جمع بندی اهمیت ناقه صالح و سوره شمس

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اهمیت ناقه صالح و سوره شمس

بسم الله الرحمن الرحیم
چرا اینقدر ماجرای ناقه صالح مهم است که خداوند در سوره مبارکه شمس بعد از قسم به خورشید و...وقسم به نفس و اهمیت تزکیه آن در مورد آن حرف میزند؟
سوال دیگر آنکه بعضی جاها والشمس و ضحیها را به امام حسین(ع) و حضرت علی اکبر(ع) تشبیه کرده و والقمر را به حضرت عباس(ع).آیا این تشبیه ریشه روایی دارد یا صرفا یک تشبیه شاعرانه است؟در اینصورت،آیا میتوان کشتن تاقه الله را بوسیله شقیترین افراد مرتبط با کشته شدن امام حسین(ع) دانست؟منظورم اینست که وقتی قرآن کسانی را که ناقه الله را تشنه کشتند،شقی ترین افراد میداند،پس کسانی که ثارالله را کشتند تکلیفشان معلوم است،و هردو گروه کسانی هستند که نفس خود را آلودندو در نتیجه باید خیلی به نفس توجه کنیم.
با تشکر
جزاک الله خیر

ناقه صالح داراى ويژگى هايى بود كه هر كدام مى توانست قلوب مردم را جذب كند و باعث ايمان آنان به حضرت صالح شود، از اين رو مخالفان سعى داشتند اين معجزه را نابود كنند. آن ناقه معجزه اى عجيب و حيوانى شگفت انگيز بود.
حضرت صالح فقط به آنها تذكر داد: ((اى مردم اين شتر خداست كه شما را در آن نشانه و معجزه اى است و خداوند آن را براى شما معجزه قرار داده است و دليلى بر صدق نبوت و دعوت من است . او را به حال خود واگذاريد تا در زمين خدا بچرد و گياه و علف بخورد. آسيبى به او نرسانيد كه عذاب زودرس شما را فراخواهد گرفت (1).
و در آيه شريفه ديگرى خطاب به صالح آمده است : ((ما ناقه را براى امتحان و آزمايش قوم مى فرستيم و به مردم خبر ده كه آب شهر بايد در ميان آنها تقسيم شود، يك روز از براى ناقه و يك روز براى اهالى شهر باشد و هر كدام از آنان بايد در نوبت خود حضور يابد و ديگرى مزاحم او نشود(2).
هر روز كه نوبت شتر بود و آب را مى خورد و به جاى آن به همه مردم شير مى داد و هيچ كوچك و بزرگ و زن و مردى نبود كه در آن روز از شير آن شتر نخورد و چون روز ديگر مى شد مردم از آن آب استفاده مى كردند و شتر آب نمى خورد.
اما در اين كه سبب كشتن ناقه صالح چه بود، اختلاف نظر است. اما آنچه مسلم است ، با تمام تاءكيدهايى كه حضرت صالح درباره مراقب از آن ناقه كرده بود، سرانجام آن را كشتند، چرا كه وجود آن به عنوان نشانه اى الهى باعث بيدارى مردم و گرايش آنان به صالح مى شد؛ لذا گروهى از سركشان قوم ثمود كه نفوذ دعوت صالح را مزاحم منافع خويش مى ديدند، توطئه اى براى از بين بردن ناقه چيدند.
گروهى براى اين كار ماءمور شدند و سرانجام يكى از آنان به ناقه حمله كرد و ضرباتى بر آن وارد كرد و ((آن را از پاى در آوردند(3 ).
سپس با كمال بى شرمى نزد حضرت صالح آمدند و گفتند: ((اى صالح ! اگر تو فرستاده خدا هستى ، هر چه زودتر عذاب الهى را به سراغ ما بفرست (4) اما حضرت صالح به آنان گفت : ((اى قوم من ! چرا پيش از تلاش و كوشش براى جلب نيكى ها، براى عذاب و بدى ها عجله داريد؟. چرا از درگاه الهى تقاضاى آمرزش گناهان نمى كنيد تا مشمول رحمت او واقع شويد(5).
صالح پس از سركشى و عصيان قوم در از بين بردن ناقه به آنان اخطار كرد و گفت : ((سه روز تمام در خانه هاى خود از هر نعمتى مى خواهيد بهره مند شويد و بدانيد، پس از اين سه روز عذاب و مجازات الهى فرا خواهد رسيد!(6).
در مورد چگونگی کشتن ناقه،از کعب نقل شده که: زنی به نام «مکاء» در میان قوم ثمود زندگی می‌کرد و داعیه حکمفرمایی داشت، وقتی که دید گروهی به حضرت صالح(علیه‌السلام) ایمان آورده‌اند و روز به روز بر جمعیت آن‌ها افزوده می‌شود، به مقام صالح(علیه‌السلام) حسادت ورزید، در آن عصر زنی به نام «قطام» معشوقه مردی بنام «قدار بن سالف» و زن دیگر به نام «قبال» معشوقه مردی به نام «مصدع» وجود داشتند. قدار و مصدع هر شب شراب می‌خوردند و با آن دو زن به عیش و نوش می‌پرداختند.
«ملکاء» به این دو زن گفت: هرگاه «قدار و مصدع» نزد شما آمدند، تا با شما همبستر شوند، از آنها اطاعت نکنید و به آن‌ها بگویید: ملکه ثمود، به خاطر ناقه و رونق گرفتن دعوت صالح(علیه‌السلام) اندوهگین است، ما تمکین نمی‌کنیم، مگر این‌که ناقه را به هلاکت برسانید.
آن دو زن بدکاره، سخن «ملکاء» را پذیرفتند، وقتی که «قدار و مصدع» سراغ آنها آمدند آن‌ها گفتند: ما تمکین نمی‌کنیم، تا وقتی که ناقه به هلاکت برسد.
آن دو نیز به کمک هفت نفر دیگر در کمین آن شتر نشستند، هنگامی که ناقه پس از آشامیدن آب، بازگشت و از کنار مصدع رد شد، مصدع تیری به ساق پای او زد، که قسمتی از عضله پای ناقه متلاشی گردید، سپس قدار از کمینگاه خارج شد و با شمشیر به ناقه حمله کرد و آن چنان بر پشت پای ناقه ضربت زد که عصب پای او قطع شد و ناقه بر زمین افتاد و فریاد جانسوزی سر داد که بر اثر آن، بچه‌اش وحشت زده گریخت، سپس قدار ضربت دیگری بر سینه ناقه زد آنگاه ناقه را نحر کرد و کشت.(7)

منابع:
1- هود / 64.
2- قمر / 27 و 28.
3- اعراف / 77.
4- همان .
5- نمل / 46.
6- هود / 65.
7- مجمع البیان: ج ۴، ص ۶۸۱ – بحارالانوار: ج ۱۱، ص ۳۹۲ – ریاحین الشریعه: ج ۵، ص ۲۸۶.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدیقین

خاک پای اهل بیت;190077 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا اینقدر ماجرای ناقه صالح مهم است که خداوند در سوره مبارکه شمس بعد از قسم به خورشید و...وقسم به نفس و اهمیت تزکیه آن در مورد آن حرف میزند؟

سلام به شما پرسشگر گرامی

وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها * وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها... * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها * وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها (شمس/1تا10)
به خورشيد و گسترش نور آن سوگند * و به ماه هنگامى كه بعد از آن در آيد... * كه هر كس نفس خود را پاک و تزكيه كرده، رستگار شده * و آن كس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است

مقسوم علیه (یعنی آنچه که برای آن قسم یاد شده)، قسمت بُلد شده ترجمه است که خدای متعال به آفریده هایش سوگند یاد می کند که نجات در تقوا و پاکی است، و خسارت و بیچارگی در گناه‌کاری است. بعد از این سوگند، یک مثال روشن از پیامبری بزرگ یاد می کند که قومش را به تقوا و توحید و ترس از خدا دعوت می کرد، اما جز برخی از آنان، بقیه‌شان راه طغیان و گناه و سرکشی را در پیش گرفتند و با کشتن آیت الهی و معجزه خارق العاده ای که با چشم خود دیده بودند، بدعاقبت گشتند و به عذاب سخت الهی گرفتار شدند! این نمونه قومی بود که نفسشان را با گناه آلوده ساختند و سرانجام از رحمت حق نومید و محروم گشتند!

خدای متعال به ما یاد می دهد که بیندیشید و عبرت بگیرید که صالح و مؤمنان به او، که نفسشان را پاک کردند و از گناه دوری ورزیدند و راه بندگی خدا در پیش گرفتند، عاقبت به خیر شدند و در رحمت الهی داخل شدند، اما افراد سرکش از قومش که نفسشان را با طغیان‌گری به گناه آلوده ساختند، به شقاوت و بدبختی و عذاب و دوری از رحمت خدا دچار شدند.

خاک پای اهل بیت;190077 نوشت:
سوال دیگر آنکه بعضی جاها والشمس و ضحیها را به امام حسین(ع) و حضرت علی اکبر(ع) تشبیه کرده و والقمر را به حضرت عباس(ع).آیا این تشبیه ریشه روایی دارد یا صرفا یک تشبیه شاعرانه است؟

تشبیه هایی که ذکر کردید را در روایت پیدا نکردم!

البته در روایتی ضعیف السند، شمس به پیامبر اکرم، قمر به امیر مؤمنان، لیل به امامان جور و ظالمینی که به ناحق جای آنها نشسته اند، و نهار به امامان معصوم، تفسیر به مصداق شده است. (کافی، ج‏ 8، ص 50، ح 12)

خاک پای اهل بیت;190077 نوشت:
آیا میتوان کشتن تاقه الله را بوسیله شقیترین افراد مرتبط با کشته شدن امام حسین(ع) دانست؟منظورم اینست که وقتی قرآن کسانی را که ناقه الله را تشنه کشتند،شقی ترین افراد میداند،پس کسانی که ثارالله را کشتند تکلیفشان معلوم است،و هردو گروه کسانی هستند که نفس خود را آلودندو در نتیجه باید خیلی به نفس توجه کنیم.

در اینکه قاتلین امام حسین (علیه السلام) جزو بدترین و بدبخت ترین انسان ها هستند، شکی نیست و در همین زیارت شریف عاشورا می خوانیم که تمام افرادی که به نحوی در ریختن خون پاک آن امام مظلوم دست داشتند، حتی کسانی که در جنگ نبودند اما اسبان قاتلین را آماده کردند، تمامشان ملعون اند و از رحمت خدا به دور اند! (خداوند همه شان را لعنت و به بدترین عذاب گرفتار کند)

اما درباره آیه مورد اشاره، چند روایت وارد شده که بدبخترین انسان های گذشته را پی کننده شتر صالح، بدبخترین انسان های بعدی را قاتل امام علی (علیه السلام) معرفی می کند؛ به عنوان نمونه:

و روى الثعلبي و الواحدي بإسنادهما عن عمار عن عثمان بن صهيب و عن الضحاك و روى ابن مردويه باسناده عن جابر بن سمرة و عن صهيب و عن عمار و عن ابن عدى و عن الضحاك و الخطيب في التاريخ عن جابر بن سمرة و روى الطبري و الموصلي عن عمار و روى أحمد بن حنبل عن الضحاك انه قال النبي صلى الله عليه و آله: يا على أشقى الأولين عاقر الناقة، و أشقى الآخرين قاتلك، و في رواية من يخضب هذه من هذا (تفسير نور الثقلين، ج‏ 5، ص 587، ح 13)

مطابق این روایت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: ای علی! بدبخترین گذشتگان، پی کننده ناقه [ی صالح] است، و بدبخترین آیندگان، قاتل توست! (در روایتی دیگر هم وارد شده که حضرت رسول به سر مبارک آقا امیرالمؤمنین اشاره کردند و فرمودند: کسی که اینجا را تا اینجا به خونت رنگین کند!)

پرسش:
چرا ماجرای ناقه صالح این قدر مهم است که خداوند در سوره مبارکه شمس بعد از قسم به خورشید و ماه و قسم به نفس و اهمیت تزکیه آن، درباره ناقه صالح سخن به میان آورده است؟ آیا پی‌کننده شتر صالح بدبخت ترین افراد معرفی شده.؟

پاسخ:

«وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها * وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها... * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها * وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»؛
به خورشيد و گسترش نور آن سوگند * و به ماه هنگامى كه بعد از آن در آيد... * كه هر كس نفس خود را پاک و تزكيه كرده، رستگار شده * و آن كس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است.(1)


مقسوم علیه (یعنی آن چه که برای آن قسم یاد شده)، قسمت بُلد شده ترجمه است که خدای متعال به آفریده هایش سوگند یاد می کند که نجات در تقوا و پاکی است، و خسارت و بیچارگی در گناه‌کاری است. بعد از این سوگند، یک مثال روشن از پیامبری بزرگ یاد می کند که قومش را به تقوا و توحید و ترس از خدا دعوت می کرد، اما جز برخی از آنان، بقیه‌شان راه طغیان و گناه و سرکشی را در پیش گرفتند و با کشتن آیت الهی و معجزه خارق العاده ای که با چشم خود دیده بودند، بد عاقبت گشتند و به عذاب سخت الهی گرفتار شدند! این نمونه قومی بود که نفسشان را با گناه آلوده ساختند و سرانجام از رحمت حق نومید و محروم گشتند!.

خدای متعال به ما یاد می دهد که بیندیشید و عبرت بگیرید که صالح و مؤمنان به او، که نفسشان را پاک کردند و از گناه دوری ورزیدند و راه بندگی خدا در پیش گرفتند، عاقبت به خیر شدند و در رحمت الهی داخل شدند، اما افراد سرکش از قومش که نفسشان را با طغیان‌گری به گناه آلوده ساختند، به شقاوت و بدبختی و عذاب و دوری از رحمت خدا دچار شدند.

درباره آیه مورد اشاره، چند روایت وارد شده که بدبخت ترین انسان های گذشته را پی‌کننده شتر صالح، و بدبخت ترین انسان های بعدی را قاتل امام علی (علیه السلام) معرفی می کند؛ به عنوان نمونه:
«و روى الثعلبي و الواحدي بإسنادهما عن عمار عن عثمان بن صهيب و عن الضحاك و روى ابن مردويه باسناده عن جابر بن سمرة و عن صهيب و عن عمار و عن ابن عدى و عن الضحاك و الخطيب في التاريخ عن جابر بن سمرة و روى الطبري و الموصلي عن عمار و روى أحمد بن حنبل عن الضحاك انه قال النبي صلى الله عليه و آله: يا على أشقى الأولين عاقر الناقة، و أشقى الآخرين قاتلك، و في رواية من يخضب هذه من هذا»؛ مطابق این روایت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: ای علی! بدبخت ترین گذشتگان، پی کننده ناقه [ی صالح] است، و بدبخت ترین آیندگان، قاتل توست!(2) در روایتی دیگر هم وارد شده که حضرت رسول به سر مبارک آقا امیرالمؤمنین اشاره کردند و فرمودند: کسی که این جا را تا اینجا به خونت رنگین کند!.

________
(1) شمس/ 1 تا 10.
(2) تفسير نور الثقلين، ج‏ 5، ص 587، ح 13.

موضوع قفل شده است