مبارزات امام حسین(ع)با معاویه
تبهای اولیه
مبارزات امام حسین(ع)با معاویه
هر کدام امامان ما، تابع سیاست عصر امام خود بودند،
مثلاً در عصر امام حسن(ع)، امام حسين(ع از سياست امام حسن(ع) پيروي ميکرد،
مثلاً در عصر امام حسن(ع)، امام حسين(ع از سياست امام حسن(ع) پيروي ميکرد،
از اين رو است تا زماني که امام حسن(ع) به شهادت نرسيده بود،
امام حسين(ع) عليه معاويه قيام نکردزیرا در این عصر رهبری جامعه را امام حسن (ع)بر عهده داشت امام حسین (ع) از او اطاعتمی نمود
در عصر امام علي(ع) نيز امام حسين و حسين (ع) تابع آن حضرت بودند،
لذا خود امام حسین(ع) در زمان امام علي(ع) عليه خلفاي سهگانه مبارزه سياسي نکرد و از اين جهت با آنان مشکل نداشت .
اين در حالي است که امام در دوران امامت خود يعني بعد از شهادت امام حسن(ع) ،عليه معاويه مبارزه و با وي مشکل جدی داشت.
مبارزات امام در قالب مبارزات فرهنگي و سياسي ظهور نمود.
حضرت در منا در حضور صد ها نفرعليه معاويه سخنراني نمود و فرمود:
حضرت در منا در حضور صد ها نفرعليه معاويه سخنراني نمود و فرمود:
اين تجاوزگر(معاويه)برما و شيعيان ما سختيها و ناملايماتىروا داشته است كه خود دانسته و ديدهايد يا به شما رسيده است.
سپس حضرت فرمود: «شما را به خدا سوگند مىدهم آيا مىدانيد كهپيامبر(ص) على(ع)را در غدير خم به امامت منصوب كرد و مردم رابهولايت او فرا خواند و دستور داد كه اين پيام را حاضران بهغايبان برسانند؟»
همگى گفتند: «بلى ما شنيديم.» (1) بدين ترتيب، امام(ع)در آن اجتماع بر حقيقت امامت تاكيدورزيد
همین طور حضرت به معاويه اعتراض نمود که چرا يزيد را به عنوان ولايت عهدي خود منصوب کرده است
:"اى معاويه!. آنچهدرباره يزيد از سياستمدارى و كمالش گفتى، مىخواهى مردم را بااين سخنان به اشتباه اندازى.
گمان مىكنى انسانى ناشناس و دوراز چشم مردم را تعريف مىكنى و از آنچه فقط خودت به آن دستيافتهاى، خبر مىدهى...
وهمين كارهايى كه يزيد كرده، بگير؛ همين كه سگان را به حال پارس و گلاويزى مىخواند
و كبوترانبازىرا به سوى همقطارانش و نيز كنيزكان آوازه خوان و انواع بيهودهگرى و هوس بازىهايش كافى است كه تو را در وصف خويش يارى كردهباشد.
سپس فرمود: قصدى را كه براى ولايتعهدى يزيد دارى فروگذار ورهاكن، چه نيازى دارى كه افزون برهمه كارهاى بدى كه كردهاى بااين گناه نيز خدا را ملاقات كنى. (2)
همچنين امام حسين(ع) در نامهاي مفصل به معاويه به جنايات و ظلمهاي وي اشاره نمود
و ضمن برشمردن ظلمهاي وی، او را سرزنش کرد که ياران با وفاي امام علي(ع) مانند حجر را به شهادت رسانده است
:"مگرتو نبودى كه حجر و ياران عابد و خاشع حق را كشتى ؟.
مگر تو قاتل عمرو ابن الحمق نيستى،همان كه از زيادى عبادت صورت و پيشانىاش پينه بسته بود؟.. ؟
...مگر تو آن خضرمى را نكشتى ...به من گفتهاى كه اين امت را به فتنه مينداز.
من فتنهاىسهمگينتر از حكومتتبرامت نمىيابم؛ و نيز گفتهاى: به مصلحتخويش و دين و امت محمد(ص)بينديش.
به خدا قسم، كارى بهتر ازجهاد عليه تو نمىشناسم.
بنابراين، هرگاه به انجام آن اقدام كنم، مايه تقرب بهپروردگار من است و در صورتى كه به انجامش نپردازم،
از خدا براىحفظ دينم آمرزش مىطلبم و از او توفيق انجام آنچه او دوستمىدارد و مىپسندد، خواستارم. (3)
پی نوشت:
1- الغدير، ج 10، ص 161 و 162.
2- الغدير، ج 10، ص 161 و 162
3- الغدير، ج 10، ص 161 و 162
2- الغدير، ج 10، ص 161 و 162
3- الغدير، ج 10، ص 161 و 162