سربداران و جنبش های شیعی پیرو

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سربداران و جنبش های شیعی پیرو

نقش جنبش یا نهضت سربداریه در قیامهای بعدی شیعیان در ایران را چگونه می توان ارزیابی کرد؟

این جنبش با آغاز کارش در خراسان و نمایش توانایی مبارزه با مغولان - گرچه در مقیاس محدود - باعث ایجاد حس خود باوری در میان ایرانیان شد . به نظر می آید حرکتهایی که بعدها در مناطق هرات و مناطق نزدیک به خراسان انجام شد تحت تاثیر ،قیام سربداران بوده است . مدت حدود نیم قرن زمان نسبتا مناسبی بود تا شیعیان خراسانی خودی نشان داده و به تبلیغات دینی بپردازند . گرچه با آمدن تیمور بساط حکومت سربداران جمع شد اما بلافاصله پسر تمیور یعنی شاهرخ و همسرش گوهر شاد در فاصله تقریبا کوتاهی از انقراض شیعیان بیهقی(سربداران ) ،خدمات قابل ذکری به پیشرفت فرهنگ شیعی نمودندکه از آنجمله مسجد گوهر شاد که به جامع گوهرشاد هم معروف بود را می توان نام برد .

با تشکر از کاوه گرامی
لطفا کمی بیشتر توضیح بدهید.

سبزوار يا بيهق ازمراكز قدرتمند تشيع در خراسان بود و محل استقرار شيخ خليفه شيخ شيعه معترضي كه به واسطه اعتراض به ظلم آشكار حكومت هاي بيگانه از سوي علماي اهل سنت به خروج از دين و "دنيا گويي" متهم شده بود. شيخ خليفه شيعه حق جويي از اهالي مازندران بود كه در پي يافتن حقيقت گام به گام و منزل به منزل به سبزوار رسيد و در مسجد جامع سكني گزيد و در همان مسجد دينداران متحجري كه زهد و سكوتشان لباس مشروعيت بر تن مغولان غارتگر ميكرد به شهادت رسيد . شيخ خليفه در اثناء سكونت در مسجد و توقف در سبزوار انديشه انقلابي را در اذهان پيروان خود بارور كرد: " شيخ خليفه( اولين رهبر سربداران) مسايل سياسي زمان را در كسوت مسائل مذهبي مطرح كرد و در واقع جدايي ناپذيري دين و دولت را در چارچوب تشيع اثني عشري اعلام داشت. علماي رسمي وسني مذهب زمان او را محكوم به اين كردند كه " حديث دنيا" مي گويد و سر خروج دارد. "(1)
شيخ خليفه روح مذهب تشيع را در آن سالهاي تاريك بر جامعه مرده دميد. شيخ خليفه منادي ظهور امام مهدي بوده است. او مردم را به ظهور او و به بركندن ظلم و ستم و نابرابري بشارت مي داده است و همين بعد تعاليم او موجبات وحشت حيات حاكم و علماي وابسته به آنها را فراهم مي ساخته است..."
پس از شهادت شيخ خليفه نزديك ترين مريد و دوست او شيخ حسن جوري رهبري شيعيان سربدار و جنبش آنان را در دست گرفت. " شيخ حسن جوري از مراد خويش تعاليم مبتني بر مهدويت را به ارث برده بود و به تبليغ آن پرداخته بود. تبليغات او به علت وجود نابرابري هاي اجتماعي و اقتصادي و ستم هاي سياسي چنان توسعه اي يافت كه موجب وحشت حكام محلي وعلماي وابسته به آنها گرديد."(2)
طبقات فرودست سبزوار و مناطق اطراف آن مانند پيشه وران ، افتاب نشين ها و كشاورزان كه بيشتر فشار مالي حكومت مغول را بر دوش داشتند به نداي شيخ حسن لبيك گفته براي قيام اعلام آمادگي نمودند. شيخ حسن در نامه هايي كه به پيروان خود مي نوشت از واژه هايي چون" وقت اختفاست" . " وقت ظهور" بسيار استفاده مي كرد كه خود اشاره آشكاري بر قيام مهدوي آنان است. شيخ خليفه و خلف بر حق او شيخ حسن جوري دل بر مردمي كه زير سم ستوران مغولان به مدت بيش از يك قرن فرسوده شده بودند دل مي سوزاندند و درصدد بودند با ايجاد يك حكومت اسلامي مبتني بر تشيع، موجبات رهايي و آزادي آنان را فراهم آورند. اين حكومت داراي دو بعد بود : تعليم مهدويت و نياز به يك قيام مسلحانه." تعاليم شيخ حسن جوري دور محور مسائل ذيل مي چرخيده است:
1- جدايي ناپذيري دين و دولت از يكديگر و يا به سخن ديگر پيوند ناگسستني نهاد مذهبي با نهاد سياسي.
2- تشيع اثني عشري با تاكيد بر مساله ولايت.
3- تاكيد بر جهان بيني مهدويت و به تبع آن مبارزه با ظلم و ستم وبرقراري عدل و عدالت در جامعه."(3)
1- يعقوب آژند، قيام شيعي سربداران ، ص 72.
2- همان، ص 78.

جنبش سربداران موفق به استقرار حكومت شيعي در سبزوار و اطراف آن شد كه يكي از پايه هاي قدرت سياسي در خراسان نيمه دوم سده 8 بود. ولي همچنان رهبران اين جنبش بر مهدي گرايي و عدالت خواهي پاي مي فشردند" مساله ظهور مهدي موعود بعدها در سازمان درويشان شيخ حسن مشهدي همچنان ادامه داشت و حتي ... سكه اي به نام " سلطان محمد المهدي" ضرب شد و ظهور قريب الوقوع او اعلام گرديد. "(1)
اين سكه در سال 759 و توسط درويش عزيز جوري در توس و يا طبس( به طور قطع مشخص نيست) ضرب شده است. پس از شهادت شيخ حسن جوري رفته رفته حكومت سربداران به دو نهاد " سياسي" و " مذهبي" تقسيم شد، رهبر نهاد مذهبي شيخ ها و دراويش بودند كه بر عدالت خواهي و مردم گرايي مبتني بر مهدويت پاي مي فشردند و نهاد سياسي اين حكومت در فكر بسط قلمرو خويش بودند ، رهبران نهاد سياسي دستان خود را به خون رهبران مذهبي اين جنبش آلودند چرا كه آنان را سد راهي براي پيشرفت سياسي خود مي ديدند. و در نهايت كار آنان به آنجا خاتمه يافت كه سپاهيان ، مزدور تيمور لنگ و راه گشايي فتوحات او شدند. در اين زمان ، سياست درغياب تفكر مذهبي چرخشي تمام عيار كرد: سربداراني كه زماني در برابر حكام جور ايستاده بودند و بر روي آنان و به نفع مردم شمشير مي كشيدند، در پايان كار و درغياب رهبران مذهبي اين جنبش در كنار جبارترين جابران قرار گرفته، به نفع او بر پيكر مردم ضربات مهلك وارد مي ساختند.
پس از شهادت شيخ حسن جوري دراويش ديگري كه از مريدان وي بودند رهبري نهضت شيعي را رهبري كردند كه از آن جمله اند:
درويش هندوي ، سيد عزيز الدين سوغندي، درويش عزيز جوري و درويش ركن الدين.
گرچه قيام سربداران در برآوردن اهداف خود ناكام ماند ولي درمنطقه خراسان، مازنداران و در ايران مركزي بر ظهور جنبش ها تاثير فراوان نهاد. اين قيام ها همگي شيعي نبودند ولي هسته اصلي قيام را از سربداران وام گرفته بود، عدالت جويي و مبارزه با ظلم وستم و مبارزه با عنصر بيگانه.
از جمله اين قيام ها مي توان: قيام سربداران سمرقند، قيام سربداران كرمان و قيام مرعشيان مازندران و قيام اصفهان را نام برد. از اين ميان سربداران سمرقند و مرعشيان مازندران شيعي مذهب بودند.
سربداران هم به لحاظ نوع ظهور و بروز و هم به لحاظ نوع حكومتي كه پي افكندند. در تاريخ ايران بي مانند بودند" حكومتي كه سربداران ايجاد كردند با سير نظام ها متفاوت بود و در واقع از نظام سلطنتي در آن خبري نبود، بلكه حكومت و قلمروي بدون شاه بود."(2)
1.يعقوب آژند، قيام شيعي سربداران ، ص91
2.تاريخ ايران دوره تيموريان ( پژوهش دانشگاه كمبريج) ت: دكتر يعقوب آژند، ص 27.

موضوع قفل شده است