بازی جنون و خون!!

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بازی جنون و خون!!

پرده اول
خیابان , عصر , بیرونی

در و دیوار سیاه است.
محرم شده!
کنار خیابان منتظر ماشینم. ماشینی می ایستد.
راننده : آقا کجا می ری؟
_ حرم.
راننده : بیا بالا...
راننده صدای ضبط ماشین را بلند می کند. صدای پیش زمینه سینه زنی بهمراه نامفهومی که بگوش می رسد " اوسین ... اوسین ...."
از راننده می پرسم : این کیه ؟
راننده : سرورت مرحوم سید ذاکر!!
صدای نوحه خوان بلند می شود " انا مجنون مجنون , انا مدیون مدیون , انا کلب الرقیه .....
راننده همزمان با نوحه خوان تکرار می کند: " انا مجنون مجنون , انا مدیون مدیون , انا کلب الرقیه .....

رو به راننده می کنم و می گم : گفتی اسم نوحه خوان کیه؟
راننده : سید ذاکر! مرده! برخی می گن کشتنش! سالاره! نمی دونی براش همه می مردند!

نگاهم را به طرف پنجره برمی گردانم و به فکر فرو می روم.
اگر این فرد می دانست که نوجه خوان به عربی چه می گوید آیا بازهم همین عقیده را داشت؟
او مسلمان است یا....؟
مقصر اوست یا ....؟

ادامه دارد...

joker;5993 نوشت:
پرده اول
خیابان , عصر , بیرونی

در و دیوار سیاه است. محرم شده! کنار خیابان منتظر ماشینم. ماشینی می ایستد.
راننده : آقا کجا می ری؟ _ حرم. راننده : بیا بالا... راننده صدای ضبط ماشین را بلند می کند. صدای پیش زمینه سینه زنی بهمراه نامفهومی که بگوش می رسد " اوسین ... اوسین ...."
از راننده می پرسم : این کیه ؟ راننده : سرورت مرحوم سید ذاکر!! صدای نوحه خوان بلند می شود " انا مجنون مجنون , انا مدیون مدیون , انا کلب الرقیه ..... راننده همزمان با نوحه خوان تکرار می کند: " انا مجنون مجنون , انا مدیون مدیون , انا کلب الرقیه ..... رو به راننده می کنم و می گم : گفتی اسم نوحه خوان کیه؟ راننده : سید ذاکر! مرده! برخی می گن کشتنش! سالاره! نمی دونی براش همه می مردند! نگاهم را به طرف پنجره برمی گردانم و به فکر فرو می روم. اگر این فرد می دانست که نوجه خوان به عربی چه می گوید آیا بازهم همین عقیده را داشت؟ او مسلمان است یا....؟ مقصر اوست یا ....؟ ادامه دارد...

دوست عزیز

در پاسخ به این سؤال توجه به چند نکته ضروری است:

1. نفس عزاداری برای اهل بیت (ع) و خصوص حضرت اباعبدالله الحسین، یاری دین خدا و زنده نگه داشتن یاد و خاطرۀ حرکت الهی و صبر و مقاومت و یا قیام خونین ایشان در راه دین بوده است. و نه تنها فضیلت و ثواب محسوب می شود که این اقدام بمثابۀ همراهی و حضور در رکاب آن بزرگواران است.

2. اما اینکه چگونه عزاداری کنیم که هم شأن و جایگاه اهل بیت را حفظ نمائیم چنانکه سفارش فرموده اند: (کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شینا؛ با رفتار خویش موجب آبروی ما باشید نه بی آبروئی) و هم به عزت و آبروی خویش لطمه نزنیم بدون شک اهل بیت (ع) راضی نیستند که ما آبرو، شخصیت و عزت خود را لگدمال کنیم و با عباراتی نظیر کلب و ... که در شأن انسان نیست خویشتن را آنهم در برابر چشم همگان برای تقرب به آنها خوار و خفیف جلوه دهیم.

اگر چه در عالم معنا و در فضای قلب، آنها که به آلودگی و گناهان خویش اعتراف داشته و از آن پشیمانند خود را در برابر مقام عصمت و اوج تقرب اهل بیت (ع) به ذات احدی، خیلی کوچک و خوار و خفیف دانسته و از این ذوات مقدسه طلب استمداد می کنند و البته این حالت، در فضای قلبی و درونی، بلااشکال بوده بلکه واجد آثار تربیتی بسیاری برای نفس می باشد.

3. یکی از آفات خانه مان برانداز در همۀ امور من جمله مسائل دینی، عرفانی و عشق و احساسات به اهل بیت (ع)، مسألۀ افراط و تفریط است. متأسفانه در عزاداری برای اهل بیت خصوصاً عزاداری سرور و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) گروهی بدلیل عدم شناخت دقیق از فلسفه و هدف قیام، و بدون توجه به پیام ها و عبرت های عاشورا و اینکه وظایف ما در برابر این حرکت و قیام تاریخی و خون بناحق ریختۀ حسین و یارانش چیست؟ ناآگاهانه در دام آسیب ها و انحرافات عزاداری محرم و صفر برای حسین (ع) می افتند و از این طریق به سوژه ای مناسب برای مخالفان و مغرضان و دشمنان دین و مکتب تبدیل می شوند که متأسفانه در مواقعی ضرباتی هر چند ضعیف را به پیکرۀ مکتب وارد می سازند.

4. آسیب شناسی این انحرافات و ناآگاهی ها بر عهدۀ فرهنگ سازان و متولیان دلسوز جامعه و تفکیک این کاستی ها، نواقص و انحرافات موجود در پیکرۀ برخی عزاداری ها و بعضی مجالس دینی از حقیقت دین و حقیقت و نفس اینگونه مجالس و مراسم که فلسفۀ آن، ترویج و تبلیغ حرکت اهل بیت (ع) است. بر عهدۀ همگان اعم از خواص و عوام جامعه است.


موفق باشید ...

با سلام

از محضر همۀ دوستان، خواهشمندم که از پرداختن به مطالب حاشیه ای که شبهۀ بی احترامی به شخص یا اشخاصی را دارد به شدت پرهیز کنید. زیرا ما را از هدف و مقصود اصلی شکل گیری سایت که همانا پاسخگوئی به سؤالات و شبهات و طرح گفتگوهای منطقی و علمی فی مابین کاربران محترم، بدور از توهین و افتراء است دور می کند.

قدم همۀ کاربران محترم اعم از جدید و قدیم، آشنا و ناشناس و معلوم و نامعلوم، مادامیکه به حقوق اخلاقی سایت پایبند باشند بر چشمان بیدار خدمتگذاران شما در سایت.

چند توصیه:

اگر می خواهیم به ما احترام بگذارند به افراد و عقایدشان احترام بگذاریم، اگر اشکالی در ذهن ما نسبت به عقیده و رفتار دیگران موجود است بدون توهین به طرف مقابل مان طرح و در آن رابطه گفتگو کنیم.

در برابر سخن حق و منطقی و منطبق بر ابزار شناخت (عقل و تجربه و وحی) خاضع باشیم.

در صورتیکه گفتگو بر رفع ابهام یکی از طرفین مفید فایده بود فبهاالمراد و در صورتیکه مفید فایده نبود بدون توهین به یکدیگر بحث را رها نموده و از مدار احترام به یکدیگر خارج نشویم (لکم دینکم ولی دین).

از همکاری همۀ عزیزان متشکرم

ادامه داستان....
پرده دوم
خیابان , همان زمان , بیرونی
ساعت را نگاه می کنم. هنوز به ساعت 4 نیم ساعت باقی مانده.
_ آقای راننده بی زحمت پیاده می شم!
راننده : مگر نگفتی حرم پیاده می شم؟
_ با دوستم قرار دارم . اما تا زمان قرار خیلی مونده! باقی راه را پیاده می رم.
از ماشین پیاده می شم و پول ماشین را حساب می کنم و پیاده به راه می افتم.
همینطور که از پیاده رو رد می شدم صداهای عجیب و غریب از یک خانه بگوشم می رسد. چند پوستر شمایل کنار درب خانه نصب شده است " حسینیه مجانین الحسین"
صداها از داخل خانه بگوش می رسد. مشتاق می شوم تا داخل حسینه بروم تا ببینم چه خبر است. داخل حسینیه تاریک است و همگی عریان شده اندو زنجیری آهنین بر گردنشان چون غلاده آویزان است!

نوحه خوان پشت بلندگو : عمو زنجیر باف
جمعیت : بله!
نوحه خوان : زنجیر من رو بافتی ؟
جمعیت : بله!
نوحه خوان : گردنم انداختی!
جمعیت درحالی که زنجیر گردنشان را تکان می داهند جواب می دهند : بله!!
نوحه خوان : زینب اومده !
جمعیت با شیون و فریاد : چی چی آورده!!
نوحه خوان: دست عباس رو!
جمعیت فریاد زنان : با صدای چی؟؟
نوحه خوان : با صدای سگ!
و جمعیت در حالی که روی زمین چهار دست و پا قرار گرفتند صدای سگ از خود در می آورند: هاپ ... هاپ.... هاپ!!

با ناراحتی از حسینیه بیرون می زنم : یاد مرد راننده می افتم و سوالی که از خود پرسیده بودم : اگر این فرد می دانست نوحه خوان به عربی چه می گوید آیا بازهم همین عقاید را داشت؟
حال دیگر جواب این سوال تقریبا می دانستم!

اما هنوز چند تا سوال برایم باقی مانده بود.

ادامه دارد....

صدیق;5998 نوشت:
دوست عزیز

3. یکی از آفات خانه مان برانداز در همۀ امور من جمله مسائل دینی، عرفانی و عشق و احساسات به اهل بیت (ع)، مسألۀ افراط و تفریط است. متأسفانه در عزاداری برای اهل بیت خصوصاً عزاداری سرور و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) گروهی بدلیل عدم شناخت دقیق از فلسفه و هدف قیام، و بدون توجه به پیام ها و عبرت های عاشورا و اینکه وظایف ما در برابر این حرکت و قیام تاریخی و خون بناحق ریختۀ حسین و یارانش چیست؟ ناآگاهانه در دام آسیب ها و انحرافات عزاداری محرم و صفر برای حسین (ع) می افتند و از این طریق به سوژه ای مناسب برای مخالفان و مغرضان و دشمنان دین و مکتب تبدیل می شوند که متأسفانه در مواقعی ضرباتی هر چند ضعیف را به پیکرۀ مکتب وارد می سازند.

4. آسیب شناسی این انحرافات و ناآگاهی ها بر عهدۀ فرهنگ سازان و متولیان دلسوز جامعه و تفکیک این کاستی ها، نواقص و انحرافات موجود در پیکرۀ برخی عزاداری ها و بعضی مجالس دینی از حقیقت دین و حقیقت و نفس اینگونه مجالس و مراسم که فلسفۀ آن، ترویج و تبلیغ حرکت اهل بیت (ع) است. بر عهدۀ همگان اعم از خواص و عوام جامعه است.

موفق باشید ...

سلام. اسلامستیزان، در اوهام خود خیال میکنند که امثال سیدذاکر که بنده خودم به شخصه وقتی خبر مرگش را شنیدم گفتم «خدا جهان شیعه را نجات داد» برای عزاداری اباعبدالله معیار هستند.

از آنجا که به قول حضرت عیسی مینگرند ولی نمیبینند، و میشنوند ولی گوش نمیدهند، خبر ندارند که چقدر روحانیون و حتی مداحان اهل بیت، بر ضد این دست عزاداریها، داد سخن دادند و خبر ندارند که بسیجیها، در مشهد با همین سید ذاکر چه کردند...

پی نوشت: اسلامتیزان بخاطر عرضورزی و بیماری اسلامستیزی که دارند، همواره میخواهند بدترین نوع نگرش را به اسلام(و در اینجا تشیّع) نسبت دهند.

پرده سوم
پارک , ساعت 4 , بیرونی

دوستم محل قرار منتظر من بود. ساعت را نگاه کردم . دقیقا چهار بود.
دوستم : چرا دیر کردی؟
_ ساعت چهار قرارمون بود! الان دقیقا چهار است.
دوستم : خوب چه خبر؟
_ هیچی! تازه از شهرستان رسیدم.همین امروز...
دوستم : راستی کلیپ جدید را دیدی؟
_ کلیپ چی هست؟
دوستم: کلیپ قمه زنی امام حسین توی شهر کاشان! یک نفر هم شهید شده.
_ شهید شده؟ چرا؟
دوستم : نیروی انتظامی تیر به پیشونیش زده! می گن در حال قمه زنی برای امام حسین بوده! نیروی انتظامی با تیر زدش!
_ چرا با تیر زدنش؟
دوستم : مگه نمی دونی ! دولت عزاداری با قمه را ممنوع کرده. بیا اینم کلیپشه! بیچاره 24 سال بیشتر نداشته!
و بعد کلیپ را به من نشون داد...

بازهم به فکر فرو رفتم!
کدومشون واقعا مسلمونند؟ اونی که قمه می زنه یا اونی که دستور تیر می ده یا اونی که تیر می زنه؟

گویا اشتباهی یکی از پستهای من هم با پستهای اسپم حذف گردیده است.
این داستان از ماجرای واقعی اقتباس شده است . و برای پست آخرم نیازش دارم.
از مدیران خواهشمندم که ان را برگردانید و تا آخر داستان صبر داشته باشند تا نتیجه ام را از داستان بیان کنم.

پرده چهارم
خیابان , شب , بیرونی

از کنار مغازه های رنگارنگ رد می شدم. درب هر مغازه یک تلویزیون وصل کرده بودند و نوجه خوانها مشغول خوندن بودند. بین همه اون تلویزیونهای رنگارنگ یک نوحه نظرم را جلب کرد: " اگر دیوونه ندیده ای , اگر دیوونه شنیده ای! به ما می گن دیوونه! بذار ملامت بکنند, یه خوب و بد می مونه"
کلیپ تصویر نوحه خوان را نشان نمی داد اما صداش به نظرم خیلی آشنا بود ! آهان همان محمود کریمی معروف بود که بارها در پشت تلویزیون مشغول نوحه خوانی بود.
دوباره به این قسمت شعرش دقت کردم : " اگر دیوونه ندیده ای به ما می گن دیوونه! اگر دیوونه شنیده ای ! به ما می گن دیوونه! بذار ملامت بکنند , یه خوب و بد می مونه!"
نیشخند تلخی زدم و از کنار مغازه دور شدم!

پرده پنجم
خیابان , نیمه شب , بیرونی

صدای دوبس دوبس ماشینی از دور می آید. جلوی ماشین را می گیرم و می گویم : سالاریه!
ماشین جلوی پایم می ایستد. سوار ماشین می شم. دوبس دوبس ضبط ماشین کر کننده است. از راننده می پرسم : نوار خارجیه؟ نمی ترسی توی قم و ماه محرم این آهنگها را می گذاری؟
راننده : جناب آهنگ مجازه! بنیامین جدید خوندش! برای ماه محرمه!
_ پس اهل محرم هستی!
راننده : پس چی فکر کردی؟ ماه محرم و رمضون چاقو غلاف ! نجسی حروم ! همه ادمها هم آبجیمون می شن! نوار هم فقط ارشادی!!!
_ عجب پس غیر این دو ماه همه کاری می کنی؟
راننده : تقریبا!
_ فکر می کنی اینطوری بهشت می ری؟
راننده : ما به این چیزاش کاری نداریم! با حسین حال می کنیم! همین!
یک نفر که کنار راننده نشسته و به نظر می یاد دوستش باشه جواب می ده : پریروزا توی جلسه روضه بودم. آخونده می گفت یک بی دین یکی از شبای محرم کنار پنجره داشته دسته سینه زنی رو نگاه می کرده! یهو یک گرد و خاک می ره توی چشاش و بی اختیار اشکش سرازیر می شه! بخاطر همون اشک خدا می فرستشش بهشت مینوووووووووووووووووووووووو!
_ چه جالب....

پایان!

سلام
دوستان گرامي !
آنچه جناب joker ‌يا همان فرياد گرامي نگاشته اند گر چه مقداري تند و تيز بود ولي گاهي ديده مي شود كه همين مباحث و موضوعاتي كه ايشان بدان اشاره كردند بر اهداف امام حسين و نهضت عاشورا سايه افكنده است و دقيقا استاد بزرگوار شهيد مرتضي مطهري در حماسه حسيني به تحريف هاي عاشورا اشاره كرده اند و به برخي از افراط گريها اشاره نموده است و علما و مراجع تقليد هم نگراني خود را از برخي افراط و تفريطها به ويژه از ناحيه برخي از مداحان و ذاكران اهل بيت ع اعلام كرده اند . و بر اصل اهداف نهضت قيام امام حسين ع تاكيد دارند و سفارش دارند كه مردم معارف عاشورا را از سر چشمه بگيرند تا معارف بلند و درسهاي زيباي قيام حسيني را بخوبي درك كنند و در زندگي خود بكار گيرند .
بنابر اين ، ميتوان گفت مطالب جناب joker كليت ندارد و فراگير نيست و تنها ميتواند ناظر با اعمال برخي باشد كه دانسته و ندانسته در عزاداري افراط ميكنند .

قبل از نمایش:

برگ ژوکر قبلا رو شده بود!
بسیاری از دوستان تصور کرده بودند که دست حریف را خوانده اند. درصورتی که خود من قبلا برگ ژوکر را رو کرده بودم. بله من فریادم

ژوکر king ورق است!
دوستان اینجا اهل بازی هستند. من نیز ژوکر را ساختم تا من هم مثل انها بازی کنم.
جناب صدیق , در بازی شطرنج بازی را مهره سفید آغاز می کند! و من هیچگاه با مهره سیاه بازی نمی کنم چون نمی خواهم در بازی شرکت کنم که دیگران شروع کرده اند.

پرده ها کنار می روند....
همانطور که بیان شد این داستان از روی ماجراهای حقیقی اقتباس شده است. نوحه های سید ذاکر و محمود کریمی در بازار هست و می توانید همین نوحه ها با همین مضامین را براحتی بشنوید. کلیپ مرگ یک جوان قمه زن نیز واقعیت دارد و اتفاقا ابتدای همان کلیپ نوشته شده است " شهید عاشورا"و حتی عبارت آخری که از یک روحانی نقل شد هم داستانی است که دکتر شریعتی در یکی از سخنرانی هایش نقل می کند و در آخر با تعجب می پرسد" مگه می شه!؟!" و ماجرای عمو زنجیر باف و راننده شراب خور و .... همه و همه را می توانید در گوشه و کنار این شهر و کشور ببینید.

حقیقت تلخ است اما حقیقت توهین نیست!

همه این آدمهایی که در این ماجرا دیدید خود را مسلمان می دانند و دیگران را بی دین لقب می دهند.
" هر کسی از ظن خود شد یار من , از درون خود نجست اسرار من"
شاید تصور بکنید که این افراد قشر کمی از جامعه هستند اما درواقع اینطور نیست. رفتار مسلمانان را اگر زیر ذره بین قرار بدهید دقیقا در هیمن قشر آدمها خلاصه می شوند
1- دسته آدمهایی که هیچ چیزی از عقایدشان نمی دانند. حتی نمی دانند در قرآنشان چه نوشته است! ( چونان راننده ای که می گفت " انا کلب الرقیه" )
2- آدمهایی که عقایشان را می دانند اما برای رسیدن به اسلامیت انسانیتشان را هم زیر سوال می برند!( چونان آدمهایی که صدای سگ و گربه در می آوردند)
3- آدمهایی که حاضرند خون خود را در راه اعتقاداتشان بدهند. اعتقاداتی که معلوم نیست درست باشد یا خیر؟ ( چونان قمه زنان!)
4- آدمهایی که بخاطر منافع سیاسی ( یا مالی ) حاضرند دیگران را نیز قربانی بکنند و شمشیر بر گردن دیگران بنهند ( مانند فردی که دستور تیر داده بود)
5- و ادمهایی که برای گسترش اعتقاداتشان با شمشیر به جنگ مخالفان بی دفاع می روند. و می خواهند به زور شمشیر اعتقاداتشان را بر انها تحمیل بکنند ( چون فردی که تیر بر پیشانی فرد قمه زن زد!)
6- آدمهاییکه می دانند اعتقاداتشان اشتباه است اما برای همان اشتباهات فلسفه بافی می کنند و روی این اشتباهات مهر خوبی می زنند ( چون نوحه خوانی که می دانست کارهای جنون امیز می کند اما می گفت " بذار ملامت بکنند یه خوب و بد می مونه" )
7- آدمهایی که چون خود را مسلمان می دانند همه کاری را مجاز می دانند تجاوز , قتل , دزدی و ... ( چونان راننده شراب خور و و....)
8- و در اخر کارگردانانی که باعث همه این اتفاقات هستند!

متاسفانه بحث کمی طولانی است و در پست بعد سعی می کنم آن را جمع بکنم...

جنابjoker
توجه شما را به این مطلب مستند در برخورد علما با مداحی های افراطی جلب میکنم:

به گزارش خیمه، آیت‌الله سیداحمد خاتمی در آیین تجلیل از مداحان و خادمین اهل بیت(ع) در ارومیه افزود: «آهنگ مداحی باید همسو با محتوای آن باشد.»

وی با اشاره به بدعت‌گذاری و خرافه پرستی‌های نوین در آیین‌های مذهبی و مداحی‌ها بیان داشت: «مداحان اهل بیت(ع) همانند روحانیون و ائمه جماعات مساجد که باید مستند بگویند، مستند بخوانند.»

وی با بیان این که مداحی یک هنر دینی و معنوی است و در شرایط کنونی به همراه خطابه مداحی نیز یک واقعیت است، خاطرنشان کرد: «برخی از جریان‌هاي افراطی در نفی مداحی در کشور رواج دارد که نیازمنديم به این جریان مقدس جهت داده شود.»

آیت‌الله خاتمی خواستار حضور بیشتر جوانان در آیین‌های مذهبی شد و عنوان کرد: «مدیران هیئت‌های مذهبی باید با چشم‌پوشی از خطاهای جوانان و بها دادن به آنها مسئولیت‌‌پذیری این قشر را تقویت کنند.»

امام جمعه موقت تهران با اعلام این که بالا بودن جمعیت در هیئت‌های مذهبی معیار ارزیابی نیست، عنوان کرد : «کیفیت پیام رسانی و محتوای برنامه‌های اجرایی هیئت‌های مذهبی معیار سنجش و ارزیابی هیئت‌های مذهبی است.»

وی گفت: «برخی دست‌های آلوده و خیانتکار با دامن زدن به خرافات در پی ترویج بعضی از مسائل و به انحراف کشاندن افکار جوانان هستند که لازم است مدیران هیئت‌ها با آگاه‌سازی مانع این حرکت‌ها شوند.»

خاتمی افزود: «باید با برگزاری جلسات پرسش و پاسخ مستمعین را در بر طرف کردن نیاز‌هایشان همراهی و از منبر برای سازندگی روحی و معنوی مردم استفاده کرد.»

در خاتمه این مراسم از مداحان، قاریان و خادمان اهل بیت(ع) در آذربایجان غربی با اهدای لوح قدردانی به عمل آمد.
منبع:http://kheimehnews.com/vdch.znit23nkwftd2.html

نمونه ای دیگر:
آيت الله العظمي مكارم شيرازي در تشريح آفت‌هاي هيئت‌هاي عزاداري، چهارده آفت را متذكر شدند و افزودند: شأن امام حسين ـ ع ـ را در محتواي اشعار حفظ كنيد و تعبيرها را حساب شده بيان كنيد. نبايد مسايلي بگوييد كه بوي غلو بدهد. در اين باره پيش‌كسوتان مداح، مداحان جوان را راهنمايي كنند.
ايشان در ادامه خاطرنشان كردند: مداحي تركيبي از علم و هنر است. در اين باره آموزش‌هاي ‌لازم را به مداحان بدهيد و مراكز آموزشي براي مداحان تأسيس كنيد. نبايد در مجالس وعظ و مداحي، چراغ سبز گناه به مردم نشان داده شود، امام حسين ـ ع ـ به خاطر مكتب و مذهب شهيد شد و بايد مكتب و مذهب را تقويت كنيد.

منبع:http://www.makarem.ir

باختن به رسم جوانمردی به از بردن به رسم ناجوانمردان!

مهمترین دلیلی که باعث ایجاد چنین تاپیکی شد بحثی بود به نام " توهین " که بحثهایی مانند " توهین به عقاید " یا " توهین به شخص مقابل " و " توهین به مقدسات " را زیر پوشش خود قرار می دهد.
شاید برای همه کسانی که در زمینه دینی بحث می کنند اتفاق افتاده است که در یک بحث کاملا جدی و منطقی بیکباره مسلمانی از کوره در می رود و دیگران را به فحش می کشد!
بطور مثال در خود این سایت ( و اتفاقا در این تاپیک ) ! فردی بیکباره بدون دلیل در تاپیکی طرف مقابل را به فحش می بندد
اما جای تعجب آن است که کوچکترین مباحث هم برای آنان جنبه توهین دارد .
در واقع این رفتار مسلمانان که توهین به دیگران را بر خود مجاز می شمارند اما تاب صحبتهای دیگران را ندارند بنوعی یک هنجار پذیرفته شده از سوی آنها تلقی می شود.
بطور مثال در خود همین تاپیک اگر دقت بکنید . من در ابتدا اصلا بحثی در مورد چرایی نوشتن چنین داستانی نکرده بودم. و تنها به تعریف کردن داستان که اقتباس شده از ماجراهای واقعی بود اکتفا کردم . در حالی که به فاصله چند لحظه بعد از نگارش این مطالب مدیری ای دی من را مسدود کرد و علت آن را چنین نوشت " توهین به مقدسات"
اگرچه همین رفتار مدیر خود شاهدی بر این مدعا بود که رفتار مسلمین در نظر خود آنها نیز زشت و ناپسند است. اما همین رفتار نشان می دهد که مسلمانان چقدر ار واقعیتهای خودشان هم فرار می کنند. و واقعیتهایی که در جامعه خودشان است و شاید آیینه رفتاری خودشان است توهین به خود محسوب می کنند.
شاید خیلی برای بسیاری ( مانند جناب صدیق یا مدیر سایت ) گران تمام شده است که من جمله ای با این مضمون را نوشته بودم " آنکس که نمی داند نادان است اما آنکس که می داند و انکار می کند ظالم است"
( اگرچه چنین جمله ای یک جمله کلی بود و یک اصل انکار ناپذیر و هنوز مشخص نیست جنبه توهینی بدلیل گفتن چنین حقیقتی بوده است یا اینکه چون از زبان من بیرون آمده است توهین است.)
درواقع اگر من به فرض مثال مسلمانی را نادان یا ظالم بدانم به کل مسلمانان توهین کرده ام و این درحالی است که همانطور که در داستان دیدیم برخی مسلمین خود را دیوانه و مجنون می شمارند و به جنون و دیوانه بودن خود افتخار هم می کنند و خود را سگ می دانند و حتی پارس هم می کنند!
اما چون این واقعیت از زبان یک نامسلمان شنیده شده توهین محسوب می شود!

درواقع بیان بسیاری از این مطالبی که درمورد اسلام گفته می شود و نام توهین می گیرد واقعیتهای بسیار تلخ و گزنده است .
آیینه چون نقش تو بنمود راست , خود بشکن آئینه شکستن خطاست.
اما از سویی دیگر می بینیم که بسیاری از مسلمانان در این سایت براحتی به نامسلمانان توهین می کنند. ( انهم نه توهین در سایه کنایه و به قول جناب مدیر سایت با زرنگی خاص! بلکه توهینهای مستقیم ) اما نه تنها برخوردی با انها صورت نمی گیرد بلکه برای او سوت و کف و هورا می کشند. و جالب انکه توهینهای آنها به اسم حقیقت و واقعیت بیان می شود.

اما شاید سوال بشود که چرا چنین ناهنجاری در مسلمانان رواج دارد؟ چرا حقیقتهایشان توهین به خود است اما توهینهای انان حقیقت است؟
درواقع ریشه چنین رفتاری را باید در ایدئولوژی و تعریف هنجار در ان مکتب دید. و این ایدئولوژی برگرفته از جهان بینی خاصی است که آن مکتب دارد.
در هر مکتبی اصل مهمی بنام " خداوند " وجود دارد. و درواقع ریشه هر جهان بینی با دو سوال مشخص می شود .
آیا جهان خدا دارد یا خیر؟ اگر دارد ویژگیهای خداوند چیست؟

و جواب به این دو سوال است که تمام جهان بینی و ایدئولوژی آن مکتب را سامان می دهد. زیرا که همه اصول یک جهان بینی وابسته به اصلیترین پرسش انسان است.
خدای هر مکتب فارغ از آفریدگار بودن تمام ایده آلهای یک انسان است. خداوندگار هر مکتب دست نایافتنی ترین موجود بشریت است. و ریشه تمام خصایص آنها در وی جمع شده است.

به همین خاطر است که من وقتی چنین رفتاری از مسلمانان دیده می شود باید به سمت خدای آنها رفت و دید انها در مورد خدایشان چه نظری دارند.

در قرآن بارها می بینید که خداوند مسلمانان مخالفان خود را گمراه , نادان , جاهل و ظالم و ... خطاب می کند. ( 22 احزاب , 113 بقره , 118 بقره , 9 توبه , 35 انعام و....)
اگر دقت بکنید در این آیات خدای مسلمانان بسیاری از اقشار را با این القاب خطاب می کند. از کافر و مشرک گرفته تا ترسا و یهود و حتی برخی پیامبران...
اما این خطابها بازهم خطابهای تقریبا محترمانه تری است. درواقع خداوند گاه از شدت خشم در یک سوره بنام تبت ابی لهب و زنش را نفرین می کند و با کلماتی زشت آنها را خطاب می کند. یا در آیه 60 مائده مخالفانش را خوک و بوزینه می داند , و یا در آیه 179 اعراف برخی انسانها را بدتر از چهارپایان می داند.
و جالب انکه در قرآن علاوه بر توهینهای زبانی که بر مخالفین ادا می شود احکام توهین آمیزی دیگر هم وضع می شود. مانند نجس شمردن مشرکان ( که به اجماع تمام مراجع به کلیه کافران هم تعمیم داده شده است.)
و درواقع با این رفتار خدا توهینی عملی نیز بر مخالفین خود وارد می کند.

ولی از سوی دیگر کوچکترین توهینی در اسلام به خدا و پیامبر ( و باز بنا به اجماع مراجع شیعه , اتوه نیز شامل آن می شود ) شدیدترین مجازات ( یعنی مرگ ) را در پی دارد.

و دراصل جواب سوال هم در همین احکام و دستورات و آیات خلاصه می شود.
زمانی که مسلمانی می بیند چنین رفتاری از سوی خداوندش با مخالفانش انجام می گیرد . توهین به دیگران و مورد هجمه قرار دادن عقاید دیگران را نوعی رفتار برای هرچه نزدیک شدن به ایده آلها و الگوهای رفتاری اش ( یعنی خدا و پیامبرش) می داند . ولی نمی تواند چنین صحبتهایی را در مورد خود تحمل بکند.

joker;6035 نوشت:

در واقع این رفتار مسلمانان که توهین به دیگران را بر خود مجاز می شمارند اما تاب صحبتهای دیگران را ندارند بنوعی یک هنجار پذیرفته شده از سوی آنها تلقی می شود..

این جمله شما مرا یاد یکی از گفته های پیامبر مسلمانان که مضمون آن چنین است: رطب خورده منع رطب کی کند؟!!!!! انداخت. شما یک تنه در اینجا به کل یک میلیارد مسلمان توهین و افترا می بندید. و مثل اینکه اینگونه حرکات و برخوردها برای شما در قبال مسلمانان عادی هست.

و سوالم اینجاست که شما چرا توهین می کنید؟؟؟ سرچشمه هنجارهای شما چیست؟ یا کیست؟

joker;6035 نوشت:
اگرچه همین رفتار مدیر خود شاهدی بر این مدعا بود که رفتار مسلمین در نظر خود آنها نیز زشت و ناپسند است. اما همین رفتار نشان می دهد که مسلمانان چقدر ار واقعیتهای خودشان هم فرار می کنند. و واقعیتهایی که در جامعه خودشان است و شاید آیینه رفتاری خودشان است توهین به خود محسوب می کنند.

شما رفتار چند نفر که از روی نادانی اعمال بیمورد انجام میدهند را رفتار قاطبه مسلمین میدانید!!!!
مسلمانان از واقعیتهای خودشان فرار نمیکنند بلکه اجازه نمیدهند نامحرمان از مسائل درونی آنها سوء استفاده کنند مدیری هم که مطلب شما را حذف کرده از مسائل درونی مسلمانان آگاه است واز طرفی اجازه نمیدهد کسی از این مسائل سوء استفاده کند .

جناب joker یه سری هم به اینجا بزنید

http://www.askdin.com/showthread.php?t=1493&p=6040

joker;6035 نوشت:
اما جای تعجب آن است که کوچکترین مباحث هم برای آنان جنبه توهین دارد . در واقع این رفتار مسلمانان که توهین به دیگران را بر خود مجاز می شمارند اما تاب صحبتهای دیگران را ندارند بنوعی یک هنجار پذیرفته شده از سوی آنها تلقی می شود.

جناب فریاد یا همون ژوکر
علی رغم ژست روشنفکری به خودت و ادای آدمای مودب ولی خود شما به همه مسلمانان و مقدسات آنها توهین میکنی .
دوست گرامی شما آیا به دنبال پاسخی ؟ اگر دنبال پاسخ هستی چرا از بحثها فرار کرده و با زرنگی همیشگی رو به فرا فکنی رفته و گریز به حواشی و بحثهای متفرقه و کلیات می آوری .
جناب فریاد به صرف ادعای کلی و بدون آشنایی با معارف اسلامی و قرآنی و بدون کارشناسی و تخصص در باره موضوعی اظهار نظر کردن خطاست .
شما هم این اصل بدیهی را حتما قبول داری که در هر موضوعی باید متخصص باشی تا بتوانی صاحب نظر باشی .
شما به صرف ادعا تو هین ها و بر چسبهایی را به کل مسلمانان و قرآن کریم میبندی و کل جامعه مسلمان و آحاد آن را زیز سوال میبری ؟ آیا این منطقی است ؟!
آیا درست که من ادعا کنم کل جامعه مسیحیت فاسق هستند و جاهل و نادان و متعصب ؟؟؟؟
توهین به جوامع بشری با هر عقیده و مرامی درست نیست .
شما با الفبای تفسیر آشنایی نداری ؛ نمیدانی فرق تاویل و تفسیر چی هست ؟ محکم کدام است و متشابه چیست ؟ مقوله مجردات و مادیات کدام است ؟ شما برای شناخت اسلام و قرآن بجای آنکه به کتب و آثار اسلام شناسان و دانشمندان اسلامی مراجعه کنی سراغ عملکرد عوام مردم و برخی از نقاط ضعف جامعه مسلمانان رفتی و همین ها را پتک کرده و مرتب بر سر ما فرود میاری !! این شیوه بحث و مناظره صحیح است ؟؟ بزرگوار کسی از وجود این نقاط ضعف دفاعی نمیکند شما سعی کن آب را از سر چشمه بگیری .
ولی متاسفانه شما صرفا بر یک سری معقولات تکیه کرده و بر خر مراد سوار شده و لنگان لنگان در جاده مغلطه و سفسطه پیش میروی و فقط هم جلو خودت را نگاه میکنی .
اتفاقا کاربران هم با شگرد های شما کاملا آشنا هستند و خوب میدانند که شما دنبال جواب و حقیقت نیستید و بارها هم در محفل های خصوصی تان اظهار کرده اید که هدف شما تخریب است .
شما بسیاری از جوابها را نمیخوانید و فقط به طور گزینشی به برخی پاگرافهای انتخابی پاسخ سر بالا میدهید .
اگر یادت باشه من خودم یکی از مدعوین شما به این سایت بودم ولی گرامی ! باید انصاف داشت و بر اساس انصاف و مردانگی حقیقت را باید قبول کرد .
گاهی شما روز روشن را هم انکار میکنی و برای اثبات مطالب غیر واقعی به هر دستاویزی آویزان میشوی .
گریز میزنی ! حاشیه میروی ! کلی گویی میکنی ! به بهانه ای بحث را به جدل میکشانی .
دوست سابق من ! این گونه نمیشود به نتیجه رسید . من معتقدم باید مباحث را یکی یکی مطرح شود و به نتیجه برسد .
در کانون قرآن هم همین بازی را داشتی . من خود شاهد تمام این هنر نماییهای شما در آنجا بودم .
من شما را به انصاف و باز کردن چشم حقیقت بین خود توصیه میکنم و امیدوارم به بحثهای منصفانه و منطقی و در چار چوب اخلاق مباحثه روی بیاری .

جناب فریاد این نمونه کوچکی از رفتار و منش و مرام دینی و الگو های اخلاقی و انسانی صاحبان مکتبی هست که ما از آن حرف میزنیم و دفاع هم میکنیم و چنین الگو هایی را مایه مباحات میدانیم .

با دقت بخوانید .


الگوی بزرگواری

روزی یكی از مردم شام وارد مدینه شد و دید امام حسن علیه السلام بر اسبی سوار است ، شروع كرد او را مورد لعنت قرار دهد اما امام علیه السلام چیزی به او نگفت . وقتی بدگوئی او به پایان رسید آن حضرت جلو رفت و بر او سلام كرد و خندید و فرمود: ای پیرمرد گمان می كنم در اینجا غریب باشی و شاید اشتباه گرفته ای . اگر از آنچه گفتی طلب عفو كنی تو را می بخشیم و اگر از ما در خواستی داشته باشی عطا خواهیم كرد، اگر راهنمائی بخواهی تو را راهنمائی می كنیم و اگر كاری داشته باشی برای تو انجام می دهیم ، اگر گرسنه باشی تو را سیر خواهیم كرد و اگر عریان باشی تو را خواهیم پوشاند، اگر نیازمند باشی تو را غنی می كنیم و اگر مسكن بخواهی تو راجای خواهیم داد، اگر هر حاجتی داری بر آورده می كنیم و اگر مسافری به سوی ما بیا و اثاث خود را نزد ما بگذار و مهمان ما باش تا وقت رفتن آنها را به تو باز می گردانیم زیراما جای وسیع و مال فراوان داریم . وقتی آن مرد این سخنان امام علیه السلام را شنید گریه كرد و گفت : اشهدانك خلیفه اللّه فی ارضه ، اللّه اعلم حیث یجعل رسالته (شهادت می دهم كه تو خلیفه خدا در زمین او هستی خدا بهتر می داند كه رسالتش را در چه كسی قرار دهد) تا به حال تو و پدرت مبغوضترین خلق خدا در نزد من بودید اما الان تو بهترین خلق خدا نزد من می باشی و اثاث و لوازم خود را به منزل آن حضرت برد و تا زمانی كه درمدینه بود مهمان آن حضرت بود و از معتقدان به محبت او گردید.

راستی شما پیرو کدام الگو هستی ؟اصلا آیا الگویی برای ارائه دارید ؟؟!!
با این سایت هم سر بزنید تا بیشتر بدانید http://www.andisheqom.com/Files/dastan.php?idVeiw=2653&&level=2&subid=2653
قصه هاي تربيتي چهارده معصوم (عليهم السلام) / محمد رضا اکبري

نیایش سبز;6038 نوشت:
این جمله شما مرا یاد یکی از گفته های پیامبر مسلمانان که مضمون آن چنین است: رطب خورده منع رطب کی کند؟!!!!! انداخت. شما یک تنه در اینجا به کل یک میلیارد مسلمان توهین و افترا می بندید. و مثل اینکه اینگونه حرکات و برخوردها برای شما در قبال مسلمانان عادی هست.

و سوالم اینجاست که شما چرا توهین می کنید؟؟؟ سرچشمه هنجارهای شما چیست؟ یا کیست؟


بازی به حکم ورق است نه حکم دل!

توهین زمانی است که حقیقتی در کار نباشد.
درواقع استنادهای من به قرآن و اینکه در قرآن ( کتاب مقدس شما ) و همچنین احکام شما نشان از حقیقتی دارد که قابل انکار نیست.
شما زمانی که با یک کافر ( مثلا من ) دست می دهید دستتان را می شویید پس توهین می کنید.
شما زمانی که این آیات توهین آمیز قران را می خوانید ( اگرچه معنای آن را شاید ندانید و طوطی وار قرائت بکنید ) بازهم به کافران توهین می کنید.
درواقع شما یا مسلمانید و مقید که حتما توهین می کنید.
و یا مسلمانید و مقید به احکام و قرآن نیستید که از لحاظ من مسلمان نیستید. و فقط اسم مسلمانی را یدک می کشید.

من به دین خداوند هستم. سرچشمه هنجارهای من منطق و عقل خویش است.

joker;6075 نوشت:
سرچشمه هنجارهای من منطق و عقل خویش است

هیچگاه به این اندیشیده ای که ممکن است با تکیه بر عقل به تنهایی دچار جهل مرکب بشوی یعنی ندانی که نمیدانی....

joker;6075 نوشت:
شما زمانی که با یک کافر ( مثلا من ) دست می دهید دستتان را می شویید پس توهین می کنید. شما زمانی که این آیات توهین آمیز قران را می خوانید ( اگرچه معنای آن را شاید ندانید و طوطی وار قرائت بکنید ) بازهم به کافران توهین می کنید.
این بحث بر میگرده به فلسفه احکام و اینکه چرا کافر از نظر دین اسلام و قرآن نجس هستند و خودش یه تاپیک مستقل را میطلبد
joker;6075 نوشت:
درواقع استنادهای من به قرآن و اینکه در قرآن ( کتاب مقدس شما ) و همچنین احکام شما نشان از حقیقتی دارد که قابل انکار نیست.
ببخشید جناب فریاد فکر کنم ملتفت باشید که فهم قرآن و تفسیر آن نیاز با یاد گیری مقدماتی دارد و تخصص نیاز دارد که از ظواهر امر مشهود است که شما از مقدمات و تخصص کافی محروم هستید
joker;6075 نوشت:
توهین زمانی است که حقیقتی در کار نباشد.

دوست قدیمی من ! در کدام قاموس نوشته که توهین زمانی است که حقیقتی در کار نباشد ؟؟؟
بشین و بفرما و بتمرگ همگی یک معنا را میدهند و یک حقیقت را میرسانند ؟ بنظر شما کدامش بهتره بگوییم ؟؟؟
در ضمن از هیچ کدام از نوشته های شما نمیتوان برداشت کرد که شما پایبند دین و آیینی باشید

joker;6079 نوشت:
برگ برنده رو شده است. چرا بلوف می زنید؟
اگر اشتباه نکنم مدیری که در ان زمان آن لاین بود و می توانست مرا اخراج بکند خود شما بودید! پس چرا اینقدر دل و جرات ندارید که از رفتار خود دفاع بکنید و برای مدیر سوم شخص بکار می برید.
( البته عجیب تر آنکه اعمال خود را از روی نادانی هم می دانید! و این جرات شما را می رساند. اما بهتر بود بخاطر شما نیز از قاطبه مسلمانان بخاطر این رفتارتان پوزش می طلبیدید زیرا که این رفتارتان باعث ایجاد این اتهام به سایر مسلمین گردیده است.)

برگ برنده
زمانی که من اخراج شده بودم هرگز بحثی از چرایی زدن این پستها نبود. از سویی همین رفتارهای شما ( سانسور ) یکی از عوامل ایجاد چنین رفتارهای ناهنجاری در جامعه است.
شما در همین اینترنتی که اغلب انسانها باشعور و آگاه و باسواد هستند اجازه بحث در این مورد را به بهانه عدم سوء استفاده دیگران نمی دهید و همین عمل باعث می شود تا این ناهنجاری بصورت هنجار در جامعه شما رشد بکند.
و چه بزرگان خوب گفته اند : دشمن دانا بلندت می کند, بر زمینت می زند نادان دوست!

بله گرامی رفتار من هرچند از روی دشمنی و عناد باشد اما باعث از بین رفتن و ریشه کن شدن چنین آداب و رسوم مسخره و موهونی می شود ولی رفتار شما باعث گسترش جهل دینی و نا اگاهی جوانان و در نتیجه ترویج و افزایش چنین رفتارهایی در سایه این جهل می گردد.
( اگرچه احتمالا دوستانتان در مجامع خصوصی این مهم را به شما تذکر داده اند و همین جمله شما "شما رفتار چند نفر که از روی نادانی اعمال بیمورد انجام میدهند " هم نشان از پشیمانی شما دارد.)


شما ظاهرا با قواعد فصاحت وبلاغت آشنا نیستید پر واضح است که بنده پست شما را حذف کردم دلیلی هم برای دفاع از خود نمیبینم طبق قوانین سایت هر گاه مدیران سایت احساس کنند مطلبی خلاف قوانین سایت است آنرا حذف میکنند.هرچند که به شما پیش از حذف مطلبتان تذکر خصوصی هم داده شد(تمامی انجمن ها قوانین خاص خود را دارند)
لینک قوانین سایت یک بار دیگر آن را مطالعه کنید
http://www.askdin.com/misc.php?do=showrules
در ضمن بعید می دانم قصدتان از بین بردن آداب غلط باشد که اگر بود راهش این نبود
بقیه مطالبی هم که مطرح کرده اید قضاوتش با کاربران محترم سایت.

دوستان عزیز ظاهرا بحث توسط جناب فریاد به حاشیه کشیده شده لذا برای جلو گیری از هر گونه توهین و تنش تاپیک را میبندیم و قضاوت را به خوانندگان و کاربران گرامی واگذار میکنیم

موضوع قفل شده است