شب و روز مختص کره زمین است یا آسمان

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شب و روز مختص کره زمین است یا آسمان

با سلام

خداوند در آیه 27-28-29 سوره نازعات می فرماید:

آیا بنای شما آدمیان استوارتر است یا ینای آسمان بلند که خدا آفرید؟ که سقفی بس بلند و

محکم بنیان در کمال زیبایی استوار ساخت و شامش را تیره و روزش را روشن گردانید.

کارشناسان محترم می خواستم بپرسم شب و روز مختص آسمونه یا کره زمین؟ :khaneh:

مرگ بر جهل و نادانی

سلام
أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها (27) رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها (28) وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها (29)
ترجمه:
27- آيا شما از نظر آفرينش دشوارترين يا آسمان كه خدا آن را بنا كرده است.
28- سقف آن را بلند ساخت و آن را مستوى (بدون عيب) كرد.
29- و شب آن را تاريك ساخت و روشنى آن را بيرون آورد.
تفسير:
هنگامى كه خداوند سبحان آنچه را كه موسى آورد از عصا و يد بيضاء و غيره و او را با فرعون روبرو و بآنچه در دنيا و آخرت فرعون را عقوبت نمود مقدّم داشت. پند و موعظه‏اى براى مردم عصر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بود و تحذيرى- براى ايشان از مثال‏ها پشت سر آن منكرين بعث و قيامت را مخاطب نمود و گفت (أَ أَنْتُمْ) آيا شما اى مشركين منكرين قيامت (أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ) يعنى‏ آيا خلق شما بعد از مرگ در نزد شما سخت‏تر است در باطن و ضمير شما، يا آسمانها و حال اينكه هر دو در قدرت خداى تعالى يكسانست و اين مثل قول اوست كه ميفرمايد: (لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ) هر آينه خلق آسمانها و زمين بزرگتر است از خلق مردم. سپس شروع كرد پس بيان نمود خداى سبحان كه چگونه خلق كرد آسمانها را و گفت (بَناها) بنا كرد خداى تعالى آن خدايى كه بزرگ بر او نيست خلق چيزى (رَفَعَ سَمْكَها) بلند نمود سقف آن و آنچه از آن بلندتر است.
(فَسَوَّاها) پس آن را استوار نمود بدون شكاف و سستى و تفاوت و برخى گفته‏اند سوّاها يعنى آن را محكم گردانيد و قرار داد آن را در تصرّف فرشته‏ها (وَ أَغْطَشَ لَيْلَها) ابن عبّاس و مجاهد و قتاده گويند: يعنى شبش را تاريك و ظلمانى نمود (وَ أَخْرَجَ ضُحاها) يعنى روز آن را روشن نمود و شب و روز را اضافه به آسمان نمود براى اينكه منشأ تاريكى و روشنايى بسبب غروب و طلوع خورشيد بنا بر آنچه كه خداوند عزّ و جلّ تدبير نموده از آسمانست.
(وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها) يعنى بعد از آفرينش آسمان پهن نمود آن را از گسترش و آن بسيط است. ابن عبّاس گويد: البتّه خداوند تعالى زمين را بعد از آسمان گسترش داد اگر چه زمين پيش از آسمان آفريده شده و آن در زير كعبه مجتمع بود. پس آن را پهن نمود.
مجاهد و سدى گويند: معنايش و زمين را با اين گسترش داده است چنان كه گفت: (عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنِيمٍ) يعنى مع ذلك با اين (أَخْرَجَ مِنْها)- يعنى از زمين (ماءَها) ابن عبّاس گويد: و معنايش اينست: نهرها، و درياها و چشمه سارها را جارى ساخت (وَ مَرْعاها) از آنچه مردم و حيوانات ميخورند.

ابن عبّاس گويد: سپس خداوند سبحان بيان نمود باين تمام منافعى كه متعلّق بزمين است از آبهايى كه زندگى هر چيزى از حيوانات و درختها و ميوه‏جات و دانه‏ها و چشمه‏ها و بآن حاصل ميشود تمام رزقها و روييدنيهايى كه براى مواشى و حيوانات صلاحيت دارد و آن را چرا ميكند به اينكه آن را در جايش ميخورد.
(وَ الْجِبالَ أَرْساها) يعنى كوه‏ها را در ميانه‏هاى زمين ثابت و استوار نمود.
(مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ) يعنى خداوند سبحان: آفريد زمين را و از آن آبها و چراگاه‏ها را بيرون آورد و كوه‏ها را استوار و ثابت نمود بآنچه كه در دل آنست از معدنها براى منفعت و سود شما و منفعت حيوانات شما كه بآن سود بريد و بهره‏مند شويد. و چون خداوند سبحان باين چيزها دلالت بر صحّت و درستى بعث و روز قيامت نمود. توصيف كرد روز قيامت و انگيزش را، پس گفت:
(فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرى‏) و آن قيامت است براى اينكه آن بر هر بليّه هولناك غالب است و از اين رو گفته ميشود هيچ بليّه‏اى نيست مگر اينكه بليّه بالاى آنست و قيامت بالاى هر بليّه و طامّه است. پس آن بليّه بزرگ است.

حسن گويد: آن نفخه دوّم است. و بعضى گفته‏اند: آن تاريكى شديد بزرگى است كه چيز را بشدّت مى‏پراند. و بعضى گفته‏اند: كه اين هنگاميست كه اهل بهشت را بسوى بهشت ميرانند و اهل آتش را بسوى دوزخ و آتش ميكشانند (يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى‏) يعنى بليّه بزرگ ميآيد در روزى كه آدمى متذكّر ميشود آنچه را كه از خوب و بد كرده است.
(وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ) يعنى آتش ظاهر ميشود (لِمَنْ يَرى‏) پس مردم آن را مى‏بينند در حالى كه سر پوش از آن برداشته شده و آن را از نزديك مشاهده كرده و مينگرند.
(فَأَمَّا مَنْ طَغى‏) يعنى از حدّ و مرزى كه خداوند براى او گذارده تجاوز كند و مرتكب گناه‏ها شود (وَ آثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا) «3» و دنيا را بر آخرت اختيار نمايد.
(فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوى‏) پس البتّه آن دوزخ براى او جايگاه است و ايثار اراده چيز است بر روش ترجيح و برترى دادن او بر غير او (وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ) و امّا كسى كه ترسيد مقام مسئله پروردگارش را از آنچه بر او فعل يا تركش واجب است.
(وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏) و باز داشت نفس خود را از محرّماتى كه آن را ميل نمود.
مقاتل گويد: البتّه آدمى عزم گناه و معصيت ميكند پس بخاطرش ميآيد توقّفش را براى حساب. پس آن را ترك ميكند.
(فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى‏) يعنى آن قرارگاه و جايگاه اوست سپس خداوند سبحان خطاب نمود پيامبرش را و فرمود:
(يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها) يعنى چه وقت قيامت بنا بر آنچه را كه آن را ستوده قيام ميكند. (فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْراها) يعنى نيستى در چيزى از علم آن و ياد آن و خلاصه يعنى نميدانى آن را حسن گويد: يعنى نزد تو علمى بوقت آن نيست و فقط ميدانى كه آن بدون ترديد خواهد آمد و بعضى گفته كه يعنى اين نيست از آنچه مربوط و متّصل بچيزى باشد كه براى آن مبعوث شده‏اى و جز اين نيست كه تو مبعوث شده‏اى براى دعوت مردم. و بعضى گفته كه آن حكاية از قول ايشانست كه تو بسيار ياد قيامت ميكنى. پس آن چه وقت خواهد بود.


(إِلى‏ رَبِّكَ مُنْتَهاها) يعنى بگو بايشان اجراء قيامت با خداست. و منتهى محلّ رسيدن چيز است. پس مثل اينكه گفته است:
(الى امر ربّك منتهى امرها) بسوى امر پروردگار است نهايت امر قيامت كه آن را بر پا كند. براى اينكه نهايت امر آن بذكر آن و وصف آن و اقرار به آن با پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و نهايت امر آن بقيام آن با خداست توانايى بر آن ندارد مگر خداى سبحان. و حسن گفته است. يعنى با پروردگار است نهايت علم آن نميداند هيچكس وقت آن را مگر خداوند سبحان.
(إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشاها) يعنى البتّه تو ترساننده هستى كسى را كه از قيام آن بترسد. يعنى انذار و ترسانيدن تو مسلّما نفع ميدهد كسى را كه از آن ميترسد و امّا كسى كه ترس ندارد از آن مثل آنست كه تو نه ترسانيده‏اى.
(كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَها) يعنى مثل اينكه ايشان قيامت را بالعيان ميبيند (لَمْ يَلْبَثُوا) مكث نكردند در دنيا (إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحاها) مگر اندازه آخر روز يا اوّل روز و مثل آنست كه:
(كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ) گويا ايشان روزى مى‏بينند كه وعده داده شده‏اند مكث و توقّف نكرده‏اند در دنيا مگر ساعتى از روز را و گذشت بيان آن.
قتاده گويد: يعنى ايشان وقتى آخرت را ديدند دنيا در چشمشان كوچك ميآيد حتّى گويا ايشان در دنيا اقامت نكردند مگر باندازه آخر روز يا مقدار اوّل اين روز.

گمنام;190089 نوشت:
هنگامى كه خداوند سبحان آنچه را كه موسى آورد از عصا و يد بيضاء و غيره و او را با فرعون روبرو و بآنچه در دنيا و آخرت فرعون را عقوبت نمود مقدّم داشت. پند و موعظه‏اى براى مردم عصر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بود و تحذيرى- براى ايشان از مثال‏ها پشت سر آن منكرين بعث و قيامت را مخاطب نمود و گفت (أَ أَنْتُمْ) آيا شما اى مشركين منكرين قيامت (أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ) يعنى‏ آيا خلق شما بعد از مرگ در نزد شما سخت‏تر است در باطن و ضمير شما، يا آسمانها و حال اينكه هر دو در قدرت خداى تعالى يكسانست و اين مثل قول اوست كه ميفرمايد: (لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ) هر آينه خلق آسمانها و زمين بزرگتر است از خلق مردم. سپس شروع كرد پس بيان نمود خداى سبحان كه چگونه خلق كرد آسمانها را و گفت (بَناها) بنا كرد خداى تعالى آن خدايى كه بزرگ بر او نيست خلق چيزى (رَفَعَ سَمْكَها) بلند نمود سقف آن و آنچه از آن بلندتر است. (فَسَوَّاها) پس آن را استوار نمود بدون شكاف و سستى و تفاوت و برخى گفته‏اند سوّاها يعنى آن را محكم گردانيد و قرار داد آن را در تصرّف فرشته‏ها (وَ أَغْطَشَ لَيْلَها) ابن عبّاس و مجاهد و قتاده گويند: يعنى شبش را تاريك و ظلمانى نمود (وَ أَخْرَجَ ضُحاها) يعنى روز آن را روشن نمود و شب و روز را اضافه به آسمان نمود براى اينكه منشأ تاريكى و روشنايى بسبب غروب و طلوع خورشيد بنا بر آنچه كه خداوند عزّ و جلّ تدبير نموده از آسمانست.

گمنام;190089 نوشت:

دوست عزیز این طور که من متوجه شدم منظور شما از روشنایی وتاریکیه آسمان بعد معنوی آن بود.خدا ی

متعال در این آیه منکرین رو مورد خطاب قرار داده تا اونا رو متذکر آیات خود کنه.ببینید باری تعالی از وجود

زمین گیاه و آب درون آن و آسمان بالا سر مشرکان میتونه وجود خودشو نتیجه بگیره ولی با تاریکی و

روشنایی که نشه دید یعنی فقط خود خدا اونو میتونه درک کنه نمیشه حتی خردمندان رو قانع کرد چه برسه

به مشرکان به دیگر سخن چیزی که غیر قابل دیدن باشه گفتنش چه دردی رو دوا میکنه.اول خدا ثابت باید

بشه بعد امور معنوی همون خدا. نهایتا" این که مخاطب خدا در قرآن« انسانها هستند.این انسانهای بیچاره

هم که چشم برزخی ندارند پس خداوند شب وروزی را میگه که قابل دید و درک باشه چون قراره مشرکان

تعقل کنند؟حالا چرا خدا روز و شب حقیقی را رها کرده به روز و شب مجازی گیر داده.مگه روز و شبی که ما

میبینیم بوسیله اون نمیتونیم پی به وجودش ببریم

گمنام;190089 نوشت:
(وَ الْجِبالَ أَرْساها) يعنى كوه‏ها را در ميانه‏هاى زمين ثابت و استوار نمود.

عزیز کوهها که یک دفعه خلق نشدند. بلکه نتیجه چین خوردن پوسته های زمین طی دورهای مختلف زمین

شناسی و همین طور فرایند های دیگری که منجر به خلق کوه شد که در این جا نمیشه کامل گفت بودند.

با سلام

اغطش ليلها و اخرج ضحيها) - يعنى شبش را تاريك و روزش را روشن كرد، و اصل در معناى كلمه (ضحى ) گسترده شدن نور خورشيد، و امتداد يافتن روز است ، ولى در اينجا منظور مطلق روز است ، به قرينه اينكه در مقابل شب قرار گرفته ، و اگر شب و روز را به آسمان نسبت داده ، بدين جهت بوده كه سبب اصلى پيدايش آن دو آسمانى است ، و آن پيدا شدن اجرام تاريك و ناپيدا بوسيله انوار آسمانى از قبيل نور خورشيد و غيره است ، و همينكه اين نورها غروب مى كنند، دوباره اجرام مستور مى شوند، و مساءله شب و روز اختصاص به كره زمين كه ما روى آنيم ندارد بلكه ساير اجرام آسمانى هم تاريكى و روشنى و شب و روز دارند.الميزان

خیر البریه;190423 نوشت:
كنند، دوباره اجرام مستور مى شوند، و مساءله شب و روز اختصاص به كره زمين كه ما روى آنيم ندارد بلكه ساير اجرام آسمانى هم تاريكى و روشنى و شب و روز دارند.الميزان

شما اجرام آسمانی را که جامده با آسمون که فضا است یکی میدونید؟؟؟؟؟؟؟؟

قبل آیه مشخص میشه که خدا داره از آسمون هفت طبقه که پایینیش رو ما میبینیم صحبت میکنه یعنی

فضا رو در نظر گرفته نه اجرام

اگه ممکنه اون روز مطلق و قرینه شب و... رو خیلی واضح توضیح بدید دیگه دارم میفهمم یا باید عرب باشیم یا قرآن برای ما نیست

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

lili2020;190464 نوشت:
دیگه دارم میفهمم یا باید عرب باشیم یا قرآن برای ما نیست

واقعا بشما حق بايد داد كه گيج هم شويد و اين حرف رابزنيد .. منهم كه همه پستهارا خواندم آخرش متوجه نشدم كه پاسخ سوال شما چي شد و آيا شب و روزي كه ما دراينجا داريم { سياره زمين } آيا درهمه كائنات چنين ميباشد يا فقط مخصوص زمينه ؟؟ { البته هرچندكه با وجود ستاره ها و خورشيدهاي متعدد در كهكشانها ميشود حدس زد كه شب و روز درهمه جا وجود دارد .. ولي موضوع سراينكه ميخواهيم بدانيم اين شب وروزمانند زمينه يا خير يا چگونه ميباشد و آيا هر شبش فقط چندساعت است و آيا ساعات مانند زمين هستند يا هرشبش يكماه و يكسال ويك قرن و ..؟؟ }[/]

موضوع قفل شده است