تفاوت زبانها از آیات خداوند است یا یکی از عدابهای الهی؟(كارشناس:رسا)

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفاوت زبانها از آیات خداوند است یا یکی از عدابهای الهی؟(كارشناس:رسا)

طبق آیات قرآن ,زمین را در دوره ای آب فرا گرفت و بعد از طوفان عظیم نوح , نجات یافتگان که از یک قوم بودند ,در زمین پراکنده شدند و طبیعتا زبان خود را هم به همراه خود بردند.

اگر در آن زمان تنها قوم زمین همان کسانی بوده باشند که در کشتی نوح بوده اند قانونا نباید اینقدر اختلاف میان زبانها باشد. مگر آنکه اقوام دیگری نیز بوده اند که شامل عذاب طوفان نشدند که باز هم این تنها یک فرض است.


در کتب عهد قدیم داستانی از قوم (Babylon) یا شاید همان قوم بت پرست بابل قدیم ذکر شده است که آنرا مبدا پیدایش این گوناگونی در زبانها میدانند. گفته شده است که این قوم که پادشاه خود را همچون بت میپرستیدند و در این نادانی با هم بسیار متحد بودند به دلیل عناد با خداوند به عذاب آسمانی گرفتار شدند . عذاب انها این بود که با نزول صاعقه ای ناگهان متوجه شدند که دیگر زبان یکدیگر را نمیفهمند و بدین شکل میانشان تفرقه افتاد و از شدت هراس به هر طرف گریختند. این زبانها چنان متفاوت بودند که هیچ وجه اشتراک یا لغت مشترکی نداشتند. به عنوان مثال میتوان چیزی شبیه به تفاوت فاحش میان زبانهای چینی ,عربی ,فرانسوی و لاتین را در نظر گرفت.

قرآن کریم اختلاف میان قوم ها و زبان ها را از آیات الهی برمیشمرد . البته عذاب هم میتواند از آیات باشد..

حال صرفنظر از جالب بودن و تا حدی منطقی به نظر رسیدن داستان فوق, میخواستم از دوستان و کارشناسان عزیز بپرسم که آیا جایی در منابع تاریخی اسلام به این مسئله اشاره شده است و اگر جواب منفی است آیا در کتب دینی ما توضیح دیگری برای این اختلاف زبانها در دنیا وجود دارد؟

از اینکه لطف میکنید و وقت میگذارید پیشاپیش سپاسگذارم.

با سلام.

تفاوتهای زبانی و قومی انسانها در نگاهی کوتاه به قرآن مجید و کتاب مقدس یکی از مسائل مهمی که کتاب مقدس شناسان با آن مواجه اند

مسئله تطبیق بعضی از بند ها(آیات) کتاب مقدس با واقعیتهای تاریخی و علمی و عقلی است . متفکرین بزرگی در عالم یهودیت و بیشتر مسیحیت بوده و هستند که نسبت به این مسئله بسیار مهم عکس العمل نشان داده اند

منتقدینی مثل اسپینوزا اشکالات مهمی را به کتاب مقدس گرفته اند. در این نوشتار به سراغ یکی از این اشکالات می پردازیم و توجهاتی را طرح می کنیم.

در ابتدا نگاهی کوتاه به قرآن مجید می اندازیم و مسئله اختلاف زبان و نژادی را بررسی می کنیم. در کلام الله مجید چنین می خوانیم:

وَمِنْ ءَايَاتِهِ خَلْقُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِى ذَ لِكَ لَأَيَاتٍ لِّلْعَالِمِينَ (روم 22)

و از نشانههاى الهى، آفرينش آسمانها و زمين، و تفاوت زبانها و رنگهاى شماست؛ همانا در اين امر براى دانشمندان نشانه هايى قطعى است.. \"سوره روم آیه 22\". پیامها:( تفسیر نور)

1- آفرينش آسمانها و زمين،از نشانه هاى قدرت بىپايان الهى است. «و من آياته خلق السموات و الارض»
2- تفاوت نژادها و زبانها، راهى براى خداشناسى است. «و من آياته... اختلاف السنتكم و الوانكم»

3- هر زبانى براى خود ارزش و اصالت دارد و تغيير آن نه كمال است و نه لازم. (هيچ كس حقّ ندارد نژادها و زبانهاى ديگر را تحقير نمايد.) «و من آياته... اختلاف السنتكم و الوانكم»

4- يكسان بودن شكل و رنگ همهى انسانها با ابتكار و نوآورى و بديع بودن خداوند سازگار نيست. «و من آياته اختلاف السنتكم...»

5 - انسان عالم و فهميده، از اختلاف رنگها و زبانها به معرفت الهى مىرسد ولى جاهل، رنگ و زبان را وسيلهى تحقير و تفاخر قرار مىدهد. «للعالمين»

* قرآن اختلاف زبانی و نژادی را هم ردیف با خلق آسمانها و زمین مطرح کرده و این عظمت و بزرگی این مسئله را می رساند

همانطور که در تفکر در خلقت آسمانها و زمین نشانه های بزرگی وجود دارد همچنین تفکر در مورد تفاوتهای زبانی و نژادی نشانه های بزرگی از قدرت خداست. نظر قرآن را در مورد تفاوتهای زبانی و نژادی انسانها متوجه شدیم و دیدیم که قرآن به این تفاوتها به عنوان نشانه قدرت الهی می نگرد اکنون به بررسی نگاه کتاب مقدس در مورد تفاوتهای نژادی و زبانی انسانها می پردازیم.

در کتاب مقدس چنین می خوانیم: پیدایش فصل
11:1 و تمام جهان را یك زبان و یك لغت بود.

2 و واقع شد كه چون از مشرق كوچ میكردند همواری ای در زمین شنعار یافتند و در آنجا سكنی گرفتند.

3 و به یكدیگر گفتند: \"بیایید خشتها بسازیم و آنها را خوب بپریم.\" و ایشان را آجر به جای سنگ بود و قیر به جای گچ.
4 و گفتند: \"بیایید شهری برای خود بنا نهیم و برجی را كه سرش به آسمان برسد تا نامی برای خویشتن پیدا كنیم مبادا بر روی تمام زمین پراكنده شویم.\"
5 و یَهُوَه نزول نمود تا شهر و برجی را كه بنی آدم بنا میكردند ملاحظه نماید.
6 و یَهُوَه گفت: \"همانا قوم یكی است و جمیع ایشان را یك زبان و این كار را شروع كرده اند و الآن هیچ كاری كه قصد آن بكنند از ایشان ممتنع نخواهد شد.
7 اكنون نازل شویم و زبان ایشان را در آنجا مشوش سازیم تا سخن یكدیگر را نفهمند.\"
8 پس یَهُوَه ایشان را از آنجا بر روی تمام زمین پراكنده ساخت و از بنای شهر باز ماندند.
9 از آن سبب آنجا را بابل نامیدند زیرا كه در آنجا یَهُوَه لغت تمامی اهل جهان را مشوش ساخت. و یَهُوَه ایشان را از آنجا بر روی تمام زمین پراكنده نمود. نکاتی که از این آیات بدست می آید

آیه 1-همه جهان زبان واحد داشتند پس همه جهان شناخته شده است. هرچند در آیات قبلی و بعدی غیر از چند مکان نزدیک بهم مکان دیگری ذکر نشده است. توجه به آیه

1: آیات بعدی اشاره دارند که قوم یکی بود و آن هم در بابل بودند و جاهای دیگر زمین خالی از انسان بود چون خدا بعد از اینکه بین آنها اختلاف انداخت آنها را در زمین پراکنده ساخت.همچنین این آیه با آیات قبلی در تضاد است:پیدایش10: 5 از اینان(فرزندان یافث ابن نوح) جزایر امتها منشعب شدند در اراضی خود هر یكی موافق زبان و قبیله اش در امتهای خویش ( ترجمه تفسیری: فرزندان این افراد بتریج در سواحل و جزایر دنیا پخش شدند و اقوامی را با زبانهای گوناگون بوجود آوردند).
پیدایش10: 31 اینانند پسران سام بر حسب قبایل و زبانهای ایشان در اراضی خود بر حسب امتهای خویش. آیه
2- قسمتهایی از زمین بدون سکنه بود پس جمعیت انسانی کم بود- انسانها هنوز کوچ نشین بودند. توجه آیه 2: سرزمین شنعار خالی السکنه نبود و محل حکومت نمرود بود:پیدایش10:10 و ابتدای مملكت وی (نمرود) بابل بود و اَرَك و اَكَد و كَلنه در زمین شنعار. جاهای دیگر نیز شهر ها و سکنه ها داشتند: پیدایش10: 11 از آن زمین آشور بیرون رفت و نینوا و رَحوبوت عیر و كالَح را بنا نهاد . با مطالعه فصل 10 از کتاب آفرینش متوجه می شویم که فرزندان و نوادگان نوح در جاهای زیادی پراکنده شده بودند و شهر ها و قبایل را تشکیل داده بودند و هریک به زبان خود سخن می گفتند. آیه
3- آنسانهای کوچ نشین به ساختمان سازی و شهر نشینی و آجر پزی عالم بودند و مصالح پیشرفته ای مثل قیر و گچ را شناخته بودند.
تذکرآیه 3 و 4: پذیرش این مسئله قدری مشکل است زیرا بنابر گفته این آیات تنها یک قوم در زمین بود و آنها هم کوچ نشین بودند و لذا شهر سازی و برج سازی و شناخت مصالح ساختمان سازی برای آنها بعید به نظر می رسد
. آیه 4- علاوه بر شهر سازی ، برج سازی را در حد بسیار پیشرفته ای بلد بودند
. آیه 5- یهوه (خدا) برای دیدن ساختمانی به زمین نازل شد. توجه
آیه 5: در آیات متعددی خداوند تجسم می یابد و در این آیات نیز خداوند دو بار به زمین نازل شد.
آیه 6-از گفتار یهوه بر می آید که1- همه انسانها در آنجا جمع بودند و جاهای دیگر زمین خالی از سکنه بود
.2- انسانهای متحد و هم زیان قادر بر انجام هرکاری بودند.
توجه آیه 1 آیه 7- خداوند برای از بین بردن اتحاد مردم زبان آنها را مشوش می کند و انسانها را متفرق می سازد. توجه آیه 8 و 7: در بالا توضیح دادیم که پنداشتن اینکه همه مردم جهان یکی بودند و یک زبان داشتند مستلزم این است که آیات فصل قبلی را نپذیریم.

در ترجمه تفسیری آمده:

اگر اکنون از کار آنها جلوگیری نکنیم در آینده هرکاری بخواهند انجام خواهند داد.این آیه در کنار آیاتی که خداوند(پیدایش فصل 2 و 3) در آن آدم و حوا را از خوردن میوه درخت معرفت بر نیک و بد منع کرد تا آدم و حوا در اثر خوردن میوه این درخت شبیه خدا در علم و معرفت نشوند انسان را به این معنی می رساند که خداوند کتاب مقدس به نوعی مخالف معرفت و پیشرفت بشر است و به بشر اجازه نمی دهد که متحد باشد.و می فهماند که خدای کتاب مقدس از اتحاد مردم و از اینکه همه انسانها یک قوم باشند و یک زبان داشته باشند هراس دارد.
آیه 8- خداوند انسانها را بر روی زمین پراکنده ساخت و مانع بوجود آمدن تمدن بشری شد. آیه 9- بابل یعنی جایی که خدا در میان انسانها تفرقه ایجاد کرد. تذکر
آیه 9: در برخی منابع بابل بمعنی باب ئیل یعنی دروازه خدا آمده است. *
در این نوشتار از ترجمه قدیم استفاده شده و در مواردی که از ترجمه تفسیری استفاده شده است ، تذکر داده ایم.

omid be zohor;190324 نوشت:
طبق آیات قرآن ,زمین را در دوره ای آب فرا گرفت و بعد از طوفان عظیم نوح , نجات یافتگان که از یک قوم بودند ,در زمین پراکنده شدند و طبیعتا زبان خود را هم به همراه خود بردند. اگر در آن زمان تنها قوم زمین همان کسانی بوده باشند که در کشتی نوح بوده اند قانونا نباید اینقدر اختلاف میان زبانها باشد. مگر آنکه اقوام دیگری نیز بوده اند که شامل عذاب طوفان نشدند که باز هم این تنها یک فرض است.


با سلام

الف)اگر چه دلایلی بر جهانی بودن طوفان نوح اقامه شده است اما احتمال منطقه‏اى بودن طوفان نوح نیز منتفى نيست، زيرا اطلاق كلمه" ارض" بر يك منطقه وسيع جهان در قرآن مكرر آمده است چنان كه در سرگذشت بنى اسرائيل مى‏خوانيم: (وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا:" مشرقها و مغربهاى زمين را در اختيار گروه مستضعفان (بنى اسرائيل) قرار داديم" .

حمل حيوانات در كشتى نيز ممكن است به خاطر اين باشد كه در آن قسمت از زمين، نسل حيوانات قطع نگردد، بخصوص اينكه در آن روز نقل و انتقال حيوانات از نقطه‏هاى دوردست كار آسانى نبود.

اين نكته نيز قابل توجه است كه طوفان نوح به عنوان مجازات آن قوم سركش بود، و ما هيچ دليلى در دست نداريم كه دعوت نوح به سراسر زمين رسيده باشد، اصولا با وسائل آن زمان رسيدن دعوت يك پيامبر (در عصر خودش) به همه نقاط، بسيار بعيد به نظر مى‏رسد.

ب)برخی می گویند خداوند همه زبان ها را به آدم (ع) آموخت:" خداوند همه نام ها را به او آموخت... ".(2) بر این اساس ممکن است زبان هائی را که حضرت آدم (ع) می دانسته، به فرزندان وی منتقل شده باشد که نتیجه آن پیدایش زبان های مختلف است. برخی باور دارند که نسل کنونی بشر بعد از حضرت آدم (ع) از فرزندان حضرت نوح (ع) است . حضرت نوح را ابو البشر ثانی می گویند. فرزندان حضرت هر کدام به منطقه ای از زمین هجرت کردند. از هر کدام نسلی پدید آمد؛ چون ارتباطات در آن عصر بسیار دشوار بود، این نسل ها سالیان درازی همدیگر را نمی دیدند؛ ارتباط زبانی و نیاز های آن ها محدود بود ،به تبع آن کلمات اندکی نیز داشتند؛ اکثر کلمات فرزندان نوح بعد از جدا شدن از همدیگر و متناسب با نیازهای جدید و به خصوص نیازهای محیطی به وجود آمد.این اولین دلیل کثرت زبان ها بود. عامل پیدایش گویش های مختلف یک زبان نیز دوری اقوام از همدیگر است. گویش ها در بدو پیدایش تفاوت چندانی با زبان اصلی ندارند؛ ولی در طی هزاران سال تفاوت به قدری زیاد می شود که زبانی جدید به وجود می آید . برای مثال زبان کردی زمانی از گویش های زبان فارسی بوده است؛ ولی الان یک فارس زبان قادر به فهم برخی از کلمات کردی نیست یا یک لر قادر به فهم زبان گیلکی نیست در حالی که هر دو گویش های زبان فارسی هستند . عامل دیگری که باعث تغییر زبان ها می شود، داد و ستد زبان هاست. اقوام به دلایل متعدی مثل مسافرت های دسته جمعی به خاطر قحطی یا به سبب جنگ ها و... با هم آمیخته شده اند . به مرور زمان زبان های آن ها هم به هم آمیخته شده است؛ از زمان حضرت آدم (ع) حدود ده هزار سال می گذرد .این زمان برای پدید آمدن زبان های فعلی کفایت می کند .

پی نوشت ها: 1. بقره (2) آیه 21. 2. . محمد حسين طباطبايي، تفسير الميزان قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم، ،1417 ق،ج1 ، ص149

با سلام و سپاس از مطالب ارزنده وجامع استاد گرامی سرکار سادات و توضیحات خوب جناب استاد رسای محترم

داستان بابل ظاهرا در تفکرات غرب بسیارریشه دارد و اولین بار درفصل ابتدایی مبحث linguistic که به بررسی نظریات زبانشناسان اشاره داشت با آن مواجه شدم . با توجه به آیه های ذکر شده کتاب مقدس باید گفت اگر چه در میان این آیه ها ناهماهنگی وجود دارد و از منظر اسپینوزا اشکالاتی بر آنها وارد است اما از آنجا که عقلا باید این اختلاف زبان بنا به حادثه ای رخ داده باشد, لذا اصل وقوع آن به شکل مذکور به هر حال تا حدی پذیرفتنی به نظر میرسد.



سادات;190756 نوشت:

در ترجمه تفسیری آمده:

اگر اکنون از کار آنها جلوگیری نکنیم در آینده هرکاری بخواهند انجام خواهند داد.این آیه در کنار آیاتی که خداوند(پیدایش فصل 2 و 3) در آن آدم و حوا را از خوردن میوه درخت معرفت بر نیک و بد منع کرد تا آدم و حوا در اثر خوردن میوه این درخت شبیه خدا در علم و معرفت نشوند انسان را به این معنی می رساند که خداوند کتاب مقدس به نوعی مخالف معرفت و پیشرفت بشر است و به بشر اجازه نمی دهد که متحد باشد.و می فهماند که خدای کتاب مقدس از اتحاد مردم و از اینکه همه انسانها یک قوم باشند و یک زبان داشته باشند هراس دارد.
آیه 8- خداوند انسانها را بر روی زمین پراکنده ساخت و مانع بوجود آمدن تمدن بشری شد. آیه 9- بابل یعنی جایی که خدا در میان انسانها تفرقه ایجاد کرد.


به نکته بسیار خوبی اشاره کردید. بارها شنیده ایم که خداوند همه جهان را برای انسان خلق نمود و انسان را نیز برای خود . پس بدیهی است که هیچ حادثه ای در هستی به اندازه برداشت و طرز تلقی انسان از آن حادثه, نزد خداوند اهمیت ندارد . متاسفانه برداشت نادرست و گمراه کننده کتب مقدس از برخی معجزات و مصالح خداوندی که درواقع همه آیاتی برای تفکر است , خداوند را همچون رقیبی همتراز انسان معرفی نموده است.



ازمطالب استاد رسا آموختم که در کتب مذهبی ما, به این داستان هیچ اشاره ای نشده است و یافتن علل آن بر عهده بشر گذاشته شده است.دلایل ما برای این پدیده در حد برداشتهای اشخاص و استنباط عقلانی و تجربی و در پاره ای موارد مبتنی بر فرض و گمان است . و این تلاش شاید مصداق همین آیه زیر است تا انسانها خود ملزم به تفکر گردند:



[=&quot] ([=&quot]و از نشانههاى الهى، آفرينش آسمانها و زمين، و تفاوت زبانها و رنگهاى شماست؛ همانا در اين امر براى دانشمندان نشانه هايى قطعى است.. "سوره روم آیه 22". پیامها:( تفسیر نور)





با تشکر مجدد از عزیزان به خاطر توجهی که به این موضوع داشتند ,نکته ای در خصوص ترسیم خداوند در کتب مقدس به خاطرم رسید.
شاید باور نکنید ولی من از یک اقلیت شنیدم که میگفت :"کار دیگه از اعتراف کردن هم گدشته است. چند وقت یکبار به خدا میگویم:" خیلی چیزها از تو میخواستم و به من ندادی و من هم گناهانی زیادی را مرتکب شدم که ترا آزرد و غمگین کرد, پس حالا تو مرا ببخش تا من هم تو را ببخشم!!"

همچنان منتظر نظر دوستان و کارشناسان محترم پیرامون موضوع اختلاف زبانها هستیم.

قرآن کریم به يكى از آيات بزرگ انفسى اشاره می کند و مى‏گويد:" اختلاف زبانها و رنگهاى شما نيز از آيات عظمت او است"! (وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُمْ)."روم/22

بى شك زندگى اجتماعى بشر بدون" شناخت افراد و اشخاص" ممكن نيست كه اگر يك روز همه انسانها يك شكل و يك قيافه و داراى يك قد و قواره باشند در همان يك روز شيرازه زندگى آنها بهم مى‏ريزد، نه پدر و فرزند و همسر از بيگانه شناخته مى‏شوند، و نه مجرم از بيگناه، بدهكار از طلبكار، فرمانده از فرمانبر و رئيس از مرءوس، و ميزبان از مهمان، دوست از دشمن شناخته نمى‏شود و چه جنجال عجيبى بر پا خواهد شد! اتفاقا گاهى اين مساله در مورد برادران دوقلو كه از هر نظر شباهت با هم دارند پيش مى‏آيد و چه مشكلاتى در برخورد مردم و مناسبات با آنها روى مى‏دهد تا آنجا كه شنيده‏ايم گاهى يكى از برادران دو قلوى همرنگ و هم شكل، بيمار بوده و مادر دارو را به ديگرى داده است! لذا براى سازمان يافتن اجتماع بشر خداوند صداها و رنگها را مختلف قرار داده است.

به گفته" فخر رازى" در ذيل آيه مورد بحث، شناسايى انسان نسبت به انسان يا بايد از طريق" چشم" حاصل شود يا به وسيله" گوش"، خداوند براى تشخيص چشم رنگها و صورتها و شكلها را مختلف آفريده، و براى تشخيص گوش اختلاف آوازها و آهنگهاى صدا را ايجاد كرده است، بطورى كه در تمام جهان نمى‏توان دو انسان را پيدا كرد كه از نظر چهره و آهنگ صدا از تمام جهات يكسان باشند يعنى صورت انسان كه عضو كوچكى است و آهنگ صداى انسان كه موضوع ساده‏اى است به قدرت پروردگار به ميلياردها شكل مختلف در مى‏آيد و اين از آيات عظمت او است.

البته اين احتمال نيز وجود دارد- و بعضى از مفسران بزرگ به آن اشاره كرده‏اند- كه اختلاف السنه به معنى اختلاف زبانها از قبيل عربى و فارسى و مانند آن باشد، و اختلاف رنگها اشاره به اختلاف نژادها كه هر نژادى رنگى دارد.

ولى مى‏توان معنى وسيعى از كلمه" اختلاف" استفاده كرد كه شامل اين تفسير و تفسير ما قبل آن هر دو شود، و به هر معنى اين تنوع خلقت شاهد عظمت و قدرت او است‏( تفسير نمونه، ج‏16، ص: 395)

به نظر مى‏آيد: اين آيه در بيان قدرت و توانايى خداست گر چه به وجود خداوند نيز دلالت مى‏كند، على هذا يكى از دلائل قدرت خدا آنست كه به انسانها توانايى داده كه بتوانند لغت جعل كنند و به وسيله آن مطالب خويش را به يكديگر بفهمانند اختلاف لغات آنها دليل توانايى خداست كه اين امكان را به آنها داده است ديگر مجبور نيستند داراى يك لغت باشند نظير: خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَيانَ رحمن/ 4(تفسير أحسن الحديث، ج‏8، ص: 193)

با سلام
حضرت نوح (ع) پیامبر قوم سومر بود.این قوم در حدود4000-3500 سال پیش از میلاد که در ایران خشکسالی بزرگ و بسیار دراز مدتی رخ داد، به منطقه میان رودان کوچ کردند.
سوم در حدود بیست و یک شهر و آبادی بزرگ و چندین روستا و ده داشت که هر آبادی از آبادی دیگر 30 کیلومتر فاصله داست و دور هر شهر حصار و دیواری کشیده شده بود و کشتزارها در بیرون دیوار قرار داشتند. بسیاری از اختراعات بدست سومریان شکل گرفت .آنان به کانال کشی رودها پرداختند و به کشت وزرع و باغبانی مشغول شدند.چرخ گاری را اختراع کردند و از الاغ برای بارکشی و حمل ونقل استفاده کردند. ورزش کشتی و هنر موسیقی و چنگ نوازی در میان آنان رواج داشت.
هر شهر حکومت مستقلی داشت. و کاهنان سومری از قدرت زیادی برخودار بودند. با توجه به این که هر شهر دارای یک حاکم محلی و قوانین خاص خود بوده است کار تبلیغ برای حضرت نوح آسان نبوده است. شاید سام و دیگر یاران نوح در شهرهای مختلف مشغول تبلیغ بوده اند.
تقریبا در 2900 سال پیش از میلاد و یا اندکی پیش از آن باران شدیدی در سومر بارید . آب های زیر زمینی بالا آمد و آب از تنور خانه ای فوران کرد.
در تورات و احادیث اسلامی مدت بارش فرق می کند ، در کتیبه های سومری مدت بارش هفت شب و هفت روز آمده است که درست بنظر می رسد.
حضرت نوح که در نوشته های بابلی( نوشته های سومری به زبان اکدی یعنی بابلی قدیم ترجمه شدند، زیرا تا سده اول میلادی زبان سومری زبان علمی میان رودان بوده و در زمان های مختلف با نام سریانی و آرامی و ... از نظر دانپژوهان مخفی مانده است.) بنام اوُتناپیشتیم شناخته می شود ، سوار کشتی شد.
فراهم آوردن همه گونه های حیوانی در کشتی غیر ممکن است ، مثلا کانگورو در اسرالیا زندگی می کند و وزن فیل چند
حضرت نوح از خدا درخواست کرد تا از کافران آن سرزمین کسی زنده نماند و با توجه به گوناگونی حکومت ها و دوری مسافت فقط پیامبر منطق سومر بوده است. اما شدت بارندگی آنقدر زیاد بود که تا ناحیه خزری در ایران زیر آب رفت . وزش باد کشتی بادبانی را به جلو راند و پس از کشتی از راه گسل های شمال عراق وارد ایران شد و بر اساس حدیثی از امام حسن عسگری تا شهر قم نیز پیش رفت. می گویند تا منطقه گمی قایا در آذربایجان شمالی رفت و بر اساس یک نظر محلی بر کوهی در نخجوان فرود آمد.
برخی می گویند که این کشتی در ایران در زاگروس ، دماوند ، عراق ، آغری داغ (آرات ترکیه) و یا جنوب خلیج فارس و ... قرار گرفت.
قبری منسوب به نوح علیه السلام در نخجوان وجود دارد و قبری نیز در مسجد جامع مرند منسبوب به مادر نوح (در اصل باید زن نوح) وجود دارد.
نام جودی از کلمه ی " شادو " در زبان بابلی به معنای " کوه " گرفته شده است. این واژه ی شادو از زبان سومری می باشد. (در زبان اکدی " چ " وجود ندارد و واژه ی " شادو " در اصل باید " چادو " باشد که در زبان قرآن به " جودی " تغییر یافته است.)
بر اساس اسناد سومری اوتناپیشتیم در کنار دریاچه ای و در کنار تک کوهی زندگی می کرده است. این دریاچه ، نباید دریاچه ی وان در ترکیه باشد ، زیرا نوح سومری تنها انسانی است که به سرزمین خدایان راه یافته است. برای رسیدن به سرزمین خدایان باید از کوه ماشو (میشوو داغی در راه تبریز به مرند ) گذشت . بنابراین منظور از دریاچه در داستان اوتناپیشتیم ، دریاچه ی ارومیه می باشد و بر این اساس حضرت نوح قبل از توفان در عراق و بعد از توفان مدتی در ایران و آذربایجان زندگی کرده است. (جالب است که بدانیم ، تک کوه " شاهو " در کنار ارومیه قرار دارد.) بر اساس یک زیارت نامه قبر نوح بر نجف اشرف قرار دارد ، شاید آن حضرت در سال های پایان عمر دراز خویش به آن جا رفته باشند.

منبع : کتاب " سومئر دیلی - پیغمبرلر دیلی " (زبان سومری) ( به زبان ترکی) تالیف : شاهپور نوروزی
من در این کتاب از زندگی آدم ابوالبشر ، ادریس ، نوح ، ابراهیم ، نمرود و فرهنگ و زبان سومری سخن گفته ام.

موضوع قفل شده است