آیا استدلالهای ما پذیرفته میشود !!!

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا استدلالهای ما پذیرفته میشود !!!

سلام . من تازه عضو شدم . من عقل گرا هستم . البته دینگرا هم هستم و میخوام ایمانی درست داشته باشم .

یک سوال داشتم میخواستم اگر کسی نظری داشت بگه :

دو نفر آدم .یکی مسلمون و یکی کافر میمیرن . بعدش این دو میرن اون دنیا .و ازشون در مورد دین و ایمانشون میپرسن .

مسلمونه دلیل بر وجود خدا میاره و مثلا برهان نظم رو استدلال میکنه و مثلا در مورد نبوت برهان حکمت خداوند رو بیان میکنه . ولی این دو برهان ممکن هست برهان های اشتباهی باشند و فرشتگان بگویند این استدلالهای تو به این دلایل درست نیست .

کافره دلیل بر عدم وجود خدا ( نعوذ بالله) میاره و برای خودش دلایلی میاره . ولی این برهان ها ممکنه اشتباه باشن و فرشتگان به ایشان میگویند دلایل شما نیز به این دلیل و به آن دلیل مشکل دارد .

آیا فرقی بین این دو آدم میگذارند ؟

این سوال به نظر من یه سوال اساسی هست . اگر امکانش بود نظراتتون رو میخوام بدونم .

سلام
در آنجهان، فرصت و مجال برهان آوردن نیست. آنجا هر کسی طبق همان عملی که داشته، جواب می دهد. اصلاً فضای آن جهان و سکرات موت و وحشتهای آنجا طوری است که سواد برای کسی باقی نمی گذارد تا بخواهد طبق مطالعاتی که داشته، جواب بدهد. بلکه هر کسی طبق ملکاتی که داشته، جواب می دهد.
جایی می خواندم: وقتی از کسی می پرسند نام پیامبرت کیست یا نام کتابت چیست؟ هر چه فکر می کند، نام مبارک حضرت محمد (ص) یا نام کتاب قرآن به یادش نمی آید در حالیکه در دنیا اینها را می دانسته است اما چون اهل پیروی از آنها نبوده (گرچه مسلمان اسمی بوده) لذا طبق ملکاتی که دارد، نام اینها یادش نمی آید.

به هر حال، آنجا استدلال از کسی نمی خواهند. اگر کسی آدم خوبی بود و ملکات صالحی داشت، در پاسخ سئوالاتی مثل پیامبرت کیست؟ یا کتابت چیست؟ آن دو نام را بیان می کند. اگر هم آدم خوبی نبود، آن دو نام را اصلاً به خاطر نمی آورد که بیان کند.

استدلالهایی که می آموزیم، فقط برای این است که در همین دنیا ریشه ایمان و اعتقاداتمان را محکم کنیم. نه اینکه در آن دنیا این استدلالها را تحویل فرشتگان بدهیم.

نقل قول:
سلام
در آنجهان، فرصت و مجال برهان آوردن نیست. آنجا هر کسی طبق همان عملی که داشته، جواب می دهد. اصلاً فضای آن جهان و سکرات موت و وحشتهای آنجا طوری است که سواد برای کسی باقی نمی گذارد تا بخواهد طبق مطالعاتی که داشته، جواب بدهد. بلکه هر کسی طبق ملکاتی که داشته، جواب می دهد.
جایی می خواندم: وقتی از کسی می پرسند نام پیامبرت کیست یا نام کتابت چیست؟ هر چه فکر می کند، نام مبارک حضرت محمد (ص) یا نام کتاب قرآن به یادش نمی آید در حالیکه در دنیا اینها را می دانسته است اما چون اهل پیروی از آنها نبوده (گرچه مسلمان اسمی بوده) لذا طبق ملکاتی که دارد، نام اینها یادش نمی آید.

به هر حال، آنجا استدلال از کسی نمی خواهند. اگر کسی آدم خوبی بود و ملکات صالحی داشت، در پاسخ سئوالاتی مثل پیامبرت کیست؟ یا کتابت چیست؟ آن دو نام را بیان می کند. اگر هم آدم خوبی نبود، آن دو نام را اصلاً به خاطر نمی آورد که بیان کند.

استدلالهایی که می آموزیم، فقط برای این است که در همین دنیا ریشه ایمان و اعتقاداتمان را محکم کنیم. نه اینکه در آن دنیا این استدلالها را تحویل فرشتگان بدهیم.

سلام . داریم تو دنیایی زندگی میکنیم که همه برای دینشون دلیل دارن . و باید قبول کنیم که دین تقریبا چیزه ارثی شده . مسلمونا مسلمون میمونن . شیعه ها شیعه میمونن . سنی ها سنی میمونن . و همه دارن سعی میکنن که دینه خودشون رو یه جور منطقی نشون بدن . منظور من این بود که اگر شما مثلا سنی باشی و 100 ها کتاب رو هم خونده باشی و به این نتیجه رسیده باشی که سنی بودن درسته . اینو تو اون دنیا ازت قبول میکنن . یا میگن دینه درست و راه درست شیعه بوده و تو راه اشتباه رفتی ؟

سلام.
این مسأله دیگری است.
در این تاپیک در این باره بحث شده است.

نقل قول:
سلام.
این مسأله دیگری است.
در این تاپیک در این باره بحث شده است.

سلام جناب طوفان خورشیدی . ممنون از راهنماییتون . ولی در اصل منظور من چیز دیگه ای بود . من میخوام ببینم اون دنیا باید جوابگوی چی باشم !!! من اون دنیا باید جوابگوی عقلم باشم یا جوابگوی دینی که انتخاب کرده ام یا راه و روشی که برای زتدگی ام انتخاب کرده ام .

فرض کنید شما در کشور انگلستان به دنیا آمده اید و با آن زبان آشناییت دارید و از کوچکی تنها آن زبان را میشناسید. د این صورت اصلا شما اصلا حرف "خ" را نمیشناسید . از آن هیچ تصوری ندارید . اصلا منکر آن هم میشوید که "خ" وجود دارد .

فرض کنید شما در ایران دنیا آمده اید مسلما خیلی از حروف زبان چینی را نمیشناسید و اصلا منکر آن هم میشوید که همچین حروفی وجود دارد .

الان ما مسلمون و شیعه هستیم و خود من هم هزاران دلیل برای حقانیت آن میدونم . یک سنی یا یک بودایی و یا یک مسیحی هم همینگونه است و دلایلی برای دینش می آورد . او دلایل خود را محکم میبیند و دلایل ما را ضعیف . چرا (؟؟؟) به خاطر آنکه با آن طرز تفکر بزرگ شده .

مثلا اگر یه شخصی هزار و یک کتاب بخونه و سالها در این معنی تفکر کنه و بعد به این نتیجه برسه که نعوذ بالله ( خدایی وجود نداره ) و هزار و یک کار خوب نیز انجام داده باشه در مقایسه با یک فردی که با خوندن 2 کتاب مسلمون شده و 4 یا 5 تا کار خوب هم داره کدومشون ارزش و قربشون پیش خدا بیشتره ؟؟؟

سوال من این هست . اون دنیا باید جوابگوی عقلمان باشیم یا جوابگوی دینی که انتخاب کرده ایم یا راه و روشی که برای زندگیمان انتخاب کرده ایم .

اصولا تو اون دنیا معیار سنجش آدم ها چیست ؟؟؟

براي تبيين مساله جايگاه انسان در قيامت به تفسير آيه 71 از سوره مباركه اسرا توجه فرمائيد

اين آيه در آغاز به" مساله رهبرى" و نقش آن در سرنوشت انسانها پرداخته، مى‏گويد:" روز قيامت هر گروهى را با امام و رهبرشان مى‏خوانيم" (يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ) يعنى آنها كه رهبرى پيامبران و جانشينان آنان را در هر عصر و زمان پذيرفتند، همراه پيشوايشان خواهند بود، و آنها كه رهبرى شيطان و ائمه ضلال و پيشوايان جبار و ستمگر را انتخاب كردند همراه آنها خواهند بود.


خلاصه اينكه پيوند" رهبرى" و" پيروى" در اين جهان بطور كامل در آن جهان منعكس مى‏شود، و بر اساس آن گروه‏هايى كه اهل نجات و اهل عذابند مشخص مى‏گردند و روشن است كه امام در اينجا معنى وسيعى دارد كه هر پيشوايى‏ را اعم از پيامبران و ائمه هدى و دانشمندان و كتاب و سنت، و همچنين ائمه كفر و ضلال را شامل مى‏شود، و به اين ترتيب هر كس در آنجا در خط همان رهبرى قرار خواهد گرفت كه در اين جهان خط او را انتخاب كرده بود.


اين تعبير در عين اينكه يكى از اسباب تكامل انسان را بيان مى‏كند، هشدارى است به همه افراد بشر كه در انتخاب رهبر فوق العاده دقيق و سخت‏گير باشند، و زمام فكر و برنامه خود را به دست هر كس نسپرند.


*************************

تفسير نمونه، ج‏12، ص: 202

ادامه دارد

ادامه از قبل

نقش رهبرى در زندگى انسانها.

قبول زندگى جمعى در حيات انسانها نميتواند از مساله رهبرى جدا باشد، چرا كه براى مشخص كردن خط اصلى يك جمعيت، هميشه نياز به رهبر و پيشوايى است، اصولا پيمودن راه تكامل بدون استفاده از وجود رهبر ممكن نيست، و سر ارسال پيامبران و انتخاب اوصيا براى آنان همين است.
در علم عقائد و كلام نيز با استفاده از قاعده لطف و توجه به نقش رهبر در نظم جامعه و جلوگيرى از انحرافات، بعثت انبياء و لزوم وجود امام در هر زمان اثبات شده است.
اما به همان اندازه كه يك رهبر الهى و عالم و صالح، راه وصول انسان را به هدف نهايى، آسان و سريع مى‏كند، تن دادن به رهبرى ائمه كفر و ضلال، او را به پرتگاه بدبختى و شقاوت مى‏افكند.
در تفسير اين آيه در منابع اسلامى، احاديث متعددى وارد شده كه روشنگر مفهوم آيه و هدف از امامت است:

در حديثى كه شيعه و اهل تسنن از امام على بن موسى الرضا ع به سندهاى صحيح نقل كرده‏اند چنين مى‏خوانيم كه آن امام ع از پدرانش از پيامبر ص در تفسير اين آيه نقل فرمود:
يدعى كل اناس بامام زمانهم و كتاب ربهم و سنة نبيهم:

" در آن روز هر قومى همراه امام زمانشان و كتاب پروردگار و سنت پيامبرشان خوانده مى‏شوند" «1».

و نيز از امام صادق ع چنين مى‏خوانيم:

الا تحمدون اللَّه اذا كان يوم القيامة فدعا كل قوم الى من يتولونه و دعانا الى رسول اللَّه و فزعتم الينا فالى اين ترون يذهب بكم الى الجنة و رب الكعبة- قالها ثلاثا-:


" آيا شما حمد و سپاس خدا را بجا نمى‏آوريد؟ هنگامى كه روز قيامت مى‏شود خداوند هر گروهى را با كسى كه ولايت او را پذيرفته مى‏خواند، ما را همراه پيامبر ص و شما را همراه ما، فكر مى‏كنيد در اين حال شما را به كجا مى‏بردند، به خداوند كعبه به سوى بهشت- سه بار امام اين جمله را تكرار كرد-

(1) مجمع البيان ذيل آيه مورد بحث.

تفسير نمونه، ج‏12، ص: 204

والسلام علي جميع عباد الله الصالحين

موضوع قفل شده است