آیا امام حسین(ع) بخاطر یک زن و یک عشقبازی کشته شد؟

تب‌های اولیه

37 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا امام حسین(ع) بخاطر یک زن و یک عشقبازی کشته شد؟

سلام به تمام دوستان. حتما" شنیدید که بعد از کشتن امام سوم، اجساد مطهر حسین(ع) و یارانشو روی خاک رها کردند و جنازه های کشتگان خود را به خاک سپردند و حتی وقتی اجساد دفن شدند هم به دستور خلفای جور قبرهای آن امام و یارانش را شخم زدند و بر آنها آب جاری کردند. چه گریه ها که شیعیان بر سر این مسئله نمیکنند.

اما خبر ندارید که امروز نیز انسانهای رذل دیگری هستند که هر دم با تهمتی و اهانتی بر ضد مکتب حسین، تبلیغات میکنند و عملا" همان شخم زدن را بار دیگر از سر گرفته اند اما اینبار نه بر سر قبر حسین(ع) بلکه در ذهن جوانان. این اراذل گاهی میگویند حسین بخواطر جاه طلبی کشته شد و گاهی میگویند ... . باور کنید چند روز پیش یکی از این اراذل و اوباش به وبلاگم آمد و کامنتی گذاشت که در آن شمر را یک قهرمان خوانده بود و از قتل حسین(ع) ابراز خشنودی نموده بود. اکنون و با خواندن این مقاله بهتر معنای جملات زیارت عاشورا را درک خواهیم کرد.

متن زیر هم خلاصه ای از آنچه است که اینها میگویند:


"سالهاست مردم ما برای حسین بر سر و سینه میزنند در حالی که نمیدانند او را برای چه کشتند: یکی از سرداران یزید زنی زیبا به نام اورینب داشت و یزید عاشق وی شد و شعرهای فراوان در مدح او خواند. از سویی با نامه های کوفیان، حسین مصمم میشود که به کوفه برود. در دمشق یزید با راهنمایی معاویه سردار را به سفر میفرستد و وقتی سردار برمیگردد شهر را از این شایعه پر میکنند که اورینب در غیاب شوهر زنا کرده است. شوهر هم فورا" زن را طلاق میدهد و حسین فورا" زن را ربوده، عقد میکند. یزید به حسین پیغام داد که اگر سرت را میخواهی زن را طلاق بده. حسین زن را پس نفرستاد و بخواطر نامۀ هانی به سوی کوفه رفت و در کربلا کشته شد."

حالا بیایید این مقاله را نقد کنیم:

نکته خیلی مهم اینستکه اسلامستیز از شدت دشمنی با اهل بیت اساسا داستان را وارونه نقل کرده است. در اسناد تاریخی هرگز اینطور گفته نشده است بلکه آنچه در اسناد تاریخی، آنهم فقط در چند سند و نه به صورت متواتر،آمده است به طور خلاصه این است:

"یزید عاشق «ارینب» دختر اسحق می‌شود. ارینب در زیبایی و ادب و کمالات، شهرتی درخور داشت. معاویه از جریان آگاه شد و به یزید وعده داد که او را به مقصود برساند. «ارینب» با پسر عمویش «عبدالله بن سلام» که از شخصیت‌های معروف بود، ازدواج کرد و در عراق با همسر خود زندگی می‌کرد. عبدالله از سوی معاویه در عراق مسئولیتی داشت. معاویه او را از عراق به شام احضار کرد و توسط ابو هریره و ابو درداء به وی گفت: دوست دارد دختر خود را به ازدواج تو درآورم،‌چون از جهات مختلف شایستگی داری داماد خلیفه باشی. عبدالله پذیرفت، آن دو جریان را به معاویه گزارش کردند. معاویه پیش از این، به دختر خود گفته بود که اگر آن دو نزد تو آمدند که تو را برای عبدالله خواستگاری نمایند، موافقت کن،‌ ولی به آنان بگو: در صورتی موافقت می‌کنم که عبدالله، همسر خود را طلاق دهد. عبدالله که فریب معاویه را خورده بود، همسر خود را طلاق داد و از معاویه درخواست کرد به وعدة خود وفا کند، معاویه پاسخ داد: اگر دخترم رضایت دهد، می‌پذیرم. آن دو نزد دختر معاویه رفتند و جریان طلاق «ارینب» را به او گفتند دختر معاویه پاسخ داد: باید درباره این موضوع اندیشه و مشورت نمایم. جریان میان مردم پخش شد و مردم معاویه را به خدعه و مکر یاد کردند! مدتی گذشت تا عِدّه «ارینب» سپری شد. مجدداً آن دو نزد دختر معاویه رفتند اما پاسخ منفی داد و گفت: این ازدواج به مصلحت من نمی‌باشد! سپس معاویه، ابو درداء را به عراق فرستاد تا «ارینب» را برای یزید خواستگاری نماید. چون وی وارد عراق (کوفه) شد، فهمید که امام حسین(ع) هم در عراق است. تصمیم گرفت در آغاز خدمت امام برسد، بعد مأموریت خود را انجام دهد. چون خدمت امام رسید، حضرت فرمود: برای چه به عراق آمده‌ای؟ ابو درداء موضوع را به امام گفت، امام فرمود: من هم تصمیم داشتم کسی را نزد «ارینب» برای خواستگاری بفرستم. اکنون که نزد او می‌روی، پیام مرا نیز به او برسان. ابو درداء چون نزد ارینب رفت او را برای امام و یزید خواستگاری نمود. «ارینب» با وی مشورت کرد که کدام خواستگار بهتر است، ابو درداء پاسخ داد: امام برای همسری با تو شایسته‌تر است. امام با همان مهریه‌ای که بنا بود یزید بدهد، «ارینب» را به عقد خود درآورد. عبدالله همسر سابق که در شام بود، مورد بی مهری معاویه واقع شد و حقوق او را قطع کرد. عبدالله به سبب اموالی که نزد همسر خود به امانت گذاشته بود،‌ رهسپار عراق شد و موضوع امانت را با امام حسین مطرح کرد. آن گاه برای گرفتن اموال خود نزد همسر سابقش رفت و اموال خود را دریافت کرد. آن دو چون به یاد گذشته افتادند، متأثر شدند و هر دو به گریه افتادند. امام با دیدن آن صحنه نسبت به آن دو ترحم کرد و فرمود: باش که او را سه طلاقه کردم. خدایا! آگاهی که او را به جهت مال و زیبایی، به عقد خود درنیاوردم، بلکه به جهت اینکه او را برای شوهرش نگه دارم، با او ازدواج کردم. سپس دستور داد تمام مهریه او را بدهند. آن دو خواستند به عنوان تشکر اموالی را به امام بدهند، که حضرت نپذیرفت و فرمود: پاداشی که امید است به من داده شود، بهتر از اموال است، سپس آن دو دوباره با یکدیگر زندگی کردند. بر اساس آنچه در داستان آمده،‌ این جریان بعد از ولایتعهدی یزید رخ داد."(الامامه و السیاسه، صفحات 166 تا 173)


پس میبینیم که اصلا آنچه در برخی اسناد تاریخی آمده است اصلا به این شکلی که این دشمن غرضورز امام حسین نقل کرده است نیست بلکه ماجرا چیز دیگری است. امام حسین طبق این نقل تاریخی این زن را از یزید نجات میدهد و به شوهرش باز میگرداند. حتی روایت تأکید دارد که امام حسین فرمودند «. خدایا! آگاهی که او را به جهت مال و زیبایی، به عقد خود درنیاوردم» و به محض آگاهی از دلبستگی مجدد این زن به شوهر سابقش او را طلاق دادند.

نکته دیگر اینکه به غیر از اینکه شبهه افکن، در نقل تاریخ مرتکب تحریف شده است خود این روایت که او نقل کرده است نیز جای بررسی بیشتر دارد و به نظر میرسد ماجرای اورینب به کل دروغ باشد:

اول:

بیایید داستان را به لحاظ روایی نقد کنیم:

روایت فوق مرسل است و هیچ‌گونه سندی برای آن ذکر نشده تا بتوان آن را مورد بررسی قرار داد. چون ابن قتیبه(نویسنده کتاب الامامه و السیاسه) داستان را این چنین آغاز می کند:ما حاول معاویة من تزویج یزید قال: وذکروا أن یزید بن معاویة سهر لیلة من اللیالی، وعنده وصیف لمعاویة یقال له رفیق، ... او که خود همعصر این ماجرا نبوده است نمیگوید این ماجرا را از چه کسی شنیده است تا ما بتوانیم سلسلۀ راویان را بررسی کنیم. چه بسا فرد دروغگویی این ماجرا را به او گفته باشد.

از سوی دیگر ابودرداء که در این داستان میبنیم بنا به نظر معروف در زمان حکومت عثمان مرده است. برخی هم مرگ او را 39 یا 38 هجری درگذشته است(ابن اثیر الکامل، ج 3، ص 129؛ابن عبدالبرّ،‌الاستیعاب، ج 3، ص 1229 ـ 1230؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج 4، ص 622.) پس او چگونه میتواند در این ماجرا که در اواخر حکمرانی معاویه و زمان ولایتعهدی یزید روی داده است حضور داشته باشد؟ پس این داستان دارد از شخصیتی در ماجرا نام میبرد که در آن زمان سالها از مرگش گذشته بوده است!!

از سوی دیگر از این داستان در اسناد دسته اول و مشهور هیچ خبری نیست. مشهورترین کتابی که این داستان را ذکر کرده است کتاب الامامه و السیاسه است که برخی در این که نویسنده آن ابن قتیبه باشد شک دارند.( دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 4، ص 459) از این گذشته اسناد معدودی هم که این ماجرا را نقل میکنند انقدر آشفته هستند که در برخی از آنان این ماجرا را به فرد دیگری نسبت میدهند ولی روایت آنها در مورد ازدواج ان فرد با اورینب نیز قابل قبول نیست و تضاد کامل با عقل دارد ولی به علت عدم ارتباط با بحث از آوردنش خودداری میکنیم.

باز جای توجه دارد که هیچ سندی به آمدن امام حسین به عراق پس از شهادت حضرت علی و رفتن به مدینه اشاره ندارد، مگر در حماسۀ عاشورا که روایت فوق ماجرای اورینب را پیش از آن میداند و در واقع میگوید ماجرا اورینب باعث شد که یزید اینقدر به امام حسین برای بیعت فشار بیاورد و بگوید از حسین یا بیعت بگیرید و یا سرش را؛ و در نتیجه امام حسین از مدینه خارج میشوند و ابتدا به مکه و بعد از نامه نگاری کوفیان به عراق میروند.

دوم:

در داستان فوق آمده که حضرت امام حسین علیه السلام‌ ارینب را در یک مجلس سه طلاقه کرد و فرمود: فقال : أشهد الله أنها طالق ثلاثا، (فرمود: خدا را شاهد میگیرم که او را سه طلاقه نمودم) و این با فرهنگ اهل بیت علیهم السلام‌ هیچگونه سازگاری ندارد، بلکه خلاف ضرورت احادیث اهل بیت و فقه شیعه است که در فقه شیعه کاملاً و مبسوط بحث شده است.

عن علی بن إبراهیم ، عن أبیه ، عن ابن أبی عمیر ، عن حماد ، عن الحلبی ، عن أبی عبد الله علیه السلام قال : من طلق امرأته ثلاثا فی مجلس وهی حائض فلیس بشئ.(ابا عبدالله(ع) فرمودند: کسی که در یک مجلس همسرش را سه طلاقه کند و نیز حائض باشد هیچ ارزشی ندارد. (طلاق باطل است))وسائل الشیعة (آل البیت)، شیخ حر عاملی، ج 22، ص 21 .

سخن فوق از امام صادق(ع) در مورد سه طلاقه، نشان میدهد که از دید شیعه سه طلاقه عملی غلط است پس چگونه یکی از پیشوایان شیعه چون امام حسین، بدان دست میزند؟

سوم:

یکی از شرائط طلاق حضور دو شاهد عادل می باشد که در داستان فوق این امر رعایت نشده است.

قرآن می‌فرماید:

وأشهدوا ذوی عدل منکم.(دو عادل از بین خودتان به شهادت بگیرید) (طلاق/2)

تلک حدود الله ومن یتعد حدود الله فقد ظلم نفسه.(این حدود الهی است و هر کس از آن تعدی کند بر خودش ظلم نموده است) (طلاق/1)

و نیز امام صادق علیه السلام می‌فرماید‌:

ولا یجوز الطلاق إلا بشاهدین ...(طلاق جایز نمی‌باشد مگر با حضور دو شاهد.)وسائل الشیعة (آل البیت)، شیخ حر عاملی، ج 22، ص 25 .

چهارم:


در داستان فوق امام حسین علیه السلام‌ به عبدالله سلام می فرماید: بل أدخله علیک حتى تبرئی إلیه منه کما دفعه إلیک.(تو داخل منزل من شده و با ارینب ملاقات کن و با تحویل اموال خود ذمه او را بری کن.) و این نیز با سیره اهل بیت علیهم السلام‌ و غیرت مردانگی عرب سازگاری ندارد که یک مرد اجنبی و نامحرم را به اندرون خویش راهنمایی کنند.گذشته از این که بری شدن ذمه نیازی به خلوت با نامحرم ندارد.

پنجم:

گذشته از بطلان قطعی روایت فوق به اندازه کافی در اسباب و عوامل زمینه ساز واقعه کربلا در کتب شیعه و سنّی بحث شده است که هیچ جای شک و شبهه باقی نمی‌گذارد تا نوبت به طرح این شبهه سست و بی اساس برسد.

ششم:

با صرف نظر از تمامی اشکالات موجود که ذکر شد اگر چنان‌چه این داستان بدون مواردی که با مقام عصمت و سیره اهل بیت منافات دارد صحت می‌داشت و اتّفاق افتاده می‌بود، در حقیقت امام علیه السلام‌ با این کار خود، از طرفی جنایات معاویه و یزید را برای مردم اثبات می‌کند که این ها برای رسیدن باامیال شوم وشیطانی خود به هرکاری دست می زدند.و از طرفی دیگر با این کار از پاشیده شدن یک زندگی موفق وگرم جلوگیری کرده است.

حال برای این افراد مغرض سخن امام حسین را تکرار میکنم: اگر دین ندارید و باوری به معاد ندارید اقلا در این دنیا آزاده باشید


منبع: سایت پاسخگو و سایت ولیعصر

حسین بن علی و یزید بن معاویه از کودکی در یک کوچه و در همسایگی هم بزرگ شده بودند . در همسایگی آندو دختر زیبایی بنام ارینب زندگی میکرد که هردو آنها عاشق و شیفته او بودند . یزید آدم احساساتی بود و شعر می سرود.
و اینک دنباله ماجرا...

درباره «ارینب» و ازدواج امام حسین(ع) با وی در برخی کتاب‌ها از جمله «الامامه و السیاسه» ابو محمد عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری مطالبی آمده، که خلاصه آن چنین است:
یزید عاشق «ارینب» دختر اسحق می‌شود. ارینب در زیبایی و ادب و کمالات، شهرتی درخور داشت. معاویه از جریان آگاه شد و به یزید وعده داد که او را به مقصود برساند. «ارینب» با پسر عمویش «عبدالله بن سلام» که از شخصیت‌های معروف بود، ازدواج کرد و در عراق با همسر خود زندگی می‌کرد. عبدالله از سوی معاویه در عراق مسئولیتی داشت. معاویه او را از عراق به شام احضار کرد و توسط ابو هریره و ابو درداء به وی گفت: دوست دارد دختر خود را به ازدواج تو درآورم،‌چون از جهات مختلف شایستگی داری داماد خلیفه باشی. عبدالله پذیرفت، آن دو جریان را به معاویه گزارش کردند. معاویه پیش از این، به دختر خود گفته بود که اگر آن دو نزد تو آمدند که تو را برای عبدالله خواستگاری نمایند، موافقت کن،‌ ولی به آنان بگو: در صورتی موافقت می‌کنم که عبدالله، همسر خود را طلاق دهد. عبدالله که فریب معاویه را خورده بود، همسر خود را طلاق داد و از معاویه درخواست کرد به وعدة خود وفا کند، معاویه پاسخ داد: اگر دخترم رضایت دهد، می‌پذیرم.
آن دو نزد دختر معاویه رفتند و جریان طلاق «ارینب» را به او گفتند دختر معاویه پاسخ داد: باید درباره این موضوع اندیشه و مشورت نمایم.

مدتی گذشت تا عِدّه «ارینب» سپری شد. مجدداً آن دو نزد دختر معاویه رفتند اما پاسخ منفی داد و گفت: این ازدواج به مصلحت من نمی‌باشد!
سپس معاویه، ابو درداء را به عراق فرستاد تا «ارینب» را برای یزید خواستگاری نماید.
چون وی وارد عراق (کوفه) شد، فهمید که امام حسین(ع) هم در عراق است. تصمیم گرفت در آغاز خدمت امام برسد، بعد مأموریت خود را انجام دهد. چون خدمت امام رسید، حضرت فرمود: برای چه به عراق آمده‌ای؟ ابو درداء موضوع را به امام گفت، امام فرمود: من هم تصمیم داشتم کسی را نزد «ارینب» برای خواستگاری بفرستم. اکنون که نزد او می‌روی، پیام مرا نیز به او برسان. ابو درداء چون نزد ارینب رفت او را برای امام و یزید خواستگاری نمود. «ارینب» با وی مشورت کرد که کدام خواستگار بهتر است، ابو درداء پاسخ داد: امام برای همسری با تو شایسته‌تر است. امام با همان مهریه‌ای که بنا بود یزید بدهد، «ارینب» را به عقد خود درآورد.
عبدالله همسر سابق که در شام بود، مورد بی مهری معاویه واقع شد و حقوق او را قطع کرد. عبدالله به سبب اموالی که نزد همسر خود به امانت گذاشته بود،‌ رهسپار عراق شد و موضوع امانت را با امام حسین مطرح کرد. آن گاه برای گرفتن اموال خود نزد همسر سابقش رفت و اموال خود را دریافت کرد.
آن دو چون به یاد گذشته افتادند، متأثر شدند و هر دو به گریه افتادند. امام با دیدن آن صحنه نسبت به آن دو ترحم کرد و فرمود:
باش که او را سه طلاقه کردم.!
.
سپس دستور داد تمام مهریه او را بدهند. آن دو خواستند به عنوان تشکر اموالی را به امام بدهند، که حضرت نپذیرفت و فرمود: پاداشی که امید است به من داده شود، بهتر از اموال است، سپس آن دو دوباره با یکدیگر زندگی کردند.
بر اساس آنچه در داستان آمده،‌ این جریان بعد از ولایتعهدی یزید رخ داد.(1)
توجه به این مطلب نیز ضروری است که در هیچ کدام از منابع نیامده که علت یا یکی از علت‌های واقعه کربلا، این جریان است و یزید به جهت کینه‌ای که در این باره از امام حسین داشت، با حضرت جنگ کرد.
پی‌نوشت‌ها:
1ـ الامامه والسیاسه، ص 166 ـ 173.
2ـ ابن عبدالبرّ،‌الاستیعاب، ج 3، ص 1229 ـ 1230؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج 4، ص 622؛ ابن اثیر الکامل، ج 3، ص 129.
3ـ دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 4، ص 459.
4ـ ابن شهرآشوب، مناقب، ج 4، ص 43 ـ 44؛ بحار الانوار، ج 44، ص 171 ـ 172.
5ـ محمد بن ابی طالب حسینی کرکی، تسلیة المُجالس وزینة المَجالس، ج 2، ص 54 ـ 58.
6ـ همان، ص 11 ـ 16 (مقدمه کتاب).
7ـ الذریعه، ج 11، ص 294.
8ـ تسلیة المُجالس وزینة المجالس، ج 1، ص 51 ـ 52.
9ـ رسول جعفریان، تأملی در نهضت عاشورا، ص 340.
10ـ میرزا عبدالله افندی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج 2، ص 190.
11ـ تأملی در نهضت عاشورا، ص 340. .

---------------------
قول : عاشورا ؛
________________________________________
بياييد به قضيه بگونه اي ديگر بنگريم .
دهم عاشوراي سال 61 مصادف با 21 مهرماه 59 خورشيدي و دهم اكتبر 680 ميلادي است . در اين ماه از سال هوا رو به سردي ميگذارد لازم به توضيح است كه در زماني كه زمين اينقدر آلوده نبود ، هوا از نيمه دوم شهريور ماه رو بسردي گذاشته و در مهرماه كاملا خنك بوده است . عراق سرزميني جلگه اي و حاصلخيز ميباشد و يافتن كويري خشك و بي آب و علف ( آنگونه كه شيعيان ميگويند )در آن سخت است . كربلا دقيقا در كنار رود فرات و تقريبا در مدار جغرافيايي شهر اصفهان قرار دارد و خشك بودن و بياباني بودن آن در سال 680ميلادي كمي نامحتمل است ! بستن آب رودخانه فرات در طول چندين كيلومتر بسيار نامحتمل است . سقاهاي حسين چرا نتوانستند از رود به اين عظمت آب بردارند يا راويان شيعه ، شيعيان را .... فرض كرده اند كه شق دوم محتمل تر است !
با تمام مفروضات فوق پيدا كنيد پرتقال فروش را !!

________________________________________
تازه اگر هم فرض کنیم که همه ی این داستان پر سوز و گداز درست بوده: یعنی هوا در 21 مهر واقعاً گرم بوده و شمر هم توانسته راه دسترسی به فرات را بر حسین (ع)ببندد، و کربلا هم واقعاً بیابان برهوت بوده، باز هم یک دریاچه ی وسیع آب شور به نام بحیرة ملح در سمت دیگه ی فرات هست (شکل زیر) که فاصله ی آن با کربلا (فلش سبز) حتی کمتر از فاصله ی کربلا تا فرات (فلش قرمز) است.

با توجه به اینکه 1400 سال به قدر یک چشم بر هم زدن زمین شناسی است، بعید است که این دریاچه آن زمان وجود نداشته باشد پس اگر حسین یا یک نفر از دارودسته اش یک ذره جغرافی می دانست و به قدر علوم دوم دبستان معلومات علمی داشت، باید می دانست که بحیرة ملح آنجا هست و به راحتی با ابتدایی ترین وسایل می توان با کمک نور خورشید آب شور را تقطیر کرد. در این صورت اهل بیت تشنه نمی ماندند

نتیجه ی منطقی: علم لدنی امام (!)، جغرافیا یا علوم تجربی را شامل نمی شده است

http://www.secularismforiran.com/karbala11.gif

نوره کشی حسین در روز عاشورا

(نوره = واجبی)
خود محاسبه کنید که چند لیتر آب برای پاک شدن تمامی پیکر سه عرب از مو و پشم لازم است و در مقابل، این مقدار آب تا چه مدت رفع کنندۀ تشنگی انسان خواهد بود !!!

http://i26.tinypic.com/27xhmc.jpg
جلد پنجم تاریخ کامل نوشتۀ عزالدین ابن اثیر

==========اين مطالب نقل قول است و اميد است جوابي بر ان بيابيم !! براي مشاهده تصاوير به لينكي كه گذاشتم برويد!

داستان عشقی امام حسین و ارینب و کینه معاویه

3ـ در هیچ کدام از منابع شیعه و سنی ذکر نشده که امام حسین بعد از شهادت علی(ع) و رفتن به مدینه، در اواخر سلطنت معاویه، به عراق (کوفه) آمده باشد و مدت نسبتاً طولانی درنگ نموده تا در آنجا ازدواج نماید.
---------------------------

باز هم همان انحراف.
در حالی که در روایت چنین قید زمانی دیده نمی شود.

دیگر ایرادات هم پرداختن به منبع روایت است.
خوب دوستان !
همینطور که مملکت رو در سوگ حسین فرو رفته و مردم با چشم گریان به دنبال قیمه در این سرما کوچه هارو بالا و پایین میکنند تصمیم گرفتم این تاپیک رو باز کنم تا هر کس هر مورد جالبی در مورد عاشورا میدونه بنویسه ...
خودم به چند تا نکته شروع میکنم ( خلاصه میگم که جای بحث بمونه )

1 . امام حسین بیعت نکرد و به دستور خدا که معلوم نیست از کجا رسید از مدینه به مکه رفت ! بعد از 4 ماه هم در مکه ماندن کماکان زنده بود و خطری تهدید نمیکرد ... بعد تصمیم به رفتن به کوفه گرفت ( به خاطر دعوت مردمش ) و در بین راه مشخص نیست یا من نمیدونم چطور سر از کربلا در آورد . کربلا دز 2000 کیلومتری مدینه قرار داره و حتی سر راه مکه و کوفه هم نیست ... خوب اگه این قیام بود چرا در مکه و مدینه قیام نکرد ؟ آیا این یک قیام در 2000 کیلومتر اونورتر از مدینه بوده ؟! علتش !؟ و جالب اینجاست مگه کسی به همراه زن و بچه و کودک 6 ماهه به جنگ میره ؟!
پس قیام عاشورا چه شد ؟

2. کربلا صحرا نیست و جلگه و کشتزار هست : طبق عکسهایی از google earth خودتون مشاهده کنید :

http://i2.tinypic.com/vdl4pf.jpg

http://i2.tinypic.com/vdlrah.jpg

کربلا در کنار رود فرات هست ... و نه تنها امکان وجود صحرا نیست بلکه با کندن زمین هم میتونستن به آب برسن ... عده ای هم که مطرح کردند خاک کربلا از رس و لای هست و امکان کندن چاه به راحتی وجود ندارد باید بگم که طبق بحثی که در مورد جلگه بودن کربلا کردیم این قضیه امکان ندارد و حتی در صورت امکان تا عمق 40 یا 50 متری نهایتا به آب میرسیدند که قبل از روز 7 محرم تعداد یاران امام به حدی بود که این کار رو بکنند .
حالا یه سری بحث های جالب در مورد عروسی بعصی از امامزادگان ( قاسم ) در شب عاشورا و غسل آنها مطرح میشه که من نمیدونم چطور میتونستن غسل کنن ولی کمی آب برای علی اصغر نبوده !!
در ضمن امکان استفاده از شیر حیوانات اهلی هم بوده که برای مصرف غذایی همراهشون بوده
خوب پس صحرای کربلا چه شد ؟ تشنگی امام و علی اصغر 6 ماهه چی ؟!

3.وقتی صحبت از گرمای سوزان و نمیدونم آفتاب داغ میکنید یادتون باشه عاشورا در تابستان نبوده عاشورا در روز 21 مهر و در فصل پاییز بوده ...
خوب پس گرمای سوزانه صحرای کربلا چی شد ؟ گرمایی که نه به فصلش میخوره نه به صحرایی که صحرام نیست !

حسین128;6349 نوشت:
تازه اگر هم فرض کنیم که همه ی این داستان پر سوز و گداز درست بوده: یعنی هوا در 21 مهر واقعاً گرم بوده و شمر هم توانسته راه دسترسی به فرات را بر حسین (ع)ببندد، و کربلا هم واقعاً بیابان برهوت بوده، باز هم یک دریاچه ی وسیع آب شور به نام بحیرة ملح در سمت دیگه ی فرات هست (شکل زیر) که فاصله ی آن با کربلا (فلش سبز) حتی کمتر از فاصله ی کربلا تا فرات (فلش قرمز) است. با توجه به اینکه 1400 سال به قدر یک چشم بر هم زدن زمین شناسی است، بعید است که این دریاچه آن زمان وجود نداشته باشد پس اگر حسین یا یک نفر از دارودسته اش یک ذره جغرافی می دانست و به قدر علوم دوم دبستان معلومات علمی داشت، باید می دانست که بحیرة ملح آنجا هست و به راحتی با ابتدایی ترین وسایل می توان با کمک نور خورشید آب شور را تقطیر کرد. در این صورت اهل بیت تشنه نمی ماندند نتیجه ی منطقی: علم لدنی امام (!)، جغرافیا یا علوم تجربی را شامل نمی شده است.


از آنجائیکه خاموش ساختن خورشید و حتی بستن و مانع تراشی بر سر راه نورانیت اشعه های آن برایشان میسر نبوده لذا معاندان و دین ستیزان همیشه از پرداختن به اصل و ریشه و حقایق روشن و نورانی پیرامونی خورشید، گریزان و ترسناک بوده اند و به جای آن به طرح موضوعات بسیار بسیار جزئی که در برابر عظمت و نورانیت وجودی خود اهل بیت (ع) و راه و روش آن بزرگواران بمثابۀ قطره ای در برابر اقیانوس بی انتها بوده دل خوش می کردند که این گواهی روشن بر ضعف و زبونی و اوج خواری ایشان است.

از طرح مسائلی نظیر اینکه امام حسین چه کسی بود؟ چه جایگاهی در نزد رسول اکرم داشت؟ چرائی این جایگاه در نزد پیامبر (ص)؟ آیا اینهمه تکریم و احترام پیامبر (ص) در نزد مردم تنها ابراز عواطف و احساسات پدر و فرزندی بود؟ چرا پیامبر در روایات متعددی سفارش اهل بیت و امام حسن و امام حسین (ع) را کرده بودند؟ مگر نه اینکه حسین (ع) یک از پنج تن اصحاب کساء بود؟ مگر نه اینکه بنقل از شیعه و سنی او هم مشمول آیۀ تطهیر بود؟ مگر نه اینکه جزو معدود کسانی بود که در جریان مباهله با پیامبر بود؟ و ...

اصولاً فلسفۀ حرکت امام حسین (ع) به سمت کربلا چه بود؟ چرا امام حسین (ع) در زمان معاویه به همان شیوۀ صلح برادرش امام حسن (ع) پایبند بود اما در زمان یزید به قیام اقدام نمود؟ چرا با یزید بیعت نکرد؟ چرا با خانواده به کربلا رفت؟ و ده ها سؤال دیگر ... که اهمیت حرکت اباعبدالله الحسین (ع) را روشن می کند.

البته از آنانی که به جای پیگیری نشانه های کشف حقیقت در جریان کربلا و قیام امام حسین (ع) بدنبال مسائلی مثل آب و تشنگی و بررسی وضعیت جغرافیائی سرزمین کربلا، وضعیت آب و هوائی آن و از قبیل آن می افتند چه انتظاری می رود.

ایشان یا دشمنان دین و حقیقت و مکتب نورانی اهل بیت (ع) هستند که در طول تاریخ از هیچ تلاشی برای خاموشی و کمرنگ شدن این حادثۀ عظیم، بی بدیل، نورانی و جهت بخش دریغ نکرده اند.

و یا از سر ناآگاهی و بدون توجه به آنهمه حقایق بزرگ، راهگشا و جهت بخش و بدون شناخت به مقام و منزلت و قدرت امام (ع) به عنوان حجت و خلیفۀ خدا تصور کرده اند که امام در آن شرایط حساس کربلا، بیچاره و زبون قطره ای آب بوده است



غافل از اینکه امام (ع) مظهر علم و قدرت خداوند است اگر اراده می کرد به اذن خدا به آب و آسایش و راحتی و غلبه بر لشکر سی هزار نفری و تا دندان مسلح عمر سعد دست می یافت.



وضعیت جامعۀ اسلامی بعد پیامبر اکرم (ص) به سمت و سویی رفته بود که امام حسین (ع) باید علیه این وضعیت نامبارک که می رفت آخرین نفس های باقیماندۀ دین را بگیرد خروج و قیام کند. و این قیام باید با همۀ اقتضاءات آن به گونه ای اتفاق می افتاد که دیگر هیچ عذر و بهانه ای برای هر مسلمان موحدی باقی نماند به عبارتی باید همۀ حجت ها را تمام می کرد.

اگر امام حسین (ع) با همۀ کسان و بستگان، زن و فرزندانش و آل الله نمی رفت. مردان همه شهید نمی شدند و زنان و کودکان به اسارت نمی رفتند، این اتفاق نمی افتاد و تلألؤ آن جهانی و همه گیر و جاودانه نمی شد.

و نیز در وجود آیندگان این حرارت و عشق و معرفت و ایمان به راه و حرکت امام (ع) ایجاد نمی شد اگر سوز و عطش و تشنگی و حماسه و اخلاص و شجاعت و ایثار و ... توأمان نمی گشت.

امام حسینی که در برابر قدرت یزید بن معاویه و تهدید او می فرماید: "هیهات منا الذله" چگونه می شود که برای عشق به نماز و قرائت قرآن می خواهد که از لشکر عمر سعد یک شب دیگر مهلت بگیرند. برای نماز ظهر مجدداً طلب مهلت می کند. به حالتی ملتمسانه از لشکر برای طفل رضیعۀ خود علی اصغر طلب آب می کند.

اینها همه برای اهل معنا پیام دارند و اگر نبود این جلوه های زیبا و روشنائی بخش که حقیقتاً چه زیبا زینب (س) فرمود: "وما رأیت الا جمیلاً"، حرکت و قیام الهی اباعبدالله الحسین (ع) که برای احیای امر بمعروف و نهی از منکر و نماز و در جهت اصلاح امت جد بزرگوارش انجام شده بود
در همان کربلا مدفون و به فراموشی سپرده می شد و حتی نام و یاد آن از صفحۀ روزگار محو می گشت.

حال هر صاحب اندیشه و خردی، هر اهل معرفت و معنائی و هر اهل ایمان و حقیقتی بدنبال اندیشه و تفکری می گردد که در پس این حرکت و قیام خوابیده و بدون توجه به ظاهر بدنبال معرفت معنا و کنه قیام حسینی و جلوه های زیبای معرفتی امام و اصحاب اوست و بدور از تشکیک و تردید در برخی جزئیات اقوال تاریخی که مصون از تحریف و غلو نبوده، یا توسط معاندان و دین ستیزان و حاکمان ظلم و جور اموی و عباسی و یا توسط غالیان به خلاف رواج یافته اند. بدنبال حقایق ناب و پیام ها و عبرت های عاشورائی و حسینی می گردد.

انتخاب و اختیار با خود انسان است یا در پی خار و خاشاک و علف های هرزی که در هر باغ و بستانی می رویند برود و نصیبش همان گردد که در پی آنست. و یا در پی درخت های پر میوه و گلهای متنوع و خوشبوی باغ و بستان حقیقت باشد تا روح و روان و سیری و سیراب شدنش نصیب گردد.

در پایان اگر چه با دلایلی دیگر می توان ثابت نمود که این گونه اقاویل سخن بطالان و رهزنان و دون فکران است اما در این مجال به همین اندازه بسنده می کنیم.

پاسخ به برخی مطالب که نشان از عدم اعتقاد سائل به علم و عصمت و قدرت امام است از حیز انتفاع خارج است. قبل از ورود به اینگونه مسائل لازم است پرسنده را از علم و عصمت و قدرت امام آگاهی داد.

به عبارتی بررسی برخی مسائل برون دینی و برون مذهبی است و تا آنها حل و فصل نشود پرداختن به مسائل درون دینی و درون مذهبی بلا فایده است.

موفق باشید ...

قيامت بي حسين غوغا ندارد
شفاعت بي حسين معنا ندارد
حسيني باش كه در محشر نگويند
چرا پرونده ات امضاء ندارد


محبت حسین علیه السلام در قلوب مومنین حراراتی ایجاد کرده که تا ابد سرد نخواهد شد
بگذار آب در هاونهایشان بکوبند ویاوه هایشان را بسرایند که کردار ایشان به کم خردی ماند که با یک دستش بخواهد جلوی امواج خروشان اقیانوس را بگیرد.


عالم همه قطره و درياست حسين
خوبان همه بنده و مولاست حسين
ترسم كه شفاعت كند از قاتل خويش
از بس كه كَرَم دارد و آقاست حسين

در مورد تاریخ ذکر شده وقایع دشت کربلا و بستن دهان برخی جاهلان فرصت طلب و بی ادب همین اندازه کافیست که بدانید در تاریخ 21 مهر سال 59 بدلیل شرایط جغرافیایی متفاوت کره زمین در آن زمان، دمای هوا در اواسط روز تقریبأ چیزی بین 40 تا 45 درجه بوده که تاب تحمل چنین دمایی حتمأ نیاز به آب کافی داره. اگه در ظهر روز 21 مهر در شهر کربلا باشید دما نزدیک به 38 درجه است. اگه باور ندارید روز 21 مهر ماه به سایت لینک برید.
لازم است بدانید افسانه ارینب افسانه ای است که توسط سایتهایی چون ? برای رنگ دینی بخشیدن به داستانهای خرافی گسترش داده می شود. با توجه به سابقه اسلام ستیزی چنین سایتهایی پر واضح است که اینها هدفی جز تفرقه افکنی و آلوده کردن اذهان عمومی را ندارند.
در ضمن به نظرم انتخاب نام مبارک "حسین" برای کاربر "حسین128" با چنین عقاید ملحدانه ای خارج از منطق است:ghash:. نظر شما دوستان چیه؟

با سلام

چند توصیه برادرانه و مهم به جناب عزیزم حسین 128

عزیز برادر برای ما وشما زیبنده نیست که برای امر مهمی که این همه مردم ان را بزرک می شمارند و عزیزش می دارند این کونه با تمسخر و دون شان عالم دنبال حقیقت سخن راند

هرچند شما در مورد ماه محرم و عزاداری سخنانی را شندیده اید ولی این سند نمی شود که هر چه می خواهیم بکوییم

بیاییم باهم از هر جایی که می خواهیم سوال کنیم و مطلبی از عالمان بیاموزیم یا اکر چیزی بیشتر می دانیم در سدد هدایت دیکران از کمراهی باشیم

بیاییم انچه می دانیم و انچه نمی دانیم را بر روی هم کذاریم از جایی که نمی دانیم بپرسیم و طرحی نو و منطقی در اشنایی با واقعه عاشورا دراندازیم و باشد راهی برای مباحثه و مناظره و رسیدن به حقیقت

جناب عزیز

سوالاتی را که پرسید ه اید را دسته بندی کرده و از هر جا که دوست دارید شروع می کنیم
 

با عرض سلام و عرض تسلیت

خواهشمندم دوستان تاپیک را منحرف نکنند، اینکه زمین عراق چگونه بود و هوا چگونه بود به تاپیک ارتباطی ندارد.

با سپاس

«يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ » الْكافِرُونَ (32توبه)

«يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» (8صف)

« اشهد انک نور الله الذی لم یُطفا و لا یطفا ابدا» مصباح کفعمی ، زیارت امام حسین در نیمه شعبان

درباره شبهه ازدواج امام حسین با ارینب به پست « افسانه ارینب » در انجمن تاریخ - اهل بیت - امامان شیعه مراجعه کنید.
سایر شبهات بی اساس و غیر مستند هم که بر فرض اثبات چیزی از عظمت امام حسین و هدف مقدس آنحضرت نمی کاهد نشان از عدم آگاهی و تسلط شبهه پراکنان بر منابع و اصول معتبر شیعی دارد و متاثر از سایتها و دایرة المعارف های ضد شیعی مستشرقان و اذناب آنها می باشد که به جای پرداختن به محتوی و اهداف سید الشهدا روی حواشی و شبهات مبتنی بر مطالب و دلائل سست مانور می دهند.
هیچ مسلمانی در مورد قیام امام حسین در مقابل ظلم و ستم و فساد و شهادت آنحضرت در راه احیاء دین خدا و سیره رسول خدا شکی ندارد .
سوال می کنیم : علی رغم تلاش فراوان بنی امیه و بنی عباس و طواغیت برای از بین بردن یاد نهضت امام حسین و آثار آن ، چه عاملی باعث جاودانگی نام و قیام امام حسین ع در عالم شده است آیا جز با خواست و اراده الهی امکان دارد ؟ آیا می توان با اراده خداوند مبارزه کرد؟چه کسی آتش عشق امام حسین را در دل میلیونها مسلمان و غیر مسلمان آزاده نهاده است و روز به روز آنرا پر فروغتر می کند.

غسل کردن امام حسین علیه السلام واصحابش در شب عاشورا


با اینکه پاسخ به انسانهای هتاک را درست نمی دانم اما برای روشن شدن افکار کسانی که این صفحه را مطالعه میکنند این مطلب را درج نمودم

در طی دو یا سه روز آخر در صحرای کربلا، اهل بیت حضرت سیدالشهداء(ع) از دسترسی به آب منع شده بودند؛ ولی یاران آن حضرت ـ و خصوصا عباس(ع) ـ گاه و بیگاه به شط حمله می کردند و مشک هایشان را پر از آب می کردند و در میان کاروان پخش می کردند. این چند نوبت اتفاق افتاده است و ظاهرا تشنگی به طور جدی تا بلند شدن روز در عاشورا، در میان کودکان وجود نداشته است؛ و احتمالا این امید وجود داشته است که باز هم در روز عاشورا این اتفاق بیفتد و بتوانند آب از دجله برگیرند، و به همین خاطر در شب عاشورا اصحاب سیدالشهداء با همین آب های غنیمتی غسل و نظافت کردند.
همانطور که می دانیم حضرت ابوالفضل(ع) در روز عاشورا وقتی ذخیره آب تمام شد، و تشنگی غالب شد، به نهر فرات زد و در همین راه جان خود را تقدیم معبود کرد.

بابا شما عادت داريد تد يكي بهخواد به قول شعار سايتتون پرسشگري را تجربه كند بريزيد سرش و بهش توهين كنين ؟؟؟؟

تو پست من يه نگاه با دقت بندازيد كاملا مشخصه كپي پيست كردم و اتفاقا نوشتم كه دوستان !!!!!!!!! اين نوشته نقل قول است و من فلك زده اومدم تو سايت شما دنبال جوابش بگردم!!!

عجبا!!!!!!!

خب در مورد اينكه شب عاشورا اينقدر آب بوده كه نوره كشي كرده اند نوشتيم ...پس نبود آب فقط روز عاشورا بود ...آيا به علت يك نيمروز شير مادر حضت علي اصغر خشك شد و اون فريادهاي العطش العطش رفت آسمان؟

دوما اون مطلب در مورد ((اگر هم فرض کنیم که همه ی این داستان پر سوز و گداز درست بوده: یعنی هوا در 21 مهر واقعاً گرم بوده و شمر هم توانسته راه دسترسی به فرات را بر حسین (ع)ببندد، و کربلا هم واقعاً بیابان برهوت بوده، باز هم یک دریاچه ی وسیع آب شور به نام بحیرة ملح در سمت دیگه ی فرات هست (شکل زیر) که فاصله ی آن با کربلا (فلش سبز) حتی کمتر از فاصله ی کربلا تا فرات (فلش قرمز) است.
))

جوابي نديدم
.......
ضمنا در مورد شبهه جريان ارينب و.... من متن كل مطلبو با منابعش كپي كردم اينجا!! منابعش يكي دوتا نبود!!!
و گويا امام حسين نيز نقش محلل رو داشتند!

حسین128;6472 نوشت:
بابا شما عادت داريد تد يكي بهخواد به قول شعار سايتتون پرسشگري را تجربه كند بريزيد سرش و بهش توهين كنين ؟؟؟؟ تو پست من يه نگاه با دقت بندازيد كاملا مشخصه كپي پيست كردم و اتفاقا نوشتم كه دوستان !!!!!!!!! اين نوشته نقل قول است و من فلك زده اومدم تو سايت شما دنبال جوابش بگردم!!!

شما میتوانستید مطالبتان را ویرایش کنید ومطالب موهن آنرا حذف کنید در این صورت با خیال راحت به پاسختان میرسیدید ومرتکب توهین هم نمی شدید (هرکس که راضی به فعل بد قومی باشد از آن قوم به حساب می آید)

منم كلي ويرايش كردم اصلا مطلب نصف شد اينقدر از سر و تهش زدم!!!:Labkhand:
براي ديدن اصل مطلب به سايت گفتگو مراجعه فرماييد!!!!!!!!!!

ضمنا اون لينكي كه كاربر شهرام با علامت سوال مشخص كرده ودند باز نشد!!

پاسخ به سوالات فراموش نشود!!

حسین128;6349 نوشت:
(نوره = واجبی) خود محاسبه کنید که چند لیتر آب برای پاک شدن تمامی پیکر سه عرب از مو و پشم لازم است و در مقابل، این مقد
ار آب تا چه مدت رفع کنندۀ تشنگی انسان خواهد بود !!

[=&quot][[=&quot]quote[=&quot]=حسین128;6349]خود محاسبه کنید که چند لیتر آب برای پاک شدن تمامی پیکر سه عرب از مو و پشم لازم است و در مقابل، این مقدار آب تا چه مدت رفع کنندۀ تشنگی انسان خواهد بود !!! [/[=&quot]quote][quote[=&quot]=صدیق;6369]حسین بن علی و یزید بن معاویه از کودکی در یک کوچه و در همسایگی هم بزرگ شده بودند . در همسایگی آندو دختر زیبایی بنام ارینب زندگی میکرد که هردو آنها عاشق و شیفته او بودند . یزید آدم احساساتی بود و شعر می سرود. [/[=&quot]quote[=&quot]][=&quot]

[=&quot]دوست عزیز نخست به عرض عالی می رسانم ،استاد کمیل نسبت به عمده پرسشهای مطرح شده پاسخ بسیار محققانه ای ارائه فرموده اند http://www.askdin.com/showthread.php?p=6171[=&quot]

[=&quot]اما درباره همسن بودن امام حسین و یزید و هم بازی بودنشان باید به عرض برسانم ،امام حسین بیش ازبیست و چند سال از یزید بزرگتر است و این فاصله سنی اجازه همبازی بودن را نمی دهد . امام متولد سه شعبان سال چهار هجری است ،درحالی که یزید درسال 64به سن سی و هشت سالگی[=&quot][1] به هلاکت رسیده است .اما درباره مصرف آب و نوره کشی ،لازم است بگویم که آب درآن شب جیره بندی شده و هیچ گونه دسترسی به آب در کربلا نبوده است . اینکه در فلان جا آب بود وامام نرفته که بیاورد ادعایی است که امروز مطرح می شود و هرگز سابقه ای در طول این زمان 1400 ساله ندارد.پس ادعایی جدید و یقینا بلادلیل است .و الا همان موقع به حضرت این خرده گیری ها ،در متون مخالفین می شد .اما اینکه نوره کشیدن پس لابد نفری یک بشکه !!!آب مصرف کردند حرفی بدون دلیل است . شما اگر سری به روایات اسلامی بزنید می بینید وضوی اسلامی را می توان با یک لیوان و حتی کمتر انجام داد و شرط صحت را نیز رعایت کرد . در غسل هم اگ رآب بیشتراز سه لیتر مصرف شود اسراف شمرده می شود . و درباره نوره کشی ،به عرض برسانم که نوره رابه تمام هیکل نمی کشند . بلکه استعمالش در حد رعایت نظافت .... بود .امام فرمود [=&quot]:[=&quot]قوموا فاشربوا من الماء یکن آخر زادکم و توضائوا و اغتسلوا و اغسلوا ثیابکم لتکون اکفانکم [=&quot][2]( هرچه می خواهید آب بنوشید که آخرین روزی شماست و از این آب وضو بگیرید ، غسل کنید ،لباسهایتان را بشوئیدکه همین لباسها کفن شما خواهد بود ). این پس از هجوم یاران امام به شریعه و آوردن بیست مشک آب بود . شما تصور کنید بیست مشک آب حدود بیست لیتری ،برای کاروانی که تنها رزمندگانش حدود 134 نفرند و بقیه زن وبچه اند ،چقدر دوام می آورد .و پس از حمله به فرات بود که ،خیمه نظافت برپا شد و امام حسن و دیگران به ترتیب برای نظافت وارد آن می شدند .[=&quot]

[=&quot].همانگونه که گفته شد ادعاهایی بی اساس مطرح شده که متون تاریخی یاری نمی رساند و در واقع نوعی تلاش برای جلوگیری از تاثیرات قیام امام حسین در نسلهای بعدی است .[=&quot]

[=&quot]

[=&quot]

[=&quot]


[=&quot][1] [=&quot]-المعارف ابن قتیبه ،ص 198؛ سیر اعلام النبلا ج 4 ص 36

[=&quot][2] [=&quot]- امالی صدوق ص 133، 134 بحار ج 44 ص 44

[=&quot]سلام [/]

[=&quot]اين عقيده وارد كنندگان شبهه در مورد قيام امام حسين (ع) است به كمك اين شبهه و ديگر شبهاتي كه توي همين تاپيك وارد كردن ميشه باطل بودن عقايدشون رو ثابت كرد[/]

[=&quot]"[/][=&quot]سالهاست مردم ما برای حسین بر سر و سینه میزنند در حالی که نمیدانند او را برای چه کشتند: یکی از سرداران یزید زنی زیبا به نام اورینب داشت و یزید عاشق وی شد و شعرهای فراوان در مدح او خواند. از سویی با نامه های کوفیان، حسین مصمم میشود که به کوفه برود. در دمشق یزید با راهنمایی معاویه سردار را به سفر میفرستد و وقتی سردار برمیگردد شهر را از این شایعه پر میکنند که اورینب در غیاب شوهر زنا کرده است. شوهر هم فورا" زن را طلاق میدهد و حسین فورا" زن را ربوده، عقد میکند. یزید به حسین پیغام داد که اگر سرت را میخواهی زن را طلاق بده. حسین زن را پس نفرستاد و بخواطر نامۀ هانی به سوی کوفه رفت و در کربلا کشته شد[/][=&quot]."[/]

[=&quot]بيايد اين عقايد رو كنار هم بذاريم ببينيم چي ميشه [/]

[=&quot]عقيده اول : امام حسين (ع) با همسر و فرزندانش قيام كرد [/]

[=&quot]عقيده دوم : امام حسين (ع) به خاطر عشق بازي به يك زن كشته شد [/]

[=&quot]عقيده سوم : اورينب زنا كار بوده [/]

[=&quot]عقيده چهارم : امام حسين (ع) اورينب را عقد كرده و پس نفرستاد يعني نگه داشت يعني طلاق نداد و اورينب زن امام حسين (ع) بوده [/]

[=&quot]عقيده پنجم : يزيد به خاطر پس نفرستادن و طلاق ندادن اورينب امام حسين (ع) را كشت [/]

[=&quot]عقيده ششم : يزيد هم عاشق اورينب بوده [/]

[=&quot]عقيده هفتم : يزيد زماني كه اورينب شوهر داشت عاشق او مي شود و دست بردار هم نيست براي ناموس مردم مديحه سرايي هم مي كند . و امام حسين (ع) زماني كه شوهر اورينب او را طلاق مي دهد او را عقد مي كند [/]
[=&quot]

[/]
[=&quot]اين عقايد رو من با توجه به عقايد خودشون طبقه بندي كردم [/]

[=&quot]حالا جمع بندي و نتيجه گيري عقايد ها [/]

[=&quot]طبق عقيده اول و دوم و سوم امام حسين (ع) با همسر و فرزندانش به خاطر عشق يك زن كه زنا كار بوده قيام كرد . اخه كدوم همسر و بچه اي اين كار رو مي كنه . كدوم مادري شش ماهه اش رو به خاطر همچين مساله اي فدا مي كنه .[/]

[=&quot]طبق عقيده چهارم و پنجم اورينب زن امام حسين (ع) بوده و يزيد گفته بوده يا زنت رو به من بده يا مي كشمت .[/]
[=&quot]چه يزيد چشم پاك و معصومي كه همچين ادعايي داشته . اين خودش كلي نشون دهنده شخصيت يزيد است . حالا قيام كي به خاطر عشق بازي به يك زن اونم متاهل بوده .[/]

[=&quot]طبق عقيده پنجم و ششم يزيد به خاطر مساله شخصي سپاه به اون بزرگي رو راه انداخت . ايا حاكم يه مملكت به خاطرمساله شخصي همچين حقي رو داره . تازه اگر هم قيام امام حسين (ع) شخصي بوده سپاهش فقط دوستان نزديك و خانوادش بودن . [/]

[=&quot]عقيده هفتم هم كه ديگه توضيح نمي خواد [/]

[=&quot]كسايي كه شبهات رو وارد كردن چرا فقط قبل از واقعه رو بررسي كردن اون همه رشادت و دلاوري و وقايع اتفاق افتاده توي كربلا رو ظاهرا جرات نمي كنن واردش بشن[/]

[=&quot]گيرم قيام امام حسين (ع) به خاطر عشق بازي بود . كه با شهادت امام حسين (ع) يزيد به هدفش رسيد . يعني يه مسئله بوده بين يزيد و امام حسين (ع) . اسارت و رفتار ناجوان مردانه با بازماندگان عاشورا چه دليلي داره . يعني يزيد حق داشته به خاطر به دست اوردن معشوقش كه همسر داشته همسر معشوقش رو بكشه بعد هم با خانوادش همچين رفتاري رو داشته باشه .[/]

حسین128;6472 نوشت:
خب در مورد اينكه شب عاشورا اينقدر آب بوده كه نوره كشي كرده اند نوشتيم ...پس نبود آب فقط روز عاشورا بود ...آيا به علت يك نيمروز شير مادر حضت علي اصغر خشك شد و اون فريادهاي العطش العطش رفت آسمان؟

اونجائیکه امام بهمراه همراهانش غسل کردند و لباسهایشان تطهیر کردند بئر ابوالفضل در 30 کیلومتری کربلاست اگر تشریف بردید و درب را برای شما باز کردند برایتان تعریف هم می کنند و در تاریخ هم هست.

اما یم سئوال از اساتید گرامی

از زمان علی ع تا زمان امام حسین ع بغیر از امام علی
امام حسن و امام حسین
و حسن بصری نیز با معاویه بشدت مخالفت می کرد.

سئوال من اینجاست



مگر معاویه چه کرده بود که همه این بزرگواران نمی خواستند
سر به تن معاویه بن هنده و یزید باشد

جناب صدیق اشاره ای کردند و گذشتند
حال ببینیم حرف اون آدم در مورد اینکه ما نمی دونیم امام برای چی شهید شد درست است یا خیر

یاحق:Gol:

bina88;32132 نوشت:
از زمان علی ع تا زمان امام حسین ع بغیر از امام علی امام حسن و امام حسین و حسن بصری نیز با معاویه بشدت مخالفت می کرد. سئوال من اینجاست مگر معاویه چه کرده بود که همه این بزرگواران نمی خواستند سر به تن معاویه بن هنده و یزید باشد

?

?



?


شیعیان نمی دانید علی ع حسن ع و حسین علیه السلام برای چه با معاویه و یزید جنگیدند ؟

bina88;32345 نوشت:
شیعیان نمی دانید علی ع حسن ع و حسین علیه السلام برای چه با معاویه و یزید جنگیدند ؟

شیعیان نمی دانید علی ع حسن ع و حسین علیه السلام برای چه با معاویه و یزید جنگیدند ؟

محمد;6501 نوشت:
شما میتوانستید مطالبتان را ویرایش کنید ومطالب موهن آنرا حذف کنید در این صورت با خیال راحت به پاسختان میرسیدید ومرتکب توهین هم نمی شدید (هرکس که راضی به فعل بد قومی باشد از آن قوم به حساب می آید)

برادرجان ادمائی مثل من که معمولا هر روز توی سایت هایی مثل youtube و .. انواع و اقسام توهین های وهابیان و معاندان و .. را مشاهده می کنند این توهین ها را از نوع light حساب می کنند و پوست کلفت می شوند!
متاسفانه کاربران ایرانی به این سایت ها دسترسی ندارند و این به نفع ما نیست و باعث میشه حق مظلوم واقع بشه

bina88;32347 نوشت:
نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : Bina88 شیعیان نمی دانید علی ع حسن ع و حسین علیه السلام برای چه با معاویه و یزید جنگیدند ؟ شیعیان نمی دانید علی ع حسن ع و حسین علیه السلام برای چه با معاویه و یزید جنگیدند ؟


چرا کسی نمی اید بگوید دلیل مخالفت ائمه با معویه و یزید چه بوده ؟

اگر نمی دانید پس به چه خاطر برای امام حسین سینه می زنید ؟

از کجا حقانیت او را فهمیدید ؟



اگر نمی دانید علی به چه خاطر جنگ صفین را با معاویه کرد
چطور شیعه علی شدید ارثا ؟

تمنا میکنم
یکی بیاید بگوید به چه دلیل ائمه با معاویه و یزید می جنگیدید.


ائمه نیاز به شیعه ارثی ندارند
فقط کسی شیعه است که راه و مرام او را پذیرفته و می داند به چه دلیل او برحق است

یاحق

این مطالب را از سایت عزیز
http://qasetin.com/index.php


نقل می کنم
بروید مطالبش را بخونید

ولی دلیل مخالفت ائمه با این شخص را ذکر نکرده
یا ایها الشیعه
من هنوز منتظر دلیل شما
هستم

عدم احترام به پیامبر
سخنان معاویه پیرامون پیامبر

پیر مردی بود از حضرمیان که بسیار عمر کرده بود و سن زیادی داشت. او را نزد معاویه بردند.
معاویه با او به صحبت نشست و از احوال گذشتگان پرسید و درباره بزرگان قریش، سوالاتی پرسید؛ تا این که گفت: محمد را چگونه دیدی؟
پیر مرد حضرمی گفت: محمد کیست؟ معاويه گفت : رسول خدا را مى گويم. حضرمی گفت: پس چرا به ایشان احترام نمى گذارى و نام او را گرامى نمی داری و با عنوان رسول الله صلی الله علیه و آله ياد نمى كنى؟

تاريخ ابن عساكر، ج 3، ص103
اسد الغابة، ج 1، ص 115

جناب غرفان در این صفحه مقاله ای را نقل کرده اند مناز ایشان سپاسگذارم

http://www.askdin.com/showthread.php?t=2414

ولی باز مسئله اصلی را بیان نکردند.

لطفا شما بگوئید

نخیر ؟!!!!!!!!

کسی نمی داند ؟

معاویه چه کاری کرد ائمه با او سر جنگ داشتند ؟

خدا رحمت کند دکتر علی شریعتی رو

معاویه بن هنده بعد از انواع بدعتهائی که در این کتاب برای شما می آورم ( سایت بالا رو گلچین کردم) روزی بالای منبر می رود در شام و به نماز گزاران چنین می گوید.

محمد پیامبر خدا بودنمیگویم نبود من او را می شناختم

او مریض احوال و بدن ضعیفی داشت بطوریکه گاها غش می کرد و هنگامی که بهوش می آمد می گفت به من وحی شده.

سند حرف من تضادی است که در آیات است در جائی می گوید فمن یعمل مثقال ذره ......
و در جائی دیگر می گوید خداوند رحمان و رحیم است اینها با هم نمی خوانند.
شما این حرفها را جدی نگیرید دنیا محل استفاده از نعمتهای الهی هم هست از نعمتهای خداوند لذت ببرید و اگر مرتکب گناهی شدید عیبی ندارد در آخر عمر توبه می کنید گناهانتان را خداوند بخشنده و مهربان می بخشد.
اولین کسی که به ندای شیطان لبیک گفت پسرش یزید بود او حتی سگ و میمون را در آغوش می گرفت و می گفت دارم از نعمتهای خداوند لذت می ربم نهایتا اگر گناهی کرده باشم در آخر عمر توبه می کنم.

پس از این اتفاق و این بدعت که اسلام را به انحرافی بدون بازگشت سوق می داد ابتداعا

حسن بصری رضی الله عنه که آن زمان در شام ساکن بود بر علیه معویه قیام کرد او به کاخ معویه رفت و او را تهدید کرد

بعد از اینکه این خبر به حضرت علی علیه السلام رسید جنگ صفین روی داد و عمر و عاص قرآنها را بر نیزه کرد و عده ای مانند همین عده احمق که هنوزمی گویند علی بین مسلمین جنگ راه می انداخت به علی گفتند که ما برادران مسلمانمان را نمی کشیم.

آری برادر شیعه
دلیل جنگ ائمه با ابن هنده بدعت در دین و انحراف دین به شرک بود.

این کتاب را حتما دانلود کنید و بدانید که برای چه شیعه شدید

الله
یاالله

سلام
با تشکر از دوست عزیزم جناب بینا88
جناب بینا اینجا بیشتر اساتید هر جا دلشون بخواد جواب میدن در صورتی وظیفه
دارند که جوابگو باشند و اگر جوابی نداشتند تحقیق کنند.
من حرفم رو میزنم و هر کی میخواد ناراحت بشه و هر کی میخواد اصلاح کنه
خیلی از اساتید(و دوستان)وقتی جوابی برای سوال ندارند شروع میکنن به
کوبیدن کسی که سوال کرده و به جای حل مساله دنبال پاک کردن صورت مساله هستن.....
چرا به فریاد شما کسی جواب نداد ؟؟؟کی رو گذاشتن اینجا که از حق شیعه
دفاع کنه ؟؟؟تازه اگر جواب بدن لطف نکردن هم رسالت دینی دارن و هم وظیفه
شرعی......
هیچ کسی اندازه خود ما راه رو به بی راهه نبرد.....

ناکسان خواستند چو کرببلا،سرت از پيکرت جدا افتد

فکر کردند ميرويد ازياد،گر زمين پرچم شما افتد

خواستند بوي گل نهان گردد،اشتباه يزيد هم اين بود

بوي گل بيشتر شود وقتي ،برگهايش به زير پا افتد

شاعر:محمد نظام آبادي

این شعر رو گوش کنید شما معطل چی هستین که از امام حسین آتو بگیرید؟
اونم چه شکلی مشکل تشنگی و گشنگی رو مطرح میکنید؟؟؟
دیگه چیزی نداشتید بگید دارید دست و پا میزنید....
اون کسایی که این حرفارو میزنن سنی هم نیستن
به خدا قسم دو سال در یکی از شهرهای سنی نشین زندگی کردم واهل
سنت پا به پای شیعیان برای امام حسین اشک میریختن و سینه میزدن
حتی علمای اهل سنت در حسینیه شیعیان میومدند و گریه میکردن...
کجای کارید عالم دیوونه حسینه......عشق حسین به مسیحی ها و
همه ادیان سرایت کرده.....
اب اگر خواهم جهان دریا شود.....

سلام و درود بر حسین گرامی

مفتی وهابی ای رو توی شبکه ظلمت دیدم که می گفت در مناسک آخرین حج هرچه حسین بن علی را خواستند منصرف کنند که از رفتن به مهلکه دست بردارد نتوانستند قبل از او جعفربن محمد با یزید جنگیده بود و شکست خورده بود و به حسین بن علی هرچه توصیه کردند او گفت من باید بروم و حق اجدادم را پس بگیرم و حکومت را باز ستانم و برای اینکار ابتدا مسلم بن عقیل را فرستاد مسلم در طول سفرش بارها به مشکل بر خورد و طبق اعتقاد اعراب مشکلات اگر سر راه کاری قرار بگیرند انجام آن کار به صلاح نیست او نیز به حسین بن علی گفت که منصرف شو حسین قبول نکرد تا به کربلا برسد و حکومت را از امویه بگیرد
او ادامه داد یزید رضی الله عنه با کسی جنگید که با ولی زمان خودش جنگ را شروع کرد .

وقتی شیعیان ندانند حسین بن علی که بود و معاویه بن هنده چه کسی
خب حرف این کذاب را قبول می کنند .

او نگفت و نمی گوید که معاویه دین اسلام را به شبه بهائیت داشت تغئیر می داد و بدعت او حتی دامن خود وهابی اش را می گرفت و او مدیون حسین است.

او نگفت و نمی گفت که معاویه دوم پسر یزید از شرم کارهای پدرش و جدش روزیکه به خلافت رسید گفت که این کارهائی را که پدرم کرد در حق فرزندان رسول خدا جنایت بود و اگر قرار باشد ردای خلافتی باشد بهتر است آن ردا ردای ولایت فرزندان رسول خدا باشد که آنها از ما شایسته ترند.

او نگفت و نمی گفت که معاویه دوم رحمه الله علیه تنها 3 ماه خلیفه بود و وقتب دبدند نمی توانند جلوی سخن حق را بگیرند او را کشتند.

یاحق

سلام

در پست 2 شبهاتي در مورد واقعه واقعا عظيم كربلا مطرح شد كه بدون پاسخ ماند . بررسي شبهات به نقل از مركز محترم پاسخ به سوالات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم porsesh@pasokhgoo.ir


1 - بستن رودخانه فرات در طول چندين كيلومتر بسيار نامحتمل است . سقاهاي حسين چرا نتوانستند از رود به اين عظمت آب بردارند يا راويان شيعه ، شيعيان را .... فرض كرده اند كه شق دوم محتمل تر است ! با تمام مفروضات فوق پيدا كنيد پرتقال فروش را !!

مسئله بستن آب هاي رودخانه در جنگ، قبل از عاشورا نيز سابقه داشته است. يكي از آن ها جريان جنگ صفين بوده كه در تاريخ به طور كاملاً روشن ثبت شده است.

اما در خصوص بستن شريعه فرات، آنچه در تاريخ‌آمده اين است كه از همه جاي شرعيه امكان‌ آوردن آب نبود . تنها از برخي قسمت ها امكان‌ آب آوردن بود . همان قسمت هاي خاص محافظت مي شد. ضمن آن كه شايد بستن تمام شريعه ممكن نبود، اما مسئله اين نبود كه كسي برود در جايي دور دست آب بگيرد، مثل اين بود كه بايد از نزديك ترين فاصله رود تا خيمه ها‌ آب را گرفته و به خيمه‌ ها ‌آورد.

موضوع بستن راه، تنها در مورد فرات نبود، بلكه اين مسئله در مورد مانع شدن سپاه دشمن از ورود برخي افراد براي پيوستن به امام حسين(ع) نيز اتفاق افتاد، همان گونه كه مانع ورود و پوستن عده اي از بني اسد و برخي از كوفيان به امام حسين شدند.

چگونه توانستند مسير پيوستن به لشگر و خيمه هاي امام را ببندند، در حالي كه بر اساس منطق شما بيابان بسيار وسيع تر از يك رودخانه است؟!!

دشمن هم نيروي کافي در اختيار داشت و هم مي‌دانست يکي از راه هاي شکست امام حسين (ع) بستن آب روي امام و سپاه او مي‌باشد. از همه امکانات و تدابير بهره گرفت که طرف مقابل از آب محروم شود.

يکي از علل عدم موفقيت حضرت عباس (ع)مبني بر نياوردن آب همين بود که علي رغم ورود به شريعه فرات و گرفتن ‌آب نتوانست آن را به خميه برساند، يعني مانع از پيوستن او به خيام و امام شدند.(1)

در تاريخ كربلا، سخن از شريعه فرات است، نه خود رود اصلي فرات . هر شخصي با كلمات عرب آشنا باشد، مي داند كه شريعه به معناي بخش فرعي يك رود، نه رود اصلي و اين مي فهماند كه تنها با يك رود فرعي امكان ارتباط داشتند.

در برخي تاريخ ها آمده كه به رغم بسته شدن شريعه، طي چند نوبت، حضرت عباس(ع) با تعدادي از ياران به شريعه نزديك شد و از آن جا آب آورد . كنترل شديد شريعه در روز عاشورا صورت گرفت كه آن روز چنين امكاني به دست نيامد.

پي نوشت:

1. مناقب ابن شهر آشوب، ج2 ،ص 221؛مقتل خوارزمي،ج2ص30؛ ارشاد مفيد، ص24؛ بحار الانوار، ج45، ص41.

2 - اگر هم فرض کنيم که همه اين داستان پر سوز و گداز درست بوده: يعني هوا در 21 مهر واقعاً گرم بوده و شمر هم توانسته راه دسترسي به فرات را بر حسين (ع)ببندد، و کربلا هم واقعاً بيابان برهوت بوده، باز هم يک درياچه وسيع آب شور به نام بحيرة ملح در سمت ديگه فرات هست (شکل زير) که فاصله آن با کربلا (فلش سبز) حتي کم تر از فاصله کربلا تا فرات (فلش قرمز) است. با توجه به اينکه 1400 سال به قدر يک چشم بر هم زدن زمين شناسي است، بعيد است که اين درياچه آن زمان وجود نداشته باشد .پس اگر حسين يا يک نفر از دارودسته اش يک ذره جغرافي مي دانست و به قدر علوم دوم دبستان معلومات علمي داشت، بايد مي دانست که بحيرة ملح آن جا هست و به راحتي با ابتدايي ترين وسايل مي توان با کمک نور خورشيد آب شور را تقطير کرد. در اين صورت اهل بيت تشنه نمي ماندند. نتيجه منطقي: علم لدني امام (!)، جغرافيا يا علوم تجربي را شامل نمي شده است http://www.secularismforiran.com/karbala11.gif 3- .

پاسخ :
از روز هفتم ماه محرم تا بعد از ظهر عاشورا، امام و يارانش با مشكل آب مواجه شدند. منابع و مآخذ تاريخي و روايي به روشني اثبات مي كند كه نيروهاي عمربن سعد مأموريت يافتند كه حسين بن علي و يارانش را در مضيقه قرار بدهند .مانع آوردن آب به خيمه ها شوند . نيروهايي را در اطراف فرات مستقر كردند تا اصحاب نتوانند از فرات آب بياورند .

در غير روز عاشورا امام و يارانش به سختي آب تهيه مي كردند، ولي روز عاشورا مشكل آب بسيار جدي شد حتي بنا به نقلي امام وقتي كه خود را به آب رسانيد و خواست آب بخورد ، در همان لحظه حصين بن نمير به سوي حضرت تير پرتاب كرد . در نتيجه نتوانست آب بخورد . امام حسين و يارانش روز عاشورا همه با لب تشنه به شهادت رسيدند . (1)

امام و ياران و خاندانش در آن روزها آب تهيه مي كردند. چنين نبود كه در آن سه روز كسي آب نخورده باشد . اگر در آن سه روز و در آن هواي گرم كسي سه روز اصلا آب نخورده بود، نمي توانست زنده بماند. روز عاشورا امام حسين و ابوالفضل با هم براي آوردن آب سوي فرات رفتند، ولي نيروهاي عمر بن سعد مانع شدند و آنان نتوانستد آب بياورند . (2) حتي در تاريخ گزارش شده : امام در روز عاشورا در محدوده اردوگاه خود اقدام به حفر چاه نمود اما وقتي گزارش آن به ابن زياد رسيد، دستور شدت عمل بيش تر كرده و ممانعت از آن را به عمر سعد ابلاغ نمود و مانع حفر چاه شدند.(3)

اما در مورد علم امام به تقطير و بر فرض صحت وجود رودخانه نمك، نكته اي كه پرسشگر غافل است، اينكه نه تنها امام حسين، بلكه همه امامان در زندگي عادي خود بر اساس علم عادي عمل مي كردند، نه از علم غيب يا از روي معجزه.
براي خداوند بسيار آسان است كه دشمنان را به يكباره نابود نمايد، اما قرار نيست همه چيز از روي معجزه صورت گيرد، در آن صورت موضوع آزمايش انسان هاي پاك و مومن و شناخته شدن‌ آن ها و الگو شدن شان براي ديگران معنا نداشت.

همين طور اگر كسي بخواهد با علم خاص خدا دادي از سلاح هاي نيرومند براي نابودي ديگران بهره گيرد، يا از روي علم غيب تشنگي خود را رفع نمايد، ديگر صبر و تحمل و استقامت آنان معنا نداشت.

پي نوشت ها:
1. بحار ،ج 46، ص 50. 2.همان. 3. الفتوح ابن اعثم کوفي ،ج5،ص91.

کربلا صحرا نیست و جلگه و کشتزار هست : طبق عکسهایی از google earth خودتون مشاهده کنید :

http://i2.tinypic.com/vdl4pf.jpg
http://i2.tinypic.com/vdlrah.jpg

پاسخ :

صرف ادعا نمودن که کربلا صحرا و بيابان نبوده است، کافي نيست. بايد اين مطلب مستند به منبع و مدرک داشت باشد، و حال اين که داده‌هاي تاريخي و همين طور طبق نظر برخي جغرافي دانان سرزمين کربلا بيابان بوده است .

عکس‌هايي که امروزه از سرزمين کربلا گرفته شده ، دليل و مدرک بر عدم صحرا نبودن کربلا نيست.زيرا وضع جغرافيايي کربلاي حال با زمان و سال 61 هجري تفاوت دارد . عكسي هاي كه مورد استناد است، مربوط به زمان حاضر است ، نه 1400 سال پيش.

اين گونه نيست که در کنار هر رودخانه ، فضاي سبز و جلگه وجود داشته باشد و همه اطراف آن سرسبز باشد. خيلي از زمين‌هاي در کنار رودخانه هستند، ولي سرسبز نيستند. سرسبزي اطراف رودخانه بستگي دارد که از نظر جغرافيايي در کجا قرار گرفته باشد . مقدار فاصله رودخانه چقدر باشد. به کلي نمي توان گفت هر جا که رود خانه باشد، کنارش جلگه واطراف آن سر سبز مي باشد.

کربلا- علي رغم اين که در کنار رود فرات بود - با رودخانه فاصله داشت ، از اين رو بيابان بود. بعضي جغرافي دانان نيز همين عقيده را دارند.

ياقوت حموي در ذيل واژه کربلا مي‌نويسد: اما مبدا اشتقاق اين کلمه (کربلا) يا کربله به معناي سستي پاهاست، بدين جهت که سرزمين کربلا سست و شن‌زار است يا از «کربلت الحنطه» يعني گندم از کاه و کثافات پاک کرده مي باشد، بدين مناسبت که آن زمين از ريگ‌هاي درشت و درخت پاک بوده است. (1)

در فرهنگ معين مي‌خوانيم: کربلا يکي از شهرهايي است که در کنار رودخانه فرات قرار داشت و در سال 61 هجري بيابان بود. (2)

بدين سان لغت شناسان تصريح مي‌کنند که کربلا در سال 61 بيابان بوده، اگر چه وجود برخي نخل ها در كنار ردوخانه بيان شده است، اما خيمه ها تا كنار رودخانه فاصله داشته و سخن مورخان آن است كه‌ خيمه ها در بيابان بوده ،بودن درخت در كنار رودخانه چيزي را ثابت نمي كند.

در هيچ تاريخي نيامده كه جنگ و قتال در كشتزار و جلگه و در ميان درختان و بوته زارها صورت گرفت، جز در واقعه‌ آب آوردن حضرت عباس(ع) كه هنگام خروج از شريعه، از درون نخل ها مي خواست بيايد و خود را به خيمه ها برساند.
پي نوشت ها: 1. معجم البلدان، کلمه «کربله».

2. فرهنگ معين، واژه کربلا.

کربلا در کنار رود فرات هست ... و نه تنها امکان وجود صحرا نیست بلکه با کندن زمین هم میتونستن به آب برسن ... عده ای هم که مطرح کردند خاک کربلا از رس و لای هست و امکان کندن چاه به راحتی وجود ندارد باید بگم که طبق بحثی که در مورد جلگه بودن کربلا کردیم این قضیه امکان ندارد و حتی در صورت امکان تا عمق 40 یا 50 متری نهایتا به آب میرسیدند که قبل از روز 7 محرم تعداد یاران امام به حدی بود که این کار رو بکنند .

پاسخ :

لغت شناسان تصريح مي‌کنند که کربلا در سال 61 بيابان بوده و در اين سال در آن جا کسي زندگي نمي‌کرد ، و اين سرزمين خالي از سکنه بود، نه اين که درآن سرزمين آب وجود نداشته است.
معناي عدم وجود آب در کربلا نيز آن است که دشمن آب را به روي اهل بيت و ياران امام بست . تهيه آب براي امام مشکل بود.

دربرخي متون آمده است که ياران امام چند بار آب آوردند . حضرت عباس (ع) نيز رفت که آب بياورد.
اين امر نشان مي دهد که بحث بود و نبود آب در کربلا مربوط به اين نيست که ياران امام مي توانستند با کندن چاه آب تهيه کنند ، بلکه بحث مربوط به اين است که دشمن مانع آب رساندن گرديد.

اگر ياران امام چاه مي کندند ،دشمنان اين اجازه را نيز نمي دادند ،همان گونه که- با بودن آب در فرات - مانع رسيدن آب شدند.

به نقل از مركز محترم پاسخ به سوالات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم

وقتي صحبت از گرماي سوزان و نمي دونم آفتاب داغ مي کنيد، يادتون باشه عاشورا در تابستان نبوده ،عاشورا در روز 21 مهر و در فصل پاييز بوده ... خوب پس گرماي سوزان صحراي کربلا چي شد ؟ گرمايي که نه به فصلش مي خوره، نه به صحرايي که صحرام نيست !

پاسخ :

از برخي منابع استفاده مي شود : حادثه کربلا در مهر ماه سال 61 هجري اتفاق افتاده است. با محاسبه اي كه انجام شد، اين اتفاق در ماه شهريور بوده، نه مهر(1) اما حتي اگر در ماه مهر اتفاق افتاده است، باز نمي توان استنباط كرد كه احساس تشنگي در آن ماه نبوده ، زيرا اولا در مهر ماه نيز در كربلا هوا گرم است .درجه آن به 35 درجه سانتي گراد هم مي رسد. افزون بر آن در زمان جنگ عواملي مانند درگيري، گرد و غبار و فضاي جنگ، زخم هاي بدن و... تشنگي انسان را افزايش مي‌دهد. پي نوشت:
http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?id=16671
1.

در ضمن امکان استفاده از شير حيوانات اهلي هم بوده که براي مصرف غذايي همراهشون بوده .

پاسخ :

امام حسين در بياياني خالي از سكنه اطراق نمود .
لشكريان كوفه توسط حر بن يزيد رياحي راه را بر حضرت و همراهان شان بستند.
ارتباط حضرت را با سايرين قطع نمودند كه مبادا كسي به حضرت ملحق شود .
قضاوت كنيد جمعيت اندكي كم تر از صد نفر را به راحتي مي توان تحت نظر و كنترل قرار داد .

از طرفي بيش تر مركب هاي آنان هم اسب بود .به فرض آن كه چند شتر بين آن ها باشد و بپذيريم كه برخي از شترها شير ده بودند ،نيز بپذيريم شير جايگزين آب باشد ، شير اندك به چه كار مي آيد ؟

حيوانات اهلي ديگري هم در بين نبوده است . ارتباط با قبايل ساكن در نزديكي كربلا به گونه اي كه شير تهيه كنند نبود، بنابراين چنين مطالبي بيش تر به فرضيه بافي شبيه است تا سوال و اشكال منطقي . عمدتا اين گونه شبهات را كساني مطرح كرده كه چشم و گوش را در برابر حقايق بسته و فقط به القاي شبهه ،هر آن چه باشد مي انديشند.

به نقل از مركز محترم پاسخ به سوالات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم

آيا به علت يك نيمروز شير مادر حضرت علي اصغر خشك شد و فريادهاي العطش العطش رفت آسمان؟

پاسخ :

جواب با كمي دقت و تأمل عقلي و با توجه به سند تاريخي روشن است.
كاملاً روشن است كه قدرت تحمل يك بچه با فرزند بزرگسال يكسان نيست. اگر تنها يك بچه سير خوار را ديده باشيد، مي بينيد كه بچه در طي يك روز شايد ده بار شير مي خورد . اگر يك لحظه كوتاه گرسنه شود، صداي گريه او بلند مي شود، در حالي كه آدم بزرگسال مي تواند دو وعده در طي روز غدا بخورد و كاملاً‌ سير شود.
همين طور در مسئله تشنگي قدرت تحمل بچه كم تر و زمان تشنه شدن او زودتر است. حال فرض كن در يك بيابان و زير آفتاب يك بچه فقط چند ساعت آب نخورد. هم منطق عقل تأييد مي كند كه بچه تشنه مي شود و صداي او بلند مي شود و هم داده تاريخي متناسب با اين حكم عقل است.

خشك شدن شير مادر و صداي گريه نوزاد، مربوط به آخرين ساعات روز واقعه مي شد، يعني زماني كه ديگر همه شهيد شده بودند و كسي غير از امام نمانده بود. اين موضوع نيز كاملاً قابل فهم است.

به مادران شير ده اكنون توصيه مي كنند كه براي شير دادن و ازياد شير از مايعات استفاده كنند و اين كاملاً‌ طبيعي است. حال اگر مادري در يك نيم روز كامل، در صحرا آب ننوشيده باشد،چه پيش مي آيد؟

بچه شيرخوار نيز به دفعات در طي فقط همين روز شير نوشيده ، آيا عقل و خرد شما( اگر دنبال دليل ديگري غير از عقل و خرد نباشيد) نمي پذيرد كه مادر بعد از ظهر آن روز شيرش تمام شده باشد؟ چون فقط شير داده و چيزي كه تأمين شير بچه را كند(مايعات) هم نداشته است؟!

با توجه به مطالبي که بيان شد، اثبات شد که نبود يا کمبود آب در حادثه عاشورا كاملاً درست است.

برخي از موضوعات به ويژه مسايل تاريخي، از آن دسته مطالب هستند که اظهار نظر در باره صحت و سقم آن ها مبتني بر آن است که در منابع معتبر آمده است يا نه و شواهد و قرائن بر صحت آن وجود دارند يا نه؟ صرف ادعا که فلان مطلب صحيح است يا نه ، کافي نيست.

حادثه عاشورا نيز از اين امر مستثنا نيست. ما آن دسته مطالب حادثه کربلا را صحيح مي‌دانيم که در منابع معتبر آمده باشد و شواهد و قرائن آن ها را تاييد نمايند. انسان تا آگاهي كافي از مسايل تاريخي ندارد ، نبايد بي خود اظهار نظر كند، مگر اينكه‌ آن را مستند به سند تاريخي نمايد.

به نقل از مركز محترم پاسخ به سوالات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم

دوستان گرامی با عرض سلام
من تازه عضو این انجمن شده ام و متاسفانه دیر به این بحث رسیدم.
اما با مطالعه نظرات دوستان و سوال مطرح شده یک نکته به نظرم می رسد و آن اینکه مطرح کردن بحث آب و عطش در حقیقت منحرف کردن بحث شهادت امام حسین علیه السلام از موضع حقیقی اش است . از دوست محترمی که سوال ها را از منبع دیگری نقل نموده بودند سوال می کنم آیا امام حسین علیه السلام در کربلا به دست لشکریان عمر سعد به دستور یزید کشته شد یا نه؟ ظاهرا کسی که سوال را مطرح نموده است با اشکال کردن در موضوع عطش به طور ضمنی اصل واقعه را تائید می نماید. آنچه که سوال کننده و تمام علمای شیعه و علمای منصف و محقق اهل سنت قبول دارند و در کتابهایشان مطرح نموده اند این است که در روز عاشورای سال 61 هجری در مکانی به نام سرزمین طف یا کربلا امام حسین علیه السلام به همراه 72 نفر از یارانش و خاندانش بدست لشکر عمر سعد و به دستور یزید بن معاویه به طرز فجیعی به شهادت رسید.
دوستان! این شیعه نیست که واقعه کربلا را مو به مو حتی رجزهای اصحاب امام و یا گریه های رقیه و رباب و علی اصغر و شهادتشان را می نویسد!!!!! خود علمای اهل سنت، مورخان بزرگان ایشان این وقایع را مو به مو نقل کرده اند. داشمند بزرگوار علامه عسکری رحمة الله علیه در کتاب دو مکتب در اسلام در جلد سوم کل واقعه عاشورا و وقایع پیش و پس از ان را تا به اسارت رفتن زنان و دختران و خانواده امام حسین علیه السلام از مدارک اهل سنت نقل می نماید. بله از منابع اهل سنت. همان مقتلهائی که در عزاداریها شنیده ایم و تمام وقایع را از اهل سنت نقل نموده اند. از کتابهائی چون تاریخ طبری ( از معتبر ترین کتابهای اهل سنت) تاریخ ابن اثیر و ابن کثیر و اخبار الطوال دینوری و انساب الاشراف بلاذری تمام مقتل را نقل می کنند. اگر در صداقت علمای شیعه شک دارید ( که قطعا بزرگانی چون سید بن طاووس که اللهوف را نگاشته اند خیلی و می توانم بگویم که قطعا و یقینا از امثال طبریها صادقتر و متدین تر و محقق تر بوده اند) ، به سخن علمای اهل سنت که سنگ خلفای جائر را به سینه می زنند و قطعا از هر ایرادی که در نقل تاریخ بتوانند پیدا کنند تا حق را به خلفا منصوب کنند و از اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله بگیرند فرو گذار نمی کنند و آن را در بوق کرنا می کنند، می توانید اعتماد کنید. پس وقتی در کتابهای هوادارن یزید نقل مو به موی واقعه عاشورا را می بینیم معلوم می شود که این واقعه آنقدر واضح و آشکار است که حتی دشمنان هم قدرت انکار آن را ندارند .
می گوئید بیابان نبوده می گوئید تشنگی نبوده می گوئید علی اصغر چند ماهه بدون شیر نمانده بوده ... در مورد تیر سه شعبه هرمله چه می گوئید که طبری در تاریخش و ابن کثیر در تاریخش ( ج8ص188) آن را مو به مو نقل می کند . جالب است بدانید طبری ( از علمای بزرگ اهل سنت که اصلا هوادار اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله هم نیست) داستان به شهادت رساندن طفل دیگری از امام حسین علیه السلام به نام ابوبکر بدست عبد الله بن غنوه را هم نقل می کند. در مورد مثل کردن جنازه های فرزندان و یاران امام حسین علیه السلام در کتابهای نامبرده نقل شده است چه می توانید بگوئید؟
دوستان! آیا شیعه بحث تشنگی را در عاشورا مطرح کرده؟ خیر در تمام منابع نام برده شده اهل سنت این مطلب آمده است.
متاسفانه ایراد آنجاست که ما شبهه را می شنویم و بی تفاوت از کنار ان می گذریم و حتی به فکر پیدا کردن جواب هم نمی افتیم. چرا ما جوانان شیعه نباید از اصلی ترین وقایع مکتبمان و دینمان بی اطلاع باشیم و قدرت دفاع نداشته باشیم؟ در مقابل اگر نام بازیکنان تیمهای فوتبال دنیا را از ما بپرسند مثل بلبل همه جواب می دهیم.
از دوست جویای حقیقتمان حسین 128 به خاطر طرح این شبهه تشکر می کنم که خواستند از این طریق جواب سوال پیش آمده برایشان را بگیرند.

bina88;32347 نوشت:
شیعیان نمی دانید علی ع حسن ع و حسین علیه السلام برای چه با معاویه و یزید جنگیدند ؟

[=&quot]هدف امام حسین علیه السلام از عدم بیعت با یزید و نهضت کربلا

[=&quot]ماجرا از آنجا شروع شد که در حجة الوداع در کنار برکه غدیر خم[=&quot][1] ... نه قبل از آن یعنی در جنگ تبوک[=&quot][2] ... اما باز هم قبل تر بود اصلا در مدینه ... نه در مکه ... اصلا راحتتون کنم اولین باری که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مکه از طرف خداوند مامور شدند که در میان اقوام و خویشان خود، رسالتشان را به طور علنی اعلام نمایند [=&quot][=&quot] آره منظورم حدیث یوم الدار است[=&quot][3]- حضرت علی علیه السلام را به عنوان جانشین خودشان معرفی کردند و بارها و بارها در مکه و مدینه، در سفر و حضر، در همه جا به مردم اعلام کردند و فهماندند که علی علیه السلام تنها کسی است که شایستگی جانشینی آن حضرت را دارد و خداوند او را به عنوان جانشین پیامبر خاتم برگزیده است [=&quot][=&quot] فهمیدی که، موضوع از طرف خدا بوده یعنی یک انتخاب الهی مثل انتخاب خود پیامبر به پیامبری [=&quot][=&quot] و علی علیه السلام از خُلق و خو گرفته تا روش و دیانت و حکومت و علم و ... همه مقاماتی را که پیامبر صلی الله علیه و آله داشتند، به جز مقام نبوت تشریعی، دارد. همچنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ای علی جایگاه و منزلت تو نسبت به من مانند جایگاه هارون است به موسی ( که برادر و وصی و وزیر و جانشین او بود) با این تفاوت که پیامبری بعد از من نیست[=&quot][4]. و یا فرمود: من شهر علمم و علی دروازه آن.[=&quot][5]
[=&quot]اما خوب این مطلب به نفع خیلیها نبود. به قول یکیشون: زیر بار همه چیز رفتیم، گفت نماز بخوان، خواندیم، زکات بده دادیم - که البته به همین راحتیها هم زیر بار همین مسایل نرفته بودند، که بگذریم...- اما حالا کار را به جائی رسانده که می گوید پسر عمویم جانشین بعد از من است...!! و این تنها گوشه ای از تمام مخالفتها نسبت به این انتخاب الهی بود[=&quot][6]. به هر حال در طول حیات پیامبر تلاشهایشان چندان به نتیجه نرسید [=&quot][=&quot] که البته این مطلب هم سر دراز دارد[=&quot][7]- اما خوب بعد از وفات آن بزرگوار ... باید بگویم که آنها خوب بلد بودند از آب گل آلود ماهی بگیرند ... و ماهی هم گرفتند ... و چه ماهی چاق و چله ای ... لقمه ای که خیلی بزرگتر از دهانشان بود و البته غصبی هم بود و مال خودشان نبود... داستان سقیفه و بی وفائی و پیمان شکنی مسلمین و بی یار و یاور ماندن جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله و غصب خلافت و ...که البته حکایت مفصلی است[=&quot][8].
[=&quot]حال نکته اینجاست که چرا مهم بود که بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله، حضرت علی علیه السلام [=&quot][=&quot] که از جانب خدا جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله بود- به خلافت و حکومت برسد؟ خیلی ساده است، تا دین باقی و پا برجا بماند. چرا ؟ برای اینکه اگر حق حضرت علی علیه السلام غصب نمی شد و ایشان جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله می شد:
[=&quot] دیگر خدائی بوجود نمی آمد که شبهای جمعه سوار بر الاغ بر بالای بام خانه ها برود[=&quot][9]، دیگر دین فدای سیاست نمی شد، چون خدای علی علیه السلام، همان خدای بصیر و علیم و لطیف و صمد، برتر از آن بود که چشمها و افکار به او احاطه یابند، چون علی کسی نبود که دین بازیچه دستش باشد که اگر به نفع خود یا اطرافیانش نباشد، حج خانه خدا، نماز جماعت و ... را تغییر دهد. به اسم دین آدم بکشد و یا بیت المال مسلمین را ارث بابایش فرض کند و به اطرافیانش ببخشد[=&quot][10]. او همان کسی است که فرمود: اگر هفت اقلیم را به من بدهند... تا به ناروا پوسته جوی را از دهان مورچه ای بگیرم چنین نخواهم کرد[=&quot][11]. و اگر زنی از یکی از عمالش شکایت کند در دم او را معزول می سازد[=&quot][12]، چرا که در حکومت عدل علي پست خالي بماند رواست، ولي ظالمي منصبي را شاغل باشد نارواست!! عدالت و علم وامامت ویژگی علی است.


[=&quot]خوب متاسفانه حکم خدا و وصیت رسول خدا صلی الله علیه و آله برای حفظ دین از طرف امت آن حضرت نادیده انگاشته شد و شد آنچه که نباید می شد. اعتقادت مسلمین بازیچه یهود و نصاری گردید. دین خدا را تغییر دادند، به طوریکه وقتی بعد از 25 سال بالاخره مردم به حضرت علی علیه السلام رو آوردند و ایشان حکومت را بدست گرفت، فرمود: اگر حکم واقعی را اظهار می کردم و تحریفها را کنار می زدم قطعا از گرد من متفرق می شدند...[=&quot][13]. دین خدا تا آنجا تغییر پیدا کرد که معاویه، پسر ابو سفیان دشمن درجه یک پیامبر صلی الله علیه و آله، شد جانشین پیامبر ، و دستور داد تا وصیِ الهیِ رسول خدا صلی الله علیه و آله را بر منابر مسلمین لعن کنند و دشنام دهند و هر اعتراضی را با شمشیر و تازیانه پاسخ داد. این خلیفه محترم! به همین قناعت نکرد که فقط خودش از خوان غصبی خلافت بهره مند گردد، بلکه در یک اقدام بی سابقه پسر عزیز دردانه اش که از انواع فسادها و فسق و فجور بهره تام و تمام داشت و در شرابخواری و میمون بازی شهره خاص و عام بود [=&quot][=&quot] ارادتمند تمام قاتلها و جبارین [=&quot][=&quot] جناب! یزید را، به عنوان جانشین خودش منصوب نمود و بدین ترتیب عقده چندین ساله خودش و پدرش و جد و آبادش را بیرون ریخت؛ تا دیگر اثری از اسلام بین مسلمانها باقی نماند و خلافت و جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله ارث خودش و نوه نتیجه هایش بشود. [=&quot][14] در زمان معاویه و با دسیسه چینی های[=&quot]او این امکان برای امام حسن علیه السلام و پس از شهادت ایشان، برای امام حسین علیه السلام فراهم نشد که حرکتی گسترده در جهت اعتراض به او بنمایند. اما به هر ترتیب ایشان اقدام به موضع گیری در مقابل جنایات او می نمودند[=&quot][15]. با مرگ معاویه و بر تخت نشستن یزید و تلاشهای او برای گرفتن بیعت از امام حسین علیه السلام ، موقعیت مناسبی فراهم شد تا سبط رسول خدا صلی الله علیه و آله، امام حسین علیه السلام، با عدم بیعت با این فاسقِ فاجر خط اهل بیت علیهم السلام را از خلفا جدا نماید و در جهت امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح دین جدش اقدام نماید. حسین فرزند خلف علی علیهما السلام است.
[=&quot] ایشان خود در مورد علت عدم بیعت با یزید فرموده : [=&quot]«...جداً اوضاع زمان دگرگون شده، زشتیها آشکار و نیکیها و فضیلتها از محیط ما رخت بر بسته است واز فضیلتها جز اندکی مانند قطرات ته مانده ظرف آب باقی نمانده است. مردم در زندگی پست و ذلتباری به سر می برند و صحنه زندگی، ... به جایگاه سخت و دشواری تبدیل شده است. آیا نمی بینید که دیگر به حق عمل نمی شود، و از باطل خودداری نمی شود؟! در چنین وضعی جا دارد که شخص با ایمان(از جان خودگذشته)مشتاق دیدار پروردگار باشد. در چنین محیط ذلتبار وآلوده ای، مرگ را جز سعادت; و زندگی با ستمگران را جز رنج وآزردگی و ملال نمی دانم...»[=&quot][16].
[=&quot]همچنین در وصیت نامه خود می نویسند: «من به قصد خوشگذرانی و راحت طلبی و یا فتنه انگیزی و ستمگری از مدینه بیرون نشده ام، بلکه تنها علت بیرون شدنم برای اصلاح وضع امت جدم می باشد. من در این حرکت می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و قدم در راه جد و پدرم علی بن ابی طالب ( علیهما السلام) بگذارم و روش ایشان را در پیش بگیرم».[=&quot][17]
[=&quot]نتجه گیری:

[=&quot]با توجه به سخنان امام حسین علیه السلام در مورد علت عدم بیعت با یزید و نهضت عاشورا، موارد زیر را به عنوان اهداف ایشان می توانیم نام ببریم:
[=&quot] اول: افشای چهره واقعی بنی‌امیه
[=&quot]دوم: احیای سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)
[=&quot]سوم: مبارزه با بدعت‌ها
[=&quot]چهارم: مبارزه با فساد آشکار
[=&quot]پنجم: احیای حدود الهی
[=&quot]ششم: مبارزه با اتلاف کنندگان اموال فقیران
[=&quot]هفتم: عمل به حق و مبارزه با باطل
[=&quot]هشتم: اصلاح امت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)
[=&quot]نهم: بر پایی امر به معروف و نهی از منکر
[=&quot]دهم: مبارزه با ظلم و ستم
[=&quot]یازدهم: آشکارکردن نشانه‌های دین خدا
[=&quot]دوازدهم: مبارزه با مخالفان سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله)

[=&quot][1] [=&quot] ولایت علی علیه السلام در قرآن کریم و سنت پیامبر/ علامه عسکری :52 - 58

[=&quot][2] [=&quot] پیشین :45

[=&quot][3] [=&quot] پیشین :42- 45

[=&quot][4] [=&quot] در غزوه تبوک- رجوع کنید به شماره 2

[=&quot][5] [=&quot] پیشین:49

[=&quot][6] [=&quot] اسرار غدیر/ محمد باقر انصاری: 81 - 83

[=&quot][7] [=&quot] پیشین

[=&quot][8] [=&quot]رجوع کنید به: سقیفه / علامه عسکری

[=&quot][9] [=&quot] عبقات الانوار مقدمه ج 1 ص3

[=&quot][10] [=&quot] نقش ائمه در احیای دین/علامه عسکری، ج14 : 7 - 87

[=&quot][11] [=&quot] نهج البلاغه: خطبه 224

[=&quot][12] [=&quot] اعلام النساء، ج2: 270

[=&quot][13] [=&quot] نقش ائمه در احیای دین/علامه عسکری، ج14 : 74 - 75

[=&quot][14] [=&quot] رجوع کنید به: دو مکتب در اسلام/علامه عسکری، ج3: 5 - 15

[=&quot][15] [=&quot] نقش ائمه در احیای دین:پیشین

[=&quot][16] [=&quot] تحف العقول/ ابن شعبه: 245

[=&quot][17] [=&quot] دو مکتب در اسلام، ج3 :70

سلام
از تمامی پاسخ دهندگان متشکرم
و همانطور که در متن پاسخها مستتر بود
علت قیام عاشورا و فلسفه قیام عاشورا مظلوم مانده است همانطور که امام حسین مظلوم بود
و پرداختن به این شرح به همه ما کمک میکند تا ایمان واعتقادمان تازه تر شود

حرف یزید را دریابید که می گفت نه خبری آمده و نه خبری هست
و اگر پرداختن به جزییات جنگ و شرح ما وقع و رشادتها و شجاعتها و جنایتها و فجایع هولناک بر شور احساساتمان بیافزاید و این شور اگر جای شعورمان را بگیرد یزید برنده بوده یا حسین

با سلام خدمت دوستان.
بنده متخصص علوم دینی نیستم.به نظرم هم باید پاسخ سوالات را حتما از کارشناسان و درون کتب مستند شیعی جستجو نمایید.نه اینکه از امثال بنده به دنبال پاسخ خود باشید.
اما برخی از این سوالات را خودم در سفر کربلا از روحانی کاروانمان پرسیدم.جواب ایشون به شرح زیر بود:
بله.دقیقا در نزدیکی خیمگاه اباعبدلله(ع) دریاچه نمکی بود که کاروانیان از آن برای شستشو استفاده می نمودند.مثل همان مواردی که عزیزمان اشاره کردند.دسترسی به این دریاچه را هم یزیدیان منع نکرده بودند. لذا شب عاشورا از آب این دریاچه برای غسل استفاده نمودند.
اما نکته قابل توجه این است که آب دریاچه شور بوده و برای شرب قابل استفاده نبوده.
هر دو صورت گر به هم ماند رواست / آب تلخ و آب شیرین را صفاست
حال یا راه های شیرین کردن آب در آن زمان کشف نشده بود، یا امکانات کافی برای این کار در اخیار نبود.
در مورد علم لدنی حضرت در راههای شیرین کردن آب صحبت شد.حرف بسیار سخیفی است.اگر قرار بود حضرت از علوم ماورای واقعیت برای جنگیدن استفاده کند که دیگر نیازی به شیرین کردن آب نبود.کافی بود آنان را نفرین کند یا حداقل به تقاضای جنیان برای کمک به ایشان پاسخ مثبت می دادند.در این صورت که دیگر کار ایشان ارزشی نداشت.هدف امام (ع) که صرف پیروزی ظاهری بر یزید لعنة الله نبود...
در مورد کندن چاه هم برای رسیدن به آب شبهه ای مطرح کرده اند.به ایشان بفرمایید عزیز دل، شمایی که ادعای علم و فن داری لطفا به دولت امروزی عراق هم این پیشنهاد ها را حتما اعلام کنید.چون بعد از 1400 سال هنوز فکرشون نرسیده در کربلا برای تأمین آب شیرین چاه 40 یا 50 متری حفر کنند.هنوز که هنوزه در تمام کربلا یا از دستگاه آب شیرین کن استفاده می شود.یا آب معدنی مصرف می کنند.(من علت این کار رو نمیدونم.شاید آب چاه ها مناسب شرب نیستند.)
در مورد مسیر امام حسین (ع) که از مدینه به مکه و سپس به کربلا رفته اند باید متذکر شوم که کربلا حدود 200 کیلومتر شمال کوفه واقع شده و اصلا در مسیر مکه به کوفه نیست.اما هدف امام حسین که اصلا کوفه نبود که بخواهد خود را در زمانی معین به آن برساند.هدف حضرت روشن گری و بیان فساد حکومت و همچنین اتمام حجت با مسلمانان بود.لذا مسیر حرکت حضرت را که بنگرید خواهید دید که امام حسین (ع) از مدینه به مکه عزمت کرده و در موسم حج که شلوغ ترین ایام است در آنجا به تبلیغ دین می پردازد.سپس پس از حرکت از مکه مسیر خود را به گونه ای انتخاب نموده که بیشترین ارتباط را با مردم شهرها،روستاها،بادیه نشین ها و کاروانیان داشته باشد.
در ارتباط با آب و هوا بهتر است بیشتر تحقیق کنید تا دقیقا متوجه شوید که آب و هوا در کربلا در آن موقع چگونه بوده و نیازی به پاسخ نیست.
بحث از عروسی امام زادگان در شب عاشورا مطرح کردند.ازدواج از سنت پیامبر اکرم است.امام صادق (ع) در حدیثی می فرمایند:دوست ندارم از دنیا بروم و سنتی از سنت های پیامبر باشد که آن را به جا نیاورده باشم. باز یادآور میشوم در کربلا آب برای غسل و شستشو بوده.ولی برای آشامیدن نبوده.
در آخر متذکر میشوم همه این مختصر و ناقص مطالب را تنها با این امید نوشتم، باشد که حق نوکری خود را نسبت به اربابم امام حسین (ع)را ادا کرده باشم.
این نکته را نیز به شبهه پراکنان به زعم خود نو اندیش و عاقل برسانید که:
هر که بیدارست او در خوابتر / هست بیدارش از خوابش بتر
چون بحق نبود بیدار جان ما / هست بیداری چون در ابدان ما
(مولوی)

امیر عباس تورانی;213410 نوشت:
با سلام خدمت دوستان.
بنده متخصص علوم دینی نیستم.به نظرم هم باید پاسخ سوالات را حتما از کارشناسان و درون کتب مستند شیعی جستجو نمایید.نه اینکه از امثال بنده به دنبال پاسخ خود باشید.
اما برخی از این سوالات را خودم در سفر کربلا از روحانی کاروانمان پرسیدم.جواب ایشون به شرح زیر بود:
بله.دقیقا در نزدیکی خیمگاه اباعبدلله(ع) دریاچه نمکی بود که کاروانیان از آن برای شستشو استفاده می نمودند.مثل همان مواردی که عزیزمان اشاره کردند.دسترسی به این دریاچه را هم یزیدیان منع نکرده بودند. لذا شب عاشورا از آب این دریاچه برای غسل استفاده نمودند.
اما نکته قابل توجه این است که آب دریاچه شور بوده و برای شرب قابل استفاده نبوده.
هر دو صورت گر به هم ماند رواست / آب تلخ و آب شیرین را صفاست
حال یا راه های شیرین کردن آب در آن زمان کشف نشده بود، یا امکانات کافی برای این کار در اخیار نبود.
در مورد علم لدنی حضرت در راههای شیرین کردن آب صحبت شد.حرف بسیار سخیفی است.اگر قرار بود حضرت از علوم ماورای واقعیت برای جنگیدن استفاده کند که دیگر نیازی به شیرین کردن آب نبود.کافی بود آنان را نفرین کند یا حداقل به تقاضای جنیان برای کمک به ایشان پاسخ مثبت می دادند.در این صورت که دیگر کار ایشان ارزشی نداشت.هدف امام (ع) که صرف پیروزی ظاهری بر یزید لعنة الله نبود...
در مورد کندن چاه هم برای رسیدن به آب شبهه ای مطرح کرده اند.به ایشان بفرمایید عزیز دل، شمایی که ادعای علم و فن داری لطفا به دولت امروزی عراق هم این پیشنهاد ها را حتما اعلام کنید.چون بعد از 1400 سال هنوز فکرشون نرسیده در کربلا برای تأمین آب شیرین چاه 40 یا 50 متری حفر کنند.هنوز که هنوزه در تمام کربلا یا از دستگاه آب شیرین کن استفاده می شود.یا آب معدنی مصرف می کنند.(من علت این کار رو نمیدونم.شاید آب چاه ها مناسب شرب نیستند.)
در مورد مسیر امام حسین (ع) که از مدینه به مکه و سپس به کربلا رفته اند باید متذکر شوم که کربلا حدود 200 کیلومتر شمال کوفه واقع شده و اصلا در مسیر مکه به کوفه نیست.اما هدف امام حسین که اصلا کوفه نبود که بخواهد خود را در زمانی معین به آن برساند.هدف حضرت روشن گری و بیان فساد حکومت و همچنین اتمام حجت با مسلمانان بود.لذا مسیر حرکت حضرت را که بنگرید خواهید دید که امام حسین (ع) از مدینه به مکه عزمت کرده و در موسم حج که شلوغ ترین ایام است در آنجا به تبلیغ دین می پردازد.سپس پس از حرکت از مکه مسیر خود را به گونه ای انتخاب نموده که بیشترین ارتباط را با مردم شهرها،روستاها،بادیه نشین ها و کاروانیان داشته باشد.
در ارتباط با آب و هوا بهتر است بیشتر تحقیق کنید تا دقیقا متوجه شوید که آب و هوا در کربلا در آن موقع چگونه بوده و نیازی به پاسخ نیست.
بحث از عروسی امام زادگان در شب عاشورا مطرح کردند.ازدواج از سنت پیامبر اکرم است.امام صادق (ع) در حدیثی می فرمایند:دوست ندارم از دنیا بروم و سنتی از سنت های پیامبر باشد که آن را به جا نیاورده باشم. باز یادآور میشوم در کربلا آب برای غسل و شستشو بوده.ولی برای آشامیدن نبوده.
در آخر متذکر میشوم همه این مختصر و ناقص مطالب را تنها با این امید نوشتم، باشد که حق نوکری خود را نسبت به اربابم امام حسین (ع)را ادا کرده باشم.
این نکته را نیز به شبهه پراکنان به زعم خود نو اندیش و عاقل برسانید که:
هر که بیدارست او در خوابتر / هست بیدارش از خوابش بتر
چون بحق نبود بیدار جان ما / هست بیداری چون در ابدان ما
(مولوی)

[=Century Gothic]سلام

پیشتر این سوال مطرح شده است و پاسخ مفصل آن در سایت است کافی است
با بخشی از واژگان سوالی که فرموده اید در سایت جستجو بفرمایید
التماس دعا

شبهه ای مفصل بر واقعه ی عاشورا

موضوع قفل شده است