مراسم و مواسم آل بویه

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مراسم و مواسم آل بویه

مراسم و مواسم آل بویه و تاثیر آنها بر فرهنگ اسلامی - ملی ما را چگونه می توان ارزیابی کرد؟

[=Times New Roman]مراسم و آيين‌ها
نوحه‌گري و عزاداري، جشن و سرور

[=Times New Roman]غالب‌ترين شكل مناقب‌خواني، مرثيه‌سرايي در ايام محرم و جشن و سرور در عيد غدير بود. كامل شيبي معتقد است دسته‌هاي عزاداري نخستين بار در سال 352 ه به وجود آمدند.1 معزّالدوله در عاشوراي اين سال عزاي عمومي اعلام كرد، مغازه‌ها بسته شد و خريد و فروش ممنوع گرديد، قصّابان چهارپايي ذبح نكردند، آشپزها غذا نپختند و سقّاها از كار بازداشته شدند. از مردم خواسته شد كه با پوشيدن جامه سياه، اندوه خود را در شهادت سالار شهيدان نشان دهند. زنان با حالتي پريشان و چهره‌اي سياه كرده از خانه‌هايشان خارج شدند و بر سر و صورت مي‌كوفتند و جامعه بر تن مي‌دريدند و در عزاي امام حسين(علیه السلام) مي‌گريستند.2 مجالس نوحه‌خواني و ماتم برگزار گرديد. شيعيان به صورت دسته جمعي به سر و روي خويش كاه و خاكستر مي‌پاشيدند و به سر و سينه مي‌زدند و در حالي كه اشعاري در عزاي امام حسين(علیه السلام) مي‌خواندند در خيابان‌ها مي‌گشتند.3
شيعيان در اين روزها با آويختن پلاس (پارچه‌هاي كهنه و سياه) اعلام عزا مي‌كردند. در عاشورا مردم و حتي برخي علماي حنفي، چون خواجه علي غزنوي، آشكارا معاويه و سفيانيان را لعن مي‌كردند. علما دستار از سر باز كردند و نوحه مي‌خواندند و خاك بر سر مي‌افشاندند؛ چنان كه امام نجم الدين بلعماني حنفي چنين مي‌كرده است.4
عزاداري در غير از ماه محرم نيز صورت مي‌گرفت. مردم در مساجد و منازل اجتماع مي‌كردند و شخصي به نوحه‌گري مي‌پرداخت. آورده‌اند كه احمد المزوق نوحه‌گر در مسجد بغداد مرثيه‌سرايي مي‌كرد. روزي مردي وارد مجلس او شد و سراغش را گرفت. چون او را كه در بالاي جمعيت نشسته بود به وي نشان دادند، بدو گفت: ديشب در عالم رويا حضرت فاطمه زهرا(س) به من فرمود تا به تو بگويم در رثاي فرزندم شعر ناشي صغير را نوحه كن كه گفته است:
بني احمد قلبي لكم يتقطّع
بمثل مصابي فيكم ليس يُسمع
فما بقعة في الأرض شرقا و مغرباً و ليس لكن فيها قتيل و متصرّع ظلمتم و قتلتم و قُسّم فيئكم مغرباً
و ضاقت بكم أرض فلم يحم موضع
جسوم علي البوغاء ترمي و أرؤس
علي أرؤس اللدن الذوابل تُرفع5

ناشي كه در آن مجلس حضور داشت، سيلي محكمي بر صورت خود نواخت و به دنبال او احمد مزوق و ديگران همه لطمه بر صورت نواختند و گريه را سر دادند. پس حاضران با اين قصيده نوحه‌سرايي كردند تا ظهر شد و مجلس از هم پاشيد 6قضيه مفصل ديگري شبيه اين جريان را تنوخي درباره ابن اصدق نوحه‌گر آورده است.7
برپا داشتن مراسم جشن غدير نيز از سال 352 ه . مرسوم شد و در سال‌هاي بعد ادامه يافت.8 گرديزي كه در قرن پنجم مي‌زيست اين روز را جزو روزهاي بزرگ اسلامي و اعياد شيعيان شمرده است.9 در اين زمان در شب‌هاي عيد غدير شهرها و محلات آنچنان به زيبايي آذين بسته مي‌شد و اماكن چهره عوض مي‌كرد و سرور و شادي آنسان مردم را فرا مي‌گرفت كه زيبايي و ايام خوش در مغازلات شاعرانه به آن تشبيه شده است. تميم بن معزّ (م 374 ه .) در قصيده‌اي چنين سروده است:
تروح علينا بأحدقها
حسان حكتهنّ من نشرهّنه10
............................... .......................................
............................... .......................................
به گردش مي‌آورند پياله‌هاي شراب را براي ما زيبا روياني كه بوي خوش آنان مانند پياله‌هاست.
زيبا هستند مانند زيبايي شب‌هاي غدير و هنگام آمدن، زيبايي و خوشي ايام غدير را با خود مي‌آورند.
برپا داشتن جشن در عيد غدير در اشعار منقبت سرايان نيز بازتاب يافته است. ابونجيب جزري (م 401 ه) گفته است:
عَيّدَ في يومِ الغديرِ المسلمُ
و أنكرَ العيدَ عليه المجرمُ11

ابن حماد عبدي بصري (م قرن چهارم هجري) نيز براي سرور و جشن در روز غدير چنين به وجد مي‌آيد:
يا عيدَ يومِ الغديرِ
عُد بالهنا و السرور12

معزّالدوله در سال 352 ه به مردم فرمان داد كه در اين روز شهر را آذين بندي كنند و به جشن و شادماني بپردازند. مغازه‌ها تا صبح باز بودند. شهر با پارچه‌هاي نفيس و رنگ‌هاي شاد آزين‌بندي شد و چادرها برافراشته گشت. مردم با زينت بيرون آمدند و طبل و شيپور به نشانه شادي نواخته شد. شبانگاه در مجلس شرطه (پليس) جشن آتش افروزي برپا گشت و مردم به آتش بازي و سرور پرداختند. صبحگاهان به زيارت مشاهد ائمه رفتند و در آنجا نماز عيد به جا آوردند.13 به سال 389 ه . بعد از زيارت، شتري قرباني كردند.14 برخي روشن كردن آتش را بيانگر نفوذ آداب و رسوم كهن ايراني در مراسم و مواسم شيعه اماميه در عهد آل بويه دانسته‌اند. 15
در اين دوره، گسترش برگزاري اين مراسم موجب برانگيخته شدن حساسيت و مقابله اهل سنّت گرديد كه وقوع درگيري‌هاي متعددي را در طي سال‌ها باعث شد. هر چه حكومت آل بويه به پايان عمر خود نزديك مي‌شد و ضعف و فتور در آن راه مي‌يافت، به تبع نزاع ميان شيعه و سني نيز افزون‌تر مي‌شد. سلاطين آل بويه نيز مي‌كوشيدند براي جلوگيري از اين درگيريها، از برگزاري اين مراسم جلوگيري كنند؛ اما پافشاري شيعيان براي برگزاري ادامه يافت.


[=Times New Roman]2. نمايش‌هاي مذهبي

[=Times New Roman]با رواج هر چه بيشتر مراسم و گسترش آن در شهرهاي ديگر، شيعيان به تدريج شكل‌هاي جديد و ابزار متنوعي براي پرورش دادن و افزايش تأثير عزا و جشن به كار مي‌گرفتند. در دسته‌هاي عزاداري از آلت موسيقيايي چون طبل و در جشن‌هاي غدير از طبل و شيپور استفاده شد. نيز برپا كردن خيمه كه به احتمال زياد براي شبيه‌سازي دشت كربلا و خيمه‌هاي سپاه امام حسين(علیه السلام) در روز عاشورا بود، از جمله اين موارد بود. ابن كثير در اين باره مي‌گويد:
رافضيان در دولت بويهي در سال 400 و قبل و بعد آن در عزاداري حسين اسراف و زياده روي مي‌كردند. در بغداد و ساير شهرها در روز عاشورا در بازارها و خيابان‌ها طبل مي‌زدند و در كوچه‌ها و خيابان‌ها كاه و خاكستر مي‌پاشيدند و بر سكوها كرباس مي‌آويختند و مي‌گريستند و بسياري از آنها به چهت همدردي با حسين آب نمي‌نوشيدند. زنان صورت‌هايشان را باز مي‌كردند و مي‌گريستند و به صورت و سينه خود مي‌زدند و پابرهنه در بازار مي‌رفتند.16
ذهبي نيز گفته است: «در عاشورا شيعيان در خيابان‌ها خيمه‌ها مي‌افراشتند و بر آنها پلاس‌هاي پاره آويزان مي‌كردند».17 استفاده از اين خيمه‌ها كه قاعدتاً به همراه نمادهاي ديگري نيز بود، آغازين گام‌هاي هنر شبيه خواني و تعزيه گرداني است. جالب‌تر از همه، گزارش ابن‌جوزي از به كار بردن موكبي است كه از آن به نام منجنيق ياد شده است. طبق اين نقل شيعيان محله كرخ، منجنيق‌هايي را هنگام رفتن به زيارت كربلا در نيمه شعبان با خود حركت مي‌دادند. همچنين در سال 449 ه . هنگام حمله به خانه ابوجعفر شيخ طوسي سه عدد از اين منجيق‌ها كه سفيد رنگ بودند سوزانده شد.18 به احتمال قوي اين منجنيق‌ها تختي‌هايي محمل مانند بوده‌اند كه آنها را با تشريفات خاصي حركت مي‌داده‌اند.19 شايد اين محمل‌ها همان كجاوه يا سريرهايي باشند كه در بعضي از شهرها در مناسبت‌هاي مذهبي به كار مي‌رود و درون آنها افرادي مي‌نشينند و نقش شبيه شخصيت‌هاي بزرگ را ايفا مي‌كنند؛ همانند مراسم ديرينه سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها در قم. همان طور از سخن عبدالجيل «خوانندگان را بر مربّعات اسواق مُمَكَّن كردند».20 بر مي‌آيد آنان بر سكوهايي كه مخصوص اين كار بوده است قرار مي‌گرفتند تا مردم به راحتي بتوانند آنان را ببينند و خود بر جمعيت احاطه داشته باشند.

[=Times New Roman]1. کامل شیبی ،تشیع و تصوف ،ترجمه قراگزلو ،ص 43 ،به نقل از : علی اصغر فقیهی ،آل بویه و اوضاع زمان ایشان ، تهران : صبا ، 1357 ،ص 467.
[=Times New Roman]2. ابن كثير دمشقي، البداية و النهايه (بيروت: دارالفكر، 1407 ق) ج 11، ص 259.
3. همان، ج 8، ص 202.
4. عبدالجليل رازي قزويني، پيشين، 401 و 403.
5. اي زادگان احمد، قلبم در ماتم شما از هم گسيخت، كس نشنيد مثل آنچه در اين ماتم بر دل من رسيد.
هيچ بقعه و دياري در شرق و غرب عالم نيست جز اينكه در آنجا شهيد و مقتولي به خاك كرده­ايد.
مورد ستم و قتل واقع شديد، حقوق شما را بين خود قسمت كردند تا آنجا كه جهان بر شما تنگ شد و در هيچ جا امان نيافتيد.
چه تن­ها كه بر روي خاك افكندند و سرها كه بر نيزه­ها بالا رفت.
6. شهاب الدين ابوعبدالله ياقوت حموي، معجم الأدباء (بيروت: دارالغرب الاسلامي، 1414 ق) ج 4، ص 1789.
7. قاضي ابوعلي تنوخي، پيشين، ج 2، ص 232.
8. عزالدين ابوالحسن بن الاثير، پيشين، ج 7، ص 316.
9. ابوسعيد ابن محمود گرديزي، زين الاخبار، تحقيق عبدالحي حبيبي، چاپ اول (تهران: دنياي كتاب، 1363) ص 466.
10. به گردش مي­آورند پياله­هاي شراب را براي ما زيبا روياني كه بوي خوش آنان مانند پياله­هاست.
11. سيد محسن امين، پيشين، ج 7، ص 333؛ آنكه در برابر حق تسليم است. روز غدير را عيد قرار مي­دهد؛ اما مجرم تبهكار انكارش كند.
12. عبدالحسين اميني، الغدير الطبعة الاولي (قم: مركز الغدير للدراسات الاسلاميه، 1416 ق) ج 4، ص 203 و 217؛ اي روز غدير اي روز سعيد! هر ساله در آي، با عيش و سرور.
13. أبو الفداء ابن كثير دمشقي، پيشين، ج 11، ص 243.
14. أبوالفرج بن جوزي، پيشين، ج 15، ص 14.
15. حسين پوراحمدي، آل بويه و نقش آنان در برپايي مراسم و مواسم شيعه اماميه در عراق (فصلنامه شيعه­شناسي، ش 3 و 4، پاييز و زمستان 1382، ص 113).
16. أبو الفداء ابن كثير دمشقي، پيشين، ج 8، ص 202.
17. شمس‌الدين ذهبي، پيشين، ج 26، ص 11.
18. أبو الفرج بن جوزي، پيشين، ج 15، ص 241، و ج 16، ص 16.
19. طبري در حوادث سال 223 ه . مي‌گويد: وقتي معتصم، مقابل عموريه فرود آمد و وسعت خندق و بلندي ديوار آن را بديد، چنان ديد كه منجنيق‌هاي بزرگ بيارد به مقدار بلندي ديوار، كه هر منجنيق‌ گنجايش چهار مرد داشته باشد. از اين سخن معلوم مي‌شود كه اين گونه منجنيق‌ها براي حمل افراد به كار برده مي‌شد.
20. عبدالجليل رازي قزويني، پيشين، ص 34.

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]


[=Times New Roman]
(به نقل از مقاله دکتر ایزدی و زیرکی
موضوع قفل شده است