سوالی دیگر در رابطه با آیه 101 سوره انعام

تب‌های اولیه

52 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالی دیگر در رابطه با آیه 101 سوره انعام

با سلام حضور سروران گرامی

خداوند در آیه 101 س انعام فرموده :

اوست پدید آورنده آسمانها و زمین؛چگونه او را فرزندی تواند بود در حالیکه او را جفتی

نیست؟ و او همه چیز را آفرید و به همه چیز داناست.

کارشناسان عزیز فرموده بودند که این آیه در جواب کسانی گفته شده که فرشتگان و عیسی

را دختران و پسرخدا می دانستند.

و اما سوال بنده :

مسیحیان که عیسی را پسر خدا می دانند نه به این جهت که خداوند زنی داشته؛بلکه به این

خاطر که روح خداوند در کالبد عیسی دمیده شده و بعد خداوند در غالب عیسی پا به جهان

گذاشته که به همین جهت عیسی را پسر خدا می دانند. :Narahat az:

فرض کنید من مسیحی هستم و این آیه را میخوانم به نظر شما برای من این استدلال که خدا

زن نداره که عیسی پسرش باشه استدلال معقولی به نظر میرسه ؟؟؟؟ :Gig: (مگه من گفتم

خدا زن داره)

عزیزان توجه کنند که مسیحیان اصلا قائل به جفتی برای خداوند نیستند!!! پس این استدلال

بی ربط چه معنی ای میده؟؟؟

پناه میبرم به خدایی که این وصله ها به اون جور نیست و اگه استدلال کنه کسی را یارای ایراد گرفتن از اون نیست :no:

بنام خدا

بنظرشما این پاسخ کارشناسان که ایه در پاسخ به کسانیست که برای خداوند قائل به داشتن فرزند بوده اند به این معنی ست که باید بتواند مسیحیان را (که به فرمایش شما اعتقاد دارند خداوند در مسیح ع حلول کرده است) قانع کند؟!

سوال :حضرت عیسی ع که مادر دارند (یک زن ) شمای مسیحی(مثلا") به من مسلمان (مثلا" ) بگو به چه دلیل می گویید در تولد حضرت عیسی ع , زن نقشی نداشته است و خداوند در مسیح حلول کرده است؟!

:Kaf:

سلام

حال فرض کنید بنده بگویم حضرت ادم فرزند خداست شما چه پاسخی میدهید ؟

بهلول;190191 نوشت:
حال فرض کنید بنده بگویم حضرت ادم فرزند خداست شما چه پاسخی میدهید ؟

برای اینکه فرزند ی باشد وجود مادر الزامیست! حضرت ادم مادرهم نداشتند !!!

به متن سوال متن اصلی دقت کنید ایشان می گوید مسیحیان معتقد به زوجه داشتن خداوند که نیستند!پس استدلال خدا در قران چگونه قابل توجیه است!

lili2020;190059 نوشت:
فرض کنید من مسیحی هستم و این آیه را میخوانم به نظر شما برای من این استدلال که خدا زن نداره که عیسی پسرش باشه استدلال معقولی به نظر میرسه ؟؟؟؟ (مگه من گفتم خدا زن داره) عزیزان توجه کنند که مسیحیان اصلا قائل به جفتی برای خداوند نیستند!!! پس این استدلال بی ربط چه معنی ای میده؟؟؟

سلام
خدای متعال در این آیه می خواهد بفرماید عرفًا تحقق عنوان فرزند برای کسی نسبت به فرد دیگر مشروط به آنستکه آن کس از طریق زنی که همسر آن فرد محسوب می شود به او نسبت یابد در حالیکه خدای متعال همسری ندارد تا کسی هم چنین نسبتی با او داشته باشد بلکه نسبت خدا با هر کسی مانند نسبت خدا با تمام آسمانها و زمین است که قدرت قاهره و اراده نافذش آنها را خلق می کند . استشهاد به آسمانها و زمین هم برای نفی ارتباط ویژه خدا با حضرت عیسی ع در مقام آفرینش است . یعنی چه آسمانها و زمین و چه عیسی بن مریم علیهما السلام هردو مخلوق او هستند به یک نحو .
مشکل مسیحیان آنستکه در مقام بیان این روابط عالیه از الفاظ غلط اندازی استفاده می کنند که ضمن به گمراهی کشاندن عوام بی ادبی به ساحت خدای بی نیاز هم محسوب می شود چنان که در بیان رابطه مخلوق با خالق ( مانند رابطه عیسی بن مریم علیهما السلام با خدا ) از عبارت اله استفاده می کنند که شرک صریحی را موجب می شود ولو اینکه منظور آنها نه خدایی به معنای واقعی بلکه برخورداری از اوصاف الهی باشد .
پس آیه به تفصیل می خواهد بفرماید : خدای متعال در خلق اشیاء و از جمله عیسی بن مریم علیهما السلام بی نیاز از همسر است و رابطه بین خدا و عیسی ع مانند رابطه پدر و فرزند نیست بلکه مانند رابطه موجودات دیگر با اوست که مخلوق قدرت و اراده او هستند که گاه این اراده از مسیر یک پدر عادی محقق می شود و گاهی از مسیر نفس روح القدس . همانطور که ابزار عادی مانند پدر کسی را فرزند خدا نمی کند ابزار غیر عادی هم موجب نمی شود که کسی فرزند او باشد .
موفق باشید

sama85;190201 نوشت:
نمی دانم با من هستید یا با lili2020 اما اگر بامن هستید من جواب می دهم :
من تازه می گویم برای فرزند بودن مادر الزامیست حضرت ادم بنده خدا ان را هم نداشته که!!!

بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّى یكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَیءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ«101»

سلام

در این ایه خداوند میفرماید پدید اورنده اسمانها و زمین اوست چگونه ممکن است همترازی داشته باشد "صاحبة " به معنی رفیق هم ردیف و همتراز است که به همسر معنی شده و این خود دلیلی بر شرک نصارا میباشد که میگویند پدر ، پسر و روح القدس یعنی عیسی و جبرئیل را همتراز خداوند قلمداد میکنند و این امکان ندارد چون خدا ابداع کنند کل مخلوقات است و هیچکس و هیچ چیز را یارای برابری با او نمیباشد .

بهلول;190191 نوشت:
حامد;190211 نوشت:

آقا حامد سلام
مسیحیان عیسی را مخلوق خدا نمی دانند که بخواهیم حتی استدلال کنیم خدا جهان را آفریده پس در

قالب عیسی به جهان در نیامده و عیسی جزی از آن نیست پس پسرش نیست در واقع نه میشه آنها را با

استدلال اینکه خدا زمین و آسمان را آفریده پس مخلوقش که عیسی است پسرش نیست یا بالاتر خود خدا

نیست قانع کردو نه هم با استدلال اینکه همترازی یا جفتی نداره قانع کرد فکر کنم شما داری ما رو قانع

میکنی؟؟؟؟ من میگم مسیحیان رو قانع کن؟؟؟؟؟؟؟؟

من هم میدونم ابزار غیر عادی هم نمیتونه رابطه پدر پسری ایجاد کنه میگم چرا خدا به نداشتن همتراز

استدلال کرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یا آفرینش جهان

ما منتظر پاسخ های زیبای شما با انتظارات بالاتری هستیم

بهلول;190230 نوشت:
این امکان ندارد چون خدا ابداع کنند کل مخلوقات است و هیچکس و هیچ چیز را یارای برابری با او نمیباشد .

شما اول مسیحیان را قانع کن عیسی مخلوقه خداست (با توجه به همین آیه قرآن )یعنی عیسی

همان خدای قالب انسان پوشیده نیست بعد این حرف رو بزن

بهلول;190191 نوشت:
حال فرض کنید بنده بگویم حضرت ادم فرزند خداست شما چه پاسخی میدهید ؟

نمیگم خدا جفتی نداره که بخواد بچه داشته باشه (مثل قرآن که شامل جواب مسیحیان نشه با وجود اینکه قرآن برای همه مردمه) میگم اونی که بچه من میدونید آیا مگسی از عدم میتونه خلق کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

sama85;190163 نوشت:
من می گویم مسیحی محترم این اعتقادش را درست کند انوقت این ایه قانعش خواهد کرد !!

فکر کنم آخر همینو بگن آخه می دونید اینجا دیگه نمیتونند از خرافات کمک بگیرند

lili2020;190450 نوشت:
شما اول مسیحیان را قانع کن عیسی مخلوقه خداست (با توجه به همین آیه قرآن )یعنی عیسی

همان خدای قالب انسان پوشیده نیست بعد این حرف رو بزن

سلام

در اینجا لزومی ندارد ثابت کنیم عیسی مخلوغ است ایه میفرماید هیچ کس و هیچ چیز را یارای برابری با خدا نیست یعنی عیسی نمیتواند خدا یا فرزند خدا باشد .

lili2020;190458 نوشت:
نمیگم خدا جفتی نداره که بخواد بچه داشته باشه (مثل قرآن که شامل جواب مسیحیان نشه با وجود اینکه قرآن برای همه مردمه) میگم اونی که بچه من میدونید آیا مگسی از عدم میتونه خلق کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام

در ایه مورد بحث موضوع جفت نیست بحث عدم قدرت خلق هم نیست بحث عدم همترازی است چنانچه برای حضرت ادم نیز مادری نبوده تا بحث همسری باشد بازهم تاکید میکنم ایه میفرماید هیچکس و هیچ چیز را قدرت برابری با خدا نیست یعنی خدا یگانه است ازلی و ابدی است چون لازمه خداوندی اینها است و ادم ، عیسی و یا هرکس و هرچیز دیگری را یاری اینموارد نیست .

بهلول;190476 نوشت:
در ایه مورد بحث موضوع جفت نیست بحث عدم قدرت خلق هم نیست بحث عدم همترازی است چنانچه برای حضرت ادم نیز مادری نبوده تا بحث همسری باشد بازهم تاکید میکنم ایه میفرماید هیچکس و هیچ چیز را قدرت برابری با خدا نیست یعنی خدا یگانه است ازلی و ابدی است چون لازمه خداوندی اینها است و ادم ، عیسی و یا هرکس و هرچیز دیگری را یاری اینموارد نیست .
بهلول;190476 نوشت:

از کجا فهمیدی که منظور من از جفت همون همتراز خداوند نبوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یه چیز حفظ کردی همه جا داری میگی
مثل اینکه یادت رفته که تو داری یک مسیحی رو قانع میکنی یک مسیحی مگه عیسی رو مخلوقه خدا

میدونه؟؟؟؟؟؟؟؟ اون معتقده خدا لباس آدمیت پوشیده استدلال قرآن اینو فراموش کرده

بهلول;190473 نوشت:
در اینجا لزومی ندارد ثابت کنیم عیسی مخلوغ است ایه میفرماید هیچ کس و هیچ چیز را یارای برابری با خدا نیست یعنی عیسی نمیتواند خدا یا فرزند خدا باشد .

از نظر مسیحیان هیچ کس و هیچ چیز راهم یارای برابری با عیسی نیست چون او همان خدای انسان

نماست

lili2020;190480 نوشت:
از کجا فهمیدی که منظور من از جفت همون همتراز خداوند نبوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یه چیز حفظ کردی همه جا داری میگی
مثل اینکه یادت رفته که تو داری یک مسیحی رو قانع میکنی یک مسیحی مگه عیسی رو مخلوقه خدا

میدونه؟؟؟؟؟؟؟؟ اون معتقده خدا لباس آدمیت پوشیده استدلال قرآن اینو فراموش کرده

سلام

اینجا بحث جفت نیست بحث خلقت هم نیست بحث همترازی است یعنی خدا نمیتواند در وجود انسان حلول کند چون انسان محدود است به اندامش و خداوند در هیچ چیز محدود نیست تا مسح باشد یا بت یا هر چیز دیگری اینجا بحث شرک است یعنی کسی یا چیزی را همسنگ خدا دانستن چون شما هر مثالی که بزنی محدود است و محدود نمیتواند خدا باشد .

بهلول;190483 نوشت:
اینجا بحث جفت نیست بحث خلقت هم نیست بحث همترازی است یعنی خدا نمیتواند در وجود انسان حلول کند چون انسان محدود است به اندامش و خداوند در هیچ چیز محدود نیست تا مسح باشد یا بت یا هر چیز دیگری اینجا بحث شرک است یعنی کسی یا چیزی را همسنگ خدا دانستن چون شما هر مثالی که بزنی محدود است و محدود نمیتواند خدا باشد .
بهلول;190483 نوشت:

برای یک مسلمان بله ولی برای یک مسیحی نه
من که نمیگم اونا درست میگن من میگم این استدلال به درد مسلمونا میخوره نه مسیحیان

مگه مسیحی ها قرآن ما را قبول دارتد یا می خونند که بخوایم با این آیه قانعشون کنیم

lili2020;190488 نوشت:
بهلول;190483 نوشت:

برای یک مسلمان بله ولی برای یک مسیحی نه
من که نمیگم اونا درست میگن من میگم این استدلال به درد مسلمونا میخوره نه مسیحیان

سلام

اینجا بحث توحید است یک مسیحی یا مدعی توحید است که این ایه ثابت میکند که مشرک است چون مخلوق محدود را با نامحدود برابر دانسته یا مشرک است که در اینصورت تفاوتی با سایر مشرکین ندارد .

lili2020;190445 نوشت:
مسیحیان عیسی را مخلوق خدا نمی دانند که بخواهیم حتی استدلال کنیم خدا جهان را آفریده پس در قالب عیسی به جهان در نیامده و عیسی جزی از آن نیست پس پسرش نیست در واقع نه میشه آنها را با استدلال اینکه خدا زمین و آسمان را آفریده پس مخلوقش که عیسی است پسرش نیست یا بالاتر خود خدا نیست قانع کردو نه هم با استدلال اینکه همترازی یا جفتی نداره قانع کرد فکر کنم شما داری ما رو قانع میکنی؟؟؟؟ من میگم مسیحیان رو قانع کن؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا فکر می کنید قران باید مسیحیان را قانع کند ؟!!
پیروان ادیان دیگر هم ممکن است اعتقادات غلطی داشته باشند وقتی اساس اعتقاد درست نیست چطور می خواهید شاخه های ان را با تفسیر قران اصلاح کنید؟!!
مگر شما انتظار دارید قران کریم صاحب هر ادعا و اعتقادی را قانع کند؟!
ما اعتقاد داریم خداوند در قران کریم پاسخ تمام سوالات (و مدعیان) بشر را (مستقیم و غیرمستقیم) داده است حالا یکی می پذیرد و یکی نمی پذیرد !
خیلی استدلال های دیگر قران کریم را هم ممکن است پیدا کنیم که پیروان ادیان دیگر ان را نپذیرند !

بنظر من سوال شما از پایه ایراد دارد !

دوستان عزیز

این که صاحبه میشه همتراز رو از کجا آوردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟

همتراز یا همتا در عربی فقط المبارات می شه

همسر = الصاحب

صاحب = خنثی کردن (فعل)

خنثی (اسم) = اکرع الصدربت الشراب

یعنی خدا چگونه فرزندی میتونه داشته باشه که جنس نر و ماده نداره(خنثی) نه همتا

در ضمن صاحبه اینجا اسمه نمیتونیم به فعل خنثی کردن ترجمه کنیم

من از دیکشنری القاموس که میگن قویه استفاده کردم

اگه ممکنه دوستان کمک کنند

دیکشنری ای که میگه صاحبه به معنی همتا و همترازه به ما معرفی کنند

lili2020;190538 نوشت:
دوستان عزیز

این که صاحبه میشه همتراز رو از کجا آوردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟

همتراز یا همتا در عربی فقط المبارات می شه

همسر = الصاحب

صاحب = خنثی کردن (فعل)

خنثی (اسم) = اکرع الصدربت الشراب

یعنی خدا چگونه فرزندی میتونه داشته باشه که جنس نر و ماده نداره(خنثی) نه همتا

در ضمن صاحبه اینجا اسمه نمیتونیم به فعل خنثی کردن ترجمه کنیم

من از دیکشنری القاموس که میگن قویه استفاده کردم

اگه ممکنه دوستان کمک کنند

دیکشنری ای که میگه صاحبه به معنی همتا و همترازه به ما معرفی کنند

[="darkgreen"] قاموس قرآن، ج‏4، ص: 109
صحبت:
رفاقت. ملازمت.
صاحب يعنى رفيق ملازم. راغب گويد آن در عرف بكسى اطلاق ميشود كه ملازمتش زياد باشد. «يا صاحِبَيِ السِّجْنِ أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» يوسف: 39. «مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً» جنّ: 3. مراد از صاحبه زن است. «ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى‏» نجم: 2. منظور از صاحب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله است «لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَ لا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ» انبياء:
43. بتها بخويشتن يارى نتوانند و از طرف ما هم يارى كرده نميشوند.
(اصحاب): جمع صاحب است بمعنى رفيقان ملازم «أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ» بقره: 82. «فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ» بقره: 81. اين كلمه 77 بار در قرآن مجيد آمده، يكبار نيز «أَصْحابِهِمْ» ذاريات: 59. بكار رفته و بيشتر به جنّت و نار و جحيم اضافه شده است و گاهى آمده: اصحاب السبت، اصحاب مدين، اصحاب كهف، اصحاب اليمين، اصحاب القبور، اصحاب الفيل و غيره.[/]

[="navy"] فرهنگ أبجدي عربي-فارسي، متن، ص: 59
اسْتَصْحَبَ-
اسْتِصْحَاباً [صحب‏] هُ: با او همنشين شد، از او خواست كه با وى دوست و همنشين شود، در دوستى با او پايدار شد،- الشي‏ءَ: آن چيز را همراه خود گرفت،- هُ الشي‏ءَ: از او خواست تا آن چيز را همراه خود بگيرد.
أَصْحَبَ-
إصْحَاباً [صحب‏] الرجُلُ: آن مرد داراى دوست و همنشين شد، آن مرد پس از تحمّل سختى فرمانبردار شد، فرزند آن مرد بالغ و همانند او شد،- هُ الشي‏ءَ: آن چيز را با خود گرفت،- فلاناً: از فلانى نگهدارى كرد،- هُ عن كذا: از چيزى او را باز داشت.
تَصَاحَبَ-
تَصَاحُباً [صحب‏] الرجُلانِ: آن دو مرد با هم دوستى كردند،- معهُ: او را دوست و يار خود گرفت- اين تعبير در زبان متداول رايج است.
صاحِ-
[صحب‏]: دوست و همنشين.
صاحَبَ-
مُصَاحَبَةً و صِحَاباً [صحب‏] هُ: با او دوستى و رفاقت و همنشينى كرد.
الصَّاحِب-
ج صَحْب و أَصْحاب و صُحْبَة و صِحَاب و صُحْبَان و صِحَابَة و أَصَاحِيب جمع أَصْحَاب: فا، دوست و رفيق و همنشين «صَاحِبُ الشّي‏ء» دارنده آن چيز «صَاحِبُ امْرِ الْمَلِك» وزير پادشاه.
الصَّاحِبَة-
ج صَاحِبَات و صَوَاحب: مؤنث (الصَّاحِب) است. و به معناى همسر نيز مى‏باشد.
المُصَاحِب-
[صحب‏]: فا، همراه، همدم
[/].

[="indigo"] المفردات في غريب القرآن، ص: 475
صحب‏
الصَّاحِبُ: الملازم إنسانا كان أو حيوانا، أو مكانا، أو زمانا. و لا فرق بين أن تكون مُصَاحَبَتُهُ بالبدن- و هو الأصل و الأكثر-، أو بالعناية و الهمّة، و على هذا قال:
279-
لئن غبت عن عزيني لما غبت عن قلبي‏

«4» و لا يقال في العرف إلّا لمن كثرت ملازمته، و يقال للمالك للشي‏ء: هو صاحبه، و كذلك لمن‏
__________________________________________________
(1) قال الزمخشري: و من المجاز: نعم الصّبغ و الصباغ الخل، لأن الخبز يغمس فيه و يتلون به. انظر: أساس البلاغة ص 248.
(2) و هي قراءة نافع و أبي جعفر المدنيين. الإتحاف 138.
(3) و هي قراءة أبي جعفر.
(4) هذا عجز بيت لأبي العتاهية، و صدره:
أما و الذي لو شاء لم يخلق النوى‏

و هو في عيون الأخبار 4/ 86، و مجمع البلاغة 1/ 501، و أمالي القالي 2/ 196، و لم أجده في ديوان أبي العتاهية.
يملك التّصرّف فيه. قال تعالى: إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ [التوبة/ 40]، قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ [الكهف/ 34]، أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ‏
[الكهف/ 9]، وَ أَصْحابِ مَدْيَنَ [الحج/ 44]، أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ [البقرة/ 82]، أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ [البقرة/ 217]، مِنْ أَصْحابِ السَّعِيرِ [فاطر/ 6]، و أما قوله: وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلَّا مَلائِكَةً [المدثر/ 31] أي: الموكّلين بها لا المعذّبين بها كما تقدّم.
و قد يضاف الصَّاحِبُ إلى مسوسه نحو: صاحب الجيش، و إلى سائسه نحو: صاحب الأمير.
و الْمُصَاحَبَةُ و الِاصْطِحَابُ أبلغ من الاجتماع، لأجل أنّ المصاحبة تقتضي طول لبثه، فكلّ اصْطِحَابٍ اجتماع، و ليس كلّ اجتماع اصطحابا، و قوله: وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ [القلم/ 48]، و قوله: ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ [سبأ/ 46]، و قد سمّي النبيّ عليه السلام صاحبهم تنبيها أنّكم صحبتموه، و جرّبتموه و عرفتموه ظاهره و باطنه، و لم تجدوا به خبلا و جنّة، و كذلك قوله: وَ ما صاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ [التكوير/ 22]. و الْإِصحَابُ للشي‏ء: الانقياد له. و أصله أن يصير له صاحبا، و يقال: أَصْحَبَ فلان: إذا كَبُرَ ابنه فصار صاحبه، و أَصْحَبَ فلان فلانا: جعل صاحبا له. قال:
وَ لا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ‏
[الأنبياء/ 43]، أي:
لا يكون لهم من جهتنا ما يَصْحَبُهُمْ من سكينة و روح و ترفيق، و نحو ذلك ممّا يصحبه أولياءه، و أديم مصحب: أُصْحِبَ الشّعر الذي عليه و لم يُجَزَّ عنه.

[/]

سلام علیکم!
در مورد اینکه میفرمایید مسیحیان میگویند پدر،پسر و روح القدستوضیح یک نکته لازم است که در زمان حضرت مسیح(ع) (و احتمالا در زمان حضرت ختمی مرتبت(ص))اینطور نمیگفتند!آنها در آن زمان میگفتند پدر،پسر،مادر!در قرآن است که خداوند به حضرت مسیح(ع) گفت که آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را در کنار خدا بپرستید؟(متن دقیقش را یادم نیست،ولی آیات بسیار زیباییست).بعدها که تفکرات ضد زن در مسیحیت حاکم شد و به این نتیجه رسیدند که زن نمیتواند به مقام بالا برسد این را تبدیل به روح القدس کردند.لازم به ذکر است که در انجیل تحریف شده آنجا که حکم حجاب آمده گفته شده زنان باید موی خود را بپوشانند چون پایینتر(پست تر)از مردان هستند!پس باید مثل فرشتگان سر خود را بپوشانند.(یعنی فلسفه حجابشان با ما فرق دارد)
یک سوالی هم که دارم اینست که چرا خدا از لفظ صاحبه استفاده کرده؟مگر خدا مرد است؟چرا از لفظ زوج استفاده نکرده که نه مذکر باشد نه مونث؟
یک سوال دیگر که ربطی به این تاپیک ندارد!چرا قرآن لفظ زوجه بکار نبرده؟شنیده ام که زوجه یک معنی بد دارد و خدا ادب را رعایت کرده؟

sama85;190531 نوشت:
بنظر من سوال شما از پایه ایراد دارد !

دوستان من با خود استدلال مشکل دارم.میگم مسیحیا وقتی این آیه رومی خونند یه دفعه خندشون نگیره نه این که

بگم اعتقاد مسیحیا چرابا این آیه عوض نمیشه مگه این امر دست من و شماست

کارشناسان محترم گفتند این آیه در جواب کسانی است که عیسی را فرزند خدا می دانند.میخواهم بدانم آیا این

استدلال قرآن مناسب تفکرات مسیحیان است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ وقتی استدلال خدا با تفکرات مسیحیان جور در نیاد آیا

اون استدلال صحیحه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مگه این آیه در جواب مسیحیا نیست)

من میگم واژه فرزند همیشه حقیقی نیست لفظی هم میشه مثل عیسی فرزند خدا. این فرزند مخلوق(عیسی) رو هم

نمیشه همتا حساب کرد که بگیم خدا همتا نداره (اگه گفتید چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)

بهلول;190602 نوشت:
صحب‏ الصَّاحِبُ: الملازم إنسانا كان أو حيوانا، أو مكانا، أو زمانا. و لا فرق بين أن تكون مُصَاحَبَتُهُ بالبدن- و هو الأصل و الأكثر-، أو بالعناية و الهمّة، و على هذا قال: 279- لئن غبت عن عزيني لما غبت عن قلبي‏ «4» و لا يقال في العرف إلّا لمن كثرت ملازمته، و يقال للمالك للشي‏ء: هو صاحبه، و كذلك لمن‏ __________________________________________________

lili2020;190736 نوشت:

دوست عزیز از زحمتی که کشیدی ممنونم

reza1001;190491 نوشت:
مگه مسیحی ها قرآن ما را قبول دارتد یا می خونند که بخوایم با این آیه قانعشون کنیم

آیه ای که میگه خدا همسر نداره پس فرزند هم نمی تونه داشته باشه چه طور میتونه مسیحیا رو قانع کنه ما رو که نکرد مسیحیا پیشکش

sama85;190531 نوشت:
مگر شما انتظار دارید قران کریم صاحب هر ادعا و اعتقادی را قانع کند؟!

همه مسیحیا تاریک دل نیستند چه بسا خیلی از مسیحیا که مسلمون شده اند
به هر حال مسیحی چه به دین ما قانع بشه چه نشه اشتباه آیه در استدلالی که منطبق بر تفکرات مسیحیا نیست حل نمیشه

lili2020;190740 نوشت:
آیه ای که میگه خدا همسر نداره پس فرزند هم نمی تونه داشته باشه چه طور میتونه مسیحیا رو قانع کنه ما رو که نکرد مسیحیا پیشکش

سلام

همه مشکل ما از برداشتهای غلط است اینجا بحث همسر نیست نیازی هم نیست تا مسیحیان قران را قبول داشته باشند خداوند همانطور که در ایه دیگری از عیسی سئوال میکند که ایا تو گفتی من خدا یا پسر خدا هستم و عیسی منکر میشود در این ایه از مسیحیان مشرک سئوال میکند ان زمانی که خداوند همه چیز را از عدم به وجود اورد عیسی کجا بود حال جنابعالی به جای انان به این سئوال پاسخ دهید این که نیازی به قبول قران ندارد انان بر اساس همین انجیل تحریف شده نیز قبول دارند که خداوند همه چیز را از عدم به وجود اورده است

با او
سلام و ادب؛
در مورد سوالی که دوست عزیز، آیدی محترم لیلی مطرح کردند، توضیحی عرض می شود؛

**************************************************

اولا آیات 100 و 101 باید با هم و کنار هم مطالعه و مورد بررسی واقع شوند، هر دو آیه را با ترجمه نقل می کنیم؛

وَجَعَلُواْ لِلّهِ شُرَكَاء الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُواْ لَهُ بَنِينَ وَبَنَاتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۰۰﴾
بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن لَّهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۰۱﴾


ترجمه:

و براى خدا شريكانى از جن قرار دادند با اينكه خدا آنها را خلق كرده است و براى او بى هيچ دانشى پسران و دخترانى تراشيدند او پاك و برتر است از آنچه وصف مى‏كنند (۱۰۰)
پديدآورنده آسمانها و زمين است چگونه او را فرزندى باشد در صورتى كه براى او همسرى نبوده و هر چيزى را آفريده و اوست كه به هر چيزى داناست (۱۰۱) ترجمه ی فولادوند

**************************************************

حالا نگاهی به نکات حضرت علامه طباطبایی در تفسیر المیزان به این دو آیه می کنیم و بعد از نقل نکات کلیدی، نکات خودمان را به شما عرض می کنیم؛

قوله تعالى: «و جعلوا لله شركاء الجن و خلقهم» إلى آخر الآية.
و كيف كان فالكلمة في مقام ردهم، و المعنى و جعلوا له شركاء الجن و هو خلقهم و المخلوق لا يجوز أن يشارك خالقه في مقامه.
ترجمه: به هر حال اين جمله در مقام رد مشركين است ، و معنايش اين است كه : مشركين براى خداى تعالى شركائى از جن اتخاذ كردند، در حالى كه جن نيز مخلوق خدا است و مخلوق نمى تواند با خالق خود در خدايى شركت داشته باشد.

و المراد بالجن الشياطين كما ينسب إلى المجوس القول: بأهرمن و يزدان و نظيره ما عليه اليزيدية الذين يقولون بألوهية إبليس الملك طاووس - شاه بريان أو الجن المعروف بناء على ما نسب إلى قريش أنهم كانوا يقولون: إن الله قد صاهر الجن فحدث بينهما الملائكة، و هذا أنسب بسياق قوله: «و جعلوا لله شركاء الجن و خلقهم و خرقوا له بنين و بنات بغير علم» و على هذا فالبنون و البنات هم جميعا من الملائكة خرقوهم أي اختلقوهم و نسبوهم إليه افتراء عليه سبحانه و تعالى عما يشركون.
ترجمه: منظور از (جن ) در اينجا شيطانهايند، مانند چنین اعتقادی که به مجوسيان نسبت می دهند كه قائل به اهريمن و يزدان بودند و همچنين مانند يزيديها كه قائل به الوهيت ابليس (ملك طاووس - شاه پريان ) بودند شياطين را شريك خدا مى دانستند. و نيز ممكن است مراد از جن همين جن معروف باشد، چون بطورى كه نسبت مى دهند بعضى از مشركين قريش معتقد بودند كه خداى تعالى دخترى از جن گرفته و از آن دختر ملائكه بوجود آمده . اين احتمال با سياق جمله (و جعلوا لله شركاء الجن و خلقهم و خرقوا له بنين و بنات بغير علم ) سازگارتر است ، و بنابراين احتمال ، (بنين پسران ) و (بنات دختران ) از جنس ملائكه خواهند بود كه مشركين آنها را به عنوان شركايى به خدا نسبت داده و بر او افترا بستند، پاك و منزه است خداى تعالى از آنچه مشركين او را وصف مى كنند.

و لو كان المراد من هو أعم من الملائكة لم يبعد أن يكون المراد بهم ما يوجد في سائر الملل غير الإسلام فالبرهمنية و البوذية يقولون بنظير ما قالته النصارى من بنوة المسيح و سائر الوثنيين القدماء كانوا يثبتون لله سبحانه بنين و بنات من الآلهة على ما يدل عليه الآثار المكتشفة، و مشركو العرب كانوا يقولون: إن الملائكة بنات الله.
ترجمه: و اگر مراد از (بنين ) و (بنات ) اعم از ملائكه باشد بعيد نيست كه مقصود از آن همان اعتقادى باشد كه در ساير ملل غير اسلامى يافت مى شود، مانند اعتقاد برهماييها و بودائيها كه اعتقادى نظير اعتقاد مسيحيها داشتند و نيز مانند اعتقادى كه ساير بت پرستان قديم داشته و خدايان ساختگى خود را پسران و دختران خدا مى دانستند. و هم اكنون آثارى كه به دست باستانشناسان كشف مى شود وجود چنين اعتقادى را تاءييد مى كند، مشركين عرب هم ملائكه را دختران خدا مى پنداشتند.

قوله تعالى: «بديع السماوات و الأرض» إلى آخر الآية.
جواب عن قولهم بالبنين و البنات، و محصله أن لا سبيل لتحقق حقيقة الولد إلا اتخاذ الصاحبة و لم يكن له تعالى صاحبة فأنى يكون له ولد؟
ترجمه: اين جمله جواب از همان اعتقاد است ، و حاصلش اين است كه : داشتن فرزند حقيقى موقوف بر اين است كه قبلا همسرى اتخاذ شود و اتخاذ همسر براى خداى تعالى معقول نيست ، و با اين حال ديگر از كجا فرزند خواهد داشت ؟

و أيضا هو تعالى الخالق لكل شيء و فاطره، و الولد هو الجزء من الشيء يربيه بنوع من اللقاح و جزء الشيء و المماثل له لا يكون مخلوقا له البتة، و يجمع الجميع أنه تعالى بديع السماوات و الأرض الذي لا يماثله شيء من أجزائها بوجه من الوجوه فكيف يكون له صاحبة يتزوج بها أو بنون و بنات يماثلونه في النوع فهذا أمر يخبر به الله الذي لا سبيل للجهل إليه فهو بكل شيء عليم.
ترجمه: علاوه بر اين ، خداى تعالى خالق و فاطر هر چيزى است ، و صاحب فرزند نمى تواند خالق فرزند خود باشد چون فرزند جزئى از پدر است كه به وسيله عمل لقاح به محيط تربيتى رحم منتقل مى شود، و معقول نيست كه جزء خداوند مخلوق خودش باشد - اين دو دليل در جمله كوتاه (بديع السموات و الارض ) نهفته است - چون وقتى خداوند به وجود آورنده همه اجزاى آسمانها و زمين باشد ديگر چه چيزى باقى خواهد ماند كه بتواند همسر خداوند بوده باشد، و يا پسران و دخترانى ، همانند خود داشته باشد. ممكن است گفته شود شما كى سرتاسر عالم را گشتيد و مثل و مانندى براى خدا نيافتيد؟ در جواب مى گوييم :
همينكه خداوند از اين مطلب خبر داده باشد كافى است ، چون آفريدگار جهان به همه اطراف آن ، عالم و مطلع است و فرض علم نداشتن او مستلزم خروج از فرض خدائى است ، همچنانكه فرموده : (و خلق كل شى ء و هو بكل شى ء عليم ).

**************************************************

اما نکاتی را طبق نکات فوق، دقیقا خدمت شما عرض می کنم؛

نکته ی اول این است که؛
چنان که می بینید خود آیات هیچ مصداقی تعیین نکرده برای این آیه، خود آیه نگفته منظور مسیحیت است یا بودائی است یا...، بلکه این نکته در تفسیر ذکر شده که احتمالا مصادیق این ایات این تفکرات هستند. و همچنین دقّت دارید که علامه فقط مسیحیت را نگفت، بلکه تفکرات مختلف از ادیان و ملل گوناگون را ذکر کردند و به مسیحیت هم اشاره نمودند. پس ایشان هم تنها مخاطب آیه را مسیحیان نمی دانند. البته فقط در مورد مجوس، عبارتشان را با تردید بیان کردند و گفتند بهشون نسبت داده شده، چون واقعا سند قطعی بر چنین تفکری برای آنها نیست و گفتند که اونها چنین تفکری داشتن.

----------------------------------

نکته ی دوم این است که؛
چنان که آشکار است، این دو آیه خطاب به کسانی است که، برای خداوند فرزند قائل هستند، آن هم فرزند حقیقی. اینجا اصلا کاری با تفکراتی که بعضی را ظهور و جلوه ی خدا می دانند ندارد، اینجا خداوند در پاسخ کسانی که برای خداوند فرزندی حقیقی مانند همین فرزندان انسان ها قائل اند، استدلال آورده است. برای همین اگر در عبارت عربی تفسیر علامه طباطبایی دقت کنید ذیل آیه ی 101 گفته اند: «جواب عن قولهم بالبنين و البنات، و محصله أن لا سبيل لتحقق حقيقة الولد إلا اتخاذ الصاحبة و لم يكن له تعالى صاحبة فأنى يكون له ولد؟» به قسمتی که قرمز کردم دقت کنید، گفته به اون سخن مشرکان که می گویند خداوند فرزند حقیقی دارد این جواب داده شده.

پس دقّت کنید که سخن این آیه یک گزاره و استدلال شرطی است که می گوید:

اگر کسی قائل به فرزند حقیقی(مانند فرزندی که انسان ها دارند.) برای خداوند بشود، آنگاه پاسخش این است که فرزند حقیقی با لقاح و ارتباط مخصوصی با همسر حاصل می شود، و خداوندی که همسری ندارد، چطور چنین ارتباط و لقاحی و نتیجتا فرزندی خواهد داشت؟

پس جمله مقدم و تالی دارد، می گوید

اگر الف، آنگاه ب.

حالا شما دارید تلاش می کنید که ثابت کنید، سخن مسیحیان، مصداق الف نیست، اگر سخن مسیحیان عزیز، این نیست که خدا فرزند حقیقی دارد. پس در نتیجه، ب هم جواب آنها نیست. بسیار خوب، پس تا اینجا ایرادی بر سخن قرآن کریم و استدلال خدا وارد نیست، چون خدا که در این ایات نگفته مسیحیان به الف قائل اند و جوابشان ب است. قرآن گفته کسانی که چنین عقیده ای دارند، جوابشان این است. حالا شما می گویید مسیحیان نظرشان این نیست، خب مخاطب آن جواب هم نیستند. پس تا اینجا ایرادی بر قرآن کریم وارد نیست.

----------------------------------

نکته ی سوم این است که؛
حالا اشکال شما بر مفسّرین وارد می شود که پس وقتی خود آیات مصداق تعیین نکرده، و نگفته منظور کیست؟ و نگفته آیا مسیحیان هم جوز این ایه هستند یا نه، چرا گفتند؟ و چرا به مسیحیت این را نسبت دادن؟

پاسخش این است که اولا کار مفسّر همین است که در حد توان طبق اصول علمی و مستندات قطعی، مصادیق مورد نظر آیات را کشف و معرفی کند. البته این یکی از کارهای مفسّر است. امّا اینکه چرا دقیقا اسم مسیحیان را هم آورده اند؟ طبق چه سندی این تفکر را که خدا فرزند حقیقی مانند بشر دارد را به مسیحیت نسبت داده اند؟! دو نکته عرض می کنم؛

اوّلا

همیشه در هر دین و مکتبی، تقریرهای گونان از یک اندیشه وجود داشته است. الان در خود اسلام هم بعضی موضوعات هست که هر گروه و طیفی، یک تقریر کاملا متفاوت از اون اندیشه دارند. مثلا در باب حدوث و قدم و... متکلمین یک نظر دارند، فلاسفه یک نظر دارند، محدّثین و اخباریون و... هر کدام نظری دارند.

حالا اگر یک تقریر از فرزند خدا بودن حضرت مسیح اینی باشد که شما می گویید و بخشی از مسیحیان به آن قائل باشند، دلیل بر این است که همه ی مسیحیان به تقریری که شما می گویید قائل اند؟ شما همه ی مسیحیان طول تاریخ را بررسی کردید و حتّی یک نفر پیدا نکردید که منظورش از فرزند خدا بودن حضرت مسیح، همین فرزند حقیقی مثل فرزند بشر بوده باشه؟!!!
حالا اگر من یک نفر مسیحی یا یک عده مسیحی نشون بدم که حضرت مسیح را همانگونه فرزند خدا می دانند که اسان فرزند دارد، قبول می کنید که این ایه در مورد عده ای از مسیحیان و این ایه و استدلالش در مقابل عده ای از مسیحیان بیان شده؟! مفسّرین هم هیچ کدام نگفتند که همه ی مسیحیان، گفتند چنین تفکری که در مسیحیات بوده، خب بله در میان عده ای از مسیحیان بوده، در میان عده ای هم نبوده است.

--------------

ثانیاً؛

همین تقریری که شما میگید، باید قشنگ شفّاف بشه ببینیم منظورتون چیه؟! اینکه حضرت مسیح همان خداست که لباس انسان پوشیده؟! به این توضیح فلسفی دقت کنید:

وجود دو گونه می تونه به به حکم عقل و این حصر عقلی است:

1-وجود نامحدود
2-وجود محدود

ما و شما قائلیم که خداوند، وجود نامحدود است. حالا موجودی که ما به عنوان مسیح می شناسیم، با هر تقریری که شما می گویید، آیا محدود است یا نامحدود؟! ما می گوییم محدود است، چون بسیاری از محدودیت های بشری را داشته. اگر شما بگویید این موجودی که بنام مسیح می شناسیم، نامحدود است، این شرک است. این یعنی محدود را نامحدود معرفی کردن. ما حتّی در مورد حضرت ختمی مرتبت، رسول مکرّم اسلام هم قائلیم که ایشان وجود محدود هستند. ولی محدودیت وجودی پیامبران نسبت به محدودیت وجودی ماها، خیلی کم تر است.

همه ی بحث سر همین است که این مظهر خدا، این آینه ی تمام نمای خدا خود خدای نامحدود است، یا تجلی محدود خداست؟! اگر بپذیرید که نامحدود نیست، دیگر مشکلی نداریم و مثل هم فکر می کنیم. ولی اگر بگویید نامحدود است، باید بتوانید این سخن را ثابت کنید و شبهات وارد بر آن را هم جواب دهید. اگر چنین عقیده ای دارید اول اثبات کنید تا بعد من اشکالات و شبهات وارد بر آن را بیان کنم ببینیم می تونید اونها رو هم منطقی پاسخ بدید یا نه!

**************************************************

پیوسته متعادل و متعالی
زیاده عرضی نیست.
یاحق

سلا م دوستان

ببخشید که من نتونستم کلامم را واضح بیان کنم

جناب طارق بهلول جان و کارشنا سان و حضار محترم خوب به حرفام گوش کنید

می دانیم دلالت الفاظ بر معانی دلالتی وضعی و قرار دادی است نه حقیقی که آدمیان برای اشاره به معنای خاص

الفاظی راوضع می کنند تا بتوانند ارتباط زبانی برقرار کنند

مثل اصطلاحاتی از قبیل: خشم خدا ؛ مومنان یاوران خدا؛ عیسی پسر خدا و...

مگه ما از خشم خدا همان معنایی را برداشت می کنیم که از خشم آدمیان برداشت میکنیم؟ مسلما" خیر.چون خدا

موجودی مطلق کامل وبسیط است و عوارض انسانی به اون عارض نمیشه

وهمین طور وقتی میگوییم مومنان یاوران خدا هستند آیا واقعا" معتقدید مومنان خدا را یاری میدهند مسلما خیرخدا

موجود کامل آفریننده کل جهان است و نیازی به مومنان برای یاری نداره

آنهایی هم که میگویند عیسی پسر خداست واقعا" منظورشون این نیست که خدا با زنی نزدیکی کرده یا عیسی

آفریننده کل جهان و موجود کامل و... است

حالا من از جناب طارق و بهلول و بقیه دوستان میپرسم:

مگر خدا موجودی ناقص و نیازمندو انسان گونه است که شما را یاوران او می دانید و

و...> را به او نسبت می دهید؟؟

چه پاسخی میدهید؟؟؟؟؟؟؟

شبیه همین پاسخ را می تونید به سوال آیه مورد بحث بدید.قائل شدن فرزند به خدا منطقا" مستلزم اعتقاد به همسر

داشتن ومتصور به خدا بودن عیسی نیست به خاطر همین می گم سوال آیه غیر منطقی است؟؟؟؟

بهلول;190753 نوشت:
همه مشکل ما از برداشتهای غلط است اینجا بحث همسر نیست نیازی هم نیست تا مسیحیان قران را قبول داشته باشند خداوند همانطور که در ایه دیگری از عیسی سئوال میکند که ایا تو گفتی من خدا یا پسر خدا هستم و عیسی منکر میشود در این ایه از مسیحیان مشرک سئوال میکند ان زمانی که خداوند همه چیز را از عدم به وجود اورد عیسی کجا بود حال جنابعالی به جای انان به این سئوال پاسخ دهید این که نیازی به قبول قران ندارد انان بر اساس همین انجیل تحریف شده نیز قبول دارند که خداوند همه چیز را از عدم به وجود اورده است

خدا هیچ وقت همچین سوالی نمیپرسه چون شعورش میکشه که منظور مسیحیه خدای واقعی نبوده.چرا که در این صورت باید از تو هم بپرسه
چرا مومنان را یاری دهنده من میدونستی مگه من خدای بی نیاز از بشر نبودم ؟؟؟حالا تو هم جواب خدا رو بده :khandeh!:

دوستان توضیح اصلی من در انتهای صفحه 3 هست

با او
سلام و ادب؛

آیدی محترم لیلی؛

فکر می کنم شما اصلا نوشته ی بنده در صفحه ی قبل را نخواندید. بنده هم اتفاقا همین مطلبی که در آخر صفحه ی قبل گفتید را متوجه شدم و طبق همین مطلب شما پاسختان را عرض کردم.

عرض کردم که این آیه ی قرآن که مصداق تعیین نکرده و نگفته منظور مسیحیان یا همه ی مسیحیان است، این آیه داره در مقابل کسانی که برای خداوند، به فرزندی حقیقی مانند فرزند انسان ها قائل اند پاسخ می ده و براشون استدلال می آره.

آیا شما می تونید بگید در کلّ تاریخ بشریّت هیچ کس به چنین اعتقادی قائل نبوده؟!!! شما نهایتا می تونید بگید عده ای از مسیحیان به چنین حرفی قائل نیستند، بسیار خوب، حرف شما درست، پس اون عده از مسیحیان هم مخاطب این آیه نیستند.

امّا کسانی که از هر دین و تفکر و مذهب و مکتبی، اگر قائل به این باشند که خداوند فرزندی مانند فرزند انسان ها داره، این آیه پاسخ اونها هست. شما میگید، عده ای میگن الف پسر خداست، ولی منظورشون دقیقا فرزند حقیقی نیست، بلکه این کلامشون، یک بیان مجازی و استعاری است، بسیار خب این عده مخاطب این آیه نیستند. اما عده ای هم هستند که وقتی می گن الف، پسر خداست. دقیقا معنای لفظی مورد نظرشون هست و دقیقا منظورشون اینه که خدا فرزند داره. این عده مخاطب آیه هستند.

این گزاره شرطیه است، اگر کسی برای خدا فرزند حقیقی مثل فرزند انسان ها قائل باشه، مخاطب این آیه است. حالا شما میگید عده ای، منظورشون از فرزند خدا این نیست، بسیار خوب، پس مخاطب این آیه نیستند.

البته همین بیان مجازی و استعاری هم که شما از پسر خدا بودن مسیح بیان می کنید، باید شفاف مشخص بشه که منظورتون چیه، در این زمینه آخر پیام صفحه ی قبلم سوالی پرسیدم، جواب بدید. راجب مطلق یا مقیّد بودن وجود مسیح. اگر بگید مقیّد است و جلوه ی خداست درسته، ولی اگر بگید موجودی که بنام مسیح به عنوان یک انسان با محدودیت های بشری می شناسیم، مطلق است، یعنی محدود را نامحدود جلوه دادن که شرک و غلط است.

پیوسته متعالی
یاحق

lili2020;191071 نوشت:
خدا هیچ وقت همچین سوالی نمیپرسه چون شعورش میکشه که منظور مسیحیه خدای واقعی نبوده.چرا که در این صورت باید از تو هم بپرسه
چرا مومنان را یاری دهنده من میدونستی مگه من خدای بی نیاز از بشر نبودم ؟؟؟حالا تو هم جواب خدا رو بده :khandeh!:

سلام

[="darkgreen"]فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ«الأعراف/6»
پس قطعا از کسانی که [پیامبران] به سوی آنان ف رستاده شده‏اند خواهیم پرسید و قطعا از [خود] فرستادگان [نیز] خواهیم پرسید[/]

که گفته خدا هیچ سئوالی نمیپرسد شما جواب سئوال را بده البته اگر میتوانی از کجا فهمیدی که منظور مسیحیه خدای واقعی نیست وقتی میگوید پدر ، پسر و روح القدس چه تفاوتی بین اینهاست این شرک است ولا غیر . آنها صریحاً بر این اشتباه خود اعتراف کنند ما هم با انان بحثی نداریم وقتی مشرکین بت میپرستند ایا میشود که خدا بر این باور باشد که منظور انان اوست اگر اینطور باشد که بت پرستی مباح است !

[="darkgreen"]وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا یحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ یرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ«البقرة/165»
و برخی از مردم در برابر خدا همانندهایی [برای او] برمی‏گزینند و آنها را چون دوستی خدا دوست می‏دارند ولی کسانی که ایمان آورده‏اند به خدا محبت بیشتری دارند کسانی که [با برگزیدن بتها به خود] ستم نموده‏اند اگر می‏دانستند هنگامی که عذاب را مشاهده کنند تمام نیرو[ها] از آن خداست و خدا سخت‏کیفر است

مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُدًا«الکهف/51»
[من] آنان را نه در آفرینش آسمانها و زمین به شهادت طلبیدم و نه در آفرینش خودشان و من آن نیستم که گمراهگران را همکار خود بگیرم[/]

[="darkred"]و اما سئوال شما اول سند کلامت را بیاور بعد تقاضای پاسخ کن ! [/]

[="darkgreen"]یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یحِبُّهُمْ وَیحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِینَ یجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ یؤْتِیهِ مَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ«المائدة/54»
ای کسانی که ایمان آورده‏اید هر کس از شما از دین خود برگردد به زودی خدا گروهی [دیگر] را می‏آورد که آنان را دوست می‏دارد و آنان [نیز] او را دوست دارند [اینان] با مؤمنان فروتن [و] بر کافران سرفرازند در راه خدا جهاد می‏کنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمی‏ترسند این فضل خداست آن را به هر که بخواهد می‏دهد و خدا گشایشگر داناست
[/]
[="blue"]
خدائی که تواناست قومی را بلکل نابود کرده و قوم دیگری را به جای انان بیاورد چه نیازی به انسان فانی دارد !
ایا اگر کسی از روی محبت به دیگری سفارشی کند این دلیل نیاز اوست ؟[/]

lili2020;190059 نوشت:
مسیحیان که عیسی را پسر خدا می دانند نه به این جهت که خداوند زنی داشته؛بلکه به این خاطر که روح خداوند در کالبد عیسی دمیده شده و بعد خداوند در غالب عیسی پا به جهان گذاشته که به همین جهت عیسی را پسر خدا می دانند.

سلام

این نیاز به بست دارد

از کجا می گویید که مسیحیان این اعتقاد را دارند؟ می شود کامل تر بیان کنید؟

بهلول;191080 نوشت:
که گفته خدا هیچ سئوالی نمیپرسد
بهلول;191080 نوشت:

من گفتم همچین سوالی نمی پرسه نه هیچی نمی پرسه
اصلا" جناب بهلول من یه امتیاز به شما و حاج آقا طارق و کارشناسان محترم می دم بدون اینکه خودم براتون اثبات کنم یا از مسیحیا تحقیق کنیم میگم کل مسیحیا و بالاتر همه انسانها مشرک از این بهتر که نمی شه
چیزی که من گفته بودم یک مثال بود اگه دوست نداری مثال رو تغییر می دیم
فرزند هم هر چی شما دوست داشتید حقیقی یا مجازی
اصلا نقد این مسائل نیست
اشکال عظیم آیه در استدلال خدا به کلمه ... است
وقتی من حقیقت رو معلوم نکنم مشکلی برای ایمانتون پیش نمیاد
بزارید بقیه فکر کنند شما راست گفتید
:deldari:

با او
سلام و ادب؛

دوست عزیز، آیدی محترم لیلی؛

اولا من هنوز مکّه نرفته و حاجی نیستم.

ثانیا در نوشته های اولی تون یک نظم و منطق خیلی خوبی بود که من واقعا لذّت بردم وقتی دیدم. خیلی خوب مسئله را طرح کردید، مقدمات مطلب و بعد نتیجه گیری، با دقت و نظم.
ولی متاسفانه در این پیام های اخیر، همش کلّی گویی و حاشیه پردازی و طفره رفتن و جواب چند نفر را یک جا و مبهم و کلّی دادن و... .

مانند نوشته های اولی تون، دقیق و منظم و جزئی و تفکیک شده بحث کنید. اشکال شما از اول این بوده که مسیحیان منظورشون از فرزند خدا، فرزند واقعی نیست و این استدلال آیه درست نیست.
ما هم عرض کردیم که آیه نگفته مسیحی یا... ، گفته هر کس که برای خدا فرزند واقعی مانند فرزند انسان ها که محصول لقاح نزدیکی دو همسر است، باشد، جوابش این است که در آیه آمده.
و شما نمی تونید ادّعا کنید در تاریخ بشریت کسی نبوده چه کافر، چه مشرک، چه یهودی و چه مسیحی و... که منظورش از فرزند خدا، فرزند به معنایی که در بالا گفتم نبوده.

اما اگر عده ای هستند که لفظ فرزند را در معنای مجازی و استعاری به کار می برند و منظورشون تجلّی و ... خدا هست، خب طبیعی است که اینها مخاطب این آیه نیستند و استدلال این آیه هم، جواب اونها نیست.

حالا اگر مشکلتون با چیز دیگری در آیه است، شفاف بگید ببینیم مشکل کجاست. احساس می کنم یک فاصله ومرزی بین خودتون و ما قائلید و گویی در یک میدان مبارزه و... هستیم، نه باور کنید همه ی ماها انسان هایی هستیم، ممکن الخطا، همه هم در این سایت با هم دوستیم و اینجا با هم سر مسائل مختلف گفتگو می کنیم. همه هم، خیرخواه هم هستیم. بدون هیچ سیاست بازی و غل و غش و فریب و بدخواهی. دوست باشید، راحت و صاف گفتگو کنیم. :Cheshmak:

پیوسته متعادل و متعالی
یاحق

بسم الله الرحمان الرحیم

با سلام و تشکر از دوستان
lili2020;190059 نوشت:
با سلام حضور سروران گرامی

خداوند در آیه 101 س انعام فرموده :

اوست پدید آورنده آسمانها و زمین؛چگونه او را فرزندی تواند بود در حالیکه او را جفتی

نیست؟ و او همه چیز را آفرید و به همه چیز داناست.

کارشناسان عزیز فرموده بودند که این آیه در جواب کسانی گفته شده که فرشتگان و عیسی

را دختران و پسرخدا می دانستند.

و اما سوال بنده :

مسیحیان که عیسی را پسر خدا می دانند نه به این جهت که خداوند زنی داشته؛بلکه به این

خاطر که روح خداوند در کالبد عیسی دمیده شده و بعد خداوند در غالب عیسی پا به جهان

گذاشته که به همین جهت عیسی را پسر خدا می دانند. :narahat az:

فرض کنید من مسیحی هستم و این آیه را میخوانم به نظر شما برای من این استدلال که خدا

زن نداره که عیسی پسرش باشه استدلال معقولی به نظر میرسه ؟؟؟؟ :gig: (مگه من گفتم

خدا زن داره)

عزیزان توجه کنند که مسیحیان اصلا قائل به جفتی برای خداوند نیستند!!! پس این استدلال

بی ربط چه معنی ای میده؟؟؟

پناه میبرم به خدایی که این وصله ها به اون جور نیست و اگه استدلال کنه کسی را یارای ایراد گرفتن از اون نیست :no:

در مورد سوال مطرح شده ابتدا باید دید که آیه مذکور در مورد چه کسانی نازل شده است تا بعد بحث شود که آیا شامل مسیحیانی که حضرت عیسی علیه السلام را پسر خدا می دانند (که منظور آنها از پسر خدا حلول خدا در حضرت عیسی علیه السلام است) می شود یا نه؟
برای روشن شدن مطلب به نکان زیر توجه کنید:
- جمعى از محققين معاصر با مطالعه ريشه‏ هاى مشترك مسيحيت و بودايى مخصوصا در مساله تثليث دريافته‏ اند، اعتقاد به وجود فرزند پسر براى خدا منحصر به مسيحيان و يهود نبوده، بلكه در ميان مذاهب خرافى پيشين نيز وجود داشته است.
- در مورد اعتقاد به وجود دختران براى خدا، خود قرآن در آيات ديگر مطلب را روشن ساخته و مى ‏گويد: وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً:" آنها فرشتگان را كه بندگان خدا هستند، دختران او قرار دادند" (زخرف آيه 19).
- در تفاسير و تواريخ آمده است كه کفار قريش معتقد بودند فرشتگان، فرزندانى هستند كه از ازدواج خداوند با جن به وجود آمده‏ اند!
1
بنابراین آیه 101 سوره انعام در مورد اعتقاد کفر آمیز طائفه قریش در مورد فرزند داشتن خداست که بنابر اعتقاد آنها این فرزند از ازدواج خدا با غیر به وجود آمده است و این اعتقاد همانطور که گفته شد منحصر به کفار قریش نبوده و دیگران هم دارای چنین اعتقاداتی بوده اند.
اما اینکه بگوییم مسیحیت چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام نظرشان این بوده است که خدا در عیسی علیه السلام حلول کرده است، بنابر شواهد تاریخی و آیات و روایات حرف درستی نیست. بلکه درست آن است که بگوییم نظر برخی از آنها و لااقل متجددین آنها این است که در هر صورت سوال مطرح شده ربطی به این آیه ندارد و پاسخ آن با آیات دیگری داده می شود.

موفق باشید
1. تفسیر نمونه، ج5،ص 378

با سلام خدمت جناب کارشناس محترم طارق

این آقای طباطبایی بنا به کدوم شواهد و دلیل منطقی به این نتیجه رسیده که خداوند متعال فرق بین فرزند حقیقی و مجازی را می داند و حالا منظورش در این آیه فرزند حقیقی است.
ببینید این ها پیش فرض هایی هستند که ابتدا باید ثابت بشوند بعد استفاده شوند
این که ایشون معتقده دلیل نمیشه

lili2020;190059 نوشت:
کارشناسان عزیز فرموده بودند که این آیه در جواب کسانی گفته شده که فرشتگان و عیسی را دختران و پسرخدا می دانستند.

آیه یکی از پاسخهایی است به کسانی که برای آفریننده جهان فرزند قایل شده اند.یعنی نه این آیه ادعا می کند که تنها پاسخ است نه ادعا می کند که پاسخ به کلیه اعتقادات شرک آمیز من جمله مسیحیان است.(به جواب کارشناسان کاری ندارم)
هر اعتقاد شرک آمیزی جواب خودش را دارد.این آیه جواب به یکی از این اعتقادات است نه همه اعتقادات.
حال من که دقیقا نمی دانم مسیحیان چه اعتقادی دارند.اما اینطور که شما گفتید معتقدند آفریننده 3 قسمت شده! خوب اگر هم اینطور باشد چرا به یکی از قسمتها عنوان(پسر) داده اند؟ بالاخره حتما معتقدند اولش یکی بوده بعد پسر دار شده! وگرنه که نمی گفتند: پسر
با اینکه این آیه تنها جواب موجود نیست اما با همین هم می شود استدلال کرد:خوب شما که می گویید خداوند 3 قسمت شده ویک قسمت هم پسرش است چطوری بدون همسر پسر آورده؟ پس منطقا باید 4 قسمت شده باشد!
نه 3قسمت.

دوست عزیز هر چی که شما بگید قبول اما اشکالات در اینها نیست
سوال من
من برای اینکه ثابت کنم خداوند اشتباه کرده باید از کلمات قرآن استفاده کنم ولی این آقای طباطبایی نمی دونم چه طوری و از کجای آیه فهمیده خداوند می دونسته فرزند هم لفظی میشه هم حقیقی
جناب طارق
این فرض نیاز به اثبات داره وگرنه اشکال عظیم آیه از همین بیرون میاد

با او
سلام و ادب؛

بله ما هم نگفتیم که چون ایشون فرموده اند، پس درسته. شواهد و قرائن حالی و مَقالی خود آیات این رو می رسونه. شما احتمالا صرفا با ترجمه با قرآن سر و کار دارید و خیلی خوب با پیچیدگی ها و ظرافت های زبان عربی آشنا نیستید.

خود اینکه چون همسر ندارد، پس فرزند ندارد، حاکی از این است که این بیان در جواب کسانی است که منظورشان از فرزند خدا، فرزند حقیقی بوده، که از نزدیکی با همسر بوجود می آد.

و الّا در بیان مجازی و عرفانی و تمثیلی که خود عرفای بزرگ ما هم حرف هایی قریب به این سخنان دارند. مثلا می گویند فردی که آنقدر در معنویت اوج گرفت که به مقام فنا رسید، و آینه ی تمام نمای صفات خداوند شد، و تجلّی أتمّ خدای تعالی شد، این فرد وقتی می خواهد خدا را بخوند، فرق نمی کند که بگوید أنت الله یا أنا الله چنان که جناب حلّاج قدّس الله نفسه الزّکیه گفت، البته اشتباه ایشان این بود که این را علنی گفت که خارج از فهم قشری گرایان و خشک مغزان بود و لذا حکم به اعدامش دادند و اعدامش کردند.

پس در لحث تجلّی بله، یک انسان می تواند به این درجه برسد که وجودش، سخنش، عملش و... همه تجلّی خدا باشد، لذا این تعبیرات در مکتب تشیّع فراوان است که در مورد مولانا علی بن ابی طالب آمده: ید الله. یا راجب امام زمان(عج) آمده: عین الله الناظره و... پس بحث تجلّی را خود دین ما هم قبول دارد و کامل تر از آنچه که بعضی مسیحیان گفته اند. مثلا در آیه ی قرآن کریم از سوی خدا حطاب به رسول خاتم آمده: وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَـكِنَّ اللّهَ رَمَى، وقتی تو تیر می زدی، تو تیر نمی زدی بلکه خدا تیر می زد!!! مگر می شود یک نفر در حالی که تیر می زند، تیر نزند؟ بلکه خدا تیر می زند؟ مگر رسول اکرم، خداست؟ اینجا میگیم نه، ایشان آینه ی تمام نما و مثل أتمّ خدا تعالی است، یا همان که شما میگید بهش تجلّی.

البته با همان نکته ای که در پست اولم اشاره کردم که تجلّی درسته ولی تجلّی دیگه مثل خود خدا، نامحدود نیست. خود خداوند نامحدود است، ولی تجلّی او که انبیا و اولیا می شوند، محدود هستند و حداقل محدودیتشان این است که خدا هر چه دارد متّکی به ذات خود دارد، ولی تجلّی وابسته به خدا دارد.

پیوسته متعادل و متعالی
یاحق

جناب طارق
اونهایی هم که برای خداوند فرزند حقیقی می تراشند همه در یک زمره قرار ندارند که خداوند همسر نداشتنش را بخواد به همه اونها یادآوری کنه تا از اعتقادشون دست بکشند
توجه کنید که شاید کسی که برای خداوند فرزند حقیقی می تراشه شواهد و قرائن دیگری هم داشته باشه
ببینید من میگم احتمال داره آیه مربوط به فرزند حقیقی با دلایله دیگری هم باشه خوب حالا اگه شما می گی محاله شما باید محال بودن رو ثابت کنید
سوال دیگه آیا کسانی که به نحوه دیگری برای خداوند فرزند می تراشند در زمره مشرکان نیستند ؟؟؟؟ چرا باید خداوند فقط برای آنهایی که فرزند حقیقی می تراشند دلیل بیاره
از این چیزی که شما می گی برداشت می شه که اگه مشرکان فرزند را مجازی و باهر دلیل خاصه دیگری در نظر بگیرند خداوند
مشکلی با آنها ندارد.

بحث فرزند حقیقی و مجازی و تجلی خداوند در بندگان فکر میکنم بعد از جنگهای صلیبی و تحت تأثیر اسلام در مسیحیت شکل گرفت.شما نمیتوانید مردم امروزی را با آن زمان مقایسه کنید.اجازه دهید مثالی بیاورم:
دین بودایی اعتقاد دارد هرکسی که بمیرد روحش در یک بدن دیگر حلول میکند.اگر انسان درستکاری بوده،زندگی بعدش بهتر میشود.اینکار آنقدر ادامه پیدا میکند تا به کمال برسد.بعد از آن دیگر روحش در هیچ بدنی حلول نمیکند.این تفکر خیلی بد است؛اگر انسان خوبی باشی تمام میشوی!!!بهمین دلیل تحت تأثیر ادیان دیگر،بعدها یک تبصره اضافه کردند که اگر خیلی خوب شوی به بهشت میروی!این را خود بوداییها اعتقاد دارند که از ابتدا اینطور نبوده!یا اینکه بت پرستی پیروان بعضی ادیان در این روزگار قطعا تفاوت خیل زیادی با بت پرستی زمان ظهور اسلام یا سایر ادیان ابراهیمی دارد.آنقدر قرآن در رد بتپرستی آیات گفت که این مطالب دانسته یا نادانسته روی همه جهان تأثیر گذاشت.یعنی اسلام و سایر ادیان الهی سبب رشد عقلانی بشر شد.
اگر مسیحیان هم اعتقاد به فرزند مجازی داشته باشند(که بعید میدانم)،شاید تحت تأثیر استدلالهای قرآن بعضی تفکرات خود را عوض کرده باشند.چنانچه میبینیم مسیحیانی که از کشورهای اسلامی هستند،یا آنها که بیشتر با مسلمانان سر و کار دارند در صدد توجیه تثلیث هستند.فکر نمیکنم اعتقاد مسیحیان به تثلیث مشابه اعتقادشان در صدر اسلام باشد.اگر دقت کنید از بعد از جنگهای صلیبی،مسیحیان تلاش زیادی در جهت توجیه تثلیت کرده اند.بالأخره استدلالهای قرآن،اینکه میگوید منزه است از بچه دار بودن و استدلالهای دیگر برگرفته از احادیث و استدلالهای علمای مسلمان روی مسیحیان تأثیر گذاشته و در جهت توجیه آن برآمدند.

فاطمه ۶۵;192614 نوشت:
اگر مسیحیان هم اعتقاد به فرزند مجازی داشته باشند(که بعید میدانم)
فاطمه ۶۵;192614 نوشت:

دوست عزیز می دانی فرزند حقیقی یعنی چه ؟؟؟؟؟؟؟ یعنی اینکه نعوذبالله خداوند با مریم.....
وقتی مسیحیان مریم را زن خداوند نمی دانند کدام بچه حقیقی می خواهد تشکیل شود؟؟؟؟ ما حتی اگه خودمان را هم بکشیم عیسی فرزند حقیقی نمی شود(مگه نزدیکی صورت گرفته؟). تازه اصلا بحث سر مسیحیان نیست
علمای ما کلمه فرزند را از سمت و سیاق آیه تبدیل به فرزند حقیقی می کنند در وحله بعدی اگر بگوییم بابا مشرکان فرزند حقیقی با دلایل و شواهد مهم دیگری هم می توانند در نظر بگیرند مگه رابطه پدر فرزندی فقط معنای نظام انسانی حیوانی می دهد حتما می گویند منظور خداوند فقط مخصوص گروه بدون دلایل دیگر است
که البته این را باید ثابت کنند

جالب اینجاست که شما در هیچ جای تاریخ نمی خوانید که مسیحیان آمده باشند و اعتراض کرده باشند که چرا قرآن به ما این گونه اشکال می کند در حالی که ما اصلا چنین اعتقادی نداریم تا قرآن بخواهد آن را رد کند!

آن هم در حالی که مسیحیان در جامعه اسلامی حضور داشتند و از مطالب قرآن با خبر بودند و .مناظرات زیادی نیز با مسلمانان داشته اند!

علاوه بر اینکه بعضی فکر می کند باطل همیشه باید یک جور باشد و نمیتواند قیافه های مختلف به خود بگیرد! قرآن می گوید یهودیان عزیر را پسر خدا می دانند! این مطلبی بوده که یهودیان صدر اسلام به آن اعتراض نمی کردند. اما الان یهودی ای پیدا نمی کنید که به پسر بودن عزیر معتقد باشد.

کلام راست نسبت به یک واقعیت است که همیشه شکل ثابتی دارد. اما دروغ و انحراف و تحریف هر روز می تواند به شکل جدیدی ظاهر شود.

ضمن اینکه توجیه پسر مجازی بودن و ... برای علمای مسیحی است و الا توده های مردم ذهنشان درگیر شبهات علیه اعتقادشان نشده تا بخواهند با توجیه معنای پسر این گونه اشکالات را رفع کنند. بلکه واقعا به پسر حقیقی بودن معتقد بوده اند!

علی1390;193778 نوشت:
جالب اینجاست که شما در هیچ جای تاریخ نمی خوانید که مسیحیان آمده باشند و اعتراض کرده باشند که چرا قرآن به ما این گونه اشکال می کند در حالی که ما اصلا چنین اعتقادی نداریم تا قرآن بخواهد آن را رد کند!

نیامدن دلیل بر اعتراض نداشتن نیست آنها اساسا" کل قرآن را قبول ندارند

علی1390;193778 نوشت:
ضمن اینکه توجیه پسر مجازی بودن و ... برای علمای مسیحی است و الا توده های مردم ذهنشان درگیر شبهات علیه اعتقادشان نشده تا بخواهند با توجیه معنای پسر این گونه اشکالات را رفع کنند. بلکه واقعا به پسر حقیقی بودن معتقد بوده اند!

دوست عزیز فرزند حقیقی برای خدا قائل شدن در این صورت صحیح است که بین مریم و خدا... آیا مسیحیان همچین اعتقادی دارند اگر نه پس منظور همان فرزند مجازی است
در ضمن من کاری به مسیحیت ندارم . فرزند حقیقی برای خدا تراشیدن مشکل آیه است

اشکال آیه :
خداوند در این آیات گمان می کند که رابطه پدر- فرزندی همان معنای نظام انسانی -حیوانی را می دهد و با خودش

فکر می کند که مشرکان هم همین نظر را دارند. پس با خود فکر می کند اگر یاد مشرکان بیندازد که همسر

ندارد آنها فوری دست از اعتقادشان می کشند.

می دانیم که انسانها به دلایل و شواهد گوناگون نه صرف نزدیکی, برای خداوند فرزند قائل می شوند. اگر هم کسی

برای خداوند همسر متصور شده لزومی نداره که دلیل دیگری برای فرزند تراشیدن نداشته باشه

نقل قول:
اشکال آیه :
خداوند در این آیات گمان می کند که رابطه پدر- فرزندی همان معنای نظام انسانی -حیوانی را می دهد و با خودش

فکر می کند که مشرکان هم همین نظر را دارند. پس با خود فکر می کند اگر یاد مشرکان بیندازد که همسر

ندارد آنها فوری دست از اعتقادشان می کشند.

می دانیم که انسانها به دلایل و شواهد گوناگون نه صرف نزدیکی, برای خداوند فرزند قائل می شوند. اگر هم کسی

برای خداوند همسر متصور شده لزومی نداره که دلیل دیگری برای فرزند تراشیدن نداشته باشه

سلام ... خوب و سلامت باشید ...

لطفا مودب باشید ( انسانی - حیوانی ) یعنی چی !!! در ضمن از کجا میدونید مشرکان بر خدای جسمانی اعتقاد ندارند ( اینگار تورات و نخوندی ) !!! و شایدم اونا با خودشون گفتن خدای جسمانی که میتونه کشتی بگیره لابد میتونه بچه دار هم بشه ( اینگار تورات و نخوندی ) !!! تو قرن 21 ام گاو پرست داریم !!! اینی که شما الان به این حرف میخندی و این حرف رو میزنی بخاطر اسلام هست و گرنه ...

سوره بقره آیه 26: بی تردید خداوند شرم ندارد از اینکه مثلی برند هر مثلی که باشد . پشه و فراتر از آن یا فروتر از آن اما کسانیکه ایمان آورده اند میدانند که آن حق از جانب پروردگارشان است و اما کسانیکه کفر ورزیدهاند گویند خداوند از این مثل چه اراده کرده است !!! بسیاری را بدان گمراه میکند و بسیاری را بدان هدایت میکند و جز فاسقان را بدان گمراه نمیسازد ...

چه کسانی را هدایت میکند !!! آنانکه اعتقاد به خدای جسمانی دارند ... ( میتونی ثابت کنی تو تاریخ کسی به خدای جسمانی اعتقاد نداشته این گوی و این میدان )

چه کسانی را گمراه میکند و یه عمر علافشون میکند : فاسقان را ......

بسم الله الرحمان الرحیم

با سلام
lili2020;192507 نوشت:
جناب طارق اونهایی هم که برای خداوند فرزند حقیقی می تراشند همه در یک زمره قرار ندارند که خداوند همسر نداشتنش را بخواد به همه اونها یادآوری کنه تا از اعتقادشون دست بکشند توجه کنید که شاید کسی که برای خداوند فرزند حقیقی می تراشه شواهد و قرائن دیگری هم داشته باشه ببینید من میگم احتمال داره آیه مربوط به فرزند حقیقی با دلایله دیگری هم باشه خوب حالا اگه شما می گی محاله شما باید محال بودن رو ثابت کنید سوال دیگه آیا کسانی که به نحوه دیگری برای خداوند فرزند می تراشند در زمره مشرکان نیستند ؟؟؟؟ چرا باید خداوند فقط برای آنهایی که فرزند حقیقی می تراشند دلیل بیاره از این چیزی که شما می گی برداشت می شه که اگه مشرکان فرزند را مجازی و باهر دلیل خاصه دیگری در نظر بگیرند خداوند مشکلی با آنها ندارد.

با توجه به اینکه بحث در مورد آیه 101 سوره انعام است. جهت احتمالات متصور در این آیه باید به قرائن متصله و منفصله توجه شود. در غیر اینصورت بحث در مقام ثبوت خواهد بود که اختصاص یه این آیه نخواهد داشت.
در آیه 100 همین سوره خدای متعال می فرماید:«وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَ بَناتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يَصِفُون» یعنی آنان براى خدا شريكهايى از جن قرار دادند در حالى كه خداوند همه آنها را آفريده است، و براى خدا پسران و دخترانى به دروغ و از روى جهل ساختند، منزه است خدا، و برتر است از آنچه توصيف مى ‏كنند.1
در مورد اینکه مراد از پسران و دختران چه می باشد دو احتمال ذکر شده است:
1- پسران و دختران از جنس ملائکه هستند.
ممكن است مراد از "جن" شيطان باشد، چون بعضى مانند مجوسيان كه قائل به اهريمن و يزدان بودند و همچنين مانند يزيديها كه قائل به الوهيت ابليس (ملك طاووس- شاه پريان) بودند شياطين را شريك خدا مى ‏دانستند و نیز ممکن است مراد همين جن معروف باشد، و همانطورى كه نسبت مى ‏دهند بعضى از مشركين قريش معتقد بودند كه خداى تعالى دخترى از جن گرفته و از آن دختر ملائكه بوجود آمده است. که اين احتمال با سياق جمله" وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَ بَناتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ" سازگارتر است، و بنا بر اين احتمال،" بنين- پسران" و" بنات- دختران" از جنس ملائكه خواهند بود كه مشركين آنها را به عنوان شركايى به خدا نسبت داده و بر او افترا بستند.
2- مراد از" بنين" و" بنات" اعم از ملائكه باشند.
بعيد نيست كه مقصود از بنین و بنات همان اعتقادى باشد كه در ساير ملل غير اسلامى يافت مى ‏شود، مانند اعتقاد برهماييها و بودائيها كه اعتقادى نظير اعتقاد مسيحيها داشتند و نيز مانند اعتقادى كه ساير بت‏ پرستان قديم داشته و خدايان ساختگى خود را پسران و دختران خدا مى ‏دانستند.2
با توجه به اینکه آیه در مورد کافران قریش است و بنابر آنچه در تفاسير و تواريخ آمده است طايفه قريش معتقد بودند فرشتگان، فرزندانى هستند كه از ازدواج خداوند با جن به وجود آمده ‏اند،احتمال اول تایید می شود که البته این اعتقاد باطل منحصر به کفار قریش نبوده است بلکه برخی از مسیحیان و یهودیان و ... نیز بر این باور بوده اند.
بنابراین نسبت دادن احتمالهای دیگر به این آیه بدون قرینه صحیح نمی باشد.
قابل ذکر است که اگر این آیه اعتقاد به همسر داشتن و فرزند داشتن خدا را رد می کند معنایش این نیست که سایر اعتقادات مشرکان را صحیح می داند.
1. تفسیر نمونه، ج5، ص375
2.ترجمه تفسیر المیزان، ج7، ص 401
موفق باشید:Gol:
موضوع قفل شده است