چگونه علم الهدای دانشگاهمان باشیم؟!

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه علم الهدای دانشگاهمان باشیم؟!

[="purple"]

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام
نمی دونم شما زندگی نامه شهید سید حسین علم الهدی رو خوندین یا نه.
چیزی که در زندگی نامه ی این شهید خیلی بارز هست اینه که همیشه در حال مبارزه هستند.
چه در زمان حکومت طاغوت و چه بعد از اون در زمان جنگ ایران و عراق.

برای ادامه ی تحصیل ، عمدا رشته ی تاریخ رو انتخاب می کنند تا به سیر مطالعاتشون کمک کنه.
عمدا دانشگاه فردوسی مشهد رو انتخاب می کنند تا اونجا از منبر روحانیون مبارز استفاده کنند . مثلا آیت الله خامنه ای و شهید هاشمی نژاد که در اون زمان مشهد بودند.
قبل از ورود به دانشگاه و زمانی که سن کمی داشتند به خاطر مبارزاتشون توسط ساواک دستگیر و شکنجه می شوند...
در دانشگاه هم به طور مداوم دست از تلاش و مبارزه برنداشتند و همیشه با ذهنی روشن و تیزبینی بی نظیرشون در پی دفاع از اعتقادات شون بودند.

در شرایط زمانی که ایشون قرار داشتند ، زمان مبارزه بود.
الآن هم همین طور هست.
الآن ما در شرایط قتل عام فرهنگی هستیم.
ما چه مبارزه ای کردیم در دانشگاه های خودمان؟
آیا مثل این شهید تونستیم عده ای رو با خودمون همراه کنیم؟
وقتی که استادی سر کلاس حرف نادرستی رو سعی کرد به خورد دانشجوها بده ، ما چه عکس العملی نشون دادیم؟

ما چطوری باید علم الهدای دانشگاهمون باشیم؟
ما در برابر شبیخون فرهنگی مسئولیم!
کسی میتونه در رکاب امام زمان مبارزه کنه که قبل از ظهور ایشون مبارزه رو تجربه کرده باشه.
ما الآن وظیفه داریم مبارزه کنیم.
کسی که در این شرایط بگه من اگه در لباس و روش دینداری باشم بقیه مسخره ام می کنند و بی کلاس محسوب میشم ، وقتی هم امام زمان بیاند میگه من اگر با امام زمان راه برم مسخره ام می کنند ، بی کلاس به حساب میام!

این تاپیک رو من به خاطر دغدغه ای که در طی سفر به مناطق عملیاتی جنوب برام پیش اومد ایجاد کردم.
قصدم اینه که واقعا به نتیجه برسم.
بیاید ما در سنگر دانشگاه زمینه ساز ظهور بشیم.
پیشنهاد بدید ، حرف بزنید ، راهکار ارائه بدید و از تجربیاتتون بگید.
که در این وانفسای قتل عام فرهنگی ، مدیونیم اگر مبارزه نکنیم و به درد یاری امام زمانمون نخواهیم خورد!

[/]

دغدغه خوبیه
دانشگاه ها واقعا به علم الهدی ها نیاز دارن
الان که ما با بیشترین تهاجم فرهنگی روبرو هستیم باید این شهدا رو الگو قرار بدیم
این هم زندگینامه شهید علم الهدی از کتابخانه اسک دین، برای دوستانی که تا الان فرصت مطالعه زندگی ایشون رو نداشتن

مهمترین نکته ای که ما به عنوان یک مسلمان باید به آن توجه کنیم مسئله ی امر به معروف ونهی از منکر است. کم ر نگ شدن این اصل الهی درزندگی اجتماعی ما باعث از بین رفتن قبح گناهان شده است وهمین امر، کم ارزش شدن واجبات را در پی داشته است.

یکی از فضاهایی که در آن به مراتب بیشتر از سایر فضاها کمبود رعایت این اصل احساس می شود فضای دانشگاه هاست که خیلی ازدانشجویان ما با بی توجه ای به این اصل اجازه ی جسور شدن در برابر انجام گناهان ومخصوصا مفاسد اخلاقی را به دیگر دانشجویان می دهند.

در دین مقدس اسلام به همه ی افراد به عنوان يك وظيفه واجب دستور داده شده كه در راه حق ،مبارزه ی با فساد داشته باشند.این فساد در هر زمانی وهر مکانی ممکن است به اشکال گوناگون خودنمایی کند که تغییر آنها باعث تغییر اصل موضوع نمی شود وهمواره در هر شرایطی امر به معروف ونهی از منکر بر عهده ی ما واجب ولازم است.

این وظیفه ما را ملزم مى‏ كند كه بر وضع اجتماع خودمان نظارت صحيح و دائمى داشته باشیم .

اهمّيت امر به معروف و نهى از منكر به قدرى است كه قرآن مجيد درباره آن مى ‏فرمايد:

«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ؛

شما بهترين امتى بوديد كه به سود مردم در جهان قدم گذارديد چرا كه شما امر به معروف و نهى از منكر مى ‏كنيد».

حضرت على عليه السلام مى ‏فرمايند:

«آن كس كه نه با دست و نه با زبان و دل با فساد مبارزه نكند «مرده زنده نماست»!

[="purple"]

سلام
ممنون از استاد سینا.
ای کاش دوستان دیگر هم صحبت می کردند...
[/]

به نام ایزد یکتا
با سلام
درمان این درد فقط خلوص نیتست باید نیتها خالص شود خدایی شود
درود خدا بر شما
یا زهرا

سلام
ممنون از تاپیک خوب تان
برای این که بتوانیم مانند علم الهدی باشیم در درجه اول باید با خودمون رو راست باشیم فیلم بازی نکنیم.
سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
اگر ما به خودسازی که بزرگ ترین جهاد و وظیفه اسلامی هر نفر است اهمیت دادیم بدون کلام و سخن نیز بسیاری از سخن ها از خورشید وجودمان به دیگران می رسد و مسیر را برای شان باز می کند. مشکل عمده اینه که ما در درجه اول رو راست نیستیم چه طور شبکه های هرمی در جذب موفق هستند هر فردی اگر با نزدیکان خود و اطرافیان خود هم اثر گذارد خیلی سریع جامعه تغییر می کند وقتی برادر و خواهر و دوست ما از ما اثری نمی گیرد معلوم است که اعتقادی به سخنان و دغدغه های ما نخواهد داشت.
بنابراین مهم ترین آسیب برای متدینان ظاهر سازی و اهمیت ندادن به خودسازی است.
خداوند خودت معماری وجودمان را به عهده بگیرد
حق یارمون

قبل از اصلاح ديگران
قال اميرالمؤ منين عليه السلام : من لم يصلح نفسه لم يصلح غيره .
هر كه خود را اصلاح نكند، ديگرى را نتواند اصلاح نمايد.

تو گر صالح بنفس خود نباشى ****كجا مصلح بنفس غير باشى
بكن اول تو نفس خويش را پاك ****پس آنگه كن بصلح غير ادراك

نامه شهید علم الهدی به خواهرش


متن زير نامه شهيد علم الهدي است كه در سال 1356 خطاب به خواهرش نوشته است اما بي ترديد مخاطب اين نامه همه انسان هايي هستند كه علم الهدي و امثال او را دوست دارند :

خواهر عزيز
پس از اهداء سلام و درود، رسيدن به فلاح را برايتان آرزو مي كنم چون در آغاز قدم گذاشتن در سال جديد از شما دور بودم و نتوانستم خود را به اين راضي كنم كه سال نو را آغاز كنيم و در اين لحظات حساس از عمر با شما سخن نگويم ناچار براي اولين بار قلم به دست گرفتم و با شما حرف مي زنم.
ساعتي پيش داشتم مطالعه مي كردم به يك جمله رسيدم در مورد اين جمله زيبا فكر كردم و مناسب ديدم كه نتيجه اين ساعات فكر را كه در آستانه شروع سال جديد بود برايتان بنويسم.
شاندلshandel متفكر بزرگ اروپايي قرن بيستم در مورد چگونگي زندگي انسان در قرن بيستم مي گويد:
" انسان اين عصر زندگي را وقف تهيه وسايل زندگي مي كند "
ما زندگي را در رنج مي گذرانيم تا راحتي و آسايش ايجاد كنيم تمام عمر مي دويم به اين اميد كه لحظاتي بنشينيم.
تمام عمر زحمت مي كشيم تا استراحت كنيم و البته عمر مي گذرد و راحتي و آسايش و نشستن و آرامش را لمس نمي كنيم و نمي يابيم زيرا مرتباً از طريق اجتماع به ما نيازهاي جديد تلقين مي شود. نيازهاي كاذب و مصنوعي كه دائماً در آدم بوجود مي آورند بوسيله تبليغات است. تلويزيون را روشن مي كنيد بعد از دو ساعت خاموش مي كنيد به خودتان نگاه مي كنيد مي بينيد هفت هشت احتياج خريد تازه بوجود آمده كه قبلاً لازم نداشتيد قبلاً مثلاً با خاكستر ديگ را مي شستيد امروز حتماً بايد پودر… بخريد. بوردا مي خريد، زن روز مي خريد نگاه مي كنيد در فكر تهيه لباس ها و مدل هاي آن مي افتيد.
استعمار فرهنگي و فرهنگ زدائي از طريق تقليد، تشبه، رقابت مصرف هاي مصنوعي و سمبليك و جلب توجه است و اين جاست كه به سخن عميق محمد(ص) كه «من يتشبه بقوم فهو منه» واقف مي شويم كه در آن از كلمه شبيه استفاده شده اگر زندگي مان مثل اروپايي ها شد اگر وضع لباسمان مثل مدل هاي ارائه داده شده زن روز و بوردا و خانم… شد، خود نيز از نظر خصوصيات انساني و درك و انتخاب راه زندگي به سوي او شدن ميل كرده ايم.
يكنواختي و قالبي شدن انسان ها در جوامع گوناگون و مخصوصاً در ملت ما كه مرتباً بوسيله برنامه هاي فرهنگي مان در سطح وسيعي از طرف مسئولان امر پياده مي شود همه در قالب هاي ماشينيسم بخاطر بالا بردن مصرف جهاني مخصوصاً جهان سوم كه دنياي صنعتي به ما تحميل مي كند. غارت اصالت ها، منابع معنوي و از بين رفتن خصوصيات زندگي شرقي و يا اسلامي كه عبارت از مصرف هر چه كمتر و توليد هر چه بيشتر بوسيله عوامل آموزشي دگرگون مي شود. چرا كه اروپاي صنعتي مي بايست براي توليدات اضافي خود مصرف كننده پيدا كند. و چه كند كه بتواند كالاي مصرفي بدهد و مواد توليدي بگيرد و منت هم بگذارد و خود را هم بالاتر و متمدن قلمداد كند واگر هم سواري خواست خر خوبي تربيت كرده باشد و… .
ابتدا با استعمار فرهنگي كار خود را آغاز مي كند و سپس از يك خصيصه پاك و اصيل خدايي كه به رسم امانت به انسان داده شده استفاده مي كند و آن تنوع كه شكلي از تكامل است.
مي بينيم(همراه با درد)كه تمام فلسفه ها و مذهب ها و ايده آل ها و عشق ها و خواست ها و … خلاصه شده در اين: اصالت مال زندگي مادي است بنابراين وقتي زندگي مادي اصالت دارد هدف رفاه است پس براي چه بايد كار كرد؟ براي ساختن وسايل آسايش.
به نظر شما آيا انسان امروز بيشتر آسايش دارد يا انسان ديروز؟
پس همه نيروهايمان صرف فدا كردن آسايش زندگي، براي تهيه وسايل آسايش زندگي مي شود.
داستان شازده كوچولو را خوانده ايد؟
آيا قرباني شدن آسايش زندگي، براي چه؟ براي تكامل؟ براي تعالي؟ براي رفتن به حقيقت؟
براي رسيدن به ايده آلهاي مقدس انساني؟ براي تقرب و نزديكي به بهترين دوست و يار او(الله)و نه براي بدست آوردن وسايل آسايش زندگي. زيستن براي مصرف، مصرف براي زيستن. يك دور باطل، دور حماقت كار- استراحت- خوردن- خوابيدن همين و بس!!!
بهتر است كمي فكر كنيم ملاك ما براي شناختن افراد چيست؟ مثال مي زنم، آيا وقتي مثلاً به خواستگاري مي رويد چه مي پرسيد؟ مي پرسيد كه آيا شما آدم باهوشي هستيد؟ با شهامت هستيد؟ چه مقدار در تاريخ و اقتصاد و جامعه شناسي و انسان شناسي و تفسير و فهم سخنان ائمه مطالعه داريد؟ معلوماتتان چقدر است؟ و… هرگز!
درست همانگونه مي انديشيم و همانگونه انتخاب مي كنيم كه فرهنگ مادي بورژوازي غرب بما تحميل كرده و معيار ارزش هامان بسته بندي شده از غرب مي آيد، اما خود نمي دانيم و نمي فهميم و خيال مي كنيم كه انديشه و فكرمان اسلامي است در صورتي كه انديشه اي كه قرآن به ما مي خواهد بدهد درست عكس آنست و با آن در تضاد كامل است و اصلاً انديشه تربيتي قرآن براي از بين بردن چنين ارزش ها و معيارها و طرز تفكرها و برداشت ها و چنين شناختي است نسبت به زندگي، حيات، وسايل مادي، نيازها، آرزوها، خواستها، ايده آلها و… .
و ما تمام تلاشمان و ناراحتي هامان و رنج ها و حتي نوع احساس هامان در اينست كه بهتر زندگي كنيم به جاي انديشيدن به اينكه چگونه بايد زندگي كنيم و چرا؟ زندگي يعني چه؟ تلاش براي چه؟ اصلا چرا زندگي كنيم؟ و به اينها توجه نداريم، چرا كه نتوانستيم خود را از لجن فرهنگ بورژوازي نجات دهيم از لجن مصرف بدون توليد، از لجن زندگي خلاصه شده در ماديات و تمام نيروهاي خلاق و نبوغ هاي سرشار را در وسيله خلاصه كردن، درست مثل كسي كه پله اي گذاشته تا خود را به پشت بام برساند اما همين كه پا روي پلكان اول گذاشت آنقدر راجع به خود پله فكر كند، سوراخ سمبه هاي آن، رنگ آن و… كه لحظه اي خواهد رسيد و مرگ گريبان او را فرا گرفت و هنوز در فكر اينست كه پله چوبي راتبديل به فلزي يا فلزي را تبديل به كائوچو يا طلا و يا … كند و در نتيجه عمر تمام مي شود و خود را به پشت بام نرسانده.
خواهش مي كنم اين جمله را با دقت بخوان و فكر كن تا عظمت آن را درك كني «الناس نيام اذا ماتوا انتهبوا»(مردم خوابند وقتي كه مردن متنبه مي شوند، بيدار مي شوند)كه حدس مي زنم اين جمله زيبا از فاطمه(س)آن الگوي نمونه شاهد اسوه در همه زمان ها براي همه نسل ها و همه دختران و مادران تاريخ، آن چهره زنده كه جز از وقايع مرگ او از تاريخ زندگيش چيزي نمي دانيم و او كه بايد در لحظه هاي زندگي در تصميم ها در انتخاب ها در جلو چشمانمان باشد تا بياموزيم كه چگونه زندگي كنيم و چگونه بميريم نتايجي كه من از اين جمله گرفته ام به شما ارائه مي دهم چه بسا كه شما فكر كنيد و به نتايج عميق تري دست يابيد.
مردم خوابند؛

1- خواب معمولا در شب است و از خصوصيات شب تاريكي و سياهي و ظلمات است.

2- كسي كه خواب است از وقايعي كه در اطرافش اتفاق مي افتد بي خبر است.

3- كسي كه خواب است از خود نيز بي خبر ست.

4- اگر دشمن داشته باشد بسادگي مي تواند او را از بين ببرد يا در دام بيندازد.

5- هنگاميكه خورشيد كه مظهر نور است و روشنايي طلوع كرد انسان از خواب بيدار مي شود.

6- كلمه ناس بكار رفته به معناي توده مردم.

7- چه كسي متنبه مي شود، بيزار مي شود، پشيمان مي شود بعد از آن كه بيدار شد؟

كسي كه مي فهمد استعدادها و نيروهاي بسيار در وجود داشته، سرمايه هاي عظيمي خدا به او عطا كرده و آنها را راكد در عالم خواب و ناآگاهي قرار داده، همانند آب راكدي كه مي گندد و بوي بد مي دهد و در ثاني كار از كار گذشته و مرگ فرا رسيده و راه بازگشتي نيست.
هدف او(الله) از آفرينش انسان تكامل بسوي اوست و سرمايه هاي مادي را در اختيار انسان گذارده تا در خدمت آن هدف بكار بريم، اما… چگونه بدست خود استعدادها و نبوغهايمان را دفن مي كنيم و در گورستان فراموشي رها مي كنيم و به قول قرآن زندگي مان كافرانه مي شود.

زين للذين كفروا الحيوه الدنيا و يسخرون من الذين آمنوا و الذين اتقوا فوقهم يوم القيامه

كساني كه كفر ورزيدند و حيات دنيا براي آنان زينت داده شده و ايمان آورندگان را مسخره مي كنند ولي كسانيكه تقوي پيشه كردند روز قيامت و حيات اخروي برايشان بسيار برتر و مهمتر است.
در آيه 14 سوره آل عمران مراجعه كنيد و دريابيد كه در اين آيه نقش زن در تعيين جهت فكري و مسير زندگي مرد و اجتماع چگونه مطرح شده الدنيا مزرعه الاخره
آيه 12 يونس، هر چه كه نداشتيم از خدا مي خواهيم و هنگاميكه خدا آنرا به ما داد او را فراموش مي كنيم پس جزو مسرفين هستيم.
زيرا آنچه را از نعمت ها كه خدا بما داده تا در راه رسيدن به او بكار بريم و اگر به كار نگرفتيم مسرفيم.

كذلك زين للمسرفين ما كانوا يعملون- ان الله لايحب القوم المسرفين آيه 31 اعراف

اين آيه بسيار عميق و زيبا و رسا است خطاب به بني اسرائيل(همان قومي كه پيامبر ما را به آنها تشبيه مي كند) متاع و زينت دنيا را حرام نكرديم بر مردم بلكه اينها وسيله است براي مردم با ايمان و اينها فقط در دنياست و البته در آخرت بهتر از اين ها را به مردم با ايمان خواهيم داد.

منتظر پاسخ شما به سخن من
برادرتان از مشهد- حسين

موضوع قفل شده است