لطف زیاد خداوند به بنده ای که خود را شایسته آن همه لطف نمی داند بخاطر چیست؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
لطف زیاد خداوند به بنده ای که خود را شایسته آن همه لطف نمی داند بخاطر چیست؟

سلام خدمت همه کاربران عزیز.
یک سوالی هست که خیلی وقته فکرم رو مشغول کرده و به جوابش نتونستم دست پیدا کنم
خواهش میکنم اگر کسی از دوستان میتونه کمکم کنه.
(( من تو زندگیم خیلی آدم خوب و عابدی نیستم (البته آدم بدی هم نیستم) ولی با این حال خداوند همیشه تو زندگیم لطف خاصی بهم داشته و داره و من تو این مساله موندم که آیا این واقعا لطف خداست؟یا همانطور که خدا خودش تو قران نسبت به گناهکار ها گفته که هر چی بخوان تو این دنیا بهشون میدم تا در غفلت خود غرق شوند،به عبارتی خداوند بعضی ها را به حال خودشون رها کرده؟بنظر شما کاربران عزیز بنده باید به کدوم طرف قضیه امیدوار باشم؟
قسمت خوبش که لطف خ
داست؟یا قسمت بدش که رها کردن بنده از سوی خداست؟:Ghamgin:

karshenas;187542 نوشت:
سلام خدمت همه کاربران عزیز.
یک سوالی هست که خیلی وقته فکرم رو مشغول کرده و به جوابش نتونستم دست پیدا کنم
خواهش میکنم اگر کسی از دوستان میتونه کمکم کنه.
(( من تو زندگیم خیلی آدم خوب و عابدی نیستم (البته آدم بدی هم نیستم) ولی با این حال خداوند همیشه تو زندگیم لطف خاصی بهم داشته و داره و من تو این مساله موندم که آیا این واقعا لطف خداست؟یا همانطور که خدا خودش تو قران نسبت به گناهکار ها گفته که هر چی بخوان تو این دنیا بهشون میدم تا در غفلت خود غرق شوند،به عبارتی خداوند بعضی ها را به حال خودشون رها کرده؟بنظر شما کاربران عزیز بنده باید به کدوم طرف قضیه امیدوار باشم؟
قسمت خوبش که لطف خ
داست؟یا قسمت بدش که رها کردن بنده از سوی خداست؟:ghamgin:


بهترین قاضی برای عمل ما وجدان بیدار ماست.وقتی به درون خود مراجعه کنیم در خواهیم یافت آنچه از خدا به ما رسیده لطف خداست یا مجازات عملمان.با توجه به این که خداوند بندگان را در بوته ی آزمایش قرار می دهد واین آزمایشات الهی گاهی به شکل نعمتی ظاهری تجلی می کند وگاه به شکل مصیبت ودرد وترس و... .این ما وعمل ماست که تعیین کننده ی این مطلب است که آیا آنچه رسیده نعمت است یا مجازات.

گاهی خداوند نعمتی را به کسی می بخشد وحال آنکه او لایق آن نعمت نبوده است اما به دلیل غقلت ،خداوند او را به حال خود واگذاشته است .اما گاه برای شخص دیگر همین نعمت ظاهری لطفیست ازجانب خدا به خاطر بندگیش.در رابطه با بلاها ومصیبتها نیز همین اصل وجود دارد گاهی بلا وناراحتی به شخصی یا گروهی می رسد چرا که خود باعث آن شده اند وگاهی به افرادی متعبد بلا ومصیبتی می رسد در حالی که پاسخ اعمالشان نبوده ،بلکه امتحان الهی بوده است.

بنابراین هرچقدر که ما بندگیمان بهتر وبیشتر باشد آنچه از خدا به ما می رسد اعم از بلا ومصیبت یا نعمت ورحمت همه نشان دهنده ی این است که در معرض آزما یش الهی قرار گرفته ایم ولطف خداست .

وهرچه از خداوند دورتر باشیم واز یاد او غافل تر ،نعمت ورحمت خدا بر ما مجازاتیست به دلیل غفلتمان ویا بلا ومصیبت نتیجه ی غفلتمان.


انسانها به وسيله دنيا آزمايش مى ‏شوندچرا كه دنيا مملوّ از نعمت‏ها و مشكلات و مصايب است؛ نعمت‏ها به گونه ‏اى وسيله آزمايش است و مصايب به گونه ديگر . انسان در تمام عمر خود، هر شب و روز با نوعى از اين آزمون‏ها روبه ‏روست و اين يك قانون الهیست.

خداوند در قرآن مجيد مى‏ فرمايد:
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لَايُفْتَنُونَ وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ؛

آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند ايمان آورديم به حال خود رها مى ‏شوند و آزمايش نخواهند شد. ما كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم؛ بايد علم خداوند درباره آنان كه راست مى ‏گويند و آنان كه دروغ مى ‏گويند تحقّق يابد (و اين دو گروه از هم جدا شوند).

سلام دوست عزیز.اول اینکه وقتی میگی عابد خوبی نیستم,و همیشه مشغله ی فکری داری و وجدانت ناراحته چرا عابد خوبی نمیشی؟ببینید اگه گناه هامون زیادن و مارو تنبل کردن بدونید زنجیریست از طرف شیطان بر گردنتان که شما را نمیگذارد برای عبادت خدا بروید.اول سعی کن بنده خوبی باشی و نماز را بخوانی.
اینکه خدا بهت لطف میکنه یا برای بیدار کردنته یا واقعا حرف خودته.
اما فاصله ی بین مسلمان یا کافر بودن فقط و فقط نماز است.
سعی کن به خدا توکل کنی وهمت داشته باشی.هدفی را برای خودت تعیین کن وبه سمتش برو.مثل من که هدف تعیین کردم ان هم این است که بتوانم یکی از یاران امام مهدی باشم.بخاطر این هدفم تا به حال بر سر چنبار گفته گو داشته ایم.نه در سایت,با فامیل و...

سلام خوب شايد كار خوبي كرديد خدا بخاطر ان كار خوبتون نعمت ها را عطا كرده خوشبحالتون من ظاهر اعمالم خوبه ولي ايمانم نسبت به قبل خيلي كمتر شده هيچ ربطي نداره كه اگه ظاهر عمل خوب بود خوب باشي من كه خودم راضي نيستم خدا چه جوري راضي باشه ؟؟؟بيشتر خدا بايد ادم بخواد ما كاره اي نيستيم اگه خدا بخواد با همون الطاف ناخوداگاه جذب ميشيد البته منكر اختيار نيستما چيزي كه ميگم بحثش مفصله

[="Indigo"]سلام به همه دوستان :Gol:[/]

نقل قول:
من تو زندگیم خیلی آدم خوب و عابدی نیستم (البته آدم بدی هم نیستم) ولی با این حال خداوند همیشه تو زندگیم لطف خاصی بهم داشته و داره و من تو این مساله موندم که آیا این واقعا لطف خداست؟یا همانطور که خدا خودش تو قران نسبت به گناهکار ها گفته که هر چی بخوان تو این دنیا بهشون میدم تا در غفلت خود غرق شوند،به عبارتی خداوند بعضی ها را به حال خودشون رها کرده؟

[="Purple"]هميشه تو ذهنت هر دو تا احتمالو مد نظر داشته باش :ok:

به نظر من [="Plum"]نميشه به نتيجه قطعي رسيد[/] كه واقعا علتش كدومه بهتره بيش از اينكه نگران و پيگير علت الطاف باشي از موقعيت هايي كه خدا در اختيارت ميزاره استفاده كني و با در نظر گرفتن اونچه كه رضايت خدا توشه و ترك كارهاي حرام سعي كني شكر نعمتهارو به جا بياري :ok:

من فكر ميكنم سنتي كه بهش اشاره كردي زمانيه كه فرد تو غفلت كامل به سر ميبره و ديگه از اين فكرا به ذهنش نميرسه و همونطور كه خودتون نوشتيد خدا به حال خودشون رهاشون ميكنه چنين فردي چنين دغدغه هايي نداره البته بهتره خوفم همزمان با اين اميدا باشه

هيمن افكار و نگراني ها هم لطف خداي مهربونه :Gol:
[/]

[="Indigo"]اگه هميشه هر دو احتمالو مد نظر داشته باشيد باعث ميشه نه به نعمتها مغرور بشيد و خيالتون از انتقام و مجازات خدا راحت باشه نه دچار نااميدي در فكر و عمل ميشيد :ok:[/]

[="Plum"]موفق باشيد [/]

karshenas;187542 نوشت:
سلام خدمت همه کاربران عزیز.
یک سوالی هست که خیلی وقته فکرم رو مشغول کرده و به جوابش نتونستم دست پیدا کنم
خواهش میکنم اگر کسی از دوستان میتونه کمکم کنه.
(( من تو زندگیم خیلی آدم خوب و عابدی نیستم (البته آدم بدی هم نیستم) ولی با این حال خداوند همیشه تو زندگیم لطف خاصی بهم داشته و داره و من تو این مساله موندم که آیا این واقعا لطف خداست؟یا همانطور که خدا خودش تو قران نسبت به گناهکار ها گفته که هر چی بخوان تو این دنیا بهشون میدم تا در غفلت خود غرق شوند،به عبارتی خداوند بعضی ها را به حال خودشون رها کرده؟بنظر شما کاربران عزیز بنده باید به کدوم طرف قضیه امیدوار باشم؟
قسمت خوبش که لطف خداست؟یا قسمت بدش که رها کردن بنده از سوی خداست؟:ghamgin:

سلام
چند نکته عرض کنم:
اولا: داد حق را قابلیت شرط نیست.
ثانیاً: خداوند، محسن است. محسن یعنی احسان کننده. احسان یعنی نیکی یکطرفه. همه الطاف خداوند، به خاطر محسن بودن اوست. ما هیچ شایستگی نداریم. برای هیچ چیز. (منظورم این است که شایستگی ذاتی نداریم. اگر کسی موفق به انجام کار خیری شد و با آن کار خیر، شایستگی جهت برخی الطاف حق تعالی پیدا کرد، در حقیقت، این خداوند بوده است که با دادن توفیق انجام آن کار خیر ابتدایی به او، شایستگی لازم را به او عنایت فرموده است. پس هیچ کسی ابتدائاً چیزی از خودش ندارد).
(البته اختیار انسان به جای خود محفوظ است - مفهوم « جبر » برداشت نشود).

ثالثاً: ما آن کاری را می کنیم که اهلش هستیم و ذات ما اقتضاء دارد. ما (بدون لحاظ لطف رب) اهل چیزی جز جهالت و ظلم نیستیم و ذات ما اقتضای چیز دیگری را ندارد (هر جا خوبی و خیری از کسی سر زده، بر اثر لطف رب بوده است). خوب، خداوند (یا به قول فرزند خردسالم: خدا جان) هم آن کاری را می کند که اهلش است و ذات او اقتضاء آن را دارد و آن هم لطف و محبت و جود و کرم و گذشت است.

من همیشه توی دلم به خداوند می گویم: من کاری را کردم و می کنم که اهلش هستم (بدی و خرابکاری). تو هم کاری را بکن که اهلش هستی (کرم و جود و لطف و ترمیم خرابکاریهای بندگان). من با تمام بدی ام به صحنه آمده ام، تو هم با تمام خوبی هایت به صحنه بیا. با این تفاوت که تو به بدی من نیازی نداری اما من به خوبی های تو نیاز دارم.

البته محبت خداوند همیشه به شکل مثبت نیست. گاهی محبت الهی در لباس درد و ناراحتی است. سالها قبل، مدتی بود که احساس دوری شدیدی از خداوند می کردم. حس می کردم ارتباطم با خداوند بسیار ضعیف و نازک به نازکی تار عنکبوت شده و اگر این تار هم پاره شود به دره ای بی انتها سقوط می کنم. در همین ایام، حادثه ای برایم رخ داد که منجر به قطع سه انگشت از دست راستم شد. وقتی این حادثه اتفاق افتاد، آن احساسی که داشتم عوض شد. حالا دیگر حس می کردم خداوند مرا بسیار دوست دارد آنچنان که گویی مرا در آغوش گرفته و محکم به سینه خود می فشارد. آخر، سیلی ایی که پدر به فرزند خودش می زند، جلوه ای از محبت پدرانه است. زیرا خیر او را می خواهد و خواهان هدایت اوست. اگر پدری فرزندش را دوست نداشته باشد، به او سیلی نمی زند بلکه او را به حال خودش رها می کند و می گوید: هر کاری میخواهی بکن به من مربوط نیست. من این حادثه را چون یک « خلعت » از طرف « سلطان » حس می کردم.

karshenas;187542 نوشت:
بنده باید به کدوم طرف قضیه امیدوار باشم؟
قسمت خوبش که لطف خداست؟یا قسمت بدش که رها کردن بنده از سوی خداست؟:ghamgin:

چون خداوند "سبقت رحمته غضبه" هست، لذا به قسمت لطفش بیشتر باید امیدوار بود. به نظر بنده اون قسمت قهرش مال کسانی است که از چارچوب دین بیرونند یا اهل گناهان بزرگند. البته با درنظر داشتن «و ما ابری نفسی ان النفس لاماره بالسوء الا مارحم ربی» (یوسف - 53)

karshenas;187542 نوشت:
سلام خدمت همه کاربران عزیز.
یک سوالی هست که خیلی وقته فکرم رو مشغول کرده و به جوابش نتونستم دست پیدا کنم
خواهش میکنم اگر کسی از دوستان میتونه کمکم کنه.
(( من تو زندگیم خیلی آدم خوب و عابدی نیستم (البته آدم بدی هم نیستم) ولی با این حال خداوند همیشه تو زندگیم لطف خاصی بهم داشته و داره و من تو این مساله موندم که آیا این واقعا لطف خداست؟یا همانطور که خدا خودش تو قران نسبت به گناهکار ها گفته که هر چی بخوان تو این دنیا بهشون میدم تا در غفلت خود غرق شوند،به عبارتی خداوند بعضی ها را به حال خودشون رها کرده؟بنظر شما کاربران عزیز بنده باید به کدوم طرف قضیه امیدوار باشم؟
قسمت خوبش که لطف خ
داست؟یا قسمت بدش که رها کردن بنده از سوی خداست؟:ghamgin:

سلام بزرگوار.

خداوند در قرآن می فرماید: فاذکرونی اذکرکم. من را یاد کنید تا شما را یاد کنم.
حالا خودت، خودت رو محاسبه کن. نماز می خونی؟ یاد خدا هستی؟ حلال و حرامش رو رعایت میکنی؟ به کسی ظلم نمی کنی ؟ اگر اینها را رعایت میکنی و حواست حداقل به واجباتت هست پس بدون خدا هم حواسش به تو هست و همه اینها لطف خداست . البته این آیه ای که اشاره کردی در رابطه با کسانی هست که کاملا خدا رو از زندگیشون حذف کردند و هر کاری که دلشون بخواد می کنند . شما در همه حال باید به لطف خدا امیدوار باشی و در عین حال از معصیت در پیشگاه خدا بترسی. پس قسمت خوبش رو داشته باش.

دو بال براى پرواز به سوى خدا!

خوف و رجا يعنى بيم از كيفر و اميد به لطف و رحمت خدا، قوى ‏ترين انگيزه حركت به سوى خداست.

در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مى ‏خوانيم: «أَعْلَى النَّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَاللَّهِ أَخْوَفُهُمْ مِنْهُ؛ برترين مردم از نظر مقام در پيشگاه خدا خائف‏ترين آن‏هاست».

بحارالانوارج74ص180

امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «لَا يَكُونَ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى‏ يَكُونُ خَائِفاً رَاجِياً، وَ لَا يَكُونُ خَائِفاً رَاجِياً حَتَّى‏ يَكُونَ عَامِلًا لِمَا يَخَافُ وَ يَرْجُو؛

مؤمن، مؤمن نخواهد بود تا داراى خوف و رجا باشد و خوف و رجا نخواهد داشت مگر اين‏كه با آن‏چه م ى‏ترسد يا اميد دارد هماهنگ عمل كند».

اصول کافی ج2 ص71

بهره‏ گيرى از اين دو در صورتى امكان دارد كه خوف و رجا كاذب نباشد و نشانه كاذب نبودنش، عمل هماهنگ با آن است.

امام صادق عليه السلام مى‏ فرمايد:
كان ابى يقول: إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ فِي قَلْبِهِ نُورَانِ، نُورُ خِيفَةٍ وَ نُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى‏ هذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى‏ هَذَا؛
پدرم مى‏ فرمود: هر بنده مؤمنى در قلبش دو نور است نور خوف و نور رجا، هر يك وزن شود اضافه بر ديگرى نخواهد بود.

اصول کافی ج2 ص67

karshenas;187542 نوشت:
سلام خدمت همه کاربران عزیز.
یک سوالی هست که خیلی وقته فکرم رو مشغول کرده و به جوابش نتونستم دست پیدا کنم
خواهش میکنم اگر کسی از دوستان میتونه کمکم کنه.
(( من تو زندگیم خیلی آدم خوب و عابدی نیستم (البته آدم بدی هم نیستم) ولی با این حال خداوند همیشه تو زندگیم لطف خاصی بهم داشته و داره و من تو این مساله موندم که آیا این واقعا لطف خداست؟یا همانطور که خدا خودش تو قران نسبت به گناهکار ها گفته که هر چی بخوان تو این دنیا بهشون میدم تا در غفلت خود غرق شوند،به عبارتی خداوند بعضی ها را به حال خودشون رها کرده؟بنظر شما کاربران عزیز بنده باید به کدوم طرف قضیه امیدوار باشم؟
قسمت خوبش که لطف خ
داست؟یا قسمت بدش که رها کردن بنده از سوی خداست؟:ghamgin:

جواب شما اصلا مشخص نیست.

بنام خداوند بخشنده و مهربان

سلام دوست عزیز !

بنظر من هم اگر شما از گروه دوم بودید الان مطلبتان اینجا نبود!

حتما" به قسمت خوبش فکر کنید! تا پوزه ی شیطان را با امداد های دیگر الهی به فضل خداوند به خاک بمالید.
به لطف پروردگار امیدوار باشید که یاس از جنود شیطان است !!

فکردرست درموردعشق پروردگار به انسان (که مطمئنم شما نور ان را در قلب خود احساس می کنید) برای جبران کم کاری های گذشته به شما نیرو خواهد داد! اگرهیچ عزمی برای بهتر شدن در خود ندیدید انوقت باید نگران بشوید!!

باید تصمیم بگیریم تکالیف خود را بشناسیم(باکمک علما دین شناس) ,واجبات(نماز و روزه و...)را انجام دهیم و از حرام پرهیز کنیم .

من به این حال توجه و پیگیری شما غبطه می خورم !

التماس دعا

karshenas;187542 نوشت:
سلام خدمت همه کاربران عزیز.
یک سوالی هست که خیلی وقته فکرم رو مشغول کرده و به جوابش نتونستم دست پیدا کنم
خواهش میکنم اگر کسی از دوستان میتونه کمکم کنه.
(( من تو زندگیم خیلی آدم خوب و عابدی نیستم (البته آدم بدی هم نیستم) ولی با این حال خداوند همیشه تو زندگیم لطف خاصی بهم داشته و داره و من تو این مساله موندم که آیا این واقعا لطف خداست؟یا همانطور که خدا خودش تو قران نسبت به گناهکار ها گفته که هر چی بخوان تو این دنیا بهشون میدم تا در غفلت خود غرق شوند،به عبارتی خداوند بعضی ها را به حال خودشون رها کرده؟بنظر شما کاربران عزیز بنده باید به کدوم طرف قضیه امیدوار باشم؟
قسمت خوبش که لطف خ
داست؟یا قسمت بدش که رها کردن بنده از سوی خداست؟:ghamgin:

یکی از صفات خدا جبار است

خدای عالم در آیات قرآن فرموده :

فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ﴿٧﴾وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴿٨﴾؛

پس هركس هم‏وزن ذره‏اى نيكى كند ، آن نيكى را ببيند . «7» و هركس هم‏وزن ذره‏اى بدى كند ، آن بدى را ببيند .«8» سوره الزلزلة

با توجه به این آیه به نظر شما می شود عملی انجام شود و از نظر خدای عالم پنهان بماند؟

نتیجه و بازتاب اعمال حتما به زندگی انسان باز خواهد گشت، خواه اعمال نیک، خواه اعمال پلید.
پس اگر وضعیت زندگی خود را نتیجه اعمال خود بدانیم قاعدمند و صحیح می باشد.
یک ضلع از پاسخ شما هم این بُعد است.


* شاید این احساس خوب از لطف خدا به شما بر اثر وضعیت خوب زندگی شما باشه و نتیجه اعمال نیک شما یا اجدادتون یا دعای دیگران.

اساس دنیا برای آزمایش بندگان است

این آیات قرآن را خوانده اید:

أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ﴿٢﴾وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ﴿٣﴾عنکبوت؛
آيا مردم گمان كرده‏ اند ، همين كه بگويند : ايمان آورديم ، رها مى‏ شوند و [به وسيله جان ، مال ، اولاد و حوادث] مورد آزمايش قرار نمى‏ گيرند ؟«2» در حالى كه يقيناً كسانى كه پيش از آنان بودند ، آزمايش كرده‏ ايم [پس اينان هم بى‏ ترديد آزمايش مى ‏شوند] ، و مسلماً خدا كسانى را كه [در ادعاى ايمان] راست گفته‏ اند مى‏ شناسد ، و قطعاً دروغگويان را نيز مى ‏شناسد.

إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ مَنْ يَكْفُلُهُ ۖ فَرَجَعْنَاكَ إِلَىٰ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَ لاتَحْزَنَ ۚ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَ فَتَنَّاكَ فُتُونًا ۚ فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَىٰ قَدَرٍ يَا مُوسَىٰ(40)طه؛
آن گاه خواهرت به سوى كاخ فرعون رفت ، و گفت : آيا شما را به كسى كه اين نوزاد را سرپرستى كند ، راهنمايى كنم ؟ پس تو را به مادرت برگردانديم تا خوشحال شود و غصه نخورد ، و كسى [از فرعونيان] را كُشتى و ما تو را از اندوه [و نگرانى بر ارتكاب قتل آن مشرك] نجات داديم ، و چنان كه بايد امتحانت نموديم ، پس ساليانى در ميان اهل مدين ماندى ، سپس اى موسى ! بر اساس تقدير الهى [براى انتخاب شدن به مقام پيامبرى اينجا] آمدى.

* یکی از ابعاد مهم جواب شما که این الطاف که طبق این آیات، آزمایش شما می تونه باشه.

پاداش خدای مهربان
شاید هم خوشی زندگی شما متاثر از عمل نیک و دعای شما یا عمل نیک یا دعای دیگران برای شما باشد.

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ۖ وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لا يُظْلَمُونَ﴿١٦٠﴾(سوره انعام)؛هر كس كار نيك بياورد ، پاداشش ده برابر آن است ، و آنان كه كار بد بياورند ، جز به مانند آن مجازات نشوند و مورد ستم قرار نمى ‏گيرند.

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ﴿٨٩﴾(سوره نمل)؛آنان كه كارهاى خير و نيك [به آخرت] بياورند ، پاداشى بهتر از آن دارند ، و آن روز از هراسى بزرگ ايمن‏اند.

وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ ۙ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴿٣٣﴾لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ۚ ذَٰلِكَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِينَ﴿٣٤﴾(سوره زمر)؛و آنكه گفتار صادقانه آورد و كسانى كه آن را باور كردند ، هم آنان‏اند كه پرهيزكارند .«33» براى آنان نزد پروردگارشان آنچه بخواهند فراهم است ؛ اين است پاداش نيكوكاران.

وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ﴿٣١﴾هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ﴿٣٢﴾مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ﴿٣٣﴾(سوره ق)؛ و بهشت را به پرهيزكاران نزديك مى ‏كنند بى‏آنكه فاصله‏اى از آنان داشته باشد .«31» [به آنان مى ‏گويند :] اين همان است كه شما را [در دنيا] به آن وعده مى ‏دادند [اين جايگاه رفيع] براى هر كسى است كه [در دنيا بسيار رجوع كننده به حق و به شدت متوجه او بود و در مقام حفظ] عهد ، پيمان الهى و حقوق خدا و مردم [قرار داشته است . «32» همان كسى كه در نهان از] خداى [رحمان مى‏ ترسيد و دلى بسيار رجوع كننده] به حق] و به شدّت متوجه او آورده است ؛«33»

اما نمی توان گفت که حتما کدام یک از این مواردیست که بنده خدمت شما عرض کردم
.
موضوع قفل شده است