چرا دین کوروش هخامنشی مشخص نیست ؟

تب‌های اولیه

31 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا دین کوروش هخامنشی مشخص نیست ؟

با سلام
وَ خَلَّفَ فينا رايَةَ الْحَقِّ، مَنْ تَقَدَّمَها مَرَقَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها زَهَقَ، وَ مَنْ لَزِمَها لَحِقَ.
... و (رسـول خـدا(ص )) پـرچـم حـق را در مـيـان ما بر جاى نهاد، كسى كه از آن پيش افتد از دين بيرون است ، و آن كه پس بمانَد تباه و سرنگون و آن كه همراهى كند رستگار خواهد شد.

چرا تاریخ در این مورد ناکام است !!؟
آیا نباید شک کرد !!
که در مورد آزادی یهودیان هزاران منبع وجود دارد !!اما در مورد دین و مذهب این شخص سخن درستی نیست

دوستان عزیز اینکه ما سوالهایی را مطرح میکنیم کشف حقیقت است !و ما ایرانیان زمانی میتوانیم سوار بر سرنوشت خود شویم که دست رسی به این آگهی ها را داشته باشیم !
سوالی از دوستان گرامی دارم!
راستش چرا در مورد دین کوروش هخامنشی ما در منابع چیزی بدست نمیآوریم که بتوانیم محکم بگویم کوروش هخامنشی دارای چنین دینی بوده!!؟
به راستی چرا منابع در مورد دین پادشاهی که در تاریخ این قدر بزرگ بوده نا توان است ؟:Sham:
البته بنده نظریه ای دارم که بعد از نظرات شما عنوان خواهم کرد !؟

من از طرف اقایان پاسخ می دهم :

http://akhavan.parsfa.com/post-125375.html
دين كوروش كبير

بسياري از مردم، خصوصا ايرانيان بر اين عقيده اند كه كوروش نيز مانند ديگر پادشاهان هخامنشي زرتشتي بوده است. اما بايد اين نكته را يادآور شويم كه كوروش با وجود احترام فراواني كه براي اهورامزدا و آيين زرتشت قائل بود، هيچ گاه زرتشتي نبوده است. در واقع كوروش به تمام اديان و مداهب و خداياني كه به شكل ها و نام هاي گوناگون در بين جوامع مختلف مورد تقديس و پرستش مردم بودند، احترام فراواني مي گذاشت.

او به هنگام ورود به بابل متني را مي خواند و در آن اعلام مي كند:

« اينك كه به ياري مزدا، تاج سلطنت ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه را به سر گذاشته ام، اعلام مي كنم تا روزي كه زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد... »

در اين متن كوروش خود را برگزيده ي مزدا مي داند و برخورداي از ياري و حمايت او را دليل موفقيت خود عنوان مي كند. همچنين او در منشور حقوق بشر خود مي گويد:

« وضع داخلي بابل و جايگاه هاي مقدسش قلب من را تكان داد... فرمان دادم تمام نيايشگاه هايي كه بسته شده بودند را بگشايند...»

او ضمن آزادي قوم يهود از چنگ «نبونيد» فرمان بازسازي معبد يهوه در اورشليم را صادر مي كند و خدايان سومر و آكد را به نيايشگاه هاي خودشان باز مي گرداند و در تمام اين منشور همواره مردوك را مورد ستايش قرار مي دهد و اعلام مي كند كه مردوك مرا پادشاه بابل كرد و او را خداي بزرگ معرفي مي كند.

حالا چگونه مي شود عنوان مذهب و دين خاصي را به كوروش نسبت داد. با توجه به اين كه او هم به اهورامزدا احترام فراوان مي گذاشت و هم به مردوك خداي بابل و هم به يهوه خداي يهوديان؟ براي پاسخ به اين سوال، سوال ديگري پيش مي آيد و آن اين است كه اگر كوروش يك دين خاص داشت، چرا با توجه به قدرت و محبوبيتي كه در نزد جوامع داشت، هيچ گاه مردم را به آن دين دعوت نكرد و آنان را در پرستش خداي خود آزاد گذاشت؟

با توجه به سخناني كه كوروش به هنگام ورود به بابل ايراد مي كند و آن چه در استوانه ي گلين براي ملت ها بيان مي كند، تنها يك مسئله نمايان است و آن هم آن است كه كوروش از اصل به وجود يك خداي واحد اعتقاد داشته است كه ملت ها و جوامع گوناگون او را با نام هاي مختلف مي شناختند و براي پرستش او از اين جهت كه بتوانند او را تجسم كنند، از وسايل گوناگون استفاده مي كردند. بنابرين كوروش به اين مسئله واقف بوده است كه همه ي مردم يك مبدا را مي پرستند. به همين او تمام مذاهب جهان را قابل احترام مي شناسند و مردم را در پرستش خداي خود آزاد مي گذارد. در نظر او اهورامزدا، مردوك، يهوه و ... همه يك معنا داشتند.

خوب است كه ما هم كوروش كبير، اين مرد بزرگ را الگوي خود قرار دهيم و به تمام مذاهب جهان احترام بگذاريم.

برگرفته از كتاب :منم كورش پادشاه هخامنشي


با سلام

یاس من;200210 نوشت:
من از طرف اقایان پاسخ می دهم :

http://akhavan.parsfa.com/post-125375.html
دين كوروش كبير

بسياري از مردم، خصوصا ايرانيان بر اين عقيده اند كه كوروش نيز مانند ديگر پادشاهان هخامنشي زرتشتي بوده است.





البته بنده در حیطه اینترنت و منابع بسیار جستجو گر هستم !
اولا این که مردم میگویند بسیار خنده دار است !!
چه طور شد اگر کوروش زرتشتی بوده جسد ان باقی مانده که از ان مقبره ای بسازند مگر نه اینکه زرتشتیان مردگا
ن را می سوزاندند !!
در ضمن اگر زرتشت را موحد بدانیم و پیامبر کدام پیامبر الهی سجده بر بتها و خدایان دروغین میکند؟و احترام به شرک؟

که جناب کوروش زرتشتی باشد و چنین کارهایی از او سر بزند

یاس من;200210 نوشت:


اما بايد اين نكته را يادآور شويم كه كوروش با وجود احترام فراواني كه براي اهورامزدا و آيين زرتشت قائل بود، هيچ گاه زرتشتي نبوده است.

این یعنی تناقض همانی که عنوان کرده ایم

یاس من;200210 نوشت:


در واقع كوروش به تمام اديان و مداهب و خداياني كه به شكل ها و نام هاي گوناگون در بين جوامع مختلف مورد تقديس و پرستش مردم بودند، احترام فراواني مي گذاشت.



تناقض ....
این یعنی کابالا عرفان یهود !!دوستانی که در این زمینه تحقیق دارند به خوبی تشخیص میدهند که کابالا چه میگوید !!

یاس من;200210 نوشت:

او به هنگام ورود به بابل متني را مي خواند و در آن اعلام مي كند:

« اينك كه به ياري مزدا، تاج سلطنت ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه را به سر گذاشته ام، اعلام مي كنم تا روزي كه زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد... »

در اين متن كوروش خود را برگزيده ي مزدا مي داند و برخورداي از ياري و حمايت او را دليل موفقيت خود عنوان مي كند. همچنين او در منشور حقوق بشر خود مي گويد:

« وضع داخلي بابل و جايگاه هاي مقدسش قلب من را تكان داد... فرمان دادم تمام نيايشگاه هايي كه بسته شده بودند را بگشايند...»

او ضمن آزادي قوم يهود از چنگ «نبونيد» فرمان بازسازي معبد يهوه در اورشليم را صادر مي كند و خدايان سومر و آكد را به نيايشگاه هاي خودشان باز مي گرداند و در تمام اين منشور همواره مردوك را مورد ستايش قرار مي دهد و اعلام مي كند كه مردوك مرا پادشاه بابل كرد و او را خداي بزرگ معرفي مي كند.

باید عرض کنم که هر کس نیکوییهایی دارد و بدیهایی.
ما منکر نیکیهای کوروش نیستیم ولی چنانکه گذشت عمل کوروش و به خصوص ابراز ارادتش به بتهای زمان خیلی دور از عمل یک عبد صالح است.

یاس من;200210 نوشت:

حالا چگونه مي شود عنوان مذهب و دين خاصي را به كوروش نسبت داد.


ما هم همین را میپرسیم برای چه؟


یاس من;200210 نوشت:

با توجه به اين كه او هم به اهورامزدا احترام فراوان مي گذاشت و هم به مردوك خداي بابل و هم به يهوه خداي يهوديان؟ براي پاسخ به اين سوال، سوال ديگري پيش مي آيد و آن اين است كه اگر كوروش يك دين خاص داشت، چرا با توجه به قدرت و محبوبيتي كه در نزد جوامع داشت، هيچ گاه مردم را به آن دين دعوت نكرد و آنان را در پرستش خداي خود آزاد گذاشت؟

و این جعلی از دروغهای یهود لعنت الله است


یاس من;200210 نوشت:

با توجه به سخناني كه كوروش به هنگام ورود به بابل ايراد مي كند و آن چه در استوانه ي گلين براي ملت ها بيان مي كند، تنها يك مسئله نمايان است و آن هم آن است كه كوروش از اصل به وجود يك خداي واحد اعتقاد داشته است كه ملت ها و جوامع گوناگون او را با نام هاي مختلف مي شناختند و براي پرستش او از اين جهت كه بتوانند او را تجسم كنند، از وسايل گوناگون استفاده مي كردند.


اینجا ببینید که کوروش در گلنوشتۀ معروفش که منشور حقوق بشر نیز نامیده میشود چه میگوید:

منم کوروش پادشاه افواج، پادشاه عظیم الشأن، پادشاه مقتدر، پادشاه بابل، پادشاه سومر و اکد، پادشاه چهار اقلیم، پسر کامبوزیا پادشاه سوزیان نتیجه سیسپیر پادشاه عظیم الشأن پادشاه سوزیان که سلسله اش مورد محبت «بعل» و «بنو» است و حکمرانیش به قلب اینها نزدیک که من بی جنگ و جدال وارد شهر بابل شدم با مسرت و شادمانی مردم در قصر پادشاهان بر سریر سلطنت نشستم. مردوک آقای بزرگ نجیب اهالی بابل را به طرف من متوجه کرد، زیرا من همه روزه در فکر پرستش او بودم...

میبینیم که جناب کوروش در لوحه خود دو بت را محبتگر سلسله خانوادگیش و نیز عامل پیروزی بدون نبردش بر بابل میداند.
باز میبینیم که کوروش توجه مردم بابل به خودش را حاصل این میداند که هر روز در فکر پرستش مردوک رب النوع دیگر عهد باستان بوده است.

پس نمیشود کوروش را یک بنده برای خدای یگانه دانست.
در تورایخ هم مواردی از قربانی کردن کوروش برای زئوس بود که پیدایش نکردم.

ممکن است دوستانی بفرمایند که شاید توحید در آن موقع به حد کنونی نرسیده بوده است که فورا این سؤال پیش میاید که پس قوم نوح چرا عذاب شد؟
چرا حضرت نوح 950 سال از قومش خواست دست از پرستش بتها بردارند؟ آیا نوح پیشتر از کوروش نبوده است؟

از سوی دیگر حضرت ابراهیم، مدت کمی در برابر معبود این اقوام به عبادت پرداخت و به محض غروب گفت من خدایی که غروب میکند را نمیپرستم و برخواست. پس کل این زمان نیم روزی بیش نبوده است و با این کار مردم را بر ضعف خدای مورد پرستششان آگاه میکرده است ولی کوروش در لوح مشهور خود که به دست ما نیز رسیده است این ادعا را کرده است و میگوید همیشه در فکر پرستش مردوک بوده است و در هیچ جای این لوح هم از سخنان پیشین بازگشت نمیکند و نکته آخر اینکه عمل حضرت ابراهیم بدان خاطر بود که قدرت مقابله و به هم زدن بساط شرک را نداشت و گرنه مثل ماجرای فتح مکه یا مانند زمانی که بتخانه را خالی دید، بساط این فسق و فجور را به هم میزد؛ کوروش که مقتدرترین شاه زمان خود بود چرا با این اعمال مشرکانه مقابله نمیکرد؟


ممکن است کسی بگوید که این عمل کوروش مثل این است که حضرت ابراهیم برای تنبیه قوم خود به عبادت ستاره و خورشید پرداخت؛ باید عرض کنم که خب با این حساب باید در کافر بودن فرعون هم شک بکنیم و بگوییم فرعون میخواسته مردم غرق شدنش را ببینند تا به صورت مستدل بفهمند که او خدا نیست!
از سوی دیگر حضرت ابراهیم، مدت کمی در برابر معبود این اقوام به عبادت پرداخت و به محض غروب گفت من خدایی که غروب میکند را نمیپرستم و برخواست. پس کل این زمان نیم روزی بیش نبوده است و با این کار مردم را بر ضعف خدای مورد پرستششان آگاه میکرده است ولی کوروش در لوح مشهور خود که به دست ما نیز رسیده است این ادعا را کرده است و میگوید همیشه در فکر پرستش مردوک بوده است و در هیچ جای این لوح هم از سخنان پیشین بازگشت نمیکند و نکته آخر اینکه عمل حضرت ابراهیم بدان خاطر بود که قدرت مقابله و به هم زدن بساط شرک را نداشت و گرنه مثل ماجرای فتح مکه یا مانند زمانی که بتخانه را خالی دید، بساط این فسق و فجور را به هم میزد؛ کوروش که مقتدرترین شاه زمان خود بود چرا با این اعمال مشرکانه مقابله نمیکرد؟

با توجه به مطالب فوق صالح و موحد بودن کوروش هخامنشی به شدت زیر سؤال میرود و در نتیجه با توجه به نظر مفسرین که ذوالقرنین یا پیامبر و یا عبدی صالح بوده است در تناقض است. همچنین در نبوت ذوالقرنین شک زیادی وجود دارد و لذا بنده این ادعا که کوروش ذوالقرنین قرآن است و از این گذشته پیامبر است را قبول ندارم.

یاس من;200210 نوشت:

بنابرين كوروش به اين مسئله واقف بوده است كه همه ي مردم يك مبدا را مي پرستند. به همين او تمام مذاهب جهان را قابل احترام مي شناسند و مردم را در پرستش خداي خود آزاد مي گذارد. در نظر او اهورامزدا، مردوك، يهوه و ... همه يك معنا داشتند.

خوب است كه ما هم كوروش كبير، اين مرد بزرگ را الگوي خود قرار دهيم و به تمام مذاهب جهان احترام بگذاريم.

برگرفته از كتاب :منم كورش پادشاه هخامنشي


دقیقا همین است اما جعلی را که یهود به نفع خود ترویج داده دقیقا همین جاست !!
که کوروش انسانی بوده که هرکسی را با هر دینی قبول داشته که این باز با موحد بودن و پیامبر ب
ودن او در تناقض است !
و از طرفی این سخن, سخن عرفانهای شیطنانی است

مَنْ اءَبْدى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ.
هر كه در برابر حق سينه سپر كند، نابود شود.

شما در این تاپیک «http://www.askdin.com/thread17537.html» تقریباً وجود شخصیتی به نام کوروش را منکر شدید، حال در این تاپیک از دین او سؤال میکنید. من منظور شما را از این تاپیک ها متوجه نمیشوم.

ذهن زمستانی;200237 نوشت:
شما در این تاپیک «http://www.askdin.com/thread17537.html» تقریباً وجود شخصیتی به نام کوروش را منکر شدید، حال در این تاپیک از دین او سؤال میکنید. من منظور شما را از این تاپیک ها متوجه نمیشوم.

[=Century Gothic]با سلام
کجا ما وجود کوروش هخامنشی را منکر شدیم !!
عجبا!!
در مورد مقبره ای که خیلیها منتسب به کوروش کرده اند !!
منکر کوروش شدن است!!؟
دقت کنید !!
:Gig:
لطفا از مطالب حاشیه ای پرهیز کنید

همه ما مي‌دانيم كه در اواخر دوره طاغوت، رژيم به ترويج مليت‌گرايي و ايراني‌گرايي افراطي و بر پا ساختن جشن‌هاي آنچناني پرداخته بود كه هدفي جزء كمرنگ كردن نقش اسلام و نقش عالمان دين نداشت.
[=Century Gothic]در جامعه‌اي كه بر اساس دين شكل پذيرفته و آحاد مردم مسلمان هستند و بناست بر اساس توحيد، كتاب، سنت و وحي پيامبر زندگي كنند مسلماً بايد "تفقه در دين " داشته باشند.
تفقه در دين يعني درك عالمانه و صحيح از دين و دركي كه بر اساس اجتهاد روشمند و مضبوط از دين حاصل شده باشد.

با عرض سلام
افراطی گری در هر زمینه ای بد است. من هم مخالف ایران پرستی هستم.
ولی آیا به نظر شما حمله به هویت ملی ایرانیان کمکی به اسلام آنها میکند؟

ذهن زمستانی;200278 نوشت:
با عرض سلام
افراطی گری در هر زمینه ای بد است. من هم مخالف ایران پرستی هستم.
ولی آیا به نظر شما حمله به هویت ملی ایرانیان کمکی به اسلام آنها میکند؟

با سلام
بنده بسیار متعجبم که اگر سخن حقی عنوان میشود دوستان خود را ایرانی و دیگران راج
دامیدانند
دوست گرامی اسلام به کمک نیاز ندارد!همه چیز در مورد اسلام شفاف است به همین خاطر نیاکان ما با ایمان کامل اسلام را پذیرفتند
آنچه به
کمک نیاز دارد هویت جعلی است که یهودیان برای ما رقم زاده اند !بيرون کشيدن تدريجي زهر، از ذهن تاريخي مسموم شده ي ملتي، به حذاقت مخصوص نيازمند است.
بايد پاد زهري از همان سم که شالوده انديشه ي تاريخي منطقه، بل جهاني را کرخت و بي اثر کرده و از همان موادي که در آلودن اندیشه های ما به کار برده اند، ترياق لازم را ساخت و به قوي ترين اذهان تزريق کرد تا با بالا بردن اندک اندک تعداد سالمين، بر نفرات اين تيم مجاهدت و پرستاري بيافزاييم و اندک اندک سلامت را به خيالات هويت شناسانه ي واهی ایران باز گردانيم.
به گمان م
ا گلوبال کردن اسناد خيانت يهوديان در نو نويسي دروغین تاريخ، براي حوزه ي وسيعي از جهان باستان، از روم و يونان و مصر و بين النهرين و ايران، در برکشيدن نقاب از صورت بي فرهنگ جهودان و اثبات دشمني ذاتي بني اسراييل با دانش و دانايي انسان، چندان موثر است که شکاف بزرگي در پيکره ي يهوديت و شناخت روشني از بي باکي آن قوم در پروراندن آفت دروغ و جعل، در مزرعه ي فرهنگ آدمي پديدار خواهد کرد.
چه کسی وطن را دوست دارد؟
ان کسی که هویت جعل و خطر فکری یهود را بر ملا میکند؟
و یا ان کسی که در جعلیات یهود غرق شده تا تیشه به ریشه کشور و هویت ملی زند و متوجه نباشد؟ !

ذهن زمستانی;200278 نوشت:
من هم مخالف ایران پرستی هستم.

با سلام
اصلا سخن از ایران پرستی نیست دوست گرامی سخن از به زانو در آوردن
افکار ملتی است آنهم به نفع کسانی که دشمنی خونی در تاریخ با ما دارند و خواهند داشت!
آیا تا بحال در این مورد فکر کرده اید چرا در مورد دین و مذهب پادشاهی به این بزرگی سند درستی نداریم ؟
راستی چرا؟
این چرا را وقتی میفهمید که تاریخ را زنجیر وار دنبال کنید و بعد میبینید از یکی ،دو قرن پیش چه دقیق و درست کار کرده اند برای این روزها! از نظر بنده کوروش دقیقا دارای مذهبی و دین خاصی بوده شما به قربانی کردنهای کوروش در تاریخ نگاه کنید !
و خیلی از منابع دیگر !

اما اینکه در منابع چرا کوروش را دارای دین و مسلک خاصی ندانند جای تعجب است مگر میشود !!

با سلام
در منشور کورش که یک سند کتبی است ، کورش به روشنی ایمان خود را به خدایان بابلی (از جمله مردوک) بیان داشته است.
وجود دفن جنینی در دوره ی عصر آهن 2 (1200-800 پیش از میلاد) در بسیاری از گورستان های ایران (برای مثال موزه عصر آهن2 تبریز و ...) نشان می دهد که ایرانیان در آن دوره ایمانی به دفن به روش زردشتی (دخمه ی حاموشان و...) نداشته و همانند مردم میان رودان (بین النهرین) به دفن مردگان می پرداختند.

نام اهور مزدا بعنوان یک خدا در سنگنبشه های داریوش شاه خودنمایی می کند و به احتمال زیاد خود زردشت نیز در دوره داریوش زندگی می کرده است و کورش زردشتی نبوده است.
سمبل دین زردشت برگرفته از سمبل مردم سومر و هیتی ها می باشد که در دوره داریوش شاه می بینیم.

با سلام
بخشی از مقاله ی

کوروش در روایات ایرانی - محمد ابراهیم باستانی پاریزی

کوروش و بنی‌اسرائیل

از این تاریخ یعنی پس از فتح بابل است که کوروش تاجگذاری می‌کند و ادعای سلطنت می‌نماید. ابن خلدون گوید: «وانفرد کوروش بالملک علی فارس و ماذی...»۳۷ و طبری با تردید گوید:... «قال و لم یملک کی‌ارش قط، و انما کان مملکا علی خوزستان و مایتصل بهامن ارض بابل من قبل کیقاوس...» ۳۸ مسعودی در این باب توضیح دیگری دارد و گوید: «و فی وجه آخر من‌الروایات، ان کورس کان ملکا برأسه لا من قبل بهمن.... و ان کورس من ملوک الفرس الاولی...» ۳۹

نکته دیگری در روایات اسلامی هست که باید باز گشود. این نکته تا حدی علت توجه کوروش را به یهود می‌رساند. ابن البلخی گوید: «و مادر این کی‌رش دختر یکی بود از انبیاء بنی‌اسرائیل مادر او را «اشین» گفتندی و برادر مادرش او را توریه آموخته بود و سخت دانا و عاقل بود و بیت‌المقدس را آبادان کرد به فرمان بهمن و هرچه از مال و چارپایان و اسباب بنی‌اسرائیل در خزانه و در دست کسان بخت‌النصر در خزانه بهمن مانده بود به ایشان داد و بعضی از اهل تواریخ گفته‌اند کی در کتابی از آن پیغمبر بنی‌اسرائیل یافته‌اند که ایزد عزوجل وحی فرستاد بهمن را کی من ترا گزیدم... و این توفیق یافت و نام او در کتاب کوروش است.»۴۰

این نکته را دیگران نیز گفته‌اند و در واقع تخلیطی بوده است که بین بهمن پادشاه بزرگ و کوروش عامل نامدار و معروف او شده است. حمدالله مستوفی نیز گوید: «... در کتب بنی‌اسرائیل نام او (بهمن بن اسفندیار) کوروش ملک آمده است»۴۱ و حمزه اصفهانی گوید: «والاسرائیلیون یزعمون ان بهمن یبسمی بلغتهم فی کتب اخبارهم کوروش»۴۲ مسعودی گوید: «گفته شده است که مادر کوروش از بنی‌اسرائیل بود و دانیال کوچک دائی او محسوب می‌شد.»۴۳ و ابن خلدون گوید: «یقال انه الذی رد بنی‌اسرائیل الی بلادهم و ان امه کانت من بنی طالوت و یقال ذلک هو حافد بهمن.»۴۴

ابن اثیر آرد: «... آنگاه کی‌رش به سلطنت رسید که ۱۳ ساله بود و توراه می‌دانست و به زبان و خط یهودی آشنا بود و سخنان دانیال و امثال او را درک می‌کرد... او دانیال را منصب قضا داد و آنچه که بخت‌النصر به غنیمت از بیت‌المقدس آورده بود بازگرداند و بیت‌المقدس را آبادان نمود.» ۴۵

میرخواند نوشته است: بهمن در زمان سلطنت خود پسر بخت‌النصر را از ولایت بابل معزول کرد و کوروش را که از اولاد لهراسب بود و مادرش دختر یکی از فرزندان بنی‌اسرائیل بود بر آن دیار والی گردانید امر فرمود که اسیران بنی‌اسرائیل را به سرزمین بیت‌المقدس فرستد و هر کس را که ایشان خواهند بر ایشان والی گرداند. کوروش آن قوم را جمع کرده دانیال را به حکومت بنی‌اسرائیل نامزد فرمود.۴۶

یحیی‌بن عبداللطیف قزوینی گوید: «... به همین ولایت بسیار در حکم آورد و پسر بخت‌النصر را از بابل معزول کرد و کیرش۴۷ از اسباط جاماسب بن لهراسب (را) که مادرش از یکی انبیای بنی‌اسرائیل بود به عوض بفرستاد و بفرمود تا جمله بنی‌اسرائیل را به بیت‌المقدس آورد و کسی که ایشان خواهند بر سر ایشان گمارد، و کی‌رش ایشان را جمع کرد و دانیال پیغمبر علیه‌السلام را به اتفاق ایشان ریاست بنی‌اسرائیل و ملکی شام داد و ایشان را باز به مقام خویش گسیل کرد... و مادر بهمن از اولاد طالوت بود...»۴۸

خواندمیر، اقدام کوروش را در آزاد کردن بنی‌اسرائیل به توصیه مادر می‌داند و گوید: «در متون الاخبار مسطور است که یکی از ملوک همدان کوروش نام از والده خود که از جمله سبایای بنی‌اسرائیل بود بعد از وقایع مذکور، کیفیت عظم‌ شان و رفعت مکان بین‌المقدس و مسجد اقصی را شنید بر چگونگی احوال اسرائیلیان مطلع شده به اموال بی‌قیاس و سی‌هزار نفر از استادان بنا و سایر هنرپیشگان به بیت‌المقدس شتافت و همت بر تعمیر آن بلده و ارتفاع آن گماشت.»۴۹

این نکته که کوروش از طرف مادر به بنی‌اسرائیل منصوب باشد و مادرش کنیز کی یهودی باشد ممکن است از جهت توجهی که یهود به کوروش داشته‌اند در تواریخ آنان منعکس شده باشد و اصولاً انتساب سلاطین مقتدر و نیکنام به اقوام و ملل تازگی ندارد. ولی به هرحال مطلبی است که تقریباً در تمام کتب تاریخ اسلامی منعکس شده است.
۴۵- الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص ۱۱۵.
40-فارسنامه 40
43- مروج الذهبج1، ص99
44- کتاب العبرج2-ص162
46- روضه الصفا،ج1، احوال بهمن
49-حبیب السیر، چاپ خیام ج1 ،ص136
این مقاله درشماره 11 بررسیهای تاریخی دی ماه 1346 چاپ شده است.

با سلام بر استاددان بزرگوار
متاسفانه من هیچکدام از این کتاب ها را ندارم و اگر کسی به این کتاب ها دسترسی دارد، صفحات مطلب و انتشارات آن را ذکر کند تا مورد بررسی دوستداران تاریخ قرار گیرد.

ذهن زمستانی;200278 نوشت:
با عرض سلام
افراطی گری در هر زمینه ای بد است. من هم مخالف ایران پرستی هستم.
ولی آیا به نظر شما حمله به هویت ملی ایرانیان کمکی به اسلام آنها میکند؟

با سلام و احترام
پرسیدن دین کوروش توهین به ایرانیان است ؟!
ایرانیانی که هویت خویش را نمی شناسند ،
چگونه پرسش از آنرا توهین تلقی می کنند ؟!

یاس من;200210 نوشت:

او به هنگام ورود به بابل متني را مي خواند و در آن اعلام مي كند:

« اينك كه به ياري مزدا، تاج سلطنت ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه را به سر گذاشته ام، اعلام مي كنم تا روزي كه زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد... »

در اين متن كوروش خود را برگزيده ي مزدا مي داند و برخورداي از ياري و حمايت او را دليل موفقيت خود عنوان مي كند. همچنين او در منشور حقوق بشر خود مي گويد:

این جمله "به یاری مزدا ..." کاملا ساختگیست و
کوروش هرگز چنین جمله ای را بر زبان نرانده است...

شما در استوانه بابلی کوروش + منشور نبونید
+ رویدادنامه نبونید /کوروش + الواح بابلی و
نوشته های مورخان یونانی و... نمی توانید
مشابه این متن را پیدا کنید و این از جعل های نوین اینترنتی است ...

رضا;200208 نوشت:
با سلام
چرا تاریخ در این مورد ناکام است !!؟

آیا نباید شک کرد !!

که در مورد آزادی یهودیان هزاران منبع وجود دارد !!اما در مورد دین و مذهب این شخص سخن درستی نیست

دوستان عزیز اینکه ما سوالهایی را مطرح میکنیم کشف حقیقت است !و ما ایرانیان زمانی میتوانیم سوار بر سرنوشت خود شویم که دست رسی به این آگهی ها را داشته باشیم !


درود

بنده می‌توانم پرسش شما را پاسخ دهم اما چند پيش‌نياز دارد. نخست آنكه ادعای خويش را مبنی بر «آزادی يهوديان» ثابت كنيد. فرموده‌ايد كه هزاران منبع وجود دارد!!

اما تنها يك منبع هم برای اثبات ادعايتان كافيست...تنها وتنها يك منبع باستانی بياوريد كه نشان دهد يهوديان آزاد شده‌اند(احتمالا منظورتان آزادی به دست كورش بزرگ است).


شاد باشيد

پ.ن: دليل عضويتم همين نكته بود!

فريدون;285869 نوشت:
بنده می‌توانم پرسش شما را پاسخ دهم اما چند پيش‌نياز دارد. نخست آنكه ادعای خويش را مبنی بر «آزادی يهوديان» ثابت كنيد. فرموده‌ايد كه هزاران منبع وجود دارد!!
اما تنها يك منبع هم برای اثبات ادعايتان كافيست...تنها وتنها يك منبع باستانی بياوريد كه نشان دهد يهوديان آزاد شده‌اند

کتیبه های پرسپولیس را ببین، عکس یهودی های آزده شده هستند

حالا بر فرض دینش ثابت شد به شما چه می رسد؟؟
اقای قرایتی: بعضی ها سوالات بی مورد می پرسند مثلا می گویند وزن ابو علی سینا چقدر بود ؟؟

ohfreedom;286003 نوشت:
کتیبه های پرسپولیس را ببین، عکس یهودی های آزده شده هستند

در هيچ كدام از كتيبه‌های پرسپوليس هيچ عكسی از يهوديان آزاد شده نيست.

به نام خدا
سلام

من خیلی از تاپیک های شما ، آقا رضا ، راجع به کوروش رو خوندم.
دو سه تا نکته به ذهنم رسید.

اول این که قطعاً کوروش ، به دین داریوش نبوده. یا برعکسش. این که به چه دینی بوده، خوب من تا الآن فکر می کردم به دین خودش بوده. که اگه ذوالقرنین باشه ، می تونه حرف درستی باشه.

دوم این که اگه نظر شما اینه که کوروش ، ذوالقرنین نیست ، باید یه تاپیک هم باز کنین ، بگین فلانی ذوالقرنین هست. این طوری راحت تر حرفتون به کرسی می شینه.

سوم. یک سری نوشته از یک خط باقی مونده. واقعاً تو اوون ها چی نوشته . وقتی کسی اوون زبون رو بلد نیست. روش اصلی این بوده که نوشته های مجهول رو با تواریخ موجود منطبق می کردن. ( که البته اغلب تواریخ موجود هم اسرائیلیات بوده ، احتمالاً ) یعنی از طریق عالمان یهودی رسیده بود. چه این که تاریخ نگاران مسلمان هم ، از نوشته های اوون ها بهره می بردند.
خوب طبیعی هست.( نتیجه ی چنین ترجمه ای از بچگی تو ذهن من مجهول بود. ) ترجمه ای که شما میاری با ترجمه ای که طرفداران کوروش میارن ، زمین تا آسمون فرق بکنه.

چهارم. یه پیشنهاد. خوب شما کارشناس تاریخ هستین. متن اصلی رو گیر بیارین. بدون پیش داوری و پیش زمینه ی ذهنی ، اگه شد ، یه بار دیگه ترجمه کنین. اگه چیزی توش در اوومد ، ما حرف خود شما رو قبول می کنیم.

پنجم . نظر خودم. غیر از بعضی از شخصیت های تاریخی که سفیدند ( مثل پیامبران و ائمه ) و بعضی ها که سیاه اند ( مثل اولی و دومی و سومی و معاویه و یزید و فرعون و نمرود ) بقیه خاکستری اند.

من ترجمه ی منشورحقوق بشرکوروش کبیرراکه درسازمان ملل متحدمی باشدراخوانده ام
هیچ حرفی ازخداپرستی درآن نیست
این منشورغنی ازحرف های کفروشرک می باشد
که مثلاً کوروش می گه فلان بت خانه راساختم یافلان خدارادرفلان سرزمینی راتقدیس کردم و...
واقعاً به نظرشماجریان چیه ؟
امامن اعتقاددارم این ترجمه های غربی هااشتباه ومنحرف شده است

گفتگو دربارهء كورش بزرگ زمينه‌های گوناگونی دارد. برخی برپايهء برداشتهای نادرست خويش در تخريب اين مرد بزرگ بسيار ناجوانمردانه عمل می‌كنند. ايشان چون زبانهای باستانی را بدرستی نمی‌شناسند هميشه در رنجند و بناچار دست بدامان مطالب تحريف شده و نظريات اثبات نشده هستند. بزرگترين سندشان دربارهء خدای بابليان، مردوك، می‌باشد. پس ما هم از همين سند آغاز می‌كنيم!

در اينجا می‌خواهيم تنها به دين و كيش و آئين كورش بزرگ و بابليان و هماننديهايش در اسلام برپايهء اسناد استوار، نه نظريات اثبات نشده، بپردازيم و يكبار برای هميشه در اينترنت و احتمالا در كتابهای آينده، موضوعش را بصورتی كاملا تخصصی بررسی كنيم.

از گفتار آخرين پيامبر ابراهيمی، حضرت محمد(ص) در قرآن كريم می‌آغازيم. در اين كتاب، خداوند در كنار نامهای ديگر، با نام يگانهء الله شناسانده می‌شود كه خالق آسمانها و زمين است. مهمترين ويژگی الله در قرآن كريم صاحب و مالك آسمانها و زمين بودن است. اين مشخصه بارها و بارها در كتاب گوشزد می‌گردد بويژه ملك و پادشاهی او:

أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏؟ (بقره 107)
(آيا نمی‌دانی كه پادشاهی آسمانها و زمين از آن الله است؟)

اكنون زمان را به عقب می‌بريم و اين ديدگاه را در جهان باستان بابليان نيز می‌بينيم:

- مردوك، پادشاه همهء آسمانها و زمين... (منشور كورش بزرگ به زبان بابلی)

ويژگی ديگر الله كه بسيار مهم است اين است كه مردم بايد از او بترسند. البته چنين ديدگاهی در همهء اديان ابراهيمی وجود دارد كه قدمت آن دست كم از زمان خدای آسمانها و زمين(مردوك) است. اكنون می‌خواهيم ترس از خدا را در دين مبين اسلام بررسی كنيم:

اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (بقره، 189)
بترسيد از الله تا رستگار شويد.

اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ (بقره، 194)
بترسيد از الله و بدانيد كه الله با ترسندگان(پرهيزكاران) است.

َ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏ وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ (197)
توشه برداريد كه بهترين توشه ترس است و از من بترسيد ای خردمندان.

خداوند در جای ديگر اين ويژگی را با لفظ گرامی بيان می‌فرمايد:

إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم‏(حجرات، 13)
هرآينه گراميترين شما نزد الله ترسنده‌ترين (پرهيزكارترين) شماست.

و در جای ديگر به شدت عقوبت می‌كند:

اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ (بقره، 196)
بترسيد از الله و بدانيد كه الله بسختی عقوبت می‌كند. (عقوبت: تنبيه، شكنجه، جزای كار بد و...)

در سراسر قرآن كريم چنين ديدگاهی جريان دارد اما اكنون زمان را هزار سال به عقب می‌بريم تا اين ويژگی(ترس از خداوند) را بررسی كنيم:

[فرزند بزرگ نبونئيد، بلشَزر،] در انديشه‌اش به ترس از مردوك پايان داد. (گفتار روحانيان بابلی، بند7)

نبونئيد، شاهی كه از او(مردوك) نمی‌هراسيد. (گفتار روحانيان بابلی، بند17)

مردوك، سرور بزرگ، ... من هر روز ترسنده در پی نيايش او بودم. (گفتار كورش بزرگ، بند23)

كورش، شاهی كه از تو(مردوك) می‌ترسد. (گفتار كورش بزرگ، بند35)

و شگفت آنكه كورش بزرگ تنها از مردوك(الله) می‌ترسد نه از هيچ خدای ديگری!!

در منابع كهن آمده است كه خدای نبونئيد خدای ماه (سين) بوده است و او عقايدش را به بابليان تحميل می‌كرده و اجازه نمی‌داده كه مردم خدای يكتا، مردوك(الله پسين) را پرستش كنند!

درود
با آنكه در زمان باستان خدایان بسياری بودند(از خدای ماه و خدای خورشيد بگيريد تا خدای كشور و شهر و ده و روستا و...) اما يك قرينهء شگفت در پيام پيشين نشان دادم كه ويژگی‌های خداوند(الله) را در يكی از خداهای باستان نشان می‌داد و آن خدای بزرگ بابليان(مردوك) بود. پس كورش بزرگ يكتاپرست بوده است.

البته دوست داشتم پيام پيشين را بعنوان يك تاپيك مستقل می‌داشتيم تا جنبهء خداپرستی و يكتاپرستی آن بيشتر مورد توجه قرار گيرد و بر روي مردوك بحث گسترده‌ای كنيم و سپس نتيجه‌ای كه تاپيك فعلی می‌خواست بگيرد، خود به خود با ارجاع به آن گرفته می‌شد. بويژه كه من در جستارها و تاپيكهای گوناگون بارها اشارات منتقدان را به دين كورش بزرگ ديده‌ام.

پيروز باشيد

مردوک کیست

اتحاد کوروش وکاهنان مصداق حقوق بشر نیست بلکه شراکت در منافع مشترک با بهره برداری از احساسات مردم برای یک کودتای نظامی سیاسی ومذهبی بوده است

خدایان بابل((نقل از کتاب تاریخ ویل دورانت واستناد به هرودت/پدر تاریخ نوین وعتیق))

آنچه قدرت شخص شاه را محدود میکرد تنها قانون وطبقه اشراف نبود بلکه طبقه کاهنان نیز مانعی در برابر قدرت مطلقه شاه به شمار میرفت چه شاه از لحاظ قانونی عنوان عامل ووکیل خدای شهر را داشت مالیات به نام خدا گرفته میشد وبه صورت مستقیم یا از راه های انحرافی به خزانه های معابد ریخته میشد شاه هنگامی در چشم مردم عنوان حقیقی سلطنت را پیدا میکرد که کاهنان لباس قدرت را بر او بپوشانند ودست بل را بگیرد وصورت مردوک را در موکب باشکوهی با خود در خیابانهای شهر بگرداند در این گونه جشنها لباس روحانی میپوشید واین خود نشانه وحدت دین ودولت به شمار میرفت وشاید علامت آن بود که سلطنت ریشه دینی وآسمانی دارد گردادگرد تخت سلطنت آثار ومظاهر فوق الطبیعه مشاهده میشداین خود سبب آن بود که خروج بر پادشاه بزرگترین کفرها باشد وکسی که به این کار جسارت میکرد جان خود را از دست میداد((جهت اطلاعات بیشتر در خصوص فرمان قتل شاه مراجعه شود به کتاب استر در کتاب مقدس اورشلیم ))

در هر حال بابل دولتی دینی ودر زیر فرمان کاهنان بود

در نسلهای متوالی که گناهکاران برای آسایش خاطر مال خویش را با خدایان تقسیم میکردند ثروت معابد پیوسته رو به افزایش بود شاهان نیز که خود را نیازمند آمرزش میدانستند پرستشگاه های معتبر میساختند واثاثه وبنده ومواد غذائی برای آنها فراهم می آوردند زمینهای بزرگی را بر آنها وقف میکردند وهر ساله بخشی از درآمد کشور را به آن معابد اختصاص می دادند هر وقت سرزمینی گشوده میشد وغنیمتی به چنگ قشون می افتاد نخستین سهم بندگان وغنایم از آن معابد بود هر وقت غنیمت سرشماری به دست شاه می افتاد هدایای فراوانی را به خدایان تقدیم میکرد از بعضی از زمینها سالانه مالیات خرما ودانه ومیوه به معابد پرداخته میشد اگر صاحب زمین ان مالیات را نمیپرداخت ملک به تصرف معبد در میامد غالب اوقات این ملکیت به خود کاهنان منتقل میشد توانگر ودرویش هر یک بر حسب استعداد خود سهمی از دسترنج خود را به معابد اختصاص میدادند زر وسیم ومس لاجورد وگوهرهای گرانبها وچوبهای فراوان در معابد انباشته شده بود

چون کاهنان نمیتوانستند از این همه ثروتها بهره برداری کنند آنها را به سرمایه های قابل توجه تبدیل میکردند به این ترتیب بود که امور کشاورزی وصنعتی ومالی تمام مملکت را درقبضه داشتند علاوه بر زمینهای زراعتی پهناور غلامان فراوان نیز در اختیار معابد بود .....وکاهنان ربا دهندگان سرمایه در بابل بودند .......همه این اوضاع واحوال قدرت فوق العده ای به کاهنان معابد داده بود مقدر چنان بود که بابل به دست بازرگانان ساخته شود وسود آن به جیب کاهنان بریزد

آیا آن خدایان که پاسبانان مخفی دولت به شمار میرفتندچگونه بودند تعداد خدایان زیاد بود چه نیروی تخیل مردم حدی نداشت واحتیاجاتی که مردم برای آنها خود را نیازمند خدایان میدانستند نامحدود بود مطابق آمار رسمی که در قرن نهم قبل از میلاد برداشته شده است شماره خدایان 65000به دست آمده است این خدایان دور از مردم نبودند بیشتر آنها درمعابد زندگی میکردند ودر شبانگاهان با زنان پرهزگار ((ذوب در اخلاص))دیدار میکردند وتوسط این زنان به مردم پرکار ومشغول بابل فرزندانی عطا میکردند ؟ مردم هر شهر وروستا برای خود خدایانی داشتند مانند شمس در لارسا وعشتر در اوروک وننار در اور .............اما مردوک که در ابتدا خدای خورشید بود عنوان ریاست وبزرگی خدایان بابلی را پیدا کرد وبه لقب مردوک خدا ملقب شد وبابلیان شیواترین وگرمترین نیازهای خود را دربرابر این خدا میگذاشتند

از کارهائی واجبی که هر بابلی پرهیزگارمستمک به دین باید انجام میداد این بود که در موکب دراز باشکوهی که کاهنان ترتیب داده بودند وتصویر مردوک را از ضریح ومعبدی به ضریح ومعبد دیگری منتقل میکردند با کمال تواضع وخشوع شرکت کند وبر پیکر بتها روغن خوش بو بمالد ودیگر اینکه در این مراسم دوشیزگان دختر خود را در جشن عشتر بزرگ تقدیم کند .......ونسبت به کاهنان بخشنده باشد((تاریخ ویل دورانت جلد اول /بخش مشرق زمین /صفحات 275 تا 284 انتشاراتعلمی فرهنگی ))

واستوانه کوروش سند شرک آمیزی از سواستفاده از احساسات مذهبی مردم با توسل به خرافات است که با برپائی مجدد آنها مزرعه های کاشت خشخاش وتریاک شعور را برپامیکند تا [="red"]ابراهیم خلیل الله بت شکن باشد وکوروش هخامنشی بت ساز وبتخانه برپاکن گردد تا دست در دست کاهنان خود را به دروغ نماینده مردوک بداند وبا سجده در برابر این بت کثیف اخلاصش را به کاهنان صاحب قدرت اعلام کند وچراغ سبزی برای اتحاد شومشان برپا کند؟[/]ومن نمیدانم اتحاد وتشکیل فراکسیون با کاهنان برای برپاکردن دکان چپاول مردم چه ربطی به حقوق بشر دارد که در کودتای کاهنان وکوروش بابل به اسم پیامبر مردوک وبل ونبو فتح میشود وبعد ما امروز غش میکنیم که الهی قربونت شم تو چقدر آقا بودی

این متن سند استوانه رساترین فریاد برای این اتحاد شوم است

وخدایان سومر و اکد را که به رغم خشم خدای خدایان ..نبونید به بابل برده بود....انها را در میان شادی به دستور مردوک ..در معابدشان در منزلی که دل راشاد میکرد قرار دادم ..همه خدایان ی که من به شهر هایشان برگرداندم هرروز در برابر بل و نابو با لطف مرا بخواهند ...درازی روزهای زندگی مرا ..که برای من سخن لطف امیز بر زبان اورند ..وبه مردوک خدای من بگویند ...کوروش که تو را میستاید وپسرش کمبوجیه

مردوک کیست

اوج عظمت وقدرت ایلام در زمان شوت روک –ناهون اول 1207 -1171پیش از میلاد بود وی نیز چون اون تاش –گال علاقه وافری به معبد سازی داشت از موقعیتی استفاده کرده ودر راس سپاه آشور به بابل حمله کرد و در انجا اخرین فرمانروای کاسی را برانداخت وپسر خود کوتیر-ناهون نه را به عنوان فرمانروا بر مسند نشانید .کوتیر –ناهون ته مجسمه مردوک خدای بزرگ بابلی ها را به شوش منتقل کرد((کتاب دین وفرهنگ ایرانی نوشته هاشم رضی ص98 انتشارات سخن سال 84))

بابل با نبوکدتسارقدرتمند شد این پادشاه با حمله ای سریع وقاطع ایلام راتسخیر کرد ه وشوش را ویران کرد ومجسمه مردوک خدای بزرگ بابلیان را به معبد خود بازگرداند((همان ماخذ صفحه 97))

وبت نبوطبق ترجمه کتیبه رویدادنامه بابلی که پیش از استوانه نگارش شده است توسط استاد رضا مرادی غیاثی به نقل از خبر گزاری میراث فرهنگی بروی سایت قرا گرفته است نمادی از یک صحنه پرشکوه فرزند ناخلف بت پرست وخرافات زده شاهنشاه ایران را ترسیم میکند:کمبوجیه پسر کوروش به نیایشگاه رفت وپیشکشی هائی را با دست خود بر پیکر نبو فراز بردپس از نبو به سوی اسگیله فرا رفت و دربرابر بل وخدا ماربیتی گوسفندی را پیشکش کرد......؟؟؟؟؟بع بع

سئوال=اگر استوانه را کوروش نوشته است این سند شومی از سواستفاده از توهمات مردم برای چپاول سیاستمدارانه است

سئوال –اگر این را کاهنان تنظیم کرده اند پس روزنامه اخبار خریت آنهاست که به سبیل عالم بخندند که ما دوباره به قدرت برگشتیم وخدای حران نتوانست جای مردوک اعظم را بگیرد

سئوال=اگر بگوئید هردو باهم تنظیم کردند مانند این است که بگوئید یکی زنا میکرد ولی دیگر میدید ولی ماچ ونوازش میکرد ودروغهائی که به اسم او منتشر شده است را فقط دستور پخش داد که عذر بدتر از گناه است وجالب اینجاست که متن سفارشی یهود نیز کپی متن کاهنان است تا رشوه به نوه کوروش (خشایار ) باشد تا در برابر هولوکاست ایرانی سکوت کند زیرا بابا بزرگش منتخب خدای زنش استر است

اگر به هرودت وکتزیاس استناد کنید که برایتان محشر میکنیم تا نفسهایتان بند بیاید واگر به گزنفون استناد کنید به شما پیشنهاد میدهم به نقل قول محققینی که این شاگرد سقراط را یک رمان نویس معرفی کرده اند که یک قرن بعد از کوروش کتابش را نوشته مراجعه کنیدتا تخیلات را به جای واقعیات به حلقمان ندهید

سواستفاده از شرک ومعبد برای اخذ قدرت با اتحاد کاهنین پلیدترین روش سیاست ماکیاولی است ونفهمیدن ایت سیاست پلید کاهنان کمترین حد حماقت است

درود
دوست گرامی بهلول زحمت كشيدند و متنی را از سوی نويسنده‌ای آورده‌اند كه در دانش تاريخ بسيار ضعف دارد. برای نمونه نويسنده معتقد است كه خشايار(منظورش خشايارشا بوده) نوهء كورش است! كسی كه مطالعهء اندكی در تاريخ ايران و شناخت خاندان هخامنشيان داشته باشد می‌داند كه كورش بزرگ چنين نوه‌ای نداشت. البته شگفت‌زده شدم كه چرا دوستمان بهلول حواسشان به اشتباهات آن نويسنده نبوده است. حال درنظر بگيريد كه چنان نويسنده‌ای بخواهد در كنار چند نكته از ديگران، خودش هم دربارهء ايلاميان و بابليان و مردوك نظر دهد؛ چه خواهد شد!

بنابراين از بهلول گرامی درخواست می‌كنم كه يا خودشان پژوهش كنند و يا از نويسندگان معتبر نقل قول كنند تا نياز نباشد كه بر سر مقدمات و بديهيات هم گفتگو كنيم.

با سپاس

فريدون;287183 نوشت:
درود
دوست گرامی بهلول زحمت كشيدند و متنی را از سوی نويسنده‌ای آورده‌اند كه در دانش تاريخ بسيار ضعف دارد. برای نمونه نويسنده معتقد است كه خشايار(منظورش خشايارشا بوده) نوهء كورش است! كسی كه مطالعهء اندكی در تاريخ ايران و شناخت خاندان هخامنشيان داشته باشد می‌داند كه كورش بزرگ چنين نوه‌ای نداشت. البته شگفت‌زده شدم كه چرا دوستمان بهلول حواسشان به اشتباهات آن نويسنده نبوده است. حال درنظر بگيريد كه چنان نويسنده‌ای بخواهد در كنار چند نكته از ديگران، خودش هم دربارهء ايلاميان و بابليان و مردوك نظر دهد؛ چه خواهد شد!

بنابراين از بهلول گرامی درخواست می‌كنم كه يا خودشان پژوهش كنند و يا از نويسندگان معتبر نقل قول كنند تا نياز نباشد كه بر سر مقدمات و بديهيات هم گفتگو كنيم.

با سپاس

این معنی اش اینست که خشایار بزعم شما شاه پرستان خشایار شاه هیچ نسبتی با کورش نداشته و از نسل دیگری بوده که خود تناقضی دیگر در دودمان هخامنشیان است .

اگر شما با مطالب منقول از هرودت پدر تاریخ و یا هاشم رضی ایران شناس و نویسنده بیطرف 25 جلد تاریخ ادیان مشکلی دارید مستنداً اعلام فرمایید در ضمن بجای ملا لغتی شدن به سئوالات پاسخ دهید

ایا استوانه کذائی را کورش نوشته یا کاهنان بابلی یا هردو خیلی سخت است ؟

شاید هم در صده های اخیر استعمارگران نو انرا برای ماساخته و پرداخته اند تا دستاویزی برای بت پرستان نوین باشد !

بهلول جان گذشته از تهمتی كه زدید، كورش بزرگ نوه‌ای بنام خشايارشا نداشت! و واژه‌های خشايار و خشايارشاه هر دو اشتباه هستند و درست آن «خشايارشا» است. شما دقت كنيد هر كسی كه دو واژهء فوق را برای خشايارشا استفاده كرد مطمئن باشيد در شناخت تاريخ بويژه هخامنشيان ضعف شديد دارد. اين ملا لغتی بودن نيست بلكه يكی از كليدهای مهم است برای شناخت مدعيان. مانند آنكه كسی جدول ضرب را بدرستی نداند اما بخواهد دربارهء انتگرال فرضيه دهد! شما با چنين فردی -حتی اگر دو سخن از رياضيدانان جهان در لابلای گفتارش آورده باشد- چگونه برخورد می‌كنيد؟

می‌توانيد آزمايش كنيد. در سرتاسر اينترنت و ديگر رسانه‌ها و حتی كتابها، هركسی كه نام خشايارشا را به آن دو گونهء اشتباه نوشت، بدون شك از بيسوادی در دانش تاريخ رنج می‌برد و گاهی علاقهمند به تئوری توطئه است. برای همين است كه به جوانان توصيه می‌كنم كه خودشان دست بكار شوند.

فريدون;287415 نوشت:
بهلول جان گذشته از تهمتی كه زدید، كورش بزرگ نوه‌ای بنام خشايارشا نداشت! و واژه‌های خشايار و خشايارشاه هر دو اشتباه هستند و درست آن «خشايارشا» است. شما دقت كنيد هر كسی كه دو واژهء فوق را برای خشايارشا استفاده كرد مطمئن باشيد در شناخت تاريخ بويژه هخامنشيان ضعف شديد دارد. اين ملا لغتی بودن نيست بلكه يكی از كليدهای مهم است برای شناخت مدعيان. مانند آنكه كسی جدول ضرب را بدرستی نداند اما بخواهد دربارهء انتگرال فرضيه دهد! شما با چنين فردی -حتی اگر دو سخن از رياضيدانان جهان در لابلای گفتارش آورده باشد- چگونه برخورد می‌كنيد؟

می‌توانيد آزمايش كنيد. در سرتاسر اينترنت و ديگر رسانه‌ها و حتی كتابها، هركسی كه نام خشايارشا را به آن دو گونهء اشتباه نوشت، بدون شك از بيسوادی در دانش تاريخ رنج می‌برد و گاهی علاقهمند به تئوری توطئه است. برای همين است كه به جوانان توصيه می‌كنم كه خودشان دست بكار شوند.

بسیار خوب اگر شاه پرست نیستید صراحتاً منکر شوید بنده هم معذرت خواهم خواست .

البته هر کس که کمی از تاریخ خوانده باشد خوب میداند که نسل کورش به کمبوجیه که در دمشق به مرگ مرموزی مرد قطع گردیده و نسل بعدی اصل و نسب درستی ندارد

یا اگر به منابع دست پا شکسته ای که به ما رسیده اعتماد کنیم اتوسا مادر خشایارشاشاه دختر کورش بوده و لذا نوه کورش بودن او درست است ، یعنی یا داریوش و نسل بعد او دارای اصل و نسب درستی نیست یا خشایار شاشاه نوه کورش است حال انتخاب باشماست !

ضمناً خشایار فرزند داریوش را هم خشایار شاه و هم خشایار شا گفته اند و میتوانید به منابع موجود در اینتر نت و کتابهای چاپ شده مراجعه فرمایید بهرحال بسیار ممنون از توضیحاتتان حال اگر ممکن است سئوالات را پاسخ دهید ؟

1- ایا هردوت را به پدر تاریخ بودن قبول دارید یا خیر

2- ایا هاشم رضی را به نام ایران شناس و نویسنده 25 جلد تاریخ ادیان قبول دارید یا خیر

3- ایا این کتیبه کذائی را کورش نوشته یا کاهنان بابلی یا هردو ، که به حاشیه کشیدن مطلب دردی از شما دوا نمیکند .

درود جناب بهلول
پرستيدن بمعنی نگهداری كردن می‌باشد كه هنوز در واژهء پرستار زنده است. من اكنون از هيچ شاهی نگهداری يا پرستاری نمی‌كنم كه شاه‌پرست باشم.

نسل پس از كورش بزرگ و كمبوجيه چرا اصل و نسب درستی ندارد؟ منبع؟

اينكه برخی از يونانيان گفته‌اند آتوسا مادر خشايارشا شاه و همسر داريوش بزرگ بوده است، بنظر حقايقی آميخته به خيالپردازی است. حقيقت آن شايد نام آتوسا باشد اما دختر كورش بزرگ بودنش شايد خيالپردازی. بهترين سند، نزديكترين سند به رويداد می‌باشد. يعنی در درجهء نخست كتيبه‌ها برترين ارزش را در انتقال اطلاعات تاريخی زمان خود دارند و سپس منابع پسين. چيزی كه از محتوای كتيبه‌های هخامنشی در اين زمينه برداشت میگردد اين است كه داريوش بزرگ علاقه‌ای نداشت كه كارهای كورش بزرگ و فرزندانش بيشتر به چشم آيند! اين نكتهء بزرگی است كه خدمتتان عرض كردم. بنابراين بسيار بعيد می‌نمايد كه دختری از آن گروه(تيرهء پسر عموی پدربزرگ) را گزينش كرده باشد و فرزندی از او بدنيا آيد كه بر فرزندان گروه و تيرهء خودش ارجعيت يابد و از همهء مهمتر شاهنشاه ايران هم بشود!

اينكه خشايارشا را در منابع به دو گونهء خشايار و خشايارشاه هم گفته‌اند، درست نيست؛ پيش از اين عرض كردم. هر منبعی كه چنين آورده باشد، يك منبع كوچه‌بازاری است كه نويسنده‌اش از سواد اندكش در تاريخ بسيار رنج می‌برد و اغلب اين نويسندگان برای جبران آن كمبود، دست به دامان تئوری توطئه می‌گردند تا شايد ضعف دانشيك خويش را التيام بخشند. خودتان يك بار يكی از اين به اصطلاح منابع را بازبين فرمائيد تا اوج درماندگی نويسنده‌اش در شناخت تاريخ آشكار گردد.

...خواهش میكنم. دربارهء پرسشهايتان:

1- اينكه چه موضوعی را چه كسی نوشته، نمی‌تواند حجت باشد. آيهء قرآن كه نيست. مورخان و نويسندگان يونانی نظريات اثبات نشدهء فراوانی داده‌اند كه نمی‌توان بر پايهء آنها نتيجه‌گيری قطعی كرد؛ خواه هرودت گفته باشد خواه گزنوفن... با تطبيق اسناد باستا‌شناسی و منابع ديگر بايد گفتارشان را سنجيد و سپس داوری كرد وگرنه حداكثرش اين است كه بعنوان «طرح سئوال» بايد به گفتارشان نگريست نه به عنوان آيهء منزل.

2- برای نويسندگان كنونی چون هاشم رضی هم نبايد همهء گفتارها را 100% درست دانست. ديگر زمان آن دوران گذشته است كه يك تاريخدان بخواهد نظريهء بدون سند و مدرك و تنها برپايهء گفتار ديگران ارائه كند. اگر استاد تاريخ بگويد فلان آئين در فلان مكان وجود داشته است، امروزه حتما بايد كُد بدهد و ديگر فرضيه و نظريه به تنهائی بسنده نيست.

3- بخش آغازين منشور كورش بزرگ را روحانيون بابلی نوشته‌اند و بخش پسين از بند بيستم به بعد گفتار كورش بزرگ است.

شاد باشيد

فريدون;288371 نوشت:
پرستيدن بمعنی نگهداری كردن می‌باشد كه هنوز در واژهء پرستار زنده است. من اكنون از هيچ شاهی نگهداری يا پرستاری نمی‌كنم كه شاه‌پرست باشم.

نقل قول:
پرست

( اسم ) در ترکیب بجای ( پرستنده ) آید : بت پرست خود پرست شهوت پرست .

افسر پرست
تاج پرست . پرسنده تاج و افسر

امرد پرست
بچه باز و لوطی

ایران پرست
( اسم ) آنکه ایران را از جان و دل دوست دارد ایران دوست .
پرستنده ایران آنکه ایرانی را تا حد پرستش دوست داشته باشد .

آتش پرست
( اسم ) 1- پرستند. آتش آنکه آتش پرستد . 2 - زردشتی زرتشتی .
آنکه آتش را چون قبله نیایش کند
( اسم ) 1- پرستند. آتش آنکه آتش پرستد . 2 - زردشتی زرتشتی .
آنکه آتش را چون قبله نیایش کند
آذر پرست
آتش پرست

آفتاب پرست
( اسم ) 1 - آنکه آفتاب را نیایش کند . 2 - زردشتی زرتشتی گبر. 3 - مشرک کافر. 4 - جانوری از راست. مارمولکاناز رد. خزندگان که زبان درازی برای شکار حشرات دارد و دمش بر خلاف مارمولکان دیگر کنده نمیشود و هر جای گیاه قرار گیرد خود را برنگ آن در میاورد حربا حربایه بو قلمون خامالاون حجل اسدالارض پژمره خورمارپلاس . 5 - گیاهی از تیر. گاو زبان که در اراضی بایر روید و گلهای کوچک و سفید و آبی دارد 6 - آذریون آذرگون آفتاب گردک وقواق درختک دانا 7 - نیلوفر گل کبود گل ازرق عروس النیل آبگون . 8 - پنیرک خبازی نان کلاغ خبزالغراب ملوکیه ملوخیا ورتاج . 9 - اسفراج مارچوبه مارگیا هلیون .
خورشید پرست

باز هم میخواهید برایتان از لغتنامه های معتبر بیاورم از خودمان که نیست هروقت هرچه را خواستیم هر معنی دلخواه کنیم .

گفتارتان به ان گبر !!! میماند !

فريدون;288371 نوشت:
نسل پس از كورش بزرگ و كمبوجيه چرا اصل و نسب درستی ندارد؟ منبع؟

ببخشید این شما هستید که باید بر اساس کتیبه های ضد و نقیض برای داریوش که خود را به زور به خاندان کورش چسبانده منبع بیاورید اتوسا را که از منابع یونانی نقل شده قبول ندارید .

فريدون;288371 نوشت:
اينكه خشايارشا را در منابع به دو گونهء خشايار و خشايارشاه هم گفته‌اند، درست نيست؛ پيش از اين عرض كردم. هر منبعی كه چنين آورده باشد، يك منبع كوچه‌بازاری است كه نويسنده‌اش از سواد اندكش در تاريخ بسيار رنج می‌برد و اغلب اين نويسندگان برای جبران آن كمبود، دست به دامان تئوری توطئه می‌گردند تا شايد ضعف دانشيك خويش را التيام بخشند. خودتان يك بار يكی از اين به اصطلاح منابع را بازبين فرمائيد تا اوج درماندگی نويسنده‌اش در شناخت تاريخ آشكار گردد.

مگر اینها به خط میخی نبوده حال از کجا مطمئن هستید خشایار شا است نه خشایار شاه و اصولاً چه تفاوتی میکند و چه چیزی را عوض میکند .

فريدون;288371 نوشت:
1- اينكه چه موضوعی را چه كسی نوشته، نمی‌تواند حجت باشد. آيهء قرآن كه نيست. مورخان و نويسندگان يونانی نظريات اثبات نشدهء فراوانی داده‌اند كه نمی‌توان بر پايهء آنها نتيجه‌گيری قطعی كرد؛ خواه هرودت گفته باشد خواه گزنوفن... با تطبيق اسناد باستا‌شناسی و منابع ديگر بايد گفتارشان را سنجيد و سپس داوری كرد وگرنه حداكثرش اين است كه بعنوان «طرح سئوال» بايد به گفتارشان نگريست نه به عنوان آيهء منزل.
- بخش آغازين منشور كورش بزرگ را روحانيون بابلی نوشته‌اند و بخش پسين از بند بيستم به بعد گفتار كورش بزرگ است.

شاد باشيد

کتیبه که ضد و نقیض است مورخان که دروغگویند بعد باید باور کنیم انچه شما میفرمایید درست است !

رضا;200215 نوشت:


با توجه به مطالب فوق صالح و موحد بودن کوروش هخامنشی به شدت زیر سؤال میرود و در نتیجه با توجه به نظر مفسرین که ذوالقرنین یا پیامبر و یا عبدی صالح بوده است در تناقض است. همچنین در نبوت ذوالقرنین شک زیادی وجود دارد و لذا بنده این ادعا که کوروش ذوالقرنین قرآن است و از این گذشته پیامبر است را قبول ندارم.


پاسختان را جناب مقداد داده است

مقداد;288689 نوشت:

البته معتقدیم دست بشر، چهره انبیاء را آلوده کرده و سخنان ناروایی به آنها نسبت داده اند. که هرگز با شخصیت اصلی و حقیقی آن پیامبر سازگاری ندارد. به عنوان نمونه، قطعا حضرت عیسی (ع) ادعای الوهیت نداشته و خود او به شدت با تفکرات مخالف توحید، دشمنی داشته است.

البته حتی اگر توهین به انبیاء سبب خروج از دین نباشد در گناه بودن آن شکی نیست.

بهلول;289101 نوشت:
گوساله پرستان را چه به این حرفها

متن زیر به صورت صد در صد مورد تایید من نیست و تنها برای حفظ امانت به صورت کامل آورده شده است

# 1. خشایار:
درود. در مورد دین هخامنشیان هرودت تاریخ نویس معاصر ایشان میگوید: ساختن هیکل خدایان و معبد و محراب در نزد ایرانیان ممنوع است و خدا را بر خلاف یونانیان بصورت انسان تصور نمیکنند. از نحوه خاکسباری درگذشتگان سوگند به اهورا مزدا در کتیبه ها و علائم تخت جمشید نظیر فروهر و اتش مقدس و ... چنین به نظر میرسد که هخامنشیان به عقاید اشو زردشت نزدیک بوده اند. شما نظر دیگری دارید؟

# 2. فاطمی:
الف) تاکنون چند بار در پیامهای همکیشانتان بدگویی از هرودت آمده بود. با این حساب نمی دانم گزارشهای او چقدر در نظر زرتشتیان معتبر است.

ب) شما در نقل از هرودت باید شماره صفحه ی کتابی را که از آن نقل می کنید می نوشتید تا بتوان به این نقل شما اعتماد کرد.
ج) تنها چیزی که از آن نشانه ها ـ به فرض صحتشان ـ استفاده می شود، همانطور که نوشته اید، آنها به دین زرتشت، نزدیک بوده اند و این غیر از زرتشتی بودن است. الآن زرتشتیان نسبت به خیلی از ادیان دیگر، به اسلام نزدیکترند، مثلا نمازهای پنجگانه دارند، آیا این به معنای مسلمان بودن زرتشتیان است؟ به فرض وجود چند اشتراک، همکیش بودن را اثبات نمی کند. اشتراکات میان پیروان همه ی ادیان می توان یافت. (اگر نماد المپیک مشعل است آیا می تونیم بگیم که المپیکیها زرتشتی هستن؟)
# 3. خشایار:
هرودوت قدیمی ترین تاریخ نویسی است که از ایران نوشته و معاصر با نیمه های دوران هخامنشیان بوده.قطعا در مواردی که منافع یونانی ها مطرح بوده نظیر جنگهای ایران با یونانیها و میزان تلفات و رفتار یونانیان نسبت به هموطنان خود جانبداری به خرج داده است امابنابر نظر بیشتر محققان در کل تاریخ نویسی با وجدان کاری میباشد و قابل استناد.کتاب یک بند 131-132 و در مورد خاکسباری مردگان کتاب یک بند 140 ادرس منیع کامنت قبلی من از هرودوت هست که درخواست کردید.در مورد دین هخامنشیان تا کنون نوشته یا سندی که مستقیما قید کرده باشد که ایشان چه دینی داشته اند بدست نیامده (این زردشتی بودن ایشان را نه تایید میکند و نه رد)اما همانطوری که قید شد از اداب و رسوم و سنگ نوشته ها و نوشته های یونانی ها چنین بر میاید که ایشان با عقاید اشوزردشت کاملا همسو میباشند به عبارتی عقاید اشوزردشت در ایران باستان انتشار و کاربری گسترده داشته است.و این چیزی بیش از اشتراک بین ادیان است.البته در همه زمانها و همه شاهان اعتقادات یکسان نبوده شدت و ضعف داشته همانند همین امروزه. عقاید مهر برستی و میترایسم هم در مواردی در کردار ایشان نمود بیدا کرده است امروز هم ما اکثرا مسلمان داریم اما سایر عقاید هم نمود دارند در ان زمان هم به همین صورت بوده اما برایند همه موارد یاد شده قوی بودن انتشار عقاید زردشت بزرگ را در ایرانیان باستان مینمایاند.
# 4. فاطمی:
شما در این نوشته ی خود، کلی گویی کردید. مثلا نوشتید: از آداب و رسوم و سنگ نوشته ها بر می آید که هخامنشیان با عقاید اشوزرتشت همسو بودند.
اگر می خواهید علمی صحبت کنید باید بگویید که از کدام آداب و رسوم و کدام عبارت سنگ نوشته ی هخامنشیان چنین برداشتی کردید و بعد ثابت کنید که این آداب و رسوم مخصوص زرتشتیان است.

# 5. خشایار:
درود. نقش فروهر در تخت جمشید ونقش رستم. نقش اتشدان که از مهمترین نماد های زردشتی گریست در نقش رستم کنار نقش شاهان. سوگند به اهورامزدا به دفعات مختلف در کتیبه ها ی داریوش بزرگ و خشایارشا تخت جمشید .از جمله سنگ نبشته هاست .رسوم و اداب هم که در کامنت قبلی تا حدی با منبع ان ذکر شد . در کتاب دینکرد مربوط به دوران ساسانی امده که اوستا در زمان دارا ریوش سوم به صورت نوشته شده بر بوست گاو در دو نسخه بود که اولی در تخت جمشید سوخت و دومی را اسکندر ابتدا مسائل طب و نجومش را رونویسی کرده و سبس نابود کرد این به معنای گسترش عقیده اشوزردشت در زمان هخامنشیان است .در زمان بلاش اشکانی هم دستور مکتوب کردن اوستا که سینه به سینه نزد مغ ها حفظ بود داده شد. اردشیر بابکان موسس ساسانیان از خانواده ا ی بود که موبد بودند در زردشتی بودن ساسانیان که شکی نیست خسرو برویز و انوشیروان دادگر هم مایه مباهات ایرانیان و زردشتیان هستند ایا جایی در تاریخ امده که فاصله هخامنشیان تا اشکانیان و ساسانیان دین دیگری در ایران وجود داشته؟ زمان تولد اشوزردشت هم که به قبل از هخامنشیان بر میگردد قطعا از همان زمان شروع به نشر و گسترش کرده که در زمان اشکانیان به حدی گسترده هست که حکم به گرداوری اوستا میشود.

# 6. فاطمی:
الف) بحث ما در مورد دین خصوص کورش و داریوش است نه به طور کلی هخامنشیان و نیز اشکانیان و ساسانیان. نقش فروهر نشانه ی زرتشتی بودن هخامنشیان نیست.

ب) پیش از تذکر دوم، یک مثال از دفاع یک مسلمان می زنم. یکی دو روز پیش در وبلاگی در دفاع از پیامبر اسلام(ص) در مورد تعداد همسران او که بیش از چهار زن در یک زمان بوده، بدون ارائه مدرک چنین خواندم: زمان اختیار نه همسر از سوی پیامبر(ص) قبل از تحریم بیش از چهار زن بوده.
اگر شما از او مدرک نخواهی خیلی زود محکوم می شوی. با خواندن آن تعجب کردم چون تاکنون چنین چیزی را نشنیده بودم. لذا از یک روحانی که در تاریخ خوب کار کرده بود، پرسیدم. ایشان محکم آن را رد کرد و اظهار داشت: وقتی که حکم تحریم آمد، کسانی که بیشتر از چهار زن داشتند، دستور آمد که باید زنهای زیادی را طلاق دهند و زمانی که پیامبر از دنیا رفت، نه زن داشت.
ببین خشایار عزیز اگر بنا باشد بدون مدرک سخن بگوییم قضیه اینطور میشه. شما هرادعایی که میکنی یا باید مورد قبول طرفین باشد یا با ذکر منبع و شماره جلد و صفحه آن کتاب. من به کتابخانه ای غنی دسترسی دارم و باید ببینم آیا ادعاهای شما درست است یا نه. کم نیست مطالبی که سر زبانهاست اما وقتی به منابع مراجعه می کنی، از آنها خبری نیست یا تفاوت زیاد دارد.

ج) کتاب دینکرد که به آن استناد کردی، در قرن نهم میلادی نوشته شده (ر.ک: لغتنامه دهخدا، واژه دینکرت) بنابراین دویست سیصد سال بعد از ساسانیان نوشته شده نه در عصر آنها. پس به نقل آن نمی توان اعتماد کرد.
# 7. سید محمود:
سلام وخسته نباشید
این که دوست عزیزمان گفتن در فاصله این چند حکومت ذین دیگری وجود نداشته را رد ممیکنم زیرا با مستند معبد آناهیتا در کرمانشاه که الهه ی اب است و سنگ نوشته های طاق بستان که دال بر میتراییسم است و همچنین کتیبه هایی که بر وجود مذهب صابئین و پیروان حضرت یحیی در غرب ایران وهمچنینی وجودمسحیت دلالت دارد حرف ایشان بی اساس جلوه می کند.در حالی که آن ها هم دارای این آداب و رسوم مشترک با زرتشت یا اسلام هستند.

# 8. میترادات ششم:
درود بر ایرانیان
جناب فاطمی شما یگانه پرستی هخامنشیان را قبول دارید یا با زرتشتی بودن کوروش و داریوش مشکل دارید شما چرا کمی تفکر ندارید اگر زرتشتیان به این دو پادشاه مهر می ورزند به خاطر زرتشتی بودن این دو پادشاه است و بس شما اگر دلیلی بر غیر زرتشتی بودن آن دارید بفرمایید بگویید باز هم می گویم که در تفکر ایرانی یگانه پرستی مهم تر از نام گذاشتن بر روی دین بود و باید بگویم در باستان ما دینی به نام زرتشتی نداشتیم بلکه دین واحد تمام مردم مزد یسنا بود به معنای ستایش پروردگار و این نام بعدها به دین زرتشتی معروف گشت زیرا منتسب به پیامبر بزرگ زرتشت بود و در ایران ممکن بود یکی مذهب میترایی داشته و یکی آذری و دیگری ناهیدی که البته هر کدام تفسیر خودش را داشته است .پس اگر شما بخواهید بگویید کوروش و داریوش زرتشتی نبوده اند به بیراهه رفته اید.

# 9. فاطمی:
الف)
در مورد کورش در تفسیر المیزان آمده است که موحد بوده. بعید نیست دیگر شاهان هخامنشی نیز چنین بوده اند.

ب) کسی که در مورد شاهی ادعا می کنه که او پیرو فلان دین بوده باید دلیل بیاره. و الا یک بودایی هم ادعا می کنه که کورش بودایی بوده شما که قبول نمی کنی باید ثابت کنید. در این صورت هرکسی می تونه ادعاهایی را در مورد شاهان مطرح کنه و در برابر معترضان بگه: شما دلیل بیار که اینطور نبوده.
ج) به فرض که دین زرتشتی قائل به ثنویت نیست و موحده. اما این به معنای این نیست که هرکه موحد بوده زرتشتی هم بوده است. مگر تنها زرتشتیان موحد بودند؟ یهودیان نیز موحدند.
# 10. میترادات ششم:
درود بر ایرانیان
جناب فاطمی اگر ما هر چه بگوییم شما تحریف می کنید اگر من هم بخواهم چیزی بگویم چیزی نمی توانم بر سخنان دوستان بالا بیفزایم و قتی داریوش به اهورا مزدا سخن می گوید چه دلیلی از این بالاتر و شما بنگرید به ظهور گئومات می بینید که طبقه موبدان زرتشتی وجود داشت و خب همان گونه که دوستان گفتند شما تمام نشانه ها را می توانید از نوشته های یونانیان بیابید می دانم که می گویید خب تشابه در همه دین ها وجود دارد من هم می دانم اما یک دین و چند مذهب هم وجود دارد که به آن هم باید نگریست مگر شما می توانید بگویید سنی مسلمان نیست اما شیعه مسلمان است اگر اینگونه باشد ما هم می توانیم بگوییم الله نام یک بت است و پیامبر به آن بت شکلی غیر قابل تصور داد و او هم خدا پرست نبود . بدرود

# 11. امید معین:
سلام جناب میترادات .
اجازه بدید کمی تاریخ را در نظر بگیریم . همانطور که می دانید داریوش و کورش از دو خاندان رقیب هم به وجود امدند. نسل این دو به چیبش پیش پسر هخامنش می رسد . عملا پدران داریوش از حکومت دور بودند یا زیر نظر حکومت پارس در بخشهای شرقی فرمانروایی می کردند. هنگامی که داریوش به حکومت رسید دستور براندختن و مبارزه با دین مجسویان کرد که گئومات به گفته کتیبه بیستون یکی از این روحانیون بود. هر چند بسیاری از مورخان این را قبول ندارند و می گویند گئومات همان بردیا پسر کورش است. پس احتمالا داریوش دین زرتشتی که دین مرسوم ان زمان نبوده را دین رسمی کرد . حالا کورش، شما تنها یک مدرک ارائه کنید که کورش اسمی از اهورامزدا اورده باشه. یا اینکه یکی از اعمال زرتشتی را انجام داده باشد. به عنوان مثال در منشور خود نام اکثر خدایان را اورده بجز اهورا مزدا و زرتشت. توجه کنید :
مردوک مقدر کرد تا کورش بدون جنگ......
مردوک از کردار نیک من خشنود شد.
. او بر من، کورش، که ستایشگر او هستم و بر کمبوجیه پسر من و همچنین بر همه سپاهیان من ، برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت.
نه نامی از گفتار و کردار و پندار نیک . نه نامی از اهورا مزدا و نه نقشی از فروهر .حتی ازدواج با محارم از او ذکر نشده. ایا میشه گفت کورش زرتشتی بوده ؟ شخصیت دوم که مشکوک به زرتشتی بودن است . خشایار شاه هست. مواردی وجود دارد که نشان می دهد که او یکی از خدایان اساطیری را پرستش میکرد و رسوم انها را اجرا کرده . یکی از ان رسوم قربانی کردن کودکان است که برای خدایان جنگ انجام می گرفت .
سنی و شیعی هر دوشان یک خدا را پرستش می کنند . دین و کتاب و مراسم مشترکی دارند . شما بفرمایید بگید میترا و مردوک و اهورامزدا با هم مشترک هستند؟

# 12. میترادات ششم:
درود بر ایرانیان
جناب امید شما بگویید مبارزه با یک مغ را چگونه شما مجوسیان تر جمه کرده اید شما یه گونه ای از مجوسیان نام میبرید که داریوش تمام مغ ها را از بین برده .
شما ببینید چگونه کوروش مورد احترام مردم بابل و ملل تابعه بود فکر می کنید به این خاطر نبود که به خدایان آنها احترام می گذاشت و به عقیده آنها تعجب می کنم اگر کوروش به یهودیان و خدای آنها احترام گذاشت پس از دید شما باید یهودی هم باشد دوست عزیز وقتی شما جهانبینی کوروش و داریوش را درک نمی کنید به ما چه می خواهم بگویید خشایار کدام خدای اساطیری را پرستش می کرد خواهش می کنم با مدرک مراسم قربانی کودک برای خدایان جنگ را بگویید .
دوست عزیز حتمن می دانید که اهورا مزدا نام برتر پروردگار است و همین گونه بود میترا و همین گونه بود ناهید و همه اینها پرورگارشان را با آن می خواندند در مورد مردوک هم بالا تر گفتیم باید باز هم بگویم مگر پیامبر اسلام محمد نام یک بت را بر روی خدای واحد نگذاشت پس محمد هم آن بت را از حالت بت خارج کرد و با شکلی یگانه پرستی آن را رواج داد و همین گونه می توانیم بگوییم مسلمانان برای پروردگار 101 نام دارند و شاید هرکدام آن را به نوعی صدا کنند پس آنان نیز در اشتباهند .؟!!!! مگر ایرانیان یگانه پرست نبودند که اینگونه سخن بر زبان می رانید .

# 13. امید معین:
میترادات عزیز . مبارزه با یک مغ نبوده .شما در مسائل تاریخی باید سر رشته داشته باشید تا بحث نتیجه بخش باشه. در سایتها و وبلاگها نمی توان با تاریخ واقعی اشنا شد. در مورد مبارزه داریوش با مجسویان می توانید به تاریخ تمدن صفحه 409 و 400 مراجعه کنید. همچنین پیر بریان فرانسوی معتقد است که داریوش با کودتا به پادشاهی رسید.

2- من از شما می خواهم یک مورد از نشانه های زرتشتی در کورش به من نشان دهید. من با اطمینان نمی توانم بگم که او یهودی بوده ولی بعضی از مورخان این احتمال را می دهند به دلیل سابقه ای که پدران کوروش با یهودیان اورشلیم داشتند. داستانش مفصله . فراموش نکنید 300 قبل از کورش هفتاد هزار یهودی وارد ایران شدند. درود بر ایرانیان
جناب امید اگر حرفی از کودتا می زنید یعنی اینکه باید ثابت کنید گائوماته خود بردیا بوده و داریوش خاسته حق خاندانی خود را بگیرد . داریوش در سنگ نبشته ها می گوید که من گائو ماته و کسانی که فریب او را خورده و فریبش را خوردند کشته است و اصلن حرفی از بر اندازی مجوسیا ن نیست .
سنگ نبشته آرامگاه داریوش بزرگ در استخر
خدای بزرگ است اهورا مزدا . او این سرزمینها را آفرید . او آسمانها را آفرید او مردم را آفرید او شادی را برای انسان آفرید او داریوش را شاه کرد .
در جایی دیگر می گوید ای انسان آنچه فرمان اهورا مزدا است نا پسند نشمار ، راه راست را رها مکن خدای بزرگ است اهورا مزدا که این شکوهی که دیده می شود را آفرید که شادی را برای انسان آفرید ، که خرد را آفرید که تلاشگری را بر داریوش فرو فرستاد و مقرر کرد .
جناب امید سخنی بالاتر از این می تواند بر مزدیسنا بودن داریوش و خاندان او مهر اثبات بزند .



بهلول;289101 نوشت:
بانکداری از پیچیده ترین علوم است !

بله حق دارید
در روزگاری که بانک های بزرگ دنیا در حال ورشکستگی هستند در ایران هر روز بانک جدیدی باز می شود
در حالی که در کتاب خدا، ربا را جنگ با او نامیده اند، از ملت 30 و 40% سود می گیرند ...

بهتر است شماری کارشناس بانکداری به سایر ممالک دنیا صادر بفرماییم تا از این وضع دربیایند!

موضوع قفل شده است