از این جوون گناهکار یاد بگیرید(کارشناس:مجید)

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
از این جوون گناهکار یاد بگیرید(کارشناس:مجید)

با سلام خدمت کارشناسان محترم و دوستان عزیز
من یک حدیث جالب دیدم که در مورد یک جوان گناهکار است که موقع جان دادن میبینه پدر و مادرش دارند گریه میکنند، میگه چرا گریه میکنید؟ جواب میدن چون تو گناهکار بودی و از آخرت تو میترسیم. میگه: ترجمه این قسمت رو بلد نیستم(خلاصه اینکه گفت: شما غصه نخورید اوستا کریم هوامونو داره). بعد از اینکه میمیره جبرئیل به پیامبر خبر میده که امروز جوانی از دنیا رفته و اهل بهشته. و پیامبر هم از پدر و مادرش میپرسن و اونها میگن اون هیچ عمل خیری نداشت فقط موقع مردن به خدا امید داشت. پیامبر فرمودند امید به خدا از بهترین اعمال نزد اوست.

آدرس دقیق حدیث رو نمیدونم، اگر در احادیث شیعه هم ذکر شده، لطفا کارشناس ها زحمتش رو بکشند و ادرسش رو بنویسند.
توفی رجل فی عهد رسول الله صلی الله علیه و آله و کان مسرفا علی نفسه فرفع براسه و هو یجود بنفسه، فاذا ابواه یبکیان عند راسه، فقال: ما یبکیکما؟ قالا نبکی لاسرافک علی نفسک، قال لا تبکیا، فوالله ما یسرنی ان الذی بید الله من امری بایدیکما(اگر ممکنه معنای این جمله رو ذکر کنید). ثم مات. فاتی جبرئیل علیه السلام النبی صلی الله علیه و آله فاخبره ان فتی توفی الیوم فاشهده بانه من اهل الجنة. فسال رسول الله ابویه عن عمله. فقالا: ما علمنا عنده شیئا من خیر الا انه قال لنا عند الموت کذا و کذا. فقال رسول الله صلی الله علیه و آله من هاهنا اوتی، ان حسن الظن بالله من افضل العمل عنده.


با سلام اين خبر در كتاب عقد الفريد أمده :

وتُوفِّي رجلٌ في عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم، وكان مُسرفاً على نفسه، فرَفع برأسه وهو يجود بِنَفْسِه، فإذَا أبواه يَبْكِيَان عند رأسه، فقال: ما يًبْكِيكما؟ قالا: نَبْكي لإسرافك على نفسك؛ قال: لا تَبْكيا، فواللّه ما يَسُرُّني أن الذي بيد الله منٍ أمريٍ بأيديكما، ثم مات. فأتى جبريلُ عليه الصلاة والسلام النبي صلى الله عليه وسلم، فأخبره أن فتى تُوُفَي اليومَ فأَشهَده بأنه من أهل الجنة. فسأل رسولُ اللهّ صلى الله عليه وسلم أبويه عن عَمله، فقالا: ما عَلِمنا عنده شيئاً من خَيْر إلا أنه قال لنا عند الموت كذا وكذا؟ فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم: مِنِ ها هنا أُوتي، إنّ حُسن الظنّ باللّه من أفضل العَمل عنده.


وتُوفِّي رجل بجوِار ابن ذرّ وكان مُسرفاً على نفسه، فتحامَى الناسُ من جنازته، وبلغ ذلك عُمَرَ بن ذرّ، فأوصى أهلَه: إذا جهَزتموه فآذِنُوني، ففعلوا، فَشَهِدَه والناسُ معه، فلما أُدْلِيَ وَقَف على قبره فقال: رَحمك الله أبا فُلان، فلقد صَحِبْتَ عُمْرَك بالتَّوحيد، وعَفَّرْت وَجهك للهّ بالسجود، فإنْ قالوا مُذْنِب وذو خَطايا، فمن مِنَّا غيرُ مُذْنب و " غير " ذي خطايا؟ "

وتمثّلَ معاوية عند الموت بهذا البيت:
هُو الموتُ لا مَنْجَى من الموت والذي ... نُحاذِر بعد الموت أَنْكَى وأَفْظَعُ

ثمّ قال: اللّهمّ فأقِل العَثرة، واعفُ عن الزّلّة، وعُدْ بِحلمِك على جهل من لم يَرْجُ غيرَك، ولم يَثِق إلا بك، فإنك واسع المَغفِرة. يا رب، أين لذي الخطأ مَهْرب إلا إليك. قال داود بن أبي هِنْد: فبلغنيِ أنّ سعيد بن المُسَيِّب قال حين بلغه ذلك: لقد رغب إلى مَن لا مَرغب إلا إليه كَرْهاَ، وإني أرجو من الله له الرحمة " !!!

اما حد اين حسن ظن كجاست ؟

و قال الحافظ البيهقي : [ أنبأنا أبو بكر بن أبي رجاء الأديب أنبأنا أبو العباس الأصم حدثنا عبد الجبار حدثنا أبو بكر بن عياش عن الأعمش عن أبي سفيان عن جابر بن عبد الله قال : سمعت رسول الله صلى الله عليه و سلم يقول قبل موته بثلاث : أحسنوا الظن بالله ]
و في بعض الأحاديث كما رواه مسلم [ من حديث الأعمش عن أبي سفيان طلحة ابن نافع عن جابر قال قال رسول الله صلى الله عليه و سلم : لا يموتن أحدكم إلا و هو حسن الظن بالله تعالى ]

و في الحديث الآخر يقول الله تعالى : [ أنا عند ظن عبدي بي فليظن بي خيرا ]

عن أنس بن مالك قال قال رسول الله صلى الله عليه و سلم لا يموتن أحدكم حتى يحسن ظنه بالله فان حسن الظن بالله ثمن الجنة .تاريخ بغداد

خیر البریه;206131 نوشت:
فواللّه ما يَسُرُّني أن الذي بيد الله منٍ أمريٍ بأيديكما

با سلام لطفا ترجمه دقیق این عبارت رو هم بفرمایید.


با سلام

در کتاب المجالسة وجواهر العلم للدينوري آمده :


حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ مَوْلَى بَنِي هَاشِمٍ ، نَا الرِّيَاشِيُّ ، عَنِ الْأَصْمَعِيِّ ، قَالَ : احْتُضِرَ فَتًى مِنَ الْحَيِّ كَانَ فِيهِ زَهْوٌ ، فَرَفَعَ رَأْسَهُ ، وَإِذَا أَبَوَاهُ يَبْكِيَانِ ، فَقَالَ لَهُمَا : مَا بُكَاؤُكُمَا ؟ قَالَا : الْخَوْفُ عَلَيْكَ بِإِسْرَافِكَ عَلَى نَفْسِكَ . فَقَالَ : لَا تَبْكِيَا عَلَيَّ ، فَوَاللَّهِ ، مَا يَسُرُّنِي أَنَّ الَّذِي بِيَدِ اللَّهِ بِأَيْدِيكُمَا ، وَأَنَّ الَّذِي أَصِيرُ إِلَيْهِ وَأُقْدِمُ عَلَيْهِ لَأَرْحَمُ وَأَرْأَفُ مِنْكُمَا " .


یعنی بخدا قسم دوست ندارم که آنچه (از آمرزش من) بدست خدای متعال است بدست شما باشد ...


http://www.downloadbook.org/maasumin/p/hosn-zan.htm

با صلوات بر محمد وآل محمد
وسلام وعرض احترام
بعد ازمطالب ارزنده دوست عزیز جناب خیر البریه نکاتی هم از قرآن خدمت شما ارسال می گردد که ان شا الله مورد توجه قرار بگیرد :
در سوره زمر آیه 53به بعد خداوند می فرماید:
قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (53) وَ أَنِيبُوا إِلى‏ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (54) وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ (55)
ترجمه:
53- بگو: اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى‏آمرزد.
54- و به درگاه پروردگارتان بازگرديد، و در برابر او تسليم شويد، پيش از آنكه عذاب به سراغ شما آيد سپس از سوى هيچكس يارى نشويد.
55- و از بهترين دستوراتى كه از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آنكه عذاب (الهى) ناگهانى به سراغ شما آيد در حالى كه از آن خبر نداريد.
تفسير:
خداوند همه گناهان را مى آمرزد
به دنبال تهديدهاى مكررى كه در آيات گذشته در مورد مشركان و ظالمان آمده بود در اين آيات راه بازگشت را توأم با اميدوارى به روى همه گنهكاران مى‏گشايد زيرا هدف اصلى از همه اين امور تربيت و هدايت است نه انتقام‏جويى و خشونت، با لحنى آكنده از نهايت لطف و محبت آغوش رحمتش را به روى همگان باز كرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده، مى‏فرمايد:" به آنها بگو اى بندگان من كه بر خودتان اسراف و ستم كرده‏ايد از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى‏بخشد" كه او بخشنده و مهربان است (قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً).
دقت در تعبيرات اين آيه نشان مى‏دهد كه از اميدبخش‏ترين آيات قرآن مجيد نسبت به همه گنهكاران است، شمول و گستردگى آن به حدى است كه طبق روايتى امير مؤمنان على ع فرمود: در تمام قرآن آيه‏اى وسيعتر از اين آيه نيست" (ما فى القرآن آية اوسع من يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا ...
) «1».
دليل آن نيز روشن است زيرا:
1- تعبير به" يا عبادى" (اى بندگان من!) آغازگر لطفى است از ناحيه پروردگار.
2- تعبير به" اسراف" به جاى" ظلم و گناه و جنايت" نيز لطف ديگرى است.
3- تعبير به" عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ" كه نشان مى‏دهد گناهان آدمى همه به خود او باز مى‏گردد نشانه ديگرى از محبت پروردگار است همانگونه كه يك پدر دلسوز به فرزند خويش مى‏گويد اين همه بر خود ستم مكن!
4- تعبير به" لا تقنطوا" (مايوس نشويد) با توجه به اينكه" قنوط" در اصل به معنى مايوس شدن از خير است به تنهايى دليل بر اين است كه گنهكاران نبايد از" لطف الهى" نوميد گردند.
5- تعبير" مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ" بعد از جمله" لا تقنطوا" تاكيد بيشترى بر اين‏خير و محبت مى‏باشد.
6- هنگامى كه به جمله" إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ" مى‏رسيم كه با حرف تاكيد آغاز شده و كلمه" الذنوب" (جمع با الف و لام) همه گناهان را بدون استثنا در بر مى‏گيرد سخن اوج مى‏گيرد و درياى رحمت مواج مى‏شود.
7- هنگامى كه" جميعا" به عنوان تاكيد ديگرى بر آن افزوده مى‏شود اميدوارى به آخرين مرحله مى‏رسد.
8 و 9- توصيف خداوند به" غفور" و" رحيم" كه دو وصف از اوصاف اميد بخش پروردگار است در پايان آيه جايى براى كمترين ياس و نوميدى باقى نمى‏گذارد.
آرى به همين دليل آيه فوق گسترده ‏ترين آيات قرآن است كه شمول آن هر گونه گناه را در بر مى‏گيرد، و نيز به همين دليل از اميدبخش‏ترين آيات قرآن مجيد محسوب مى‏شود.
و به راستى از كسى كه درياى لطفش بيكران و شعاع فيضش نامحدود است جز اين انتظارى نمى‏توان داشت.
از كسى كه" رحمتش بر غضبش پيشى گرفته" و بندگان را براى رحمت آفريده، نه براى خشم و عذاب، غير از اين چشم‏داشتى نيست.
چه خداوند رحيم و مهربانى و چه پروردگار پر مهر و محبتى!! در اينجا دو مساله فكر مفسران را به خود مشغول ساخته كه اتفاقا راه حل آن در خود آيه و آيات بعد نهفته است.
[=Courier New]نخست اينكه: آيا عموميت آيه همه گناهان حتى شرك و گناهان كبيره ديگر را فرا مى‏گيرد؟ اگر چنين است پس چرا در آيه 48 سوره نساء شرك از گناهان قابل بخشش استثناء شده است؟" إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ:" خداوند شرك را نمى‏بخشد، اما كمتر از آن رابراى هر كس كه بخواهد مى‏بخشد".
ديگر اينكه: آيا اين وعده غفران كه در آيه مورد بحث آمده است مطلق است يا مشروط به توبه و مانند آن؟
البته اين دو سؤال به هم مربوط است. و پاسخ آن را در آيات بعد به خوبى مى‏توان يافت زيرا سه دستور در آيات بعد داده شده كه همه چيز را روشن مى‏سازد:
أَنِيبُوا إِلى‏ رَبِّكُمْ (به سوى پروردگارتان باز گرديد) وَ أَسْلِمُوا لَهُ (در برابر فرمان او تسليم شويد) وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ (پيروى كنيد از بهترين دستوراتى كه از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده).
اين دستورهاى سه‏گانه مى‏گويد درهاى غفران و رحمت به روى همه بندگان بدون استثنا گشوده است مشروط بر اينكه بعد از ارتكاب گناه به خود آيند، و تغيير مسير دهند، رو به سوى درگاه خدا آورند، در برابر فرمانش تسليم باشند و با عمل، صداقت خود را در اين توبه و انابه نشان دهند، به اين ترتيب نه شرك از آن مستثناست و نه غير آن، و نيز مشروط بودن اين عفو عمومى و رحمت واسعه به شرائطى غير قابل انكار است.
و اگر مى‏بينيم در آيه 48 سوره نساء بخشش و عفو مشركان را استثنا كرده در مورد مشركانى است كه در حالت شرك از دنيا بروند، نه آنها كه بيدار شوند و راه حق پيش گيرند، چرا كه اكثريت قريب به اتفاق مسلمانان صدر اسلام چنين بوده‏اند.
اگر حال بسيارى از مجرمان را در نظر بگيريم كه بعد از انجام گناهان كبيره چنان ناراحت و پشيمان مى‏شوند كه باور نمى‏كنند راه بازگشتى به روى آنها باز باشد و آن چنان خود را آلوده مى‏دانند كه با هيچ آبى قابل شستشو نيستند مى‏پرسند آيا به راستى گناهان ما قابل بخشش است؟
آيا راهى به سوى خدا براى ما باز است؟ آيا پلى در پشت سر ما وجود دارد كه ويران نشده باشد؟ مفهوم آيه را به خوبى درك مى‏كنيم، زيرا آنها آماده هر گونه توبه‏اند ولى گناه خود را قابل بخشش نمى‏دانند، مخصوصا اگر بارها توبه كرده باشند و شكسته باشند.
اين آيه به همه آنها نويد مى‏دهد كه راه به روى همه شما باز است.
لذا" وحشى" جنايتكار معروف تاريخ اسلام و قاتل" حمزه سيد الشهداء" هنگامى كه مى‏خواست مسلمان شود از اين مى‏ترسيد كه توبه‏اش پذيرفته نگردد، زيرا به راستى گناه او بسيار سنگين بود، جمعى از مفسران مى‏گويند: آيه فوق نازل شد و درهاى رحمت الهى را به روى وحشى و وحشيهاى توبه‏كار گشود! گر چه اين سوره از سوره‏هاى مكى است و آن روز كه اين آيات نازل شد نه جنگ احد رخ داده بود و نه داستان شهادت حمزه و توبه وحشى، بنا بر اين اين ماجرا نمى‏تواند شان نزولى براى آيه باشد، بلكه از قبيل تطبيق يك قانون كلى بر يكى از مصاديق آن است، اما به هر حال گستردگى مفهوم آيه را مى‏تواند مشخص كند.
از آنچه گفتيم روشن شد كه اصرار بعضى از مفسران مانند" آلوسى" در" روح المعانى" بر اينكه وعده غفران در آيه فوق مشروط به چيزى نيست، و حتى هفده دليل براى آن ذكر كرده! مطلب نادرستى است، چرا كه با آيات بعد تضاد روشنى دارد، و ادله هفده‏گانه او كه بسيارى از آن قابل ادغام در يكديگر است چيزى بيش از اين نمى‏رساند كه رحمت خدا وسيع و گسترده است كه شامل همه گنهكاران مى‏شود و اين منافات با مشروط بودن اين وعده الهى به قرينه آيات بعد ندارد.
در آيه بعد راه ورود در اين درياى بيكران رحمت الهى را به همه مجرمان و گنهكاران نشان مى‏دهد، مى‏فرمايد:" به سوى پروردگارتان باز گرديد" و مسير زندگى خود را اصلاح كنيد (وَ أَنِيبُوا إِلى‏ رَبِّكُمْ).
" و در برابر او تسليم شويد، و فرمانش را به گوش جان بشنويد و پذيرا گرديد پيش از آنكه عذاب الهى دامانتان را بگيرد، سپس هيچكس نتواند به يارى شما برخيزد (وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ).
بعد از پيمودن اين دو مرحله (مرحله" انابه" و" اسلام") سخن از مرحله سوم كه مرحله" عمل" است به ميان آورده مى‏افزايد:" از بهترين دستوراتى كه از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آنكه عذاب الهى به طور ناگهانى به سراغتان آيد در حالى كه از آن خبر نداريد" (وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ).
و به اين ترتيب مسير وصول به رحمت خدا سه گام بيشتر نيست:
گام اول توبه و پشيمانى از گناه و روى آوردن به سوى خدا است.
گام دوم ايمان و تسليم در برابر فرمان او.
گام سوم عمل صالح است.
و بعد از اين سه گام ورود در درياى بيكران رحمتش طبق وعده‏اى كه فرموده قطعى است، هر چند بار گناهان انسان سنگين باشد.
در اينكه منظور از اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ (از بهترين چيزى كه از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پيروى كنيد) چيست مفسران
احتمالات متعددى داده‏اند.
آنچه از همه بهتر به نظر مى‏رسد اين است كه دستوراتى كه از سوى خداوند نازل شده مختلف است بعضى دعوت به واجبات و بعضى مستحبات، و بعضى مشتمل بر اجازه مباحات است، منظور از احسن انتخاب واجبات و مستحبات مى‏باشد، با توجه به سلسله مراتب آنها.
بعضى نيز آن را اشاره به قرآن در ميان كتب آسمانى دانسته‏اند به قرينه آنچه در آيه 23 همين سوره" زمر" آمده است كه قرآن را" احسن الحديث" (بهترين سخن) ناميده: اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ.
البته اين دو تفسير منافاتى با هم
ندارد.
تفسیر نمونه ج 19 /498-504
موفق باشید وسر بلند:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

موضوع قفل شده است