بهشت اقليمى و جغرافيايى در قرآن
تبهای اولیه
قرآن در توصيف بهشت و جهنم به مسايل و امورى پرداخته كه بيشتر در سائقه فردى حجازى دلپذير و فرح انگيز است. كسى كه در سرزمين خشك و بىآب و علف زندگى مىكند، همواره چشم به آسمان دوخته تا ابرى ببارد و زمين را نمناك كند. به همين دليل كمتر به آب دسترسى دارد، در جستجوى آب زلال و گواراست. سبزه و درخت و باغ و بوستان برايش لذت بخش و دست نيافتنى است، لذا توصيف بهشتبراى چنين خواهش و تمنايى به رؤيا و خاطرههاى دل انگيز مىماند.
«مثل الجنة التى وعد المتقون فيها انهار من ماء غير آسن و انهار من لبن لم يتغير طعمه» (محمد/ 15) مثل بهشتى كه به پارسايان وعده داده شده چون باغى است كه در آن نهرهايى است از آبى كه رنگ و بو و طعمش برنگشته و جويهايى از شير كه مزهاش دگرگون نشده است. (
«عينا يشرب بها عباد الله يفجرونها تفجيرا» (انسان/ 6) به يقين ابرار و نيكان ...از چشمهاى كه بندگان خدا از آن مىنوشند و به دلخواه خويش جاريش مىكنند.
«ونادى اصحاب النار اصحاب الجنة ان افيضوا علينا من الماء او ممارزقكم الله» (اعراف/ 50) و دوزخيان بهشتيان را آواز دهند كه از آن آب يا از آنچه خدا روزى شما كرده بر ما فرو ريزيد.
«و ظل ممدود و ماء مسكوب و فاكهة كثيرة» (واقعه/ 32-30) مقربان خدا و سبقت گيرندگان در باغستانهاى پرنعمت ...كه در سايهاى پايدار و آبى ريزان و ميوهاى فراوان به سر مىبرند.
بى گمان تكيه قرآن در توصيف بهشتبه نعماتى چون آبى كه رنگ و بويش برنگشته، جويبارهايى كه لذتانگيز و فرح بخش است، يا چشمههايى كه بتوانند از آن آب بنوشند و اگر بخواهند جاريش كنند، يا خواهش اهل جهنم از بهشتيان كه از آن آب و روزى بدهند، براى كسى مهم و درك كردنى است كه مساله حياتى آب را در زندگى روزمره خود همواره لمس مىكند و با آن ستبگريبان است. اما براى كسانى كه سراسر اطراف و اكناف آنان را آب فرا گرفته، سبزه و درخت تا بخواهيد چشمگير است، تشنگى و خشكى و عطش بىمفهوم و تا حدى غير قابل لمس و درك است، و طرح آن چندان مهم و جذاب نمىنماياند، مثلا شما تصور كنيد براى كسانى كه در مناطق سرسبز و هميشه بهار مناطق استوايى، مناطق شمالى يا مناطق كوهستانى ايران زندگى مىكنند، واقعا توصيف رودهاى پرآب و درختاى سرسبز تا چه حد فرح انگيز است؟ بىگمان اين توصيفات آن جاذبهاى كه براى يك صحرانشين دور از آب و سبزه در منطقهاى گرمسير و خشك و سوزان دارد براى افراد ديگر ندارد.
همچنين توصيفاتى از اين قبيل در آيات ديگر درباره بهشت و زيبايىهاى آن وجود دارد. مثلا در قرآن بيش از 51 بار اين تعبير آمده است: «جنات تجرى من تحتها الانهار»، بهشت مانند باغهايى است كه در كنار آنها نهرهايى عبور مىكنند.
به همين دليل گفتهاند: بهشت قرآن با فرهنگ و هاضمه و جاذبه مردم جزيرة العرب تناسب دارد. اين معنا آنجا روشنتر مىشود كه از ميوههايى از اين بهشتياد مىشود كه در آن مناطق يافت مىشده، مانند انگور، خرما، عناب، زيتون، انجير نه ميوههايى كه مربوط به مناطق ديگر است مانند گيلاس و آلبالو و آناناس و پرتقال و ليمو و دهها ميوه مناطق معتدل و سردسير.
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
سلاااااااااااام
دست به دلم نذار علی جون !
پستت رو که خوندم یک لحظه برگشتم و چشم افتاد به این دو تا مرغ عشق که صبح و ظهر و شب دارند جلو چشام بال و پایین میرند و اون تنگ بلور ماهی که هنوز از سفره ی هفت سین مونده و ماهی قرمز کوچولوی مامانی......ولی ظاهرن توی این بهشت هیچ پرنده ای و چرنده ای نیست ...هرچه هست همین می و .....حوری و قوری و....
من دلم خیلی میگیره....
کاش خدا به هرقومی بهشت خودش رو می داد.نه این که یک بهشت عربی تعریف کنه و.......................
ارادتمند:Gol:
بنام خداوند بخشنده ی مهربانسلاااااااااااام
دست به دلم نذار علی جون !
پستت رو که خوندم یک لحظه برگشتم و چشم افتاد به این دو تا مرغ عشق که صبح و ظهر و شب دارند جلو چشام بال و پایین میرند و اون تنگ بلور ماهی که هنوز از سفره ی هفت سین مونده و ماهی قرمز کوچولوی مامانی......ولی ظاهرن توی این بهشت هیچ پرنده ای و چرنده ای نیست ...هرچه هست همین می و .....حوری و قوری و....
من دلم خیلی میگیره....
کاش خدا به هرقومی بهشت خودش رو می داد.نه این که یک بهشت عربی تعریف کنه و.......................
ارادتمند:gol:
سلام عزیز بزرگوار
آرزوی شما رو هم قرآن در این آیات بیان کرده..31 فصلت
ما در زندگى دنيا و آخرت ، ياران و دوستان شمائيم ، آنچه دلتان بخواهد ، در بهشت براى شما فراهم است ، و در آن هر چه را بخواهيد ، براى شما موجود است .
-------------------------------------------
يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۷۱زخرف)
ظرفها (ي غذا) و جامها (ي شراب طهور) از طلا گرداگرد آنها ميگردانند، و در آن (بهشت) آنچه دل ميخواهد و چشم از آن لذت ميبرد وجود دارد، و شما در آن هميشه خواهيد ماند.
ولی ظاهرن توی این بهشت هیچ پرنده ای و چرنده ای نیست ...هرچه هست همین می و .....حوری و قوری و....
با سلام
با مراجعه به آياتي كه در رابطه با بهشت و توصيف نعمتهاي آن سخن گفته ا ند به اين مطلب مي رسيم كه رابطة ارادة بهشتيان با نعمتهاي آن در سه سطح بيان شده كه در ادامه به آيات مربوطه اشاره خواهيم كرد.
دستة اول: در سورة مباركه واقعه در دو آية متوالي آمده: «و فاكهه مما يتخيرون» (و ميوه هايي از هر نوع كه مايل باشند) «و لحم طير مما يشتهون» (گوشت پرنده از هر نوع كه بخواهند.)
اراده و انتخاب مؤمن در مورد خوردني ها اعم از ميوه ها و گوشتها در اين سطح قوي دانسته شده به طوريكه هر ميوه اي كه بتواند تصور كند با اراده كردن مهيا مي شود و هر گوشت پرنده اي را كه بخواهد براي او آماده مي شود ولي اين دو آيه نسبت به ساير لذايذ مادّي ساكت است.
دستة دوم: در آيه اي داريم كه: و فيها ما تشهيه الانفس و تلذ الاعين (در بهشت هر آنچه دلها بخواهد و چشم ها از آن لذت برد وجود دارد.)(1) اين آيه دامنه اراده را وسيعتر كرده و هرگونه خواست نفس اعم از خوردن و لذايذ ديگر مثل لذتي كه مربوط به چشم است در بر مي گيرد.
البته چون تنوع در بهره گيري از لذت، لذتي عظيم است، مؤمن مي تواند از هر راهي و به هر طريقي كه دوست دارد و هر غذايي كه مي خواهد آن را اراده كند مثلاً به غلمان خود دستور دهد. در طَبَق هاي آراسته براي او غذا بياورند.(2)
دستة سوم: آيه لهم فيها ما يشاؤن عند ربهم(3) (براي آنها در آنچه كه بخواهند نزد پروردگارشان هست. و آيات مشابه آن مثل لهم ما يشاؤن فيها و لدينا مزيد(4) (اهل بهشت در حاليكه در بهشتند مالك و صاحب اختيار در هر چيزي هستند كه مشيت و اراده شان به آن تعلق بگيرد و نزد ما از اين بيشتر هم هست.)
خلاصه اينكه هر چه را بخواهند در اختيارشان قرار مي گيرد، بدون هيچ قيدي و استثنائي پس هر چيزي كه ممكن باشد اراده و مشيت انسان به آن تعلق بگيرد آن را دارند. از ادامه آيه كه فرمود لدينا مزيد نيز استفاه مي شود كه وقتي قرار شد كه اهل بهشت هر آنچه را كه امكان دارد مشيت و خواست آدمي به آن تعلق گيرد و آنچه از مقاصد و لذائذ كه علم آدمي سراغش را داشته باشند. در اختيار داشته باشند. قهراً زيادتر از آن. امري عظيم تر خواهد بود كه علم و مشيت انسان درك آن را ندارد، چون كمالاتي است ما فوق آنچه كه علم بشر بدان برسد.(5)
و رضوانٌ مِنَ الله اَكبَر و هُو الفَوزُ العظيم (سوره توبه: 72)
بعضي در اينجا سؤالي مطرح كرده اند كه آيا اگر آنها تقاضاي مقامات انبياء و اولياء برتر از خود را بكنند نيز به آنها داده مي شود؟ غافل از اينكه بهشتيان چون چشم حقيقت بين دارند هرگز به فكر چيزي كه برخلاف حق و عدالت و برخلاف اصل توازن «شايستگي ها» و «پاداش ها» است، نمي افتند. و به تعبير ديگر امكان ندارد افرادي كه در درجات متفاوت در ايمان و عمل هستند جزاي مشابهي داشته باشند، بهشتيان چگونه آرزوي محال مي كنند؟ و در عين حال آنها از نظر روحي چنان هستند كه به آنچه دارند راضيند و هيچگونه حسد و رشك بر وجود آنان حاكم نيست(6) پس از طرف بهشتيان آرزوهاي غير منطقي صادر نمي شود.
نتيجه : با توجه به آيات مذكور براي بهشتيان هر چه را كه برايشان امكان داشته باشد چه بتوانند تصور بكنند و چه نتوانند و فوق تصور آنها باشد مهيا و آماده شده است نعمتهايي كه هر كدام از غرائز وجودي او اعم از مادي و معنوي را برآورده كرده و در اثر تنوعي كه بر آنها حاكم است هيچگاه از آنها خسته نشده و برايشان ملال آور نخواهد بود علاوه بر اينكه بهشتيان هيچ گاه خواستها و آرزوهاي غير منطقي و غيرعادلانه نمي كنند.
پاورقی:
1. زخرف: 71.
2. حسيني نيشابوري، سيد مصطفي، سيماي بهشت و جهنم در سوره واقعه، موسسه بوستان کتاب، ص 45.
3. شوري:22.
4. ق: 35.
5. طباطبايي، سيد محمد حسين، ترجمه الميزان، نشر بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي، ج 18، ص 563.
6. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 19، ص 453.
شاید فرق مردم بادیه نشین با مردم ساکن در مناطق پر باران، در علاقه و عدم علاقه به باران باشد!
اما می بینیم که قرآن هرگز سخن از باران نگفته
بلکه از رودها سخن گفته که هیچ انسانی نسبت به رود بی رغبتی ندارد بر خلاف باران
بعضی ها در دنیا هم شیر و عسل دوست ندارند....الان به آنها بگوئیم نماز بخوانید و کار نیکو بکنید تا در بهشت به شما شیر و عسل بدهند...آیا در بهشت چیزی هست که کسی به آن تمایل و رغبتی نداشته باشد ؟