کوروش هخامنشی و قربانی کردن برای هستيا و آفتاب و دیگر خدایان!!!!
تبهای اولیه
با سلام
گزنفون در كوروشنامه (سيرت كوروش) خود بارها از قربانيهاي كوروش نام برده است،
در نخستين روزي كه كوروش، شهنشاهي خود را آغاز كرد و به كاخ شاهي قدم گذاشت و در حين ورود به درگاه قصر، براي (هستيا) خداي اجاق خانوادگي و اهورامزدا، پروردگار عالم،و ديگر خدايان كه مغها اسم برده بودند قرباني كرد(1)،
در هنگام پادشاهي، كوروش، هر روز سحرگاه، عبادت و قرباني بجاي ميآورد، گزنفون ميگويد اين رسم و آئين او هنوز در دستگاه پادشاه ايران معمول و جاريست، بگفته او، درين گونه امور،پارسيان از شهرياران خود مجدانه پيروي مينمودند و ميپنداشتند كه هر چه در كار عبادت كوشاتر باشند،نيكبختي ايشان بيشتر خواهد شد(2).
كوروش همه مال و ثروت خود را صرف خيرات و قرباني ميكرد(3) و همچنين پس از پيروزيهايش در صدد قرباني برميآمد(4).
در نخستين كوكبه شاهي كه براي كوروش ترتيب داده بودند، هنگاميكه از قصر
خارج ميشد،پيشاپيش كوكبه او چهار گاو نر بسيار زيبا و تنومند،خاص قرباني پيش ميرفتند كه قرار بود به درگاه پروردگار بزرگ قرباني شوند،دنبال آنها،اسبهائي كه،نذر آفتاب، قرباني ميشدند حركت ميكردند، آنگاه گردونههاي به گل آراسته،مخصوص اهورامزدا و مهر، پيش ميآمدند، وقتي كه دسته شاهي به اماكن مقدس رسيد، گاوهاي نر را به درگاه اهورامزدا و اسبها را براي آفتاب قرباني كردند و لاشهها را سوزانيدند، سپس چنانكه مغها معين كرده بودند قربانيهائي نيز نذر زمين و بعد به نام قهرماناني كه سوريه (آشور؟) را در دست داشتند به عمل آمد(5). گاه در مسابقههاي اسبدواني،در ميدان مسابقه، قرباني ميكردند.
گزنفون پس از شرح يك مسابقه كه در حضور كوروش انجام گرفته ميگويد: همان رسم و ترتسژيبي كه كوروش اساس نهاده بود هنوز ادامه دارد و همه چيز عيناً باقيست مگر يك مورد، كه هرگاه شاه قرباني نكند، حيواني نميآورند(6).
ظاهراً ايرانيها نيز مانند يونانيان، هنگام پيمان بستن، قرباني ميكرده و خدا را بر آن شاهد ميگرفتهاند.
وقتي كبوجيه، پدر كوروش، او و سران سپاهش را اندرز داده، به كردار نيك فرا ميخواند، ميگويد:
پيشنهاد من اينست كه با هم قرباني كنيد و خدايان را شاهد بخواهيد و با يكديگر همپيمان شويد(7).
گزنفون ميگويد، كوروش، وقتي مرگ خود را نزديك يافت، بيدرنگ حيواناتي براي قرباني به درگاه زاوش (زئوس = اهورامزدا، خداي بزرگ) كه پروردگار نياكان او بود و آفتاب و ديگر خدايان انتخاب كرد و در مكاني بلند، چنانكه رسم پارسيانست مراسم قرباني انجام داد و چنين به دعا پرداخت:
«اي پروردگار بزرگ، خداوند نياكان من،اي آفتاب و اي خدايان، اين قربانيها را از من بپذيريد و سپاس و نيايش مرا هم در ازاي عناياتي كه به من فرموده و در همه زندگانيم بوسيله قرباني و علايم آسماني و نواي پرندگان و نداي انسان ارشادم كردهايد كه چه بايد بكنم و از چه كارها احتراز نمايم . . . . اكنون از درگاه متعال شما استدعا دارم زندگي فرزندانم و زن و دوستان و وطنم را قرين سعادت بداريد و مرگ مرا نيز مانند زندگيام توأم با عزت و افتخار»(8)
كوروش بزرگ، به خدايان اقوام بيگانه نيز قرباني پيشكش ميكرد، هر وقت سرزميني را ميگشود، به خدايان آن سرزمين، احترام ميگذاشت، و با كمال تقوي و ورع، قربانيهائي به خدايان تقديم ميكرد(9).
در لشكركشي خشايارشاه به يونان، گذار پادشاه ايران به شهر تروا افتاد، شاه پس از تحقيقات و تماشاي آنجا فرمان داد هزار گاو براي تروا و الهه مينر قرباني كنند و آنگاه مغها شراب زيادي براي پهلوانان جنگ تروا نثار كردند(10).
همانطور كه پيشتر گفته شد نيازها و قربانيهاي ايراني منحصر به قرباني حيواني نبوده است، مثلاً وقتي خشايار شا از بغاز داردانل ميگذشت، ساغري زرين پر از شراب، به دريا ريخت و آفتاب را نيايش كرد و از او خواست حادثهاي پيش نيايد كه مانع جهانگيري او در اروپا گردد، پس از آن يك جام و يك صراحي زرين و يك قبضه شمشير به آب انداخت(11).
پلوتارك نوشته است وقتي تميستوكل سردار فاتح يوناني در اثر ناسازگاري هموطنانش ناگزير شد به ايران پناهنده شود، شاهنشاه ايران (خشايارشا يا پسرش) از اينكه فاتح جنگ سالامين را زينهاري خود ديد، خيلي به وجد آمده،قرباني نثار خدايان كرد(12).
1- سيرت كوروش (ترجمه وحيد مازندراني، سال 1350)، ص 346.
2- همان مرجع، ص 360.
3- همان مرجع، ص 370.
4- همان مرجع.
5- همان مرجع، ص 376 و 379.
6- همان مرجع، ص 381.
7- همان مرجع، ص 402.
8- همان مرجع، ص 410 و 411.
9- ويل دورانت، كتاب اول (بخش اول)، ص 519.
10- ايران باستان ج 1 ص 723.
11- همان مرجع، ص 727.
12- حيات مردان نامي، ص 343.
دكتر حسين لسان
با سلام
حالا سوال اینجاست که آیا چنین کسی موحد بوده؟
و آیا در ادیانهای الهی چنین قربانی کردن هایی را میشود یافت ؟
که عده ای کوروش را موحد دانسته و تا حد پرستش بالا میبرند !!