جمع بندی جمعبندی
تبهای اولیه
سؤال:
«هیهات من الذلة» یعنی چه؟
پاسخ:
حضرت امام حسين (علیه السلام) در مقابل زورگويی و ظلم و ستم معاويه و يزيد فرمود: «هيهات منا الذلة»؛ ذلت و خواری به مراتب از ما (اهل بيت): دور است.
كلام زيبا و منطق روشن آن حضرت ريشه در آيات قرآن كريم دارد. خداوند متعال در قرآن كريم تأكيد كرده كه انسان نبايد هرگز ذلت را بپذيرد،
بلكه بايد در مقابل ظلم و ستم قيام كند. چنان كه میفرمايد: «لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّنـَتِ واَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتـَبَ والميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ واَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ ومَنـَفِعُ لِلنّاسِ ولِيَعلَمَ اللّهُ مَن يَنصُرُهُ ورُسُلَهُ بِالغَيبِ اِنَّ اللّهَ قَويُّ عَزيز» (1)؛ ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستاديم، و با آنهاكتاب [آسمانی] و ميزان [شناسايی حق و قوانين عادلانه] نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند و آهن را نازل كرديم كه در آن قوت شديدی است، منافعی برای مردم، تا خداوند بداند چه كسی او و رسولانش را ياری میكنند، بی آن كه او را ببينند، خداوند قوی و شكستناپذير است.
از آيه مذكور بر میآيد كه خداوند متعال پذيرش ظلم از ناحيه انسان را سرزنش كرده و تأكيد میكند كه انسان در برابر بیعدالتی و ظلم نبايد ساكت شود، بلكه قرآن كريم در جايي ديگر عزت را تنها از آن خدا و رسول و مؤمنان میداند و میفرمايد: «ولِلّهِ العِزَّةُ ولِرَسولِهِ ولِلمُؤمِنينَ ولـَكِنَّ المُنـَفِقينَ لا يَعلَمون» (2)؛ و عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است؛ ولي منافقان نميدانند.»
در روايات اسلامی نيز تأكيد شد كه مؤمن حق ندارد ذلت را بپذيرد، چنان كه پيامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) میفرمايد: «هيچ مؤمنی، حق ندارد نفس خود را ذليل و خوار بشمارد.» (3)
حضرت علی (علیه السلام) به امام حسين (علیه السلام) وصيت فرمود: «نفست را از هر زبونی و پستی دور بدار هر چند تو را به نعمتهای بیشمار رساند.
زيرا هرگز برابر آن چه از نفس خويش صرف ميكني به عوض نخواهی يافت و بنده ديگری مباش كه خداوند تو را آزاد گردانيده است» (4)
بنابراين، امام حسين (علیه السلام) كه پرورش يافته و از خاندان عصمت و طهارت است، در مقابل ظلم و ستمهای دشمنان اسلام و پيامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) از خود ذلت نشان نداد. (5)
منابع:
1. حديد: 57/ 25.
2. منافقون: 63/ 8.
3. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، مؤسسه آل البیت، قم، ج 16، ص 158.
4. معتزلی، عبدالحمید (ابن ابی الحدید)، شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 93.
5. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج 3، ص 434 و ج 18، ص 187 ـ 198.