جواز یا عدم جواز دشنام ناموسی به عمرو پیروانش

تب‌های اولیه

31 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جواز یا عدم جواز دشنام ناموسی به عمرو پیروانش

سلام.
اگر ممکن است نظر تمام مراجع را راجع به دادن دشنام های ناموسی به عمر و پیروانش بگویید.
هم در مراسم عمر کشون هم غیر از آن
با تشکر

ببخشید می دونم تعداد مراجع زیاده، اما این رو برای یه تحقیق لازم دارم

كسانی كه می گویند چرا لعن میفرستید:

در قرآن كریم بعضی افراد بیش از چهل بار بخاطر داشتن بعضی از صفات و حالات مورد لعن خدا ،رسول،ملائكه و مومنان قرار گرفته اند. علاوه بر اینها گروهی هستند كه در اخبار و احادیث پیامبر صلی الله و علیه و آله وسلم نیز لعن شده اند.

لعن و نفرین از دیدگاه قرآن كریم:
1- آنانكه خدا و پیامبرش را می آزارند خداوند بر آنها در دنیا و آخرت لعن می فرستد(سوره احزاب،آیه57)
2- ظالمین (سوره هودآیه18و19 وغافرآیه52) در سوره هود آیه 18 خداوند ظالمین را لعن می كند و در آیه 19 می فرماید كدام ظالمین (آن ستمكارانی كه راه خدا را بر روی بندگان بسته و سعی كنند كه راه حق را كج كرده و خلق را به راه باطل كشند و هم آنها به آخرت ایمان نیاورده و منكر قیامتند) حال ببینید كه چه كسانی راه حق را كج كرده و خلق را به راه باطل كشانده اند.3- كافرین ( سوره البقره آیه161-سوره الاحزاب آیه 64)4
4- مشركین و منافقین ( سوره الفتح آیه 161-سوره التوبه آیه 68)
5- دروغگویان ( سوره آل عمران آیه 61)
6- شیطان ( سوره الحجر آیه 35و78)
7- مفسدین فی الارض :پیمان شكنان و كسانی كه قطع رحم می كنند. (سوره الرعد آیه25)
8- یهود و اصحاب السب (سوره المائده آیه 87-سوره النساء آیه47)
9- كتمان كنندگان حقیقت ( سوره البقره آیه159)
10-آزار دهندگان به پیامبر (سوره الاحزاب آیه 59)
11-قاتلین مومنین (سوره النساء آیه93)

حال قضاوت با شما
كسانی كه به اهل بیت عصمت و طهارت ظلم و ستم كردند و حق آنها را گرفتند ما نباید از آنها تبری بجوئیم مگر ما شیعه و پیرو راه آنها نیستم . اهل سنت به استناد قولی که از حضرت رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) روایت می‏کنند
که : « سباب اعلم فسق یا کفرٌ» حکم به فسق و گاهی به کفر دشنام دهنده به صحابه می‏کنند. ما در جواب آنها به اموری چند متمسک می‏شویم.
اولاً: اصل صحت این حدیث به این نحو را رد می‏کنیم و آنچه از طریق ما شیعه روایت شده این است که پیامبر فرمود :« السباب المؤمن فسوق و قتاله کفرٌ» چنانچه در صحیح بخاری ج 8 صفحه 18 از حدیث ابن مسعود نیز چنین روایت شده است.
حقیقتاً اگر کسی از مسلمانان و صحابه مصداق مؤمن باشد ، سب و شتم جایز نیست و اگر این سب عمدی باشد موجب فسق است و قتال مؤمن نیز به نص صریح قرآن کفر است ، پس سب مؤمن حرام است ولی اگر هم انجام شد مستوجب کفر دشنام دهنده نیست ، چه برسد به شتم مسلمان و حتی صحابه‏ای که مؤمن بودنش نیز ثابت نیست. پس برفرض کسی ، بعضی از صحابه رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) را جاهلاً یا عالماً سب و لعن نمود مستوجب کفر او نمی‏شود ، زیرا نه از قرآن و سنت دلیل داریم و نه از اجماع ، بلکه اجماع برخلاف آن قائم است و فتوای عده زیادی از علمای اهل سنت بر عدم کفر دشنام دهنده می‏باشد ، ازجمله ابن حجر در خاتمه کتاب صواعق محرقه و عارف شعرانی در کتاب براقیت ، این مطلب را متذکر شده اند .ابن حزم در صفحه 206 جزء 4 همین کتاب «الفِصَل» می‏گوید: اشعری ها گفته‏اند که: اگر کسی به مسلمان فحش دهد ، مستوجب کفر نیست و در صفحه 227 از جزء سوم از همین کتاب می‏گوید: اگر کسی یکی از صحابه را دشنام کند در حالی که جاهل باشد ، معذور است.و شیخ حنفی ها ابن عابدین در باب " المرتد من کتاب الجهاد" صفحه 302 تصریح دارد که قول به تکفیر دشنام دهنده صحابه خلاف اجماع فقهاء است . و از صاحب فتح الغدیر نقل شده که : ایشان قطع دارند به اینکه تکفیرکننده صحابه و دشنام دهنده به آنها کافر نیست.ما در اینجا به جهت اختصار به این چند فتوی اکتفا می‏کنیم و به سیره خود صحابه در این باب می‏پردازیم چنانکه در کتب سیره و تاریخ آمده خود صحابه در زمان رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) و بعد از آن با هم اختلاف داشته و همدیگر را سب و لعن می‏کردند بلکه بروی همدیگر سلاح و شمشیر کشیدند و با هم جنگ کردند ولی نقل نشده که همدیگر را تکفیر کرده باشند و پیامبر وقتی صحابه باهم اختلاف داشتند بین آنها اصلاح می‏نمود. .
حقیقتاً اگر کسی از مسلمانان و صحابه مصداق مؤمن باشد ، سب و شتم جایز نیست و اگر این سب عمدی باشد موجب فسق است و قتال مؤمن نیز به نص صریح قرآن کفر است ، پس سب مؤمن حرام است ولی اگر هم انجام شد مستوجب کفر دشنام دهنده نیست ، چه برسد به شتم مسلمان و حتی صحابه‏ای که مؤمن بودنش نیز ثابت نیست .با توجه به مطالب ذکر شده ، از این گروه سؤال می شود که ؛اگر حکم دشنام دهنده به صحابه کفر باشد ،پس چرا حکم به کفر معاویه (لعنت الله علیه) نمی‏کنید ، کسی که سالهای متمادی بر منابر و در محافل، خود و یاران خود به حضرت علی (علیه السلام) سبّ و لعن می‏گفتند ، آیا علی بن ابی طالب یک از بهترین صحابه رسول خدا نبود ؟!آیا نشنیدید و نخواندید که رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) درباره او فرمود :« مَن سَبَّ علیاً فقد سبنی و من سبنی فقد سبَّ اللَّه ...» و دشنام دهنده به خدا و رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) به اجماع علماء و مسلمین ، حکمش کفر و مهدورالدم می‏باشد و چون پیامبر ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) این جمله را در خصوص حضرت علی (علیه السلام) فرمود، پس دشنام دهنده به حضرت علی (علیه السلام) کافر می‏باشد و نیز چرا شما حکم به کفر فرزند فاسق معاویه ، یزید (لعنت الله علیهما) نمی‏کنید ؟!
کسی که امام حسین فرزند رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) و جمعی از بهترین اصحاب او را ظالمانه و غریبانه به شهادت رساند ، یارانی که بیشتر آنها از بهترین اصحاب رسول الله بودند ، به طوری که قرآن صراحتاً می‏فرماید : که قاتل مؤمن مستوجب لعن و نفرین است. اکثر آیات و روایاتی که در اثبات جواز لعن بعضی از مسلمین ، از جمله بعضی از صحابه آورده ایم ، در اثبات جواز لعن بر بنی امیه نیز منطبق است ، بخصوص آیات مربوط به لعن ظالمین و مفسدین و در اینجا به بعضی از آیات و روایاتی که یا صراحتاً بنی امیه و بلاخص معاویه و یزید(لعنت الله علیهما) را لعن کرده و یا اینکه مصداق این آیات و روایات این دو ملعون باشند را اشاره می‏کنیم تا استدلال در این باب کاملتر شوددر آیه 62 سوره بنی اسرائیل خداوند می‏فرماید:و ما جعلنا الرؤیا التی اریناک الاّ فتنة للناس و الشجره الملعونه فی القران و نخوفّهم فما یزیدهم الاّ طغیاناً کبیرامفسرین اهل سنت مانند امام ثعلین و فخر رازی و دیگران آورده اند:رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) در عالم رویا دید که بنی امیه مانند بوزینگان بر منبر آن حضرت صعود و نزول می‏نمایند، جبرئیل این آیات شریفه را آورده که آنچه ما در خواب به تو نمودیم فتنه و امتحان برای این مردم است و درختی که به لعن در قرآن یاد شد ( درخت نژاد بنی امیه) و ما بذکر این آیات عظیم آنها را از خدا می‏ترسانیم ولیکن بر آنها جز طغیان و کفر و انکار شدید چیزی نیفزاید .پس می توان به روشنی بیان کرد که ، وقتی خداوند بنی امیه را لعن فرموده ، ما به آنها لعن و نفرین نفرستیم.
در تاریخ طبری در جلد 11 صفحه 357 آمده که روزی رسول خدا ابوسفیان را دید که بر الاغی نشسته و معاویه پشت الاغ و یزید جلوی الاغ در حرکت بودند، پس رسول خدا فرمود: خدا لعنت کند قائد و راکب و سائق را !بر این اساس محمد ، فرزند ابوبکر نامه‏ای به معاویه می‏نویسد با این عنوان : ای لعین و فرزند لعین و... .در صحیح مسلم در باب مَن لَعنه‏ النبی (ص) آمده که : روزی رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) معاویه را سه بار طلبید و معاویه استجابت نکرد و در سه بار به فرستاده رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) گفت: به پیامبر بگو من فعلاً مشغول غذا خوردن هستم،رسول الله معاویه را با این عبارت نفرین فرمود: «لا اشبع اللَّه بطنه؛ خداوند شکم معاویه را هیچگاه سیر نکند.» و دعای پیامبر هم مستجاب شد و معاویه در طول عمر خویش هیچگاه سیر نشد.
آیه دیگر در این باب قول خداوند متعال است که می‏فرماید :" و من یقتل مؤمناً متعمداً فجزاؤه جهنم خالداً فیها و غضب اللَّه علیه و لعنه و اعدّله عذاباً عظیماً " « نساء آیه 95 » این آیه شریفه صراحت دارد که هرکسی مؤمنی را متعمداً بقتل رساند ملعون ذات باری تعالی می‏باشد و جایگاه او جهنم خواهد بود آیا معاویه، حجر بن عدی و هفت نفر از اصحاب او را به جرم اینکه چرا از علی(علیه السلام) بیزاری نجستند ، به قتل نرسانید؟ آیا حسن بن علی(علیه السلام) سبط بزرگ پیامبر ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) از اکابر مؤمنین نبود، که با حیله و نیرنگ معاویه(لعنت الله علیه) توسط زنش جعده، مسموم شد؟!این دو مورد و به شهادت رساندن عمار یاسر و محمد بن ابی بکر و مسموم کردن مالک اشتر و ده‏ها مورد دیگر به گواه و شهادت تاریخ نویسان و سیره نویسان بزرگی چون ؛ مسعودی و بیهقی و بسط ابن جوزمی کار معاویه بوده است.
آیا شهادت امام حسین(علیه السلام) و یارانش توسط لشکر یزید ، قتل عمد نیست؟!
این روایت در " مسند ابی داود " و هم چنین در "کنز العمال ج 6 صفحه 87 " و در "میزان الأعتدال ج 2 صفحه 17 " از رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) روایت شده که فرمود: اگر معاویه را بر منبر من دیدید او را بکشید. و این روایت را نیز ابن حجر در " تهذیب التهذیب ج 7 صفحه 324 " آورده است .حدیثی از رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) که اکابر علمای اهل سنت چون نسائی و ثعلبی و فخر رازی و ابن ابی الحدید و شافعی و ابن جوزی در کتابهایشان آن را روایت کردند آمده است که: رسول رسوا الله فرمود: «من سَبَّ علّیاً فقد سبنی و من سبنی فقد سبَّ اللَّه» و واضح است چنانکه اکثر تاریخ نویسان و سیره نویسان نوشتند که معاویه (لعنت الله علیه) خود و یارانش سالهای متمادی در مجالس و منابر به حضرت علی(علیه اسلام) سب و دشنام می‏فرستاد و مردم را امر می‏کرد که او را در نماز و قنوت لعن کنند و این بدعت زشت تا زمان عمر ابن عبدالعزیز ادامه داشت آیا با استناد به حدیث شریف، معاویه(لعنت الله علیه) ساب اللَّه و پیامبر نیست؟! و حکم چنین کسی آیا کفر و لعن نیست؟و ابن حجر در صواعق محرقه خود روایتی بهتر و بالاتر از اولی از رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) روایت کرده و آن این است که رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) فرمود: «مَن سبَّ اهل بیتی فانّما یرتّد عن اللَّه و الأسلام و من آذانی فی عترتی فعلیه لعنة اللَّه »
پس به حکم این روایت کسی که هر کدام از یکی از اهل بیت پیامبر را دشنام دهد یا آزار برساند ، مرتد است و لعنت خداوند بر او باشد و قطعاً بنی امیه با آن همه سیاه نمایی از خود، مصداق اتمّ این حدیث می‏باشند.امّا درباره جواز لعن یزید علاوه بر استدلال به آیاتی که گذشت خیلی از علمای بزرگ اهل سنت از جمله؛ "قاضی عضدالدین ابجی، صاحب شرح" و "ابوالفرج عبدالرحمن بن علی حنیلی معروف به ابن الجوزی ، صاحب کتاب «الرّد علی المتعصب العنید المانع عن لعن یزید » مواقف نیز فتوی به جواز لعن یزید داده اند

جمع بندی
خلاصه و جمع بندی مطلب این است که با توجه آیات و روایات و فتاوای جمعی از علماء اهل تسنن و نیز با توجه به حوادث تاریخی تلخ که بعضاً ذکر شد به این نتیجه می‏رسیم که لعن و تبری از بنی امیه نه فقط جائز است، بلکه مستحب و گاهی به حکم تبرّی از دشمنان خدا و رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) واجب می‏شود، چرا که لعن اینها و امثال آنها در واقع تبرّی و بیزاری از خط و مشی آنها و نیز بیزاری از دوستان و پیروان آنها می‏باشد.

فهرست منابع و مآخذ
قرآن کریم - کتاب شبهای پیشاور از شیرازی - نهج البلاغه - اصول کافی - سفینة البحار - المحجة البیضاء از فیض کاشانی صحیح مسلم و بخاری - مستدرک الصحیحین - مسند احمد بن حنبل - جواهر الکلام - تذکرة الفقهاء علامه حلی - الموطأ ابن مالک - الأحکام فی الحلال و الحرام - صواعق المحرقه از ابن حجر - الفِصَل: ابن حزم - تاریخ طبری - جامع السعادت نراقی - آفات زبان از سید محمد امین - سب و لعن از دیدگاه اخلاقی و فقه سیاسی - تفسیر قرآن از علامه طباطبائی - تفسیر امام فخر رازی - نفحات اللاهوت فی لعن الجبت و الطاغوت از محقق کوکی - کتاب السبعة من السلف از سید مرتضی

لينك زير را كليك كنيد تا نظر رهبر معظم انقلاب را مبني بر حرام بودن جشن نهم ربيع الاول ببينيد :
استفتا از آيت الله العظمی خامنه اي درباره عيدالزهرا ( عید نهم ربیع الاول )



اما نظر ساير علما و مراجع تقليد را در لينكهاي زير ملاحظه فرماييد :
پاسخ آية الله مكارم شيرازي به پرسشهايي درباره عيد الزهراء و نهم ربيع الاول : اينجا را كليك كنيد.
نظر آيت الله سيستاني درباره وحدت شيعه و سني ؛ اينجا را كليد كنيد.
نظر آيت الله حسين مظاهري درباره عيدالزهراء : اينجا را كليك كنيد.

نظر آيت الله سيد حسن مصطفوي درباره نهم ربيع الاول : اينجا را كليك كنيد.
نظر آيت الله بهجت فومني درباره برگزاري عيدالزهرا : اينجا را كليك كنيد.

نظر آية الله امجد درباره شيوه صحيح تبري ( تبرا ) : اينجا را كليك كنيد.

گفتگويي جالب با علامه سيد مرتضي عسكري ( علامه اميني دوم ) : اينجا را كليك كنيد.
مقاله ويكي پديا درباره عمركشون : اينجا را كليك كنيد.
چرا بايد روايت "رفع القلم " بطور مقيد تفسير شود؟ : اينجا را كليك كنيد.

سلام علیکم :
بهر حال ما که نمیتونیم . تولی و تبری رو ترک کنیم .

خصوصا با توجه به اینکه حجت بر من تمام شده . برای من یکی تولی و تبری از نون شب واجب تره .

اما به نظر من ، در موقعیت فعلی ، بهتره تولی و تبری زیاد علنی نباشه .

:Cheshmak:

اعوذ بالله من الشیطان اللعین الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

شما قبل از اینکه جواز یا عدم جواز رو بگیری دشنامها رو دادی


گمنام;187204 نوشت:
كسانی كه می گویند چرا لعن میفرستید: در قرآن كریم بعضی افراد بیش از چهل بار بخاطر داشتن بعضی از صفات و حالات مورد لعن خدا ،رسول،ملائكه و مومنان قرار گرفته اند. علاوه بر اینها گروهی هستند كه در اخبار و احادیث پیامبر صلی الله و علیه و آله وسلم نیز لعن شده اند.

ابتداعا باید مطلبی را در مورد لعن در قرآن کریم ذکر کنم و آن اینکه لعن در قرآن کریم به این صورت آمده :

لعن الله فلان

اللهم العن فلان

در این شکل لعن بنده مومن ( تاکید میکنم ) بنده مومن پذیرش لعن را مشروط به رضای خدا میکند
این جمله دعائی است و بدرگاه خداوند متعال است و عقوبتی را برای کافر و مشرک و ظالم
از خداوند منان می طلبد که خدایا فلانی را بنا بر اراده خودت عذاب و لعن نما

که اگر این لعن برحق باشد ان شاء الله موجب اجابت میگردد.
و اگر نابحق باشد خب چون خداوند واسطه قرار گرفته این امر بنا به حکمت الهی عمل میکند.

سب کردن و لعن کردن شخص به شخص مثلا بگوئیم لعنت بر فلانی دعائی نیست . امری غیر دینی و قرآنی است و از مومن بر نمی آید.
پس اگر کسی سب و لعن اینچنینی کرد و آگاهانه به آیات استناد کرد او آگاهانه به خدا دروغ بسته.

سها;187198 نوشت:
اگر ممکن است نظر تمام مراجع را راجع به دادن دشنام های ناموسی به عمر(لعنت الله علیه) و پیروانش بگویید. هم در مراسم عمر کشون هم غیر از آن

!
هفته وحدت با مسلمین است . نه با انگلیس !

امام صادق (ع) : با آنها چنان رفتار کنید که امامتان میکند. سفارش می کنم به نماز در مساجد و با همسایگان رفتار خوب کنید و شهادت بدهید و در تشییع جنازه شرکت کنید. هیچ کس از مردم در زمان حیاتش غنی نیست و بعضی به بعضی نیازمند است.

یاحق

این داستان را هم بخوانید.

دیدگاه امام خمینی درباره تلاش های ارزشمند حضرت امام جعفر صادق (ع )
در احیای فقه و ایجاد وحدت و تقریب بین مذاهب اسلامی

ائمه اطهار(ع ) همه از نور واحد و مظهر تام اسما الهی و تجلی گاه همه صفات حضرت باری تعالی می باشند و از همین رو هر کدام از آنها که در شرایط فرهنگی و اجتماعی و سیاسی منحصر به دوره حیات و امامت یکدیگر قرار گیرند مانند هم عمل می کنند و هیچ تفاوتی در مواضع و عملکردهایشان بروز نمی کند.
نکته مهم دیگر این که امامان معصوم (ع ) از شرایط خاص فرهنگی و سیاسی در حاکمیت اموی و عباسی حداکثر بهره برداری را برای تشریح علوم اسلامی و فراهم آوردن زمینه های مساعد به منظور استفاده مردم آن عصر و سایر اعصار و زمان ها به عمل می آوردند به گونه ای که می توان اذعان نمود که آنچه امروز به صورت جامعیت دین و جلوه های نورانی فرهنگ و معارف اسلامی در مذهب تشیع ـ که سیمای شاخص و خالص دیانت پاک و ناب محمدی (ص ) می باشد ـ به عینیت درآمده و به طور کامل تثبیت گردیده است حاصل تلاش و مجاهدت های فکری و علمی و اجتماعی و سیاسی آن مطهران می باشد.

در میان ائمه اطهار(ع ) ـ که هر کدام نقشی محوری به عهده داشته و حاصلی ارزشمند به بار آورده اند ـ حضرت امام جعفر صادق (ع ) مسئولیت بزرگ تدوین و تنظیم و طبقه بندی فقه اسلام را که بسیار وسیع و جامع است به عهده داشته و این وظیفه و ماموریت الهی به گونه ای با مجاهدت های علمی و عملی حضرت امام جعفر صادق (ع ) عجین و ممزوج گردیده است که فقه دین به نام « فقه جعفری » اشتهار یافته است و مذهب تشیع نیز « مذهب جعفری » نام گرفته است .

حضرت امام خمینی در وصیت نامه الهی ـ سیاسی خویش که منشوری جامع برای آینده ایران و جهان اسلام است تصریح می کنند : « ما مفتخریم که مذهب ما « جعفری » است که فقه ما که دریای بی پایان است یکی از آثار اوست . »

در واقع مذهب و فقه جعفری تبیین کننده احکام اسلام و شارح اهداف و آرمان های والای پیامبر اکرم (ص ) میباشد چنان که امام خمینی این گونه توضیح می دهند : « و مبین احکام اسلام و ایده های رسول اکرم ذریه مطهر ایشان و خصوص حضرت جعفربن محمد صادق هستند . »

به منظور آشنایی با افکار بلند و والای حضرت امام جعفر صادق (ع ) و تلاش های مستمر و همه جانبه آن حضرت برای نشر فرهنگ جامع و زندگی ساز اسلامی در قالب شیوه ها و روش های تحول زایی که در نهایت ساختار و مبانی مذهب جعفری را دوام و بقا بخشید از کلام و رهنمودهای امام خمینی یاری می جوییم .

න ـ حضرت امام خمینی تلاش و کوشایی های خالصانه حضرت امام جعفر صادق (ع ) را منحصر در فقه نمی دانند اگرچه بخش اعظم آن درباره فقه است و جایگاه و نقش و ارجمندی آن فوق تصور می باشد و بالاترین حجم از فعالیت های علمی آن حضرت را تشکیل می دهد.

امام خمینی در این باره چنین تصریح دارند :

« برای حضرت صادق (ع ) مجال بود برای اینکه علم فقه را توسعه بدهند و بیان کنند و بعضی از مسائل البته غیرفقهی هم بوده است . »

حضرت امام در این رهنمود ابتدا به فرصت و مجال به وجود آمده اشاره می کند که بستری را گسترد و زمینه ای مساعد را فراهم کرد تا حضرت امام جعفر صادق (ع ) توانستند به تدوین و تبویب فقه بپردازند و به توسعه آن اهتمام ورزند. موضوع دوم سایر جلوه های فرهنگ و معارف اسلامی بود که در کنار فقه مورد توجه و نظر امام (ع) واقع شد و نتیجه کوشش های آن بزرگوار به تعمیق تفکر دینی در میان مردم جامعه و رشد و گسترش تعالیم جامع و اصیل اسلام انجامید.

این دو امر مهم ـ یعنی هم تدوین و تبویب فقه اسلام و هم تشریح ابعاد گوناگون فرهنگ و تفکر دینی ـ در پرتو همان فضا و فرصت مناسبی که در اثر انتقال قدرت از بنی امیه به بنی عباس به وجود آمد محقق گردید. زیرا در شرایط اجتماعی و سیاسی و مدت زمانی که به زوال حکومت اموی انجامید و در پی آن حکومت عباسی استحکام یافت حضرت امام جعفر صادق (ع ) از فشارهای شدید حکام جور و مراقبت های همه جانبه آنان مصون بود و همین شرایط موجب گردید که امام (ع ) در برنامه های علمی و اصلاحی خویش توفیق حاصل نماید. ضمن این که پیشوای الهی در وضعیتی نبود که دارای یارانی خالص و مردمی مطیع و فرمانبردار برای قیام سیاسی و مبارزه و جهاد با خلفای جور باشد.

امام صادق (ع ) از فضای به وجود آمده بهره فراوان برد و توانست حرکت علمی ریشه داری را آغاز کند و به انجام برساند. امام (ع ) با سه شیوه کاربردی به محقق ساختن اهداف خود اهتمام ورزید. شیوه اول نشر جامع و خالص و گسترده تعالیم و معارف و قوانین اسلام در سراسر جامعه و سیراب کردن کویرهای تشنه فرهنگ غنی اسلامی بود. این حرکت امام به گونه ای مراتب و مراحل رشد و وسعت را طی نمود که همه مورخان اعتراف کردند : « حرکت علمی آن حضرت آن سان گسترش یافت که سراسر مناطق اسلامی را دربرگرفت » و « مردم از علم او سخن ها می گفتند و شهرت او در همه شهرها پیچیده بود . »
و نیز اذعان داشتند : « امام صادق (ع ) چشمه های دانش و حکمت را در روی زمین شکافت و برای مردم درهایی از دانش گشود که پیش از او معهود نبود و جهان از دانش آن حضرت سرشار گردید . »

شیوه دوم امام (ع )

مقابله با جریان های فکری و عقیدتی مغشوش و التقاطی بود که از خارج و داخل جهان اسلام و با تهاجم فرهنگی همه جانبه در صدد مسخ هویت دینی جامعه و به انحراف و بیراهه افکندن جوانان مسلمان می پرداخت .


دفع شبهه ها و خرافه ها از پیکر دین مبارزه با تفکرات افراطی و غلوآمیز درباره امامان معصوم (ع )


و نفی هرگونه برداشت های یکسویه از تعالیم جامع اسلام از جمله حرکات اصلاحی امام (ع ) در معارضه صحیح و علمی و منطقی با جریان های اعتقادی و فکری مبهم و مغشوش بود که در چهره دین ظاهر می شدند و اعضای جامعه اسلامی را به دام می انداختند.

روش سوم حضرت امام جعفر صادق (ع ) تربیت و پرورش شاگردان فهیم و اندیشمند و متبحر در فقه و سایر رشته های علوم و معارف و اعزام آنان به نقاط مختلف جهت تبیین و تشریح صحیح تعالیم قرآن و معرفی اسلام اصیل و به دور از تحریف و بدعت و خرافات و موهومات به نسل جوان بود. همین تلاش عمیق و راهگشای امام (ع ) بود که باعث شد دانشمندانی چون هشام بن حکم مومن الطاق محمد بن مسلم و زراره بن اعین پرورش یابند و در خدمت اسلام و جامعه اسلامی درآیند.

حضرت امام خمینی فقه جعفری را بسیار جامع و گسترده و شامل همه نگرش های اصیل و ریشه دار و مبتنی بر نیازهای فطری بشر می دانند.

حضرت امام خمینی اذعان دارند که فقهی که از زبان حضرت امام جعفر صادق (ع ) بسط پیدا کرده است همه احتیاجات بشر را از دیروز تا امروز و نیز آنچه را که در آینده پیش می آید و ما از آن بی اطلاع هستیم تامین می نماید .

تبیین و تشریح های امام خمینی از این فقه شریف و جامع و زندگی ساز بسیار زیبا و برای تمام مراکز دینی و مراجع و فقها و اندیشمندان تامل برانگیز می باشد و چنانچه به آن نظر دقیق و تفکر عمیق روا داشته شود بسیاری از معضلات را حل می کند و برای جامعه و کشور رشد و پویایی به ارمغان می آورد.
حضرت امام خمینی در منشور روحانیت و با یک نگرش کلی اعلام می کنند : « فقه تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است …. »

دقت در تعابیر ذیل از حضرت امام خمینی در تبیین وظایف « مجتهد راستین » که وظیفه و مسئولیت بزرگ شرح فقه جعفری و تبویب و استخراج احکام جدید از آن را بر دوش می کشد نشان می دهد که امام خمینی چه دیدگاه های جامع و ارزشمندی در این موضوع دارند و نوآوری های این فقیه جامع نگر بسیار مهم و بنیادین می باشد و باید مورد توجه مراکز علوم حوزوی و فقها و اندیشمندان اسلامی قرار گیرد :

اجتهاد مصطلح در حوزه ها کافی نمی باشد بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها هم باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و به طور کلی در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیری باشد این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست و نمی تواند زمام جامعه را به دست گیرد .

آشنایی به روش برخورد با حیله ها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان داشتن بصیرت و دید اقتصادی اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان شناخت سیاست ها و حتی سیاسیون و فرمول های دیکته شده آنان و درک موقعیت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمایه داری و کمونیزم که در حقیقت استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم می کنند از ویژگی های یک مجتهد جامع است . یک مجتهد باید زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی و حتی غیراسلامی را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدی که در خور شان مجتهد است واقعا مدیر و مدبر باشد .

حکومت در نظر مجتهد واقعی فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است .

در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می کند که نظرات اجتهادی ـ فقهی در زمینه های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد ولی مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که براساس آن نظام اسلامی بتواند به نفع مسلمانان برنامه ریزی کند که وحدت رویه و عمل ضروری است .

زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. مسئله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است واقعا موضوع جدیدی شده است که قهرا حکم جدیدی می طلبد .

می بینیم که امام خمینی چه نگرش جامع و نوینی به فقه جعفری دارند و از همین جا این حقیقت رخ می نمایاند که به همان دلیل و برهان مبتنی بر عقل و شرع که قوانین قرآن دارای رسالت جهانی و برای همه اعصار و زمان ها می باشند فقه جعفری که خاستگاه اصلی آن احکام و تعالیم قرآن است دارای همین وسعت و فراگیری می باشد و در همه موضوعات و برای همه اعصار و مطابق با تحولات و دگرگونی های اجتماعی فرهنگی اقتصادی و سیاسی برنامه جامع ارائه می دهد.

ـ سومین موضوع محوری و بنیادینی که حضرت امام خمینی درباره شخصیت والای حضرت امام جعفر صادق (ع ) مورد توجه و نظر قرار می دهند تلاش فکری و عملی آن پیشوای بزرگ در مسیر
تحقق تقریب و وحدت مذاهب اسلامی می باشد.

این نگرش امام خمینی در متن تعابیری چون حضرت امام جعفر صادق (ع ) تبیین کننده اهداف و آرمان های پیامبر اکرم (ص ) است نهفته است . تردیدی وجود ندارد که رسول گرامی اسلام پیامبر رحمت و وحدت بود و به اعتراف آیات شریفه قرآن کریم تلاش های وقفه ناپذیر آن حضرت موجب گردید اقوام پراکنده و متفرق گرد هم آیند و بر محور دین خدا به اتحاد و اقتدار برسند

چنان که همین آیات در کنار اذعان به تلاش رسول اکرم (ص ) برای ایجاد وحدت به شدت از تشتت و پراکندگی مسلمین نهی می کنند و تفرقه گرایان را از رحمت خدا محروم و بی نصیب می دانند.

حضرت امام جعفر صادق (ع ) با حرکت در مسیر مقدس رسول گرامی اسلام (ص ) همواره برای وحدت مسلمین دل می سوزاند و تلاش های فکری و عملی مستمر مبذول می داشت . چنان که رهنمودها و فعالیت های آن منادی بزرگ وحدت و تقریب مذاهب اسلامی در متون دینی ثبت گردیده است و نمونه ذیل یکی از آنهاست :

« معاویه بن وهب » نقل می کند که از حضرت امام جعفر صادق (ع ) پرسیدم : « ما شیعیان چگونه باید با اهل تسنن معاشرت کنیم تکلیف ما با آنها چیست »

امام (ع ) فرمود : « ببینید ائمه شما چگونه رفتار می کنند شما هم مانند امامان خود رفتار کنید. به خدا سوگند امامان شما بیماران آنان را عیادت می نمایند جنازه های آنها را تشییع می کنند برای آنان گواهی و شهادت می دهند . »

این شیوه نیکوی مواجهه به همراه تعامل زیبا و محبت زای امام صادق (ع ) با پیشوایان مذهب تسنن عامل مهمی در ایجاد تقریب و وحدت مذاهب اسلامی می باشد و در طول تاریخ به صورت « الگوی عملی » مورد تبعیت و پیروی مراجع آگاه و فقها و علمای روشن ضمیر اسلام قرار گرفته و از جمله حضرت امام خمینی در طول حیات پر برکتش تلاش فکری و عملی ویژه ای را برای ایجاد وحدت بین مسلمین ـ اعم از علمای دو مذهب و ملل مسلمان و حتی سران کشورهای اسلامی ـ مبذول داشتند و مبارزه ای پی گیر و وقفه ناپذیر با قدرت های استکباری و عوامل مرموز آنان را که برای نفوذ به اردوگاه های جبهه توحید و متلاشی کردن صفوف متحد علمای تشیع و تسنن و ملل و سرزمین های اسلامی لحظه ای آرام و قرار نمی گیرند و بودجه های کلان برای تحقق این هدف شیطانی تخصیص می دهند در کارنامه درخشان خود ثبت نمودند.

آنچه امروز در ایران اسلامی و جهان اسلام از آثار ارزشمند وحدت علمای مذاهب و ملل مسلمان به صورت قدرتی متحد و جبهه ای مقتدر روی در روی قدرت های استعماری و در اوج عزت و سرافرازی مشاهده می کنیم از ثمرات تلاش های خالصانه حضرت امام خمینی به شمار می رود و امید آن که این مشعل پر فروغ وحدت و همبستگی همچنان نورافشان و راهگشا باقی بماند و هر چه بیشتر مشتعل تر شود و گرمی بخش صفوف جبهه های مقاومت اسلامی در سراسر جهان گردد.

بدیهی است چنانچه تلاش های علمی و عملی در مسیر تقریب و وحدت مسلمین تداوم یابد و دچار آفات مقطع گرایی و حرکات شعاری و مبتنی بر رفع تکلیف نگردد این امید و آرزوی شیرین به واقعیت و عینیت خواهد رسید.

سها;187198 نوشت:

اگر ممکن است نظر تمام مراجع را راجع به دادن دشنام های ناموسی به عمر(لعنت الله علیه) و پیروانش بگویید.



با سلام و احترام

در مورد نظريه مراجع ان شاءالله كارشناسان بخش احكام پاسخ‌گو هستند.


bina88;187233 نوشت:

سب کردن و لعن کردن شخص به شخص مثلا بگوئیم لعنت بر فلانی دعائی نیست . امری غیر دینی و قرآنی است و از مومن بر نمی آید.

با سلام و احترام

موضوع اين تاپيك لعن افراد مشخصي هست! (دشمنان و غاصبين حق اهلبيت عليهم السلام) كه بر هر خواننده‌اي روشن هست، نه خداي‌نكرده لعن مومنين بر يكديگر!

بحث وحدت يک چيزه بحث لعن اين افراد يک چيز ديگه

حفظ وحدت مسلمين در اين شرايط لازمه و اين نوعي تقيه است نه همفکري

با سلام و احترام
دعای صنمی قریش فکر میکنم جواب روشنی باشد برای لعن کردن این ملعونین، که مولا علی (ع) در قنوت نماز خود میخواندند:
صنمی قریش

ولی دشنام اونم بصورتی که در مراسم ها عمر کشون میدن فکر میکنم دور از یک مومن و شیعه واقعی است زیرا امامان ما هیچ وقت ما را سفارش به دشنام نکرده اند...البته قضاوت در این امر کار بنده هم نیست فقط نظر حقیر را گفتم.

آذر بانو;187247 نوشت:
با سلام و احترام

موضوع اين تاپيك لعن افراد مشخصي هست! (دشمنان و غاصبين حق اهلبيت عليهم السلام) كه بر هر خواننده‌اي روشن هست، نه خداي‌نكرده لعن مومنين بر يكديگر!



سلام عليكم

مطلب را درست متوجه نشدید .

بنده مومن حتی اگر کفار - غاصبین حق ائمه و حتی مومن دیگری را بخواهد لعن کند شایسته است این لفظ را بکار ببرد

لعن الله فلان و فلان

البته اگر مومن باشد.

والا هر کسی را بخواهد سب کند و یا بگوید مثلا

لعنت بر خالد ابن ولید
یا بگوید
کلب الاسود عمر و عاص

این لعن شخصی است و هرگز قرآنی نیست.


یاحق

bina88;187256 نوشت:

سلام عليكم

مطلب را درست متوجه نشدید .

بنده مومن حتی اگر کفار - غاصبین حق ائمه و حتی مومن دیگری را بخواهد لعن کند شایسته است این لفظ را بکار ببرد

لعن الله فلان و فلان

البته اگر مومن باشد.

والا هر کسی را بخواهد سب کند و یا بگوید مثلا

لعنت بر خالد ابن ولید
یا بگوید
کلب الاسود عمر و عاص

این لعن شخصی است و هرگز قرآنی نیست.


یاحق

درست است بنده هم با نظر شما موافق هستم و باید واگذار کنیم به خداوند و این چیز سنگین را ما بنده ها نباید بگوییم و باید لعن الله بگوییم و بگوییم خدا لعنت کند...

ضمنا دشنام به هيچ عنوان جايز نيست طبق نص صريح قران که از دشنام دادن به کافران منع کرده مومنين را

بلکه لعن
ضمنا لعن بايد از جانب الله جل جلاله باشد چرا که لعن بدترين تبعات منفي را دارد

وقتي شما از زبان خودتان لعن مي کنيد تبعات منفي ان به شما برمي گردد

ولي وقتي خدا را واسطه مي کنيد تبعات منفي ان مطلقا به سمت شخص لعن شده مي رود اگر مستحق باشد

پس لعن فقط شامل کساني مي شود که در قران به لعن انها مجوز داده شده و خارج از اين محدوده هرکس لعن شود اگر مستحق لعن نباشد لعن به سمت شما بر مي گردد

البته این خبر جدید نیست ولی صرفا جهت اطلاع

حضرت آيت الله خامنه اي:



شما نگاه كنيد ببينيد آن كسانى كه مي‌خواهند وحدت ملت ايران را به هم بزنند، كى‌ها هستند؟

بدانيد كه اينها عوامل دشمنند؛

يا خودشان از متن دشمن دارند حرف مي‌زنند، يا سرانگشت دشمنند؛ برو برگرد ندارد. آن كسى كه نداى تفرقه‌ى بين شيعه و سنى را سر مي‌دهد و به بهانه‌ى مذهب، مي‌خواهد وحدت ملى را به هم بزند، چه شيعه باشد و چه سنى، مزدور دشمن است؛ چه بداند، چه ندان

د...

این مطلب صراحتا در وبسایت ایشان ذکر شده.

bina88;187264 نوشت:
اهانت به مقدسات اهل سنت؛ حرام شرعى و خلاف قانون است

سلام علیکم :
بله درست است . اهانت نه تنها به مقدسات اهل تسنن ، بلکه به مقدسات دیگر ادیان آسمانی و به عبارتی از نظر اخلاقی اهانت به مقدسات هیچ انسانی جایز نیست . ( اگر نظر معظم له و یا هر مرجع عالیقدر دیگری را هم بطور خصوصی بپرسید . قطعا جمله قرمز رنگ زیر را خواهند فرمود .)

اما دوست خوبم بحث تولی و تبری چیز دیگری است .
البته همانطور که قبلا هم عرض کردم .
تولی و تبری واجب است . اما الان بهتر است تولی و تبری علنی نباشد .

اهانت = توهین و هتک حرمت

تبری = بیزاری جستن از دشمنان اهل بیت (ع)

سید امیر;187297 نوشت:
تولی و تبری واجب است . اما الان بهتر است تولی و تبری علنی نباشد .

سلام علیکم

تولی را اگر از اینگونه سخن رهبر را گوش کردن ( فرقی نمیکند مجتهد بی بصیرت یا عامی بی بصیرت )

و تبری را اگر تنها در فحش ناموسی دادن و لعن کردن یافته ایم

و این یعنی تبری و تولی تشیع . من چیزی نمیگویم ولی حداقل بدون در نظر گرفتن معیارهای دینی یک شخص بدور از دین اینها را بخواند خواهد فهمید که این تولی و تبرائی عوام و جاهلانه نگر است.

تمام واجبات دینی امان انجام شده
اصول و فروع بالاکمال است
مانده تولی و تبری
و
راه تولی و تبری هم فقط همین است که آب میریزد ( درست در ایام وحدت و تولد پیامبر اکرم ) به آسیاب یهود و انگلیس؟

آنچه که خلفاء کرده بودند مشخص
و آنچه که ابوهریره ها و یهود کردند و میکنند هم مشخص

آنگاه بر عکس حکم رهبر به خلفاء فحس میدهیم بگوئیم تبری کرده ایم و دل یهود را شاد میکنیم.

واقعا این بصیرت را در کدام بقالی میفروشند ؟

یاللعجب

یاحق

با سلام
نفرين به معناى دعا بر ضد و به ضرر کسى است; چنان که خداوند متعال مى فرمايد: «تَبَّت يَدا اَبى لَهَب وتَبّ;(تبت،1) بريده باد هر دو دست ابولهب ]و مرگ بر او باد[.»
معادل نفرين در قرآن کريم «لعن» مى باشد، و لعن در اصل به معناى طرد و دور ساختن همراه با خشم و غضب است.
لعن از ناحيه خداوند متعال به معناى دور ساختن کسى از رحمت خويش در دنيا و در آخرت عذاب و عقوبت و از ناحيه بندگان نيز لعن و نفرين در واقع همان دعا به ضرر و بر ضد ديگران است.
قرآن کريم مى فرمايد: «اِنَّ الَّذينَ کَفَروا وماتوا وهُم کُفّارٌ اُولـئِکَ عَلَيهِم لَعنَةُ اللّهِ والمَلـئِکَةِ والنّاسِ اَجمَعين;(بقره،161) کسانى که کافر شدند و در حال کفر از دنيا رفتند، لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آن ها خواهد بود.»
در روايات اسلامى نيز موضوع نفرين به عنوان يک مسأله جدى تلقى شده است، چنان که يونس بن عمّار مى گويد: به امام صادق(عليه السلام)عرض کردم: همسايه اى از قريش دارم که وى در کمين و در صدد اذيت و آزار من است و مرا نزد مردم رافضى خطاب مى کند و مى گويد: وى اموال را به جعفربن محمد مى رساند. حضرت امام صادق(عليه السلام) فرمود: او را نفرين کن به اين صورت که در سجده آخر از دو رکعت اول نماز شب حمد و سپاس خدا را مى گويى و سپس بگو: خدايا فلان پسر فلان درباره من چنين و چنان مى کند و مرا در معرض خطر قرار داده است.
خدايا وى را هدف تير سريع خويش قرار ده که ديگر فرصت آزار مرا نداشته باشد و اجلش را نزديک کن و همين ساعت همين ساعت به سوى او بشتاب، من به دستور حضرت امام صادق(عليه السلام) عمل کردم، چون به کوفه بازگشتم از حال آن شخص پرسيدم، گفتند وى بيمار است، لحظاتى بعد صداى شيون از خانه او بر خاست و گفتند که او مرده است.»
حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد: «از نفرين مظلوم بترسيد که وى حق خويش را از خدا درخواست مى کند و خداوند کسى را از حقش باز نمى دارد.» بنابراين اين گونه نيست که در روايات به طور کلى از نفرين کردن نهى شده باشد. البته لعن يا نفرين بر برادران و خواهران مؤمن و به طور کلى زبان گشودن به نفرين و لعن، امرى مذموم است و جز در موارد استثنا از اين امر به شدت پرهيز داده شده است. حضرت امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: «کسى که چيزى را لعنت مى کند اگر آن شىء مستحق نباشد لعنت به خود گوينده بر مى گردد. پس از لعن مؤمن بپرهيزيد تا مبادا خود گرفتار شويد.»
خداوند متعال در قرآن کريم گروه و اشخاصى را مورد نفرين و لعنت خويش قرار داده است; از جمله:
1. تکذيب کنندگان کتاب آسمانى قرآن و حق; «کسانى که دلايل روشن و وسيله هدايتى را که نازل کرديم، بعد از آن که در کتاب براى مردم بيان ساختيم کتمان مى کنند، خدا آن ها را لعنت مى کند و همه لعن کنندگان نيز آن ها را لعن مى نمايند.» (بقره، 159) که اشخاصى مانند ابوجهل، ابولهب و... را شامل مى شود که البته ابى لهب در سوره مسد، آيه 1، نيز مورد نفرين و لعنت خداوند متعال قرار گرفته است.
2. کافرانى که در حال کفر از دنيا مى روند; «کسانى که کافر شدند و در حال کفر از دنيا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر آن ها خواهد بود». (بقره، 161)
3. استکبارگران و زورگويانى مانند فرعون و لشکريان و ياران که خداوند متعال آن ها را مورد لعنت قرار داده و مى فرمايد:
«در اين دنيا لعنت پشت سر لعنت نصيب آن ها کرديم، و روز قيامت از زشت رويانند.» (قصص، 42)
4. ابليس; «و لعنت بر تو خواهد بود تا روز قيامت.» (حجر، 35)
5. بنى اميه; براساس برخى روايات و سخنان پيشوايان معصوم منظور از «الشجرة الملعونة» (درخت لعنت شده) در سوره اسراء، آيه 60، بنى اميه و خاندان آن ها هستند. چنان که حضرت امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «درختى که در قرآن مورد لعنت قرار گرفته، همان خاندان اميه و بنى اميه هستند.»
6. آزار دهندگان خدا و رسول: «إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُو لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِى الدُّنْيَا وَ الاَْخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا; (احزاب،57) و آن ها که خدا و پيامبرش را اذيت مى کنند، خداوند آن ها را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور مى سازد، و براى آن ها عذاب خوار کننده اى آماده کرده است.» و يا فقرات زيادى از ادعيه و زيارات وارد شده از معصومين(عليهم السلام)مانند زيارت عاشورا که پايه گذاران ظلم و جور به اهل بيت(عليهم السلام) و قاتلين آن ها و تمام بنى اميه و پيروان آن ها را مورد لعن قرار داده است. با توجه به لزوم ترک لعن و نفرين به افرادى بى گناه، شايسته است که مسلمان مؤمن در نفرين و لعن ديگران دقت نموده، تا مبادا فرد بى گناهى را مورد لعن قرار دهد.
7. ظالمان و ستمگران: «لَعنَةُ اللّهِ عَلَى الظّــلِمين ;(اعراف،44) لعنت خدا بر ستمگران باد!»
افرادى که در زيارت عاشورا مورد لعنت قرار گرفته اند جزو اين گروه ها هستند، از اين رو به پيروى از قرآن کريم، مورد لعنت بسيار واقع شده اند، و سفارش شده در پايان زيارت عاشورا صد مرتبه ظالمان را لعنت کنيم.

برای آگاهی بیشتر ر.ک :
1. مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانى، ص 471،
2. نمونه، آيت الله مکارم شيرازى و ديگران، ج 1، ص 552 ـ 556،
3. وسائل الشيعه، شيخ حر عاملى، ج 7، ص 133 ـ 134،
4. ميزان الحکمة، محمدمحمدى رى شهرى، ج 5، ص 616، .
5 تفسير نمونه، آيت الله مکارم شيرازى و ديگران، ج 12، ص 170،

در ضمن برای آگاهی بیشتر به لینک های زیر مراجعه کنید
http://www.askdin.com/thread8489-2.html

http://www.askdin.com/thread16548-2.html

http://www.askdin.com/thread15115-3.html

و.........

دوستان بزرگوار سلام
من این تاپیک رو از اول خوندم و از مباحث مطرح شده استفاده کردم.
فقط یک نکته بگویم که متاسفانه بین لعن و بین سب خلط شده است.
در این پست به این مطلب اشاره شده است:

http://www.askdin.com/post184558-33.html

و دوست عزیز!
مراد از تولی و تبری چیست؟
هر چه که ما خوشمان آمد همان تبری است؟ در این مورد نباید به متون دینی مراجعه کرد.
یا علی

bina88;187308 نوشت:
( فرقی نمیکند مجتهد بی بصیرت یا عامی بی بصیرت ) ...............تبری را اگر تنها در فحش ناموسی دادن و لعن کردن یافته ایم ..............
=====================================================================
آنگاه بر عکس حکم رهبر به خلفاء فحش میدهیم بگوئیم تبری کرده ایم و دل یهود را شاد میکنیم. واقعا این بصیرت را در کدام بقالی میفروشند ؟ یاللعجب .

سلام علیکم :
یاللعجب که
اجتهاد توام با بصیرت شما ، تبری را فحش معنی میکند .!!!
آیا این بصیرت بقالی است یا اجتهادی ، که تبری را مترادف با فحش میدانید ؟؟؟
آقا جان جناب بینا 88 !!!
تبری چیز دیگری است و فحش چیز دیگری است . بنده نگفتم به کسی فحش بدهید .
من اعتقاد دارم که فحش دادن حتی به فرد کافر هم نشانه بی فرهنگی و بی منطقی فحش دهنده است .
اما تولی و تبری واجب است .

شما چرا مغلطه میکنید و فحش را مترادف با تبری میدانید .
============================================================
جناب بینا 88 :
لطفا نوشته مدیر کل محترم سایت پست :8: :1: را بدقت بخوانید که این نوشته ها برای من فصل الخطاب و حجت است .
شما زیارت عاشورا نمیخوانید ؟؟؟
=============================================================
جناب بینا 88 :
چرا ما فکر ميکنيم تا کمي سواد ديني پيدا کرديم ميتوانيم از امام خود پيشي بگيريم ؟؟؟
امام جعفر صادق (ع) فرمودند دروغ ميگويند کسانيکه ميگويند شيعه ما هستند . ولي از دشمنان ما بيزاري نميجويند
.


تولی را اگر از اینگونه سخن رهبر را گوش کردن ( فرقی نمیکند مجتهد بی بصیرت یا عامی بی بصیرت )

موضوع تاپیک فحاشی است و نه تبری

بروید بخوانید


سید امیر;187465 نوشت:
جناب بینا 88 : چرا ما فکر ميکنيم تا کمي سواد ديني پيدا کرديم ميتوانيم از امام خود پيشي بگيريم ؟؟؟ امام جعفر صادق (ع) فرمودند دروغ ميگويند کسانيکه ميگويند شيعه ما هستند . ولي از دشمنان ما بيزاري نميجويند .


من شیعه هستم ولی این شیعه ای که شما هستید نیستم.

شیعه ای که فحاشی را تبری میداند . آب به آسیاب فتنه گر میریزد من از او بری هستم.

از او برائت میجویم. هرگز از او نیستم .

این را باور کنید.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ

فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ

إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ



بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا(النساء/59)


اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصياي پيامبر] را!
و هرگاه در چيزي نزاع داشتيد،
آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داوري بطلبيد)
اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد!


اين (کار) براي شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيکوتر است.

صدق الله العلی العظیم

bina88;187543 نوشت:

من شیعه هستم ولی این شیعه ای که شما هستید نیستم.

شیعه ای که فحاشی را تبری میداند . آب به آسیاب فتنه گر میریزد من از او بری هستم.

از او برائت میجویم. هرگز از او نیستم .

این را باور کنید.

سلام استاد بینا درست میفرمایند

باسلام خدمت همه محبين اهبيت ودلسوزان به مكتب اهل تشيع

همه فرمايشات دوستان مبني بر جواز لعن بر ...شايد درست باشد ولي به قول بچه باحال كه هميشه باحال حرف مي زنه در فضاي حساس برانگيز امروزي كه دشمنان شيعه دنبال بهانه هستند .طرح چنين مسائلي قطعا به نفع شيعه نيست .لذا فايده اي در بحث كردن اينچنيني وجود نداره .
اگر به سخن قرآن هم گوش دهيم همين را درك مي كنيم :

ولا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم (انعام /108)

درسهائی که آیه شریفه به ما می دهد این است که به دشمنان ومنکرین خدا هم نباید فحش وناسزا گفت تا انها هم عکس العمل نشان داده فحش به خدا بدهند .بلکه طبق آیه شریفه وجادلهم بالتی هی احسن باید با دشمنان خدا ومحمد وآل محمد صلی الله علیه وآله وسلم جدال حسن واحسن داشت .

پس بياييد بهانه را از دست دشمن بگيريم وتعصبات بي خود را كنار بگذاريم ومنطقي تر عمل كنيم .شايد شايد شايد طرح اين مباحث از زبان شيعيان هم خواسته يا ناخواسته به جهت گيري فكري وخواست استكبار جهاني وبرهم زننده گان وحدت شيعه وسني واختلاف اندازان بين امت اسلامي برگردد.

bina88;187543 نوشت:
شیعه ای که فحاشی را تبری میداند . آب به آسیاب فتنه گر میریزد من از او بری هستم.

سلام علیکم :
دوست عزیز شیعه :اتفاقا بر عکس ، شما تبری را فحاشی معنی میکنید .
نمیدانم چرا شما اصرار دارید ، از زبان من و دیگران به زور به خواننده القاء کنید که منظور ما از تبری همان فحش است ؟؟؟
شما متاسفانه پست ها را به دقت نمیخوانید . و فقط در صدد ، فتوا دادن عجولانه هستید .
من هم از فحش دهنده بری هستم .
هم از کسی که تبری را حرام میداند . بری هستم .
هم از کسی که فحش را مترادف با تبری میداند بری هستم .

تبری = اعلام بیزاری
( قولا و عملا و قلبا ) از دشمنان اهل بیت (ع)

سب = فحش = دشنام

چون شما در فتوا دادن عجله دارید و پستها را دقیق نمیخوانید
برای بار چندم میگویم که : بنده نگفتم فحش دادن و یا سب کردن جایز است . بلکه برعکس این را میگویم که سب و فحش حرام است .
اما تولی و تبری واجب است .
من نمیدانم با چه زبانی بگویم . ؟
شما ظاهرا فرق فحش و تبری را نمیدانید .

شما متاسفانه آنقدر در فتوا دادن و عصبانیت عجله دارید که حتی جواب سلام دادن در پست ها ، یادتان میرود .

bina88;187539 نوشت:

موضوع تاپیک فحاشی است و نه تبری

بروید بخوانید


سوال بحث فحش ناموسی است به عمر و پیروانش . موضوع بحث مثلا تبری جستن با فحش ناموسی است. موضوع را بخوانید.

bina88;187683 نوشت:
سوال بحث فحش ناموسی است به عمر و پیروانش . موضوع بحث مثلا تبری جستن با فحش ناموسی است. موضوع را بخوانید.

اول سلام بعدا کلام :
دوست محترم موضوع را دقیق تر از شما خوانده ام .
اگر دقت کرده باشید تا دیروز عنوان این تاپیک فحش و لعن بود
از دیروز خوشبختانه عنوان تاپیک را مدیران محترم عوض کردند . و الان به این صورت در آمده است .
حتی دیروز در عنوان موضوع تاپیک ، جلوی اسم آقای عمر بن خطاب ، متاسفانه کلمه بدی نوشته بودند که خدشه به وحدت وارد میکرد .
از دیروز عنوان تاپیک اصلاح شده است .

سید امیر;187297 نوشت:
سلام علیکم :
بله درست است . اهانت نه تنها به مقدسات اهل تسنن ، بلکه به مقدسات دیگر ادیان آسمانی و به عبارتی از نظر اخلاقی اهانت به مقدسات هیچ انسانی جایز نیست . ( اگر نظر معظم له و یا هر مرجع عالیقدر دیگری را هم بطور خصوصی بپرسید . قطعا جمله قرمز رنگ زیر را خواهند فرمود .)




سلام علیکم

شما در این پست بحث تبری را مطرح کردید در حالیکه موضوع بحث فحش ناموسی به فلان بود درست است ؟

سید امیر;187297 نوشت:

اما دوست خوبم بحث تولی و تبری چیز دیگری است .
البته همانطور که قبلا هم عرض کردم .
تولی و تبری واجب است . اما الان بهتر است تولی و تبری علنی نباشد .

اهانت = توهین و هتک حرمت

تبری = بیزاری جستن از دشمنان اهل بیت (ع)




همانطوریکه دیگر دوستان این مساله را با لعن در قرآن اشتباه گرفتند.

ولی فحش ناموسی نه لعن در قرآن است و نه جواز قرآنی و دینی دارد

و
نه تبری است . معنای تبری چیز دیگری است.

وقتی در یک بحث مفاهیم متفرقه مجوز دار دینی داخل میکنید این خودتان هستید که دارید بای یک عملی که خدا نبی اکرم و ائمه از ان بری هستند دنبال مصداق برای صحتش میگردید.

درست است ؟

یاحق

منظور این مطالب شما نیستید سید امیر گرامی

بگذارید یک مطلبی را یادآوری کنم

خدا ( یا همان ائمه ای که میشناسید ) یهود

فرض مجوز صادر شد.

کدام راضی میشوند؟

لااکراه فی الدین.

کسانی هم که بابت نبود حکم جواز به فحاشی به اهل سنت ناراحت شدند هم خب بشوند.

چه کسانیکه در این سایت مزدوری انگلیس را میکنند.

چه کسانیکه به این نیت بودند که اینطور انتقام ائمه را میتوانستند بگیرند.

سپس آن حضرت ( امام جعفر الصادق علیه السلام ) فرمود:
و گروهى از دشمنان مذهبند كه قادر به قدح ما نيستند، برخى از علوم صحيح ما را مى‏آموزند و آن را به شيعيان ما مى‏رسانند، و از ما نزد دشمنان عيبجويى مى‏كنند، و چندين برابر آن دروغ و چندين برابر آن اكاذيب بر ما مى‏افزايند كه ما از همه آنها پاك و برى‏
هستيم، ولى مع الأسف شيعيان تسليم ما آن را مى‏پذيرند بر اينكه آن از علوم و دانش ما است، پس گمراه شده و ديگران را به بيراهه كشند، و زيان و ضرر اين افراد بر شيعيان ضعيف ما از لشكر يزيد بر حسين بن علىّ عليهما السّلام و أصحاب آن حضرت بيشتر است، زيرا آنان هم روح را بتاراج مى‏برند و هم اموال را به غارت.
و اين گروه از علماى سوء ناصبى مذهبى هستند كه خود را بظاهر از موالى ما و دشمن اعداء ما مى‏شمارند، و شكّ و شبهه را بر شيعيان ضعيف ما وارد نموده و گمراهشان مى‏سازند و مانع ايشان از رسيدن به مقصد حقّ مى‏گردند، البتّه خداى تعالى از قلب هر كدام از اين عوام دريابد كه او هيچ قصدى جز نگهدارى دين و تعظيم ولىّ خود ندارد اين چنين فردى را هرگز در دست افراد ظاهر فريب كافر رها نسازد، بلكه مؤمنى را برايش برانگيزد تا او را به راه صواب آگاه سازد، سپس خداوند همو را توفيق پذيرش خود سازد، پس خداوند با اين كار خير دنيا و آخرت را براى او جمع مى‏كند، و براى كسى كه او را گمراه نموده لعن دنيا و عذاب آخرت را گرد مى‏آورد.

الاحتجاج، ج‏2، ص: 554

یاحق

سها;187198 نوشت:
سلام.

اگر ممکن است نظر تمام مراجع را راجع به دادن دشنام های ناموسی به عمر و پیروانش بگویید.
هم در مراسم عمر کشون هم غیر از آن

با تشکر


با سلام
شیعه ،مذهبی بر پایه منطق و استدلال محکم است و با ناسزا و فحاشی مخالف است.توجه شما را به نمونه هایی در این رابطه جلب می کنم:

الف)خداوند متعال در سوره انعام آیه 108 می فرماید:" هيچگاه بتها و معبودهاى مشركان را دشنام ندهيد، زيرا اين عمل سبب مى‏شود كه آنها نيز نسبت به ساحت قدس خداوند همين كار را از روى ظلم و ستم و جهل و نادانى انجام دهند" (وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ‏).
دليل اين موضوع، روشن است، زيرا با دشنام و ناسزا نمى‏توان كسى را از مسير غلط باز داشت‏.

ب) در روايات اسلامى نيز منطق قرآن در باره ترك دشنام به گمراهان و منحرفان، تعقيب شده و پيشوايان بزرگ اسلام به مسلمانان دستور داده‏اند هميشه روى منطق و استدلال تكيه كنند و به حربه بى‏حاصل دشنام نسبت به معتقدات مخالفان، متوسل نشوند، در نهج البلاغه مى‏خوانيم كه على ع به جمعى از يارانش كه پيروان معاويه را در ايام جنگ صفين دشنام مى‏دادند مى‏فرمايد:
انى اكره لكم ان تكونوا سبابين و لكنكم لو وصفتم اعمالهم و ذكرتم حالهم كان اصوب فى القول و ابلغ فى العذر.(نهج البلاغه كلام 206 ):


" من خوش ندارم كه شما فحاش باشيد، اگر شما به جاى دشنام، اعمال آنها را برشمريد و حالات آنها را متذكر شويد (و روى اعمالشان تجزيه و تحليل نمائيد) به حق و راستى نزديكتر است و براى اتمام حجت بهتر"

ج)بلكه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ از سبّ شيطان نيز نهي كرده و فرموده‌اند: «لا تبسوا الشيطان و تعوذوا بالله من شره. شيطان را دشمنان ندهيد و از شرش به خدا پناه بريد»(ميزان الحكمه، ج 4، ص 360).

سها;187198 نوشت:
اگر ممکن است نظر تمام مراجع را راجع به دادن دشنام های ناموسی به عمر و پیروانش بگویید. هم در مراسم عمر کشون هم غیر از آن

سها;187199 نوشت:
ببخشید می دونم تعداد مراجع زیاده، اما این رو برای یه تحقیق لازم دارم

آذر بانو;187242 نوشت:
در مورد نظريه مراجع ان شاءالله كارشناسان بخش احكام پاسخ‌گو هستند.

با سلام و احترام

با توجه به اینکه امکان کار تحقیقی و بیان نظر تمام مراجع بزرگوار تقلید وجود ندارد،از باب نمونه به نظر چند مرجع اشاره می شود:

آیه الله خامنه ای،نظر شما راجع به برگزارى مراسمى به اسم عيدالزهراء (سلام الله عليها) چيست؟
ج) هر عملى که وسيله سوء استفاده دشمنان اسلام يا موجب تفرقه بين مسلمين شود، حرام و ممنوع است.(1)

آیه الله مکارم شیرازی، معمولا در مراسم عیدالزهرا کف زدن، پایکوبى، رقص و حتّى امورى را که جمیع فقها صریحاً فتوا به حرمت آن داده اند، را مستند به حدیث رفع القلم که ذیلا به آن اشاره مى شود، جایز مى دانید؟
«وَ اَمَرْتُ الْکِرامَ الْکاتِبینَ اَنْ یَرْفَعُوا الْقَلَمَ عَنِ الْخَلْقِ کُلِّهِمْ ثَلاثَةَ اَیّام مِنْ ذلِکَ الْیَوْمِ، وَ لا اَکْتُبُ عَلَیْهِمْ شَیْئَاً مِنْ خَطا یا هُمْ کَرامَةً لَکَ وَ لِوَصِیِّکَ»
آیا این نوع احادیث از نظر سند معتبر است؟ و بر فرض اعتبار معناى حدیث چیست؟ این روایت از نظر سند اعتبارى ندارد; به علاوه مخالف کتاب الله است، و معاذ الله که ائمّه معصومین(علیهم السلام) اجازه ارتکاب گناه به افراد در این ایّام یا غیر این ایّام داده باشند. و بر فرض اعتبار، معناى حدیث این است که اگر کسى لغزشى از او سر زد خداوند او را مى بخشد، نه این که عمداً آلوده گناه شود.(2)

آیه الله تبریزی،حدیث رفع قلم صحیح نیست.(3)

آیه الله فاضل،گناه در هیچ روزی جایز نیست و حدیث رفع قلم مربوط به افراد خاصی است مثل دیوانه و بچه و کسی که تکلیف ندارد ولی برای دیگران رفع قلم نیست.و هر کاری که موجب تفرقه مسلمین باشد جایز نیست.(4)

پی نوشت:
1.پایگاه اطلاع رسانی آیه الله خامنه ای در مسائل اجتماعی و فرهنگی،مناسبتها به آدرس:
http://www.leader.ir/tree/index.php?catid=49
2.پایگاه اطلاع رسانی آیه الله مکارم به آدرس:
http://persian.makarem.ir/estefta/?it=&sid=7429
3.پایگاه اطلاع رسانی آیه الله تبریزی به آدرس:
http://fa.tabrizi.org/index.phpو استفتا از دفتر معظم له
4.
پایگاه اطلاع رسانی آیه الله فاضل به آدرس:
http://www.lankarani.com/far/و استفتا از دفتر معظم له

موضوع قفل شده است