سرلشگر خلبان شهيد سيدعلي رضا ياسيني

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سرلشگر خلبان شهيد سيدعلي رضا ياسيني

سرلشگر خلبان شهيد سيدعلي رضا ياسيني
آبادان شهري به بزرگي يك حماسه
آبادان شهري كوچك با مردمي بزرگ. آبادان جايي كه مي شد پيش بيني كرد كه روزي مورد تهاجم عراق قرار مي گيرد. آبادان مهد دليران و شيرمردان.
بهار بود و سالي جديد آغاز شده بود و خانواده ياسيني منتظر تولد فرزندي بودند كه خداوند او را در تاريخ 15 فروردين ماه 1330 به آنها بخشيد. نام او را «سيدعلي رضا» گذاشتند.
سال ها پشت سر هم سپري مي شد و علي رضا روزبه روز بزرگ تر مي شد و هر روز به روز موعود نزديك مي شديم. بعد از طي شدن دوران طفوليت، علي رضا تحصيلات ابتدايي خود را در دبستان مهرگان آبادان با موفقيت سپري كرد و درحالي كه خانواده اش در فقر و تنگدستي بسر مي بردند، تحصيلات متوسطه خود را با سختي در دبيرستان دكتر فلاح آبادن به پايان رسانيد.
حالا او جواني است 18 ساله كه روياي پرواز را در سر مي گذراند. پس باتوجه به علاقه شديدي كه به خلباني داشت، در سال 1348 وارد دانشكده خلباني نيروي هوايي شد و پس از گذراندان دوران مقدماتي پرواز با هواپيماهاي تي 33، به منظور گذراندن دوره تكميلي خلباني و پرواز با هواپيماهاي پيشرفته شكاري، به آمريكا اعزام شد. در مدت حضور در آمريكا دوره هاي آموزش پيشرفته خلباني را ابتدا با پرواز با هواپيماي تي 37 و سپس با پرواز با هواپيماي پيشرفته اف 4 با موفقيت كامل به پايان رسانيد و موفق به اخذ كارنامه خلباني با هواپيماي فانتوم گرديد.
پس از بازگشت به ايران، علي رضا با درجه ستوان دومي در پايگاه ششم شكاري نيروي هوايي در بوشهر مشغول به خدمت شد. به محض بازگشت خلبانان از آمريكا ابتدا خلبانان در گردان هاي تاكتيكي تقسيم مي شدند و اكثر خلبانان شكاري مشغول تمرينات هوايي بودند. اين روند تا پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داشت. شهيد ياسيني هم از اين قاعده مستثني نبود.
انقلاب اسلامي
سال 1357 با اوج گيري حركت انقلابي مردم، شهيد ياسيني هم عليرغم فشارهاي همه جانبه رژيم، با پخش اعلاميه در بين پرسنل متعهد دست به افشاگري زد و جزو خلباناني بود كه با انتقال هواپيماهاي اين پايگاه به پايگاه چابهار، مخالفت كرد. زيرا طبق اطلاعاتي كه به پايگاه بوشهر رسيده بود، قرار بود اگر اوضاع كشور بدتر شد هواپيماها به روي ناوهاي آمريكايي انتقال پيدا كنند كه تعدادي از خلبانان شجاع اين پايگاه از جمله شهيد ياسيني و شهيد طالب مهر با عنوان كردن اين نكته كه اين هواپيماها اموال بيت المال است، از اين كار سرپيچي كردند كه در نهايت هم با مقاومت خلبانان اين طرح منتفي شد.
با پيروزي انقلاب اسلامي و خروج مستشاران خارجي از كشور، كه به قول خود شهيد ياسيني بعضي از آنها حتي فرصت بستن چمدان هاي شان را نيز پيدا نكردند پرسنل متعهد نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران توانايي هاي خود را بروز دادند و نشان دادند كه از چه استعداد و نيروي علمي و عملي بالايي برخوردار هستند.

جنگي ناخواسته آغاز شد
سرانجام 31 شهريور سال 1359 ساعت 45/13 دقيقه بعدازظهر، نيروي هوايي عراق با حمله همه جانبه به پايگاه هاي هوايي ايران، جنگ را آغاز نمود و اكثر پايگاه هاي هوايي ايران را بمباران كرد كه خوشبختانه خسارت وارده به آن شكل كه عراق فكر مي كرد، نبود.
در آن زمان شهيد ياسيني در پايگاه هوايي بوشهر مشغول به خدمت بود. بلافاصله بعد از بمباران پايگاه ها در بوشهر، غوغايي به پا بود و هركس شايعه اي را عنوان مي كرد. يكي مي گفت آمريكا حمله كرده است. ديگري عنوان مي كرد كه كودتا شده و ديگري هم مي گفت راديو همه چيز را مشخص مي كند.
شهيد ياسيني بلافاصله بعد از اين ماجرا، با مراجعه به گردان پرواز پايگاه به همراه تني چند از خلبانان اين پايگاه، مشغول طرح ريزي يك پاسخ مناسب مي شوند و در بعداز ظهر همين روز شهيد ياسيني به همراه تعدادي از خلبانان تيزپرواز پايگاه ششم شكاري، پاسخي دندان شكن به عراق مي دهند تا آنها متوجه اين نكته شوند كه نيروي هوايي ايران هميشه يك نيروي قدرتمند است.
در روز اول جنگ (يكم مهرماه1359) با توجه به دستوري كه از قبل براي انجام عملياتي گسترده داده شده بود، تعداد زيادي جنگنده بمب افكن اف 4 از پايگاه ششم شكاري به پرواز در مي آيند. شهيد ياسيني به همراه سرتيپ خلبان مسعود اقدام هدايت يكي از فانتوم ها شركت كننده در اين عمليات را برعهده مي گيرد. آنها در اين عمليات در آسمان شهر بغداد با مانورهايي زيبا، هواپيما را از لابه لاي ساختمان ها عبور مي دادند. روز بعد خبرنگاران خارجي گزارش دادند كه خلبانان ايراني با مهارت خاصي هواپيما را از بين ساختمان ها عبور مي دادند.
در تاريخ هفتم آذر سال 1359 شهيد ياسيني به همراه شهيدان بزرگوار سرلشكر خلبان شهيد عباس دوران، سرلشكر خلبان شهيد حسين خلتعبري و سرگرد خلبان شهيد حسن طالب مهر، در عملياتي مشترك با نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران به نام عمليات مرواريد، توانستند نيروي دريايي عراق را نابود كنند. در اين عمليات بزرگ، شهيد ياسيني به تنهايي 8 سورتي پرواز داشت.
جنگ، بيشتر از آن چيزي كه پيش بيني مي شد ادامه پيدا كرد و در طول اين مدت شهيد ياسيني حتي در موقعي كه به سمت فرماندهي پايگاه هم منصوب شد، در انجام عمليات برون مرزي پيش قدم بود. در طول مدت دفاع مقدس، وي بيش از 90 پرواز عمقي به خاك عراق داشت كه اين تعداد عمليات برون مرزي او بود، و ماموريت هاي بسياري در جبهه ها جنوب و بر روي نيروهاي دشمن نيز انجام داد به طوري كه بعد از تيمسار محققي با 2759 ساعت پرواز با هواپيماي فانتوم بيشترين پرواز را با اين هواپيما داشت.

رشادت
شهيد ياسيني مهارت خاصي در هدايت هواپيماي اف 4 داشت. در يكي از ماموريت ها هواپيماي وي در هنگام بازگشت از عملياتي برون مرزي مورد تعقيب يك فروند ميگ 23 عراقي قرار مي گيرد كه در اروندرود مورد اصابت موشك قرار مي گيرد.
به محض برخورد، سيستم اجكت خلبان خود به خود فعال مي شود و خلبان اجكت مي كند ولي شهيد سرلشكر ياسيني كه به عنوان افسر كابين عقب در اين پرواز بود، با مهارت خاصي هواپيما را درحالي كه تقريبا سيستم هيدروليك خود را از دست داده بود، در پايگاه ششم به زمين مي نشاند.
در يكي ديگر از عملياتها، وي از پايگاه ششم شكاري براي زدن هدفي در عراق به پرواز درمي آيد و بعد از عبور از اروندرود، در محدوده خورموسي با ارتفاع پايين و با سرعت بالا درحال پرواز بود كه ناگهان هواپيما با يك دسته پرندگان برخورد مي كند. در اين هنگام به دليل شكستن كانپه كابين جلو، شهيد ياسيني بيهوش مي شود. سرتيپ اقدام كه به عنوان كمك در اين پرواز بود، بعد از چند لحظه بيهوشي حالت عادي پيدا كرده و به تصور اين كه ياسيني اجكت كرده، سعي در بازگردادندن جنگنده مي كند ولي به دليل مشكلاتي كه در سيستم ناوبري بوجود آمده بود، راه خود را گم مي كنند. بعد از دقايقي كه با نااميدي درحال گشتن به دنبال راه بودند، ناگهان صداي دلنشيني را كه اكثر خلبان هاي فانتوم با آن آشنا بودند،از طريق راديوي هواپيما مي شنوند و اين صداي شهيد سرهنگ خلبان هاشم آل آقا بود كه بعد از تماس راديويي از طريق ايشان، اعلام مي شود كه ياسيني اجكت نكرده و فقط چترش باز شده و بر روي صندلي مي باشد.
آل آقا جلو تر حركت مي كند و اقدام با كمك شهيد آل آقا، راه پايگاه را پيش مي گيرد در اين هنگام شهيد ياسيني به هوش مي آيد و درحالي كه تمام صورت او آغشته به خون بود، به دليل ديد بهتر تصميم مي گيرد تا هدايت هواپيما را بعهده بگيرد و درحالي كه مجروح بود، هواپيما را به سلامت در پايگاه بوشهر به زمين مي نشاند.

جانبازی و مسئولیت پذیری
شهيد ياسيني به علت ایجكت از هواپيما داشتتند از ناحيه كمر و دست مجروح و جانباز 55 درصد بودند، ولي هيچ گاه درد كمر و مسئوليت هاي فراواني كه داشت مانع از پروازهاي جنگي او نمي شد.
شهيد ياسيني عاشق پرواز بود. او با انواع مختلف هواپيما از جمله اف 4، اف 5، ميگ 29، سوخو 24 و پي اف3 پرواز كرد كه از اين حيث، از خود يك ركورد بجاي گذاشت ولي هواپيماي محبوب شهيد ياسيني، اف 4 (فانتوم ) بود.
ياسيني تا زمان شهادت با اين كه به عنوان يكي از فرماندهان نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي بود و تمام فعاليت هاي ستادي را انجام مي داد در كنار آن به عنوان يكي از استادان خلبان مشغول آموزش دانشجويان خلباني بود.

مسئوليت هاي شهيد ياسيني
اين شهيد بزرگوار در طول دوران حيات خود بجز اين كه همواره به عنوان افسر خلبان كابين جلو اف 4 خدمت مي كرد، مسئوليت هاي فرواني هم داشتند كه از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره كرد :
- فرمانده عمليات پايگاه سوم شكاري همدان
- فرمانده پايگاه هاي شكاري همدان و چابهار از سال هاي 1363 تا 1365
- افسر هماهنگ كننده آموزش خلبانان ايراني در پاكستان در سال 1364
- فرمانده پايگاه ششم شكاري بوشهر در سال 1367
- مديريت جنگ الكترونيك و معاون عملياتي نهاجا (اواخر سال 1369)
- فرمانده منطقه هوايي شيراز در سال 1371
- معاون هماهنگ كننده و رئيس ستاد نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي از 10/10/1372 تا زمان شهادت

لازم به ذكر است كه پروازهاي متعدد جنگي او در نيمه دوم سال 1359 و نيمه اول سال 1360، دو سال ارشديت برايش به ثبت رسانيد و درجه نظامي اش از سرواني به سرگردي ارتقاء يافت.
همچنين شهيد ياسيني 7 مورد تشويق در دستور، 5 مورد ارشديت جمعي به مدت 60 ماه و اعطاء 2 مورد نشان درجه 2 فتح(از دست مقام معظم رهبری) در دوران حضور درخشانش در صحنه هاي سرنوشت ساز جنگ تحميلي دریافت نمودند.

شهادت و پرواز ابدي

در تاريخ 15/10/73 در ساعت 30/6 صبح هواپيماي جت استار حامل فرماندهان ارشد نيروي هوايي، (شهيد منصور ستاري، شهيد ياسيني و شهيد مصطفي اردستاني) از تهران به سمت كيش پرواز كرد تا فرماندهان در جلسه شوراي هماهنگي نيروي هوايي در كيش شركت كنند. بعداز ظهر قرار مي شود كه هواپيما قبل از عظيمت به تهران، در پايگاه هوايي اصفهان توقفي كوتاه نمايد. بعد از بازديدي كوتاه از اين پايگاه، هواپيما در ساعت 30/8 شب آماده پرواز به سمت تهران مي شود و پس از دقايقي هواپيما به پرواز درمي آيد.
ناگهان در ساعت 42/8 شب از سوي خلبان اعلام مي شود كه به علت بازشدن پنجره كابين خلبان، هواپيما مجبور به فرود اضطراري مي باشد. لحظاتي بعد هواپيما در حال گردش براي نشستن بر روي باند در 64 كيلومتري جنوب پايگاه اصفهان، سقوط مي كند و چراغ زندگي سيد علي رضا ياسيني براي هميشه خاموش مي شود و او به درجه رفيع شهادت نائل مي آيد.
شهيد ياسيني در زمان شهادت 43 سال داشت و از وي سه فرزند پسر و يك دختر به يادگار مانده ولي ياد و خاطره دلاوري ها و رشادت هايش، هيچگاه از ذهن مردم ايران و پرسنل نيروي هوايي ارتش، پاك نخواهد شد.
گفتني است كه ايشان پس از تيمسار محققي بيشترين ساعت پرواز (2759 ساعت) را با فانتوم داشتند و همچنين پايگاه ششم شكاري بوشهر به نام اين بزرگوار مزين شده است.

لازم به ذكر است كه خانواده ياسيني يك شهيد و يك جانباز را نيز تقديم انقلاب، اسلامي و ايران اسلامي نموده است.شهيد رضا ياسيني كه در سن 17 سالگي در تنگه چزابه به شهادت رسيد و عباس ياسيني كه جانباز قطع عضو مي باشند.

مقام معظم رهبري: شهيد ياسيني مردي مومن بود پرتلاش بود صادق بود صميمي بود
مقام معظم رهبري در مراسم اين شهيد بزرگوار در وصف او فرمودند:
- فقدان بزرگي بود؛ نه فقط براي شما براي من هم اين طور بود. ولي خب چاره اي نيست بايد تحمل كرد. شهيد ياسيني مردي مومن بود، پرتلاش بود، صادق بود، صميمي بود و خود همين ها موجب شده بود كه به ايشان اميدوار باشم. در اين حوادث سخت است كه جوهر ما آشكار مي شود و نيروها و توانايي هاي دروني ما آشكار مي شود.

مقام معظم رهبري در جمع خانواده اين عزيز نيز فرمودند:
- من به شهيد ياسيني خيلي اميدوار بودم من همين حالا به ايشان (سرتيپ بقايي فرمانده سابق نيروي هوايي ارتش) مي گفتم خيلي به اين جوان اميد داشتم براي آينده، ولي حالا خداوند متعال اين جوري مقدر كرده بود، چاره اي نيست بايد تحمل كرد و اين تقديرات الهي است.

در بخشي از وصيت نامه شهيد ياسيني مي خوانيم:
من يك خلبان هستم. سالها از بيت المال برايم هزينه كرده اند تا به اينجا رسيده ام. حال وظيفه دارم كه دينم را ادا كنم. مگر نه اينكه همواره آرزو كرده ايم كه اي كاش در واقعه عاشورا مي بوديم و فرزند زهرا(س) را ياري مي كرديم؟
اكنون زمان آن فرا رسيده و همگان مكلفيم كه براي لحظه اي روح خدا را تنها نگذاريم. بنابرين از من انتظار نداشته باشيد كه بيش از اين در كنارتان باشم.
به يقين اجر شما نيز كه به تربيت فرزندان و امور خانه همت مي گماريد و زمينه را براي حضور بيشتر ما در صحنه فراهم مي كنيد نزد خدا محفوظ خواهد بود.»

جهانبینی انقلابی آن شهید در پیامش هویداست:
«ما اعتقاد داريم و معتقد هستيم كه اين نظام جمهوري اسلامي يك نظام الهي است. اين را استكبار جهاني نمي پذيرفت.اما الان مي بينيم كه راي دادند به ماندن نظام جمهوري اسلامي و در نهايت تسليم شدند و پذيرفتند كه نظام جمهوري اسلامي بايد باشد و هيچ راهي براي شكست آن هم نيست...»

برچسب: 

[h=1][/h]

class: infobox vcard width: 22

[TH="class: fn bgcolor: #B0C4DE colspan: 2 align: center"]سیدعلیرضا یاسینی[/TH]
[TD="colspan: 2 align: center"][/TD]
[TD="width: 85px"]محل تولد[/TD]
آبادان
[TD="width: 85px"]تاریخ تولد[/TD]
فروردین ۱۳۳۰
[TD="width: 85px"]محل مرگ[/TD]
نزدیکی اصفهان
سانحهٔ هوایی
[TD="width: 85px"]تاریخ مرگ[/TD]
۱۵ دی ۱۳۷۳
[TD="width: 85px"]تابعیت[/TD]
ایرانی
[TD="width: 85px"]نیرو[/TD]
نیروی هوایی شاهنشاهی
نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
[TD="width: 85px"]درجه[/TD]
سرلشکر خلبان
[TD="width: 85px"]فرماندهی[/TD]
فرمانده عملیات پایگاه سوم شکاری همدان
فرمانده پایگاه‌های شکاری همدان و چابهار از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۵
افسر هماهنگ‌کنندهٔ آموزش خلبانان ایرانی در پاکستان در سال ۱۳۶۴
فرمانده پایگاه ششم شکاری بوشهر در سال ۱۳۶۷
فرمانده منطقهٔ هوایی شیراز در سال ۱۳۷۱
معاون هماهنگ‌کننده و رئیس ستاد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از ۱۰ اسفند ۱۳۷۲ تا زمان مرگ.
[TD="width: 85px"]جنگ‌ها[/TD]
جنگ ایران و عراق
[TD="width: 85px"]نشان‌های لیاقت[/TD]
نشان فتح
[TD="width: 85px"]عملیات‌های مهم[/TD]
عملیات مروارید

سرلشکر سید علیرضا یاسینی (زاده فروردین ۱۳۳۰ در آبادان) در سال ۱۳۴۸ وارد دانشگاه خلبانی نیروی هوایی شد و پس از گذراندن دورهٔ مقدماتی پرواز با هواپیمای اف-۳۳ برای تکمیل دورهٔ تکمیلی به کشور آمریکا رفت. وی پس از بازگشت به ایران با درجهٔ ستوان دومی در پایگاه ششم شکاری بوشهر مشغول خدمت شد.
[h=2]جنگ ایران و عراق[/h] با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از جمله خلبانانی بود که در عملیات ۱۴۰ فروندی در حمله به خاک عراق نقش مهمی ایفا کرد. وی به علت شایستگی‌های نشان‌داده در ۱۰ اسفند ۱۳۷۲ به سمت رئیس ستاد و معاون هماهنگ‌کنندهٔ نیروی هوایی ارتش ایران منصوب شد و تا هنگام شهادت این سمت را بر عهده داشت. یاسینی در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۷۳ در یک سانحهٔ هوایی به همراه چند تن از فرماندهان عالی‌رتبهٔ نیروی هوایی کشته شد. بزرگراهی را در تهران به یاد او نامگذاری نموده‌اند.
[h=2]مسئولیت‌ها[/h]

  • فرمانده عملیات پایگاه سوم شکاری همدان
  • فرمانده پایگاه‌های شکاری همدان و چابهار از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۵
  • افسر هماهنگ‌کنندهٔ آموزش خلبانان ایرانی در پاکستان در سال ۱۳۶۴
  • فرمانده پایگاه ششم شکاری بوشهر در سال ۱۳۶۷
  • فرمانده منطقهٔ هوایی شیراز در سال ۱۳۷۱
  • معاون هماهنگ‌کننده و رئیس ستاد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی از ۱۰ اسفند ۱۳۷۲ تا زمان شهادت[۱]