اندر احوالات دانشجویان حوزوی*(نام سابق تاپیک: مهندس طلبه)ثبت نام در حوزه

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اندر احوالات دانشجویان حوزوی*(نام سابق تاپیک: مهندس طلبه)ثبت نام در حوزه

سلام
من متولد شهر مقدس تهرانم!
پدرم پزشک و مادرم استاد دانشگاه هستند و خودم هم در مقطع کارشناسی رشته کامپیوتر(Computer) گرایش نرم افزار (Software) تحصیل کردم.
بعد از اتمام لیسانس به عللی مسیر زندگیم عوض شد و تصمیم گرفتم دانشگاه رها کنم و دیگه ادامه تحصیل ندم و بیام حوزه...
الانم متاهلم و با همسرم در قم ساکنیم به لطف خدا مشغول درس و بحث و ... !والسلام
خب مطالبی در این پست قرار میدم درباره حوزه و دانشگاه!مایل بودید با مطالب همراه باشید و مایل نبودید ...

----------------------------------------------------------------------------------------

پاورقی:

دوستان بزرگوار بنابر پیشنهاد مدیران محترم سایت اسک دین،دوستان نظراتشون و درباره مطالبم توی این پست قرار بدهند

یا علی مددی

مهندس طلبه

با سلام

جناب مهندس خیلی خوش امدید به اسک دین
ان شاء الله در سایت ماندگارشوید

شاید این پست بنده برای شما جالب نباشه ولی یه سوالی برام پیش امد
با اجازه تون می پرسم

چرا شما لفظ مقدس را از کنار شهر قم برداشتید و گذاشتید کنار تهران؟؟؟

تازه گی ها تهران مقدس شده یا قم از ......؟؟؟

منتظرمطالب جالبتان هستیم

سلام به همه دوستان عزیز
امروز میخوام اولین قسمت از سری مقالات حوزه و براتون شرح بدم.قبلش باید یه معذرت خواهی ازتون بکنم.چون متاسفانه موبایلم خراب شده و نتونستم این مقاله و تصویری قرار بدم.سعی میکنم در مقالات بعدی عکس مربوط به هر قسمت و و توی انجمن قرار بدم
خب خیلی حاشیه نرم و برم سر اصل مطلب.این دفعه قصد دارم شما رو با چند اصطلاح توی حوزه اشنا کنم.راستش شاید بعدن به دردتون بخوره
اصطلاحات:

طلبه (talabe)
این لغت همان دانشجویی هست که در دانشگاه ها استعمال میشه.توی حوزه میگن طلبه.توی خیابونم گاهی میگن آخوند!هر دوتاش استعمال میشه.ولی توی حوزه فقط طلبه استعمال میشه.ولی صفای طلبه کجا صفای دانشجو کجا!!!

مدرس(madras)
این اصطلاح به اتاقی گفته میشه که طلبه ها در آن درس میخونن.در دانشگاه به مدرس ،کلاس میگن!پس مدرس همون کلاس خودمونه.با چند تفاوت کوچیک.اولا کف مدرس موکته.پس بدون کفش سر کلاس درس حاضر میشیم.دوما معمولا بچه ها با وضو وارد مدرس میشن.سوما مدرس صفای دیگه ای داره
حجره(hojre)
این لغت همان اتاقی هست که طلبه های شهرستانی در آنجا میخوابند.دقیقا معادل خوابگاه در دانشگاه هست.ولی حقیقتا از لحاظ روح معنوی و صفا و صمیمیت یه چیز جدیده.

راستش دوستان الان اینترنتم خیلی خیلی سرعتش کمه.بیشتر نمیتونم بنویسم.ان شاالله در مقالات بعدی مفصل تر شرح میدم.
یا علی مددی

-------------------------------------------------------------------------------------------

پاورقی!
دوستان لازم میدونم چند تا نکته کوچولو متذکر بشم:
1-دوستان نظرتان و نکته هاشون و فقط و فقط در پست "مهندس طلبه!بخش نظرات" قرار بدهند.و در این پست هیچ گونه نظری قرار ندهند.
2-به علت اینکه سرم خیلی شلوغه ،(با عرض شرمندگی از همه رفقا ) اصلا وقت نمیکنم جواب همه دوستان و بدم.جواب سوالاتی که خیلی تکرار بشه یا به نظرم مهم باشه و اگه بتونم در پایین هر مطلب با عنوان "پاورقی" میدم.ولی از کارشناسان دیگه سایت خواهشمندم سوالات دوستان و پاسخ بدهند.
3-از همه دوستانی که لطف میکنند و مطالب دست و پا شکسته من و میخونند تشکر ویژه میکنم

یا علی مددی

مهندس طلبه

با سلام :Gol:

تاپیک جالبیه که ادامه پیدا نکرده :Gig:

حال و روز این افراد بعد از دانشگاه حوزه رفته چه شکلیه ؟

افراد زیادی هستند که بعد از دانشگاه حوزه میرن

و شاید باید به برخی چیزا عادت کنن و با برخی مشکلات متاسفانه کنار بیان

مخصوصا در مورد کسانی که حول و حوش ریاضیات خوندن

از مشکلات این افراد یکی اختلاف سن هستش

کسی که دانشگاه رفته و بعد حوزه

توی حوزه باید همکلاس بشه با کسانی که حداقل 4 یا 5 سال از خودش کوچکترن و توی یه فضای دیگه که تازه از دبیرستان فارغ التحصیل شدن .

و باید باهاشون توی بحث ها شرکت کنه

همکلاس و هم درس باشه

و این یه مشکل هست واقعا طرز فکر ها و جهت و میزان افکار و اطلاعات چنین افرادی با بقیه متفاوته ای کاش طلبه های فارغ التحصیل از دانشگاه تعدادشون اونقدر زیاد بود که براشون کلاس جدا تشکیل می دادند تا رشد بیشتری بتونن داشته باشند .

و یکی از مشکلات دیگه مخصوصا برای رشته های مهندسی نوع و حول و حوش دروس هستش

کسی که دبیرستان و دانشگاه همه اش ریاضی خونده و حفظیات نداشته سیستم ذهنیش رو همین روال میره و الان باید کتاب هایی بخونه که خیلی هم ارتباطی به دین و مذهب ندارن . مثلا چندین کتاب ادبیات و ...

شاید به طریقی پویایی و فعالیت چنین افرادی بیشتر از سایرین هست و برای انجام برخی کارها کمک کاری نداشته باشه .

و برخی درس ها به نسبت دروس دانشگاهی خیلی ساده ترن که آدم توی کلاس خوابش می گیره .

ولی این برنامه مباحثه که گذاشتن و توی دانشگاه نیست واقعا عالیه

به هر حال ادامه دادن تاپیک می تونه مفید باشه :Gol:

خب سلام به همه دوستان و رفقا و بروبچ از پیر تا جوون از مهندس تا طلبه از نظر بده تا نظر نده از با صفا تا بی صفا از دوست تا ....

خب رفقا امروز تصمیم دارم بعضی اصطلاحاتی که توی قسمت اول نوشتم و یکمی توضیح بدم.البته دوستانی که قسمت اول و نخوندند میتونن nدر مطلب قبلی مطالعه کنند.

خب توضیح اصطلاح اول مدرس(Madras):

خب توی قسمت قبلی گفتم ظاهر مدرس مثل کلاس توی دانشگاست.ولی خدایی این کجا و آن کجا.می خوام الان به تفاوت های مدرس با کلاس بپردازم:

اولین اختلاف روح معنوی هست که توی مدرس حاکمه.شاید براتون این سوال پیش بیاد که علت معنویت مدرس چیه؟؟؟ خب شاید تابلو ترین علتش هدف و انگیزه طلبه(معنی این لغت در قسمت قبل توضیح داده شد!) های جوان است.علت بعدی اینه که اکثر بروبچ(منظورم طلبه هاست) با وضو توی مدرس حاضر میشن.

شروع کلاس توی مدرس با دعای فرج آغاز میشه تا طلبه ها یادشون نره برای کی درس میخونن.

دومین تفاوت اینه که سر کلاس دیگه مثل دانشگاه نمیخواد با کفش حاضر بشید!! چون کف مدرس ها موکته! جدا این خیلی مطلبه مهمی هست.توی گیرایی ادم توی درس خیلی خیلی تاثیر داره.

کلاس ها توی حوزه یک ساعته هست.یعنی هر کلاس فقط یه ساعته!باورت میشه؟؟

یه مثال عملی بزنم.مثلا درس احکام:شنبه یک ساعت احکام داریم.یکشنبه یک ساعت احکام داریم.دوشنبه یکساعت احکام داریم.سه شنبه یک ساعت احکام داریم.چهارشنبه یک ساعت احکام داریم.و در اخر پنجشنبه یک ساعت احکام داریم.یعنی هر درس و در تمام روزهای هفته داریم.

نکته مهم اخر هم که الان به ذهنم میرسه صمیمیت بی نظیر طلبه ها با اساتید هست.و اصلا قابل قیاس با دانشگاه نیست.الان به قولم وفا کردم و چند تا عکس ناقابل از یه مدرس توی حوزه مون واستون میذارم. (برای دیدن عکس ها به سایز اصلی میتونید روی عکس ها کلیک کنید)

خب در آخر رفقا بی زحمت حتما انتقاد و پیشنهاد و نظر برام بذارن.به خدای بزرگ میسپارمتون

مخلص همه رفقا مهندس طلبه

یا علی مددی

--------------------------------------------------------------------------------------------------

پاورقی:

1-دوستان زیاد شرمندمون میکنند!ممنون

2-خیلی فرصت پاسخ به نظرات دوستان بزرگوار و ندارم اما تک تک نظرات دوستان و مطالعه میکنم،تک تک!ولی یک جواب درباره یکی از سوالات دوستان بدم!خیلی ها گفتن چرا توی بیوگرافیم گفتم "شهر مقدس تهران"

تهران مقدس نیست!با امام زاده های مقدس!

تهران مقدس نیست!با امام زاده شاه عبدالعظیم که زیارتش ثواب زیارت مولایمان حسین شهید ع را دارد!

تهران مقدس نیست!با هزاران شهیدی که با خون خود پاکی و به این شهر اوردند.

تهران مقدس نیست!با جوانانی که در هر نمازجمعه حماسه می افرینند.

تهران مقدس نیست!با میلیون ها جوانان و پیران و زنان و دخترانی که حماسه 9 دی افریدند

تهران مقدس نیست!با میلیون ها مردمی که هر سال 22بهمن و روز قدس جهانیان را انگشت به دهان میگذارند

تهران مقدس نیست!با نمازهای عید فطر مبهوت کننده اش

تهران مقدس نیست!چرا تهران با همه خوبی ها و بدی هایش!با همه گنه کاران و نمازشب خون هایش!با همه شرابخوران و تشنگان حقیقتش ...

این خاک با خون شهدا پاک شده است!لطفا با وضو وارد شوید

یا علی مددی

مهندس طلبه

سلام
اینکه مدرسه علمیه معصومیه هستش
یه موفع هایی اونجا به دوستام سر میزدم...حیاطش خیلی با حاله



اول دلی شست و شو دادیم با مرام و صفای شما و بعد تفألی زدیم بر این دل که امروز با یاد چه کسی افکارم را بر روی صفحات مانیتور نمایان کنم!
دل میگوید با یاد ملتی قلم بزن که از تمامی ملل از صدر اسلام تا به امروز برتر است!
دل میگوید با یاد ملتی قلم بزن که فردا قرار است حماسه ها بیافریند ان شاالله ماشاالله!
پس ای دل رخصت بده با یاد این ملت عزیز چند سطری هر چند ناقص قلم بزن!
پس رخصت...

سلام بر همه ملت ایران که افتخار من هستند!سلام!والسلام!
خب دوستان نه خسته!عافیت باشه!از این همه بگیر نگیر!یا بگیر بگیر!شایدم نگیر نگیر!
امروز خواستم درباره یک موضوع دیگه ای بنویسم ولی دیدم که این یکی دیگه موضوع مهم تره!علتش و میخوای بدونی!باشه!چند دقیقه با من همراه بشو ،بت(بهت!) میگم!...

راستش این موضوعی که میخوام امروز براتون بگم کلا خیلی در حقش کم لطفی میشه!یا بهتر بگم اصلا لطفی نمیشه!
نمیدونم اول موضوع و بگم بعد داستان خودم و یا اول داستان خودم و بعد موضوع رو!
دَ ،بیست ،سی ،چِل ،پنجاه ،شصت ،هفتاد ،هشتاد ،نود ،صد!خب افتاد به داستان!
تا اون وقتی که کنکور ارشد و دادم اصلا توی فکر حوزه موزه نبودم!به قول یکی از بروبکس که میگفت ...(جای سه نقطه رفیقم اسمم و گفت!) فکرش و نمیکردم آخوند بشی!خودم هم فکرش و نمیکردم!
اگه فکرش و میکردم نمیرفتم دنبال ارشد تا قبول بشم!ولی خلاصه خوندیم و قبول شدیم!
بعد از کنکور ارشد به همون عللی که یه بار یه کوچولوش و گفتم (اگه علتش و یادت رفته بود و حالش وداشتی بخونی اینجا
کلیک کن)تصمیم قطعیم بر حوضه شد نه حوزه!
ولی وقتی تصمیمم بر حوزه شد فهمیدم اِی دل غافل !وقت ثبت نام حوزه تمومیده!حالا بماند که از شانس ما که تنمون به لوک خوش شانس (LUKY LUCK) خورده وقت ثبت نام دوباره تمدید شد!
بعد از رفتن به حوزه پیش خودم گفتم حالا من که شانس اُوردم!ولی خودمونیم چقدر اطلاع رسانی حوزه تو حوضه!اصلاح حوزه تو حوضه ،یعنی اطلاع رسانی ثبت نام برای حوزه چقدر ضعیفه!
خب بگذاریم و بگذریم که وبلاگم برای خاطره گویی نیست!
پارسال هم تو وبلاگ واسه زمان اسم نویسی حوزه اطلاع رسانی نکردم!ولی بعدا پشیمون شدم!چون اونقدر بعدش دوستان عزیزتر از جان جانانم بهم ایمیل زدن و سوال کردن که شرمنده همشون شدم!چون زمان اسم نویسی حوزه تمومیده شده بود!
این همه حرف زدم و سرت و درد اوردم که بگم ،هر که دارد هوس حوضه ی جان بسم الله!
اره دوست جون!زمان اسم نویسی حوزه شروع شده!البته واسه اخوی ها!از حوزه ابجی ها خیلی خبر ندارم!ولی فکر کنم واسه ابجی ها هنوز تموم نشده باشه!نیدونم!
اخوی ها واسه دریافت اطلاعات از نحوه اسم نویسی برن تو سایته:howzeh-qom.com
بعدش ببینن زمان اسم نویسی کی هست و ازین حرفا!ولی این طوری نوشته توش که از 15 اسفند تا 31 فرودین ادامه داره !ولی دیر نکنی اگه میخوای راهی دیار علم بشی ها!چون شاید مثل من تنت به تن لوک خوش شانس نخورده باشه!واسه همین روی وقت اضافه حساب نکن و مثل بچه ادم توی همین زمان برو اسم نویسی!
فقط اخر حرفم خلاصه ای از روند اسم نویسی بگم تا استرچت برطرف بشه!
اول که میری دفترچه و کارت اسم نویسی اینترنتی و میخری!بعدشم که تابیله دیگه!اسم نویسی اینترنتی!
بعدش دو گروه میشید!اگه بروبچ دیپلم و سیکل هستید که باید یه آزمون ورودی بدید!که دروس
آن، احکام، معارف اسلامی، ادبیات و زبان فارسی ، عربی، ریاضی، معلومات عمومی، هوش‌ و استعداد هستش!
و اگر بروبچ فوق دیپلم و لیسانس و فوق لیسانس و دکتری و فوق دکتری و فوق فوق دکتری ! هستید دیگه ازمون ورودی نداره! و قبولی بر اساس معدل اخرین مدرکت هست!
در مرحله بعدی بروبچ سیکل و دیپلم و فوق دیپلم و لیسانس و ... دوباره یکی میشن!همشون باید منتظر نتیجه ها بمونن!
بعد توی همین سایتی که گفتم نتایج اعلام میشه!و میگن قبول شدی یا نه! و تاریخ مصاحبه حضوری و بِت میگن!
بعدش میری مرحله بعدی!مرحله مصاحبه شفاهی!که تا فیها خالدونت ازت میپرسن!ولی خیلی کاری نداره!نترس!
مرحله بعد هم تحقیقاتشون شروع میشه!از بقالی سر کوچتون تا سی دی فروش ته کوچتون که سی دی خلاف میفروشه! ازت تحقیق میکنن!
و مرحله بعد قبولی ها رو اعلام میکنند!
مرحله بعد خود مدرسه ای که قبول شدی یه مصاحبه کوچول موچول ازت میگیره!و بعد اسم نویسی!
وقتی به این مرحله میرسی!خوشحال میشی و فکر میکنی مرحله اخر رسیدی!ولی همون وقت میفهمی هنوز مرحله اخر نرسیدی چون غول بازی و هنوز نکشتی!وقتی بکشی بازی تمومه!
مرحله اخر توی حوزه بهش میگن تثبیت!یعنی یکی دو ماه امتحانی توی حوزه هستی!بعدش از دروسی که توی این یکی دو ماه خوندی، ازت امتحان میگیرن!اگه قبول شدی در حقیقت غول بازی و کشتی و برنده شدی!و اگرقبول نشدی!...
ولی به نظرم وقتی غول بازی هم بکشی هنوز برنده نشدی!در حقیقت اصلش توفیق خداست و همه اینا که گفتم اندازه یک کیلو کشک هم نمی ارزه!خدا باید قبولت کنه!
چقدر طلبه اومدن توی این راه!ولی چند تاشون باقی موندن!؟اونایی که رفتن همهشون توی امتحانای حوزه قبول شدن ولی امتحانای خدا نه!!
اخوی یا ابجی !یا شایدم ابجی اخوی!یادت نره اگه میخوای پا توی این راه مقدس بذاری باید هر لحظه به خودت یاداوری کنی که:
تا لحظه مرگ این بازی ادامه داره و غول بازی شیطان است!اگه نکشیش میکشتت!
به خدای طلاب غول کش میسپارمتون
یا علی مددی

سلام

بر ستاره سهیل اسک دین

چه خبرا ما منتظر خاطراتتون بودیم:Gol:

والا از کم لطفی دوستان اسک دین هست!ولی مهم نیست!
بگذاریم و بگذریم تا بوده همین بوده و تا هست همین نیست و ان شاالله ماشاالله عوض میشه!

مهندس طلبه;194150 نوشت:
والا از کم لطفی دوستان اسک دین هست!ولی مهم نیست!

سلام علیکم

جناب این کم لطفی نیست. نظم بخشی ست. به جای زدن چند تاپیک موازی همه یک جا جمع آوری میشوند.

سلام مهندس طلبه

حوزتون صندلی داره بعضی حوزه ها حتی همونش ندارن ولی چه کسایی اونجا درس می خونن البته خودت گفتی کی یا

موضوع قفل شده است