انسان محوری در کار دینی و فرهنگی

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انسان محوری در کار دینی و فرهنگی

سلام :Gol:
قرآن کریم در آیه دوم از سوره مبارکه جمعه می فرماید :
هوالذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه
او خدایی است که در میان افراد امی رسولی را از ایشان بر انگیخت که آیات اورا بر ایشان تلاوت کند و آنها را تزکیه نموده و کتاب و حکمت را بدیشان بیاموزد
به نظر شما نسبت همه مراحل تربیت دینی که هدف کار فرهنگی است به پیامبر اکرم ص نشان از انسان محوری در کار دینی و فرهنگی نیست ؟
و آیا فعالیتهای فرهنگی و دینی ما امروز بیشتر انسان محور است یا ابزار محور ؟
نقش و جایگاه هر یک از این عوامل در تربیت دینی که حاصل کار فرهنگی است چه می باشد ؟
موفق باشید

با سلام
سوال شما جای توضیح بیشتر داشت تا منظور دقیق شما روشن شود.اما اجمالا باید عرض کنم که قرآن هدایتش اینگونه می باشد که با هدایت افراد جامعه ای قرآنی و دینی تشکیل شود.
اصلاح فرهنگ گر چه می تواند با تلاش فکری و توشه عقلی انسان ها صورت بگیرد، اما بدون استمداد از منبع الهی و فرا انسانی، که فارغ از محدودیت های ذهنی و احساسی به کلیت زندگی وگستره تجلیات فکری و روانی انسان ها بنگرد و به کژی ها و کاستی های آن آگاهی داشته باشد، کاری ناقص و نافرجام می نماید؛ زیرا فرهنگ محصول انسان است وکژی ها وکاستی هایش نیز معلول وی خواهد بود و عاملی که سبب نقصان است، نمی تواند به طور کامل و جامع سبب کمال باشد، اگر چه به صورت جزئی و موردی این توانایی را داشته باشد.
از این رو قرآن کریم، فرستادن پیامبران را برای بشریت به عنوان «اتمام حجت» یاد می کند؛
(رُسُلا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ لِئَلا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا)(نساء/۱۶۵)
«پیامبرانى که بشارتگر و هشدار دهنده بودند، تا براى مردم، پس از [فرستادن‏] پیامبران، در مقابل خدا [بهانه و] حجّتى نباشد، و خدا توانا و حکیم است.»‏
بنابراین، اگر دین الهی را عامل اصلی و اصیل اصلاح فرهنگ بشر بدانیم، دور از واقع سخن نگفته ایم. چنان که رسالت و هدف اساسی ادیان الهی که هدایت و راهبری بشر به سوی کمال و تعالی فکری و اخلاقی معرفی شده است نیز مؤید همین واقعیت است؛
(لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِین) (آل عمران/۱۶۴)
«به یقین، خدا بر مؤمنان منت نهاد [که‏] پیامبرى از خودشان در میان آنان برانگیخت، تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد، قطعاً پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند.»
(الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی‏ کانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)(اعراف/۱۵۷)
«همانان که از این فرستاده، پیامبر درس نخوانده- که [نام‏] او را نزد خود، در تورات و انجیل نوشته مى‏یابند- پیروى مى‏کنند [همان پیامبرى که‏] آنان را به کار پسندیده فرمان مى‏دهد و از کار ناپسند باز مى‏دارد و براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را بر ایشان حرام مى‏گرداند و از [دوش‏] آنان قید و بندهایى را که بر ایشان بوده است برمى‏دارد. پس کسانى که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاریش کردند و نورى را که با او نازل شده است پیروى کردند، آنان همان رستگارانند.»
تعالی فکر و اخلاق از یک سو، خود به صورت مستقیم به معنای اصلاح بخش بنیادین فرهنگ، یعنی باورها و ارزش هاست و از سوی دیگر منجر به اصلاح لایه های دیگر فرهنگ مانند سنت ها، هنرها، نمادها و... می گردد.

سلام
با تشکر از جناب عمار
منظور بنده از ابزار محوری همان چیزی است که در امور فرهنگی و دینی بعنوان سخت افزار شناخته می شود مثل بلندگو و علم و پرچم و غیره در یک برنامه مذهبی یا تلویزیون و کامپیوتر و غیره در یک کار فرهنگی
و منظور از انسان محوری اهمیت دادن به ویژگیهای مربی و مجری برنامه فرهنگی از یکسو و بها دادن به مخاطب بعنوان یک انسان از سوی دیگر است
آیا به نظر شما دیدگاه دست اندرکاران امور مذهبی و فرهنگی ابزار محور است یا انسان محور ؟
موفق باشید

موضوع قفل شده است