چرا خداوند پوشاننده گناهان (ستار العیوب) هست ؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا خداوند پوشاننده گناهان (ستار العیوب) هست ؟

با سلام و احترام به تمام دوستان عزیز و گرامی ام
یک سوال داشتم که میخوام دوستان از هر نظری که فکر میکنند عرفانی،فلسفی،منطقی،ولایی،یا نظر شخصی خودش رو بگه که چرا خدا ستار العیوب هست؟؟

دوستان چرا هیچ کس مشارکتی نداره؟؟؟:Ghamgin::Sham:

ashr;190526 نوشت:
دوستان چرا هیچ کس مشارکتی نداره؟؟؟:Ghamgin::Sham:

با سلام خدمت شما جناب ashr؛:hamdel:
من خودم رو میگم،
اگه بنده نظری نمیدم چون اطلاعاتی در این زمینه ندارم؛
از کارشناسان محترم درخواست میشود که نظرات خوب خودشون رو بفرماین تا ما استفاده کنیم؛:ok::ok:
یا علی مدد
*التماس دعا*

رضوی;190572 نوشت:
با سلام خدمت شما جناب ashr؛:hamdel:
من خودم رو میگم،
اگه بنده نظری نمیدم چون اطلاعاتی در این زمینه ندارم؛
از کارشناسان محترم درخواست میشود که نظرات خوب خودشون رو بفرماین تا ما استفاده کنیم؛:ok::ok:
یا علی مدد
*التماس دعا*

با تشکر از شما که حداقل سوال بنده رو دیدید گرچه جوابی نداشتی ولی گفتین
ممنون:hamdel:

ashr;190478 نوشت:
با سلام و احترام به تمام دوستان عزیز و گرامی ام
یک سوال داشتم که میخوام دوستان از هر نظری که فکر میکنند عرفانی،فلسفی،منطقی،ولایی،یا نظر شخصی خودش رو بگه که چرا خدا ستار العیوب هست؟؟

[="navy"]سلام

چون خداوند بندگانش را دوست دارد و هرکس کسی را دوست داشته باشد عیب او را بر ملا نکرده و نزد دیگران رسوایش نمیسازد .[/]

با سلام خدمت شما دوست عزيز


جا داشت اگر خدا ستار العيوب نبود ،اين سوال را مطرح مي كرديد چرا خدا ستار العيوب نيست!!!

سوال شما شبيه اين سوال است كه چرا خدا بخشنده است؟چرا خدا مهربان است؟چرا خدا توبه پذير است؟و...


در واقع نبودن اين صفات جاي سوال دارند نه بودنشان.خداوندي كه كمال مطلق است و بخشنده و مهربان و داراي صفات كمال چگونه راضي مي شود عيب بندگانش را بر ملا كند؟آري جواب شما را مي شود در يك خط چنين بيان كرد:

((احتياج همه ى كائنات به لطف و رحمت او از يك طرف ، و اتصاف آن مقام اقدس به لطف و رحمت و محبت بى نهايت از طرف ديگر))





البته بايد توجه داشت كه ميزان ستاريت خداوند به طور مطلق نيست بلكه نسبت به اشخاص درجاتي دارد بدين صورت كه نسبت به لياقت و شايستگي او در نزد خداوند ميزان ستاريت تفاوت مي كند .از اين رو است كه خداوند براي كافران و مفسيدن كه لجوجانه گناه مي كنند و از آشكار شدن گناهشان هيچ باكي ندارند ، عيب پوشي نمي كند.ستاريت نسبت به مومنان نيز به تناسب درجات ايماني آنان بستگي دارد . از اين رو در دعا ها آمده است :


اللَّهُم اِنّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَمَ ؛
خدايا از گناهاني که سبب پاره شدن پرده صيانت و حفاظت(عصمت ) مي گردد، به تو پناه مي برم .


در برخي دعاها آمده است :


اللَّهُم اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَمَ ؛
خدايا آن دسته از گناهان مرا ببخش و بيامرز که (اگر تکرار شود ) باعث مي گردد ، پرده عصمت و صيانت(يعني ستاريت ) کنار رود و رسوا گردم .

مرحوم علامه مجلسي مي فرمايد :


«تَهْتِكُ الْعِصَمَ» هنگامي است که شخصي در برخي گناهان اصرار و قصد تداوم و تکرار را داشته باشد . در اين صورت براي آن دو معنا تصور مي شود :


يکي آن که خداوند توفيق عبادت و بندگي و حفاظت و صيانت از گناه را از چنين شخصي بر مي دارد. او را به شيطان و هواي نفسش وا مي گذارد .


معناي ديگر اين است که خداوند پرده ستاريت و عيب پوشي خويش را از چنين بنده گستاخ بر مي دارد ، تا رسوا گردد. (بحار الانوار ، ج 84، ص253)


آیت الله جوادی آملی می‌فرماید:


خداوند متعال که ستار العیوب است،‌ می‌داند کجا ستاری بکند و کجا ستاری نکند. اگر کسی ستارالعیوب دیگران باشد و در عین حال مخفیانه مرتکب گناهی شود، ذات اقدس اله اجازه نخواهد داد اسرارش نزد دیگران افشا شود. حتی در قیامت خداوند اجازه نمی‌دهد کسانی که کنار یک‌دیگرند از اعمال هم با خبر شوند؛ بنابراین عملکرد خود شخص بسیار مهم است.

اگر کسی پرده دیگران را ندرد و آشکارا دست به گناه نیازد، خداوند پرده اش را نمی‌درد. بر این اساس، کسی که با قلم و بیان و اندیشه های ناصواب خود،‌ آبروی دین خدا و مردم را می‌برد، به جایی می‌رسد که شایسته نیست خداوند متعال آبروی او را حفظ کند. در این موقعیت، خدای سبحان اجازه می‌دهد صاحبدلان ببینند او چه کرده است و حتی احتمال دارد در قیامت، مقابل دیگران رسوا شود.(پرسش ها و پاسخ ها، ج٢، ص٥٦2)


ستارالعيوب بودن خداوند نسبت به افرادي است كه عيب و عمل آن ها با سوء اختيار و تكرار عمدي نباشد . ستارالعيوب بودن در مراحل اوليه خطاي انسان است تا او فرصت توبه داشته باشد اما اگر بي پروا بود ،رسوا مي شود.


از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده است :


مَن تَابَ ، تَابَ اللّهُ عَلَيْهِ وَاُمِرَتْ جَوارِحُهُ اَنْ تَسْتُرَ عَلَيْهِ ، وَبِقاعُ الأَرْضِ أَنْ تَكْتُمَ عَلَيْهِ ، وَأُنْسِيَتِ الحَفَظَةُ مَا كانَتْ تَكْتُب عَلَيهِ(ـ بحار الانوار : 6 / 28 ، باب 20 ، حديث 32) .


« كسى كه توبه كند ، خدا توبه اش را مى پذيرد و به اعضايش فرمان مى رسد كه گناهانش را بر او پوشيده دارند ، و به قطعه هاى زمين امر مى شود كه گناهانش را بر او كتمان كنند ، و آنچه را كاتبان عمل در پرونده اش نوشته اند از ياد آنان مى برند » .


معاوية بن وهب مى گويد : از حضرت صادق (عليه السلام) شنيدم فرمود :


إِذَا تَابَ العَبدُ المُؤمِنُ تَوبَةً نَصوحاً اَحَبَّهُ اللّهُ فَسَتَرَ عَلَيهِ فِى الدُّنْيا وَالآخِرةِ . قُلتُ : فَكَيْفَ يَسْتُرُ عَلَيْهِ ؟ قَال : يُنْسِى مَلَكَيْهِ مَا كَتَبا عَلَيهِ مِنَ الذُّنوبِ . . . فَيَلْقَى اللّهَ حِينَ يَلْقاهُ وَلَيسَ شَىْءٌ يَشْهَدُ عَلَيهُ بِشَىْء مِنَ الذُّنوبِ(كافى : 2 / 430 ، باب توبه ، حديث 1 ; بحار الانوار : 6 / 28 ، باب 20 ، حديث 31) .


« هنگامى كه بنده ى مؤمن توبه خالص مى كند ، خدا به او محبّت مىورزد ، پس در دنيا و آخرت بر او مى پوشاند ، گفتم : چگونه بر او مى پوشاند ؟ فرمود : آنچه را از گناهان دو فرشته ى نويسنده بر او نوشته اند از ياد آنان مى برد ، پس هنگامى كه خدا را ملاقات مى كند ، چيزى كه به اندكى از گناهانش گواهى دهد وجود نخواهد داشت » .


در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام)مى خوانیم:

«ما مِنْ عَبْد إلاّ وَ عَلَیْهِ أرْبَعُونَ جُنّة حَتّى یَعْمَلَ أرْبَعینَ کَبیرَة فَإذا عَمِلَ أرْبَعینَ کَبیرَة انْکَشَفَتْ عَنْهُ الجُنَنْ;

هر بنده اى چهل پرده ساتر الهى بر اعمال او وجود دارد تا چهل گناه کبیره انجام دهد، در این حالت تمام آن پرده ها کنار مى رود». سپس امام(علیه السلام) در ادامه این حدیث مى فرماید: «در این موقع خداوند به فرشتگانش وحى مى فرستد که بنده ام را با بال و پر خود بپوشانید و آنها چنین مى کنند; ولى این بنده گنهکار به هر گناهى دست مى زند فرشتگان عرضه مى دارند: پروردگارا این بنده ات هیچ گناهى نیست مگر اینکه انجام داده و ما از اعمال او شرم داریم، به آنها وحى مى شود که پر و بال خود را از او بردارند، در این هنگام نسبت به ما اهل بیت(علیهم السلام) دشمنى مىورزد و در نتیجه پرده او در آسمان و زمین کنار مى رود و آبروى او نزد همگان مى ریزد».(کافى، ج 2، ص 279، ح 9)

بنده منکر این امر نیستم که خداوند ستارالعیوب است.
دقیقا این مطلب در یک فروم دیگر که اصلا مذهبی نبود و دینی نبود مطرح کردم ولی اصلا به چنین جواب هایی نرسیدم که چرا پرسیده شد و با این همه بی مشارکتی مواجه نشدم....!!!

سلام
من به نوبه خودم ستار العیوب بودن خدا رو لمس کردم و همیشه ازش خواستم که هیچ وقت فراموشم نکنه ولی خدا با اون بزرگیش پوشانندس ولی آدم اصلاً:Ghamgin:

اینکه بعضی از آدم ها صفت ستار بودن خدارو در خودشون تجلی نمی کنند خیلی درد آوره خیلی وقت ها این امر باعث اختلافات بزرگی میشه!!

ashr;191133 نوشت:
اینکه بعضی از آدم ها صفت ستار بودن خدارو در خودشون تجلی نمی کنند خیلی درد آوره خیلی وقت ها این امر باعث اختلافات بزرگی میشه!!

با سلام دوست عزيز


انسان ها بر اثر گناهان و دوري از خدا ، الطافي(از جمله ستار بودن) كه خداوند دارد را فراموش مي كنند و نياز به يك تنبه است تا دوباره به ياد الطاف خداوند بيفتد و بداند كسي جز او نمي تواند انسان را به سعادت برساند.

انسان هميشه بايد خداوند را شاهد و ناظر اعمال خود ببيند و به او ايمان داشته باشد.يکى از مهمترین آثار ایمان به خدا همان وسعت روح ، و بلندى افق فکر، و شرح صدر و آمادگى مقابله با مشکلات و مصائب و مبارزه با هیجانات نامطلوب نعمت ها است .


امیر مؤ منان على (علیه السلام ) ضمن دعاهائى که در آن سرمشق به یاران خود مى دهد عرض مى کند: نسئل الله سبحانه ان یجعلنا و ایاکم ممن لا تبطره نعمة ، و لا تقصر به عن طاعة ربه غایة ، و لا تحل به بعد الموت ندامة و کئابة ؛ از خدا مى خواهیم که ما و شما را از کسانى قرار دهد که هیچ نعمتى آنها را مست و مغرور نمى سازد، و هیچ هدفى آنها را از طاعت پروردگار باز نمى دارد، و پس از فرا رسیدن مرگ پشیمانى و اندوه دامانشان را نمى گیرد".(نهج البلاغه خطبه 64)

پرسش:


با سلام و احترام به تمام دوستان عزیز
یک سوال داشتم که چرا خدا ستار العیوب هست؟؟ چرا بعضی از آدم ها صفت ستار بودن خدارو در خودشون تجلی نمی کنند؟

پاسخ:


با سلام خدمت شما



جا داشت اگر خدا ستار العيوب نبود ،اين سوال را مطرح مي كرديد چرا خدا ستار العيوب نيست!!!سوال شما شبيه اين سوال است كه چرا خدا بخشنده است؟چرا خدا مهربان است؟چرا خدا توبه پذير است؟و...
در واقع نبودن اين صفات جاي سوال دارند نه بودنشان.خداوندي كه كمال مطلق است و بخشنده و مهربان و داراي صفات كمال چگونه راضي مي شود عيب بندگانش را بر ملا كند؟آري جواب شما را مي شود در يك خط چنين بيان كرد:
((احتياج همه ى كائنات به لطف و رحمت او از يك طرف ، و اتصاف آن مقام اقدس به لطف و رحمت و محبت بى نهايت از طرف ديگر))


البته بايد توجه داشت كه ميزان ستاريت خداوند به طور مطلق نيست بلكه نسبت به اشخاص درجاتي دارد بدين صورت كه نسبت به لياقت و شايستگي او در نزد خداوند ميزان ستاريت تفاوت مي كند .از اين رو است كه خداوند براي كافران و مفسيدن كه لجوجانه گناه مي كنند و از آشكار شدن گناهشان هيچ باكي ندارند ، عيب پوشي نمي كند.ستاريت نسبت به مومنان نيز به تناسب درجات ايماني آنان بستگي دارد . از اين رو در دعا ها آمده است :


اللَّهُم اِنّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَمَ ؛[1]
خدايا از گناهاني که سبب پاره شدن پرده صيانت و حفاظت(عصمت ) مي گردد، به تو پناه مي برم .
مرحوم علامه مجلسي مي فرمايد :
«تَهْتِكُ الْعِصَمَ» هنگامي است که شخصي در برخي گناهان اصرار و قصد تداوم و تکرار را داشته باشد . در اين صورت براي آن دو معنا تصور مي شود :
يکي آن که خداوند توفيق عبادت و بندگي و حفاظت و صيانت از گناه را از چنين شخصي بر مي دارد. او را به شيطان و هواي نفسش وا مي گذارد .

معناي ديگر اين است که خداوند پرده ستاريت و عيب پوشي خويش را از چنين بنده گستاخ بر مي دارد ، تا رسوا گردد. [2]
ستارالعيوب بودن خداوند نسبت به افرادي است كه عيب و عمل آن ها با سوء اختيار و تكرار عمدي نباشد . ستارالعيوب بودن در مراحل اوليه خطاي انسان است تا او فرصت توبه داشته باشد اما اگر بي پروا بود ،رسوا مي شود.
از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده است :
« كسى كه توبه كند ، خدا توبه اش را مى پذيرد و به اعضايش فرمان مى رسد كه گناهانش را بر او پوشيده دارند ، و به قطعه هاى زمين امر مى شود كه گناهانش را بر او كتمان كنند ، و آنچه را كاتبان عمل در پرونده اش نوشته اند از ياد آنان مى برند » .[3]

در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام)مى خوانیم:
هر بنده اى چهل پرده ساتر الهى بر اعمال او وجود دارد تا چهل گناه کبیره انجام دهد، در این حالت تمام آن پرده ها کنار مى رود». سپس امام(علیه السلام) در ادامه این حدیث مى فرماید: «در این موقع خداوند به فرشتگانش وحى مى فرستد که بنده ام را با بال و پر خود بپوشانید و آنها چنین مى کنند; ولى این بنده گنهکار به هر گناهى دست مى زند فرشتگان عرضه مى دارند: پروردگارا این بنده ات هیچ گناهى نیست مگر اینکه انجام داده و ما از اعمال او شرم داریم، به آنها وحى مى شود که پر و بال خود را از او بردارند، در این هنگام نسبت به ما اهل بیت(علیهم السلام) دشمنى مىورزد و در نتیجه پرده او در آسمان و زمین کنار مى رود و آبروى او نزد همگان مى ریزد».[4]


انسان ها بر اثر گناهان و دوري از خدا ، الطافي(از جمله ستار بودن) كه خداوند دارد را فراموش مي كنند و نياز به يك تنبه است تا دوباره به ياد الطاف خداوند بيفتد و بداند كسي جز او نمي تواند انسان را به سعادت برساند.
انسان هميشه بايد خداوند را شاهد و ناظر اعمال خود ببيند و به او ايمان داشته باشد.يکى از مهمترین آثار ایمان به خدا همان وسعت روح ، و بلندى افق فکر، و شرح صدر و آمادگى مقابله با مشکلات و مصائب و مبارزه با هیجانات نامطلوب نعمت ها است .
امیر مؤ منان على (علیه السلام ) ضمن دعاهائى که در آن سرمشق به یاران خود مى دهد عرض مى کند: از خدا مى خواهیم که ما و شما را از کسانى قرار دهد که هیچ نعمتى آنها را مست و مغرور نمى سازد، و هیچ هدفى آنها را از طاعت پروردگار باز نمى دارد، و پس از فرا رسیدن مرگ پشیمانى و اندوه دامانشان را نمى گیرد".[5]

[1] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 572 ، نويسنده: طوسى، محمد بن الحسن‏ ، ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، مكان چاپ: بيروت‏ ، سال چاپ: 1411 ق‏ ، نوبت چاپ: اول‏
[2] بحار الانوار ، ج 84، ص253 ، ، نويسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏ ، ناشر: دار إحياء التراث العربي‏ ، مكان چاپ: بيروت‏ ، سال چاپ: 1403 ق‏ ، نوبت چاپ: دوم‏
[3] همان ، ج 6 ، ص 28
[4] کافى، ج 2، ص 279، نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏ ، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد ، ناشر: دار الكتب الإسلامية ، مكان چاپ: تهران‏ ، سال چاپ: 1407 ق‏ ، نوبت چاپ: چهارم‏
[5] نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 95 خطبه 64

موضوع قفل شده است