تمام انسانها اعم از مومن و غیر مومن وارد جهنم میشوند

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تمام انسانها اعم از مومن و غیر مومن وارد جهنم میشوند

چرا در سوره مریم گفته شده كه تمام انسانها اعم از مومن و غیر مومن وارد جهنم میشوند؟« و ان منكم الا واردها »

باسمه تعالی
با سلام به دوست عزیز

[=&quot]ورود در آیه شریفه به معنای حضور و اشراف عموم مردم بر آتش است‏ .[/]



[=&quot]دلیل :خطاب" كم" به عموم مردم است، چه كافر و چه مسلمان، به دليل اينكه در آيه بعد مى‏فرمايد:" ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا" و ضمير در كلمه" واردها" به آتش بر مى‏گردد.
[/]



[=&quot]كلمه" ورود" بر خلاف" صدور" است، به طورى كه از كتب لغت بر مى‏آيد به معناى دنبال آب رفتن است، راغب در مفردات گفته:" ورود" در اصل به قصد آب رفتن است، ولى بعدا در غير آب هم استعمال شده، مثلا مى‏گويند:" وردت الماء ارده ورودا" وارد آب شدم وارد شدنى، كه من وارد و آب مورود است، و نيز مى‏گويند:" اوردت الإبل الماء" شتر را به آب وارد كردم، و لذا خداى تعالى مى‏فرمايد:" وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ- و چون وارد آب مدين شد" و كلمه" ورد" آبى است كه آماده براى ورود باشد، و" وارد" به كسى مى‏گويند كه پيشاپيش كاروان مى‏رود، تا براى آنان آب پيدا كند هم چنان كه فرمود فَأَرْسَلُوا وارِدَهُمْ- مامور آب خود را فرستادند. مفسرين گفته‏اند: مردم نزد آتش و در لبه آن حاضر مى‏شوند، ولى داخل آن نمى‏شوند و به اين آيه استدلال كرده‏اند كه خداى تعالى در باره موسى وقتى كه به كنار چاه مدين آمد و در آنجا مردمى را بر سر چاه ديد، فرموده:" وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ" و معلوم است كه موسى داخل آب نشد، پس در آيه مورد بحث هم معنا اين نيست كه مردم همگى داخل آتش مى‏شوند.[/]



برگرفته از تفسیر المیزان

تک برگ!!!

من هنوز نفهمیدم که این متن نوشته تفسیر المیزان است یا شما خودتان هم بر آن مطلبی افزودید؟

در آیه 71 سوره مریم کلمه " واردها " ثلاثی مزید است و در آیه 23 سوره قصص "ورد " ثلاثی مجرد است!

ضمن اینکه در آیه 72 مریم آمده است " ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوا " سپس نجات می دهیم کسانی را که ایمان آوردند!

کنار آتش بودن و نظاره کردن آن که نیازمند نجات و رهایی نیست!!

و در ادامه همان آیه می گوید: "وَّنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا" و در آنجا قرار می دهیم ظالمین را در حالتی که زانو زده اند!

کنار آتش بودن و نظاره کردن آتش که عذاب نیست!!

محمد;6241 نوشت:
چرا در سوره مریم گفته شده كه تمام انسانها اعم از مومن و غیر مومن وارد جهنم میشوند؟« و ان منكم الا واردها »

بنام خدا

با تشکر از همۀ دوستانی که در بحث مذکور مشارکت نموده و خواهند نمود.


در پاسخ به این سؤال که آیا همۀ مردم اعم از مؤمنان و غیرمؤمنان وارد جهنم ميشوند؟! باید گفت:




خداوند در آیۀ 71 سورۀ مریم به مطلبى كه شايد شنيدنش براى غالب مردم شگفت انگيز باشد اشاره كرده مى گويد: همه شما بدون استثنا وارد جهنم ميشويد (و ان منكم الا واردها). ((اين امرى است حتمى و فرمانى است قطعى از پروردگارتان)) (كان على ربك حتما مقضيا). ((سپس آنها را كه تقوى پيشه كردند از آن نجات ميدهيم، و ظالمان و ستمگران را در حالى كه از ضعف و ذلت به زانو در آمده اند در آن رها ميكنيم)) (ثم ننجى الذين اتقوا و نذر الظالمين فيها جثيا).

در تفسير اين دو آيه در ميان مفسران گفتگوى دامنه دارى است، بر اساس اينكه منظور از ((ورود)) در جمله ((ان منكم الا واردها)) چيست؟

بعضى از مفسران معتقدند كه ((ورود)) در اينجا به معنى نزديك شدن و اشراف پيدا كردن است، يعنى همه مردم، خوبان و بدان، بدون استثنا براى حسابرسى يا براى مشاهده سرنوشت نهائى بدكاران، به كنار جهنم مى آيند، سپس خداوند پرهيزگاران را رهائى ميبخشد و ستمگران را در آن رها مى كند. آنها براى اين تفسير به آيه 23 سوره قصص استدلال ميكنند و لما ورد ماء مدين … هنگامى كه موسى كنار آب مدين رسيد… كه در اينجا نيز ورود به همان معنى است.

تفسير دومى كه اكثر مفسران آن را انتخاب كرده اند اين است كه ورود در اينجا به معنى دخول است و به اين ترتيب همه انسانها بدون استثناء، نيك و بد، وارد جهنم ميشوند، منتها دوزخ بر نيكان سرد و سالم خواهد بود همانگونه كه آتش نمرود بر ابراهيم (يا نار كونى بردا و سلاما على ابراهيم) چرا كه آتش با آنها سنخيت ندارد گوئى از آنان دور مى شود و فرار مى كند، و هر جا آنها قرار ميگيرند خاموش مى گردد، ولى دوزخيان كه تناسب با آتش دوزخ دارند همچون ماده قابل اشتعالى كه به آتش ‍ برسد فورا شعله ور ميشوند.

قطع نظر از اينكه فلسفه اين كار چيست كه در ادامه شرح خواهيم داد، بدون شك ظاهر آيه فوق با تفسير دوم هماهنگ است، زيرا معنى اصلى ورود، دخول است و غير آن نياز به قرينه دارد، علاوه بر اين جمله ((ثم ننجى الذين اتقوا)) (سپس پرهيزگاران را نجات ميدهيم ) همچون جمله نذر الظالمين فيها (ستمگران را در آن وا ميگذاريم ) همه شاهد براى اين معنى است. بعلاوه روايات متعددى در تفسير آيه رسيده است كه اين معنى را كاملا تقويت مى كند: از جمله از ((جابر بن عبد الله انصارى)) چنين نقل شده كه شخصى از او درباره اين آيه پرسيد، جابر با هر دو انگشت به دو گوشش اشاره كرد و گفت: مطلبى با اين دو گوش خود از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) شنيدم كه اگر دروغ بگويم هر دو كر باد! ميفرمود: الورود الدخول، لا يبقى بر و لا فاجر لا يدخلها فيكون على المؤ منين بردا و سلاما كما كانت على ابراهيم حتى ان للنار - او قال لجهنم - ضجيجا من بردها، ثم ننجى الله الذين اتقوا و نذر الظالمين فيها جثيا: ورود در اينجا به معنى دخول است هيچ نيكوكار و بدكارى نيست مگر اينكه داخل جهنم مى شود، اما آتش برای مؤمنان سرد و سالم خواهد بود، همانگونه كه بر ابراهيم بود، تا آنجا كه آتش - يا جهنم - (ترديد از جابر است) از شدت سردى فرياد ميكشد، سپس خداوند پرهيزگاران را رهائى ميبخشد و ظالمان را در آن ذليلانه رها مى كند. (1) در حديث ديگرى از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) ميخوانيم: تقول النار للمؤ من يوم القيامه جز، يا مؤ من! فقد اطفا نورك لهبى: ((آتش به فرد با ايمان روز قيامت مى گويد زودتر از من بگذر كه نورت، شعله مرا خاموش كرد))! (2)

اين معنى از بعضى روايات دیگر، نيز استفاده مى شود. تعبير پر معنائى كه درباره پل صراط در روايات آمده كه آن بر روى جهنم كشيده شده، از مو باريكتر و از شمشير تيزتر است نيز شاهد و گواه ديگرى بر اين تفسير است. (3) اما اينكه بعضى ميگويند: آيه 101 سوره انبياء اولئك عنها مبعدون: آنها (مؤ منان) از آتش دور خواهند بود دليل بر تفسير اول است صحيح به نظر نمى رسد، زيرا اين آيه مربوط به جايگاه دائمى و قرارگاه هميشگى مؤ منان است، حتى در آيه بعد از آن ميخوانيم لا يسمعون حسيسها: ((مؤ منان حتى صداى شعله هاى آتش را نمى شنوند.)) ((اگر ورود در آيه مورد بحث به معنى نزديك شدن باشد نه با كلمه ((مبعدون)) سازگار است و نه با جمله ((لا يسمعون حسيسها.))

تنها سؤالى كه در اينجا باقى ميماند اين است كه فلسفه اين كار از نظر حكمت پروردگار چيست؟ بعلاوه آيا مؤ منان از اين كار آزار و عذابى نمى بينند؟ پاسخ اين سؤال كه از هر دو جنبه در روايات اسلامى وارد شده است، با كمى دقت روشن مى شود: در حقيقت مشاهده دوزخ و عذابهاى آن، مقدمه اى خواهد بود كه مؤ منان از نعمتهاى خداداد بهشت حداكثر لذت را ببرند، چرا كه قدر عافيت را كسى داند كه به مصيبتى گرفتار آيد (و بالاضداد تعرف الاشياء) در اينجا مؤ منان گرفتار مصيبت نمى شوند، بلكه تنها صحنه مصيبت را مشاهده ميكنند و همانگونه كه در روايات فوق خوانديم آتش بر آنها سرد و سالم مى شود و نور آنها شعله آتش را تحت الشعاع قرار مى دهد. بعلاوه آنها چنان سريع و قاطع از آتش ميگذرند كه كمترين اثرى در آنها نمى تواند داشته باشد، همانگونه كه در حديثى از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) نقل شده است كه فرمود: يرد الناس النار ثم يصدرون باعمالهم فاولهم كلمع البرق، ثم كمر الريح، ثم كحضر الفرس، ثم كالراكب، ثم كشد الرجل، ثم كمشيه: مردم همگى وارد آتش (دوزخ) ميشوند سپس بر حسب اعمالشان از آن بيرون مى آيند، بعضى همچون برق، سپس كمتر از آن همچون گذشتن تندباد، بعضى همچون دويدن شديد اسب، بعضى همچون سوار معمولى، بعضى همچون پيادهاى كه تند مى رود، و بعضى همچون كسى كه معمولى راه مى رود)). (4) و از اين گذشته دوزخيان نيز از مشاهده اين صحنه كه بهشتيان با چنان سرعتى ميگذرند و آنها ميمانند، مجازات بيشترى مى بينند، و به اين ترتيب پاسخ هر دو سؤال روشن مى شود.

موفق باشید ...

پاورقی________________________________________

1. نورالثقلين جلد 3 صفحه 353 - 353.

2. همان، صفحه 353 - 353.

3. همان منبع، جلد 5، صفحه 572 ذيل آيه ان ربک لبا لمرصاد (فجر - 14).

4. همان منبع، ج 3 ص 353، بنقل از تفسیر نمونه، اقتباس از سایت تیبان.

بحثی که جناب صدیق گفتند و ترجمه که انجام شد دقیقا مطابق ترجمه من از این آیه بود. یعنی " ورود " در این آیه به معنای "دخول" است.
اما مطلبی که ایشان گذاشتند و قبل از آن جناب سعید گذاشتند برای من خیلی تعجب آور بود. به همین دلیل هم پرسیدم که آیا چنین مطلبی نظر مفسران است یا شما بر آن افزوده اید.
چرا که به نظر من هیچ مفسری ( و حتی مترجمی ) نمی تواند چنین اشتباهی را بکند و برای ترجمه یک کلمه به آیه ای دیگر متوسل بشود! چرا که یک مفسر اگر عرب زبان باشد بر زبانش اشراف کامل دارد و می تواند معنی جمله را براحتی درک بکند. و اگر یک مفسر عرب زبان نباشد باید یک مترجم متبحر باشد و از سیاق جمله معنی کلمه را دریابد. و معمولا این قشر استدلالها مختص مترجمان تازه کار و البته ناشی است .

بطور مثال فرض کنید یک مترجم عربی بخواهد جمله فارسی "شیر در باغ وحش نگهداری می شود " را به عربی برگرداند. و او هم بخواهد معنی کلمه " شیر " را از جمله " علی شیر را خورد " در بیابد و معنای باغ وحش را هم از دو جمله " سعید در باغ زیر درختان آلبالو دراز کشید" و " وحشت سراسر وجودش را فراگرفت" پیدا بکند!! فکر کنید چه معنی عجیب و غریبی از این جمله در بیاورد!!
حال فرض کنید این شعر به چنین مترجمانی داده شود!!
" آن یکی شیر است اندر بادیه
وان یکی شیر است اندر بادیه
آن یکی شیر است که آدم می خورد
وان یکی شیر است که آدم می خورد."
فکر کنم تمام مفسران اسلامی عرب زبان جمع شوند نتوانند چنین شعری را به عربی برگردانند!!

تفسیری هم که جناب صدیق آوردند در جای خود جالب توجه بود. بالاخص که من خودم قصد داشتم علت این آیه را بیان بکنم که دیدم خود جناب صدیق هم از " پل صراط " نام برده بودند. ولی خوب یک مساله جا افتاد که شاید بهتر باشد اینجا آن را تذکر داد. درواقع "پل صراط " بر اساس اعتقادات زرتشتیان است که بعدها وارد اعتقادات مسلمانان شده است. و همانطور که جناب صدیق هم گفتند پلی است که بالای چاه جهنم کشیده شده است و همگان مجبورند از آن عبور بکنند. اگرچه این آیه برگرفته از همان اعتقاد است ولی به آن اشاره ندارد و در قرآن بجای انکه پلی را روی دوزخ بکشاند تا دیگران از آن عبور بکنند . دوزخ را چاهی بدون مفر می داند که همگی باید وارد ان بشوند و سپس طنابی انداخته می شود و مومنان را از ان بالا می کشد.
یعنی اگر فقط کمی آشنایی با زبان قرآن داشته باشید می بینید که خداوند در قرآن خود را قادر و جبار مطلق می داند و بشر را یک عنصر کاملا وابسته به خود می داند. برای همین است که برای ورود به بهشت نیز بجای گذشتن از پل صراط باید در چاه جهنم بیافتد و یاد بیاورد که حتی بهشت نیز لطف خدایش بوده است و اگر خدا نخواهد حتی مومن ترین آدم در دنیا هم باید عذاب ببیند و هیچ دم نزند.

اما مطلبی که مفسران اسلامی برای این آیه بیان کردند و آتش را برای مومنان سرد کردند! هم نمی تواند درست باشد. نفس آتش سوزانندگی است. یعنی آتش اگر نسوزاند آتش نیست. بالاخص در قیامت که دیگر از خود تابع قوانین فراطبیعی است و مانند ماجرای ابراهیم نیست که قوانین طبیعت را خدا با قدرت فراطبیعی اش نقض بکند.
از سویی اگر همچین فرضیه ای را بپذیریم بازهم دو سوال باقی می ماند که :
1-اگر آتش برای مومنان سرد است چه جای رفتن به داخل آتش؟ آیا نظاره از بیرون کفایت نمی کند؟
2- اگر اتش در دوزخ برای مومنان سرد است جای نجاتی باقی نمیماند که خداوند در آیه بعد می گوید انها را نجات می دهیم!

ثالثا طیق این حدیت که نقل کردید

صدیق;6363 نوشت:
يرد الناس النار ثم يصدرون باعمالهم فاولهم كلمع البرق، ثم كمر الريح، ثم كحضر الفرس، ثم كالراكب، ثم كشد الرجل، ثم كمشيه: مردم همگى وارد آتش (دوزخ) ميشوند سپس بر حسب اعمالشان از آن بيرون مى آيند، بعضى همچون برق، سپس كمتر از آن همچون گذشتن تندباد، بعضى همچون دويدن شديد اسب، بعضى همچون سوار معمولى، بعضى همچون پيادهاى كه تند مى رود، و بعضى همچون كسى كه معمولى راه مى رود)).

سرد بودن جهنم معنا ندارد!! چه آنکه تند و کند رفتن افراد خود نشان از وجود عذابی است که انها متحمل می شوند!

رابعا :جناب صدیق شما در چند جا خود دچار تناقض گویی می شوید!مثلا در اینجا می گویید

صدیق;6363 نوشت:
در حقيقت مشاهده دوزخ و عذابهاى آن، مقدمه اى خواهد بود كه مؤ منان از نعمتهاى خداداد بهشت حداكثر لذت را ببرند، چرا كه قدر عافيت را كسى داند كه به مصيبتى گرفتار آيد

ولی بلافاصله می گویید :
صدیق;6363 نوشت:
در اينجا مؤ منان گرفتار مصيبت نمى شوند، بلكه تنها صحنه مصيبت را مشاهده ميكنند

خامسا : با توجه به همین جمله که بیان کردید که مومنان تنها صحنه را مشاهده می کنند آنگاه این سوال پیش می آید که :
مومنان از دیدن این صحنه ها خوشحال می شوند؟ یا ناراحت؟ دیدن عذاب کشیدن دیگران باعث خوشنودی آنها می شود ؟ یا باعث رنجش و ناراحتی آنها؟

اگر باعث رنجش و ناراحتی آنهاست که خود یک نوع عذاب است!

joker;6375 نوشت:
بحثی که جناب صدیق گفتند


[=&quot]
[/]
دوست عزیز

مطالبی که بنده از نگاه تفسیری به آیۀ مذکور، با بیان اهل فن، گذاشتم بر هر صاحب اندیشه و خرد و البته منصفی روشن است.

اگر فردی که در اصول اولیۀ اعتقادات خود دچار مشکل است و حتی هنوز نتوانسته قدرت خداوند بعنوان خالق هستی را هضم کند، برداشت شخصی و غیر عالمانۀ خود را بر آن حمل کند در اصل و حقیقت مطلب تأثیری نداشته و خللی در آن ایجاد نمی کند.

خداوند قادر مطلق است و هر اثری که در هر چیز قرار داده وابسته و متکی به قدرت اوست، آتش مخلوق خداوند و اثر آن متأثر از قدرت اوست. چنانکه در جریان ابراهیم (ع)، آتش به فرمان خداوند بر او سرد و سلامت گشت، تکرار آن در قیامت بر مؤمنان منتفی نیست.

وانگهی آتش جهنم تجسم اعمال و نتیجه و اثری برخواسته از آثار و اعمال خود انسان است. از آنجائیکه باید بین اثرگذار و متأثر تناسب باشد از اینرو آتش غضب الهی و دوزخ، تنها کسانی را می سوزاند که به دلیل کفر و گناه و نافرمانی خالق با آتش قهر الهی نسبتی داشته باشند نه آنهائی را که اهل ایمان و عمل صالح و اطاعت الهی بوده اند. (لا خوف علیهم و لا هم یحزنون)

چنانکه گفتیم؛ دیدن وضعیت کافران در آتش، بدلیل آنکه اولاً در آن احساس امن و امان می کنند و این ورود، بدون هیچ ناراحتی، خوف و حزنی است و ثانیاً رؤیت عذاب کافران مقدمه و زمینه ای برای درک عمیق تر و افزایش شادی و بهره مندی ایشان از نعمت های الهی در بهشت برین می شود.

اضافه کنم که درک و فهم صحیح آیات نورانی قرآن و حقیقت وعده های الهی، چنانکه خداوند در قرآن می فرماید مستلزم روح تقواست. "ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین".

موفق باشید ...




با سلام
من در تفسير اين آيه اين مطلب رو قبلا خوانده بودم :

[=Arial Black]"رسول خدا صلى اله علیه و آله با اصحاب خویش در مسجد نشسته بود، و صداى سقوط هولناكى شنیدند، پس از آن در هراس شدند. آن حضرت فرمود: آیا مى دانید این صدا از چیست ؟
[=Arial Black]گفتند: خدا و رسولش بهتر مى دانند. فرمود: سنگى هفتاد سال از بالاى جهنم افكنده شده اكنون به قعر آن رسیده است و از سقوط آن این صدا پدید آمد، هنوز كلمات آن حضرت به پایان نرسیده بود كه فغان و فریاد بر مردن منافقى از منافقان مدینه بر آمد و عمر وى هفتاد سال بود. رسول خدا صلى اله علیه و آله فرمود: الله اكبر، صحابه فهمیدند كه این سنگ همان منافق بود، و او از زمانى كه خدایش خلق كرد به جهنم فرو مى رفت ، پس ‍ هنگام مردن در قعر جهنم قرار گرفت خداى تعالى فرمود: منافقان در درجه پایین دوزخند .
[=Arial Black]از حدیث شریف معلوم مى شود كه جهنم باطن دنیاست ، و مراد از ورود بر آتش در قول حق تعالى "وَإِن مِّنکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا" * و مراد ورود بر دنیاست ، و لذا وقتى از آن حضرت در شمول آیه نسبت به ایشان صلى اله علیه و آله مى پرسند، فرمود: جزناها و هى خامدة ما از آن در حال خاموشى عبور كردیم .
[=Arial Black]یعنى چنگال هاى دنیا در ما فرو نرفت و در دامش نیفتادیم ، و وابستگى هاى آن به دامن ما نچسبید، و افتادن آن منافق در جهنم به این معناست كه حالات وى ملكات رذیله شده ، و رسیدن به قعرجهنم صورت تمكن آنهاست . و علم صحابه به آن واقعه هولناك شگفت آور به تصرف رسول خدا صلى اله علیه و آله در گوش هاى آن ها بوده به گونه اى كه تمثل ملكات آن منافق را به صورت آن صداى هولناك شنیدند.
[=Arial Black]و این امیدوار به رحمت پروردگارش را بارها شبیه این تمثل روى آورد، از جمله این كه مردى را به صورت كفتار دید، معلوم گردید كه وى رباخور است ، علاوه بر این كه بسیارى از سلاك الى الله را دیده كه نظیر این كشف از احوال و ملكات اشخاص به صور خوش و یا زشت بر طبق آن ملكات به ایشان روى آورد، و برخى از این سلاك ، اساتیدم و برخى از آنها از شاگردانم بودند، ذلكت فضل الله یوتیه من یشاء."
[=Arial Black]--------------------------
[=Arial Black]*سوره مریم، آیه 71(و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم مى‏شوید؛ این امرى است حتمى و قطعى بر پروردگارت!)
[=Arial Black]منبع:
[=Arial Black]حسن زاده آملی، حسن، عیون مسائل نفس و شرح آن ، ج 2، ص 500.

[=Arial Black]منبع:تبيان


[=Arial Black]

صدیق;6400 نوشت:
اگر فردی که در اصول اولیۀ اعتقادات خود دچار مشکل است و حتی هنوز نتوانسته قدرت خداوند بعنوان خالق هستی را هضم کند، برداشت شخصی و غیر عالمانۀ خود را بر آن حمل کند در اصل و حقیقت مطلب تأثیری نداشته و خللی در آن ایجاد نمی کند.

چه کسی گفته است من دچار مشکلم؟ من که نظری برعکس دارم. من معتقدم که شما درباره اصول اولیه اعتقادی " یعنی خداپرستی " دچار مشکل هستید. قدرت خداوند یک بحث است و( دور از خدا باد ) ظالم بودن وی نیز بحثی دیگر است!
تصویری که اسلام از خدا ترسیم می کند چیست؟
چه دلیلی دارد که خدا مومنان را از داخل جهنم ببرد؟
( البته این را سوال راجواب دادید! برای اینکه قدر عافیت را بدانند! باید به مصیبت گرفتار آیند!! *)
صدیق;6400 نوشت:
خداوند قادر مطلق است و هر اثری که در هر چیز قرار داده وابسته و متکی به قدرت اوست، آتش مخلوق خداوند و اثر آن متأثر از قدرت اوست. چنانکه در جریان ابراهیم (ع)، آتش به فرمان خداوند بر او سرد و سلامت گشت، تکرار آن در قیامت بر مؤمنان منتفی نیست.

دوست عزیز من جواب این حرف شما را گفتم:
در مورد جریان ابراهیم خدا که ابراهیم را وارد آتش نکرد. ظالمان او را وارد اتش کردند. خدا هم اتش را سرد کرد تا وی نسوزد! اما در مورد جهنم خدا خودش مومنان را داخل آتش می کند! اگر قرار باشد آتش نسوزاند چه دلیلی دارد که اصلا او را وارد اتش می کند؟
صدیق;6400 نوشت:
وانگهی آتش جهنم تجسم اعمال و نتیجه و اثری برخواسته از آثار و اعمال خود انسان است. از آنجائیکه باید بین اثرگذار و متأثر تناسب باشد از اینرو آتش غضب الهی و دوزخ، تنها کسانی را می سوزاند که به دلیل کفر و گناه و نافرمانی خالق با آتش قهر الهی نسبتی داشته باشند نه آنهائی را که اهل ایمان و عمل صالح و اطاعت الهی بوده اند. (لا خوف علیهم و لا هم یحزنون)

بازهم مشکل پابرجاست . پس ورود کسانی که اصلا گناهی ندارند به اتش جهنم کاری عبث است . زیرا که خداوند خود علم دارد که وی نمی سوزد!
صدیق;6400 نوشت:
چنانکه گفتیم؛ دیدن وضعیت کافران در آتش، بدلیل آنکه اولاً در آن احساس امن و امان می کنند و این ورود، بدون هیچ ناراحتی، خوف و حزنی است و ثانیاً رؤیت عذاب کافران مقدمه و زمینه ای برای درک عمیق تر و افزایش شادی و بهره مندی ایشان از نعمت های الهی در بهشت برین می شود.

سوال را تغییر ندهید. ما قبل از ورود به بهشت را بحث می کنیم. و در لحظه ای که چنین صحنه هایی را می بینند!
من پرسیدم دیدن رنجش و عذاب کافران و زجری که آنان می کشند برای مومنان خوش ایند است یا خیر؟
یعنی انها لذت می برند که انسانهایی را دارند شکنجه می دهند؟ ( مانند آدمهایی که از دیدن فیلمهای سر بریدن آدمها لذت می برند! ) یا که خیر از دیدن این صحنه متاثر می شوند و ناراحت می شوند که این افراد در آتش جهنم می سوزند!

چرا باید خداوند مومنانش را عذاب روحی بدهد؟ و آنها را ناراحت بکند؟

-----------------------------------------------
*: گویند ملا نصر الدین دو بز داشت! یک بزش فرار کرد و ملا شروع کرد به کتک زدن بز دیگر!!
از او پرسیدند : ان یکی بز فرار کرده چرا این بز را می زنی؟
گفت : اگر این بز را هم آزاد بگذارم از ان یکی بدتر می شود!!
استدلال جناب صدیق هم شده حکایت ملا نصر الدین!

باسمه تعالی
با سلام به دوست عزیز
اولا:«وارد» اسم فاعل است که از فعل مضارع معلوم و ثلاثی مجرد گرفته شده است(یرد) و اصل فعل مضارع و ماضی ثلاثی مجرد، مصدر است و آن هم «ورود» است.لذا استشهاد به آیه 23 قصص صحیح است.
ثانیا: نجات متقين از آتش مستلزم اين نيست كه داخل آتش شده باشند، زيرا نجات همانطور كه با انقاذ شخص داخل مهلكه صادق است، با دور كردنش از مهلكه نيز صادق است، و اگر كسى را كه مشرف به هلاكت شده از هلاكت دور كنيم او را نيز نجات داده‏ايم. (المیزان)
ثالثا: بنده به تفسیر المیزان چیزی اضافه نکرده ام و آنچه مناسب برای پاسخ بود از آن تفسیر شریف آورده ام.
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب‏

پرسش:
چرا در سوره مریم گفته شده كه تمام انسانها اعم از مومن و غیر مومن وارد جهنم میشوند؟« و ان منكم الا واردها »

پاسخ:

در تفسیر این آیه دو نظریه بیان شده است:
یک گروه گفته اند ورود در آیه شریفه به معنای حضور و اشراف عموم مردم بر آتش است‏ .



دلیل :خطاب" كم" به عموم مردم است، چه كافر و چه مسلمان، به دليل اينكه در آيه بعد می ‏فرمايد:" ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا" و ضمير در كلمه" واردها" به آتش بر می ‏گردد.



كلمه" ورود" بر خلاف" صدور" است، به طورى كه از كتب لغت بر می ‏آيد به معناى دنبال آب رفتن است، راغب در مفردات گفته:" ورود" در اصل به قصد آب رفتن است، ولى بعدا در غير آب هم استعمال شده، مثلا می ‏گويند:" وردت الماء ارده ورودا" وارد آب شدم وارد شدنى، كه من وارد و آب مورود است، و نيز می ‏گويند:" اوردت الإبل الماء" شتر را به آب وارد كردم، و لذا خداى تعالى می ‏فرمايد:" وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ- و چون وارد آب مدين شد" و كلمه" ورد" آبى است كه آماده براى ورود باشد، و" وارد" به كسى می ‏گويند كه پيشاپيش كاروان می ‏رود، تا براى آنان آب پيدا كند هم چنان كه فرمود فَأَرْسَلُوا وارِدَهُمْ- مامور آب خود را فرستادند. مفسرين گفته ‏اند: مردم نزد آتش و در لبه آن حاضر می ‏شوند، ولى داخل آن نمی ‏شوند و به اين آيه استدلال كرده ‏اند كه خداى تعالى در باره موسى وقتى كه به كنار چاه مدين آمد و در آنجا مردمى را بر سر چاه ديد، فرموده:" وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ" و معلوم است كه موسى داخل آب نشد، پس در آيه مورد بحث هم معنا اين نيست كه مردم همگى داخل آتش می ‏شوند.(1)



تفسير دومى كه اكثر مفسران آن را انتخاب كرده اند اين است كه ورود در اينجا به معنى دخول است و به اين ترتيب همه انسانها بدون استثناء، نيك و بد، وارد جهنم مي شوند، منتها دوزخ بر نيكان سرد و سالم خواهد بود همانگونه كه آتش نمرود بر ابراهيم (يا نار كونى بردا و سلاما على ابراهيم) چرا كه آتش با آنها سنخيت ندارد گوئى از آنان دور مى شود و فرار مى كند، و هر جا آنها قرار ميگيرند خاموش مى گردد، ولى دوزخيان كه تناسب با آتش دوزخ دارند همچون ماده قابل اشتعالى كه به آتش ‍ برسد فورا شعله ور مي شوند.

پرسش:
کدام دیدگاه مورد قبول است؟

پاسخ:
بدون شك ظاهر آيه فوق با تفسير دوم هماهنگ است، زيرا معنى اصلى ورود، دخول است و غير آن نياز به قرينه دارد، علاوه بر اين جمله (ثم ننجى الذين اتقوا) (سپس پرهيزگاران را نجات ميدهيم ) همچون جمله نذر الظالمين فيها (ستمگران را در آن وا ميگذاريم ) همه شاهد براى اين معنى است. بعلاوه روايات متعددى در تفسير آيه رسيده است كه اين معنى را كاملا تقويت مى كند: از جمله از جابر بن عبد الله انصارى چنين نقل شده كه شخصى از او درباره اين آيه پرسيد، جابر با هر دو انگشت به دو گوشش اشاره كرد و گفت: مطلبى با اين دو گوش خود از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) شنيدم كه اگر دروغ بگويم هر دو كر باد! ميفرمود: الورود الدخول، لا يبقى بر و لا فاجر لا يدخلها فيكون على المؤ منين بردا و سلاما كما كانت على ابراهيم حتى ان للنار - او قال لجهنم - ضجيجا من بردها، ثم ننجى الله الذين اتقوا و نذر الظالمين فيها جثيا: ورود در اينجا به معنى دخول است هيچ نيكوكار و بدكارى نيست مگر اينكه داخل جهنم مى شود، اما آتش برای مؤمنان سرد و سالم خواهد بود، همانگونه كه بر ابراهيم بود، تا آنجا كه آتش - يا جهنم - (ترديد از جابر است) از شدت سردى فرياد ميكشد، سپس خداوند پرهيزگاران را رهائى ميبخشد و ظالمان را در آن ذليلانه رها مى كند. (2) در حديث ديگرى از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) ميخوانيم: تقول النار للمؤ من يوم القيامه جز، يا مؤ من! فقد اطفا نورك لهبى: آتش به فرد با ايمان روز قيامت مى گويد زودتر از من بگذر كه نورت، شعله مرا خاموش كرد! (3)

اين معنى از بعضى روايات دیگر، نيز استفاده مى شود. تعبير پر معنائى كه درباره پل صراط در روايات آمده كه آن بر روى جهنم كشيده شده، از مو باريكتر و از شمشير تيزتر است نيز شاهد و گواه ديگرى بر اين تفسير است. (4) اما اينكه بعضى ميگويند: آيه 101 سوره انبياء اولئك عنها مبعدون: آنها (مؤمنان) از آتش دور خواهند بود دليل بر تفسير اول است صحيح به نظر نمى رسد، زيرا اين آيه مربوط به جايگاه دائمى و قرارگاه هميشگى مؤ منان است، حتى در آيه بعد از آن ميخوانيم لا يسمعون حسيسها:مؤ منان حتى صداى شعله هاى آتش را نمى شنوند. اگر ورود در آيه مورد بحث به معنى نزديك شدن باشد نه با كلمه مبعدون سازگار است و نه با جمله لا يسمعون حسيسها.

پرسش:
فلسفه اين كار از نظر حكمت پروردگار چيست؟ بعلاوه آيا مؤ منان از اين كار آزار و عذابى نمى بينند؟

پاسخ:
پاسخ اين سؤال كه از هر دو جنبه در روايات اسلامى وارد شده است، با كمى دقت روشن مى شود: در حقيقت مشاهده دوزخ و عذابهاى آن، مقدمه اى خواهد بود كه مؤ منان از نعمتهاى خداداد بهشت حداكثر لذت را ببرند، چرا كه قدر عافيت را كسى داند كه به مصيبتى گرفتار آيد (و بالاضداد تعرف الاشياء) در اينجا مؤ منان گرفتار مصيبت نمى شوند، بلكه تنها صحنه مصيبت را مشاهده ميكنند و همانگونه كه در روايات فوق خوانديم آتش بر آنها سرد و سالم مى شود و نور آنها شعله آتش را تحت الشعاع قرار مى دهد.
بعلاوه آنها چنان سريع و قاطع از آتش ميگذرند كه كمترين اثرى در آنها نمى تواند داشته باشد، همانگونه كه در حديثى از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) نقل شده است كه فرمود: يرد الناس النار ثم يصدرون باعمالهم فاولهم كلمع البرق، ثم كمر الريح، ثم كحضر الفرس، ثم كالراكب، ثم كشد الرجل، ثم كمشيه: مردم همگى وارد آتش (دوزخ) مي شوند سپس بر حسب اعمالشان از آن بيرون مى آيند، بعضى همچون برق، سپس كمتر از آن همچون گذشتن تندباد، بعضى همچون دويدن شديد اسب، بعضى همچون سوار معمولى، بعضى همچون پيادهاى كه تند مى رود، و بعضى همچون كسى كه معمولى راه مى رود.(5) و از اين گذشته دوزخيان نيز از مشاهده اين صحنه كه بهشتيان با چنان سرعتى ميگذرند و آنها ميمانند، مجازات بيشترى مى بينند، و به اين ترتيب پاسخ هر دو سؤال روشن مى شود.

منبع:
1. ترجمه المیزان، ج‏14، ص: 121.
2. نورالثقلين جلد 3 صفحه 353 - 353.
3. همان، صفحه 353 - 353.
4. همان منبع، جلد 5، صفحه 572 ذيل آيه ان ربک لبا لمرصاد (فجر - 14).
5. همان منبع، ج 3 ص 353، بنقل از تفسیر نمونه، اقتباس از سایت تیبان.

موضوع قفل شده است