نداشتن توانایی سخن گفتن با خدا در آیه 51 سوره شوری
تبهای اولیه
با توجه آیه 51 سوره شوری هیچ بشری توانایی سخن گفتن با خدا را ندارد
وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿51﴾
و هيچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن گويد جز [از راه] وحى يا از فراسوى حجابى يا فرستادهاى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نمايد آرى اوست بلندمرتبه سنجيدهكار (51)
سوال اینه چرا می گویند موسی با خدا مستقیما سخن گفت ؟
با سلام
از آیات مختلف قرآن استفاده مى شود که خداوند با موسى (ع) سخن گفت، سخن گفتن خدا با موسى (ع) از این طریق بوده است که امواج صوتى را در فضا یا اجسام مى آفرید، گاهى این امواج صوتى از لابلاى" شجره وادى ایمن"، و گاهى در" کوه طور" به گوش موسى (ع) مى رسید، و اینکه بعضى از افرادى که جمود بر الفاظ دارند پنداشته اند اینگونه آیات دلیل بر تجسم خدا است، بسیار بى اساس است. البته شک نیست که این کلام چنان بوده است که موسى (ع) با شنیدن آن، شک نداشت که از طرف خداوند و براى سخن گفتن با او است، این علم براى موسى (ع) یا از طریق وحى و الهام حاصل شده بود و یا از قرائن دیگر.
در سوره اعراف آمده: «قال یموسى إنى اصطفیتک على الناس برسالتى و بکلامى فخذ ما ءاتیتک و کن من الشکرین* و کتبنا له فى الألواح من کل شى ء موعظة و تفصیلا لکل شىء فخذها بقوة و أمر قومک یأخذوا بأحسنها سأوریکم دار الفاسقین» ترجمه: گفت: اى موسى! من تو را به رسالت هاى خویش و سخن گفتنم [با تو]، بر مردم برگزیدم، پس آنچه را به تو دادم بگیر و از شاکران باش.و براى وى در الواح از هرگونه اندرزى و شرحى براى هر چیز نوشتیم [و گفتیم:] پس آن را محکم بگیر و قوم خود را فرمان ده که بهترینش را به کار گیرند، و به زودى جایگاه فاسقان را به شما نشان خواهم داد. (اعراف، 144-145).
چگونگى نزول وحى بر پیامبران مختلف بوده: گاهى از طریق نزول فرشته وحى، و گاهى از طریق الهام به قلب، و گاهى از طریق شنیدن صدا، به این ترتیب که خداوند امواج صوتى را در فضا و اجسام مى آفریده و از این طریق با پیامبرش صحبت مى کرده از کسانى که این امتیاز را به روشنى داشته، موسى بن عمران (ع) بود که گاهى امواج صوتى را از لابلاى" شجره وادى ایمن" و گاهى در کوه" طور" مى شنید، و لذا لقب کلیم الله به موسى داده شده است و به خاطر همین امتیاز، قرآن کریم مى فرماید: «و کلم الله موسى تکلیما» و خدا با موسى به طرز خاصى سخن گفت! (نساء/164).
با توجه آیه 51 سوره شوری هیچ بشری توانایی سخن گفتن با خدا را ندارد
وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿51﴾
و هيچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن گويد جز [از راه] وحى يا از فراسوى حجابى يا فرستادهاى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نمايد آرى اوست بلندمرتبه سنجيدهكار (51)
سوال اینه چرا می گویند موسی با خدا مستقیما سخن گفت ؟
با سلام
بر اساس این آیه شریفه ، خداوند با موسی از وراء حجاب و با واسطه سخن گفت.
معناى آيه اين است كه: هيچ بشرى در اين مقام قرار نمىگيرد كه خدا با او تكلم كند به نوعى از انواع تكلم مگر به يكى از اين سه نوع، اول اينكه به نوعى به او وحى كند، دوم اينكه از وراءحجاب با او سخن گويد، و سوم اينكه رسولى بفرستد، و به اذن خود هر چه مىخواهد وحى كند.
قسم دوم از وحى، يعنى" أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ"، وحى با واسطه است، و واسطهاش همان حجاب است. چيزى كه هست اين واسطه مانند واسطه در قسم سوم خودش وحى نمىكند، بلكه تنها وحى از ما وراى آن آغاز مىشود، و آغاز شدنش را از كلمه" من" كه براى ابتداء است استفاده مىكنيم. و كلمه" وراء" در اينجا به معناى پشت نيست، بلكه به معناى بيرون هر چيزى است كه محيط به آن چيز است، به شهادت كلام خداى تعالى كه مىفرمايد:" وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِيطٌ" و اين قسم تكلم (تكلم از ما وراى حجاب) مانند تكلم خداى تعالى با موسى در كوه طور است كه در بارهاش فرموده:" فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ" و نيز از همين قسم است وحىهايى كه در عالم رؤيا به انبياء (ع) مىشده.
و قسم اول از تكلم تكلمى است كه خداى تعالى با پيامبر اسلام (ص) و بدون واسطه جبرئيل مىكرد كه در آن نه رسول ملكى، يعنى جبرئيل، واسطه بود، و نه هيچ گونه حجابى كه فرض شود.(رک: ترجمه الميزان، ج18، ص: 109)
علامه ذیل آیه " فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ ..."(قصص/30) می نویسد:
« اينكه بعضى ديگر گفتهاند: اين نحوه تكلمى كه خدا با موسى كرد عالىترين مرتبه تماس خدا با انبياء (ع) است، چون بدون واسطه با وى سخن گفته، و موسى بدون واسطه سخن او را شنيده وجه فساد اين تفسير اين است كه: در اين جريان نيز سخن گفتن خداى تعالى بدون واسطه نبوده، چون- گفتيم- كلام خدا از ما وراى حجاب بود، و حجاب در اين تكلم درخت بود، كه واسطه شد ميان موسى (ع) و خداى تعالى، و ظاهر آيه شورى اين بود كه تكلم كردن خدا با خلق خود به يكى از سه نحو است، يكى به وسيله رسول و مبلغ، دوم از وراى حجاب، سوم كه عاليترين مراحل تكلم است تكلم بدون واسطه و بدون حجاب است».( ترجمه الميزان، ج16، ص: 45)