چرا خدا مظهر خوبی هاست؟؟؟؟نه مظهر بدی ها؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا خدا مظهر خوبی هاست؟؟؟؟نه مظهر بدی ها؟

[="darkred"]چرا خدا خوب است؟[/]
چرا ظالم نیست؟
اگر میگویید در صفاتش نیست چرا در صفاتش نیست؟
[="rgb(139, 0, 0)"]آیا ما به دلیل ناتوانی خود،خدا را مظهر خوبی ها میدانیم؟؟؟؟[/]
[="rgb(139, 0, 0)"][="darkorange"]چرا کارهای خوب را خوب میدانیم و کار بد را بد؟(مثال:چرا روز اول به دروغ و دزدی میگفتند گناه و کار بد.چرا نگفتند ثواب و کار نیک؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)[/][/]

چرا کسی اصلا جواب من را نمیدهد؟

فقط اینجا نه
جند جای دیگر هم کارشناسان جوابی نمیدهند

magoot;202727 نوشت:
چرا خدا خوب است؟
چرا ظالم نیست؟
اگر میگویید در صفاتش نیست چرا در صفاتش نیست؟
[="rgb(139, 0, 0)"]آیا ما به دلیل ناتوانی خود،خدا را مظهر خوبی ها میدانیم؟؟؟؟[/]
[="rgb(139, 0, 0)"]چرا کارهای خوب را خوب میدانیم و کار بد را بد؟(مثال:چرا روز اول به دروغ و دزدی میگفتند گناه و کار بد.چرا نگفتند ثواب و کار نیک؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)[/]

با سلام و عرض ادب

الف) حسن و قبح افعال به دو صورت است:
1- حکم به حسن و قبح برخی افعال امری عقلی است که عقل به تنهایی به حسن ویا قبح آن حکم می کند. به این امور مستقلات عقلیه گفته می شود .
در این نوع احکام حسن و نيكو و قبيح و زشت‏ به خودی خود نيكو و زشت هستند ؛ خواه آن كه شرع به آن‏ حكم كرده باشد يا نكرده باشد، مانند نيكی، راستی، بدی و دروغ.
عقل در ادراك اين امور استقلال ‏دارد و به تنهايی و قبل از اينكه از شرع‏ چيزی به او رسيده باشد، قادر به درك ‏و تشخيص آنهاست؛ جميع ذوی‏العقول از كافه طوايف، خواه امم ‏متشرعه و ارباب ملل و خواه قائلان به‏ نفی شرايع در حسن عدل و قبح ظلم، به اين معنی كه ذكر شد معترفند و آن ‏را قبول دارند و از احدی در هيچ‏ عهدی منقول نشده كه متصف به عقل ‏متعارف باشد، و معنی عدل را بداند و مع ذلك عدل را قبيح بشمارد، يا حسن‏ نداند و همچنين ظلم را حسن بداند يا قبيح نداند.

2- حسن وقبح برخی امور به راهنمایی شرع و قانون الهی فهمیده می شود همانند قبح ربا ، به این امور غیر مستقلات عقلیه گویند.

با توجه به این امر قبیح بودن ظلم از قسم اول است که از نظر عقل ظلم قبیح است و عدل حسن است. لذا وقتی در وجود ممکن ظلم قبیح بود به طریق اولی در خالق ممکنات قبیح خواهد بود.

ب) سرچشمه هر ظلمی ممكن است چند چيز باشد: نياز، نادانى، خودخواهى، انتقام‏جويى، كينه‏توزى، حسد و يا مانند آنها كه همه از نوعى نقص و ضعف حكايت مى‏كنند. اما از ذات حق، كه وجودش كمال مطلق است، هيچ‏گاه ظلم و ستم سرنمى‏زند؛ زيرا نه نياز در او راه دارد و نه جهل، نه خودخواهى در او مفهومى دارد و نه كينه‏توزى و انتقام‏جويى، نه ديگرى از نظر كمال از وى برتر است كه به او رشك برد و نه كسى كمالى را مى‏تواند از او سلب كند كه در مقام انتقام برآيد. از چنين وجودى، جز خير و عدالت، و رأفت و رحمت سرچشمه نمى‏گيرد.

قرآن كريم مى‏فرمايد:
«هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِى‏ءُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْاسْماءُ الْحُسْنى‏ يُسَبِّحُ لَهُ ما فِى‏السَّمواتِ وَالْارْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ». [1]
او خداوندى خالق، آفريننده‏اى بى‏سابقه، و صورتگرى (بى‏نظير) است. براى او نام‏هاى نيك است. آن‏چه در آسمان‏ها و زمين است او را تسبيح مى‏گويد و او عزيز و حكيم است.

امام سجّاد (علیه السلام) مى‏فرمايد:
«وَ قَدْ عَلِمْتُ انَّهُ لَيْسَ في حُكْمِكَ ظُلْمٌ ... وَ انَّما يَحْتاجُ الَى الظُّلْمِ الضَّعيفُ وَ قَدْ تَعالَيْتَ يا الهى‏ عَنْ ذلِكَ عُلُوّاً كَبيراً». [2]
من مى‏دانم كه در حكم تو ظلم راه ندارد؛ زيرا ضعيف، نيازمند به ستم است و تو برتر و بلندمرتبه‏تر از آن هستى كه به كسى ستم روا دارى.

بنابراین ظلم امری عدمی است و عقلا امری قبیح است و این صفت به صورت مطلق، از ذات باری تعالی که کمال مطلق است و منزه از هر عیب و نقص، بدور است.
موفق باشید.

[1] . حشر( 59)، آيه 24.

[2]. صحيفه سجّاديه، دعاى 48.
موضوع قفل شده است