردد و به مقام اصلى خود بار مىیابد.
اگر «نفس غضبیه» حاکم مطلق انسان شود و به صورت عادتى مستمّر با وى عجین گردد، او به درندگان بیشتر از انسان شبیه خواهد بود. امّا اگر این نیرو تعدیل گردد، آدمى متین، بردبار، نیکروش و دادگر خواهد شد؛ همان خصایص حسنهاى که زیبنده او است.
«نفس ناطقه» نیز اگر تعدیل نشود، پست فطرتى، ترفند، خدعهگرى، چاپلوسى، مکر، ریا و تظاهر بر وجود آدمى چیره خواهد شد و اگر از جنبه افراط بازداشته شود، وى مىتواند در پرتو آن، دو نیروى دیگر (خشم و شهوت) را، رام خویش سازد و خود را به کسب دانش و ادب و خویشتن دارى از پستىها رهنمون سازد.(در این خصوص نگا: تهذیب الاخلاق، صص50 - 56.)
ریاضت عبارت است از وارد کردن نفس، به سختىها و مشقّات بدنى و روحى و مخالفت با هوا و هوس و تعدیل سه قوه پیش گفته تا «سالک» بتواند به مقام معنوى خویش نایل شود و راه حق را بیابد.
آموزههاى اسلامى بر این امر مهر تأیید گذاشته و انسانها را به مجاهدت با هوا و هوس و تعدیل قوا تشویق کرده است. قرآن کریم به منظور بیرون آوردن انسانها از حجابهاى ظلمانى تعلقات، جهاد با نفس و مخالفت با هواهاى نفسانى را به آنان توصیه و بر آن تأکید مىکند و براى آنکه در میدان جهاد با نفس (جهاد اکبر) موفق باشند، به صبر و استقامت و استعانت از حضرت حق دعوت مىفرماید.(مقالات، ج1، ص 70.)
قرآن کریم می فرماید:«وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا، و آنان که در راه ما مجاهده و کوشش کردند، به راه خویش هدایت مىکنیم»(عنکبوت ، آیه 69)
«وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ ؛وهر که بکوشد، تنها براى خود مىکوشد؛ زیرا خدا از جهانیان سخت بىنیاز است».(همان، آیه 9)
روایات نیز آکنده از تأکید بر مجاهده با نفس و مبارزه با آن است و از هر کارى مهمتر تلقى شده است.(نگا: میزانالحکمه، ج2، صص139 - 141)
مولوی می گوید:
مردن تن در ریاضت زندگى است رنج این روح را پایندگى است
(مثنوى معنوى، دفتر 3، بیت 3365)
از دیدگاه اسلام راه و روش این ریاضتها، راهها و روشهاى تعیین شده است؛ یعنى، از آنجا که هر حجابى، اثر واقعى خاص خویش را دارد، از بین بردن آن نیز راه مخصوص به خود را در عالم تکوین دارد و نمىتوان بر خلاف آن قدم نهاد و اگر کسى هم بر خطا رود، مطلوب خویش و اصلى را در ریاضت به دست نخواهد آورد. بر اساس فرهنگ اسلامى، فقط با «ایمان» و «عمل صالح» و آنچه که خداوند متعال و رسول و ائمه اطهار«علیهم السلام» دستور دادهاند، رهایى از حجابها میسّر است:
قرآن کریم می فرماید:«قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِینَ ؛بگو حقیقت این است که هدایت، همان هدایت الهى است و بس و ما مأموریم در مقابل پروردگار همه عوالم، تسلیم بوده و تابع هدایت او باشیم»انعام ، آیه 71
و در آیه ای دیگر می فر ماید:«وَ أَنَّ هذا صِراطِى مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ؛و قطعا، این است صراط مستقیم من، پس تبعیت از آن بکنید و از تبعیت کردن از راههاى دیگر بپرهیزید که شما را از صراط مستقیم بازداشته و پراکنده مىکند بدانید این توصیه خداى متعال است به شما، باشد که راه تقوا را در پیش گیرید».(همان، آیه 153)
به هر حال اصل ریاضت و مجاهدت در نظر اسلام، با انطباق آن بر واجبات و محرمات، مستحبات و مکروهات، امرى مقبول و تأیید شده است.(مفاتیحالغیب، ص1077)
اهداف ریاضت - بنابر آنچه که ابوعلى سینا نوشته است - سه چیز است:
1- غیر خداوند را از سر راه دور کند.
2- انسان از آن جهت که ترکیبى از عقل و شهوت است و پهنه وجودش صحنه کشمکش قواى سفلى و علوى است؛ براى سفر بدون مزاحم به سوى بالا، باید کارى کند که جنبه سِفْلىّ نفس (نفس اماره) مطیع و تسلیم جنبه عِلْوِىّ و عقلى (نفس مطمئنه) گردد؛ وگرنه به طور دائم در حال کشمکش و رفتن و بازگشتن و ترقى و سقوط خواهد بود.
3- لطیف کردن و رقیق کردن روح است تا آماده قبول انوار و تجلیاتى شود.(نگا: اشارات، ج3، نمط نهم؛ مقالات، ج2، صص 168 و 169) پس ریاضت براى خالص و پالایش کردن وجود آدمى است.
مولوی گوید:
بهر آن است این ریاضت وین جفا تا برآرد کوره از نقره جفا
(مثنوى معنوى، دفتر 1، بیت 232.)
نتایج ریاضت نیز به حسب نوع و مرتبه و کمیت و کیفیت آن، متفاوت است؛ برخى که ریاضتهاى مشروعشان در حد پایینترى است، مشاعر بالاتر حسىشان تقویت مىگردد و با چشم، گوش، لامسه، چشایى و بویایى، حقایق برتر را مىبینند، مىشنوند، لمس مىکنند، مىچشند و مىبویند. هر چه ریاضت دقیقتر، ژرفتر، گستردهتر و مداومتر شود، مکاشفات و مشاهدات برترى حاصل مىگردد و هر چه باریکتر و لطیفتر گردد، تجلیات و انوار الهى بر قلب سالک مىتابد و خود را با وجه او مواجه مىبیند. به هر حال برآمد ریاضت مشروع، «تسلیم جان» شدن در مقابل جانان و فانى گشتن در وجه او و باقى ماندن به بقاى او است.
مولوی گوید :
این ریاضتهاى درویشان چرا است کآن بلابر تن بقاى جان ماست
تا بقاى خود نیابد سالکى چون کند تن را سقیم و هالکى
دست کى جنبد به ایثار و عمل تا نبیند داده را جانش بدل
( همان، دفتر3، ابیات 3349 - 3351)
التماس دعا :Gol::Gol::Gol::Gol::Gol: