وسواس (پرسش و پاسخ)

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وسواس (پرسش و پاسخ)


  • خانمم وسواس شدید در آبکشی دارد و میگوید بخاطر استرس دوران عقد است ، اگر سر زندگیمان برویم خوب میشود .آیا این درست است ؟
  • ما مشابه همین سوال را در بحث ازدواج داشته ایم و به درد عزیزان مجرد هم میخورد . وسواس یک اختلال اضطرابی است . علل دیگر هم دارد . حتی منشا ژنتیکی هم دارد و منشا آن اضطراب است . اگر این خانم در ابتدای راه وسواس است و نهادینه نشده ، بله این حرف درست است . چون اختلال اضطرابی ، منشا آن اضطراب است و درست میگویند . البته ایشان ، رفتار وسواسی دارند . کامل از بین نمیرود . ولی نیازی به روان پزشک و دارو و درمان ندارند . وارد زندگی بشوند ، اضطراب ها از بین میرود . ولی مشاور هم به آنها کمک بکند . ما برای افرادی که ، در این مرحله هستند ، شیوه هایی برایشان داریم . مثلا گفتمان درمانی . که من اسمش را گذاشته ام با طرف در مورد وسواس و منشا آن صحبت و گفتگو میکنیم و اینکه انسانها دشمن نادانی هایشان هستند وقتی بفهمند مطلب چیست و حتی اینکه قابل درمان است اثر گذار است.گفتگو میکنیم شیوه مذهب درمانی داریم . از مذهب و دین میگوییم. نظر دین را درباره وسواس می گوید و راه کارهایی که ، دین جلوی پایشان گذاشته است . اذکار و آیات و راجع به احکام میگوییم و بعدرفتاردرمانی داریم . حساس زدایی قانونمند داریم که خیلی راه خوب و جدی است . شیوه مواجه و پیشگیری از پاسخ داریم و مراحل خوگیری داریم . بعداً صحبت خواهیم کرد. حالا موردی داریم که خانم یا آقایی میگویند : ما حالا دو تا بچه داریم . حالاچکار کنیم ؟ من راه کارهایی خواهم گفت و خیلی کاربردی عرض خواهم کرد که بتوانیم به آنها کمک کنیم و حتی مشاور می تواند ، شیوه های کسب آرامش و مدی تیشن و ریلکایشن و تنفس عمیق وایجاد آرمیدگی و حتی یوگا را آموزش بدهد تا طرف بتواند آرامش پیدا کند و یکسری خوراکی های آرام بخش که آنها را توصیه میکنیم . این اگر درابتدای راه باشند ، اگر وارد زندگی بشوند ، مشکلمان حل میشود ولی اگر نه از اوایل وسواس گذشته و ساعتهای متمادی را این خانم مشغول آب و آبکشی هستند بحث استحمام طهارت دست ورو شستن لباس شستن و تبدیل به یک اختلال شده باشد این یک معظل پیچیده روان پزشکی است و با اینکه ما برویم سر زندگیمان مشکلمان حل میشود نه . در این مرحله باید درمان بشوند اگر درمان نشوند مشکلاتی در زندگی برای خود شما ایجاد می کند مشکلات فردی و اجتماعی مثلا شما را دچار اضطراب میکند خود وسواس یک اختلال اضطرابی است ولی خودش اختلال اختلال را هم ایجاد میکند ممکن است دچار افسردگی های حاد بشود اعتماد به نفس را از دست میدهید بعد جمع گریزی میشوند چون آنهایی که وسواس دارند در جمع خیلی برایشان سخت است برای خودتان و دیگران که ساعتها مشغول آبکشی است نمیتواند حقوق همسرش را رعایت کند و اختلال وسواس اجبار نام دارد از درون یک نیرویی است که طرف را وادار به تکرار میکند اگر جلوی رفتارش گرفته شود عصبی میشود رفتارهای نامتعادلی از خودش نشان میدهد به همسرش توهین میکند تهدیدمیکندو در اوج آن و مراحل شدید حالت تهاجمی دارد و حتی صدمه بزند چقدر مشکل درست میکند توصیه ما این است که آقا همسر را تشویق کند که دارد درمان روانپزشکی بشوند و بدانیدوسواس درمان داردحتی اگر منشا ژنتیک داشته باشد خیلی ها نمیدانند میگویند مامانم هم این جوری بوده ماد ربزرگمم همین جوری بوده خیر باز درمان دارد حتی روان پزک میتواند ژن را به حالت نهفته اش برگرداند ژن نهفته است و در بعضی ها بروز پیدا میکند به طرف یک شوک وارد میشود و ژن پدیدار میشود معمولا آقایان روانپزشک فلوکستین و فلوکسامین تجویز میکنند که حالت آرام بخش هم دارد و آرام آرام وسواس را درمان میکنند ولی مشکل خیلی از خانم و آقایان که این مشکل را دارند این است که تن به درمان نمیدهند چرا از روانپزشک وحشت میکنند شاید بعضی ها فکر میکنند دارووابستگی ایجاد میکند خیر وابستگی ایجادنمیکند البته عوارضی دارد دهان خشک میشود حالت تهوع ایجاد میکند حالت یبوست یا اسهال ایجاد میکند عضلات درد میکند خواب آلودگی پیش می اید و اختلالی در کارکرد جنسی مدتی ایجاد میکند ما میخواهیم دفع افسد به فاسد بکنیم البته پس از چند هفته بدن معمولا خودش هماهنگ میکند واین عوارض مقدار زیادی از آن از بین میرود ولی قبل از درمان وارد زندگی زناشویی نشوید حالاخانم تن به این کار ندهدو با همین حالت وارد زندگی مشترک بشود این آقاباید دارای ویژگی روحی داشته باشند وقدرت انفعال نداشته باشد و انعطاف پذیر نباشد دچار مشکل میشوند باید مهربان باشند تا مشکل درهمان سطح بماند تهدید و داد و فریاد و برخوردهای فیزیک کار را بدترمیکند مشکل ده برابر مشکل این خانم بیشتر میکندو این را هم دقت کنید اگر میخواهید وارد زندگی رسمی بشوید ببینید چه جور تیپ آدمی هستید میتوانید تحمل کنید یا نه بحث مهمی است و خیلی درگیر هیتند در کل دنیا سه درصد درگیر این مشکل هستد بیشتر نظرم این است که تشویق به درمان کنیم .

  • در دوران عقد هستیم و فهمیدم شوهرم وسواس فکری دارد نمیدانم می توانم با ایشان زندگی کنم یا نه شدیدا تردید کرده ام ؟ وسواس فکری نوعی دیگر از وسواس اجیار است وسواس اجبار دو قسم میشود وسواس فکری و وسواس عملی و سواس عملی همین که در سوال قبل توضیح دادم ولی وسواس عملی قسم های زیادی دارد یکی نجس و پاکی است برایش مهم است یکی تمیزی برایش مهم است یکی وسواس در بستن قفل های در و..این بحث مربوط به وسواس فکری است وسواس فکری یعنی خطور یکسری افکار بیهوده و گاه شرم آور در مورد مقدسات فرقی در دین هم نداردمسلمان و مسیحی وارد ذهن میشود پیاپی ومکرر و خود شخص هم اختیار ندارد زیرا وسواس اجباراست از درون یک نیروی وادار به پذیرش این افکار میکند و خودش اختیاری ندارد و جلویش را هم نمیتواند بگیرد و آنقدر ذهن را پرمیکند که به مسائل دیگر زندگی نمیتواند فکر کند حالا در جاهی مختلف خودش را نشان میدهد همین مورد قبلی خود آب و آبکش وسواس عملی خانم است خانم کاری راانجام میدهداما فکر به اینکه پاک شدم دستم پاک شد آیا غسلم دست بود یا نبود نکند آب سرایت کند ونکند آن قسمت را نشستم این ها وسواس فکری است که متاسفانه هفتاد درصد هر دو وسواس را با هم دارند هم وسواس فکری و هو وسواس عملی بویژه در همین موردی که عرض کردم مسائل شرعی یک قسمت هم تصور و افکار توهین آمیز مثلا خدا را به اجسامی تشبیه میکند در وجود خدا شک مسکند حالامسیحی ها به واژه گاد حساس میشوند و آنرا برعکس تصور میکنند که معنای خیلی بدی پیدا میکند توی این قسمت شکل دارند بعضی ها احساس خطر نسبت به اطرافیان نشان دارند که یک کسی می خواهد برادرش را خفه ککند یا بکشد یا هول بدهد یا سرش را زیر آب بکند این ها سوءایجاد میکند که نکند می خواهند برای او مشکل ایجاد کنند یا مثلا در مورد قرآن را حفظ می کند و به ذهن می سپرد نام هنرپیشه ها را حفظ میکند این ها مجموعه ای افکار هستند که به ذهن هجوم میآورند و خطور میکنند واین آدم مبتلا به وسواس فکری است خطورپیام و بی اختیار و نمیتواند جلوی آن را بگیرد حالا کسی دوست دارد اسم هنر پیشه ها را حفظ کند آن تعریف مهم است وسواس فکری هم نیاز به درمان داردکه کمی سخت تر از وسواس عملی است و عجیب است عزیزان روان پزشک معتقد هستند که نیاز به درمان دارند کا رمشکل تر است و قابل درمان کامل است ان آقا که این مشکل را دارند مشکل خود را قبل از ورود به زندگی مشترک حل کننند حالا اگر ایشان ذهنشان دائم درگیر افکار بیهوده است به مسائل اصلی و اساسی زندگیشان فکر نمی کند و وقتی ما به مسائل زندگیمان فکر نکنیم دیگر احساس مسئدولیت نمیکنیم و به وظایفمان عمل نمی کنیم تمرکز ندارد و اگر اهل مطالعه باشد نمیتواند مطالعه کند ولی مشکل اصلی و اساسی این است که نمیتواند به وظایفش عمل کند لذا قبل از آن باید درمان بکنند و اگر آقا نمیخواهند درمان یکنند خانم بدانند که کار سخت است و ما وظیفه مان در این برنامه این است که در این برنامه به عزیزان آگاهی بدنیم و در حقیقت راه را روشن کنیم بدانند راه چقدر مشکلات دارد که بتوانند آگاهانه انتخاب کنند.
  • درباره وسواس و تعریف آن بیشتر توضیح بدهید . در اینجا وسواس عملی را توضیح می دهم . وسواس یک عملی است که تکرای و پشت سرهم و بی اختیار انجام میشود و گاهی بالاجبار و یک نیروی درونی ما را وادار به تکرار می کند بخاطر همین اسمش را اختلال وسواس اجبار گذاشته اند چون نیرویی از درون وادار می کند . ممکن است این وسواس در طهارت و شست و شو و نظافت و وضو و غسل باشد حتی در بستن در ماشین هم باشد .چک کردن شیرهای آب و گاز . اگر این ها پی در پی و بدون اختیار و تکراری باشد همان اختلال وسواس اجبار است . یک اختلال عصبی است . درمان هم دارد . درجه ای هم هست . ممکن است با مشاوره درمان شود و اگر وسواس بیشتر باشد ، احتیاج به روان پزشک و درمان دارد . چرا ما اصرار می کنیم که این را بپرسید . چون این اختلال شخصی است و پرش دیگران را می گیرد . شخص وسواسی یکسری محدودیت هایی در خانه ایجاد می کند . اگر جلوی رفتارش گرفته شود ، عصبی میشود . رفتارهای غیر متعادل از او سر می زند . سر فرزند و شوهرش داد و فریاد میزند چون تحت فشار است . و ممکن است آنها را به خانه راه ندهد . تا لباس ها تعویض شود و یا استحمام کنند و بعد وارد منزل شوند . یا مثلا غریبه ای وارد آشپزخانه بشود و دست به وسایل بزند و جلوی خود او وسایل را بشوید . اگر رسیدید که طرف وسواس دارد ، می توانید درمان کنید یا اگر روحیه این را دارید با او وارد زندگی بشوید و بعد با کمک دیگران این بیماری را درمان کنید زیرا این بیماری به کمک دیگران نیاز دارد . حتما باید کسی باشد که بتواند تحمل کند .
  • http://ch3.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=123:1390-05-15-13-53-13&catid=17:2011-08-06-11-40-26

سخنرانی دکتر عاطف وحید با موضوع وسواس
در همایش آرامش جویی در مکتب تربیتی استاد علامه
کرباسچیان



وسواس یکی از شایع ترین اختلالات و بیمارى ها در بسیاری از جوامع است و به عنوان یک بیماری پیچیده و آزار دهنده شناخته شده است. در این اختلال، فرد احساس اجبار می کند که رفتارهایی را بر خلاف میل و اراده خود انجام دهد و با آن که می داند افکار و رفتارش بیهوده است ولی خود را در رهایی از آن ها ناتوان می بیند.
وسواس علاوه بر این که برای خود فرد مشکلات زیادی ایجاد می کند، اثرات بسیار سوئی در کارکرد نظام خانواده می تواند داشته باشد، از جمله مورد بی توجهی به مسائل مهم زندگی، اجتناب خانواده از معاشرت با دوستان و اقوام به علت ترس و شرمندگی از فاش شدن علائم وسواس.
وسواس بیشتر در نوجوانی و جوانی شروع می شود، اما ممکن است در کودکان نیز دیده شود. شیوع این اختلال در زنان و مردان یک سان است و معمولا هوش افراد مبتلا بالاتر از حد متوسط است. وسواس در جوامع پیش رفته و حتى در بین افراد باهوش هم به میزان قابل توجهی دیده مى شود.
شواهد نشان داده اند کسانی که در زندگى شخصى حساس تراند، احتمال ابتلایشان به بیمارى وسواس بیشتر است. معمولا در بین افرادی که والدینشان سخت گیر، تنبیه کننده و یا کمال گرا هستند، این بیمارى بیشتر دیده مى شود.

تعریف وسواس
وسواس عبارت است از رفتارها، عقاید ، افکار یا تصوراتی که تکرار شونده و پایدار هستند.

علائم و نشانه های وسواس
1ـ تشریفات و رفتار اجتنابی: تشریفات و رفتار اجتنابی از بارزترین ویژگی های وسواس است. مهم ترین شکل تشریفات، شست وشو و پاکیزگی است. تظاهرات دیگر تشریفات، وارسی است که هدف آن پیش گیری از فاجعه هائی از قبیل دزدی، آتش سوزی، آسیب به شخص و شرمندگی اجتماعی است.

2ـ ترس: فرد وسواسی همواره می ترسد که دچار حادثه ناگوار شود (اگر از خیابان عبور کنم، تصادف خواهم کرد.)
3ـ اجبار و الزام: فرد احساس می کند ناچار است اعمال و رفتاری را به صورت اجباری و تکراری انجام دهد، هر چند که به بیهوده بودن آن ها واقف است.
4ـ احساس ناتوانی: در مواجهه با مشکل، احساس ناتوانی و درماندگی می کند و قادر به کنترل آن نیست.
5ـ دقت و نظم افراطی: فرد در تکرار رفتارهای وسواسی دقیقاً از نظم و ترتیب خاصی پیروی می کند که موجب آزار اطرافیان می شود.
6ـ پرخاشگری: گاهی برای انجام رفتارهای وسواسی دست به کارهایی می زند که با پرخاشگری و عصبانیت و حتی خودآزاری هم راه است.
7ـ وارسی کردن: شخص وسواسی دائما شک می کند که آیا کاری را که باید انجام دهد، انجام داده یا نه؟ مثلاً بعد از دور شدن از خانه دچار تردید می شود که آیا در را قفل کرده یا گاز را خاموش کرده است یا نه؟
8ـ شک در انجام فرائض دینی: مثلاً هنگام نماز خواندن دچار تردید می شود که آیا تکبیره الاحرام را گفته یا نه؟ یا وضو را صحیح انجام داده یا نه؟
9ـ آداب و رفتار های خرافی: فرد مبتلا به برخی از اشیاء خاص حساسیت نشان می دهد. مثلا ممکن است معتقد باشد اگر موقع خروج از منزل به شیء خاص (قفل یا دستگیره) دست نزند، اتفاق بدی برای او می افتد و یا اشیا و روزهای خاصی را نحس و موجب بدشانسی می داند.

انواع وسواس

1ـ وسواس فکری
افکار و تصاویر ذهنی که خارج از کنترل هستند و فرد را تحت تأثیر قرار داده، موجب ناراحتی او می شوند. کسانی که به وسواس فکری مبتلا هستند، نمی توانند جلوی این افکار و تصاویر مزاحم تکراری و رنج آور را بگیرند. اغلب این افکار مربوط به افکار شرم آور جنسی، مذهبی و پرخاشگری است.
اغلب فکر وسواسى زمینه را براى تضادها و مغایرت هاى اعتقادى فراهم مى سازد. مسایلى در زمینه ی زندگی و مرگ، خیر و شر، وجود خدا و پذیرش یا طرد مذهب ذهن او را به خود مشغول مى دارد.
انواع دیگر وسواس های فکری عبارت اند از: ترس از آلودگى ترس از مرگ ترس از محیط بسته ترس از امرى خلاف اخلاق نگرانی دائم از وقوع یک حادثه و یا ترس از آلوده شدن به میکروب، عفونت و بیماری.

2ـ وسواس عملی
اعمالی اجباری هستند که فرد بارها و بارها و برطبق نظم خاصی برای از بین بردن افکار وسواسی خود انجام می دهد. این کارها نه تنها جنبه ی منطقی ندارند بلکه کاملاً بیهوده به نظر می رسند.
برخی رفتار های وسواسی عبارتند از:
شست و شوى مکرر
شمردن: شمارش ها در مواردى مى توانند به صورت وسواس درآیند، مثل شمردن درخت ها در مسیر مدرسه با اصرار بر این که اشتباهى در این زمینه صورت نگیرد.
راه رفتن اجباری: گاهى وسواس ها به صورت راه رفتن اجبارى است. شخص در عرض اتاق از این سو به آن سو راه مى رود و اصرار دارد که تعداد قدم ها معین و طبق ضابطه باشد. مثلا فاصله ی بین دو نقطه از ده قدم تجاوز نکند و از آن هم کمتر نباشد.

3ـ اختلال شخصیت وسواسی
اشتغال ذهنی به کمال طلبی، نظم و ترتیب و تسلط بر امور ذهنی و بین فردی به بهای از دست دادن انعطاف پذیری و کارآیی به صورت الگویی فراگیر و گسترده که از اوایل بزرگ سالی آغاز شده باشد و در زمینه های گوناگون به چشم آید. نشانه اش وجود دست کم چهار از موارد زیر است :
1ـ ذهن چنین فردی به جزئیات، قواعد، فهرست ها، ترتیب، سازمان یافتگی یا برنامه ها و جدول زمانی امور به اندازه ای مشغول باشد که رشته ی اصلی امور را از دست بدهد.
2ـ به اندازه ای کمال طلبی داشته باشد که نتواند تکالیف خودش را به پایان برساند.
3ـ به شکلی افراطی خود را وقف کار و بهره وری کرده باشد، به گونه ای که نتواند به تفریح و روابط دوستانه اش بپردازد. (اگر این امر به دلیل نیازهای مالی و ضرورت های اقتصادی باشد، وسواس به حساب نمی آید.)
4ـ بیش از اندازه با وجدان، اخلاق گرا و تقواپیشه و پرهیزگار باشد و درباره ی مسایل اخلاقی و ارزشی به هیچ وجه انعطاف پذیر نباشد. (اگر این امر به دلیل هویت فرهنگی یا مذهبی فرد باشد، وسواس به حساب نمی آید.)
5ـ نتواند چیزهای کهنه و از رده خارج یا بی ارزش را دور بیندازد ولو هیچ گونه ارزش عاطفی هم نداشته باشند.
6ـ از تفویض وظایف خود به دیگران یا کار کردن با دیگران ابا داشته باشد، مگر آن که آن ها به روش او برای انجام امور کاملا تسلیم بشوند.
7ـ در پول خرج کردن ، چه برای خودش و چه برای دیگران خست داشته باشد یعنی پول را چیزی بداند که باید برای روز مبادا پس انداز شود.
8ـ در زندگی در برابرمسایل گوناگون، سرسختی و یک دندگی از خود نشان دهد.

سبب شناسی وسواس فکری ـ عملی
علت وسواس دقیقاً شناخته نشده است ولی برخی از عوامل مؤثر در بروز آن را می توان چنین ذکر کرد:
الف ـ عوامل ژنتیک
تحقیقات نشان داده اند که در دوقلوهای یک تخمکی احتمال این که اگر یکی وسواس داشته باشد دیگری هم این اختلال را نشان خواهد داد بیشتر است تا در دوقلوهای دو تخمکی. هم چنین برخی تحقیقات نشان داده اند که اختلال وسواس در والدین، خواهر و برادر های فرد مبتلا به وسواس فکری – عملی بیشتر از دیگر بستگان می باشد. تحقیقات دیگری نیز اشاره کرده اند که در حدود 40 درصد از افراد مبتلا به وسواس، این بیمارى در والدین آن ها نیز وجود دارد. اما محققان دیگر معتقداند که امکان دارد یک الگوی آسیب پذیری ژنتیکی همراه با استرس های زندگی و عوامل محیطی منجر به بروز این بیماری در فرد شود.
ب ـ عوامل زیستی ـ شیمیایی
مطالعات زیادی سعی کرده اند نقش عوامل زیستی – شیمیائی (مثلا سروتونین) را در اختلال وسواس فکری – عملی بررسی کنند و نتایج نسبتا خوبی هم به دست آمده است.
ج ـ عوامل خانوادگی
1ـ یاد گیری: فرزندانی که با افراد وسواسی در خانواده تعامل بیشتری داشته باشند احتمال بروز بیماری در آن ها زیادتر است. تشویق و ترغیب رفتار های وسواسی (نظم بیش از حد، دقت بیش از اندازه در وضو گرفتن و غیره) از طرف والدین و مربیان نیز می تواند به شکل گیری اختلال وسواس منجر شود.
2ـ سخت گیری : کنترل بیش از حد والدین نسبت به فرزندان، احتمال شکل گیری بیماری وسواس را در آن ها افزایش می دهد.
3ـ بیماری در دوران کودکی: گاهی آسیب های مغزی در دوران کودکی به دلیل ابتلا به بیماری های مختلف در بروز وسواس مؤثر است.
4ـ آشفتگی خانواده: به عقیده ی بعضی از محققان حدود 50 درصد وسواس هاى افراد در سنین جوانى از دوران کودکى پایه گذارى شده و تاریخچه ی زندگى آن ها نشان می دهد که در دوران کودکى تضاد ها و کشمکش های زیادی را در خانواده تجربه کرده اند.
5ـ شیوه ی تربیتی والدین: بررسی ها نشان مى دهد مادران حساس، مضطرب و کمال گرا ناخواسته زمینه را براى مبتلا شدن فرزندانشان به وسواس فراهم مى کنند. افراد وسواسی معمولا والدینى سخت گیر، خشک و انعطاف ناپذیر و بسیار مقرراتی دارند و بیش از اندازه به نظافت، نظم و تربیت تأکید می کنند.
6ـ تحقیر کودک: عده اى از بیماران وسواسى کسانى هستند که دائما این عبارت به گوششان خورده است که: آدم بى عرضه اى هستى! لیاقت ندارى! در خور آدم نیستى! به درد زندگى نمى خورى! این گونه برخوردها بعدا زمینه را براى ناراحتى عصبى و یا وسواس آنها فراهم کرده است.
7ـ ناامنى ها: پاره اى از تحقیقات نشان داده اند افرادی که دوران کودکى آشفته اى داشته اند که با ترس و ناامنى همراه بوده، بعدها دچار اختلال وسواس شده اند. آن ها در کودکى همواره نگران تأیید نشدن کارها و رفتارشان از طرف والدین و مربیان بوده اند و برای جلب رضایت آن ها سعى داشته اند که در کارها و رفتارهای خود به صورت افراطی دقت کنند.
8ـ منع: گاهى علت وسواس فرد تجربه ی منع هاى شدید و باید و نباید های افراطی در دوران کودکى و حتى نوجوانى و جوانى است.
9ـ ویژگی های شخصیتی والدین:
اغلب وسواسى ها والدین لجوج داشته اند که در وظیفه خواهى از فرزندان سماجت بسیار نشان مى داده اند.

ایرادگیر و عیب جو بوده اند و اگر مختصر لغزشى از فرزندان خود مى دیدند، آن را به رخ فرزندان مى کشیدند.
خسیس بوده اند به طورى که کودک براى دست یابى به هدفى ناگزیر به شیوه اى اصرارآمیز بوده است.

افرادى کم گذشت، طعنه زن، ملامتگر بوده اند و کودک سعى مى کرده مراقب رفتار خود باشد تا مورد سرزنش قرار نگیرد.

درمان وسواس

1ـ دارو درمانی: در حال حاضر داروهای بسیار مؤثری در درمان وسواس وجود دارند که می توانند درد و رنج افراد مبتلا به وسواس را به طور قابل ملاحظه ای کاهش دهند.
2ـ روان درمانی: هدف روان درمانی ریشه یابى مشکل فرد و توجه دادن فرد به ریشه و منشأ مشکل وسواسی خود و ایجاد زمینه ی مناسب براى شناخت خود است.
3ـ رفتار درمانی: در رفتار درمانی با استفاده از اصول یادگیری به فرد کمک می شود که رفتارهای خود را تغییر دهد. در این روش از تکنیک های رفتاری مختلف از قبیل مواجهه و جلوگیری از پاسخ استفاده می شود.
4ـ تغییر در سبک زندگی:
تغییر شرایط زندگى: بررسی هاى تجربى نشان مى دهند که در مواردى تغییر شرایط زندگى و حتى تغییر خانه و محل کار می تواند به بهبودی فرد کمک کند.
ایجاد اشتغال و سرگرمى: داشتن سرگرمی ها و کاهش زمان های بیکاری می تواند به فرد وسواسی کمک کند که به بعضی از رفتارهای وسواسی خود بی اعتنا شود.
لازم به ذکر است که در درمان وسواس، درمان های داروئی در ترکیب با درمان های روان شناختی (رواندرمانی و یا رفتاردرمانی) به ویژه در محیط خانواده و با مشارکت اعضاء بردبار و صبور خانواده، اثر بخشی بیشتری در بهبودی فرد مبتلا خواهد داشت تا وقتی که این درمان ها به تنهایی عمل شود.

توصیه هایی برای برخورد با افراد مبتلا به وسواس :
1ـ شرایط پرتنش خانوادگی، بیماری وسواس را تشدید می کند، لذا باید محیط خانواده را آرام ساخت.
2ـ اعضای خانواده باید از قضاوت، انتقاد یا مسخره کردن رفتارهای وسواسی بیمار خودداری کنند.
3ـ خانواده باید بپذیرد که وسواس نیز یک بیماری است. با درک این موضوع بهتر می توان به بیمار کمک کرد.
4ـ در بسیاری از موارد نباید منتظر پاسخ های درمانی سریع و آنی بود، بلکه باید هر گونه پیش رفتی حتی اندک را در درمان موفقیتی بزرگ دانست و آن را تقویت کرد.
5ـ در برخورد با بیمار باید از سرزنش های کلامی مانند نکن! بسه دیگه! چه قدر آب آبکشی می کنی! مگه نمی دونی این کار گناه داره! اکیداً اجتناب کرد، زیرا این نوع برخورد ها می تواند موجب تشدید بیماری او شود.
6ـ باید از مراقبت بیش از حد فرد مبتلا خودداری کرد.
7ـ باید سعی شود اعتماد به نفس بیمار را تقویت کرد.
8ـ وسواس یک بیماری اضطرابی است و با پذیرش بی قید و شرط و هم دلی با بیمار می توان اضطراب او را کاهش داد.
9ـ حمایت یکی از اعضای خانواده و یا یک دوست خوب می تواند روند درمان را سرعت ببخشد.
http://www.allameh.ir/html/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=802&page=1

موضوع قفل شده است