حیاء منفی چیست؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حیاء منفی چیست؟

حیاء منفی چیست؟ لطفا در مورد آن توضیح دهید

از زمینه‌ها و در عین حال از ثمرات عفاف، احساس حیا و شرم از انجام کارهای زشت است. امیرمؤمنان (علیه السلام) حیا را سبب عفت می‌نامند: «سببَ العفه الحیاء» (۱)



و در جای دیگر حیا را میوه و ثمره عفت معرفی می‌کند: «الحیاءُ ثمره العفه» (۲)
هر قدر این احساس شرم از زشتی‌ها در انسان بیشتر باشد، عفت او نیز بیشتر خواهد بود: با عفت‌ترین شما با حیاترین شماست: «اَعفّکُم أحیاکُم» (۳)
حیا چیست؟
حیا شرمی است برخاسته از ادراک خوبی‌ها و بدیهای اختیاری، به این جهت است که انسان، دسته‌ای از کارها را خوب و دسته دیگر را بد می‌داند. علامه مجلسی (رحمه الله علیه) درباره حقیقت حیا می‌گوید: «ملکه‌ای است که موجب خودداری از کارهای زشت می‌گردد» .(۴)
حیا، عامل بازدارنده‌ای است که موجب پایبند شدن انسان به قوانین و دستورات دین می‌شود: «کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد» .(۵)
حیا عامل حفظ دختران و پسران از تن دادن به انحرافها و آسیب‌های اجتماعی است.
دکتر «فلاسن»، استاد دانشگاه روچستبر می‌گوید: «خجالت کشیدن و حیا علامت سلامتی است و در میان همه افراد بشر، حتی آنهایی که برهنه زندگی می‌کنند نیز رایج است» .(۶)
حیای مثبت و منفی
گفتنی است که از نظر اسلام، مطق حیا پسندیده نیست. از نظر رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) حیا بر دو گونه است. حیایی که برخاسته از حکم عقل است و حیایی که نشانه حماقت و نادانی است .(۷)
حیایی که انسان را از کارهای زشت باز می‌دارد، حیای خوبی است و نشانه عقل و ایمان است و آنچه در فضیلت حیا در اسلام وارده شده است، درباره همین نوع از حیا است، از مصادیق این حیا می‌توان حیای از خداوند، حیای از خویشتن، حیای از دیگران را نام برد.
حیایی که انسان را از کارهای نیک باز می‌دارد، ناپسند و منفی است و اسلام آن را در انسان نشانه نادانی و ناتوانی می‌داند.
رابطه حجاب و عفاف
انگیزه حقیقی گرایش زن به حجاب احساس فطری یا غریزی شرم و حیا می‌باشد. شرم و حیا در زن نسبت به بیگانگان مانند غیرت در مرد است. به عبارت دیگر درک و شعور فطری و الهام غریزی زن به حفظ خود از دستبرد نااهلان، برای بالا بردن ارزش وجود خویش است.
شرم و حیا و عشق و اشتیاق به عفاف و پاکدامنی تدبیر، مکانیسمی است نهفته در خلقت و فطرت زن، که او را وادار می‌سازد که گاهی به صورت ناخودآگاه، خود را از چشم نامحرم بپوشاند. به همین لحاظ وقتی احساس حجب و حیا را از دست می‌دهد، در محیط ناامن اجتماع هم کشف حجاب می‌کند و به عکس وقتی احساس شرم و حیا در او زنده است در محیطی که امنیت کامل هم وجود دارد، باز هم متمایل به پوشاندن خویش است .(۸)
__________________________________
۱ - غرر الحکم: حدیث ۵۵۲۷.
۲ - غرر الحکم: حدیث ۴۶۱۲.
۳ - غرر الحکم: حدیث ۲۸۳۷.
۴ - مرآه العقول: ج ۸، ص ۱۸۷.
۵ - قال الصادق (علیه السلام): «لا ایمان لمن لا حیاء له»، بحار الانوار: ج ۷۸، ص ۱۱۱.
۶ - فلسفی، محمد تقی، کودک: ج ۲، ص ۲۱۷.
۷ - «الحیاء حیاءان: حیاء عقل و حیاء حمق»، میزان الحکمه: ص ۵۶۶.
۸ - مقدمه‌ای بر روان شناسی زن با نگرش علمی و اسلامی، مجتبی هاشمی کاوندی: ص ۲۲۱.

حیایی است که مثبت نیست:Labkhand:

کاملا موافقم:Gol:

با سلام

به نظر می رسد همان طور که از اسمش بر می اید حیائی که انسان را به تکلف و سختی می اندازد و فرد می تواند با کنار کذاشتن ان بسیاری از مسایل را حل کند

به عبارتی قید وبند اضافی و خارج از دین است که انسان خود را دچار ان می کند و شاید کفت افراط و تفریط در مساله ای

در مصادیق راحتتر می توان مساله را دنبال کرد مثلا نوجوانان -دختر و پسر-در برحه ای از زمان به سن تکلیف می رسند و با تغییر و تحولاتی دربدن شان مواجه می شوند

و باید از کس یا کسانی در این مورد راهنمایی بخواهند و مسائل شرعی خود را بدانند تا در اطاعت اوامر الهی دچار مشکل نشوند

و نیاید که پس از کذشت چند سال با اشتباه دانستن مطلبی به زحمت بیفتند و همچنین است

پس به طور کلی می توان چنین کفت که هر چیزی به جای خود خوب و پسندیده است و نباید در هیچ مساله ای افراط و تفریط کرد

سلام . مناسب ديدم از مشكل خودم بگم تو اين پست . دوستان من يه استاد راهنما دارم كه خيلي سرش شلوغه ولي خوب من هم خيلي به كمكش نياز دارم . ايشون خيلي راحت با مسائل روبرو مي شن و خيلي راحت حرف مي زنه و ... ولي من يه خورده سختمه . مثلا وقتي براش ايميل زدم و بعدش پيام دادم كه استاد مي شه راهنمايي بكنيد و ايشون جواب نداد من خيلي ناراحت شدم چون مطمئنم كه پيامها و ايميل ها را دقيقا چك مي كنه . حالا من از دوستان مي خوام كه در اين زمينه كمكم كنند و از تجربه هاشون بگن كه من در اين رابطه چه بايد ها و نبايد هايي را بايد مراعات كنم كه هم مصداق حياي منفي نشه هم اينكه من با ايشون رابطه ي مستمري داشته باشم . ببخشيد اگه طولاني شد .

گلبهار;172142 نوشت:

سلام اگر مشكلي هست كه از فرد ديگه اي هم مي تونيد كمك بگيريد بازم ارامشتون بيشتر.
اگر ايشون واقعا استاد راهنماي شما هستن پس حتما" نتونستن به سوالتون تو اين زمان پاسخ بدن و موكول كردن با خيال راحت جوابتون و بدن.
نگران نباشيد.توكل به خدا كنيد تا راهنمايي ايشون يا هر كسي شما رو آگاه كنه

گلبهار;172142 نوشت:
سلام . مناسب ديدم از مشكل خودم بگم تو اين پست . دوستان من يه استاد راهنما دارم كه خيلي سرش شلوغه ولي خوب من هم خيلي به كمكش نياز دارم . ايشون خيلي راحت با مسائل روبرو مي شن و خيلي راحت حرف مي زنه و ... ولي من يه خورده سختمه . مثلا وقتي براش ايميل زدم و بعدش پيام دادم كه استاد مي شه راهنمايي بكنيد و ايشون جواب نداد من خيلي ناراحت شدم چون مطمئنم كه پيامها و ايميل ها را دقيقا چك مي كنه . حالا من از دوستان مي خوام كه در اين زمينه كمكم كنند و از تجربه هاشون بگن كه من در اين رابطه چه بايد ها و نبايد هايي را بايد مراعات كنم كه هم مصداق حياي منفي نشه هم اينكه من با ايشون رابطه ي مستمري داشته باشم . ببخشيد اگه طولاني شد .


همانطور که میدانید«حیا » در لغت به مفهوم شرمساری و خجالت است كه در مقابل آن « وقاحت » و بی شرمی قرار دارد.

برای حیا سه رکن در نظر گرفته شده که ما با آگاهی از آن سه رکن تکلیف خود را در شرایط مختلف به راحتی خواهیم دانست.

ارکان حیا عبارتند از: فاعل ، ناظر و فعل .

فاعل ، در حیا، شخصی است که در واقع درانجام بعضی از امور شرمساری وخجالت را منشاءکار خود قرار می دهد.

ناظر در حیا ،کسی است كه فاعل یا همان انجام دهنده ی کار به خاطر مقام منزلت او از انجام بعضی از امور خود داری می کند.

و فعل، كه ركن سوم برای تحقق حیا است ، فعل ناپسند و زشت است .

بنابراین برای تشخیص اینکه آیا حیای ما منفیست(یعنی دارای ریشه ی جهل وضعف) ویا حیای مثبت(یعنی دارای ریشه ی عقل)،باید فعل را بشناسیم .

بدین معنا که زشتی آن کار برای ما ثابت شود تا حیا در برابر آن به عنوان کاری پسندیده محسوب شود.گاهی آنچه که میخواهیم انجام دهیم اصلا فعل زشتی نیست بنابراین در آنجا حیا لازم نیست.

البته ناظر نیز با توجه به مرتبه ای که دارد ،میزان ورعایت حیا در برابر او متفاوت می باشد. مثلا حیا در مقابل پروردگار وحیا در مقابل وجود مقدس پیغمبر ویا ائمه علیهم السلام با میزان حیا در برابر دیگران متفاوت است.

در واقع حیا کردن در اموری که زشت وناپسند نیستند حیا منفی محسوب می شود.که مصادیق آن متفاوت است.مثلا کمک به دیگران وصدقه دادن هرچند به مقدار کم باشد در این مواقع دلیلی برای حیا وخجالت کشیدن وحود ندارد.ویا احترام گذاشتن به پدر ومادر ومعلم ،کمک به دیگران ،دفاع از حق ویا مشورت وکسب علم و...

یکی از جاهایی که ممکن است ما از دیگران حیا کنیم کسب علم از استاد است.البته مهم برای ما ،دریافت جواب است حال هر کس که شایستگی پاسخ داشته باشد در این زمینه می تواند کمک کار ما باشدچه بسا مافقط به دنبال دریافت جواب از یک نفر باشیم واو هم به دلیل گرفتاری نتواند به موقع جواب ما را بدهد واین خود وسیله ای می شود برای محرومیت از علم.بنابراین چنانچه شما شرایط پرسش از دیگران را دارید وزودتر می توانید به جواب برسید بسم الله...

اما اگر مطمئن هستید که تنها این استاد می توانند به سوالهای شما پاسخ دهندباید در کسب علم سماجت داشته باشیدالبته به شرط ادب.پس حیا از استاد لازم نیست اما رعایت ادب در گفتار ونوشتار در برابر ایشان لازم است.

بازهم تاکید می کنم که مواظب باشید دچار این وسواس نشوید که تنها ایشان قادر به پاسخگویی هستند چرا که این خود راهی است پیشنهاد شده از طرف شیطان که شما را از مسیر واقعی دور نگه می دارد.اما چنانچه دلایل بجایی برای خود دارید رعایت حیا در این جا لازم نمی باشد چرا که کسب علم است.

با اجازه اساتید.از مصادیق حیای منفی:
1-حیا از شناخت ومطالبه صحیح حق وحقوق خود
2-جواب مثبت دادن به تقاضاهایی که عاقبت نامعلومی دارند! مثل تقاضای کشیدن سیگار یا ارتیاط با نامحرم یا هر پیشنهاد حرام دیگر یا عملی که زمینه گناه را فراهم می کند.
3-حیا در ارتباطات خصوصی زن وشوهر.اسلام خصوصا به خانمها (البته فقط خانمهای متاهل) توصیه می کند که در ارتباط با همسرشان (البته در خلوت )حیا را کنار بگذارند.حیایی گه مانع تمتع مشروع شوهر گردد صحیح نیست.
4-حیا از حکام جور وظلم وبیان حق در مقابل هر فرد ظالمی که می خواهد حق مظلومی را بگیرد.
5-حیا از پرسیدن سوال برای فهمیدن ونه برای اذیت

جوادی;172530 نوشت:
مثبت دادن ب

سلام

درست نوشته اید؟

سلام خدمت همه ي دوستان . ممنون از راهنماييتون .با شما موافقم كه در راه كسب علم وفيض نبايد حيا كرد و البته اين نياز به تمرين داره اما مشكل اينجاست كه استاد بنده كمي بيش از اندازه راحت هستند و چيزهايي كه از نظر بنده خوشايند به حسا ب نمي ياد ايشون خيلي راحت از كنارش رد مي شن . منم با ديدن اين برخورد از ايشون كمي فاصله مي گيرم يا بهتر بگم يه جورايي پيشش ساكت مي شم يا يه جورايي استرس مي گيرم در محضرش چون احساس مي كنم هر لحظه امكانش هست چيزي بگه كه براي من گرون تموم شه البته چون ايشون فقط متخصص اين گرايش هستن من مجبورم با ايشون ارتباط داشته باشم . مي شه دوستاني كه در اين زمينه تجربه دارند از تجربياتشون بگن !!!!!

mkk1369;172532 نوشت:
سلام

درست نوشته اید؟


بلی.امابهتر بود می نوشتم:حیا از دادن جواب منفی.کلا ناتوانی از (نه) گفتن یکی از مشکلات شایع انسانهاست.متشکرم

[=arial black][=arial black]اگر حیا برود، دین هم می­رود؛ حتی اعتقادات[=arial black]
[=arial black][=arial black]حضرت آیت‌الله حاج شیخ مجتبی تهرانی در ادامه جلسات درس "غیرت مؤمن" پیرامون موضوع تربیت، بحث "حیا" با بیان ماجرای حیای زلیخا، اختلاط دختر و پسر را خیانت به جامعه عنوان و در این امر را خطری برای جامعه عنوان کرد.

[=arial black][=arial black]رابطه حیا و ایمان
[=arial black]در مورد رابطه بین حیا و ایمان این تذکر را عرض کنم که حیا و دین، خودش یک بحث مفصل است. من فقط راجع به رابطه­ حیا با احکام یک اشاره کردم، رابطه بین حیا و ایمان، رابطه بین حیا و دین یک رابطه بسیار دقیق و محکم است و این بحث معمولاً در مباحث معرفتی مطرح می­شود. رابطه حیا با عقل و قلب و نفس و جوارح هر کدام یک بحث مجزاست. اینها که در بحث ما هست، حیای جوارحی است. بعد هم حیا من الله، حیا من الخلق، حیا من النفس و مطالبی از این دست مطرح است.

[=arial black]حیا، نخ تسبیح ایمان است
[=arial black]روایات بسیاری در این زمینه داریم که رابطه بین حیا و ایمان را مطرح می­کند. روایتی را هم من اشاره کردم که از امام صادق (ع) نقل شده که: « لا ایمانَ لِمَن لا حَیاءَ لَه» کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد.

[=arial black]اصلاً به طور کلی، حضرت ایمان را کأنه برحیاء استوار می­کند. در این­باره ما در روایاتمان مثلاً از امام باقر (ع) داریم که فرمود: «أَلحَیاءُ وَ الایمانُ مَقرونانِ فی قَرَنٍ وَ أِذا ذَهَبَ أَحَدُهُما تَبِعَهُ صاحِبُهُ» حیا و ایمان دو همراه هستند که هرگاه یکی از آنها برود دیگری بدنبالش خواهد رفت.

[=arial black]یعنی حیا و ایمان به تعبیری با یک نخ، به هم پیوند دارند؛ مثل بند تسبیح که دانه­ها را به همدیگر متصل کرده­است. اینها تمام، جنبه­های کنایی دارد و زیبا هم هست. اگر این پرده­ی حیا دریده شود، دین هم رفته است. مطمئن باشید!

[=arial black]علی (ع) «الایِمانُ و الحَیاءُ مَقرُونَان فی قَرَنٍ وَ لا یَفتَرِقانِ» حیا و ایمان دو همراهند که از یکدیگر جدا نمی­شوند[=arial black].

[=arial black]اگر حیا برود، دین هم می­رود؛ حتی اعتقادات
[=arial black]تا جایی که یک روایت از پیغمبراکرم داریم که « قال رسول الله (ص): أَلحَیاء هُوَ الدّین کُلُّه» پیامبر اکرم فرمودند: حیا همه دین است.

[=arial black]آیات درباره روابط خانواده، خیلی روشن است که مراقب باشید و نگذارید اطفالتان در خلوتگاه­های شما سرزده وارد شوند. مراقب باشید که وقتی آنها می­آیند شما در حالی که قباحت دارد نباشید. طوری نشود که پرده­دری بشود! پرده حیای فرزند را حفظ بکنید و به اینها بیاموزید که با اجازه وارد بشوند و سرزده وارد نشوند.

[=arial black]هشدار؟! نه، اعلام خطر!
[=arial black]اما مطلب دوم، ما راجع به فرزند یک دستور داریم که من اول روایت را می­خوانم بعد توضیح می دهم. «عن جعفر بن محمد، عن ابیه، عَن آبائِه (ع) قال: قال رسول الله (ص): أَلصَّبی وَ الصَّبی وَ الصَّبی وَ الصَّبیَّة وَ الصَّبیَّة وَ الصَّبیَّة یُفَرَّقُ بَینَهُم فِی المَضاجِع لِعَشرِ سِنینَ» از امام صادق نقل شده که حضرت از پدرشان و ایشان از پدرانشان نقل کردند که پیامبر اکرم فرمودند: پسر بچه! پسر بچه! پسر بچه! دختر بچه! دختر بچه! دختر بچه! وقتی به ده­سالگی رسیدند جایشان باید از همدیگر جدا شود.

[=arial black]فرمود: پسر بچه! پسر بچه! پسر بچه! بعد از آن، دختر بچه! دختر بچه! دختر بچه! خیلی مهم است که هرکدام را سه بار گفتند. رسول خدا چه می­خواهند بگویند؟ بین بسترهای این­ها فاصله بیندازید، وقتی به ده سالگی رسیدند! یعنی دو پسربچه­ ده ساله را در یک بستر نخوابانید! دو دختر بچه که ده ساله شدند را در یک بستر نخوابانید! دقت کنید اول می­فرماید: پسرها را! بعد می­گوید دخترها را در این سن جدا کنید! این تکرار خیلی روشن و گویاست. اگر بخواهیم ضعیفش کنیم، بخاطر این است که حضرت می­خواهد هشدار بدهد. اگر بخواهیم با انصاف­تر برخورد کنیم، باید بگوییم: دارد اعلام خطر میکند!

[=arial black]جهت این است که وقتی بچه به این سن می­رسد، ممیز می­شود. ده سالگی­ سنی است که بچه در آن غالباً ممیز می­شود، تمیز می­دهد. این رابطه تنگاتنگ ممکن است به پرده­داری­اش ضربه بزند و در نتییجه به پاکدامنی­اش سرایت کند.

[=arial black]ریشه­ پاکدامنی حیاست
[=arial black]می­گوید: عفت، پاکدامنی! بسیار خوب، ریشه عفت چیست؟ عفت از شاخه­های حیاست. علی (ع) می­فرماید:« سَبَبُ العِفَّةِ، أَلحَیاء» سبب پاکدامنی حیاست.

[=arial black]آنچه موجب پاکدامنی می­شود، عبارت از پرده­داریست، حیا است. حتی حضرت یک موازنه می­کند بین اینها و می­فرماید: «عَلی قَدرِ الحَیاء، تَکونُ العِفَّةِ» پاکدامنی به مقدار حیا و پرده­داری­ست.

[=arial black]چون حیا جنبه کمی ندارد و مربوط به روح است، جنبه کیفی دارد، شدت و ضعف دارد. هر چه حیا شدیدتر باشد، و پدر و مادر روی آن کار کردند، عفت و پاکدامنی او بیشتر می­شود. فرزند به مقدار حیای خود، پاکدامنی پیدا می­کند. اینکه عرض کردم در تربیت آنکه نقش زیربنایی دارد حیا است این است. در روابط گوناگون هم مطرح است که من الآن وارد این فضای محدود خانوادگی شدم.

[=arial black]پدر و مادر باید دنبال این باشند که از همان کوچکی، مراقبت کنند که این پرده الهیه، این حیا که یک پوشش الهی بر روی روح انسان است و هر انسانی هم دارد،دریده نشود. باید روی آن کار بکنند تا شکوفا شود. ما همه ما از نظر نهادمان موحد هستیم، اما بحث چیست؟ اگر روی آن کار کنیم می­رود بالا، کار نکنی از بین می­رود؛ استعداد است، در وجود فرزند هست.

[=arial black]پیغمبر اکرم در این روایت، ده سالگی را فرمود؛ روایت مرسلی هم صدوق دارد که حتی در آن سن را کمتر نقل می­کند. آنجا شش سال را نقل می­کند. اینکه مسلم است، این است که وقتی بچه به این حد برسد - ما تعبیر می­کنیم - چشم و گوش او باز می­شود، باید مراقب این روابط بود. چشم وگوش او باز می­شود. با این شدت پیغمبر می­فرماید.

[=arial black]اختلاط پسر و دختر، خیانت به جامعه
[=arial black]گاهی یک سنخ امور را مطرح می­کنند که مثلاً اختلاط پسر و دختر چه اشکالی دارد؟ ببینید چه جنایتی را اینها نسبت به جامعه دارند مرتکب می­شوند! من روایت خواندم. ده سال دیگر تمام شد، یک وقت نشود اینها با هم رابطه تنگاتنگ اینگونه پیدا کنند. در خلوتگاه والدین بی­ اجازه وارد نشود! به این سن می­رسد، وقتی به بستر می­رود، با همجنس خودش در یک جا نخوابد! یک وقت اشتباه نکنید! اول فرمود: أَلصَّبی وَ الصَّبی وَ الصَّبی، دوم، جدا کرد. نه دختران در یک بستر بخوابند و نه پسران!

[=arial black]نترسید که می­گویند: فلانی سنتگرا است. بله افتخار من این است که سنتگرا هستم! چون پیغمبر من سنتگرا است. من تابع او هستم. تابع سنت انسانیه و الهیه­ ام. نه سنت حیوانیه روشنفکرمآبانه­! از چه کسی این حرفها را نقل می­کنند؟

[=arial black]حیای زلیخا
[=arial black]نترسید! می­گویند: سنت­گرا! بله، افتخارم این است. اولین سنتگرا پیغمبر بود. او می­گوید، من نمی­گویم. «وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ یُوحَى» او از سر هوس سخن نمی­گوید. هرچه می­گوید وحی­ای است که به او شده است.

[=arial black]آنچه که در این باب می­گوید، با فطرت انسانیت همسو است. ای کاش لااقل می­رفتند آن بت­ پرست را می­دیدند و حیا را از او یاد می­گرفتند. شما قصه حضرت یوسف را می­دانید. من یک روایت از امام باقر (ع) برای شما می­خوانم، که وقتی از ایشان راجع به جریان حضرت یوسف سؤال می­شود، حضرت فرمودند: در آنجایی که زلیخا یوسف را به گناه دعوت کرد، پوششی روی بت خود انداخت.

[=arial black]من یک تکه­ از روایت را می­خوانم. «فَقالَ لَها یوسف: ما صَنَعتِ؟» یوسف به او گفت: چه کار بود کردی؟ «قالت: طَرَحتُ عَلَیها ثوباً أَستَحیِی أَن یَرانَا » روی او پوششی انداختم. پیراهن، پوشش را ثوب می­گویند. خجالت می­کشم، شرمم می­آید که ما را ببیند. حیا می­کنم که این بت ما را ببیند. «قال (ع): فَقال یوسف (ع): فَأَنتِ تَستَحیینَ مِن صَنَمِکِ وَ هُوَ لا یَسمَعُ وَ لا یَبصُر وَ لا أَستَحیی أنا مِن رَبّی؟» حضرت امام باقر فرمود: که یوسف در جواب او گفت: تو از بت خود حیا می­کنی، و حال آنکه او نه می­شنود و نه می­بیند. نه سمیع است، نه بصیر است. حال من نباید از پروردگارم خجالت بکشم؟ تو از بت خود خجالت بکشی، من از خدایم خجالت نکشم؟!

[=arial black]ملاصدرا می­گوید: مسئله حیا غریزه­ای انسانی است. ما به الامتیاز انسان از حیوان است. بت­پرست هم خجالت می­کشد، اکتسابی نیست. تو از خدایت خجالت نمی­کشی؟ «أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری» آیا نمی­داند که خدا می­بیند؟

[=arial black]مسئله این است که انسان - نگاه کنید؛ انسان!- اگر بخواهد انسانیتش را حفظ بکند، باید پرده­دار باشد. پرده­دری انسان را از وادی انسانیت، دور می­کند. شخص را بیرون می­کند.

[=arial black]آموزش حیا، در خانواده با پدر و مادر است
[=arial black]تمام دستورات دینی ما، دقیقاً حساب شده است. تمامش برای حفظ انسانیت من و تو است؛ و بعد از آن هم برای حفظ الهیت است. هم بعد انسانی، هم بعد الهی است. نگاه کنید از کجا هم شروع می­کند؟! از همان اول، از محیط خانواده؛ همان موقع کودکی دستورات داده شده تا آخرآخرآ.

[=arial black]اینکه من عرض کردم ـ ای پدر، ای مادر ـ بدان تو غیرت داری؟ - گفتم: غیرت، حالتی روحی­ است که از محبت نسبت به فرزند نشأت گرفته­است. به این می­گویند: غیرت برای حفظ و حراست محبوب؛- باید هر کس دیگری را که دوست داری، نسبت به او غیرت داشته باشی و او را حراست کنی. پدر که به بچّه­ات علاقه­مندی! مادر که به بچه­ات علاقه­مندی! غیرت داشته باش! او را در بُعد انسانی و الهی­اش حفظ کن! نگذار مثل حیوانات بشود، «إِنَّ الغَیرَةَّ مِنَ الایمان» اگر دین داری باید غیرت داشته باشی و از انسانیّت و الهیّت وجودی فرزندت حفاظت کنی. بحث ما اینجاست.

[=arial black]منشاء بی عفتی، رواج بی حیایی در جامعه است
[=arial black]رابطه میان غیرت و مسئله حیا هم تماماً هماهنگ است. معارف ما اینگونه است، یک انسان - من حتی می­خواهم بگویم، انسان نه مؤمن!- هر آدمی که بخواهد انسانیت خود را حفظ بکند، باید یک همچنین غیرتی نسبت به بچه­اش داشته باشد؛ چه دخترش، چه پسرش. اگر بخواهید فرزندانتان را عفیف بار بیاورید، بدانید عفت از حیا نشأت گرفته است، شاخه­ایست از حیاء. علی (ع) فرمود: سبب عفت، حیا است. هر مقدار حیا بالا برود، سطح عفت و پاکدامنی هم بالا می­رود.

[=arial black]منشأ بی­ عفتی در جامعه ما، بی­ حیایی است. مردم را دریده کردند. عواملی هم که این پرده را می­ درند، متعدد است. پدر و مادر باید بر سرشان بزنند؛ هیچ کار هم نمی­توانند بکنند. تا آن موقع که در محیط خانواده است، در دست والدین است. وقتی که رفت بیرون و در محیط آموزشی قرار گرفت، بدبختی او بالا می­رود. بدتر از همه هم محیط حاکم بر جامعه است. رسانه­ های تصویری، جنایتکارهای جامعه هستند. نمی­توانم دیگر حرف بزنم. بفهمید چه کار دارند می­کنند

موضوع قفل شده است