من عاشق شدم! لطفاً راهنماییم کنید بتونم درست تصمیم بگیرم.
تب‌های اولیه
سلام به همه کسانی که به قول معروف عرض اندام میکنن من جوانی ۲۰ ساله هستم که فکر کنم از سن ۱۱ سالگی به دختر همسایهمون دل بستم البته نا گفته نماند که اون فکر کنم خودش خبر نداره مشکل اینجاست که من اونو به عنوان یک خواهر قبول دارم ولی هر چی سنم بالا میره بیشتربهش احساس علاقه می کنم.بیشتر از اونی که تصورش رو هم بکنی خواستم بی خیالش بشم حتی بعضی وقتها شده که خواستم یک دوست از نوع دختر برای خودم جور کنم که بی خیال اون بشم ولی... همش فکرم پیش اونه.
مشترک مورد نظر هم از بنده یک سال بزرگتره
همش به خودم میگم پسر بهش بگو دوستش داری مگه تو ازدواج سن تعیین می کنه که خوشبخت میشی؟
درباره من بد برداشت نکنید من حتی مثل آب خوردن شماره شو می دونستم داشته باشم ولی وجدانم قبول نکرد.
خلاصه تورو خدا یه جوابه قانع کننده بدید به من. :Gig:
با سلام و احترام
اشاره نکردین که چرا در سن 11 سالگی به ایشون دلبسته شدین؟
و همچنین تداوم این علاقه تا سن 20 سالگی چی بوده؟
ملاک های انتخاب همسرتون چیه؟
سلام حاج امیر علی!!
بهترین پیشنهاد!
ملاک هاتونو با خودتون چک کنید، بعد به مادرتون بگید ....!:Kaf:
[="Blue"]سلام
لطفا ناراحت نشید اینا همش شوخیه:Nishkhand:
به دختر همسایهمون دل بستم
خدا همه ی جوونارو شفا بده!
حتی بعضی وقتها شده که خواستم یک دوست از نوع دختر برای خودم جور کنم
:Esteghfar:
مشترک مورد نظر هم از بنده یک سال بزرگتره
:moteajeb:
من حتی مثل آب خوردن شماره شو می دونستم داشته باشم ولی وجدانم قبول نکرد.
دیگه چی؟!!!!!!!!!!!!:offlow:
:Nishkhand:
اولین کاری که باید بکنید اینه که فکر کنید ببینید شرایط زندگی دارید (از پس مشکلات زندگی برمیاید؟) آخه یه خورده برا شما زوده!!!!!!!!!!!!!
بعد به مادرتون بگید.
اولین کار مادرتونم اینه که بفهمه اون دختر خانوم یکی دیگه رو توی زندگیش داره یا نه؟
بعدش اگه به سلامتی نداشت ! مبارکه:hamdel:
اگرم داشت که تسلیت میگم خدمتتون. ایشالله خوشبخت بشه:crying:
من اصلا مشاور خوبی نیستم.:khoshgel:
[/]