از همه لحاظ بریده ام لطفا راهنمایی کنید.(تاثیر منفی ارتباط‌ اینترنتی)

تب‌های اولیه

84 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
از همه لحاظ بریده ام لطفا راهنمایی کنید.(تاثیر منفی ارتباط‌ اینترنتی)

من یکسال پیش از طریق یه سایت اینترنتی با یه اقای اشنا شدم ایشون 33ساله و من 23 ساله بودم و ایشون کارمند بانک هستند اول ارتباطمون تلفنی بود و بعد هم همدیگه رو از نزدیک دیدم اون اقا از اول بدون این که شناخت زیادی از من داشته باشه یا من رو دیده باشه به من ابراز علاقه می کرد واصرار به تماس تلفنی داشت من هم اول قبول نمی کردم چون اهل این دوستی ها نبودم اما بعدا به نوعی کوتاه اومدم


خلاصه از اولی که با هم اشنا شدیم به من گفتن یه بیماری خونی دارند که نمی تونن تا تکلیف اون بیماری روشن نشده به من پیشنهاد ازدواج بدن و از این حرف ها در مورد بیماریشون هم که خلاصه وار بگم اول گفتن سرطان ریه بعدا سرطان خون دراخر هم لنفوم که البته بر اساس تشخیص پزشکان چون من از اول بهشون گفته بودم قصد دوستی با کسی ندارم و اگه از من خوششون اومده باید با خانواده ام مطرح کنم ایشون هر بار مریضیشون رو بهانه می کردند
چون من و ایشون از دو شهر مختلف هستیم نتونستم اونجور که باید در مورد صحت حرف هاش تحقیق کنم بعد از دیدار اول و دوم چون ظاهر ورفتار ایشون اصلا شبیه یه بیمار سرطانی نبود من کم کم شک کردم شروع به تحقیق و پرسجو کردم متوجه شدم بسیاری از حرفهاشون و از جمله بیماریشون دروغ بوده حالا چرا نمی دونم ؟؟؟ من از اول هم بهش گفتم اگر به هر دلیلی نمی خواد با من ازدواج کنه خیلی رک و راست بگه تا تکلیف هر دومون مشخص بشه اما ایشون از یک طرف می گفتن عاشق من هستن و بدون من دق می کنن از یک طرف هم چنین دروغ های و بسیاری از مسائل دیگه که من حدس می زنم دروغ بوده باشه گفتند

وقتی هم بهشون گفتن به هیچ وجه زیر بار دروغ گویی نرفتن و تازه طلبکار هم شدن خلاصه من ارتباط ام رو یه طرفه قطع کردم و دیگه به تماس هاشون جوابی ندادم حالا چیزی که من رو خیلی ناراحت کرده یکسال عمر از دست رفته و ابروی بر باد رفتمه ایشون علی رغم مخالفت من به محل کار من زنگ می زدن ومن به خاطر نگاه اطرافیان مجبور شدم دوبار محل کارم رو عوض کنم حالا وابستگی عاطفه ای که به این شخص داشتم و دروغ ها و بدی های که بدون هیچ دلیل از ایشون دیدم بهم بیشترین ضربه رو زده به شدت افسرده شدم و دیگه تمایلی به سر کار رفتن و فعالیت ندارم و با زور خودم رو سر پا نگه داشتم همه زندگیم شده یه چرا ؟؟ چرا با من بازی کرد؟؟ چرا یکسال با دروغ هاش من رو شکنجه روحی و روانی داد واقعا چرا ؟؟؟


من میدونم اشتباه کردم اما بیش از اشتباهم تاوان پس دادم الانم دائم دعا می کنم و قران می خونم اما گاهی اوقات جوری به هم فشار روحی میاد که خارج از توانمه هر کاری می کنم نمی تونم با این مسئله کنار بیام:Ghamgin:


شما بگید چه کار کنم تا با این مسئله کنار بیام و به زندگی عادیم برگردم...

ممنون:Sham:

بنویسم مدیر سایت پاکش میکنه ولی مینویسم .

قانون چهارم انیشتن میگه :
عشق در درون انسانها از بین نمیره بلکه از انسانی به انسان دیگر منتقل میشود .

دنبال یکی دیگه باش .

ستوده تنها;200820 نوشت:
شما بگید چه کار کنم تا با این مسئله کنار بیام و به زندگی عادیم برگردم...

شاید این گفته مفید باشه که بهترین راه پیش روی شما خودسازی هست که باید مرحله به مرحله برید جلو . از یک دکتر روانپزشک ( نه روانشناس ) کمک بگیرید . روانپزشک هارا جدی بگیرید با تجویز داروهاشون میتونن یک زندگی جدید و بهتر از گذشته برای شما به ارمغان بیارن البته تاکید من بر این هست که عجله نکنید و یک دکتر خوبی انتخاب کنید چون وقتی میرید پیشش باید اولین قدم یعنی باور کردن دکتر را برداشته باشید تا دارو ها به خوبی اثر کنه نه اینکه شک داشته باشید حالا این دارویی که بهتون داده خوب هست یا نه . وقتی جسمتون از نظر فیزیکی احیا شد مرحله بعدی میتونه ارتباط با افراد روحانی و مذهبی باشه که حکم روانشناس را ایفا میکنن .
نگران نباشید و بدونید که این اتفاق بخشی از زندگی شما بوده که میتونست بد تر از این باشه و خدا شما را تنها نزاشته . زمان همه چیز را حل میکنه .
اگر این گفته من ساز مخالف با کسی تلقی نشه تکرار میکنم که اول خودتون را بسازید چون الان احساستون تصمیم میگیره و ممکنه راهی را انتخاب کنید که مناسب نباشه و حتی این بار شما به دیگری آسیب برسونید .

خیلی از چرا ها را فراموش کنید و کمی صبر کنید تا کارشناسای خوب این انجمن راهنمایتون کنن .

ستوده تنها;200820 نوشت:
وقتی هم بهشون گفتن به هیچ وجه زیر بار دروغ گویی نرفتن و تازه طلبکار هم شدن خلاصه من ارتباط ام رو یه طرفه قطع کردم و دیگه به تماس هاشون جوابی ندادم حالا چیزی که من رو خیلی ناراحت کرده یکسال عمر از دست رفته و ابروی بر باد رفتمه ایشون علی رغم مخالفت من به محل کار من زنگ می زدن ومن به خاطر نگاه اطرافیان مجبور شدم دوبار محل کارم رو عوض کنم حالا وابستگی عاطفه ای که به این شخص داشتم و دروغ ها و بدی های که بدون هیچ دلیل از ایشون دیدم بهم بیشترین ضربه رو زده به شدت افسرده شدم و دیگه تمایلی به سر کار رفتن و فعالیت ندارم و با زور خودم رو سر پا نگه داشتم همه زندگیم شده یه چرا ؟؟ چرا با من بازی کرد؟؟ چرا یکسال با دروغ هاش من رو شکنجه روحی و روانی داد واقعا چرا ؟؟؟

با سلام
خواهر من شما با یک آدم روانی و شیاد روبرو هستید، به هیچ عنوان بهش اعتماد نکنید و فراموشش کنید. به نظر من موضوع رو به برادرتون یا یک مردی که باهاش صمیمی هستید(البته باید بگید که برادرتونه) بگید تا وقتی اون زنگ زد گوشی رو جواب بده و مودبانه ازش بخواد که دست از سر شما برداره. وانمود کنید که تنها نیستید و بقیه هم از موضوع خبر دارن.
امیدوارم خدا این آدمای دروغگو رو که با زندگی مردم بازی میکنن، همین امشب، نه همین ساعت، نه همین لحظه از وسط دو نصف کنه.

سلام دوست عزیز
اولاً اینکه با احترام به تمام مشاورا و رواشناسا وروانپزشکای محترم اسک دینی و...بهترین مشاور خداست وهیچ کس بهتر از اونیست پس خودم به شخصه به مشاور جماعت اعتقاد ندارم چون میدونم وتجربه ی مشورت هم داشتم فهمیدم همشون حرفای تکراری میزنن که خودم هم میدونم ولی مونده بودم تو حل مشکلم و من باید رابطه مو با خدا قوی کنم وبه تعبیری باید مشکلمو با خودم حل کنم وفقط باید با خدا حرف بزنم،البته ناگفته نماند خدایی با یکیشون حرف زدم خوب بودن.
دارو،مارو هم استفاده نکنید به نظرم چون اصلاً اعتمادی به این مواد شیمیایی نیست.دوای همه ی دردهامون خداست.
اگرم بخواین به یه مشاور رجوع کنید حتماًکسی باشه که مشاوره معنوی هم بده مثل تو مایه ی خانم نیلچی زاده،جناب دکتر میثاق،آقای شهاب مرادی .
باعرض پوزش از مشاوران عزیز سایت این اشخاص رو گفتم چون شناختی از مشاوران اسک دین ندارم.
میدونم سخته امُّا اون آقا رو هیچ حساب کن،اصلاَشتر دیدی ندیدی.فکرکن دور ازجون یه بیماری بود که خوب شد وتموم شد.
ولی یه چی هم آخر بگم صحبت با مشاورا برا تخلیه ی رو حی وسبک شدن تاحدودی خوبه.
شدم مثل متحجرا:khandeh!:.

«الیس الله بکافٍ عَبدَهُ»آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟

راستی شمارتون رو هم عوض کنید که دیگه نتونه باهاتون تماس بگیره.
هیچوقت به حرف همچین آدمای مزخرفی اعتماد نکنید هرچقدر هم قسم بخورن بدونید دروغ میگن.همون اول هم اگه حس کردید درصورت ادامه ی مکالمه باطرف ممکنه بهش احساس پیدا کنید دیگه باهاش حرف نزنید هر چند با پسر جماعت توی چت حرف نزنید بهتره چون بعضی وقتا اول متنفرید ولی کم کم عاشق میشید.

سلام:Gol:

ایام به کام و عید باستانی تون مبارک:ask1:

محسن ایلخانی;200822 نوشت:
قانون چهارم انیشتن میگه : عشق در درون انسانها از بین نمیره بلکه از انسانی به انسان دیگر منتقل میشود .

بنده خدا انشتین! الان رو ویبرس تو قبر!!!!

سرکار ستوده (تنهاشو نمیگم چون هیچ کس تنها نیست!) به اسک دین خیلی خوش آمدید

تاپیکتون به اطلاع کارشناسان سبز و آبی رسیده انشالله در اسرع وقت پاسخگو اند

فقط به عنوان کوچکتر این جمع یه برداشتی داشتم ببینید درسته یا نه

ستوده تنها;200820 نوشت:
خلاصه از اولی که با هم اشنا شدیم به من گفتن یه بیماری خونی دارند که نمی تونن تا تکلیف اون بیماری روشن نشده به من پیشنهاد ازدواج بدن و از این حرف ها در مورد بیماریشون هم که خلاصه وار بگم اول گفتن سرطان ریه بعدا سرطان خون دراخر هم لنفوم که البته بر اساس تشخیص پزشکان چون من از اول بهشون گفته بودم قصد دوستی با کسی ندارم و اگه از من خوششون اومده باید با خانواده ام مطرح کنم ایشون هر بار مریضیشون رو بهانه می کردند

اگه میگفتن سالمم و ازدواج نمیکنم که شما قبول نمیکردید باهاشون بمونید

چی از این بهتر که یه دختر پاک و خوب وخانم رو به امید ازدواج برا خودت نگه داری؟!

احتمالا خودتونم به این نتیجه رسیدید که اصلا قصد ازدواج نداشتن

ستوده تنها;200820 نوشت:
حالا وابستگی عاطفه ای که به این شخص داشتم و دروغ ها و بدی های که بدون هیچ دلیل از ایشون دیدم بهم بیشترین ضربه رو زده به شدت افسرده شدم و دیگه تمایلی به سر کار رفتن و فعالیت ندارم و با زور خودم رو سر پا نگه داشتم همه زندگیم شده یه چرا ؟؟ چرا با من بازی کرد؟؟ چرا یکسال با دروغ هاش من رو شکنجه روحی و روانی داد واقعا چرا ؟؟؟

اون داره زندگیشو به راحتی ادامه میده شما چرا خودتو اذیت میکنی

اون با وجدان کشته شدش راحته شما که گناهی نداری چرا زندگیتو تلخ میکنه

شما یه تجربه تلخ در یک سال داشتی چرا بقیه روز ها و ماه هاتو داری خراب میکنی؟

ارزششو داره که افسرده شی؟

گذر زمان همه چی رو حل میکنه اما شما خودت هم باید به زمان کمک کنی

خودتو سرگرم کن آینده ی روشن تو تصور کن و سعی کن به ایده عال هات برسی

بهترین کار و داری میکنی قرآن و دعا(با توجه به معانی) خیلی میتونه کمکت کنه

فعالیت های اجتماعیتو از سر بگیر

کتاب بخون ، ورزش یادت نره

انشالله که به زودی به روال عادی زندگیت بر میگردی

علی یارتان:Gol:

سلام !

نقل قول:
احتمالا خودتونم به این نتیجه رسیدید که اصلا قصد ازدواج نداشتن
بله حرفتون درسته ولی تو این حالت ها خیلی چیزها رو میبینن آدما ولی چشماشون کورن . فقط اون چیزهایی رو میبینه که دلش میخواد .

نقل قول:
گذر زمان همه چی رو حل میکنه اما شما خودت هم باید به زمان کمک کنی
فکر نمیکنم . زمان برای ایشون قفل شده . نمیتونن از سرشون بیرون کنن . نشی مثله حافظ تا آخر عمرت بشینی و بگی ( شاخه نباتم ) تنها راهش اینه که تند تر یکی دیگه رو پیدا کنی .

نقل قول:
ورزش یادت نره
فوق العاده پیشنهاد عالی هست .

سرکار پونه متنتون واقعا عالی بود .

فقط یه چیز دیگه : تو این قضیه یه درس بگیر . نباید دوستی ها 3 ماه بیشتر طول بکشه . تو این 3 ماهه طرف میتونه کاملا تو رو بشناسه . تو این مدت نباید تو چشمای طرف نگاه کنی ( میدونی چرا میگم ) نباید باهاش درد دل کنی (هیچی نباید بهش بگی) . نباید با طرف بگی و بخندی . نباید باهاش خاطره داشته باشی .

یه چیزه دیگه : احساس نمیکنی مغزت باز تر شده . احساس نمیکنی پخته تر شدی . احساس نمیکنی عمق فکر کردنت بیشتر شده .
اینا هم خودش یه جور نعمتن . قدرشون رو بدون ...

آقای ایلخانی ببخشید یه چیز میفرمایید: «تنها راهش اینه که تند تر یکی دیگه رو پیدا کنی»!!!!!
فکرنمی کنید همچنین چیزی اونقدرا ممکن نیست اونم توی کشور ما.
مگه پسرای ما شدن مثل پیامبر(ص)که دختر پیداشون کنه؟؟!!!!

نقل قول:
آقای ایلخانی ببخشید یه چیز میفرمایید: «تنها راهش اینه که تند تر یکی دیگه رو پیدا کنی»!!!!!
فکرنمی کنید همچنین چیزی اونقدرا ممکن نیست اونم توی کشور ما.
مگه پسرای ما شدن مثل پیامبر(ص)که دختر پیداشون کنه؟؟!!!!
سلام جناب مجنون رضا . وقتی 2 نفر عاشق میشن و به هم فکر میکنن یه هورمون هایی تو بدن هر کدومشون ترشح میشه ... مخصوصا اگر زمانش زیاد باشه . بعدش اگر به هر علتی این دو از هم جدا شن این هورمون ها قطع میشه و اونی که تو عشقش صادق بوده مثله یه آدم معتاد میشه که در به در دنبال مواد میگرده ...

محسن ایلخانی;200877 نوشت:
یه چیزه دیگه : احساس نمیکنی مغزت باز تر شده . احساس نمیکنی پخته تر شدی . احساس نمیکنی عمق فکر کردنت بیشتر شده . اینا هم خودش یه جور نعمتن . قدرشون رو بدون ...

سلام و عرض احترام
چی دادیم و چی گرفتیم جناب ؟؟؟!!!!
عمق فکر کردن به قیمت چی؟؟!!!!

ستوده جان سلام
به اسک دین خوش اومدید
حرفای گفتنی رو پونه جان گفتن .
دوست عزیز آدم به امید زنده است . شما فکر میکنید فقط خودتون توی زندگیتون اشتباه کردید . نه اصلا اینطور نیست هر کدوم از ما اشتباهاتی داشتیم که الان پشیمونیم ( البته با عرض معذرت از بقیه بزرگواران خودم و امثال خودم رو عرض میکنم ) حالا هی بشینیم وغصه کارای کرده رو بخوریم و بهشون فکر کنیم چه سودی داره . بله نباید اشتباهات رو فراموش کنیم ولی به این معنی که از اونها عبرت بگیریم برای آینده . توبه خیلی راه گشاست . شما الان توی بهترین موقعیت برای توبه قرار دارید . پس از فرصت استفاده کنید که الله یحبّ التّوّابین
گاهی اوقات این جور اشتباهات باعث میشه آدم هوشیار بشه و مسیر درست رو پیدا کنه .
پس غصه نخور پسته بخور:ok:

یه داستان کوتاه اینجا گذاشتم شاید بتونه بهت انگیزه بده.
خودم که از این داستان خیلی بهره بردم.
الاغ و امید

در ضمن منتظر پاسخ کارشناسان بمون که بهتر کمکتون میکنن .

یا علی:Gol:

مجنون الرضا;200862 نوشت:
سلام دوست عزیز
اولاً اینکه با احترام به تمام مشاورا و رواشناسا وروانپزشکای محترم اسک دینی و...بهترین مشاور خداست وهیچ کس بهتر از اونیست

مجنون الرضای عزیز سلام
قطعا همینطوره
مجنون الرضا;200862 نوشت:
خودم به شخصه به مشاور جماعت اعتقاد ندارم چون میدونم وتجربه ی مشورت هم داشتم فهمیدم همشون حرفای تکراری میزنن که خودم هم میدونم ولی مونده بودم تو حل مشکلم و من باید رابطه مو با خدا قوی کنم وبه تعبیری باید مشکلمو با خودم حل کنم وفقط باید با خدا حرف بزنم،البته ناگفته نماند خدایی با یکیشون حرف زدم خوب بودن.

ولی اصلا با این نظرتون موافق نیستم
درسته که بعضی از مشاورا کارا رو خرابتر از اونی که هست میکنن . ولی این دلیل نمیشه که همشون اینطور باشن . منم قبول دارم که حل تموم مشکلات دست خداست اما وقتی کسی اینقدر پریشون میشه میتونه با یه مشاوره خوب راه درستشو پیدا کنه و درست تصمیم بگیره .
مجنون الرضا;200862 نوشت:
دارو،مارو هم استفاده نکنید به نظرم چون اصلاً اعتمادی به این مواد شیمیایی نیست.دوای همه ی دردهامون خداست.

حالا کی گفته این بنده خدا به دارو درمانی نیاز داره .

ستوده جان اول با جناب حامی صحبت کن اگر نیاز به روان پزشک و دارو و اینجور حرفا داشته باشی خودشون بهتون میگن .

نقل قول:

دارو،مارو هم استفاده نکنید به نظرم چون اصلاً اعتمادی به این مواد شیمیایی نیست.دوای همه ی دردهامون خداست.

فکر میکنی طرف من وقتی گذاشت رفت چند صد دفعه آیت الکرسی رو خوندم . فکر میکنی چند صد دفعه خدا رو با اسم اعظمش صدا کردم ( آیات انتهای سوره حشر ) چند صد دفعه لاحول ولاقوه الا بالله گفتم . چند صد دفعه دعای معراج رو خوندم . چند صد دفعه سوره قل هوالله رو خوندم ( توش اسم اعظم هست ) چند صد دفعه نماز قفیله خوندم .

ببخشید . ولی فکر میکنم درک درستی از حرفای این دختر خانوم نداری .

محسن ایلخانی;200901 نوشت:
فکر میکنم درک درستی از حرفای این دختر خانوم نداری .

جناب ایلخانی سلام
درسته که شما هم شرایط مشابه سرکار ستوده رو تجربه کردید .
ولی باید عرض کنم که شما نمیتونید بهتر از ما خانما ایشونو درک کنید . چون شما یک آقا هستید . تواناییها و نیاز های روحی و روانی خانمها و آقاییون کاملا متفاوته . شاید دنبال کس دیگه ای گشتن برای شما ( بعد از این درمانها ) کمی راحت باشه ولی برای یه دختر اینطور نیست .
اصلا بخاطر همین تفاوت هاست که دختر بدون اذن پدر نمتونه ازدواج کنه .
البته این حرف به این معنی نیست که ایشون نتونه از اون فرد دل بکنه . کار نشد نداره .
ولی روش کمی فرق میکنه و باید متناسب با روحیات و نیازهای ایشون باشه .
قطعا یاد خدا میتونه خیلی کمکش کنه چرا که
الا بذکر الله تطمئنّ القلوب

نقل قول:
جناب ایلخانی سلام
درسته که شما هم شرایط مشابه سرکار ستوده رو تجربه کردید .
ولی باید عرض کنم که شما نمیتونید بهتر از ما خانما ایشونو درک کنید . چون شما یک آقا هستید . تواناییها و نیاز های روحی و روانی خانمها و آقاییون کاملا متفاوته . شاید دنبال کس دیگه ای گشتن برای شما ( بعد از این درمانها ) کمی راحت باشه ولی برای یه دختر اینطور نیست .
اصلا بخاطر همین تفاوت هاست که دختر بدون اذن پدر نمتونه ازدواج کنه .
البته این حرف به این معنی نیست که ایشون نتونه از اون فرد دل بکنه . کار نشد نداره .
ولی روش کمی فرق میکنه و باید متناسب با روحیات و نیازهای ایشون باشه .
قطعا یاد خدا میتونه خیلی کمکش کنه چرا که
الا بذکر الله تطمئنّ القلوب

باشه شما خودتون از ایشون بخواین هر موقع مشکلشون حل شد بیان اینجا و اعتراف کنن چجوری مشکلشون حل شد .

اینو ازشون بخواین !!!! ولی یه قول هم بدین ... که مکتوب بشه . که مکتوب بشه . که مکتوب بشه . و مستند . حالا نتیجه هر چی که بود .

بنام خدا.
سلام.
هر اشتباه توفیق توبه هم خواهد داشت ان شالله.اگر توفیق توبه دارید.
برگردید پیش خدا.
روان شناس و دکتر و ...همش بهانه است.
تا اون بالایی نخواد دلت آروم نمیشه.
پس فقط از خودش بخواه.
بنده جائزالخطا هم این بلا بر سرمان آمد و اما نمردیم!!!از خدا بخواه زود گذر میکند...فقط نفرین نکن که میگیره.
موفق و سربلند باشید در پناه حق:Gol::Gol::Gol::Gol:

صبا313;200906 نوشت:
جناب ایلخانی سلام
درسته که شما هم شرایط مشابه سرکار ستوده رو تجربه کردید .
ولی باید عرض کنم که شما نمیتونید بهتر از ما خانما ایشونو درک کنید . چون شما یک آقا هستید . تواناییها و نیاز های روحی و روانی خانمها و آقاییون کاملا متفاوته . شاید دنبال کس دیگه ای گشتن برای شما ( بعد از این درمانها ) کمی راحت باشه ولی برای یه دختر اینطور نیست .
اصلا بخاطر همین تفاوت هاست که دختر بدون اذن پدر نمتونه ازدواج کنه .
البته این حرف به این معنی نیست که ایشون نتونه از اون فرد دل بکنه . کار نشد نداره .
ولی روش کمی فرق میکنه و باید متناسب با روحیات و نیازهای ایشون باشه .
قطعا یاد خدا میتونه خیلی کمکش کنه چرا که
الا بذکر الله تطمئنّ القلوب

من با حرف ایشون خیلی موافقم من دختری نبودم که با ده تا پسر دوست بوده باشم برام خیلی خیلی سخته بخوام برم سراغ یکی دیگه من کلا به حدی نسبت به اقایون بدبین شدم که دیگه بعید میدونم بتونم به کس دیگه ای اعتماد کنم و حتی میدونم در اینده شاید نتونم هیچ وقت ازدواج کنم

کلا از لحاظ روحی به حدی بهم ریخته ام که گاهی وقت ها احساس می کنم فقط با مرگه که از این زندگی راحت میشم

نقل قول:
بنام خدا.
سلام.
هر اشتباه توفیق توبه هم خواهد داشت ان شالله.اگر توفیق توبه دارید.
برگردید پیش خدا.
روان شناس و دکتر و ...همش بهانه است.
تا اون بالایی نخواد دلت آروم نمیشه.
پس فقط از خودش بخواه.
بنده جائزالخطا هم این بلا بر سرمان آمد و اما نمردیم!!!از خدا بخواه زود گذر میکند...فقط نفرین نکن که میگیره.
موفق و سربلند باشید در پناه حق:gol::gol::gol::gol:
یک سال باهاش بودی !!! و الان فراموشش کردی !!!
سرکار ستوده این قضیه روانشناس میخواد . الان نمیتونی درست تصمیم بگیری .

عــــلی;200910 نوشت:
بنام خدا.
سلام.
هر اشتباه توفیق توبه هم خواهد داشت ان شالله.اگر توفیق توبه دارید.
برگردید پیش خدا.
روان شناس و دکتر و ...همش بهانه است.
تا اون بالایی نخواد دلت آروم نمیشه.
پس فقط از خودش بخواه.
بنده جائزالخطا هم این بلا بر سرمان آمد و اما نمردیم!!!از خدا بخواه زود گذر میکند...فقط نفرین نکن که میگیره.
موفق و سربلند باشید در پناه حق:Gol::Gol::Gol::Gol:


منظورتون چیه یعنی اون شخص رو نفرین کنم می گیره ؟؟؟!! اگر اینجور باشه که خیلی عالی میشه باید بهتون بگم فقط زمانی اروم میشم که به چشم خودم ببینم تقاص پس داده

حتی اگر خوشبخت ترین ادم روی زمین هم بشم محاله ازش بگذرم محاله:Ghamgin:

سرکار ستوده میفهمم چی میگید .

بزارید یکم بهتون بگم . آدم هایی که اینجوری افسرده میشن یکی از علت هاش اینه که کنترل ندارن . باید قدرت کنترلت رو ببری بالا . به یه مشکل برخورد میکنی تندی نا امید نشی . مشکلت رو تجزیه اش کنی . قسمت قسمت کنی . برای هر یک از قسمت ها یه فکری بکنی . الان مشکلت بزرگه ولی اگر قسمت قسمت بشه خیلی خیلی کوچیک تره . دکتر من بهم پیشنهاد داد اینو تو خودت نریز . هر کی رو دیدی براش تعریف کن . اینجوری هی خالی میشی . دنبال یه سری راه باش . مشکل رو بزرگ نکن . یه پسر خوب هم کاری نداره پیداش کنی مثلا من :khandeh!: . نه بابا گفتم بخندی .
دنبالش باش . زیاد ناراحت نباش . ورزش حتما حتما حتما بکن . یه قانون هم داریم اسمش استاپ هست .
همون لحظه که داشت یاده اون میومد تو سرت بندازش بیرون . این بهترین راهه . همون لحظه بلند داد بزن بگو STOP

نقل قول:
منظورتون چیه یعنی اون شخص رو نفرین کنم می گیره ؟؟؟!! اگر اینجور باشه که خیلی عالی میشه باید بهتون بگم فقط زمانی اروم میشم که به چشم خودم ببینم تقاص پس داده

حتی اگر خوشبخت ترین ادم روی زمین هم بشم محاله ازش بگذرم محاله:ghamgin:

خنک نمیشی . اصلا اونو آتیشش بزنن . عمر رفته تو برمیگرده؟ اصلا دلت میاد نفرینش کنی؟

برای همه تعریفش کن . تو دلت نریز . عاشق خدا باش . ورزش کن . استخر حتما حتما برو . یکم خودخواه باش . امید داشته باش . کارشناسای اینجا هم حرفاشون فوق العاده هست . حرفاشون رو جدی بگیر . از خدا هم بخواه . شب خوش

محسن ایلخانی;200919 نوشت:
خنک نمیشی . اصلا اونو آتیشش بزنن . عمر رفته تو برمیگرده . اصلا دلت میاد نفرینش کنی .

چطور اون دلش اومد با منی که هیچ بدی بهش نکردم یه چنین کاری رو بکنه بهترین خبر عمرم اینه که بفهمم تقاص پس داده همین.../

محسن ایلخانی;200822 نوشت:
دنبال یکی دیگه باش .


یکی دیگههههههههههههههههه؟

این دوستمون متوجه اشتباهش شده و حالا شما داری دوباره راهی رو که اشتباه رفته بهش تجویز میکنی؟
عجبااااا؟
اولا که این دوستی ها از پایه مورد داره
دوما از کجا معلوم که اینم مثل اولی نشه و اوضاع رو خرابتر نکنه،هان؟

من با نظر پونه جان و صبای گلم موافقم
فقط از خدا بخواه
همین و بس!

سلام مجدد
جناب ایلخانی! شاید نتونم صددرصد درکشون کنم ولی تاحدودی چرا درکشون میکنم.
مگه همسر مواد مخدره؟؟؟یعنی چی دنبال یکی دیگه باش؟؟؟
راستی نفرین کردن فکرنکنم جالب باشه واگذارش کن به خدا مطمئناً ببخشیش خدا خودش میدونه چجور به حسابش برسه.
درضمن ستوده جون! اتفاقاً به کسی نگی بهتره این چه فورمولیه که آدم باید اشتباهش رو برا همه تعریف کنه.
خدا ستار العیوبه اونوقت من بیام اشتباهم رو بین بنده ها جار بزنم؟؟!!!
این خودش یه گناه بزگتر از گناهه.
بازم میگم خدا خدا خدا خدا

نقل قول:
یکی دیگههههههههههههههههه؟

این دوستمون متوجه اشتباهش شده و حالا شما داری دوباره راهی رو که اشتباه رفته بهش تجویز میکنی؟
عجبااااا؟
اولا که این دوستی ها از پایه مورد داره
دوما از کجا معلوم که اینم مثل اولی نشه و اوضاع رو خرابتر نکنه،هان؟

من با نظر پونه جان و صبای گلم موافقم
فقط از خدا بخواه
همین و بس!

من تست کردم . 1.5 تو این وضعیت بودم و جواب نگرفتم . اگر هم میگم با یکی دیگه ... اونجوری که شما داری فکر میکنی نه . خیلی کنترل شده . الان ایشون میدونن چجوری باید یه رابطه رو کنترل کنن .

سرکار ستوده اینی که میگم ورزش . استخر . نگی میخواد من از خونه برم بیرون برای این داره میگه . نه !!!

ورزش ... هورمون های بدنت رو درست میکنه
استخر ... همینجور .................................

اینا دارو هستن . باعث میشن بدنت یه جور مواد ترشح کنه که جلوی افسردگی رو میگیره .

محسن ایلخانی;200928 نوشت:
خیلی کنترل شده . الان ایشون میدونن چجوری باید یه رابطه رو کنترل کنن

خیلی میبخشیدا چه کنترلی؟:Moteajeb!:
فکر کنید 1 دختر بره دنبال یه آقا پسری تا اتفاقات بد گذشته رو از ذهنش پاک کنه،خب بعدش چی بگه؟بگه من واسه آشنایی برای ازدواج به شما رو آوردم؟؟؟؟؟؟{در شان 1 خانوم هست؟}
حرف دوستی ام که الحمدلله در میون نیست
دلیلی نداره چون شما این راه رو تست کردید بقیه هم از این راه جواب بگیرن
در ضمن بعد از دومین دوستتون باهاش ازدواج کردی؟اگه نه پس چییییی؟یه مدت دوست بعد بای بای؟ خب اینم که شد روز از نو روزی از نو:Gig:

ستوده تنهای گرامی من نظرم رو گفتم بزارید کارشناسای بزرگوارمون هم بیان و راهنماییتون کنن بعد تصمیم بگیرید
در پناه قشنگترین پناهگاه:Gol:

جناب ایلخانی! خیلی عذر میخوام ولی خدانکنه مشاور بشین.
مگه همه ی زندگی شوهر کردنه؟؟!!!
فکرکنم ارزش دختر خیلی بالاتر ازاین باشه که مدام بین پسرا بگرده[هرچند کنترل شده] تا یه سوژه ی مناسب پیدا کنه.
اصلاً همونطور که گفتم مگه پسرا شدن مثل پیغمبر که لایق باشن دخترا برن طرفشون؟؟؟بخدا نیستن.
میخواین دختر مردم دوباره شکست عشقی بخوره وخرد بشه؟؟!!چیمیمونه ازش دم به دم بخواد شکست بخوره اونم از این نوع؟؟؟

خوب چرا نمیزاری این بنده خدا به فکر دوست پسر نباشه ؟ :Cheshmak:
شما که به این کار دعوتش میکنی گناهشم پای خودته ها . خوب بزار یک مدت تنها باشه . حواست کجاست . بترس از خدا . مثلا مثلا به فرض من اگه کسی به خواهرم بگه برو با یک پسر دوست بشو یا دنبال یک پسر بگرد پدرشو در میارم . حالا این خانوم هم خواهر تو و من هست مگه خوشمون میاد به خواهرمون بگن برو با یک پسر دوست شو تا تنها نباشی ؟

نقل قول:
خوب چرا نمیزاری این بنده خدا به فکر دوست پسر نباشه ؟ :cheshmak:
شما که به این کار دعوتش میکنی گناهشم پای خودته ها . خوب بزار یک مدت تنها باشه . حواست کجاست . بترس از خدا . مثلا مثلا به فرض من اگه کسی به خواهرم بگه برو با یک پسر دوست بشو یا دنبال یک پسر بگرد پدرشو در میارم . حالا این خانوم هم خواهر تو و من هست مگه خوشمون میاد به خواهرمون بگن برو با یک پسر دوست شو تا تنها نباشی ؟
بفرما شد تفریط . ایشون اگر بره تو یه کلاس کامپیوتر ثبت نام کنه . با یک پسر اونجا آشنا بشه. ازش جزوه بگیره جزوه بده . ببینه اشتراک های فکری باهاش داره یا نه جرمه !!! پس این دختر خانوم چی کار کنه !!!
اگر خواهر خودم بود خودم این کار رو میکردم . خودم میبردم و کلاس کامپیوتر ثبت نامش میکردم
غیرت فقط به این نیست که موی خواهرم بیرون نباشه غیرت به اینه که با غمش بسوزم ... مریض شد باهاش مریض بشم

محسن ایلخانی;200942 نوشت:
بفرما شد تفریط . ایشون اگر بره تو یه کلاس کامپیوتر ثبت نام کنه . با یک پسر اونجا آشنا بشه. ازش جزوه بگیره جزوه بده . ببینه اشتراک های فکری باهاش داره یا نه جرمه !!! پس این دختر خانوم چی کار کنه !!!
اگر خواهر خودم بود خودم این کار رو میکردم . خودم میبردم و کلاس کامپیوتر ثبت نامش میکردم
غیرت فقط به این نیست که موی خواهرم بیرون نباشه غیرت به اینه که با غمش بسوزم ... مریض شد باهاش مریض بشم

نه من غلط کنم بگم جرمه . فقط اگه از حد بگذره میشه گناه . حالا بیا هم تو بهش فکر کن هم من . شاید فردا پس فردا نظرمون عوض شد .

راستی یک صلوات هم بفرست واسه سلامتی جفتمون چون من واسه تو فرستادم

محسن ایلخانی;200913 نوشت:
اینا دارو هستن . باعث میشن بدنت یه جور مواد ترشح کنه که جلوی افسردگی رو میگیره .

محسن ایلخانی;200885 نوشت:
سلام جناب مجنون رضا . وقتی 2 نفر عاشق میشن و به هم فکر میکنن یه هورمون هایی تو بدن هر کدومشون ترشح میشه ... مخصوصا اگر زمانش زیاد باشه . بعدش اگر به هر علتی این دو از هم جدا شن این هورمون ها قطع میشه و اونی که تو عشقش صادق بوده مثله یه آدم معتاد میشه که در به در دنبال مواد میگرده ...

با سلام خدمت دوستان عزیز
ماشالله توی یک ساعت چقدر مطلب نوشتید،
این آقا محسن مثل اینکه علوم آزمایشگاهی میخونه، تو اکثر پست هاش از هورمون صحبت میکنه. البته من که از برخی پست هات خیلی استفاده کردم. موفق باشی.
خلاصه همتون خیلی با حالید.

سلام .
اون زمان دکتر من 2 تا کتاب فوق العاده به من معرفی کرد . فکر میکنم بتونی تو اینترنت پیداش کنی !!!
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1) چه کسی پنیر من را برداشته : داستان 2 تا موش هست که یه منبع پنیر دارن و سالیان سال از اون پنیر استفاده میکنن . تا اینکه یه روز این منبع پنیر تموم میشه یکی از این 2 تا موش که باهوش هم بوده ... هی قصه میخوره . هی فکر میکنه . هی تو خودش میره . و هی باخودش میگه این حق من نبود . و موضوع رو پیچیده میکنه .و دنبال راه های غیر منطقی میره .

اون یکی موشه به احساس خودش اطمینان میکنه . از اون جا میزنه بیرون . تو خودش نمیره . حاضر میشه تو دالان های تنگ و تاریک زیر زمین حرکت کنه ولی وای ناسته . دنبال کشف دنیا های جدید باشه و تغییر کنه . ای موشه اتفاقا یکم کودن بوده .

بعد نویسنده این داستان به بیان این میپردازه خیلی از اتفاق های زندگی مثله تموم شدن پنیر هست و بهتره دنبال راه های غیر منطقی نریم .

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
2- یه کتاب دیگه که به من معرفی کرد " از حال بد به حال خوب " بود . و بهم اصرار میکرد که هر کتابی رو نخونم . و میگفت این کتاب دقیقا بر اصول روانشناسی نوشته شده . میتونی خلاصش رو از اینترنت پیدا کنی
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

سلام
از جمله تاپیک هایی که به سرعت برق پست میخورن تاپیک هایی هست که شخصی در اون تقاضای مشاوره برای مشکلاتش رو داشته در حالی که این تاپیک ها تاپیک های حساسی هست که باید از جانب عزیزان کارشناس هدایت بشه چون ممکنه راهکار اشتباه به اون شخص داده بشه پس از همه کاربران محترم خواهشمندیم در این خصوص دقت لازم را بنمایند.با تشکر
:Gol:

مدیر اجرایی;200970 نوشت:
سلام
از جمله تاپیک هایی که به سرعت برق پست میخورن تاپیک هایی هست که شخصی در اون تقاضای مشاوره برای مشکلاتش رو داشته در حالی که این تاپیک ها تاپیک های حساسی هست که باید از جانب عزیزان کارشناس هدایت بشه چون ممکنه راهکار اشتباه به اون شخص داده بشه پس از همه کاربران محترم خواهشمندیم در این خصوص دقت لازم را بنمایند.با تشکر:Gol:

سلام به مدير اجرايي

توجه شما را به اين نكته جلب ميكنم كه توي بيشتر پست ها ذكر شده كه منتظر جواب كارشناساي خوب اين سايت باشيد ( جداي از اين كه هر بار كه صفحه رفرش ميشه پيام سايت مبني بر ايدي هاي آبي نشان داده ميشه ) پس خواهش شما را با يك گل مي پذيريم و ما نيز يك گل براي شما مي فرستيم :Gol: اما از ما نخواهيد كه در تايپيك هاي اين چنيني يا هر نوع ديگر نوشته خودمان را ثبت نكنيم چون بر اين عقيده ام كه اين انجمن بستري مناسب براي افراديست كه از فضاي نا بسامان سايبري به اين انجمن پناه آورده اند و سعي ميكنن وقت خود را بجاي انجمن هاي غير ديني در اين انجمن سپري كنن تا بجز حرف هاي غير كاربردي كه ميزنم از گفتار كارشناساي خوب اين انجمن و دوستان ديگر استفاده كنم .
نكته ديگر اين كه از ما به عنوان مردم كف اجتماع كه به مسائل ديني به هيچ عنوان قابل مقايسه با كارشناساي زحمت كش اين انجمن نيستند توقع نداشته باشيد در تايپيك هاي قراني يا عقيدتي مشاركت كنيم به اين دليل هست كه مي بينيد در اين تايپيك ها كه جنبه مشاوره اي و اجتماعي دارد به سرعت برق ! پست ايجاد ميشود .

من يك گل:Gol: ديگر هم به شما تقديم ميكنم تا دوستي كه فكر كردند لحن دوستان تند هست و گيس گيس كشي ميكنيم متوجه بشوند كه در محيط هاي انجمني هر جور كه فكر كنيد همونجور هم برداشت ميكنيد كه ميتونه خلاف واقع باشه . پس تند بودن نوشته ها ( برداشت شما ) چيزي نيست جز يك محيط دوستانه كه تنها اختلاف نظر وجود دارد كه اين نيز بخشي از افكار هر شخص ميباشد و خيلي هم خوب مي باشد .

:Gol: الله اكبر . هرچه داريم از اوست حتي اين اختلاف نظر ها . حكمتت را شكر

سلام دوست عزیز
ببینید مثل یه برادر شما هم خواهر من.
1:اول اینکه ارتباط بین دختر با پسر حرام هست حتی نگاه.چون خدا اینجارو دیده.میبینی چقدر زجر میکشی؟حال خدا نمیخواد بندشو توی ذجر ببینه گفته حرام است غیر اینه؟
خدا میتونست بگه به جهنم حلاله و برید پای عشق بازی.
اما خدا به فکر بندهاش است.
دوما اینکه چون اولین عشقت بوده و تو همه چیتو پاش گذاشتی و چون بهت نامردی کرده حالا ناراحتی.
ابجی این چرا گفتنات فقط با گذشت زمان از یاد میره.مثلا اگه کسی بمیره حتی نزدیکای اون بعد این همه گریه بعده چند روز دیگه سرد میشن.این قضیه شماهم همینجوریه.
بعدش نسبت به شوهرتون یادت باشه سرد نشی.
امیدوارم حرفام دردتونو تسکین بده

نقل قول:
سلام دوست عزیز
ببینید مثل یه برادر شما هم خواهر من.
1:اول اینکه ارتباط بین دختر با پسر حرام هست حتی نگاه.چون خدا اینجارو دیده.میبینی چقدر زجر میکشی؟حال خدا نمیخواد بندشو توی ذجر ببینه گفته حرام است غیر اینه؟
خدا میتونست بگه به جهنم حلاله و برید پای عشق بازی.
اما خدا به فکر بندهاش است.
دوما اینکه چون اولین عشقت بوده و تو همه چیتو پاش گذاشتی و چون بهت نامردی کرده حالا ناراحتی.
ابجی این چرا گفتنات فقط با گذشت زمان از یاد میره.مثلا اگه کسی بمیره حتی نزدیکای اون بعد این همه گریه بعده چند روز دیگه سرد میشن.این قضیه شماهم همینجوریه.
بعدش نسبت به شوهرتون یادت باشه سرد نشی.
امیدوارم حرفام دردتونو تسکین بده
سلام .
اگر ارتباط میون دختر و پسر برای لذت بردن باشه .این رابطه حرامه . ولو اینکه یه نگاه باشه .
ولی اگر دختر خانوم و آقا پسر قصدشون از ارتباط آشنایی جهت زندگی مشترک باشه . به نظر من نه .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یه سوالی هم داشتم . شما ها که نظرتون اینجوریه و این چیزا رو گناه میدونین .
به منم بگین تا بدونم یه دختر خانوم و یه آقا پسر چجوری میتونن با هم آشنا بشن و ازدواج کنن و دچار هیچ گناهی نشن .
اجازه داره اون آقا پسره فقط یک بار صورت اون دختر خانوم رو ببینه !!! اصلا یکم جالب تر این آقا پسره اجازه داره نوک انگشت این دختر خانوم رو ببینه !!!
برای من قضیه داره جالب میشه .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
در مورد این حرف زدی که این چون اولین رابطه ات بوده حاضر شدی همه چیزت رو بزاری . منم کاملا باهات موافقم . و گفتم که ایشون تو رابطه دومش یکم منظقی تر عمل میکنه . ولی اینگار این به مذاق خیلی ها خوش نمیاد . یه دختر و پسر با همون آشنایی اول باید از هم خوششون بیاد .برن سر سفره عقد و ازدواج کنن . اینگار این مطلوب هست

محسن ایلخانی;201150 نوشت:

یه سوالی هم داشتم . شما ها که نظرتون اینجوریه و این چیزا رو گناه میدونین .
به منم بگین تا بدونم یه دختر خانوم و یه آقا پسر چجوری میتونن با هم آشنا بشن و ازدواج کنن و دچار هیچ گناهی نشن .
اجازه داره اون آقا پسره فقط یک بار صورت اون دختر خانوم رو ببینه !!! اصلا یکم جالب تر این آقا پسره اجازه داره نوک انگشت این دختر خانوم رو ببینه !!!
برای من قضیه داره جالب میشه .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

میخای بخری یا فقط میخای قیمت بگیری ؟ :Gig:اگر واقعا خواستی بخری بگو تا واست توضیح بدیم . ولی قول بدی که وقتی توضیح دادیم تو هم بشی مثل ما که این چیزارو گناه میدونیماااا .

خیلی آقایی

اول شما قول بده اگه یکی از کارشناسا امد توی این تایپیک و بر اساس قران ثابت کرد که تا چه حد مجاز به ارتباط بر قرار کردن هستیم شما حرفش رو قبول کنی و دیگه هم کسی رو دعوت نکنی و خودتم دیگه حرف کارشناس رو اجرا کنی .
در غیر این صورت تو خودت رو عالم میدونی نه کارشناس رو و هر چی هم بگه به فلان دلیل فلان ارتباط گناه هست باز یک بهونه دیگه میاری .

نظر من هم خیلی مهم نیست چون یک کارشناس باید بهمون بگه تا مطمئن باشیم مسیرمون رو درست میریم
:Gol:

خوب مقبول .
من داستان زندگی خودم رو تعریف میکنم ایشون هم به من بگه کجای کار من از لحاظ قرآن اشتباه بوده که من به این روز افتادم و کار درست چی هست !!!

و اگر من به خاطر رعایت همون چیزایی که شما اسمش رو دیانت گذاشتی این بلا ها به روزم افتاده بگی برم از کی شکایت کنم .

و قول بدید که داستان زندگی من سانسور نشه . خذف نشه

محسن ایلخانی;201176 نوشت:
خوب مقبول .
من داستان زندگی خودم رو تعریف میکنم ایشون هم به من بگه کجای کار من از لحاظ قرآن اشتباه بوده که من به این روز افتادم و کار درست چی هست !!!

و اگر من به خاطر رعایت همون چیزایی که شما اسمش رو دیانت گذاشتی این بلا ها به روزم افتاده بگی برم از کی شکایت کنم .

و قول بدید که داستان زندگی من سانسور نشه . خذف نشه

آخه ممکنه برادر یا خواهرامون که سنشون از من و شما پایین تره برداشت های خوبی از داستان زندگی شما نکنن و برن به سمت گناه . واسه همین توی پیام خصوصی با کارشناس مربوطه در میون بزار آخرش نتیجه رو واسه ما همین جا بنویس . اینجوری دیگه حذف هم نمیشه که ناراحتی به وجود بیاد . :Kaf:

نقل قول:
آخه ممکنه برادر یا خواهرامون که سنشون از من و شما پایین تره برداشت های خوبی از داستان زندگی شما نکنن و برن به سمت گناه . واسه همین توی پیام خصوصی با کارشناس مربوطه در میون بزار آخرش نتیجه رو واسه ما همین جا بنویس . اینجوری دیگه حذف هم نمیشه که ناراحتی به وجود بیاد .
خوب پس بهتر هست با استدلال بریم جلو . و اگر من یه ایرادی گرفتم و گفتم این جای کار ایراد داره و باعث میشه چنین مشکلی پیش بیاد و صحبت من هم عقلانی بود قبول کنیم .

فقط بدون من الان به جایی رسیدم که اگر مادرم هم تو بیمارستان باشه دستم رو به سمت آسون نمیگیرم

خیلی وقته که نمازام قنوت نداره


abolfazl_atoo;201109 نوشت:
سلام دوست عزیز
ببینید مثل یه برادر شما هم خواهر من.
1:اول اینکه ارتباط بین دختر با پسر حرام هست حتی نگاه.چون خدا اینجارو دیده.میبینی چقدر زجر میکشی؟حال خدا نمیخواد بندشو توی ذجر ببینه گفته حرام است غیر اینه؟
خدا میتونست بگه به جهنم حلاله و برید پای عشق بازی.
اما خدا به فکر بندهاش است.
دوما اینکه چون اولین عشقت بوده و تو همه چیتو پاش گذاشتی و چون بهت نامردی کرده حالا ناراحتی.
ابجی این چرا گفتنات فقط با گذشت زمان از یاد میره.مثلا اگه کسی بمیره حتی نزدیکای اون بعد این همه گریه بعده چند روز دیگه سرد میشن.این قضیه شماهم همینجوریه.
بعدش نسبت به شوهرتون یادت باشه سرد نشی.
امیدوارم حرفام دردتونو تسکین بده

واقعا همینطوره خیلی ساده بودم و همه احساسم رو به باد دادم نمی دونم چرا اما بدجور داغونم کرد من کلا ادمی نیستم زود به کسی دل ببندم واسه همینم دل کندن واسم خیلی سخته خیلییییی:Ghamgin:

نقل قول:
واقعا همینطوره خیلی ساده بودم و همه احساسم رو به باد دادم نمی دونم چرا اما بدجور داغونم کرد من کلا ادمی نیستم زود به کسی دل ببندم واسه همینم دل کندن واسم خیلی سخته خیلییییی

خوب منم همین رو میگم .

شما دو تا راه حل جلو روت داری .

1- تو خونه بمونی . وایسی تا مادرت یکی رو برات پیدا کنه. و برای اینکه دچار چنین احساساتی هم نشی تندی باهاش ازدواچ کنی.

2- حاضر باشی همچین اتفاق هایی رو قبول کنی و یکم منطقی تر جلو بری و با اون کس که تو اونو دوست داری و اون تو رو دوست داره ازدواج کنی .

باسلام.

ستوده تنها;201191 نوشت:
به کسی دل ببندم واسه همینم دل کندن واسم خیلی سخته خیلییییی

به نود سالگیت فکر کن. میشینی کنار پنجره .بیرونو نگا میکنی.به طبیعت و دنیا نگاه میکنی.با خودت میگی چه بازیهای بچه گانه ای که نکردم و به خودت میخندی که چنین احساسی در جوانی به اون آدمی داشته که یکی بود مثل بقیه. اصلا کی بوده که بش دل ببندی. اصلا چرا وقتمو براش تلف کردم.

abolfazl_atoo;201109 نوشت:
سلام دوست عزیز
ببینید مثل یه برادر شما هم خواهر من.
1:اول اینکه ارتباط بین دختر با پسر حرام هست حتی نگاه.چون خدا اینجارو دیده.میبینی چقدر زجر میکشی؟حال خدا نمیخواد بندشو توی ذجر ببینه گفته حرام است غیر اینه؟
خدا میتونست بگه به جهنم حلاله و برید پای عشق بازی.
اما خدا به فکر بندهاش است.
دوما اینکه چون اولین عشقت بوده و تو همه چیتو پاش گذاشتی و چون بهت نامردی کرده حالا ناراحتی.
ابجی این چرا گفتنات فقط با گذشت زمان از یاد میره.مثلا اگه کسی بمیره حتی نزدیکای اون بعد این همه گریه بعده چند روز دیگه سرد میشن.این قضیه شماهم همینجوریه.
بعدش نسبت به شوهرتون یادت باشه سرد نشی.
امیدوارم حرفام دردتونو تسکین بده

محسن ایلخانی;201195 نوشت:
خوب منم همین رو میگم .

شما دو تا راه حل جلو روت داری .

1- تو خونه بمونی . وایسی تا مادرت یکی رو برات پیدا کنه. و برای اینکه دچار چنین احساساتی هم نشی تندی باهاش ازدواچ کنی.

2- حاضر باشی همچین اتفاق هایی رو قبول کنی و یکم منطقی تر جلو بری و با اون کس که تو اونو دوست داری و اون تو رو دوست داره ازدواج کنی .

دیگه محاله یه چنین اشتباهی رو بکنم (البته با کمک خدا )حتی اگه تا اخر عمرم مجرد بمونم

دیگه اعتماد کردن واسم خیلی سخت شده خیلی

تصور کن یه نفر بیاد به مدت یکسال مدام در گوش ات بگه عاشقتم میمیرم برات بدون تو دق می کنم تو همونی که من میخوام ارزومه با تو ازدواج کنم خوشبحال کسی که شوهر تو بشه و.....اخرش وقتی بهش گفتی دروغ گفته به جای این که جواب منطقی بده بگذاره دو ماه بره بعدم بگرده طلبکارانه برخورد کنه و بازم پله اول باشه

با این اوضاع دیگه چه طوری می تونم بفهمم کسی منو واقعا دوس داره و حرفهاش دروغ نیست

نقل قول:
یگه محاله یه چنین اشتباهی رو بکنم (البته با کمک خدا )حتی اگه تا اخر عمرم مجرد بمونم

دیگه اعتماد کردن واسم خیلی سخت شده خیلی

تصور کن یه نفر بیاد به مدت یکسال مدام در گوش ات بگه عاشقتم میمیرم برات بدون تو دق می کنم تو همونی که من میخوام ارزومه با تو ازدواج کنم خوشبحال کسی که شوهر تو بشه و.....اخرش وقتی بهش گفتی دروغ گفته به جای این که جواب منطقی بده بگذاره دو ماه بره بعدم بگرده طلبکارانه برخورد کنه و بازم پله اول باشه

با این اوضاع دیگه چه طوری می تونم بفهمم کسی منو واقعا دوس داره و حرفهاش دروغ نیست

من فقط میتونم بهت بگم منطقی فکر کن .
بعدش تو الان با این دیدی که داری تو خیلی سریع میتونی به نیت طرف پی ببری
نیازی نیست 1 سال باهاش باشی
نهایتا 1 ماه
بعدشم بهش بگو به خانوادت بگو بیان خواستگارم
قبول نکرد یعنی منظورش یه چیزه دیگس
ولش کن
اگر اومد دنبالت و ازت واستگاری کرد
یعنی دوست داره
و
بعدش :Mohabbat:

محسن ایلخانی;201200 نوشت:

من فقط میتونم بهت بگم منطقی فکر کن .
بعدش تو الان با این دیدی که داری تو خیلی سریع میتونی به نیت طرف پی ببری
نیازی نیست 1 سال باهاش باشی
نهایتا 1 ماه
بعدشم بهش بگو به خانوادت بگو بیان خواستگارم
قبول نکرد یعنی منظورش یه چیزه دیگس
ولش کن
اگر اومد دنبالت و ازت واستگاری کرد
یعنی دوست داره
و
بعدش
:mohabbat:


اون روز هیچ وقت نمیاد اون فقط دنبال ارضا هوس ها وپر کردن خلا های روحی اش بود همین و بس..

ستوده تنها;200820 نوشت:
حالا وابستگی عاطفه ای که به این شخص داشتم

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین


سلام بر حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و منتظرانش

دوست عزیز در این تاپیک http://www.askdin.com/thread2334-48.htmlمدیر محترم انجمن مشاوره مواردی را برای ترک اعتیاد عاطفی به صورت ظاهراً طنز اما واقعی بیان کرده اند ، مطالعه و عمل به آنها میتواند مفید باشد:

راه هاي ترك اعتياد عاطفي(فرد وابسته مخاطب هست)

1- ميگم خودت را يه مدت حبس كن مواد بهت نرسه (مواد= ديدن او)


2- روزي سه بار بدي هاي اون رو تجسم كن
3- تصور كن اون شركه و بد قيافه . اصلا خوب شد زن غول نشدي:khoshgel:
4- میگم الخير في ما وقع را تكرار كن
5- ميگم
خدا گر زحكمت ببندد دري
ز رحمت گشايد در ديگري
(خيرت تو اون بود ):pir:
6- ميگم به خدا تكيه كن گفته چه بسا چيزي را خوب و خبر مي دانيد در حالي كه براي شما شر است و...)
7- ميگم بيا يه دعا برات بنويسم بنداز گردنت.
8- ميگم تصور كن خيال اون يه مگسه وقتي اومد تو ذهنت با اتك يا پشه كش بزن تو ملاجش.:Narahat:
9- بهش مي گيم خودت را دست خيالت نده هر موقع خيال او ناخوانده مهمان ذهنت شد با راه هاي زير نذار خيالت جون بگير و پر و بالش هم نده.
- خيالت رو فراريش بده. بهش بگو :shoo ( چخ چخ - كيش كيش)
- عمليات رياضي انجام بده 23 ضرب در 23؟
- عمليات فيزيكي ( قدم زدن و..:khoshali:
- برو تو جمع
- ورزش را جدي و مستمر شروع كن تا احساس نيروي مندي و با اراده بودن بكني:Box:
- خودت را مشغول كن (مطالعه - كار هنري و...):aks:
- داد بزن:god: هوار بكش جيغ بزن :kill: بندارش بيرون :kharej:
- اگه خيالت باهات درباره او حرف زد بگو : shut up shut up
- آواز بخون يه دونه انار دو دونه انار سه دونه انار آخ چهار دونه انار و ...........يه سبد انار دو سبد انار.........يه جعبه انا دو جعبه انار .....................هاي هاي امان امان ( البته حبيبم را در آخر نگو كه اون موقع بايه دانكي بياري و باقلا بار كني)
- قرآن بخون
- تقليد صدا كن (صداي هواپيما صداي جيرجيرك و برو انجمن مشاوره براي خوندن داستان تست بده...)
- شعر يا آياتي را كه حفظي بخون
- بازي نون بربري كدوم بري كن
- با خودت يا ديگري مشاعره يا مقارئه كن
- سرت محكم بذن تو ديوار نرفت يه بار ديگه نرفت سه بار....
10- بهش براي ترك، متادن مي دم (به داداشم يا برادر زاده ام يا ...معرفيش مي كنم):chakeretim:
11- مغزش را جراحي مي‌كنيم و قسمت عشق و عاشقيش رو بر مي داريم بعد مثل بره رام ميشه
12- دست و پاهاش رو مي بنديم تا دستشويش بگيره عشق از سرش بپره:nini:
13- هر موقع فكر ارتباط با او امد تو ذهنت استغفار كن :Esteghfar:
14- كتاب هايي را معرفي مي كنم كه عبرت آموز باشه و كمكش كنه فراموش كنه :help:
14- الكترو شوك درمانيش مي كنيم :mohandes:
15- به او ميگم از خدا و امامان كمك بخواه من هم برات دعا مي كنم:Doaa:
16- بهش نامه بنويس :nevisandeh:و بد و بيراه بهش بگو و بعد پاره كن:bastan:
17 موفقيت هاي جزيي خود در ترك را جشن بگير و كم نگير:moj:
18- ميگم رمان ها:khandan: ،فيلم هاي و عكس هاي عشقي را غلاف كن:offlow:
19- اگر كسي خواست درباره او با شما صحبت كنه بگو من فعلا كار دارم :Nashnidan:(بگو ممنون گوشام را تازه مسواك زدم:Khandidan!:)
20 اگر ديديش سريع از او پنهان شو:farar:
21- به خودت تلقين كن امروز كمي بهتر از ديروزم :khobam:
22- هر روز بيا :makhfi:يا من ميام يا يه روز تو بيا يه روز من ميام تا اثر تشويقام كم رنگ نشه:deldari:
23- اون قده بهش ميگم تا داد بزنه بابا غلط كردم اين قدره برام حرف زدي كه غير از سخنانت چيزي تو سرم نيست ديگه به تو وابسته شدم

انشاء الله موفق باشید.

حرم امن الهی;201208 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

سلام بر حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و منتظرانش

دوست عزیز در این تاپیک http://www.askdin.com/thread2334-48.htmlمدیر محترم انجمن مشاوره مواردی را برای ترک اعتیاد عاطفی به صورت ظاهراً طنز اما واقعی بیان کرده اند ، مطالعه و عمل به آنها میتواند مفید باشد:

راه هاي ترك اعتياد عاطفي(فرد وابسته مخاطب هست)

1- ميگم خودت را يه مدت حبس كن مواد بهت نرسه (مواد= ديدن او)
2- روزي سه بار بدي هاي اون رو تجسم كن
3- تصور كن اون شركه و بد قيافه . اصلا خوب شد زن غول نشدي:khoshgel:
4- میگم الخير في ما وقع را تكرار كن
5- ميگم
خدا گر زحكمت ببندد دري
ز رحمت گشايد در ديگري
(خيرت تو اون بود ):pir:
6- ميگم به خدا تكيه كن گفته چه بسا چيزي را خوب و خبر مي دانيد در حالي كه براي شما شر است و...)
7- ميگم بيا يه دعا برات بنويسم بنداز گردنت.
8- ميگم تصور كن خيال اون يه مگسه وقتي اومد تو ذهنت با اتك يا پشه كش بزن تو ملاجش.:narahat:
9- بهش مي گيم خودت را دست خيالت نده هر موقع خيال او ناخوانده مهمان ذهنت شد با راه هاي زير نذار خيالت جون بگير و پر و بالش هم نده.
- خيالت رو فراريش بده. بهش بگو :shoo ( چخ چخ - كيش كيش)
- عمليات رياضي انجام بده 23 ضرب در 23؟
- عمليات فيزيكي ( قدم زدن و..:khoshali:
- برو تو جمع
- ورزش را جدي و مستمر شروع كن تا احساس نيروي مندي و با اراده بودن بكني:box:
- خودت را مشغول كن (مطالعه - كار هنري و...):aks:
- داد بزن:god: هوار بكش جيغ بزن :kill: بندارش بيرون :kharej:
- اگه خيالت باهات درباره او حرف زد بگو : Shut up shut up
- آواز بخون يه دونه انار دو دونه انار سه دونه انار آخ چهار دونه انار و ...........يه سبد انار دو سبد انار.........يه جعبه انا دو جعبه انار .....................هاي هاي امان امان ( البته حبيبم را در آخر نگو كه اون موقع بايه دانكي بياري و باقلا بار كني)
- قرآن بخون
- تقليد صدا كن (صداي هواپيما صداي جيرجيرك و برو انجمن مشاوره براي خوندن داستان تست بده...)
- شعر يا آياتي را كه حفظي بخون
- بازي نون بربري كدوم بري كن
- با خودت يا ديگري مشاعره يا مقارئه كن
- سرت محكم بذن تو ديوار نرفت يه بار ديگه نرفت سه بار....
10- بهش براي ترك، متادن مي دم (به داداشم يا برادر زاده ام يا ...معرفيش مي كنم):chakeretim:
11- مغزش را جراحي مي‌كنيم و قسمت عشق و عاشقيش رو بر مي داريم بعد مثل بره رام ميشه
12- دست و پاهاش رو مي بنديم تا دستشويش بگيره عشق از سرش بپره:nini:
13- هر موقع فكر ارتباط با او امد تو ذهنت استغفار كن :esteghfar:
14- كتاب هايي را معرفي مي كنم كه عبرت آموز باشه و كمكش كنه فراموش كنه :help:
14- الكترو شوك درمانيش مي كنيم :mohandes:
15- به او ميگم از خدا و امامان كمك بخواه من هم برات دعا مي كنم:doaa:
16- بهش نامه بنويس :nevisandeh:و بد و بيراه بهش بگو و بعد پاره كن:bastan:
17 موفقيت هاي جزيي خود در ترك را جشن بگير و كم نگير:moj:
18- ميگم رمان ها:khandan: ،فيلم هاي و عكس هاي عشقي را غلاف كن:offlow:
19- اگر كسي خواست درباره او با شما صحبت كنه بگو من فعلا كار دارم :nashnidan:(بگو ممنون گوشام را تازه مسواك زدم)
20 اگر ديديش سريع از او پنهان شو:farar:
21- به خودت تلقين كن امروز كمي بهتر از ديروزم :khobam:
22- هر روز بيا :makhfi:يا من ميام يا يه روز تو بيا يه روز من ميام تا اثر تشويقام كم رنگ نشه:deldari:
23- اون قده بهش ميگم تا داد بزنه بابا غلط كردم اين قدره برام حرف زدي كه غير از سخنانت چيزي تو سرم نيست ديگه به تو وابسته شدم

انشاء الله موفق باشید.



همه میگن خودت رو سرگرم کن، فراموشش کن، بسپرش به خداو.... اما نمی دونن که من هر روز دارم از درون میسوزم چنین ادمی چه چیزی می تونه سرگرمش کنه؟؟!!!

تا کی صبر کنه انتقام خدا رو ببینه اونم اگه خدا صلاح بدونه خیلی ها جنایت می کنن دارن راحت زندگیشون رو می کنن اون جونور هم یکیش

موضوع قفل شده است