به من بگوييد چه كنم؟! (نامزدم اعتقادات من رو خرافه میدونه!)

تب‌های اولیه

45 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
به من بگوييد چه كنم؟! (نامزدم اعتقادات من رو خرافه میدونه!)

با سلام به همه ي دوستان عزيز
واقعا ممنونم از مدير محترم اين سايت كه اين فضاي مجازي بسيار آرامش بخش رو به وجود اوردن...واقعا اينجا ادم احساس ميكنه يك قدم به خداش نزديك تر شده...
موضوعي كه ميخوام مطرح كنم و از همه ي دوستانم انتظار مشاوره دارم اينه كه:
راستش موضوعات زيادي هست اما فعلا ترجيح ميدم در مورد نامزدم صحبت كنم...كسي كه در حال حاضر بخش مهم و وي‍ژه اي از زندگي من رو تشكيل ميده...
آشنايي ما هم با هم خودش حكايت و ماجرايي داشت كه شايد يه روز منم داستان زندگيمو گذاشتم اما مسئله اي كه اين روزها خيلي ذهنم رو به خودش مشغول كرده اينه:من با بي اعتقادي همسرم چيكار كنم؟!خودم دختر نسبتا مذهبي اي هستم كه با وجود خطاهاي ريز و درشتي كه داشتم هيچ وقت ارتباطمو با خدام قطع نكردم اما موضوعي كه الان هست اينه كه نامزد من اعتقاداتم رو خرافه ميدونه و من و به خاطر خرافه پرستي مسخره ميكنه!از همون روز اول ميدونستم كه ادم معتقدي نيست و ممكنه در ادامه ي زندگي دچار مشكل بشيم اما واقعيتش اينه كه ويژگي هاي ديگه اي كه داشت باعث شد چشمم رو روي اين موضع ببندم و قبولش كنم...به جرات ميتونم بگم نود و نه درصد همون ادمي هست كه من ميخواستم و ايده ال ذهنيم بود اما...از لحاظ اعتقادي خيلي با هم فرق داريم...در مورد اين موضوع همون اول صحبت كرديم و قرار شد كه به قول خودم"موسي به دين خود عيسي به دين خود!" هر كي سرش به كار خودش باشه و كاري به ديگري نداشته باشه....هنوز زندگي مشتركمون شروع نشده و من مطمئنم كه با اين وضعيت دچار مشكل ميشيم...حالا از دوستان عزيز خواهشمندم كمكم كنين چيكار كنم؟!دوسش دارم و همه ي آينده ي روشني رو كه ميبينم روي بودن با اون استوار كردم.خواهش ميكنم راهكار ارائه بدين...من نميخوام ازش جدا بشم...نميخوام اوني كه توي زندگي عوض ميشه من باشم ميخوام اون رو ادم معتقدي كنم...البته اين رو هم بگم كه خودش گفته بعد از دو سال تحقيق و مطالعه به اين نتيجه رسيده ولي به نظر من هيچ مطالعه و تحقيقي نميتونه جاي يك لحظه حرف زدن با خدا رو تو سپيده دم وقتي تنهايي بگيره...چيكار كنم؟!...

سلام
عرض ادب و احترام
دوست گرامی به سایت اسک دین خوش امدید
دوستان انجمن مشاوره به زودی با جواب کارشناسی درخدمت شما هستند :ok:
راستش راه سختی پیش رو دارید
من اول به این موضوع فکر می کنم اصلا از لحاظ شرعی امکان ازدواج دارید:Gig: چون ازدواج دختر مسلمان با غیر مسلمان ظاهرا مجاز نیست باید اینه حتما بپرسید از کارشناسان احکام
اما از مهم ترین نکات ازدواج کفویت است و اون هم کفویت در اعتقاد است که خیلی مهم است
در این مورد خیلی مطلب تو سایت داریم(برم بگردم ببینم پیدا می کنم براتون ادرس بدم)
ولی من هر جا دیدم توصیه به این نوع ازدواج ها نمی شه چون تاثیر پذیری زن از مرد بیشتر است
حالا این نظرات شخصی خودم است صبر کنید کارشناسان سایت پاسخ بدهند
با تشکر

سلام دوست عزیز, خوش آمدید :Gol:

بهتره قبل ازهرچیز به این مسله فکر کنید که اعتقادات چقدر برای خودتان مهم است.
میدانم که علاقمند شده اید ولی اگر اعتقادات برای کسی واقعا مهم باشد کمتر جذب چنین فردی میشود که دین در نظرش خرافه است.
این مسئله بسیار مهمی است و راه سختی را در پیش رو دارید. دین تنها یک باور قلبی نیست بلکه نمودها و مظاهری دارد, مثل نماز, روزه, حجاب , توسل و زیارت و...
و اگر در هر یک از اینها با چنین برخوردی مواجه شوید بسیار لطمه روحی و معنوی خواهید خورد و بقول دوستمان از آنجا که طبیعت زن تاثیرپذیر تر است ,یا باید همرنگ او شوید که در آنصورت خیلی چیزها را از دست خواهید داد , و یا باید بتوانید او را تعقیر دهید, اما بیاد داشته باشید که شاید آدمها بر اثر مرور زمان تعقیر کنند ولی نمیتوان با امید به تعقیر دادن کسی با او ازدواج کرد چون این یک احتمال ضعیف است و ما تنها توانایی تعقیر خودمان را داریم.

.

سلام

hale a.a;205498 نوشت:
"موسي به دين خود عيسي به دين خود!"

دوست عزیز دین عیسی(ع) و موسی(ع) یکیه!
hale a.a;205498 نوشت:
من مطمئنم كه با اين وضعيت دچار مشكل ميشيم

اگه اعتقاداتت برات مهم باشه حتما دچار مشکل می شی.
hale a.a;205498 نوشت:
نميخوام اوني كه توي زندگي عوض ميشه من باشم ميخوام اون رو ادم معتقدي كنم

از کجا میدونی موفق میشی؟
توی بحار یه روایت نوشته که وقتی یاران حضرت موسی(ع) از دست فرعونیان فرار می کردند یکیشون برمی گرده تا یکی از عزیزانشو که از فرعونیان بوده هدایت کنه و برگرده.. ولی وقتی رود نیل بسته می شه خودش هم با عزیزش غرق میشه. از مولا علی(ع) می پرسن او به کفر مرد یا ایمان؟ امام علی(ع) جواب داد به کفر نمرد، ولی در بخشی از عذابی که خداوند برای کفار قرار داد شریک شد.
چطور فکر می کنی می تونی هدایتش کنی؟ الان شاید فکر کنی می تونی باهاش زندگی کنی، ولی چند سال دیگه که حجاب و نماز و روزه تو مسخره کرد چی؟
به نظر من شروعش نکن.. خیلی ها رو اطرافم دارم که شرایط اینجوری دارن. زن و شوهر با اعتقادات مخالف هم.
می دونی کار به کجاها رسید؟چند قدمی طلاق
می دونی چرا؟ چون دیگه نمی تونی تحمل کنی!
اگر خدا رو دوست داشته باشی وقتی یک نفر بهش توهین کنه نمی تونی تحمل کنی!
یک بار ، دوبار، سه بار، یک سال ..
چقدر دووم می اری؟ بشینه جلوت و به معصومین(ع) و بزرگان توهین کنه.
اگر دوستشون داشته باشی انگار می خوای منفجر بشی!
وقتی اون با خداوند در دو سمت مخالف هستن و ضدن، کم کم محبت یکی از دلت بیرون می ره! یا خدا رو به خاطر شوهرت رها می کنی یا شوهرت رو به خاطر خدا.
اگر هم بمونی این زندگی برات زندگی نمی شه.
بچه هاتون چی؟
اونا چطوری تربیت می شن؟ مثل شما یا نامزدت؟
می دونی سر تربیت چقدر به مشکل می خوری؟
یا با خون دل با اعتقاد بارشون می اری یا نمی تونی و شوهرت نمی ذاره. حتی اگر مستقیم دخالت نکنه غیر مستقیم رو تربیت تاثیر می زاره.
اون وقت روز قیامت شما هم مسئولی.. چون شما باعث به دنیا اومدن این بچه ها شدی در حالی که شوهرت رو می شناختی..
انشاالله یه تصمیم درست بگیری.:ok:
زندگی فقط مادیات نیست.


با سلام و احترام

خیلی خوش اومدین به اسک دین :Gol:

در کنار مطالعه‌ی نوشته های مفید و دلسوزانه دوستان گرامی، (با دقت و تامل بخونید) داستان واقعی زیر رو هم حتما مطالعه کنید:



شوک معنوی (پست 70 الی 73)

(موضوع داستان: سرنوشت کوتاهی، از زندگی خانم محترمی که با همسری بی اعتقاد ازدواج کرد!)

hale a.a;205498 نوشت:
با سلام به همه ي دوستان عزيز واقعا ممنونم از مدير محترم اين سايت كه اين فضاي مجازي بسيار آرامش بخش رو به وجود اوردن...واقعا اينجا ادم احساس ميكنه يك قدم به خداش نزديك تر شده... موضوعي كه ميخوام مطرح كنم و از همه ي دوستانم انتظار مشاوره دارم اينه كه: راستش موضوعات زيادي هست اما فعلا ترجيح ميدم در مورد نامزدم صحبت كنم...كسي كه در حال حاضر بخش مهم و وي‍ژه اي از زندگي من رو تشكيل ميده... آشنايي ما هم با هم خودش حكايت و ماجرايي داشت كه شايد يه روز منم داستان زندگيمو گذاشتم اما مسئله اي كه اين روزها خيلي ذهنم رو به خودش مشغول كرده اينه:من با بي اعتقادي همسرم چيكار كنم؟!خودم دختر نسبتا مذهبي اي هستم كه با وجود خطاهاي ريز و درشتي كه داشتم هيچ وقت ارتباطمو با خدام قطع نكردم اما موضوعي كه الان هست اينه كه نامزد من اعتقاداتم رو خرافه ميدونه و من و به خاطر خرافه پرستي مسخره ميكنه!از همون روز اول ميدونستم كه ادم معتقدي نيست و ممكنه در ادامه ي زندگي دچار مشكل بشيم اما واقعيتش اينه كه ويژگي هاي ديگه اي كه داشت باعث شد چشمم رو روي اين موضع ببندم و قبولش كنم...به جرات ميتونم بگم نود و نه درصد همون ادمي هست كه من ميخواستم و ايده ال ذهنيم بود اما...از لحاظ اعتقادي خيلي با هم فرق داريم...در مورد اين موضوع همون اول صحبت كرديم و قرار شد كه به قول خودم"موسي به دين خود عيسي به دين خود!" هر كي سرش به كار خودش باشه و كاري به ديگري نداشته باشه....هنوز زندگي مشتركمون شروع نشده و من مطمئنم كه با اين وضعيت دچار مشكل ميشيم...حالا از دوستان عزيز خواهشمندم كمكم كنين چيكار كنم؟!دوسش دارم و همه ي آينده ي روشني رو كه ميبينم روي بودن با اون استوار كردم.خواهش ميكنم راهكار ارائه بدين...من نميخوام ازش جدا بشم...نميخوام اوني كه توي زندگي عوض ميشه من باشم ميخوام اون رو ادم معتقدي كنم...البته اين رو هم بگم كه خودش گفته بعد از دو سال تحقيق و مطالعه به اين نتيجه رسيده ولي به نظر من هيچ مطالعه و تحقيقي نميتونه جاي يك لحظه حرف زدن با خدا رو تو سپيده دم وقتي تنهايي بگيره...چيكار كنم؟!...

با عرض سلام و احترام و خوش آمد گویی خدمت سرکار hale a.a گرانقدر و تشکر از سئوال شما

همان طور که دوستان فرمودند قسمت شرعی این مسئله را حقیر پاسخ می دم بقیه قسمت ها بر عهده کارشناسان محترم انجمن های دیگر است .

از نظر شرعی یک زن مسلمان نمی تواند با مرد کافر ازدواج کند و این ازدواج باطل است (1)

ما نمی دانیم مخالفت نامزد حضرت عالی با اعتقادات تا چه اندازه است ، به تشخیص خودتان اگر ضروریات دینی مانند وجود خدا و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و نماز و روزه را خرافه می داند و انکار می کند و به آنها اعتقاد ندارد ، از نظر شرعی کافر محسوب می شود.

دوستان مطالب خوبی فرمودند و بنده هم امیدوارم بتوانید تصمیم درست و خداپسندانه ای درباره زندگی خود بگیرید.

پی نوشت:
1. امام خمینی ره ، توضیح المسائل م 2397

hale a.a;205498 نوشت:
به جرات ميتونم بگم نود و نه درصد همون ادمي هست كه من ميخواستم و ايده ال ذهنيم بود اما...از لحاظ اعتقادي خيلي با هم فرق داريم

سلام
وقتی مطلبتون رو میخوندم یک تناقض در اون به ذهنم رسید: چطور میشه شما نود و نه درصد با همسرتون توافق داشته باشید اما از لحاظ اعتقادات با هم فرق داشته باشید؟

با سلام
خواهرم شما ببینید ایا نامزدتان به طور کل منکر دین و خداست و یا به خدا اعتقاد دارد و فقط در انجام احکام کوتاهی می کند انطور که من از نوشته هایتان برداشت کردم ایشان به طور کامل منکر است که این خطرناکترین مورد است که انشالله برداشت من غلط باشد .ضمنا باهاش حرف بزنید و موضع خودتون را به او بفهمانیدکه جنگ اول بح از صلح اخر

hale a.a;205498 نوشت:
با سلام به همه ي دوستان عزيز
واقعا ممنونم از مدير محترم اين سايت كه اين فضاي مجازي بسيار آرامش بخش رو به وجود اوردن...واقعا اينجا ادم احساس ميكنه يك قدم به خداش نزديك تر شده...
موضوعي كه ميخوام مطرح كنم و از همه ي دوستانم انتظار مشاوره دارم اينه كه:
راستش موضوعات زيادي هست اما فعلا ترجيح ميدم در مورد نامزدم صحبت كنم...كسي كه در حال حاضر بخش مهم و وي‍ژه اي از زندگي من رو تشكيل ميده...
آشنايي ما هم با هم خودش حكايت و ماجرايي داشت كه شايد يه روز منم داستان زندگيمو گذاشتم اما مسئله اي كه اين روزها خيلي ذهنم رو به خودش مشغول كرده اينه:من با بي اعتقادي همسرم چيكار كنم؟!خودم دختر نسبتا مذهبي اي هستم كه با وجود خطاهاي ريز و درشتي كه داشتم هيچ وقت ارتباطمو با خدام قطع نكردم اما موضوعي كه الان هست اينه كه نامزد من اعتقاداتم رو خرافه ميدونه و من و به خاطر خرافه پرستي مسخره ميكنه!از همون روز اول ميدونستم كه ادم معتقدي نيست و ممكنه در ادامه ي زندگي دچار مشكل بشيم اما واقعيتش اينه كه ويژگي هاي ديگه اي كه داشت باعث شد چشمم رو روي اين موضع ببندم و قبولش كنم...به جرات ميتونم بگم نود و نه درصد همون ادمي هست كه من ميخواستم و ايده ال ذهنيم بود اما...از لحاظ اعتقادي خيلي با هم فرق داريم...در مورد اين موضوع همون اول صحبت كرديم و قرار شد كه به قول خودم"موسي به دين خود عيسي به دين خود!" هر كي سرش به كار خودش باشه و كاري به ديگري نداشته باشه....هنوز زندگي مشتركمون شروع نشده و من مطمئنم كه با اين وضعيت دچار مشكل ميشيم...حالا از دوستان عزيز خواهشمندم كمكم كنين چيكار كنم؟!دوسش دارم و همه ي آينده ي روشني رو كه ميبينم روي بودن با اون استوار كردم.خواهش ميكنم راهكار ارائه بدين...من نميخوام ازش جدا بشم...نميخوام اوني كه توي زندگي عوض ميشه من باشم ميخوام اون رو ادم معتقدي كنم...البته اين رو هم بگم كه خودش گفته بعد از دو سال تحقيق و مطالعه به اين نتيجه رسيده ولي به نظر من هيچ مطالعه و تحقيقي نميتونه جاي يك لحظه حرف زدن با خدا رو تو سپيده دم وقتي تنهايي بگيره...چيكار كنم؟!...


با سلام
دوستان گرامی سخنان خوبی ارائه دادند این حقیر هم چند خطی تقدیم میکنم
شما فرموده اید ۹۰ درصد این آقا همانی است که شما میخواهید ؟
سوال اینجاست چگونه کسی مذهبی را که
یک ستون اصلی به عنوان زیر بنا در زندگی محسوب میشود را به سخره میگیرد و شما ۹۰ درصد ان را قبول دارید؟
مسائل اعتقادی یکی از اصلی ترین شاخصهای ازدواج باید به حساب بیاید
خواهر گرامی همین اول راه مراقب باشید دقت کنید !
اگر این اعتقادات برای شما مهم است که قطعا هم همنطور است ! گول ثروت و یا موقعیت کسی را نخورید که بیراهه ای بیش نیست
به جرات بارها و بارها دیده ام که کسانی که از دین دوری میکنندو در ازدواج دقتی به این قضیه ندارند اکثرا سرنوشتهای شومی درپیش خواهند داشت
یا علی ع

نقل قول:
با سلام به همه ي دوستان عزيز
واقعا ممنونم از مدير محترم اين سايت كه اين فضاي مجازي بسيار آرامش بخش رو به وجود اوردن...واقعا اينجا ادم احساس ميكنه يك قدم به خداش نزديك تر شده...
موضوعي كه ميخوام مطرح كنم و از همه ي دوستانم انتظار مشاوره دارم اينه كه:
راستش موضوعات زيادي هست اما فعلا ترجيح ميدم در مورد نامزدم صحبت كنم...كسي كه در حال حاضر بخش مهم و وي‍ژه اي از زندگي من رو تشكيل ميده...
آشنايي ما هم با هم خودش حكايت و ماجرايي داشت كه شايد يه روز منم داستان زندگيمو گذاشتم اما مسئله اي كه اين روزها خيلي ذهنم رو به خودش مشغول كرده اينه:من با بي اعتقادي همسرم چيكار كنم؟!خودم دختر نسبتا مذهبي اي هستم كه با وجود خطاهاي ريز و درشتي كه داشتم هيچ وقت ارتباطمو با خدام قطع نكردم اما موضوعي كه الان هست اينه كه نامزد من اعتقاداتم رو خرافه ميدونه و من و به خاطر خرافه پرستي مسخره ميكنه!از همون روز اول ميدونستم كه ادم معتقدي نيست و ممكنه در ادامه ي زندگي دچار مشكل بشيم اما واقعيتش اينه كه ويژگي هاي ديگه اي كه داشت باعث شد چشمم رو روي اين موضع ببندم و قبولش كنم...به جرات ميتونم بگم نود و نه درصد همون ادمي هست كه من ميخواستم و ايده ال ذهنيم بود اما...از لحاظ اعتقادي خيلي با هم فرق داريم...در مورد اين موضوع همون اول صحبت كرديم و قرار شد كه به قول خودم"موسي به دين خود عيسي به دين خود!" هر كي سرش به كار خودش باشه و كاري به ديگري نداشته باشه....هنوز زندگي مشتركمون شروع نشده و من مطمئنم كه با اين وضعيت دچار مشكل ميشيم...حالا از دوستان عزيز خواهشمندم كمكم كنين چيكار كنم؟!دوسش دارم و همه ي آينده ي روشني رو كه ميبينم روي بودن با اون استوار كردم.خواهش ميكنم راهكار ارائه بدين...من نميخوام ازش جدا بشم...نميخوام اوني كه توي زندگي عوض ميشه من باشم ميخوام اون رو ادم معتقدي كنم...البته اين رو هم بگم كه خودش گفته بعد از دو سال تحقيق و مطالعه به اين نتيجه رسيده ولي به نظر من هيچ مطالعه و تحقيقي نميتونه جاي يك لحظه حرف زدن با خدا رو تو سپيده دم وقتي تنهايي بگيره...چيكار كنم؟!...

با سلام ...
مطمین باشید که 99% که چه عرض کنم 50% هم با ایشون تفاهم فکری ندارید ... زمانیکه آقایون و خانوم ها عاشق هم میشن ...چشاشون کور میشه ... بدی های طرف رو نمیبینن ... اگر هم ببینن متوجه نمیشن ... اگرم متوجه بشن میگن میریم تو زندگی و درستش میکنیم ... غافل از اینکه خیلی از آدما صبح تا شب دارن زور میزنن که خودشون رو درست کنن و نمیتونن چه برسه به اینکه یکی دیگه بخواد بهشون بگه چی درسته چی غلطه . بعد از ازدواج یه 2 ماهی به حرفات گوش میده و بعدش برمیگرده سر عادتاش ...

نمیتونید هم کسی رو معتقد کنید ... مطمین باشید ... و بعید هم نیست که شما قانع بشید ...

یه حرف جالب !!!
-------------------
روانشناسی ازدواج :
بعد از ازدواج آقایون میخوان خانوماشون همونجوری که بودن بمونن ... مهربون ... حرف گوش کن ... صادق ... ولی تا خانوم وارد زندگی میشه تغییر میکنه ... میخواد خودش باشه ... میخواد عقاید خودش حاکم باشه . میخواد معتقد باشه ... خوب این چیزی نیست که روز اول آقاهه دیده ... بنابراین مرده سر ناسازگاری برمیداره ...

بعد از ازدواج خانوما میخوان شوهراشون رو عوض کنن ... قافل از اینکه خیلی از آقایون میخوان خودشونو تغییر بدن ولی حتی خودشونم نمیتونن ...چه برسه به اینکه یکی دیگه بهشون بگه ... تازه زور آقاهه هم میچربه !!! و مرده میخواد همونجوری بمونه ... بنابراین خانومه سر ناسازگاری برمیداره ...

من از لحاظ اعتقادی نمیتونم کمکتون کنم : ولی به نظرم اگر آقاهه از جایی ناراحته و بخاطر اینه که یکم اعتقاداتش ضعیف شده ... به نظرم به مرور زمان اعتقاداتش درست میشه ... اگر قبلا نماز میخونده ... و الان بابت چیزی ناراحته ... میشه یه جورایی درستش کرد ... ولی اگر اصلا از این چیزا خوشش نمیاد و تا حالا نماز نخونده و ... خیر سرکار ... هیچ کاری نمیتونید بکنید ...

و یه چیز : من اگر جای شما بودم ... کوچکترین ... کوچکترین ... کوچکترین ... چیزی از ایشون یا پدرشون میدیدم که توش داره حق الناس رو رعایت نمیکنه ... سریعا فکر ایشون رو از سرم بیرون میکردم ... چون دیگه این نونی هست که داره میاد خونه ... و شما هم باهاش درگیر هستید ...

و یه چیزه دیگه : حتما اطلاعاتی در مورد اینکه بعد از ازدواج دوست دارن شما چجوری بین دوستانشون ظاهر بشید کسب کنید ... بعضی از آقایون بی حجابی تو مهمونی های خودمونی رو یه جور تمدن میدونن و ممکن هست اصلا تو مخیلت هم نره ... ( البته آقایون اکثرا اصراری بر بی حجابی ندارن ) ولی کسایی رو هم دیدم که بعد از ازدواج خانومشون رو مجبور کردن ...

پس من اگر یکی از این دو حالت رو توشون میدیدم صد در صد ازشون جدا میشدم :
1- اگر مدتی نماز خون نبوده باشن .
2- اگر تو حق الناس ضعیف باشن .

ایام به کام ...

بسم الله

سلام دوست عزیز

اعتقادات طرف مقابل شما در ازدواج فقط 1% از معیار های شماست؟ شمایی که خودت دختر نسبتا مذهبی ای هستی؟

بعدا به قول دوستان سر تربیت فرزند می خوای چیکار کنی؟ نظر کدومتون اعمال میشه؟ بچه هاتون دچار دوگانگی نمیشن؟

اگه معتقد نباشه و در بدست آوردن روزی هم مراعات مسائل شرع و اخلاق رو نکنه تکلیف اون نونی که میاره سر سفره تون چی میشه؟

به قول یه نفر: تربیت فقط توی یه چیز خلاصه میشه اونم لقمه است.

ازدواجی اینطوری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ باید هر دو طرف مومن باشند
100% حرامه خواهر

اگر خونواده اش مشکل داشت مثل الان من اهل نماز و روزه ووو همه چیزهایی که من با جون قبولش دارم نیستن ولی خودش نه الحمداله ولی الان اگر خواهرم با شرایط من میخواست یه همچین ازدواجی رو با این شرایط بکنه میگفتم نکن خیلی سخته فکر نکن راحته پسرام فقط برن خونشون برگردن همه رشته های من پنبه میشه دین و اعتقاد رو نمیشه دست کم گرفت کم میاری و بعد پشیمون میشی یا علی

hale a.a;205498 نوشت:
با سلام به همه ي دوستان عزيز واقعا ممنونم از مدير محترم اين سايت كه اين فضاي مجازي بسيار آرامش بخش رو به وجود اوردن...واقعا اينجا ادم احساس ميكنه يك قدم به خداش نزديك تر شده... موضوعي كه ميخوام مطرح كنم و از همه ي دوستانم انتظار مشاوره دارم اينه كه: راستش موضوعات زيادي هست اما فعلا ترجيح ميدم در مورد نامزدم صحبت كنم...كسي كه در حال حاضر بخش مهم و وي‍ژه اي از زندگي من رو تشكيل ميده... آشنايي ما هم با هم خودش حكايت و ماجرايي داشت كه شايد يه روز منم داستان زندگيمو گذاشتم اما مسئله اي كه اين روزها خيلي ذهنم رو به خودش مشغول كرده اينه:من با بي اعتقادي همسرم چيكار كنم؟!خودم دختر نسبتا مذهبي اي هستم كه با وجود خطاهاي ريز و درشتي كه داشتم هيچ وقت ارتباطمو با خدام قطع نكردم اما موضوعي كه الان هست اينه كه نامزد من اعتقاداتم رو خرافه ميدونه و من و به خاطر خرافه پرستي مسخره ميكنه!از همون روز اول ميدونستم كه ادم معتقدي نيست و ممكنه در ادامه ي زندگي دچار مشكل بشيم اما واقعيتش اينه كه ويژگي هاي ديگه اي كه داشت باعث شد چشمم رو روي اين موضع ببندم و قبولش كنم...به جرات ميتونم بگم نود و نه درصد همون ادمي هست كه من ميخواستم و ايده ال ذهنيم بود اما...از لحاظ اعتقادي خيلي با هم فرق داريم...در مورد اين موضوع همون اول صحبت كرديم و قرار شد كه به قول خودم"موسي به دين خود عيسي به دين خود!" هر كي سرش به كار خودش باشه و كاري به ديگري نداشته باشه....هنوز زندگي مشتركمون شروع نشده و من مطمئنم كه با اين وضعيت دچار مشكل ميشيم...حالا از دوستان عزيز خواهشمندم كمكم كنين چيكار كنم؟!دوسش دارم و همه ي آينده ي روشني رو كه ميبينم روي بودن با اون استوار كردم.خواهش ميكنم راهكار ارائه بدين...من نميخوام ازش جدا بشم...نميخوام اوني كه توي زندگي عوض ميشه من باشم ميخوام اون رو ادم معتقدي كنم...البته اين رو هم بگم كه خودش گفته بعد از دو سال تحقيق و مطالعه به اين نتيجه رسيده ولي به نظر من هيچ مطالعه و تحقيقي نميتونه جاي يك لحظه حرف زدن با خدا رو تو سپيده دم وقتي تنهايي بگيره...چيكار كنم؟!...
سلام!
من جای شما باشم ذره ای شک به خودم راه نمیدم!و میگم نه!!!
شما میخوای زندگیت رو روی اعتقاداتت بچینی!میخوای روی مسیری راه بری که دین برات مشحص کرده!
چه جوری میخوای ادمی رو تحمل کنی که مسیر زندگیش ضد شماست؟!؟!
مگه زن و شوهر میتونن چنین تفکیکی انجام بدن؟!؟!که موسی به دین خود و عیسی به دین خود؟!؟!
شماها قرار در اینده زیادی به هم مربوط بشین!چنین تفکیکی اگر واقعا انسان معتقدی هستید ناممکنه!به خصوص با این وضع جامعه!شاید مجبور شین بین دین و همسرتون یکی رو انتخاب کنین!!!
پس یا باید از دینتون جدا شین یا خدایی نکرده!!....
اصلا هم رو عوض کردنش حساب نکنید!
نه تضمینی هست برای تغییر ادمی که تا این سن این طور بار اومده و نه....

با سلام
شاید ما اگه به اندازه کافی خدا و اهل بیت (ع) رو پیدا می کردیم می تونستیم دیگران رو هم شریک کنیم اما این برا جایی هست که طرف مقابل هم بخواد
یه زمانی هست طرف مقابل میگه من با نماز خوندن شما مشکلی ندارم اما یه موقع هست طرف مقابل می گه من بیزارم از هر المان مذهبی....
کار با این ادم خیلی خیلی مشکل تر هست اما به اعتقاد من نشد نداره البته هدایت شدن و نشدن فقط هم به حد و حدود معنوی ما مربوط نمی شه بعضی وقت ها حتی حضرت رسول هم نمی تونه کاری کنه نه از اینکه تواناییش رو نداره از اینکه طرف مقابل هدایت رو نمی خواد....
اما کلی می نویسیم نه فقط برا شما برا هر کس که این پست رو می خونه بهتر هست دو نفر هم خط هم باشند اما این به این معنی نیست که کسی که طرف مقابلش ایمان نداره محکوم به کفر میشه....
خیلی ها بودند شوهرشون ایمان داشت و ایمان شوهرشون سودی براشون نداشت.....
خیلی ها زن های بدی داشتند ولی از اولیا خدا بودند...
برا خانم ها هم همین هست
اما یه نکته برا هر کسی تو هر سطح فکری و مذهبی دین خدا براتون از هر چیز دیگه عزیز تر باشه...
یا علی

سلام خواهر خوبم
حال امروز تو، نقل دیروز ماست وقتی یه کوچولو نسنجیده اقدام کردیم و...
نمی تونم توضیح بدم که دقیقاً برای کی و چطور همچین مساله ای پیش اومد اما اینو خودتم خوب میدونی ازدواج به این سبک، یه مشکل بزرگ رو به طور طبیعی پیش میاره:
یه دختر مذهبی، با اعتقادات خوب و خداپسندانه، به دین مردی درمیاد که پایبندی نداره.
بچه ها دچار تعارض تربیتی شدید میشن و از اونجا که هوای نفس در کمین انسانیت نشسته، بچه ها روحیاتی پیدا می کنن که بیشتر برای هوای نفسشون کار می کنن تا خدا؛ و این یعنی بنای یه نسل رو اشتباه گذاشتن.
تو فقط امروز زندگی نمی کنی عزیز دلم.
فردا زندگی بچه ی تو، پس فردا زندگی نوه ها و نتیجه های تو، تا هرچی به جلو بره؛ انتخاب امروز تو خیلی می تونه رو زندگی اونها هم تاثیر بذاره.
--
اما خواهری، اینم بگم سختی انتخابتو درک می کنم چون تو شرایط مشابه از نزدیک لمس کردم چنین مشکلاتی رو.
اما یادمون نره امتحانای خدا اگه قرار بود راحت باشه که جایزه اش بهشت نبود. بود؟
--
حرف آخر، آینده ی تو دست خداست و بسته به انتخابای امروز توئه که حاضری چی رو تا کجا حفظ کنی و چی رو فدای چی بکنی. آینده ی هیچ کسی دست نامزدش، حتی دست پدرومادرش، نیست ؛ مطمئن باش.

با سلام
زندگی شما هنوز شروع نشده دوران نامزدی برای شناخت بیشتره وقتی برید زیر یک سقف زندگی کنید دیگه این میشه یک گره کور چون هر روزتون با همید پس همین گوشه کنایه هایی که میزنه و حرفهای دیگرو همیشه باید بشنوی اگه ارزششو داره ادامه بده اما روزی هم ممکنه برسه که خدای نکرده آدم جونش به لبش میرسه وقتی که سالهای طلائی عمرت گذشته و برای جبران زمانی نیست.
در فکر این نباش دوست عزیزم که بخوای درستش کنی این کار،کار هر کسی نیست خصوصا اینکه شما زن و ایشون شوهر شما هستند ببین اگه توی چند مورد بود طی سالها با بر خورد اصولی میشد امیدی داشت اما شما میگی همه چیه دین رو خرافه میدونه !
انشالله عاقلانه تصمیم بگیری نه از روی احساسات

شما نگفتین دین و مذهبش چیه؟
یهودی،مسیحی
اینا رو باید بگین تا دوستان راهنماییتون کنند.

با سلام
من نظرم با دوستان کمی متفاوت است.
اولا نکته کاملا خوب این داستان اینه که دختر داستان اهل دین هست و آن کسی که از خدا فاصله دارد پسر داستان هست.
این خودش حل کننده خیلی از مشکلاته
شما احتمالا اهل نماز؛ روزه، زیارت، نذر، دعا؛ و... هستید...
شما یک سری اعتقادات دارید...
خوب درست است که شوهر شما این اعتقادات را ندارد، اما باید به نکته ی مهمی توجه نمائید.
و آن هم اینکه شوهر شما مانع از نزدیکی شما به خدا می شود یا خیر؟
مثلا اجازه می دهد نماز بخوانید یا به زور می گوید نخوانید؟
اجازه می دهد محجبه باشید یا به زور می گوید باید آن طور که من می خواهم باشی؟
اجازه می دهد نذر و نذورات و زیارات خود را داشته باشی یا اینکه شما را به اجبار منع می کند؟

من می توانم حدس بزنم که شما را مجبور به ترک اینها نخواهد کرد...
حالا شاید کمی غر غر و نق و نوق کند...
اما یادتان باشد، مردان خوب در دامن زنان خوب پرورش می یابند...
پس تا زمانی که شما خوب باشید و خوبی پیشه کنید، می توانید امیدوار باشید که توانایی ایجاد تغییر در مردتان را دارید.

یک سیب وقتی به هوا پرتاب شود 100 دور می چرخد تا به زمین برسد...
آیا می توانی قسم بخوری که نامزد شما تا آخر عمر با این اعتقادات زندگی می کند؟
طبعا که نه!
پس این شما هستید که می توانید به مرور زمان و با نشان دادن تاثیر حضور الله در زندگی او را به خط الله وارد کنید.

به هر حال از اینکه گذافه گویی کردم عذرخواهی می کنم

من فقط میگم فکر کن تو نماز میخونی اون نمیخونه اجازه هم بده فقط این نیست که تو حجاب داری تو هر محیطی که نامزدت بره صد در صد همه جور ادمی رو تو دوستاش میبینی انشااله که اهل چیزی هم که نیست که اونم سوال داره درسته دوست داشتن هم مهمه و بقول دوست عزیز یه سیب می اندازی 100 تا چرخ میخوره ولی زندگی چیزی نیست اونم ایمان و اعتقاد که باهاش شوخی کرد منم فکر میکردم خونواده شوهرم ایراد دارن شوهرم که این طور نیست ولی نمیشه کم اوردم یه موقع که دین و مسخره میکنن من به احترامشون باید تا یه حد سکوت کنم اون موقع میفهمم کاشکی از اول چشام رو بیشتر باز میکردم

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]

ohfreedom;286184 نوشت:
با سلام
من نظرم با دوستان کمی متفاوت است.
اولا نکته کاملا خوب این داستان اینه که دختر داستان اهل دین هست و آن کسی که از خدا فاصله دارد پسر داستان هست.
این خودش حل کننده خیلی از مشکلاته
شما احتمالا اهل نماز؛ روزه، زیارت، نذر، دعا؛ و... هستید...
شما یک سری اعتقادات دارید...
خوب درست است که شوهر شما این اعتقادات را ندارد، اما باید به نکته ی مهمی توجه نمائید.
و آن هم اینکه شوهر شما مانع از نزدیکی شما به خدا می شود یا خیر؟
مثلا اجازه می دهد نماز بخوانید یا به زور می گوید نخوانید؟
اجازه می دهد محجبه باشید یا به زور می گوید باید آن طور که من می خواهم باشی؟
اجازه می دهد نذر و نذورات و زیارات خود را داشته باشی یا اینکه شما را به اجبار منع می کند؟

من می توانم حدس بزنم که شما را مجبور به ترک اینها نخواهد کرد...
حالا شاید کمی غر غر و نق و نوق کند...
اما یادتان باشد، مردان خوب در دامن زنان خوب پرورش می یابند...
پس تا زمانی که شما خوب باشید و خوبی پیشه کنید، می توانید امیدوار باشید که توانایی ایجاد تغییر در مردتان را دارید.

یک سیب وقتی به هوا پرتاب شود 100 دور می چرخد تا به زمین برسد...
آیا می توانی قسم بخوری که نامزد شما تا آخر عمر با این اعتقادات زندگی می کند؟
طبعا که نه!
پس این شما هستید که می توانید به مرور زمان و با نشان دادن تاثیر حضور الله در زندگی او را به خط الله وارد کنید.

به هر حال از اینکه گذافه گویی کردم عذرخواهی می کنم


سلام
بله منم اینو قبول دارم اما کار هر زنی نیست. باور کنین
من زنی رو میشناسم که تو دینداری و خانومی به من سر بود دومین بسیجی خونواده هفت نفره اش بود اما بعد یه ازدواج نسنجیده، الان چادر به زور سرش می کنه. شوهرشم اتفاقاً اصلاً جلودینداری اش رو نمی گیره؛ فقط گاهی مسخره کنه؛ گاهی حتی مسخره هم نمی کنه! اما اینجور وقتا شیطون هم هوای نفس هم تنبلی هم در کمین نشسته و آدم راحت مرام قبلی شو کنار می ذاره. راحت حتی اعتقادشو کنار میذاره
خواهر گلم که از نامزدت گفتی، اگه مطمئنی این روحیه رو داری که خودت تاثیر نگیری و فقط تاثیر بذاری، حتی اگه مطمئنی هم باز با چندنفر کارشناس دینی با روانشناسای اسلامی مشورت کن؛ بعد تصمیم بگیر.
انشاالله بهترینا برای خودت و نامزدت و همه ی جوونا رقم بخوره:Gol:[/]

ohfreedom;286184 نوشت:
با سلام من نظرم با دوستان کمی متفاوت است. اولا نکته کاملا خوب این داستان اینه که دختر داستان اهل دین هست و آن کسی که از خدا فاصله دارد پسر داستان هست. این خودش حل کننده خیلی از مشکلاته شما احتمالا اهل نماز؛ روزه، زیارت، نذر، دعا؛ و... هستید... شما یک سری اعتقادات دارید... خوب درست است که شوهر شما این اعتقادات را ندارد، اما باید به نکته ی مهمی توجه نمائید. و آن هم اینکه شوهر شما مانع از نزدیکی شما به خدا می شود یا خیر؟ مثلا اجازه می دهد نماز بخوانید یا به زور می گوید نخوانید؟ اجازه می دهد محجبه باشید یا به زور می گوید باید آن طور که من می خواهم باشی؟ اجازه می دهد نذر و نذورات و زیارات خود را داشته باشی یا اینکه شما را به اجبار منع می کند؟ من می توانم حدس بزنم که شما را مجبور به ترک اینها نخواهد کرد... حالا شاید کمی غر غر و نق و نوق کند... اما یادتان باشد، مردان خوب در دامن زنان خوب پرورش می یابند... پس تا زمانی که شما خوب باشید و خوبی پیشه کنید، می توانید امیدوار باشید که توانایی ایجاد تغییر در مردتان را دارید. یک سیب وقتی به هوا پرتاب شود 100 دور می چرخد تا به زمین برسد... آیا می توانی قسم بخوری که نامزد شما تا آخر عمر با این اعتقادات زندگی می کند؟ طبعا که نه! پس این شما هستید که می توانید به مرور زمان و با نشان دادن تاثیر حضور الله در زندگی او را به خط الله وارد کنید. به هر حال از اینکه گذافه گویی کردم عذرخواهی می کنم

من اصلا با شما موافق نیستم!
چه تضمینی هست که این پسر تغییر کند؟!
هیچ!!!
این ادم تا این سن با این اعتقادات بزرگ شده!
زندگی که شوخی نیست!
قمار نیست!
حالا تاسی بی اندازیم شاید به نفع ما چرخید!!!!اگر این ادم عوض نشد چه؟!؟
او نمیخواهد تغییر کند!
ببینید کسی که اعتقادات دینی رو مسخره میکند وضعش خیلی فرق میکند!اگر فقط بی اعتقاد بود شاید میشد امیدی داشت ولی حالا!.....

بیاید قضیه رو بهتر نگاه کنید!کمه کم این خانم نمیتواند به نانی که همسرش به خانه میاورد اعتماد کنه!کسی که اعتقادی ندارد حرام و حلال هم براش مهم نیست!
لقمه ی حرام کم بلایی سر انسان نمی اورد!!!
نمی شود جبرانش کرد!
به نظر من به دوست داشتن چنین ادمی هم نمیشود اعتماد کرد!

ا

سلام
دوستان عزیز بدانید که بدانید که به نیت تغییر کسی ازدواج نکنید
اون فرد همونه با همون افکار و با همون شخصیت
هیچ وقت به نیت تغییر زندگی رو آغاز نکنین

mona690;286240 نوشت:
من اصلا با شما موافق نیستم!
چه تضمینی هست که این پسر تغییر کند؟!
هیچ!!!
این ادم تا این سن با این اعتقادات بزرگ شده!
زندگی که شوخی نیست!
قمار نیست!
حالا تاسی بی اندازیم شاید به نفع ما چرخید!!!!اگر این ادم عوض نشد چه؟!؟
او نمیخواهد تغییر کند!
ببینید کسی که اعتقادات دینی رو مسخره میکند وضعش خیلی فرق میکند!اگر فقط بی اعتقاد بود شاید میشد امیدی داشت ولی حالا!.....
بیاید قضیه رو بهتر نگاه کنید!کمه کم این خانم نمیتواند به نانی که همسرش به خانه میاورد اعتماد کنه!کسی که اعتقادی ندارد حرام و حلال هم براش مهم نیست!
لقمه ی حرام کم بلایی سر انسان نمی اورد!!!
نمی شود جبرانش کرد!
به نظر من به دوست داشتن چنین ادمی هم نمیشود اعتماد کرد!

خواهر عزیز
اولا که دوست ما گفته که اعتقادات او را خرافات می داند، پس بهتر است بگوید کدام اعتقادات مد نظرش هست.
شاید مثلا به عنوان مثال اعتقاد به صبر کردن و تاخیر کار بعد از عطسه کردن مد نظرش است!
و یا شاید اعتقاد به وجود الله!
به هر حال ما باید بدانیم او کدام اعتقادات را سبک می شمارد.
در ثانی یادتان باشد که اون پسر انسانه، شیطان که نیست.
پس اصلاح می شه.
پیامبر ما از هیچ تلاشی برای اصلاح امت کوتاهی نکرد و سخت ترین ها را به دوش کشید.
ما پیروان او چه شیعه و چه سنی باید مانند سنت پیامبر در برابر مشکلات ایستادگی کنیم

[="Olive"]

ohfreedom;286309 نوشت:
خواهر عزیز اولا که دوست ما گفته که اعتقادات او را خرافات می داند، پس بهتر است بگوید کدام اعتقادات مد نظرش هست. شاید مثلا به عنوان مثال اعتقاد به صبر کردن و تاخیر کار بعد از عطسه کردن مد نظرش است! و یا شاید اعتقاد به وجود الله! به هر حال ما باید بدانیم او کدام اعتقادات را سبک می شمارد. در ثانی یادتان باشد که اون پسر انسانه، شیطان که نیست. پس اصلاح می شه. پیامبر ما از هیچ تلاشی برای اصلاح امت کوتاهی نکرد و سخت ترین ها را به دوش کشید. ما پیروان او چه شیعه و چه سنی باید مانند سنت پیامبر در برابر مشکلات ایستادگی کنیم

من کاملا با حرف شما موافقم!
اما راستش رک بگم!اگر من بودم اصلا چنین ریسکی نمیکردم!
اگر اون ادم عوض نشه همه ی زندگی این خانم خراب میشه!!...

ان شا الله خداوند کمک میکنه و تصمیم درست رو میگرند![/]

[=Microsoft Sans Serif]بسم الله
سلام
خوب همانطور كه دوستمان
[=Microsoft Sans Serif]ohfreedom گفت بايد ببينيم چه چيزي را قبول ندارد.(خرافاتش چيست)
بعد هم اخلاق كسي را به راهتي نميشه تغيير دادا(يعني كار هر كسي نيست)
شما چه ميدانيد شايد اين خانم رفت راه رفتن ياد پسر بدهد راه رفتن خود را فراموش كرد (يعني رفت تغير بده ولي خودش تغيير كرد.)
بعد در اصلاح كردن هر كس نبايد نا اميد شد .
اينو قبول دارم تغيير دادن كسي سخته .
يا حق

شما که اعتقاد داشتی چطوری چنین همسری گرفتی !

victoryone;286374 نوشت:
شما که اعتقاد داشتی چطوری چنین همسری گرفتی !

این دیگه به خودشون مربوطه دوست عزیز

نرگس;286394 نوشت:
این دیگه به خودشون مربوطه دوست عزیز

نه جواب این سوال به رفع مشکل کمک می کنه

با سلام
نامزدتون باید خودش به خدا برسه،به نظر من هیچ کاریش نمیشه کرد


الف
خودم دختر نسبتا مذهبي اي هستم كه با وجود خطاهاي ريز و درشتي كه داشتم هيچ وقت ارتباطمو
با خدام قطع نكردم

اما موضوعي كه الان هست اينه كه نامزد من اعتقاداتم رو خرافه ميدونه و من و به خاطر خرافه پرستي مسخره ميكنه!


باء
از همون روز اول ميدونستم كه ادم معتقدي نيست و ممكنه در ادامه ي زندگي دچار مشكل بشيم اما واقعيتش اينه كه ويژگي هاي ديگه اي كه داشت باعث شد چشمم رو روي اين موضع ببندم و قبولش كنم...به جرات ميتونم بگم نود و نه درصد همون ادمي هست كه من ميخواستم و ايده ال ذهنيم بود
اما...
از لحاظ اعتقادي خيلي با هم فرق داريم...در مورد اين موضوع همون اول صحبت كرديم و قرار شد كه به قول خودم"موسي به دين خود عيسي به دين خود!" هر كي سرش به كار خودش باشه و كاري به ديگري نداشته باشه....

جیم
هنوز زندگي مشتركمون شروع نشده و من مطمئنم كه با اين وضعيت دچار مشكل ميشيم...
حالا دوستان عزيز چيكار كنم؟!
دوسش دارم و همه ي آينده ي روشني رو كه ميبينم روي بودن با اون استوار كردم.
من نميخوام ازش جدا بشم...
نميخوام اوني كه توي زندگي عوض ميشه
من باشم ميخوام اون رو ادم معتقدي كنم

پایان نقل قول/

خب
خواهر گرامی
یا 90 درصد تفاهم شما حقیقت ندارد و این درصد صحیح نیست
یا اینکه شما آدم اهل مذهب و مذهب معیار نیستید.

با عرض معذرت بنده گزینه اول را اشتباه میبینیم.



بداند بداند
حالا مگر ابولهب پیامبر رو قبول نداشت پیامبر از راه خود دست کشید ؟؟
یا همسران پیامبران ببینید

ammarshia;286589 نوشت:
بداند بداند
حالا مگر ابولهب پیامبر رو قبول نداشت پیامبر از راه خود دست کشید ؟؟
یا همسران پیامبران ببینید

خودتون میگید پیامبر چه کار به ما انسان نوعی داره صبر و طاقت پیامبر و امامانمون با ما قابل قیاس نیست!

البته ازدواج پیامبر صل الله علیه و آله و سلم با همسران دلیل هایی دیگه هم داشت به نفع اسلام بود

ammarshia;286589 نوشت:
بداند بداند حالا مگر ابولهب پیامبر رو قبول نداشت پیامبر از راه خود دست کشید ؟؟ یا همسران پیامبران ببینید

عزیزان چی رو با چی مقایسه میکنید؟!؟!؟!

این خانم کل زندگیش رو خراب کنه که شااااید تونست اون ادم رو عوض کنه!اون هم ادمی که خودش نمیخواد عوض شه؟!؟
ان کس را که خوابیده شاید بتوان بیدار کرد اما ان کسی را که خود را به خواب زده است هرگز نمیتوان...

samansami;287001 نوشت:
عزیزان چی رو با چی مقایسه میکنید؟!؟!؟! این خانم کل زندگیش رو خراب کنه که شااااید تونست اون ادم رو عوض کنه!اون هم ادمی که خودش نمیخواد عوض شه؟!؟ ان کس را که خوابیده شاید بتوان بیدار کرد اما ان کسی را که خود را به خواب زده است هرگز نمیتوان...

بسم الله
كاملا درسته لي ما نميدونيم خودش را به خواب زده يا نه ما درست نميدانيم چيزو قبول ندارد
بعد هم اين تايپيك مال قبل است شايد خانم عروس شده باشد
و
موفق باشيد يا حق

مگه ادم قطعیه خب ولش کن به امان خدا

با عرض سلام خدمت همه دوستان
به نظر بنده اگه این خانم و هر کس دیگه ای که میخواد شخصی رو انتخاب کنه واسه ازدواج، اول با خودش رو راست باشه و اولویت های خودشو بدون تعارف و صادقانه برای خودش روشن کنه همه چی درست میشه و میتونه براحتی انتخاب کنه!! من به عنوان یه خانوم اصلا نمیتونم تصور کنم که یه چیزی برام در درجه اول اهمیت باشه ولی کسی رو انتخاب کنم که اون خصوصیت رو نداشته باشه! و به این امید باشم که شااااااید بعدا" بوجود بیاد! چطوره که ما خانوما وقتی ثروت برامون مهمه و یه نفر پیشنهاد ازدواج میده که وضع مالیش اونطور که ما میخوایم نیست اصلا" حاضر نمیشیم اونو به عنوان خواستگار تو خونه راه بدیم! و نمیگیم اشکال نداره حالا که پسر خوبیه و مومنه با نداریش میسازیم بالاخره اونم یه روز پولدار میشه ،مگه همه اول زندگیشون همه چی داشتن ؟! ولی اگه یکی پیدا پیدا بشه که پولدار و خوش تیپ باشه و مثل نامزد این خانوم گیر اعتقادی داشته باشه میگیم اشکال نداره دین و ایمانشم درست میکنیم!!!
یعنی واقعا پول دار شدن سخت تر از ایمان آوردنه؟؟!!
پس بهتره تو این مواقع ببینیم اعتقاداتمون برای خودمون چقدر اهمیت داره و بر اساس همین تصمیم بگیریم.
یه چیزی هم میخوام به این خانوم عزیز بگم؛ اگه فردا خواستی تغییرش بدی و اون در جواب گفت من از روز اول همین بودم میخواستی چشماتو باز کنی و درست انتخاب کنی جوابی داری براش؟؟؟ چون حرفش منطقیه و شما باید بر اساس شرایط زمان حالش انتخاب کنی نه چیزی که هنوز معلوم نیست!!!!
با آرزوی خوشبختی برای همه دوستان.

نجوا63;287020 نوشت:
ولی اگه یکی پیدا پیدا بشه که پولدار و خوش تیپ باشه و مثل نامزد این خانوم گیر اعتقادی داشته باشه میگیم اشکال نداره دین و ایمانشم درست میکنیم!!!

بسم الله
يا علي ع
در درست كردن ايمان كسي نبايد نا اميد باشيم
ولي من ميگم كار هر كسي نيست

شایدبشه سرمسائل مالی واقتصادی کوتاه اومدولی سرمسائل اخلاقی واعتقادی کوتاه اومدن خیلی ریسکه،من جای شمابودم قبل ازاینکه وابستگی م بیشتر ازاین بشه سریع ماجرا روتموم میکردم،سعی کن عاقلانه تصمیم بگیری تابعدها خدای نکرده به حسرت نیفتی.آینده روبه هردوشکلش تصورکن،حالت اول اینه که ازدواج میکنی واعتقادات همسرت رو بامشقت وسختی تغییرمیدی وزندگی خوش وخرمی داری،اماحالت دیگه اینه که همسرت اعتقادات خودش روداره،بین شمابحث ومشاجره پیش میادحالاشمایامجبوری به راه همسرت باشی یامقابلش باستی که آخروعاقبت خوشی نداره،سعی کن درهرتصمیم گیری آینده رو ازهمه زوایاببینی ،انشا...که تصمیم گیری عاقلانه ومنطقی داشته باشی.

این خانم گرامی چرا دیگه نیومدند؟سوالها رو بی جواب گذاشتند: اینکه چه چیز هایی از دین رو خرافه میدونه و اصلا آیا همسرشون مسلمان هست؟

اکسیر;287363 نوشت:
این خانم گرامی چرا دیگه نیومدند؟سوالها رو بی جواب گذاشتند: اینکه چه چیز هایی از دین رو خرافه میدونه و اصلا آیا همسرشون مسلمان هست؟

سلام
منهم همينو ميگم ميدوني اين تاپيك از قبل بوده شايد اين خانم عروس شده باشند .
ما هم چيزي مينويسيم براي ديگران است شايد به دردي بخوره
موفق باشيد
يا حق

اکسیر;286601 نوشت:
خودتون میگید پیامبر چه کار به ما انسان نوعی داره صبر و طاقت پیامبر و امامانمون با ما قابل قیاس نیست!

منظور از پیامبران ..
غیر از حضرت محمد بوده است
مثل ایوب و .....

samansami;287001 نوشت:
عزیزان چی رو با چی مقایسه میکنید؟!؟!؟!

این خانم کل زندگیش رو خراب کنه که شااااید تونست اون ادم رو عوض کنه!اون هم ادمی که خودش نمیخواد عوض شه؟!؟
ان کس را که خوابیده شاید بتوان بیدار کرد اما ان کسی را که خود را به خواب زده است هرگز نمیتوان...


دوست عزی چرا نمی شود ؟؟؟
پیامبر ما رو نگاه کن دل چند نفر تو تاریخ رو به نرم اورد
ان کسانی که خودشون را به بد خوابی زده اند
بروید در مورد اخلاق پیامبر تحقیق کنید

ammarshia;287443 نوشت:
منظور از پیامبران ..
غیر از حضرت محمد بوده است
مثل ایوب و .....

تمام پیامبران درسته انسان بودند اما قطعا ویژگیهای برجسته ای داشتند که از بین همه انسانهای زمانشون انتخاب شدند از جمله صبر، همین حضرت ایوب که گفتید نمونه بارز صبر هستند.
ما هم دوست داریم مثله پیامبران باشیم این خوبه تلاش برای بهتر بودنه ولی اگه سطح اختلاف زیاد باشه تو زندگی دو نفره، باید مرتب درگیر بود.

موضوع قفل شده است