رابطه با زن شوهردار

تب‌های اولیه

41 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رابطه با زن شوهردار

ا سلام.
حقیقتش یک ماهی هست که به شدت پریشون حالم.

پسری هستم 28 ساله و مهندسی برق خوندم.
خدا رو شکر از لحاظ کاری خیلی موفقم و در حال پیشرفت.
حدود 8 سال پیش وقتی وارد دانشگاه شدم یکی از خانوم های همکلاسیم به شدت بهم ابراز علاقه میکرد. با توجه به اخلاق خاصی که دارم و البته همیشه هم چوبش رو خوردم دلم نیومد دلش رو بشکنم. با هم دوست شدیم. البته ناگفته نمونه با اینکه آدم آنچنان مذهبی نیستم اما به شدت به اخلاق پایبندم. همون موقع قصدمون رو بر ازدواج گذاشتیم. هر چند کم سن و سال بودیم و خام. آدم خیلی خیلی احساساتی هستم. توی 6 سالی که با هم بودیم عین بُت پرستیدمش. زمانی که درسم تموم شد و سربازی رفتم باهام سرد شد. خواستگاری رفتم تا بلکه مانع از بین رفتن عشقمون بشم که متاسفانه بزرگترین اشتباهم بود و نتیجه خوبی نداشت. خیلی بهش اعتماد داشتم به همین خاطر هیچ تحقیقی نکردیم. بعد از مراسم نامزدی مُفصل یهو ازم دست شُست طوری که حتی جواب تلفنهام رو هم نمیداد. خیلی داغون بودم تا اینکه فهمیدم با یه مرد که البته زن دار هم بود و همکارش، رابطه داره. البته ادعا داشت فقط یه دوستی ساده س. خلاصه اونقدر باهام بی تفاوت شد که در نهایت جدا شدیم. خدا میدونه که از جون براش مایه گذاشته بودم.

مدت 6 ماه به شدت درگیر فکر و خیال بودم اما خدا کمکم کرد و روحیه م رو نباختم. بعد سربازیم به سرعت توی کارم پیشرفت کردم و تا حدی پیشرفت کردم که تونستم مدیر بخشمون بشم. همه چی خوب بود تا...

تا اینکه یکی از خانوم های همکارم که دختر خیلی زیبایی هم هست ازم خواست اگه ممکنه باهاش بیرون برم. اول قبول نکردم چون متاهل بود. اما گفت که دوست داره درباره مسائل مختلف گپ بزنیم. شاید چون خودم حسه بدی نداشتم خیال کردم یه گردش ساده س. همون روز بهم گفت که یه مشکلاتی با همسرش (که البته تا جایی که میشناسمش هم خیلی موفق و هم تحصیل کرده و خوشتیپه) داره. خوب سعی کردم راهنماییش کنم. میگفت از اینکه دوست مهربونی مثله من داره که بهش کمک می کنم خیلی خوشحاله. دیگه باقیش رو خودمم نمیدونم چی شد. یهو دیدم بعد یه مدتی عین دیوونه ها عاشقم شده. یه سره اس ام اس و ابراز محبت میکرد. هر روز میرسوندم.
به اون خدایی که میدونم شاهد و گواه رفتار همه ی ماست من نمیخواستم پام رو توی زندگیه یکی دیگه بزارم اما شد. خدا میدونه عینهو دیوونه ها شدم. نمیدونم چیکار کنم. حس میکنم رفتارش داره توی محل کار هم رسوامون میکنه.
خودم یه بار درد خیانت رو چشیدم. به خدا نمیخوام زندگی یکی دیگه رو خراب کنم. هر بار اونقدر براش از غلط بودن اینکار گفتم زبونم مو دراورده. از یه طرفم به شدت احساساتیم و اونم از این نقطه ضعفم خبر داره. تا گریه میکنه کوتاه میام.
یه بار همین چند روز قبل به شدت باهاش برخورد کردم... جوری بهم ریخت که ترسیدم کار دستِ خودش بده.
نمیدونم چیکار کنم.
میترسم... حس میکنم خیلی نامردیه.
تورو خدا کمکم کنید. فقط تورو خدا از گناهش و جهنم برام نگین. خودم همه اینا رو میدونم. مشکلم اینه که نمیتونم دلش رو بشکنم. واقعا سردرگم شدم.
برام دعا کنین

ادامه نامه
راستش از چندتا چیز خیلی می ترسم.
یکی اینکه چون خیلی وابسته شده کار دستِ خودش بده. همش نگرانم. وقتی اس ام اس میده و جواب نمیدم اونقدر زنگ میزنه آشفته میشه پشیمونم میکنه.
دوم اینکه میترسم این شدت بهم ریختگیش توی خونه باعث بشه شوهرش متوجه بشه و بی آبرویی بشه. اونوقت چی؟ به خدا فقط نگران آبروی خودم نیستم. اگه باعث بشم شوهرش دیوونه بازی در بیاره و زندگیشون به خطر بیوفته چی؟ یا خدای نکرده جدا بشن!؟
سومم از محل کارمون میترسم. نگرانم اگه یهویی جدا بشم اونقد واکنشش شدید باشه که همه بفهمن و آبروریزی بشه. حیثیت هردومون به خطر میوفته.
میدونین که آبرویی که ریخت دیگه ریخته. از بی آبرویی خیلی میترسم. به خدا خواب و خوراکم بهم ریخته. استرسم خیلی زیاده. نمیدونم بهترین کاری که میتونم بکنم چیه. تا حالا اینقدر مستاصل نبودم.

سلام.

اول اینکه خیلی ممنونم از همه اونایی که با حرفاشون خیلی بهم کمک کردن. واقعا ممنونم.
اما خداییش یه سری خیلی بی انصافن.

بعضی از دوستان ما رو به گناه زنا محکوم کردن و حکممونم دادن و انداختنمون ته جهنم! بابا من که کاری نکردم. زنا کجا بوده؟؟ بی انصافا یه طرفه رفتین به قضاوت؟
یه با معرفتیم گفته اگه خدا تورو ببخشه من صدام در میاد. مگه من چیکار کردم؟ یه نفر آدم رو دوست داشته باشه تقصیر اونی که دوسش داشتن چیه؟ من که نخواستم در حق شوهر اون خانوم نامردی کنم.
به خدا من سرم به کار خودم گرم بود. توی زندگیمم همیشه خدا حرفه اول رو زده و همیشه ازش خواستم کمکم کنه حق الناس گردنم نباشه. اگه برام مهم نبود میومدم اینجا مشکلم رو بگم؟
هر کسی توی زندگی بوته ی آزمایش خودش رو داره. خدا کنه شماها که اینقدر منو گناهکار و بد میدونین واقعا همونطور که میگین آدمای خوب و پاکی باشین. خدا کنه اگه یه روزی توی موقعیتی بودین که ممکن بود به اشتباه بیوفتین همینطور که میگین بتونین قاطعانه بهترین تصمیم رو بگیرید.
شاید واقعا من ایمانم ضعیفه. نمیدونم!
اما من فکر نمی کنم بهترین راه همون راهی باشه که لحظه اول به ذهن آدم میرسه. منم میدونم که میشه تند و آتیشی همه چیز رو تموم کرد. اما فکر میکنم شاید بهترین راه نباشه. هدف منم قطعا تموم کردن این احساسه اما طوری که این وسط آبرویی از کسی ریخته نشه.

شماها که همتون ادعای خدا و پیغمبرتون میشه باید بهتر از من بدونین که خدا آبروی بنده هاشو از همه چیز بالاتر و مهمتر میدونه. من کیم که بخوام آبروی اون خانوم رو بریزم.
اونم اشتباه کرده و من مطمئنم پشیمون میشه. نمیخوام کاری کنم که راه برگشتی براش نمونه.

بازم ممنونم از دوستایی که راهنمایی های صادقانه شون واقعا کمکم کرد. انشاا... سعی میکنم با بی توجهی و کمک گرفتن از یکی از دوستام از خودم زده ش کنم.

برام دعا کنید که پیش خدام شرمنده نشم.

ممنون

[="teal"]سلام[/]
شب عالی بسی متعالی
مطلب شمارو خوندم
راستش اینکه شما ادم حساسی هستید بد نیست ولی نباید اجازه بدید که از این خصوصیت شما سو ء برداشت بشه.
اینکه شما نمی تونید این مسئله رو تموم کنید اینم نمی تونه جزئی از مشکل رفتار شما به حساب بیاد چون شما یه تجربه بد رو پشت سر گذاشتین شاید اوایل که این رابطه داشت جوونه می زد اصلا به این مورد فکر نمی کردین قرار علاقه ای بین شما پیش بیاد
حالا گذشته
باید به فکر راه حل بود
من چندتا مورد به ذهنم اومد امیدوارم به دردتون بخوره
[="yellowgreen"]راه حل اول:به طور رسمی و مصلحتی نامزدی خودتون رو توی محل کار اعلام کنید...این راه حل خیلی جاها جواب می ده[/]
[="red"]راه حل دوم که اکثرا به خوبی جواب می ده اینکه کمی شخصیت اون خانوم رو با سوالاتتون تحریک کنید...مثلا کمی از این بگید که چقدر در تصمیم گیری ادم سستی هستی و... (می دونم یه کم بیرحمانست ولی خانوما برای دفاع از خودشون حتما در صدد انجام کاری بر می ان که اغلب خوشاینده[/]
[="royalblue"]راه حل بعدی اینه که شما لطف کنی و مردونگی به خرج بدیو خودتو بکشی کنار حتی اگه شده برای یه مدتی نباشی که فکر می کنم امکان پذیر باشه[/]
[="purple"]راه حل بعدی اینه که یک نفر که هم محرم شما و هم ادم راز داری باشه بره به اون خانوم در مورد روابطش هشدار بده[/]
[="darkorange"]نکته اخر اینه که چسب زخمو دیدین؟وقتی روی یه زخمه؟هرچی طول بدیمو دیر از پوستون جداش کنیم دردش بیشتره ...برادر من این چسب زخمو بکن تا عفونت نکرده [/]
موفق باشی
بازم سوالی بود خوشحال می شم کمک کنم

پرشیان گرامی
امیدوارم که خوب باشی
شاید اینو که می گم به ذوق بسیاری خوش نیاد تو یه مردی منم یه مرد
زندگی تو دقیقا مثل یکی از دوستانم هست حتی گاهی نیز یک موردی بود که دقیقا مثل خود شما بود داشت واسم اتفاق می افتد که ازش دور شدم
ببین پرشیان گرامی یه چیزی بهت می گم خوب دقت کن اولا که یه خانم خیلی خیلی راحت می تونه فیلم بازی کنه اینقدر قشنگ بازی می کنه که باورت بشه و یه چیز مشترک توی اینجور رابطه ها هم اینه تا یه چیزی خلاف عقیده این خانم ها هست می زنن زیر گریه اینقدر که یه مرد واقعا دلش واسش می سوزه یا می گن خودمو می کشم یا می زنن خودشونو چند روزی برن بیمارستان
اینقدر اینجور خانم ها قشنگ فیلم بازی می کنن که اگر یه ذره عقلت کار نکنه بیچارت می کنن مثل همون 6ساله که خودت داشتی مطمعن باش اگر تو رو می خواست هیچ وقت از قلبش خارج نمی شدی
الان هم موقعیتت خوبه مدیر شدی شاید می خوان خرابت کنن شاید یه علتی داره
واسه یه مرد اونم مجرد در درجه اول کارش مهمه فرض کن کار نداشتی کسی محلت می ذاشت؟خیلی کم
پس اول فکر کارت باش
دوما رابطتت رو خیلی سریع قطع کن مطمعن مطمعن باش نه بلای سر خودش میاره نه اینکه چیزی تو رو تهدید می کنه شاید چند روز اول نیاد سر کار شاید بزنه به بیماری و هزارتای دیگه اصلا دلت نسوزه چون اون دلش واست نمی سوزه چون اون از خدا نترسیده مطمعن باش هر کاری ازش برمیاد
ولی تویی که یه اعتقادی داری و یه بار این بلا سرت اومده باید اینا رو خیلی خوب بفهمی
سعی کن بری یه روانشناس خیلی خوب تا باهات صحبت کنه
و در مرحله اخر اگر سربازیتم رفتی و سر یه کاری هستی برو یه دختر خوب و نجیب و مومن پیدا کن و ازدواج کن وقتی یه دختر خوب ازدواج کردی اینقدر زندگی واست شیرین می شه که این مساله ها رو ببینی و به روزگار خودت خندت می گیره که چقدر بچگی می کردی
یادت نره پرشیان عزیز حتما توصیه هامو گوش کن
ان شاالله که موفق می شی

neda;206078 نوشت:
سلام
..................................

اما در پی فرمایش سرکار گرامی ندا ، حقیر میخوام با صراحت بگم طبق موازین شرعی مراوده با زن شوهر دار حرام است حرام
خانم ندا اون زن باید بفهمه با یک مرد غریبه نباید رابطه تنگاتنگ ایجاد کنه اونوقت حضرتعالی میفرمائید اینکار رو بکن اون کار رو نکن ؟؟؟؟

نقل قول:
من چندتا مورد به ذهنم اومد امیدوارم به دردتون بخوره

نقش و فیلم بازی کردن در این موارد بهیچ وجه جایز نیست دستورات دین صریح و با قاطعیت بیان شده است و لازم به اینهمه فلسفه چینی نیست
اگر قبول کنیم که با اون خانم اولی که مجرد بود چون به قصد ازدواج بوده شاید اشکالی نداشته بود ولی حاشا و کلا در رابطه با زنی که شوهر دارد
خانم ندا سوالی می پرسم جوابم را بگوئید
اگر روزی شوهر اون خانم از ارتباط هرچند پیامکی این خانم با این آقا باخبر شود میتوانید نقشی را که برای ایشان بیان فرمودید را توجیه کنید ؟؟؟؟
و آیا بمحض با خبر شدن شوهر آن خانم از ارتباطش با این آقا جنجال در زندگی مشترکشون ایجاد نمیشه ؟؟؟؟
اگر روزی شوهر آن خانم از ارتباط پیامکی این آقا با اون خانم با خبر بشه آیا برای این آقا دردسر نمیشه آیا از طریق شماره نمیتونه پیگیری کنه و این آقا رو پیدا کنه ؟؟؟؟ اونوقت چه وضعی پیش خواهد آمد ؟؟؟؟ آیا تصور نمیکنید اگر اون آقا آدم بسیار با غیرتی باشه شاید این کار جناب پریشان باعث حتی قتل بشود

حضرتعالی معلومات روانشناسی دارید درست ولی برای زمانی که بستر جامعه دچار اختلالاتی اینچنینی واقع نشده باشه حضرتعالی از منظر روانشناسی مسئله را بیان فرمودید البته راه حل حضرتعالی درست هست ولی نه برای جایی که طرف مقابل زن شوهر دار باشد این مسئله در درجه اول باید از منظر شرع بررسی شود در درجه دوم از منظر حقوق مدنی و خانوادگی بررسی شود و عواقبش معلوم شود بعد بیائیم بگوییم که آیا میشود در مقابل عشق سوزان اون خانم تصمیمی برای نجات این آقا گرفت یا نه خانم ندا ببخشید ای کاش حضرتعالی که در هیئت حل اختلاف تشریف دارید و حتما تجارب گرانبهایی هم در این رابطه دارید میفرمودید عواقب اینگونه ارتباطات به کجا ختم میشود

و اما پیشنهاد بنده بعنوان یه کاربر معمولی ( به عنوان حقیر توجه نکنید ) اینه که

جناب پریشان گرامی یعنی چی که ایشان عاشق شما شده اصلا متوجه معنای این حرف می شوید عشق زن شوهر دار فقط شوهرش هست و فرزندانش و بس شما چرا باعث پدید آمدن این عشق شدید شما که میدونستید ایشون شوهر داره حضرتعالی همچنانکه فرمودید پایبند به اخلاق هستید اخلاق دینی حکم میکنه در اسرع وقت با صراحت و بدون هیچگونه ملاحظه ایی به اون خانم بصورت تذکری جدی این مسئله را بیان کنید و از هیچ گونه صلابتی دریغ نکنید اینکه شاید روحیه اون خانم دچار تزلزل بشه و نمیدونم شاید شکست عشقی بخوره و .... اینا حرف شیطان هست بزرگترین دام شیطان اینه که با همین افکار و عقاید در دل انسانها رسوخ میکند
جناب پریشان به عواقب کارتون فکر کردید ؟؟؟؟ به روزی که شوهر اون خانم متوجه ارتباط شما با خانمش بشه به روزی که این ارتباط علنی بشه و به کارتون و شغلتون ضربه بزنه که اونوقت اصلا قادر به جمع کردن رسوائی این ارتباط نخواهید بود
اصلا نفس وجود ارتباط یک جوان مجرد با زن شوهر دار هر چند که حتی هیچ مسئله ایی بین آنها وجود نداشته باشه دام شیطان هست از اون دامهایی که اگر همین اول جلوی اونو نگیرید اصلا نجاتی برایش تصور نمی شود

جناب پریشان از پیامدهای جهنمی اصلا حرفی نمیزنم ولی از عواقب همین دنیاش بترسید خانواده خودتون پدر و مادر و اطرافیانتون بعد از با خبر شدن چی میگن
جناب پریشان شما که الحمد لله در شغلتون چیزی کم ندارید همه چیز رو براهه پس چرا دنبال این مسائل هستید فرمودید دلشو ندارید دل اون خانم رو بشکنید حال سوال اینجاست اگر دل اون خانم بشکنه بهتره یا دل والدین تون که بعدا بفهمن و شما رو از خودشون برانند و از چشمشون بیافتید و احتمالا عاق اونها قرار بگیرید

جناب پریشان با صراحت میگم شما با ادامه ارتباط با این خانم شوهر دار تمام عرض و آبرو و حیثیت خود و خانوادتون رو زیر سوال می برید و اینو مطمئن باشید که اون خانم برای شما دامی است به وسعت تمام دوزخ

موفق باشید

neda;206078 نوشت:
سلام
شب عالی بسی متعالی
مطلب شمارو خوندم
راستش اینکه شما ادم حساسی هستید بد نیست ولی نباید اجازه بدید که از این خصوصیت شما سو ء برداشت بشه.
اینکه شما نمی تونید این مسئله رو تموم کنید اینم نمی تونه جزئی از مشکل رفتار شما به حساب بیاد چون شما یه تجربه بد رو پشت سر گذاشتین شاید اوایل که این رابطه داشت جوونه می زد اصلا به این مورد فکر نمی کردین قرار علاقه ای بین شما پیش بیاد
حالا گذشته
باید به فکر راه حل بود
من چندتا مورد به ذهنم اومد امیدوارم به دردتون بخوره
راه حل اول:به طور رسمی و مصلحتی نامزدی خودتون رو توی محل کار اعلام کنید...این راه حل خیلی جاها جواب می ده
راه حل دوم که اکثرا به خوبی جواب می ده اینکه کمی شخصیت اون خانوم رو با سوالاتتون تحریک کنید...مثلا کمی از این بگید که چقدر در تصمیم گیری ادم سستی هستی و... (می دونم یه کم بیرحمانست ولی خانوما برای دفاع از خودشون حتما در صدد انجام کاری بر می ان که اغلب خوشاینده
راه حل بعدی اینه که شما لطف کنی و مردونگی به خرج بدیو خودتو بکشی کنار حتی اگه شده برای یه مدتی نباشی که فکر می کنم امکان پذیر باشه
راه حل بعدی اینه که یک نفر که هم محرم شما و هم ادم راز داری باشه بره به اون خانوم در مورد روابطش هشدار بده
نکته اخر اینه که چسب زخمو دیدین؟وقتی روی یه زخمه؟هرچی طول بدیمو دیر از پوستون جداش کنیم دردش بیشتره ...برادر من این چسب زخمو بکن تا عفونت نکرده
موفق باشی
بازم سوالی بود خوشحال می شم کمک کنم

ندای گرامی اگر کمی دقت می کردین چی نوشته کمی ویرایش کنید
نوشته اون خانم شوهر داره بیاد نامزدیشو اعلام کنه؟چی می گید

سلام استاد
فرمایشات شما درست و صحیح هستش
من به ایشون نگفتم کار بدی انجام بدن یا نقش بازی کنن گفتم؟:tajob:
ایشون فرمودند که من در ترک این رابطه مشکل دارم منم راه حل دادم
هرچند شما درست می فرمایید

جناب علی
من نوشتم پریشان نامزدی خودش رو اعلام کنه
چقد بدین همتون از من ایراد می گیرین:Ghamgin:

راستش از چندتا چیز خیلی می ترسم.
یکی اینکه چون خیلی وابسته شده کار دستِ خودش بده. همش نگرانم. وقتی اس ام اس میده و جواب نمیدم اونقدر زنگ میزنه آشفته میشه پشیمونم میکنه.
دوم اینکه میترسم این شدت بهم ریختگیش توی خونه باعث بشه شوهرش متوجه بشه و بی آبرویی بشه. اونوقت چی؟ به خدا فقط نگران آبروی خودم نیستم. اگه باعث بشم شوهرش دیوونه بازی در بیاره و زندگیشون به خطر بیوفته چی؟ یا خدای نکرده جدا بشن!؟
سومم از محل کارمون میترسم. نگرانم اگه یهویی جدا بشم اونقد واکنشش شدید باشه که همه بفهمن و آبروریزی بشه. حیثیت هردومون به خطر میوفته.
میدونین که آبرویی که ریخت دیگه ریخته. از بی آبرویی خیلی میترسم. به خدا خواب و خوراکم بهم ریخته. استرسم خیلی زیاده. نمیدونم بهترین کاری که میتونم بکنم چیه. تا حالا اینقدر مستاصل نبودم.

:Ealam: دوستان کمربند هارا ببندید که این تایپیک بزودی به اوج بازدید و پاسخ گویی میرسد

:shookhi::god:

parishan خوش امدی به انجمن . جای خوبی امدی . اگه با پست سرکار رحیق مختوم به نتیجه نرسیدی منتظر کارشناسا و همکار های دیگه انجمن باش تا راهنماییت کنن البته این موقع همه خواب هستن ها ایشالا فردا . ( ا.....)

پرشیان گرامی
من تجربه خودم رو بهت گفتم
بهر حال می گن جلوی یه ضرر رو هر موقع بگیری منفعته
یه چیز دیگه هم بهت بگم این جور خانم ها خیلی سخته بفهمی هدفشون چیه
می خوای همین که به هدفش رسید حتی محلتم نذاره؟
یه خانمی همین طوری بود زد زندگی دوستم که سرش همیشه رو مهر بودو نابود کرد

تا جایی که من می دونم بالای 95درصد این خانم ها فیلم بازی می کنن خیلی هم قشنگ بازی می کنن
بهترین کار اینه که محلش نذاری
مطمعن باش هیچ بلایی سر خودش نمیاره
و یه چیز دیگه هم بگم واسه اون خانم کارش خیلی مهمه نمیاد طوری رفتار کنه که کارش از دست بده
واسه این گفتم یدفعه ترک کن چون هم حرامه واقعا می گما و هم اینکه قبل از اینکه به اون ضربه بزنی داری به خودت ضربه می زنی مگه خودت جوون نیستی؟چرا فکر خودت نیستی؟6سال کم بود؟ می دونی این همه استرس و فشار واسه یه شخصی که از هیچی نمی ترسه چه خطراتی واسه سلامتیت داره؟

و هم اینکه می دونم احساساتی هستی و نمی تونی طبق یه برنامه منظم شده رابطتت رو کم کنی چون باز یه روز گریه می کنه و تو دلت می سوزه
این نظرم بود سعی کن حتما حتما حتما با یه مشاوره و یه روانشناس صحبت کنی و تلفنش بگیری هر روز صحبت داشته باشی
راه کنترل احساسات تو هم فقط ازدواجه
اینو فقط مطمعن باش اون خانم حتی یه ذره هم دلش واست نمی سوزه خانمی که اولا از خدا نترسیده از عواقب این کار نترسیده از شوهرش (چقدر زشته که این خانم ها از ابروی شوهرشون که بالاترین چیز یه مرده ترس ندارن) از پیمانی که سر سفره عقد با خدا بسته نمی ترسه مطمعن باش کارای خطرناکتری هم می کنه
عقلت استفاده کن
توصیه هام یادت نره خوب روشون فکر کن
موفق باشی

parishan;206086 نوشت:
راستش از چندتا چیز خیلی می ترسم.
یکی اینکه چون خیلی وابسته شده کار دستِ خودش بده. همش نگرانم. وقتی اس ام اس میده و جواب نمیدم اونقدر زنگ میزنه آشفته میشه پشیمونم میکنه.
دوم اینکه میترسم این شدت بهم ریختگیش توی خونه باعث بشه شوهرش متوجه بشه و بی آبرویی بشه. اونوقت چی؟ به خدا فقط نگران آبروی خودم نیستم. اگه باعث بشم شوهرش دیوونه بازی در بیاره و زندگیشون به خطر بیوفته چی؟ یا خدای نکرده جدا بشن!؟
سومم از محل کارمون میترسم. نگرانم اگه یهویی جدا بشم اونقد واکنشش شدید باشه که همه بفهمن و آبروریزی بشه. حیثیت هردومون به خطر میوفته.
میدونین که آبرویی که ریخت دیگه ریخته. از بی آبرویی خیلی میترسم. به خدا خواب و خوراکم بهم ریخته. استرسم خیلی زیاده. نمیدونم بهترین کاری که میتونم بکنم چیه. تا حالا اینقدر مستاصل نبودم.

بله این فرمایش شما کاملا بجاست التبه که زندگیشو مختل میکنه بسیار هم برای اون هم برای شما بد میشه تمام آبروی شما به یکباره میره تمام شخصیت حقیقی و حتی حقوقی شما پایمال میشه تازه سلمنا اگه شوهر نفهمه که اگه بفهمه دیگه واویلا چه قشقرقی بپا بشه که بیا و ببین
جناب پریشان یه راه حل خدمتتون میدم شاید عملی بشه

اینکه یه مدت تشریف ببرید مرخصی چون میگن هر آنچه دیده بیند دل کند یاد
دوم اینکه اگه تونستید برید مرخصی از جا ومکان خودتون به اون خانم چیزی نگید و حتی میتونید شماره تلفن تون رو عوض کنید ماشاالله به خط ایرانسل که دونه ایی 3500 تومن توی هر بغالی هم پیدا میشه
یا اگه اینها ممکن نبود با ایشون بگید نامزد کردید تا راه هرگونه سو استفاده ایی بسته بشه
یا میتونید

و اگه اینها ممکن نبود باید منتظر استاد گرانقدرم جناب حامی عزیز باشید تا ببینید ایشان که ماشاالله و الحمد لله استادی زبر دست و متبحر در فن مشاوره و روانشناسی هستن چی میفرمان

ولی دوستان یه چیز رو ما نفهمیدیم چرا همه top post ها بعد از ساعت 2 شب به بعد زده میشه :khaneh:

استاد ببخشیدا
چندتا از اینارو من نگفتم؟!:god:
خدا یه نگاهی هم به ما بندازه:khab:

neda;206083 نوشت:
جناب علی
من نوشتم پریشان نامزدی خودش رو اعلام کنه
چقد بدین همتون از من ایراد می گیرین:Ghamgin:

احسن خانم ندا

همین درسته بله به اون خانم بگه من نامزد کردم تموم بشه بره پی کارش حتی میتونه فیلم بازی کنه مثلا یه روز صبح که میاد سر کار یه جعبه شیرینی بگیره بیاره بین همکارا تقسیم کنه که مثلا شیرینی نامزدیم هست
این که دیگه کاری نداره به نظر من ایشون باید در اسرع وقت فکری عاجل برای حیثیت و شخصیت حقیقی و حقوقیش بکنه :ok::ok:

به جناب پریشان توصیه میکنم ضمن حفظ آرامش و نظر داشتن به عواقب کار این تاپیک را که هم اکنون در اسکرول سایت در حال چرخش هست را نیز مطالعه بفرمایند

انشا الله راه حلی برای این معضل حضرتعالی پیدا میشود و هم شما و هم اون خانم به زندگی عادی خودتان بر خواهید گشت

http://www.askdin.com/thread15574.html#post206052

خداوندا از تو میخواهم بندگانت را لحظه ای به حال خودشان وا مگذاری (( الهی آمین ))

دوست عزیز جلوی ضرر رو هر وقت بگیرید منفعته

همونجور که با ما ها درد و دل کردید چند دقیقه ای هم با خدای ارحم الراحمین درد و دل کنید

:ok:

بهترین گزینه رو دوستان فرمودند . البته ببخشید پا تو کفش اساتید نمیکنم

parishan;206069 نوشت:
ا سلام.
حقیقتش یک ماهی هست که به شدت پریشون حالم.

پسری هستم 28 ساله و مهندسی برق خوندم.
خدا رو شکر از لحاظ کاری خیلی موفقم و در حال پیشرفت.
حدود 8 سال پیش وقتی وارد دانشگاه شدم یکی از خانوم های همکلاسیم به شدت بهم ابراز علاقه میکرد. با توجه به اخلاق خاصی که دارم و البته همیشه هم چوبش رو خوردم دلم نیومد دلش رو بشکنم. با هم دوست شدیم. البته ناگفته نمونه با اینکه آدم آنچنان مذهبی نیستم اما به شدت به اخلاق پایبندم. همون موقع قصدمون رو بر ازدواج گذاشتیم. هر چند کم سن و سال بودیم و خام. آدم خیلی خیلی احساساتی هستم. توی 6 سالی که با هم بودیم عین بُت پرستیدمش. زمانی که درسم تموم شد و سربازی رفتم باهام سرد شد. خواستگاری رفتم تا بلکه مانع از بین رفتن عشقمون بشم که متاسفانه بزرگترین اشتباهم بود و نتیجه خوبی نداشت. خیلی بهش اعتماد داشتم به همین خاطر هیچ تحقیقی نکردیم. بعد از مراسم نامزدی مُفصل یهو ازم دست شُست طوری که حتی جواب تلفنهام رو هم نمیداد. خیلی داغون بودم تا اینکه فهمیدم با یه مرد که البته زن دار هم بود و همکارش، رابطه داره. البته ادعا داشت فقط یه دوستی ساده س. خلاصه اونقدر باهام بی تفاوت شد که در نهایت جدا شدیم. خدا میدونه که از جون براش مایه گذاشته بودم.

مدت 6 ماه به شدت درگیر فکر و خیال بودم اما خدا کمکم کرد و روحیه م رو نباختم. بعد سربازیم به سرعت توی کارم پیشرفت کردم و تا حدی پیشرفت کردم که تونستم مدیر بخشمون بشم. همه چی خوب بود تا...

تا اینکه یکی از خانوم های همکارم که دختر خیلی زیبایی هم هست ازم خواست اگه ممکنه باهاش بیرون برم. اول قبول نکردم چون متاهل بود. اما گفت که دوست داره درباره مسائل مختلف گپ بزنیم. شاید چون خودم حسه بدی نداشتم خیال کردم یه گردش ساده س. همون روز بهم گفت که یه مشکلاتی با همسرش (که البته تا جایی که میشناسمش هم خیلی موفق و هم تحصیل کرده و خوشتیپه) داره. خوب سعی کردم راهنماییش کنم. میگفت از اینکه دوست مهربونی مثله من داره که بهش کمک می کنم خیلی خوشحاله. دیگه باقیش رو خودمم نمیدونم چی شد. یهو دیدم بعد یه مدتی عین دیوونه ها عاشقم شده. یه سره اس ام اس و ابراز محبت میکرد. هر روز میرسوندم.
به اون خدایی که میدونم شاهد و گواه رفتار همه ی ماست من نمیخواستم پام رو توی زندگیه یکی دیگه بزارم اما شد. خدا میدونه عینهو دیوونه ها شدم. نمیدونم چیکار کنم. حس میکنم رفتارش داره توی محل کار هم رسوامون میکنه.
خودم یه بار درد خیانت رو چشیدم. به خدا نمیخوام زندگی یکی دیگه رو خراب کنم. هر بار اونقدر براش از غلط بودن اینکار گفتم زبونم مو دراورده. از یه طرفم به شدت احساساتیم و اونم از این نقطه ضعفم خبر داره. تا گریه میکنه کوتاه میام.
یه بار همین چند روز قبل به شدت باهاش برخورد کردم... جوری بهم ریخت که ترسیدم کار دستِ خودش بده.
نمیدونم چیکار کنم.
میترسم... حس میکنم خیلی نامردیه.
تورو خدا کمکم کنید. فقط تورو خدا از گناهش و جهنم برام نگین. خودم همه اینا رو میدونم. مشکلم اینه که نمیتونم دلش رو بشکنم. واقعا سردرگم شدم.
برام دعا کنین

با سلام و احترام
دوستان نظرات خوب و مفیدی دادند. با تشکر :Gol: (کاربران گرامی منظور سرکار ندا این بود که ایشون در محل کار اعلام کنند که من نامزد دارم، نه اینکه با اون خانم اعلام نامزدی کنند!)

توصیه می کنم تا تایید و نظر نهایی کارشناسان گرامی فعلا رابطه رو به طور کامل کامل قطع کنید و کمی هم قاطعیت نشون بدین.

به دلیل اهمیت موضوع ان شاءالله امروز یا فردا تاپیک شما در نوبت پاسخ‌گویی قرار میگیره.

سلام علیکم داداش پریشان عاشق کش من
[spoiler]ای شیطون دل دختر مردم رو بردی بعد میگی چکارش کنم؟[/spoiler]
و اما راه حل های پیشنهادی حقیر
اول از همه دو رکعت نماز مشت بخون تا مشکل اصلی حل بشه خدا بهت درکنار اخلاق ایمان بده که از همه مهمتره حتی اگر این مشکلت حل نشه واسه ما هم دعا کن که وضع ما هم تو همچین جایی ممکنه بهتر از تو نباشه چه بسا بدتر هم بود اگر خدا به دادمون نمیرسید دوما چاره کار خیلی اسونه ولی بشرط اینکه اول نفس اماره رو رام کنی بعدش خیلی راحته و خودت پیداش میکنی مثلا میتونی کاری کنی دیگه ازت بدش بیاد همنطور که ازت خوشش امد البته با توجه به شناخت خوبی که (ظاهرا )پیدا کردی رو نقطه ضعف هاش دست بزار (یادمه یه جا خوندم یه بنده خدایی واسه فرار کردن از دست یه همچین موجود فربنده ای به سر و صورت خودش فاضلاب مالیده بود طرف در رفته بود چه در رفتنی ) یا همون مشکلی که با شوهرش داشت با تو هم پیدا کنه.
[spoiler]البته اگه موفق شدی مواظب دام بعدی هم باش چون اگر تسلیم نشدی میفرستنت تو زندان مثل یوسف صدیق بای ما هم دعا کن خوش تیپ [/spoiler]

با سلام

خدای متعال فرمود : لا تتبعوا خطوات الشیطان : یعنی از روز اول قدم اول را برندار تا مجبور شوی که ادامه دهی .

دوست عزیر زن ناقص العقل و احساساتی و مکار است اما مرد که کنترلش بیشتر است نباید گول بخورد.

همانطور که دوستان گفتند فوریترین کار ، قطع این عمل زشت است وشما مطمئن باش که اگر برای خدا گناه به این بزرگی را ترک کنی آنچنان مورد توجه خدای جبار قرار میگیری همانند حضرت یوسف وابن سیرین ودیگران که حد وحصر ندارد البته میدونم که سخته اما باید فورا محل کار وشغل را عوض کنید و رابطه را تمام کنید .

در اینجا توجه کنید به احادیث بسیار خطرناک در زمینه زنای محصنه :

عن أبي عبد الله عليه
السلام قال: لما أقام العالم الجدار أوحى الله تبارك وتعالى إلى موسى عليه السلام:
إني مجازي الابناء بسعي الآباء، إن خيرا فخير وإن شرا فشر، لا تزنوا فتزني نساؤكم،

ومن وطئ فراش امرء مسلم وطئ فراشه، كما تدين تدان.

امام صادق (علیه السلام) درباره ی ناموس فرمود: اگر کسی هتک عفت کند، سرانجام هتک عفت می شود؛ چون عالم [حضرت خضر] دیوار شکسته را ترمیم کرد خداوند به حضرت موسی (علیه السلام) وحی فرستاد: من فرزندان را در برابر کوشش و کار نیک پدران پاداش می دهم؛ خیر و خوبی پاداش خوب، و شر جزای شر دارد؛ زنا نکنید تا با زنانتان زنا نشود. کسی که حرمت بستر و ناموس مرد مسلمانی را رعایت نکند، بستر و ناموس او مورد تجاوز قرار می گیرد، و آن گونه که کار انجام دهید جزا خواهید دید؛

هرچه کنی بخود کنی ....

امام (ع) فرمودند زنا نکنید تا زنانتان زنا نکنند وکسیکه با زن مرد مسلمانی زنا کند با زنش زنا خواهند کرد .
موسي جان من خدا کارم اين است در دنيا بچه ها را هم مجازات مي کنم نه به خاطر کارهاي خودشان ((بسعي الاباء)) به خاطر کارهاي پدر و مادرهايشان ((ان خَيراً فَخَيراً )) اگر پدر و مادر کار خوب کردند در کف دست بچه هايشان هم مي گذارند ((و ان شراً فَشَراً)) اگر کار بد کردند پدر و مادرها بچه ها هم بايد منتظر باشند.

البته این موضوع در تورات هم آمده و شواهد متعددی دارد .

عن أبي عبد الله عليه السلام قال: ثلاثة لا يكلمهم الله

عزوجل ولا يزكيهم ولهم عذاب أليم: منهم المرءة التي توطئ فراش زوجها.

اینهم یعنی که گناه خیانت زن شوهر دار نابخشودنی است .


بنام الله
با صلوات بر محمد وال محمد

پریشان عزیز اولا خوش امدی به جمع اسک دینیها.دوما فرمودی از ابرو ریزی می ترسم خوب عزیز دل برادر فکر کن این ابرو رو کی بهت داده(خدای رحمن رحیم ) مگه ما نمیگیم تموم کارها با خواست خداست پس شما به خاطر دستور خدای متعال بر قطع رابطه با نامحرم (خودشم متاهل ) ارزش بده ببین خدا چه ارزشی بهت میده .سوما این کار شیطان +نفس اماره است که تلقیناتی رو به ذهن وارد میکنند که آی قطع کنی فلان میشه و ابروت میره و...
اعوذبالله رو بگو توکل کن و توسل ما صاحب داریم همون صاحبمون خودش کمک می کنه
انشالله کارشناسای عزیز هم میان و جواب میدن انصافا هم راه حلشون خوبه

سلام و درود :Gol:
خوب هستید:Gol:

چه خبرا ؟ می بینم که حسابی بحث گرمه تازه اول بهاره اینقد گرم شده تابستون تو این تاپیک چی میشه خدا می دونه :Nishkhand:

خیر البریه;206138 نوشت:
دوست عزیر زن ناقص العقل و احساساتی است اما مرد که کنترلش بیشتر است نباید گول بخورد.

پس به خودتون افتخار کنید جناب

من بعنوان یک مرد از خانم هایی که توی این تاپیک هستند عذرخواهی می کنم

parishan;206069 نوشت:
مشکلم اینه که نمیتونم دلش رو بشکنم. واقعا سردرگم شدم.

واقعا تحت تأثیر روح لطیف و مهربان شما قرار گرفتم

تا همینجا دل خدا رو زدی شکستی دل امام زمانت و بدرد آوردی اونوقت از این حرف میزنی که نمی تونی دل بشکونی:Nishkhand:

بزرگوار شما قشنگ ترین دل ها رو بهم به راحتی می تونین بشکنین مگر اینکه لذتی درش نهفته باشه که نتونین ازش چشم پوشی کنید

حتما خاطرتون هست بازی بشکن من نمی شکونم :ok:

می گفتیم بشکن بشکنه بشکن میگفت نمیشکنم جون خاله و عمو و عمه و ......:Nishkhand:

حالا من میگم جون خانم همکار دلشو بشکن شما میگی نمیشکنم :khaneh:
اگر مثل کودکی ها برای اتمام بازی بگم جون خدای مهربون چی بازم می تونی نشکنی دل خانم همکارتو !!

کس دیگه ای نبود بشکن بشکنه ..:khaneh:

neda;206083 نوشت:
راستش اینکه شما ادم حساسی هستید بد نیست ولی نباید اجازه بدید که از این خصوصیت شما سو ء برداشت بشه

ندا خانم مگه همه ی خانم ها احساسی و حساس هستند چطور میشه سوءبرداشت کرد از این موضوع:Nishkhand:

سو استفاده زیاد می کنند ولی سوءبرداشت نمیشه کرد

راستی من از آواتارتون سوء برداشت می کنم البته با اجازه:khandeh!:

علی2000;206079 نوشت:
یه خانم خیلی خیلی راحت می تونه فیلم بازی کنه اینقدر قشنگ بازی می کنه که باورت بشه

خانم خوبشم هستااااااااااا :Nishkhand: ببین چجوری یک خانم همه ی خانما رو برده زیر سئوال

من پیشنهاد می کنم این خانم و به یک کارگردان معرفیش کنند اینجوری هم از استعدادش استفاده می کنه هم شما از دستش خلاص میشن
مگه یک آدم چقدر می تونه فیلم تکراری این خانم و هر روز تو اداره ببینه خسته میشه

رحیق مختوم;206080 نوشت:
خانم ندا اون زن باید بفهمه با یک مرد غریبه نباید رابطه تنگاتنگ ایجاد کنه اونوقت حضرتعالی میفرمائید اینکار رو بکن اون کار رو نکن ؟؟؟؟

من توی مسائل زنونه دخالتی نمی کنم امّا ندا خانم هم سیخ و تو راه حل هاشون در نظر گرفتن و هم کباب که هیچکدومشون نسوزه !

اینجوری ظهر که بر میگردیم خونه یه ناهاری هم به ما می رسه :khaneh:

neda;206083 نوشت:
من نوشتم پریشان نامزدی خودش رو اعلام کنه چقد بدین همتون از من ایراد می گیرین

خب همیشه میون دیوار ها یکی کوتاه تر :Cheshmak: همه از روی اون می پرن :ok:

پریشان خان حالشو می بره ما هم افتادیم به جون هم :khandeh!:

vahid_barvarz;206087 نوشت:
یکی اینکه چون خیلی وابسته شده کار دستِ خودش بده. همش نگرانم. وقتی اس ام اس میده و جواب نمیدم اونقدر زنگ میزنه آشفته میشه پشیمونم میکنه.

من موندم شوهرش چیکار میکنه که سیندرلا خانم اینقد راحت آشفته میشه و ......:Nishkhand:

خب شمارشو مسدود کن تا نتونه بزنگه

parishan;206086 نوشت:
به خدا فقط نگران آبروی خودم نیستم. اگه باعث بشم شوهرش دیوونه بازی در بیاره و زندگیشون به خطر بیوفته چی؟ یا خدای نکرده جدا بشن!؟

زندیگشون مگه چیزی ازش مونده که بخطر بیافته

به اون آقا صادقانه بگین تا حق این خانم و بزاره کف دستش بعدش دادگاه و طلاق !

neda;206103 نوشت:

استاد ببخشیدا چندتا از اینارو من نگفتم؟! خدا یه نگاهی هم به ما بندازه

خب گفتن تا گفتن داریم :ok:

سر کلاس حتما بارها دیدید یکی از بچه ها یک سئوالی و جواب میده ! بعد استاد میگه نه جوابتون درست نیست!

بعد خود استاد حرف همون بنده خدا رو تکرار میکنه بعد میگین استاد ما هم که همین و می گفتیم شما گفتید غلطه

:Nishkhand: (پیش میاد دیگه )

خیر البریه;206138 نوشت:
همین درسته بله به اون خانم بگه من نامزد کردم تموم بشه بره پی کارش حتی میتونه فیلم بازی کنه مثلا یه روز صبح که میاد سر کار یه جعبه شیرینی بگیره بیاره بین همکارا تقسیم کنه که مثلا شیرینی نامزدیم هست
این که دیگه کاری نداره به نظر من ایشون باید در اسرع وقت فکری عاجل برای حیثیت و شخصیت حقیقی و حقوقیش بکنه


ایول
:Kaf: بلدیاااااااا :Nishkhand:

هر دوطرف فیلم بازی کنند اون خانم که فیلم بازی میکنه پریشان جونم فیلم بازی کنه ادارشون میشه سینما من از همین الان بلیط میگیرم با کرانچی فلفی و تخمه اینااا

:khaneh:

الهادی المهدی;206126 نوشت:
بهترین گزینه رو دوستان فرمودند . البته ببخشید پا تو کفش اساتید نمیکنم

بهتره بفرمایید گزینه ها

راستی اگر پا تو کفش اساتید نمی کنید دیگه چی رو ببخشن


شما پاتو بزارید تو کفش من تازه خریدمش خونه ی خودته بفرمایید:khandeh!:

آذر بانو;206134 نوشت:
ولی در هر صورت توصیه می کنم تا تایید و نظر نهایی کارشناسان گرامی فعلا فقط رابطه رو به طور کامل قطع کنید.


بهترین راهکار و سرکار آذر بانو ارائه کرند
:Kaf: :Kaf:

فقط باید از کارشناس های محترم هیچ وقت تأیید نهایی نکنند اونوقت این رابطه ی مذموم برای همیشه قطع شده می مونه

:khaneh:

دیدین مشکل چه ساده حل شد
:ok:

مهربانی;206135 نوشت:
سلام علیکم داداش پریشان عاشق کش من

یکمش و با ما تقسیم نمی کنی مهربان جان

:Nishkhand: دیر اومدی همشم برای خودت برداشتی پس بقیه چی :khaneh:

مهربانی;206135 نوشت:
ای شیطون دل دختر مردم رو بردی بعد میگی چکارش کنم؟

حاج آقا مهربونی شما هم که حرف خواننده های اونور آبی و میزنی آخه اونا هم میگن .


تو که دل ما رو بردی دلتو به ما ندادی
توکه با ما کار نداری کاری جز فرار نداری خاک زیر پاتیم اما سر سازگار نداری:khaneh: (همون حرف شماست فقط رمانتیک تر شده:Nishkhand:)

در آخر از همه دوستان عذر میخوام خصوصا از پرشان خان عزیز :Gol:

پرشان خان توی شوخی و طنزهام یه حرفایی و بهت زدم دوستان و اساتید انصافا نظرات و بیانات خوبی داشتند :hamdel:

قدر جوونی تو بدون ، قدر روح خدایی تو بدون ، قدر خانوادتو بدون ، قدر این همه دوستی و که اینجا پیدا کردی بدون و بدون که صلاحت و میخوان ، قدر خوش تیپیتم بدون
و در آخر قدر حورالعین هایی و هم که در انتظارتن بدون:khaneh:

بازم عذر خواهی می کنم از دوستان بخاطر نوع کلام و مزاح هایی که کردم:Gol:

شاد و سلامت باشید:Gol:

یا علی

خیر البریه;206138 نوشت:
دوست عزیر زن ناقص العقل و احساساتی است اما مرد که کنترلش بیشتر است نباید گول بخورد.

:moteajeb::moteajeb::no:

سلام جناب پریشان :

1- من یه دوست دارم ... خیلی بلاها سرش دراومده ... خیلی .... این بنده خدا کاملا از خدا بریده ... ایدیولوژی های زندگیشم کلا به هم ریخته ... وقتی حرف پیش میاد میگه دزدی میکنم ... مال مردم خوری میکنم ... دروغ میگم ... زنا میکنم ... نماز نمیخونم ... ولی دقیقا وقتی این بده خدا میرسه به اینجا ... میگه نه !!!! با زن شوهر دار نه !!! اصلا تو مخیلم نمیره ...

2- خانومه رو با خودت مقایسه نکن ... چون اون خانومه شوهر داره ... وابستگی عاطفی به اون شدت بهت پیدا نکرده ... فقط میخواد تو رو داشته باشه ... جدیدا مد شده ... خیلی اتفاق ها ممکن هست افتاده باشه ... ممکن هست اصلا قصد این خانوم انتقام گرفتن از شوهرش باشه ... خیلی از خانوم ها هم یادگرفتن و میگن اسمش تمدن هست ... تازه هر 4 سال یه بار هم دوست پسرشون رو هم عوض میکنن ... فکر خودت باش ...

3- و یه چیزه دیگه ... داری همش میگی اون به من وابسته شده .... تویی که به اون وابسته شدی ... یه ضرر بزرگ هم برات داره .... ببین آقایونی رو میشناسم 3 سال گشتن تا شریک زندگیشون رو پیدا کردن ... اگر واقعا دوست داری اونی که میخوای رو بدستش بیاری راحت 3 سال کار داری ... باید بگردی ... این خانومه تمام فکرت رو گرفته ... یه دفعه از خواب پا میشی و میبینی ... اونی که میخوای رو دیگه نمیتونی بدست بیاری ... بعدش میری با یکی که دوسش نداری ازدواج میکنی ...

4- خداییش رو هم بهت بگم ... من ذره ای بیشتر جلوی عظمت خدا نیستم ... ولی اگر خدا بخواد تو رو ببخشه ... من واقعا صدام در میاد ...

قضاوت;206166 نوشت:
ایول بلدیاااااااا

با سلام

جناب قضاوت من این مطلب را نگفتم ویرایش کنید لطفا.

ضمنا دوستانیکه از سخن من ناراحت شدند این سخن از آیات وروایات است کمی تحقیق کنند مخصوصا در ریشه کلمه زنا که چرا زنا نامیده شده وبعد به ارتباط آن با نقص عقل و مکر زنان بیشتر پی میبرند .

کسانی هم که معنی نقص عقل را نمیدانند مکرر گفتیم که ریشه عقل از عقال به معنی مهار وکنترل است که این امر در مرد قویتر از زن به مقتضای خلقت و آفرینش و وظایف هر یک است .

حرف حق تلخه !

لا حول و لا قوة الا بالله

يه ساعت تايپيدم تا خواستم ارسال كنم كامپيوترم ريستارت شد:Ghamgin:
سلام پشيمان عزيز
شما گفتيد از جهنم و گناه چيزي نگيم باشه ، كارتون انقدر خوبه اصلاً جاتون وسط بهشته ، خب چي بگم ؟
آذر بانو كارشناس ميخواد بياد چي بگه ؟ اون هم همين حرفها رو ميزنه ديگه ، اشتباه اشتباهه شاخ و دم نداره كه
بزرگوار شما آدم فهميده اي هستيد اين كار شما يك راه بيشتر نداره و اون اينه كه تمومش كنيد حتي اگر اون خانم خود كشي كرد ، حداقل اينجوري يك نفر عذاب ميشه نه دو نفر
در پاسخ به اون دوستاني كه ميگفتن بگيد ازدواج كرديد هم بگم كه مطمئن باشيد اگر پشيمان عزيز واقعاً هم ازدواج بكنن اين خانم دست از سرشون بر نميداره ، اين خانم شوهر خودش رو فدا كرده حالا به همين راحتي پشيمان رو بسپاره دست يه زن ديگه ؟
در ثاني زني كه يك بار شوهرش رو ميفروشه پتانسيل لازم براي تكرار اين كار زماني كه با آقايي بهتر از شما آشنا بشه رو داره
با عرض معذرت از خواهران اين سايت ، زن اگر مكر بكنه يك پله پايين تر از خداست پس الكي خودتون رو تو هچل نندازيد
اگر ميتونستيد يه چك آبدار هم بخوابونيد زير گوشش كه ديگه نور علي نور ميشد ، نگران آبروتون هم نباشيد اگر كارتون بخاطر خدا باشه كه هست خدا خودش درست ميكنه

باسلام...
نكات دوستان جالب بودند...برادربزرگوار دعاميكنم هرگز اين چنين پريشان نباشيد...ان شاءالله حل بشه..

اگراجازه بديد چندتانكته به شما بگم..

اول ريشه يابي اون خانم:اگر اون خانم واقعا درست گفته باشه وقصدوقرضش چيزديگري نباشه....طوري كه فرموديد اون خانم باشوهرش مشكل داشته..
وهمين باعث شد كه شماواحساس شماوحس دلسوزيه شما رو جايگزين شوهرشون كنه..

اوالان دچارجايگزيني منفي شده......اگرواقعادرست گفته

الان دچارچندمشكل شده:خودخوري...مشكل بامسائل ج س م ي...وداشتن خلاهاي عاطفي درخانه.
والان داره برروي شماسرمايه گذاري ميكنه..

اين كه سركارتون بگيد نامزد كرديد خوبه اما نقاط ضعفي هم داره...ممكنه مشكل ساز بشه..

اينكه يك باره همه چيز روقطع كنيد عاليه
اما براي اينكه جايگزيني اون خانم بهم نريزه وحالش بدنشه همراه باقطع ارتباط به طوركامل يه جايگزين براش

بفرستيد...اون بايد خانم باشه...ازطرفي مشاورهم باشه تابهش كمك كنه كه به سمت همسرش گرايش پيداكنه...

كافيه بايكي ازمشاوران مورداعتمادشهرتون هماهنگ كنيد..
اما اگراين كاربراي شما سخته...وياميسرنيست...او نبايد متوجه بشه كه شما مشاورروفرستاديد كه دوباره بيشترعلاقه مندميشه..بايد اتفاقي اون مشاوربا اون خانم دوس بشه وبعدش به عنوان يك دوست كمكش كنه...فقط يه كم هزينه پولي ميبرد.

خب اولين نكته جناب ايلخاني كه شماهم وابسته ميشيد درسته..چون شماهم الان يك خلاي شكست

عاطفي شديدي داشتيد ودنبال جايگزين بوديد..اين خانم ممكنه هرلحظه جاي اون خانم قبلي رودرذهن شماروپركنه....

پس اگر راه قبلي رونميتوانيد انجامش بديد...ياميسرنيست...بايد كاري كنيد كه اون فكركنه باهمسرش هيچ تفاوتي نداريد...وازنظراخلاقي حتي بدترازشوهرش هستيد.

اون شما رو جايگزين كرده اگر مهارت داشته باشيد كه راه اين جايگزيني رايافته وبراسا هم نقش بازي كنيد خوب ميشه..
اما ما به شخصيت اون خانم هم نيازداريم...كه چه جورادميست...
واينكه چطورنقش بازي كنيد مربوط به علايق اون هم ميشه...

يكي ازمراجعه كنندگان بااينكه نقش رومستقيم ازمادريافت ميكرد اما بعدازاينكه ان خانم ازاون آقا متنفر شد تصميم به انتقام گرفت وبا آبروي اون مردهم بازي كرد..

احتما انزجارهم هست...واينكه ناگهان اين كاروبكنه و...

ايكاش ميشد تمام جزئيات اين خانم روميگفتيد...همسرشو ديديد؟خونه اونهاروميدونيد كجاست؟
شايد فرصت ريشه يابي نباشه...فرصت اينكه موضوع روكامل بازكنيم..

پس فقط چندنكته كلي ميماند...
ارتباط هرچي بيشترباشه به ضرراون خانم هست..
اگررهايش كنيد جايگزين داره مثل همسرش....پس نگران نباشيد...

محسن ایلخانی;206184 نوشت:

4- خداییش رو هم بهت بگم ... من ذره ای بیشتر جلوی عظمت خدا نیستم ... ولی اگر خدا بخواد تو رو ببخشه ... من واقعا صدام در میاد ...


با سلام و احترام

با تمام مواردی که نوشتین موافقم غیر از آخرین مورد!

اولاً اتفاقا باید براشون دعا کنیم که خداگناه شون رو ببخشه و توفیق خویشتن داری و تسلط بر نفس و احساسات رو بهشون عنایت کنه.

دوماً اینکه در این مسیر کمک شون کنه که به بهترین وجه این مسئله رو مدیریت کنند و هر چه سریعتر به خیر و خوبی تموم بشه.

سوماً به خودمون غره نشیم! همیشه به خدا پناه ببریم و به درگاه الهی عرض کنیم: الیه لاتکلنی الی نفسی طرفة عین ابداً.
اگر خدا فقط یک لحظه ما رو به خودمون وابگذاره معلوم نیست سر از کجا دربیاریم.

ان الله یحب التوابین. (به شرطی که توبه واقعی کنیم)


اگرواقعا اون خانم باهمسرش احساس خوشبختي نمبكنه وشماروهم جايگزين خلا هاي عاطفيش كرده پس يك فردبيماره...

وواقعابه كمك نيازداره..اما كمك شماواسش سمه..چون ازجنس همسرش هستيدو مشكل همينجاست..

ميتونيد يه خانم مشاور روبهش نزديك كنيد...؟وبعدش خودتون سريعاتمام ارتباط روقطع كنيد؟
بهرحال اين راه خوبيه...اما چون من مصاديق رونميدونم....به صورت كلي تمام راهكارهايي كه تاحالا به مراجعه كننده هاداده شده واستون ميگم:

1اينكه بگيد نامزد كرديد توي اداره خب ازجهت هايي شايد دردسربشه..مثل جريان يكي ازدوستان كه بااين دروغ بارئيس اداره كه بعدا دروغش روفهميد نزديك بود كارش روازدست بده..اما اينكه پركنيد رفتيد خواستگاري وداريد به نتيجه ميرسيد...اين بهتره.هرچند اين موردهم نقاط ضعفي داره اما شمابررسي كنيد ببينيد كدامش روبا توجه به شرايط ميتونيد عملي كنيد.


2تا به جاي باريك نرسيده حتما حتما چندنفرازافرادبزرگتررودرمحيط كه معتمد هستن و اهل سعه صدرهستند حتما حتما جريان روتعريف كنيد كه اگرخدايي نكرده اتفاقي افتادشماشاهدداشته باشيد.اين كاروبگنبد وحتي واسه رفع مشكل ازشان همكاري بخواهيد..

3ازطريق نزديك كردن يك مشاوربه سمت اون خانم خودتان روكناربكشيد...
حتي اگرپيدا هم نكرديد رابطه روباز قطع كنيد....چون او جايگزيني داره واسه نبود شما..اما شما هيچ جايگزيني نداريد..نگران اونباشيد..نگران خودتان باشيد..اگراو گريه ميكند واسه نيازخودشه ونه واه شما...اوبه خاطراينكه خودش رودوس داره اين كاروميكنه وگرنه اصلا عاشق شمانيست...اوداره شمارومثل يك مسكن مصرف ميكنه فقط يك داره..همين..

اگرغرورداريد وهنوز مردانگي شمادروجودتان هست كه مشخصه هست دلتان واسش نسوزه....فقط به خودتان فكركنيد به روحيه اي كه چندساله داشت ضربه ميخورد...

تحميل اورانپذيريد..اون شماروتحت فشارقرار داده وچون زيبايي هم داره هرلحظه ممكنه تصويري منفي درذهن پاك شماايجادبشه...
تازماني كه حس دلسوزي روداريد به راه حل نميرسيد...اين حس رو از بين نبريد چون سركوب كردنش يه معزل ديگست...

اما اين حس رابه سمت خودتان بكشيد..فقط دلتان تاالان كه مجردهستيد به خودتان بكشانيد الان شمايك قرباني هستيد..مردها ازقرباني بودن متنفر هستند...پس به اين تنفراحترام بگذاريد وازاين قرباني شدن فاصله بگيريد...
به اندازه كافي شماتوي زندگيتون ضربه خورديد....پس به اون خانم ديگه ابراز دلسوزي نكنيد..

4اما اينكه چطوربا اوبرخوردكنيد...اگرمشاوره مورد نظررانيافتيد:

فقط كافيست نشان بديد ازهمسرش بدترهستيد..
اينكه نصيحتش كنيداين روابط صحيح نيس اصلا توگوشش نميره..اون الان يه عقده بزرگ داره ونصيحت واسه عقده ها سم هست.تازه اگربهش بگيد اهل اين رابطه هانيستيد اون بيشتر خوشش مياد.فكرميكنه همون پسرپاكي هست كه تصورميكرد!

اما اينكه نقش بازي كنيد كه ازهمسرش بدترهستيد..

خب اون الان وابسته دلسوزي شما شده..نشان بديد ديگه دلسوزنيستيد..
حتما اون دردودل كرده كه همسرش با او چطور بوده؟ اونها رو فاكتور بگيريد اينجا بگيد تا به كمك دوستان نقش هاروپيداكنيم.

5اگر شما اون روز با اوبيرون نميرفتيد الان خيلي كارهاميتونستيد انجام بديد اما متاسفانه شماچون اون روز باهاش رفتيد درجريان اين علاقه كاذب نقش داشتيد..اما اينكه به خاطر اين نقش احساس گناه كنيد وبه خاطر اون خانم وجبران بااو همچنان باشيد خب اين يه كاربدتر....حواهش ميكنم ازش فاصله بگيريد...تا الان من هيچ موردي كه دران پسربانزديك شدن به زن شوهردار ان هم به شيوه وابستگي زن به او توانسته زندگي انها روسروسامان بده..همه اين جوراتفاقات به نتايج بسياربدختم شده.

شماهم آيا زيبا هستيد؟ممكنه اوشيفته ظاهرشما شده و همين فاكتوررا درهمسرش نديده...بهرحال خوب دقت كنيد ببينيد اوشيفته چه چيزشماشده همان روازش دريغ كنيد...
6يكي ازمراجعه كننده ها به طوركامل جريان رابراي رئيس اداره شان گفت ودرخواست كمك كرد...اتفاقي كارش گرفت..
اما اين كارريسكه..بايد ببينيد آيا كسي دراداره هست كه چنين سعه صدربالايي داشته باشد وتعصب بيجانشان ندهد؟وبه شماكمك كند؟

آيا امكانش هست كه مدتي كامل نقل مان كنيد؟

آذر بانو;206198 نوشت:
همیشه به خدا پناه ببریم و به درگاه الهی عرض کنیم: الیه لاتکلنی الی نفسی طرفة عین ابداً.

سلام
خدایا نگذار لحظه ای از شما جدا بشیم و شما هم لحظه ای ما رو به خودمان وانگذار.
خدا که جناب پریشان رو به خودش وا نگذاشته که این کار رو کرده. تقصیر خودش بوده! خودش راهش رو از خدا جدا کرده..
این جمله یه جوریه که انگار تقصیر خودمون رو انداختیم گردن خداوند.. که اگر خداوند رهامون نمی کرد ما این کار رو نمی کردیم..
جناب پریشان.. نمی تونید بی خبر انتقالی بگیرید برای کار برید یه محل دیگه یا یه شهر نزدیک؟

كبوتر حرم;206192 نوشت:

آذر بانو كارشناس ميخواد بياد چي بگه ؟

با سلام و احترام
دوستان نکات خوبی رو بیان کردند ولی در هر صورت مسئله بسیار مهمی هست و جوانب گوناگونی داره، و باید با مدیریت صحیح و ظرافت پیش رفت تا اون خانم ارتباطش رو قطع کنه و مشکل دیگه ای پیش نیاد ان‌شاءالله.

بنده هم عرض کردم فعلا ارتباط رو کاملا قطع کنند تا هرچه زودتر کارشناسان راهنمایی دقیقترشون کنند.

ضمن اینکه راهنمایی دقیق و نظریه نهایی رو کارشناسان گرامی میدن.

يه مثال كوچولو بزنم وبعدش ديگه...شماخودتان بهترين تصميم روبگيريد...ببخشيد طولاني شد:

بهترين راهكاردراين جورمواقع كه ما اصلا مصاديق رونميدونيم تاحالا كه خيلي خوب جواب داده...بردن يك دوست هم جنس به زندگي اون خانم وبعدش رفتن اون آقا اززندگي اون خانم به طوركامل...

يكي ازاين مثالها روبزنم..:
اقايي همين اتفاق واسش افتاده بود..
خانم همسايه به اووابسته شده بود..چون كه وقتي باهمسرش دعواشون شد اين آقا رفتن يعني مثلا كارخير كنندوبامشاوره اينهارونجات بدهند..
اما اون خانم مشاوره اقا رويك جايگزين همسر قراردادند وابسته شدند..

اون آقا هم نميدانست بايد چه كاركند..
يكي ازدوستان تصميم گرفت وارد زندگي اون خانم بشه..
اون آقا به مدت چندماه ازشهرفاصله گرفت باانكه كلي كاروزندگي داشت..اما گفتكاينكه زندگي يه خانواده بپاشه بهتره يا اينكه زندگي من حالا چندماه اينجاتعطيل بشه؟

البته ايشون شاغل نبود.چندماه به عنوان تحقيق علمي به شهرديگري رفتن..
چون اون خانم اين اقارومرتب ميديدن..چون دانشجوبودن اون آقا.واين ديدارها هربار وابستگي روبيشترميكرد.

نميدونم سمتاي شماچطوره اما ميدونم همه ايرانيان(واژه ي ايراني يعني پاك سرشت)اگرگاهي كاربدانجام دهند اما هرگزحاضرنميشن واردزندگي يك زن شوهردارشوند.....غيرازاينكه جوهره مردانگي ايراني بودنشون ازدست بدهند..اما مشخصه كه شما يك ايراني هستيدچون درفكرراه چاره ايد..خيلي هااصلا كارندارن..كارشون روميكنند.)
بهرحال اون آقا به خاطر زندگي دونفرهم كه شده....رفتند..وناگهاني هم اين كاروكردن..

اما اون خانم موردنظر به خانم همسايه نزديك شد...و اتفاقي بااو دوست شد وبهش كمك كرد...و..
الان خداروشكر موردي ندارن..

اينطوري ديگه نميخوادشمانقش بازي كنيد...چون ممكنه سخت باشه...وتوي اين ارتباط خودتون هم وابسته بشيد..وتازه خيلي هم دردسرسازه وريسكه چنين نقش هايي.

ميتونيد اين كارومهيا كنيد؟

سلام
با توجه به حساسیت موضوع و لزوم پیگیری از طرف کارشناسان محترم بخش مشاوره فعلا تاپیک قفل می شود. باز هم از کاربران محترم خواهشمندم از ارائه نظرات شخصی در اینگونه موارد خودداری نمایند تا خدای نکرده مشکل بزرگتری برای استارتر محترم تاپیک پیش نیاید.منتظر پاسخ کارشناسان محترم هستیم.


با سلام و احترام

به درخواست کاربر محترم تاپیک دوباره باز میشه که قبل از پاسخ‌گویی کارشناسان اگر مطلبی دارند بنویسند.

از کاربران محترم و بزرگوار هم خواهشمندم تا حضور کارشناسان از ارائه نظرات شخصی خودداری نمایند.

با تشکر از همکاری شما

سلام.

اول اینکه خیلی ممنونم از همه اونایی که با حرفاشون خیلی بهم کمک کردن. واقعا ممنونم.
اما خداییش یه سری خیلی بی انصافن.

بعضی از دوستان ما رو به گناه زنا محکوم کردن و حکممونم دادن و انداختنمون ته جهنم! بابا من که کاری نکردم. زنا کجا بوده؟؟ بی انصافا یه طرفه رفتین به قضاوت؟
یه با معرفتیم گفته اگه خدا تورو ببخشه من صدام در میاد. مگه من چیکار کردم؟ یه نفر آدم رو دوست داشته باشه تقصیر اونی که دوسش داشتن چیه؟ من که نخواستم در حق شوهر اون خانوم نامردی کنم.
به خدا من سرم به کار خودم گرم بود. توی زندگیمم همیشه خدا حرفه اول رو زده و همیشه ازش خواستم کمکم کنه حق الناس گردنم نباشه. اگه برام مهم نبود میومدم اینجا مشکلم رو بگم؟
هر کسی توی زندگی بوته ی آزمایش خودش رو داره. خدا کنه شماها که اینقدر منو گناهکار و بد میدونین واقعا همونطور که میگین آدمای خوب و پاکی باشین. خدا کنه اگه یه روزی توی موقعیتی بودین که ممکن بود به اشتباه بیوفتین همینطور که میگین بتونین قاطعانه بهترین تصمیم رو بگیرید.
شاید واقعا من ایمانم ضعیفه. نمیدونم!
اما من فکر نمی کنم بهترین راه همون راهی باشه که لحظه اول به ذهن آدم میرسه. منم میدونم که میشه تند و آتیشی همه چیز رو تموم کرد. اما فکر میکنم شاید بهترین راه نباشه. هدف منم قطعا تموم کردن این احساسه اما طوری که این وسط آبرویی از کسی ریخته نشه.

شماها که همتون ادعای خدا و پیغمبرتون میشه باید بهتر از من بدونین که خدا آبروی بنده هاشو از همه چیز بالاتر و مهمتر میدونه. من کیم که بخوام آبروی اون خانوم رو بریزم.
اونم اشتباه کرده و من مطمئنم پشیمون میشه. نمیخوام کاری کنم که راه برگشتی براش نمونه.

بازم ممنونم از دوستایی که راهنمایی های صادقانه شون واقعا کمکم کرد. انشاا... سعی میکنم با بی توجهی و کمک گرفتن از یکی از دوستام از خودم زده ش کنم.

برام دعا کنید که پیش خدام شرمنده نشم.

ممنون

parishan;206391 نوشت:
ممنون

سلام
خواهش می کنیم دوست گرامی
ببخشید ما در حد خودمون پیشنهاد دادیم کلی هم تازه دعوامون کردن :Ghamgin:
ایشالله حل میشه
من بازم با دیگران که مشورت کردم همین راه حل هارو گفتن
امیدوارم خوب باشه
هرچند ما که کارشناس نیستیم:hamdel:

[="blue"]سلام علیکم
انشا الله که موفق می شی داداش اما ما همچنان منتظر نظرات ارزنده کارشناسان نایاب سایت هستیم تا با بیانات گوهر بارشون عذاب وجدان ما رو کم کنن البته پریشان جان فکر کنم از طرح سوالت پاک پشیمون شدی نه غلام؟
ااز شوخی که بگزریم چندتا نکته کوچولو دور از دید کارشناسان محترم عرض می کنم اولا اگر شیطان کسی رو گول زد و خدای ناخواسته روم به دیوار خطایی ازش سر زد اینکه این خطا رو به کسی بگی خودش مشکل سازه چرا که قبح اون عمل ریخته میشه بنظرم اگر این قبیل مسائل رو به طور خصوصی با افرادی که میتونن بعنوان مشاور روشون حساب کرد مطرح کنند جواب بهتری میگریند و بیشتر پریشان نمیشن
دوما توسل به اهل بیت و معامله کردن با اونها در اینجور جاها حسابی سوداور و پرمنفعته
در اخر هم دعا میکنم برات هر چه زودتر از اب و گل دربیایی و مادر بچه هاتو پیدا کنی و خبر داماد شدن بچه های گل و بلبلت رو برای ما تو سایت بزنی آمین[/]

salam!!man ye soal beporsam??ye hamchin ghazie ie moteasefane bara yeki az dustane man ham pish umad!!

!!az dustam porsidam moshkeli nadare moshkelesho inja begam unam goft na!!

vali un vasatesh pashimun shod va behesh goft ke mikhad rabetasho bahash ghat kone!!vali zane shaki shod

kole ghazaie az in gharar bud ke ina az tarighe ye sms ba ham ashna mishan va in pesareye badbakht ham chon ta hala ba hich 2khtari harf bnazade bude koli be un yaru mohebat mikone albate telephoni!! valli yeho un yaru mige man behet adat kardam agar rabetato ba man ghat koni khodamo mikosham !! un bichare ham mitarse az in badtar she aval koli bhash harf mizane ke in kara hich fayede ie nadare va ............ vali vaghti mibine fayede nadare yeho rabetasho ba un yaru ghat mikone vali hala mitarse un yaru khodesho koshte bashe!! hala gonahi gardane in duste ma hast ya na??? bichare kheili azab vojdan dare!!!!!!

سلام
گفتند نطر ندهید ولی میدونم که این کار کار درستیه:ok:

به نظر من این کار را حتما بکن:

متوسل شو به یکی از ائمه معصومین ، هر کدوم را که خودت دوست داری
الان ایام فاطمیه است فرصت مناسبیه.
از حضرت بخواه محبتت را از دل اون خانم بیرون کنه تا خودش متمایل بشه به قطع رابطه
همینطور محبت ایشون را از دل تو اگه هنوز چیزی باقیمانده. تا خودت هم آرامش پیدا کنی و از اضطراب بیرون بیای
متوسل شو پیگیر توسلت باش و به خدا توکل کن و اقدامات لازم را برای قطع رابطه بکن
باور کن اگه اونا بخوان همه چی درست میشه
یا مقلب القلوب و الابصار

نقش ماهواره و کانال های افتضاحشو هم باید دید
فیلم های که تماما خیانت رو دارن ترویج می دن
دلشون واسه ما سوخته که هزینه کنن فیلم بذارن؟
فقط می خوان بنیاد خونواده رو خراب کنن
امیررضای گرامی کار خوبی دوستت کرد البته واسه گناهی به گردنت هست یا نه اساتید جواب می دن
ولی فقط به دوستت بگو گول فیلم بازیشو نخوره و بخاطر گریه دلش نسوزه
اون خانم هم اگر زن مومنی باشه و از خدا کمک بخوادو و بعدا از شوهرش طلب حلالیت کنه خداوند رحیم و بخشنده هست و اگر هم که نه مطمعن باش دنبال جایگزین می گرده و می رده دنبال یکی دیگه و پرونده سیاهش رو سیاهتر می کنه تا روز حساب
یا علی

amirreza1990;206435 نوشت:
dobare salam!!az dustam porsidam moshkeli nadare moshkelesho inja begam unam goft na!!kole ghazaie az in gharar bud ke ina az tarighe ye sms ba ham ashna mishan va in pesareye badbakht ham chon ta hala ba hich 2khtari harf bnazade bude koli be un yaru mohebat mikone albate telephoni!! valli yeho un yaru mige man behet adat kardam agar rabetato ba man ghat koni khodamo mikosham !! un bichare ham mitarse az in badtar she aval koli bhash harf mizane ke in kara hich fayede ie nadare va ............ vali vaghti mibine fayede nadare yeho rabetasho ba un yaru ghat mikone vali hala mitarse un yaru khodesho koshte bashe!! hala gonahi gardane in duste ma hast ya na??? bichare kheili azab vojdan dare!!!!!!

با عرض سلام و احترام خدمت جناب amirreza1990 گرامی و تشکر از سئوال تان

قبل از پاسخ عرض کنم اگر برای تان مقدور است لطفا پست تان را به زبان فارسی بنویسید .

اما پاسخ سئوال تان :
در فرض این که آن دختر واقعا بخواهد اقدام به خودکشی کند که معمولا این گونه نیست و فریب کاری است ، گناهی متوجه این دوست شما نیست و ایشان از نظر شرعی باید ارتباط را قطع کنند حتی اگر منجر به خودکشی آن دختر شود . (1)

موفق و پایدار باشید

پی نوشت:
1. استفتاء از دفتر آیت الله خامنه ای در قم


مجموعه پست های کاربر parishan در این تاپیک، جهت پاسخ گویی کارشناسان:

parishan;206069 نوشت:
ا سلام.
حقیقتش یک ماهی هست که به شدت پریشون حالم.

پسری هستم 28 ساله و مهندسی برق خوندم.
خدا رو شکر از لحاظ کاری خیلی موفقم و در حال پیشرفت.
حدود 8 سال پیش وقتی وارد دانشگاه شدم یکی از خانوم های همکلاسیم به شدت بهم ابراز علاقه میکرد. با توجه به اخلاق خاصی که دارم و البته همیشه هم چوبش رو خوردم دلم نیومد دلش رو بشکنم. با هم دوست شدیم. البته ناگفته نمونه با اینکه آدم آنچنان مذهبی نیستم اما به شدت به اخلاق پایبندم. همون موقع قصدمون رو بر ازدواج گذاشتیم. هر چند کم سن و سال بودیم و خام. آدم خیلی خیلی احساساتی هستم. توی 6 سالی که با هم بودیم عین بُت پرستیدمش. زمانی که درسم تموم شد و سربازی رفتم باهام سرد شد. خواستگاری رفتم تا بلکه مانع از بین رفتن عشقمون بشم که متاسفانه بزرگترین اشتباهم بود و نتیجه خوبی نداشت. خیلی بهش اعتماد داشتم به همین خاطر هیچ تحقیقی نکردیم. بعد از مراسم نامزدی مُفصل یهو ازم دست شُست طوری که حتی جواب تلفنهام رو هم نمیداد. خیلی داغون بودم تا اینکه فهمیدم با یه مرد که البته زن دار هم بود و همکارش، رابطه داره. البته ادعا داشت فقط یه دوستی ساده س. خلاصه اونقدر باهام بی تفاوت شد که در نهایت جدا شدیم. خدا میدونه که از جون براش مایه گذاشته بودم.

مدت 6 ماه به شدت درگیر فکر و خیال بودم اما خدا کمکم کرد و روحیه م رو نباختم. بعد سربازیم به سرعت توی کارم پیشرفت کردم و تا حدی پیشرفت کردم که تونستم مدیر بخشمون بشم. همه چی خوب بود تا...

تا اینکه یکی از خانوم های همکارم که دختر خیلی زیبایی هم هست ازم خواست اگه ممکنه باهاش بیرون برم. اول قبول نکردم چون متاهل بود. اما گفت که دوست داره درباره مسائل مختلف گپ بزنیم. شاید چون خودم حسه بدی نداشتم خیال کردم یه گردش ساده س. همون روز بهم گفت که یه مشکلاتی با همسرش (که البته تا جایی که میشناسمش هم خیلی موفق و هم تحصیل کرده و خوشتیپه) داره. خوب سعی کردم راهنماییش کنم. میگفت از اینکه دوست مهربونی مثله من داره که بهش کمک می کنم خیلی خوشحاله. دیگه باقیش رو خودمم نمیدونم چی شد. یهو دیدم بعد یه مدتی عین دیوونه ها عاشقم شده. یه سره اس ام اس و ابراز محبت میکرد. هر روز میرسوندم.
به اون خدایی که میدونم شاهد و گواه رفتار همه ی ماست من نمیخواستم پام رو توی زندگیه یکی دیگه بزارم اما شد. خدا میدونه عینهو دیوونه ها شدم. نمیدونم چیکار کنم. حس میکنم رفتارش داره توی محل کار هم رسوامون میکنه.
خودم یه بار درد خیانت رو چشیدم. به خدا نمیخوام زندگی یکی دیگه رو خراب کنم. هر بار اونقدر براش از غلط بودن اینکار گفتم زبونم مو دراورده. از یه طرفم به شدت احساساتیم و اونم از این نقطه ضعفم خبر داره. تا گریه میکنه کوتاه میام.
یه بار همین چند روز قبل به شدت باهاش برخورد کردم... جوری بهم ریخت که ترسیدم کار دستِ خودش بده.
نمیدونم چیکار کنم.
میترسم... حس میکنم خیلی نامردیه.
تورو خدا کمکم کنید. فقط تورو خدا از گناهش و جهنم برام نگین. خودم همه اینا رو میدونم. مشکلم اینه که نمیتونم دلش رو بشکنم. واقعا سردرگم شدم.
برام دعا کنین

parishan;206069 نوشت:

راستش از چندتا چیز خیلی می ترسم.
یکی اینکه چون خیلی وابسته شده کار دستِ خودش بده. همش نگرانم. وقتی اس ام اس میده و جواب نمیدم اونقدر زنگ میزنه آشفته میشه پشیمونم میکنه.
دوم اینکه میترسم این شدت بهم ریختگیش توی خونه باعث بشه شوهرش متوجه بشه و بی آبرویی بشه. اونوقت چی؟ به خدا فقط نگران آبروی خودم نیستم. اگه باعث بشم شوهرش دیوونه بازی در بیاره و زندگیشون به خطر بیوفته چی؟ یا خدای نکرده جدا بشن!؟
سومم از محل کارمون میترسم. نگرانم اگه یهویی جدا بشم اونقد واکنشش شدید باشه که همه بفهمن و آبروریزی بشه. حیثیت هردومون به خطر میوفته.
میدونین که آبرویی که ریخت دیگه ریخته. از بی آبرویی خیلی میترسم. به خدا خواب و خوراکم بهم ریخته. استرسم خیلی زیاده. نمیدونم بهترین کاری که میتونم بکنم چیه. تا حالا اینقدر مستاصل نبودم.

parishan;206069 نوشت:

سلام.

اول اینکه خیلی ممنونم از همه اونایی که با حرفاشون خیلی بهم کمک کردن. واقعا ممنونم.
اما خداییش یه سری خیلی بی انصافن.

بعضی از دوستان ما رو به گناه زنا محکوم کردن و حکممونم دادن و انداختنمون ته جهنم! بابا من که کاری نکردم. زنا کجا بوده؟؟ بی انصافا یه طرفه رفتین به قضاوت؟
یه با معرفتیم گفته اگه خدا تورو ببخشه من صدام در میاد. مگه من چیکار کردم؟ یه نفر آدم رو دوست داشته باشه تقصیر اونی که دوسش داشتن چیه؟ من که نخواستم در حق شوهر اون خانوم نامردی کنم.
به خدا من سرم به کار خودم گرم بود. توی زندگیمم همیشه خدا حرفه اول رو زده و همیشه ازش خواستم کمکم کنه حق الناس گردنم نباشه. اگه برام مهم نبود میومدم اینجا مشکلم رو بگم؟
هر کسی توی زندگی بوته ی آزمایش خودش رو داره. خدا کنه شماها که اینقدر منو گناهکار و بد میدونین واقعا همونطور که میگین آدمای خوب و پاکی باشین. خدا کنه اگه یه روزی توی موقعیتی بودین که ممکن بود به اشتباه بیوفتین همینطور که میگین بتونین قاطعانه بهترین تصمیم رو بگیرید.
شاید واقعا من ایمانم ضعیفه. نمیدونم!
اما من فکر نمی کنم بهترین راه همون راهی باشه که لحظه اول به ذهن آدم میرسه. منم میدونم که میشه تند و آتیشی همه چیز رو تموم کرد. اما فکر میکنم شاید بهترین راه نباشه. هدف منم قطعا تموم کردن این احساسه اما طوری که این وسط آبرویی از کسی ریخته نشه.

شماها که همتون ادعای خدا و پیغمبرتون میشه باید بهتر از من بدونین که خدا آبروی بنده هاشو از همه چیز بالاتر و مهمتر میدونه. من کیم که بخوام آبروی اون خانوم رو بریزم.
اونم اشتباه کرده و من مطمئنم پشیمون میشه. نمیخوام کاری کنم که راه برگشتی براش نمونه.

بازم ممنونم از دوستایی که راهنمایی های صادقانه شون واقعا کمکم کرد. انشاا... سعی میکنم با بی توجهی و کمک گرفتن از یکی از دوستام از خودم زده ش کنم.

برام دعا کنید که پیش خدام شرمنده نشم.

ممنون


سلام ممنونم از اعتمادتون و اين كخه خيلي راحت سئوال و درد و دلتان رو با ما در ميون گذاشتيد.
حق باشماست واقعاً در شرايط سختي قرار گرفته ايد و اي كاش دوستان به اين راحتي شما و امثال شما را محكوم نمي‌كردند از خدا نمي خوام و شما هم نخواهيد كسي در اين شرايط قرار بگيره تا بچشه شما چي ميكشيد چون معلوم نيست بتوينم در اين امتحان موفق بيرون بياييم. همين كه در احاديث آمده كسي كه مبتلا به عشق مجاز شود و تلاش كند كه آن را كنترل و مديريت كند و با آن از دنيا برود شهيد است. بله واقعا اين ميدان، از ميدان جنگ سخت تر است به همين دليل جهاد را جهاد اصغر و جنگ با شهوات و اميال را جهاد اكبر ناميده اند اين جاه م اگر كسي تلاش كند كه پاك بماند شهيد اكبر است. چون كار سنگين است اجر هم سنگين است.
دوستان يك داستان كامل درباره حضرت يوسف در قرآن آمده است و اين اهميت موضوع را مي رساند. حضرت يوسف به خدا مي گويد خدايا من تحمل زندان قهر تو را ندارم بنابراين در غل و زنجير در زندان زير شكنجه باشم از اين چيزي كه اين خانم (زليخا) من را به سوي خود مي خواند برايم گوارا تر است.
و اگر توجه و كمك خدا نبود يوسف ممكن بود در اين امتحان ببازد

آن جا كه عقاب پر بريزد
از پشه لاغري چه خيزد

براي اين كه در اين ميدان دشوار و امتحان موفق بيرون بياييد راهكارهاي زير را مورد توجه قرار دهيد و در عمل پيدا كنيد.

1- توصيه هاي دوستان را از باب انجام دستور خدا در نظر بگيريد چون وظيف دارند براساس گفته خدا در كارهاي نيك هم كديگر را ياري كنندو در كارهاي گناه آلود (يا چيزي كه به گناه ممكن است منجر شود) و انسان از دايره بندگي خارج شود يار نكنند. ؛ تعاونوا علي البر و التقوا و لاتعاونوا علي الاثم و العدوان. از سويي هم وظيفه داريم همديگر را به صبر و حق توصيه كنيم و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر

دوست من! من و شما را خدا خيلي دوست داشته كه موقعيتي را برايمان فراهم آورده تا در جمعي قرار گيريم كه روز به روز متذكر شويم تصور كنيد همنشيناني داشتيم كه مشوق ما در گناه بودند آن وقت مثل سرسره به سمت گناه سر مي خورديم و شتاب بيشتري لحظه به لحظه مي گرفتيم

پس اين قدر اين همنشيني با افراد مثبت را بدانيد و ادامه دهيد.

2- هر روز خاطره خيانت آن خانم را به خودتون مرور كنيد.

3- فرموده بوديد فردي اخلاقي هستيد. كار شما با توجه به نيت شما خيرخواهانه است اما از نظر روان شناختي دقيقا همان نتيجه خيانت را دارد البته من نمي خواهم بگويم شما خيانت كرده ايد ولي مي خواهم متذكر شوم كه مراقب باشيد همان نتيجه را به بار نياورد.

تحليل روان شناختي

ما انسان ها از نظر ذهني و عاطفي محدويديت داريم وقتي شما با اين خانم هستيد و او به شما وابستگي عاطفي پيدا كرده به همان ميزان در حساب دلش شوهرش اعتبارش كمتر مي شود. و با مقايسه شما با شوهرش بيشتر به اين نتيجه مي رسد كه نمي توان همسرش را تحمل كند. وابستگي اين خانم شوهر دار به شما و عدم خودكنترلي اش نسبت به كم كردن رابطه از سوي شما مويد اين حقيقت است كه وابستگي ايشان به شما بيمارگونه است مخصوصا اين كه با رد شما ممكن است آبرو ريزي هم بكند.

هنر مشاور

در كتب تخصصي مي خوانيم مشاوره هنر و مهارت با هم است. چون مشاور با ظرافت مي داند كه ممكن است در فرايند مشاوره مراجع به او وابسته شود اين جاست كه فرق مشاور حرفه اي با ناشي مشخص مي شود. مشاور ناشي ممكن است خود هم درگير رابطه عاطفي شود و يا شروع به نصيحت كند ولي مشاور حرفه اي او را ارجاع مي دهد. تأييد عشق بيمارگونه وضع فرد را از نظر رواني خراب تر مي كند. بنابراين ممكن است تصميمات ناجور و غيرعاقلانه اي در زندگي خود بگيرد.

از سويي رد اين وابستگي هم مي تواند مخرب باشد.

چيزي كه اين جا مهم است اين است كه روابط به هيچ وجه نبايد گناه آلود شود. البته بارها و بارا گفته ام دين آيين بهتر زيستن است يعني نبايد فكر كنيم همه دستورات دين نسيه است و آن ورايي است . همان گونه كه دفترچه راهنماي يك خودرو به ما مي گويد چه كنيم كه خودرو بهتر كار كند و آسيب نبيند دفترچه راهنماي خدا(قرآن و احاديث) به ما دستوراتي مي دهد كه دچار مشكل نشويم در داستان هايي واقعي مشاوره داستان هايي كه نوشتم گويايي اين است كه هرجا ما از دستورات شرع فاصله گرفتيم در هيمن دنيا چوبش را مي خوريم.

بنابراين نمي گويم اين وابستگي را بدون مقدمه رد كنيد ولي گناه نبايد صددرصد در اين ارتباط اتفاق بيفتد و به تدريج و با بهانه هايي ايشان را از خود واكنيد و در برابر كمكش كنيد كه از روان پزشك در درجه اول براي بهبود حالي فعلي و از مشاور خانواده براي بهبود روابط زناشويي اش در درجه بعد كم بگيريد.

تكنيك هاي معنوي

براي رسيدن به خواسته خود از تكنيك هاي معنوي مانند همراه داشتن قرآن كوچك (به غير از توالت رفتن)، خواندن آيت الكرسي، نماز اول وقت و با حضور قلب، دعا، نذر و صدقه كمك بگيريد

اين آيه را زياد تكرار كنيد هو معكم اينما كنتم ( هرجا باشيد خدا باشما است.

ذكر لااله الاالله را خيلي زياد تكرار كنيد.

در آخر توجه همه را به اين جمله جلب مي كنم

در روايت آمده مؤمنين نسبت به همديگر حقوقي دارند كوچك ترين آن اين است كه آن چه براي خود مي پسندد براي ديگران نيز بپسندد و آن چه براي خود نمي پسند براي هم نپسندد.
موضوع قفل شده است