ازدواج حضرت علی(ع)با خوله قبل از ام البنین بوده یا بعد؟
تبهای اولیه
ازدواج حضرت علی(ع)با خوله قبل از ام البنین بوده یا بعد،همراه با توضیحات:Gig:
با سلام
نخستین همسر آن حضرت، فاطمه زهرا (ع) دخت گرامی پیامبر خدا بوده است.علی (ع) تا زمانی که فاطمه در قید حیات به سر می برد با کس دیگری پیمان زناشویی نبست.
پس از وفات فاطمه، آن حضرت با امامه دختر ابو العاص بن ربیع بن عبد العزی بن عبد شمس که فرزند زینب دختر پیغمبر بود ازدواج کرد.
ام البنین دختر حزام بن دارم کلابیه، زن دیگری بود که علی (ع) او را به عقد خود درآورد.
پس از ام البنین، آن حضرت با لیلی دختر مسعود بن خالد النهشلیة تمیمه دارمیه ازدواج کرد و پس از وی با اسماء بنت عمیس خثعمی پیمان زناشویی بست.
اسماء تا قبل از شهادت جعفر بن ابیطالب، همسر وی بود و پس از شهادت جعفر، ابو بکر او را به ازدواج خود درآورد و چون ابو بکر از دنیا رفت، علی (ع) او را به همسری خویش گرفت.یکی دیگر از همسران امیر المؤمنین (ع) ام حبیب دختر ربیعه تغلبیه و موسوم به صهبا بوده است .
این زن از قبیله «سبی» بود که خالد بن ولید در عین التمر بر آنها حمله برده و ایشان را به اسیری گرفته بود.
خوله دختر جعفر بن قیس بن مسلمه حنفی و یا به قولی دیگر خولة دختر ایاس از دیگر زنان آن حضرت بوده است.همچنین علی (ع) با ام سعد یا ام سعید دختر عروة بن مسعود ثقفی و نیز مخبأة دختر امری القیس بن عدی کلبی پیمان زناشویی بست.
لطفا در مورد هدف حضرت علی (ع) از این ازدواج های زیاد اگر کسی اطلاعاتی داره در زیر عنوان کنه... بدلیل اینکه افراد (نا آگاه) زیادی از این صفحه بازدید می کنند... و ممکن هست براشون جای تعجب باشه که چرا حضرت علی (ع) اینهمه زن پشت سر هم ردیف کردند؟! هرکسی اطلاعات کاملی داره لطفا در زیر عنوان کنه... با تشکر
(این نظر شخصی من است)
در دوران باستان جنگ های زیادی صورت می گرفت. طبیعتاً مردان زیادی در این جنگ ها کشته می شدند.
در آن زمان، بیمه تأمین اجتماعی، بیمه عمر، حقوق بازنشستگی، یا غیره وجود نداشته و زنانی که بعضاً با تعدادی فرزند، شوهر خود را در جنگ یا به دلایل دیگر از دست می دادند، بی سرپرست می شدند و چون آن زمان امکان کار برای زنان وجود نداشته، چون کاری نبوده که زنان بتوانند انجام دهند و بواسطه ی آن امرار معاش کنند، اینها بدون حمایت دیگران، امکان ادامه زندگی را از دست می دادند.
این مسئله باعث می شد که زنانی که در جنگ یا به هر نحو، شوهر از دست بدهند، با میل و رضایت خودشان یا پدر یا برادر و ... به همسری مردانی که همسر داشتند در می آمدند، تا هم در وضعیت معیشت خود و طفلانشان به مشکلی برنخورند، هم تجرد باعث فساد در جامعه نشود.
ممکن است بگویید، مثلا امیرالمؤمنین علی (ع)، یا دیگر بزرگان، چرا با اینها ازدواج می کردند در حالی که می توانستند فقط مخارج آنها را تأمین کنند؟
برای اینکه به جواب برسید، بخش قرمز رنگ را دوباره بخوانید.
البته تنها این بزرگان نبودند که ازدواج های متعدد داشته اند. در آن دوران این رسم تقریباً در همه جای دنیا وجود داشت و امری طبیعی و انسانی بود.
(این نظر شخصی من است)در دوران باستان جنگ های زیادی صورت می گرفت. طبیعتاً مردان زیادی در این جنگ ها کشته می شدند.
در آن زمان، بیمه تأمین اجتماعی، بیمه عمر، حقوق بازنشستگی، یا غیره وجود نداشته و زنانی که بعضاً با تعدادی فرزند، شوهر خود را در جنگ یا به دلایل دیگر از دست می دادند، بی سرپرست می شدند و چون آن زمان امکان کار برای زنان وجود نداشته، چون کاری نبوده که زنان بتوانند انجام دهند و بواسطه ی آن امرار معاش کنند، اینها بدون حمایت دیگران، امکان ادامه زندگی را از دست می دادند.
این مسئله باعث می شد که زنانی که در جنگ یا به هر نحو، شوهر از دست بدهند، با میل و رضایت خودشان یا پدر یا برادر و ... به همسری مردانی که همسر داشتند در می آمدند، تا هم در وضعیت معیشت خود و طفلانشان به مشکلی برنخورند، هم تجرد باعث فساد در جامعه نشود.
ممکن است بگویید، مثلا امیرالمؤمنین علی (ع)، یا دیگر بزرگان، چرا با اینها ازدواج می کردند در حالی که می توانستند فقط مخارج آنها را تأمین کنند؟
برای اینکه به جواب برسید، بخش قرمز رنگ را دوباره بخوانید.
البته تنها این بزرگان نبودند که ازدواج های متعدد داشته اند. در آن دوران این رسم تقریباً در همه جای دنیا وجود داشت و امری طبیعی و انسانی بود.
احتمالا اون پولدارهایی هم که تو جامعه چند تا زن میگیرند و صیغه میکنند لابد انقدر دل رحیم و رعوف و مهربانی دارند که میخوان تجرد باعث فساد در جامعه نشود وای چه انسانهای وارسته ای ببینم الان چرا مسوولین نگران این نیستند که تجرد باعث فساد در جامعه شده؟ اصلا عین خیالشون هم نیست فقط فکر و ذهنشون سوریه و فلسطین شده و لبنان
احتمالا اون پولدارهایی هم که تو جامعه چند تا زن میگیرند و صیغه میکنند لابد انقدر دل رحیم و رعوف و مهربانی دارند که میخوان تجرد باعث فساد در جامعه نشود وای چه انسانهای وارسته ای ببینم الان چرا مسوولین نگران این نیستند که تجرد باعث فساد در جامعه شده؟ اصلا عین خیالشون هم نیست فقط فکر و ذهنشون سوریه و فلسطین شده و لبنان
در مورد کمک به لبنان و....
درسته؟
امنیت ملی مطرح هست
باز هم ایام رو تسلیت می گم
التماس دعا
احتمالا اون پولدارهایی هم که تو جامعه چند تا زن میگیرند و صیغه میکنند لابد انقدر دل رحیم و رعوف و مهربانی دارند که میخوان تجرد باعث فساد در جامعه نشود وای چه انسانهای وارسته ای ببینم الان چرا مسوولین نگران این نیستند که تجرد باعث فساد در جامعه شده؟ اصلا عین خیالشون هم نیست فقط فکر و ذهنشون سوریه و فلسطین شده و لبنان
متأسفانه کنترل پنل کاربری من دچار ایراد شده و آخرین موضوعات مشترک شده را دیگر نمایش نمی دهد. خودم باید در مباحث جستجو کنم که ببینم که جوابی بر ارسالهایم داده شده یا خیر.
از مدیران تقاضای رفع این اشکال را دارم.
اما جناب، شما از گفته هایتان برمی آید که مجرد هستید، و همینطور هم خیلی گله دارید از این تجرد.
اگر هیچ پولی ندارید، اگر هیچ شغلی ندارید، اگر هیچ کاری بلد نیستید، باز هم می توانید ازدواج کنید، به شرط آنکه بکوشید شخصی را بیابید که شما را با این شرایط بپذیرد.
اگر او را مناسب خود نمی دانید و بهتر از آن می خواهید، پس باید خودتان باب طبع آن شخص بهتر باشید. بس سعی کنید ابتدا خودتان را ارتقا دهید، تا مورد توجه آنانی که دوست دارید قرار بگیرید، یا معقولانه رفتار کنید و با کسی ازدواج کنید که شما را همینگونه که هستید قبول دارد،
کار و پول و ... اینها بعد از ازدواج به قدر کفایت فراهم خواهد شد، اگر قناعت کنید و واقع بین باشید.
اگر هم نه، مثل اکثر جوانان امروز، زندگی رویایی می خواهید و به جز آن به هیچ چیز قانع نیستید،
متأسفانه کنترل پنل کاربری من دچار ایراد شده و آخرین موضوعات مشترک شده را دیگر نمایش نمی دهد. خودم باید در مباحث جستجو کنم که ببینم که جوابی بر ارسالهایم داده شده یا خیر.از مدیران تقاضای رفع این اشکال را دارم.
اما جناب، شما از گفته هایتان برمی آید که مجرد هستید، و همینطور هم خیلی گله دارید از این تجرد.
اگر هیچ پولی ندارید، اگر هیچ شغلی ندارید، اگر هیچ کاری بلد نیستید، باز هم می توانید ازدواج کنید، به شرط آنکه بکوشید شخصی را بیابید که شما را با این شرایط بپذیرد.
اگر او را مناسب خود نمی دانید و بهتر از آن می خواهید، پس باید خودتان باب طبع آن شخص بهتر باشید. بس سعی کنید ابتدا خودتان را ارتقا دهید، تا مورد توجه آنانی که دوست دارید قرار بگیرید، یا معقولانه رفتار کنید و با کسی ازدواج کنید که شما را همینگونه که هستید قبول دارد،
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد*خواهان کسی باش، که خواهان تو باشد.
کار و پول و ... اینها بعد از ازدواج به قدر کفایت فراهم خواهد شد، اگر قناعت کنید و واقع بین باشید.
اگر هم نه، مثل اکثر جوانان امروز، زندگی رویایی می خواهید و به جز آن به هیچ چیز قانع نیستید،
پس باش، تا صبح دولتت بدمد.
مساله سر داشتن و نداشتن من نیست اتفاقا من از لحاظ مالی هیچ مشکلی ندارم اصلا بحث چیز دیگریست اتفاقا هیچ احتیاجی به قناعت هم ندارم چون همه چیز مهیاست از مسوولین دورو و پست فطرتی که فقط به فکر خودشون هستند و به فکر جوانهای مردم نیستند متنفرم از اونهایی که به جای این که به فکر معیشت مردم باشند به فکر به زور دیندار کردن مردم هستند متنفرم و حتما باید این تنفرم رو ابراز کنم
سلام علیکم
از کلیه دوستان تقاضا میشود مطالبی را بحث نمایند که با موضوع تاپیک ربط داشته باشد موضوع سوریه و ... چه ربطی به ازدواج حضرت علی علیه السلام با خوله و ام البنین دارد اگر دوستی مطلبی دارد می تواند تاپیک جداگانه ای ایجاد کند
در اینکه ازدواج حضرت علی علیه السلام با خوله زودتر بوده یا با ام البنین گزارش دقیقی نیافتم ولی با توجه به سن حضرت عباس علیه السلام و محمد حنفیه می توان احتمال داد که ازدواج با خوله زودتر صورت گرفته است چون سن محمد بن حنفیه را از سال 13هجری قمری[1] تا سال 21هجری قمری نوشته اند .[2]
ولی سال تولد حضرت عباس علیه السلام را سال 26ذکر کرده اند با این حساب محمد بن حنفیه در هر سالی متولد شده باشد در هر صورت زود تر از حضرت عباس علیه السلام متولد شده است و شاید از این مطلب بتوان نتیجه گرفت که ازدواج با خوله زود تر بوده است
1.در تاریخ تولد وی اختلاف وجود دارد: طبقات الفقهاء، ج 1، ص 519، سال 13 هجری را میگوید؛ مختصر تاریخ دمشق، ج 23، ص93: «ولد فی خلافة أبی بکر الصدیق»؛ سیر أعلام النبلاء، ج4، ص 111: « ولد فی العام الذی مات فیه أبوبکر»؛ تاریخ الاسلام، ج 6، ص 186: « ولد فی صدر خلافة عمر»؛ الثقات، ج 5، ص 348: « کان ولده لثلاث سنین بقین من خلافه عمر بن الخطاب و رأی عمر».
2. مدرس، ميرزا محمد علي، ريحانة الادب، ناشركتابفروشي خيام، چاپ سوم 1369 هـ .ش، ج 7، ص 484.