چرا مسیحی نیستم؟؟؟

تب‌های اولیه

262 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا مسیحی نیستم؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سالروز ولادت حضرت ختمی مرتبت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت امام صادق علیه السلام مبارکباد!

مدتی قبل جزوه کم حجمی به دستم رسید که بر روی جلد آن نوشته شده بود: « اسم او عجیب خواهد بود»
این جزوه که در 16 صفحه تهیه شده بود، خواننده را تشویق می کرد در مورد حضرت عیسی مسیح بیشتر تحقیق کرده و به مسیحیان بپیوندد.
البته من حضرت عیسی را پیامبر بزرگ خدا می دانم و برای ایشان احترام زیادی قائلم و بارها و بارها سخنان زیبایش را که در کتابهای مذهبی خودمان آمده مطالعه نموده و برای دیگران هم نقل کرده ام. اما برایم عجیب بود که نویسنده جزوه سعی کرده بود با استفاده ار الفاظ خاص، خواننده را وادار کند که با رها کردن دین و عقیده فعلی اش، به قول خودش، حیات تازه ای پیدا کند و به مسیحیت بپیوندد!!!
مثلا در این جزوه آمده بود : « آیا به غیر از حضرت عیسی مسیح، شخص دیگری را می شناسید که به این طرز عجیب وارد دنیا شده باشد؟ »
آری نویسنده توقع داشت با طرح این سوال، خواننده بگوید: «نه من نمی شناسم و لذا من هم مسیحی می شوم».
اما من با خودم گفتم: بله که می شناسم؛ مگر خلقت حضرت آدم بدون پدر و مادر عجیب تر نیست؟ و مگر ورود پیامبر اسلام به این دنیا عجیب نیست که در شب ولادت ایشان، طاق ایوان کسری شکافت و چند کنگره آن فرو ریخت و آتش آتشکده فارس خاموش شد، بتهای بت خانه مکه سرنگون شد، نوری از وجود آن حضرت به سوی آسمان بلند شد که شعاع آن فرسنگها راه را روشن کرد، انوشیروان و موبدان ، خواب وحشتناکی دیدند و . . . . ( تاریخ یعقوبی )
اما اینها هیچکدام دلیل بر نبوت نیست و انسان خردمند بدون دلیل، دین یا مذهبی را برای خود انتخاب نمی کند و پس از رسیدن به یک عقیده، بی دلیل از آن دست بر نمی دارد.
در عین حال با خود گفتم خوب است تحقیق بیشتری در مورد تورات ، انجیل و کتب مقدس مسیحیان داشته باشم و از نزدیک با منابع آنها آشنا شوم؛ لذا با یکی دو تن از اساتید معظم و گرانقدر مسأله را مطرح کردم و بنا بر این شد که مهمترین منابع یهودیان و مسیحیان را با دقت مطالعه نمائیم.
در پایان مطالعات به این نتیجه رسیدیم که « واقعا عجیب بود »؛ آنقدر عجیب که حیف بود دیگران از آن بی بهره باشند. آنچه که در این سطور می آید، بخشی از دستاورد این مطالعه و تحقیق است.

البته از آنجا که ما با گفتگوی ادیان و مذاهب و تحقیق در جهت روشن شدن حقیقت کاملا موافق و بلکه مشتاق هستیم؛ تلاش کردم علاوه بر پرهیز جدی از هرگونه تعصب ورزی و جسارت، حتی المقدور از طرح مطالبی که می توان پاسخی برای آنها یافت خودداری کنم و تنها به طرح سوالاتی پرداخته شود که برای آنها پاسخی یافت نشد.
در جمع آوری این مطالب علاوه بر کتاب مقدس از دو کتاب دیگر مسیحیان و یهودیان به نام های « قاموس کتاب مقدس» و « گنجینه ای از تلمود » نیز استفاده شده است.
باشد که مورد قبول آستان حق قرار گیرد.

با سلام
دوست عزیز اینکه شما مسیحیت را نمی پذیرید هیچ اشکالی نیست - اگر استدلال های ان را هم نمی پذیرید باز اشکالی نیست و اینکه در باره مسیحیت تحقیق کرده و یا میکنید هم خوب است اما در نوشته شما برایم سوالی پیش امد که امیدوارم پاسخی برای ان داشته باشید
اسم او عجیب است
تولد او هم عجیب است
تولد مسیح با حضرت ادم تشابه دارد - بله دارد - یکی انسان اول است و ان انسان اخر = با یکی نافرمانی وارد جهان شد و با دیگری رابطه گناه الود به رابطه پدری و فرزندی تبدیل شد - اولی گناه و لعنت حاصل از ان را وارد جهان کرد و دومی نجات و رستگاری را
اما تولد حضرت محمد؟؟؟؟
ایا واقعا طاق کسری ریخت؟؟ بتها سرنگون شدند؟؟؟ اتشکده کسری خاموش شد؟؟ چه روزی و کدام تاریخ؟؟
تا انجا که من میدانم هنوز تاریخ تولد حضرت دقیقا مشخص نیست - شما اول تاریخ درست تولد حضرت را مشخص کنید و این اختلاف یک هفته ای بین شیعه و اعل سنت را فیصله دهید - تا برسیم به وقایع اعجازی زمان تولد حضرت که فرمودید
امیدوارم این تاپیک هم به بهانه تبلیغ حذف نشود

سلام علیکم
قبل از اینکه وارد بحث اصلی بشیم ناگزیر هستم که با کتاب مقدس مسیحیان اشنا بشویم.
کتاب مقدس مسیحیان دو بخش دارد؛ عهد جدید و عهد عتیق ( یا عهد قدیم). علت نامگذاری آن است که مسیحیان معتقدند خدا با انسان دو پیمان بسته است؛ یکی پیمان کهن به وسیله پیامبران پیش از عیسی مسیح. در این پیمان مرتبه ای از نجات از طریق وعد، وعید، قانون و شریعت به دست می آید.
دیگری پیمان نو توسط خدای متجلی یعنی عیسی مسیح. در پیمان نو نجات از طریق محبت حاصل می شود. به این معنا که طبق اعتقاد آنان خدای پسر به شکل انسان مجسم می شود، گناهان بشر را بر خود می گیردو با تحمل رنج صلیب کفاره گناهان می شود. در انجیل یوحنا می خوانیم:
« زیرا خداوند، جهان را این قدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هرکه به او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد. زیرا خدا پسر خود را در جهان نفرستاد تا بر جهان داوری کند؛ بلکه تا به وسیله او نجات یابد. » انجیل یوحنّا، فصل3، شماره 16-17
آن قسمت از کتاب مقدس که درباره پیمان کهن سخن می گوید عهد عتیق( یا قدیم) و آن قسمت که درباره پیمان نو سخن می گوید عهد جدید نامیده می شود. در حقیقت عهد عتیق کتاب آسمانی یهودیان است که مسیحیان برای آن احترام قائل شده، آن را در آغاز کتاب خود قرار دادند. اما یهودیان عهد جدید را قبول ندارند.
مجموع کتابهای عهد عتیق و عهد جدید 66 کتاب است . عهد عتیق 39 کتاب و عهد جدید نیز 27 کتاب دارد.عهد جدید به چهار بخش تقسیم می شود:
1- اناجیل اربعه ( چهار انجیل به نام انجیل متّی ، انجیل مرقس، انجیل لوقا و انجیل یوحنا)
2- اعمال حواریون
3- نامه های رسولان
4- مکاشفه

یهودیان و مسیحیان تورات را نوشته خود حضرت موسی علیه السلام می دانند . همچنین کتاب هر یک از پیامبران دیگر عهد عتیق را تالیف پیامبری می دانند که نام وی در عنوان آن کتاب آمده است.
اما درباره چهار انجیل ، مسیحیان معتقدند که آنها سالها پس از حضرت عیسی علیه السلام نگارش یافته اند و به گفته آنان در آغاز مسیحیت ، تنها کتابهای عهد عتیق به عنوان کتاب خدا مطرح بودند. ولی کتاب عهد جدید اندک اندک در مجامع مسیحی جنبه الهی پیدا کرد.
همه مسیحیان ، همیشه و همه جا معتقد بوده و هستند که انجیل های کنونی زندگینامه و سخنان حضرت عیسی علیه السلام می باشد که چهار نفر به نامهای متّی ، مِرقس، لوقا و یوحنّا آنها را نوشته اند.
در آغاز انجیل لوقا چنین آمده است:
« از آن جهت که بسیاری دست خود را دراز کردند و به سوی تألیف حکایت آن اموری که نزد ما به اتمام رسید (1) چنان که آنانی که از ابتدا نظارگان و خادمان کلام بودند به ما رسانیدند (2) من نیز مصلحت چنان دیدم که همه را من البدایه به تدقیق در پی رفته، به ترتیب به تو بنویسم ای تیوفلس عزیز (3) » لوقا ، باب اول، آیه 1 تا 3

حال که با کتاب مقدس آشنا شده ایم به بحث اصلی می پردازیم.
ما در اینجا در 5 قسمت به بحث می پردازیم:

1- خداوند در تورات و انجیل

2- انبیاء از دیدگاه تورات و انجیل

3- آیا عیسی خداوند است؟

4-عباراتی از کتاب مقدس!

5- حقایقی از کتاب مقدس

sina178s;186582 نوشت:
دوست عزیز اینکه شما مسیحیت را نمی پذیرید هیچ اشکالی نیست - اگر استدلال های ان را هم نمی پذیرید باز اشکالی نیست

جناب سینا!
نه تنها من بلکه هیچ انسان آزاد و جستجوگری صرفا به خاطر یک نام یا یک تولد پیرو هیچ دین یا آیینی نمی شود. من به دنبال اسم نیستم؛ آنچه که برای من مهم است دلیل است. مگر من باید این دین را بپذیرم چون که حضرت مسیح گفته است؟ پس نقش عقل کجاست؟ در حدیثی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمده است که :
لا تنظر الی من قال و لکن انظر الی ما قال
به گوینده سخن توجه نکن بلکه ببین چه می گوید.

اما گفته اید استدلال های آن را نمی پذیرید. خب بفرمایید استدلال های آن را بیان کنید تا ببینیم چه می گویید؟ نه اینکه به سایر ادیان و مذاهب هجمه و حمله کنید. شما اگر واقعا دلیل و استدلال منطقی دارید بیاورید این گوی و این میدان و اگر نه پس به سایر ادیان و مذاهب از روی جهل و ناآگاهی خدشه وارد نکنید.( خواهشا از ارجاع دادن به سایر سایتها و تاپیک ها خودداری نمایید.)

sina178s;186582 نوشت:
تولد مسیح با حضرت ادم تشابه دارد

جناب سینا !
تولد حضرت آدم که عجیب تر از تولد حضرت مسیح است. اگر حضرت عیسی مسیح که درود خداوند بر او باد، بدون پدر به دنیا آمده اند ؛ حضرت آدم بدون پدر و مادر به این دنیا آمده اند. این کجا و آن کجا؟؟؟پس باید گفت که نعوذبالله حضرت آدم باید ادعای خدایی کند!!!

sina178s;186582 نوشت:
یکی انسان اول است و ان انسان اخر = با یکی نافرمانی وارد جهان شد و با دیگری رابطه گناه الود به رابطه پدری و فرزندی تبدیل شد - اولی گناه و لعنت حاصل از ان را وارد جهان کرد و دومی نجات و رستگاری را

مرادتان از انسان آخر چیست؟
نافرمانی؟ رابطه گناه آلود؟ حضرت آدم گناه را وارد دنیا کرده؟ فقط حضرت عیسی مدعی نجات و سایر رستگاری بوده؟
جناب سینا!
شما مدعی هستید که دین شما استدلال دارد، اما آنچه که جنابعالی در این سطور نوشته اید صرفا بازی با الفاظ و دادن نسبت ناروا به حضرت آدم و سایر انبیائ عظام الهی است.
اگر استدلال شما این است که . . . .
در عقائد ما همه انبیاء الهی معصوم هستند و محال است که از آنها گناهی و لو اند سر بزند اما شما . . . ؟ آیا کسی که ادعای هدایت و پیامبری برای سایر مردم را دارد نباید خود از گناه و خطا مصون باشد؟ پس نسبت ورود گناه توسط حضرت آدم چیست؟ ؟؟

sina178s;186582 نوشت:
اما تولد حضرت محمد؟؟؟؟ ایا واقعا طاق کسری ریخت؟؟ بتها سرنگون شدند؟؟؟ اتشکده کسری خاموش شد؟؟ چه روزی و کدام تاریخ؟؟ تا انجا که من میدانم هنوز تاریخ تولد حضرت دقیقا مشخص نیست - شما اول تاریخ درست تولد حضرت را مشخص کنید و این اختلاف یک هفته ای بین شیعه و اعل سنت را فیصله دهید - تا برسیم به وقایع اعجازی زمان تولد حضرت که فرمودید

در مورد این مطالب می توانید به سایر کتب معتبر تاریخی مراجعه کنید. البته اگر انصاف داشته باشد.
اما در مورد اختلاف در تاریخ ولادت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم:
پیامبر اسلام در سرزمینی مبعوث شدند که تعداد با سوادان آن از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمی کرد و یکی از معجزات حضرت این بود که از آن مردم بیابانی و بیسواد ، انسانهایی فرهیخته و متمدن تربیت کنند. بنابراین اگر در ثبت تاریخ ولادت یا سایر وقایع مهم دیگر صدر اسلام اختلافی بوجود بیاید طبیعی است اما در مورد تاریخ ولادت حضرت عیسی مسیح چه می گویید؟ حضرت عیسی علیه السلام در زمان و مکانی به دنیا آمدند که مردمان آن از سواد بهره ای داشتند.
اما در مورد تاریخ ولادت حضرت عیسی علیه السلام ذکر چند نکته ضروری است:
بايد توجه نمود كه تعيين تاريخ تولد حضرت عيسي در سال 354 انجام يافته ( یعنی 4 قرن پس از حضرت عیسی!) و تصميم به اينكه اين زمان مبدأ تاريخ باشد حدود سال 533 ميلادي گرفته شده است ( حدود 6 قرن پس از حضرت عیسی!!!) .
به هر تقدير درباره تاريخ تولد حضرت عيسي عليه السلام بايد از دو جنبه سخن گفت: يكي سال تولد و ديگري روز تولد ايشان.
درباره سال تولد حضرت عيسي توجه به نكات زير مفيد خواهد بود:
1- حضرت عيسي در زمان سلطنت هرودوس كبير به دنيا آمده است و حال آنكه هرودوس در سال چهارم قبل از ميلاد از دنيا رفته است.
2- طبق مدارك تاريخي در سرزمين يهود طي سال هاي بيست و هشتم و هشتم قبل از ميلاد و چهاردهم بعد از ميلاد فرمان سرشماري صادر شده است. از سويي تولد حضرت عيسي در زماني بود كه حضرت مريم به همراه شوهرش يوسف ( طبق اعتقاد شما مسیحیان) براي سرشماري به ميان قوم خود رفته بودند. اگر اين سرشماري را همان سرشماري سال هشتم قبل از ميلاد بدانيم، بايد تولد عيسي را نيز در همان حوالي در نظر گرفت.
3- عيسي در هنگام شروع خدمت خود و تطهير بناي هيكل حدوداً سي سال داشته است( لوقا 23:3) و از سويي در اين زمان چهل و شش سال از ساخت بناي هيكل مي گذشته است(يوحنا 20:2) و از ديگر سو سال بناي هيكل 22 قبل از ميلاد بوده است. با كنار هم گذاشتن اين سه مقدمه، سال تولد حضرت عيسي حدود ششم قبل از ميلاد به دست مي آيد.
در مجموع مي توان سال تولد عيسي را بين چهار تا هشت سال قبل از ميلاد دانست. در حالی که اگر شما ادعا می کنید سال ولادت ایشان را مبداء سال میلادی قرار داده اید این سال شماری شما اشتباه است.
و اگر بگویید که ما روز ولادت ایشان را مبدا سال شنماری قرار داده ایم می گوییم:
مسيحيان روز تولد عيسي را 25 دسامبر مي دانند؛ ولي در اين باره مي توان به نكات زير توجه نمود:
1- 25 دسامبر ابتداي زمستان است و هواي بيت المقدس بسيار سرد و باراني مي باشد. به طوري كه حتي مردم روزگار عزراي نبي با اينكه گناه خود و دعوت عزرا به توبه را پذيرفتند ، ولي با خارج شدن از منازل خود براي توبه به دليل برودت هوا و باراني بودن جو مخالفت كردند. (عزرا 13:10). ولي كتاب مقدس روزهاي تولد عيسي را چنين توصيف مي كند: ((و در آن نواحي شبانان در صحرا بسر مي‌برند و در شب پاسباني گله‌هاي خويش مي‌كردند)) ( لوقا 8:2) روشن است كه چراي گوسفندان در صحرا در غير فصل زمستان صورت مي گيرد.
2- در هنگام بارداري مريم ،‌ قيصر روم فرمان سرشماري عمومي را صادر نمود. بدين منظور هركس بايد به ميان قوم خود باز مي گشت و در شهر خود نام نويسي مي كرد. بنابراين يوسف به همراه نامزدش _مريم_ از ناصره به بيت لحم بازگشت و از آنجا كه شهر براي نام نويسي و نيز برگزاري جشن هاي ساليانه ابتداي پاييز بسيار شلوغ بود ، ايشان نتوانستند منزل يا كاروانسرايي براي خود بيابند و در همين شرايط مريم وضع حمل نموده و پسر خود را به دنيا آورد. به ناچار او را در قنداقه اي پيچيدند و در آخوري خوابانيدند. (لوقا2: 7-1) از اين جملات به خوبي فهميده مي شود كه تولد عيسي در ابتداي پاييز بوده است.
3- بشارت تولد يحيي ، هنگامي به زكريا داده شد كه وي در معبد مشغول خدمت بود.( لوقا 1: 24-8) بنا بر يك سنت يهودي ، هريك از كاهنان بايد يك هفته در معبد خدمت مي نمود و نوبت زكريا طبق قرعه، هفته دهم سال تعيين شده بود كه مقارن با خرداد ماه است. (اول تواریخ ۲۴:‏۷‏-‏۱۹) در نتيجه تولد يحيي در اوايل فروردين بوده است. از آنجا كه حضرت عيسي از يحيي شش ماه كوچك تر بوده اند،( لوقا 1: 26و36) تولد ايشان اوايل پاييز رقم مي خورد.
اما در مورد اينكه چرا با وجود اين قراين ، كليسا تولد عيسي را در بيست وپنجم دسامبر تعيين نموده است ، بايد گفت اين روز در آيين مهرپرستي كه در روم باستان به شدت رواج داشته،‌ روز تولد مهر و جشن ساليانه مهر پرستان بوده است. اصحاب كليسا براي همراه نمودن مهرپرستان ، روز تولد مهر را با روز تولد عيسي يكي دانستند تا نوعي وحدت ميان دو امت به وجود آورند!
پس جناب سینا اگر اختلاف میان مسلمانان در مورد تاریخ ولادت پیامبر گرامی اسلام از روی عدم سواد بوده است ( که آنهم یک هفته بوده است نه چند ماه و چند سال) این اختلاف در مورد تاریخ حضرت عیسی را چگونه توجیه می کنید؟ آیا این یک تحریف نیست که تاریخ ولادت پیامبرتان را بخاطر همزمان شدن با یک جشن دست کاری نمایید؟؟؟

در این زمینه به ذکر چند نمونه اکتفا می شود:
1- توصیف خداوند در کتاب مقدس:
« وقت تنگنایی خود خداوند را استدعا و خدای خود را تضرع نمودم و ناله مرا از هیکل خود شنید و فریادم به سمعش رسید. و زمین متزلزل و مرتعش و اساس آسمان متحرک و لرزان گردیدند به جهت غضبناکیش، از دماغش دود برآمد و از دهانش آتش می خورد که از آن زغال افروخته شد. آسمانها را خم کرده به زیر آمد و در زیر پایش ظلمت بود. و به کرّوب سوار شده پرید و بالای بالهای باد نمایان شد و به اطرافش ظلمت و کثرت آبها و غمامه مظلمه هوا را چادر ساخت. از روشنایی که در پیشش بود زغالهای آتشین افروخته شد . . . ته دریا نمایان و بنیان دنیا ظاهر شد از تنبیه خداوند و از نفحه نفسِ دماغش » کتاب دوم شموئیل ، فصل 22

راستی نفهمیدیم این توصیف خداست یا . . .

نمونه ای دیگر:
« بنابراین برای افریم ، من مانند کرم بید و برای خاندان یهوداه مثل پوسیدگی خواهم بود . . . به درستی که من از برای افریم مثل اسد و برای خاندان یهوداه مانند شیر جوان خواهم بود ، من خودم ایشان را پاره پاره کرده راه خود را در پیش می گیرم بر خواهم داشت و رهاکننده نخواهد بود . . . بنابر این به جهت ایشان مثل شیر خواهم بود و مانند ببر به سر راه کمین خواهم کرد. ایشان را مثل خرس بی ولد گردیده دچار خواهم آمد و پرده دل ایشان را خواهم درید بلکه ایشان را در آنجا مثل شیر بلع خواهم نمود و حیوانات صحرا ایشان را پاره خواهند کرد. » کتاب هوشیع، فصل 13، ص 1582

آیا تشبیه خداوند به نور آسمانها و زمین زیباتر است ( چنانکه در قرآن آمده است ) یا تشبیه به کرم، پوسیدگی و انواع حیوانات؟؟؟!!!

« اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ

فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ

لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ

يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ »

خدا نور آسمانها و زمين است مثل نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى و آن چراغ در شيشه‏اى است آن شيشه گويى اخترى درخشان است كه از درخت‏ خجسته زيتونى كه نه شرقى است و نه غربى افروخته مى‏شود نزديك است كه روغنش هر چند بدان آتشى نرسيده باشد روشنى بخشد روشنى بر روى روشنى است‏ خدا هر كه را بخواهد با نور خويش هدايت مى‏كند و اين مثلها را خدا براى مردم مى‏زند و خدا به هر چيزى داناست

سوره نور آیه 35

با سلام خدمت همه دوستان به خصوص حاج علی عزیز نکته اول اینکه : ما نیز حضرت مسیح را به عنوان یکی از پیامبران اولو العزم و بزرگ الهی قبول داریم و نسبت به ایشان بسیار احترام می گذاریم؛ تنها معتقدیم چون بعد از حضرت دینش تحریف شد در حال حاضر قابل قبول نیست و به وسیله اسلام نسخ شد .
نکته دوم :به نظرم ولادت امیر المونین علی(ع) خیلی عجیب تر از حضرت مسیح(ع) است چرا که در طول تاریخ بشریت تنها کسی است که طبق نقل های معتبر تاریخی در بهترین جای روی زمین یعنی خانه خدا به دتیا آمد. حضرت مریم (س)در هنگام تولد عیسی (ع) به بیابانه رفتند و در آنجا حضرت مسیح را به دنیا آوردند . لذا تولد امیر المونین برتر از عیسی(ع) است

ضمن عرض تبریک سالروز پیروزی انقلاب اسلامی به همه اسک دینی های بزرگوار:Gol:

در پست های قبلی سیر بحث را مشخص نمودیم که قرار شد در 5 قسمت به بررسی کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان بپردازیم. قسمت اول، خدا در تورات و انجیل بود که در مورد توصیف خداوند دو نمونه گذشت.
اینک موضوع دوم از قسمت اول : مشاهده خداوند!

در تورات آمده است:

« و موسی و هارون و ناداب و ابیهوء با هفتاد نفر از مشایخ اسرائیل بر آمدند و خدای اسرائیل را مشاهده کردند و در زیر پایهایش مثل کار سنگ بست از یاقوت کبود که صفا چون خود آسمانها بود و بر عظمای بنی اسرائیل دست نگذاشت و خدا را مشاهده کردند و خوردند و هم نوشیدند » سِفر خروج، فصل 24 آیات 10 تا 12

خوردند و نوشیدند هر چه خداوند بر آنان دست نگذاشت!!!
راستی آیا چنین خدایی جسم ، محدود و محتاج به مکان نیست؟؟؟

با سلام
دوست عزیز
تولد مسیح زمان وقوع خرافاتی که شما بیان کردید نیست روزی است از روزهای خدا - علت تعیین تاریخ 4 دی ماه هم قبا از اینکه شما مسلمین بپرسید توسط خود مسیحیان بیان شده است به جای طرح شبهات بیشمار اما بی مایه به سوال این حقیر پاسخ دهید - فرض کنید مسیحیت هیچ استدلال عقلی یا تاریخی درخور ندارد فرض محال که محال نیست و فرض کنید قادر نیست شما را قانع کند!!!!! من در باره ادعای شما پرسیدم - اگر به قول خودتان تحقیق کرده اید و در ادعایتان صادق هستید بی حاشیه رفتن پاسخ دهید
و بار دیگر تکرار میکنم و تا وقتی که شما از پاسخ فرار میکنید و سوال را با سوال جواب میدهید خواهم گفت:
ایا واقعا طاق کسری ریخت؟؟ بتها سرنگون شدند؟؟؟ اتشکده کسری خاموش شد؟؟ چه روزی و کدام تاریخ؟؟
تاریخ نگار و مورخی که زمان تولد حضرت محمد را نمیداند چگونه چنین ادعایی کرده است ایا این سخنان عجیب و غریب بیش از خرافه است؟؟؟

سوال را با سوال پاسخ ندهید هرچند سوال اسبق بنده را هم بی پاسخ گذاشته اید

منتظر پاسخ هستم

سلام

sina178s;187453 نوشت:
تولد مسیح زمان وقوع خرافاتی که شما بیان کردید نیست روزی است از روزهای خدا

جناب سینا!
کدام خرافات؟ من که همه آنها را از کتاب مقدس شما نقل کردم!!!
آیا شما قبول ندارید که این مطالب کتاب شما بوده؟ خب اگر می گویید که اینها از کتاب مقدس شما نبوده می توانید به آدرس های آن مراجعه کنید و ببینید آیا واقعا در کتاب شما آمده است یا نه؟ و اگر قبول دارید که این مطالب در کتاب مقدس شماآمده است این حرف شما چه معنی دارد؟؟؟ یعنی شما خودتان کتاب مقدس خودتان را قبول ندارید؟؟؟؟؟یا اینکه هر جایش که به نفع شماست را قبول دارید ولی هرجا که به ضرر شماست آن را قبول ندارید؟؟؟

اگر می گویید تولد حضرت عیسی روزی از روزهای خداست؛ خب تولد پیامبر ما هم روزی از روزهای خداست دیگه!!! شک دارید؟؟؟

sina178s;187453 نوشت:
علت تعیین تاریخ 4 دی ماه هم قبا از اینکه شما مسلمین بپرسید توسط خود مسیحیان بیان شده است

اولا بفرمایید آن علت چیست؟
ثانیا آیا ما مجاز هستیم خودمان تاریخ ولادت پیامبرمان را فقط بخاطر اینکه با یک واقعه تاریخی دیگر همزمان شود تغییر دهیم؟ اینکه نشد تعیین ؛ بهتر است بگویید تحریف تاریخ!!!
sina178s;187453 نوشت:
به جای طرح شبهات بیشمار اما بی مایه به سوال این حقیر پاسخ دهید

چقدر عجله دارید؟ بهتر نیست شما اول جواب سوالات و پرسشهایی را که اینجا مطرح شده است را بدهید؟
در ثانی من یکبار به سوالات شما جواب دادم ولی ظاهرا این شما هستید که از جواب دادن طفره می روید. نکند یادتان رفته است:

حاج علی;186598 نوشت:
شما اگر واقعا دلیل و استدلال منطقی دارید بیاورید این گوی و این میدان و اگر نه پس به سایر ادیان و مذاهب از روی جهل و ناآگاهی خدشه وارد نکنید.( خواهشا از ارجاع دادن به سایر سایتها و تاپیک ها خودداری نمایید.) نقل نوشته اصلی توسط : Sina178s تولد مسیح با حضرت ادم تشابه دارد جناب سینا ! تولد حضرت آدم که عجیب تر از تولد حضرت مسیح است. اگر حضرت عیسی مسیح که درود خداوند بر او باد، بدون پدر به دنیا آمده اند ؛ حضرت آدم بدون پدر و مادر به این دنیا آمده اند. این کجا و آن کجا؟؟؟پس باید گفت که نعوذبالله حضرت آدم باید ادعای خدایی کند!!! نقل نوشته اصلی توسط : Sina178s یکی انسان اول است و ان انسان اخر = با یکی نافرمانی وارد جهان شد و با دیگری رابطه گناه الود به رابطه پدری و فرزندی تبدیل شد - اولی گناه و لعنت حاصل از ان را وارد جهان کرد و دومی نجات و رستگاری را مرادتان از انسان آخر چیست؟ نافرمانی؟ رابطه گناه آلود؟ حضرت آدم گناه را وارد دنیا کرده؟ فقط حضرت عیسی مدعی نجات و سایر رستگاری بوده؟ جناب سینا! شما مدعی هستید که دین شما استدلال دارد، اما آنچه که جنابعالی در این سطور نوشته اید صرفا بازی با الفاظ و دادن نسبت ناروا به حضرت آدم و سایر انبیائ عظام الهی است.

sina178s;187453 نوشت:
بار دیگر تکرار میکنم و تا وقتی که شما از پاسخ فرار میکنید و سوال را با سوال جواب میدهید خواهم گفت: ایا واقعا طاق کسری ریخت؟؟ بتها سرنگون شدند؟؟؟ اتشکده کسری خاموش شد؟؟ چه روزی و کدام تاریخ؟؟

جناب سینا کدام فرار؟ بالفرض که اصلا همه اینها رو شما قبول کنی و در کتب معتبر آمده باشد من در همان پست اول هم گفتم که:

حاج علی;186556 نوشت:
اما اینها هیچکدام دلیل بر نبوت نیست و انسان خردمند بدون دلیل، دین یا مذهبی را برای خود انتخاب نمی کند و پس از رسیدن به یک عقیده، بی دلیل از آن دست بر نمی دارد.

sina178s;187453 نوشت:
سوال را با سوال پاسخ ندهید هرچند سوال اسبق بنده را هم بی پاسخ گذاشته اید

لطفا کمی هم انصاف داشته باشید!
اصلا شما تاکنون به کدام سوال من جواب داده اید؟ یک نمونه بیاورید که جواب داده باشید؟ ظاهرا این شما هستید که از جواب دادن طفره می روید و هربار به بهانه ای یک سوال جدید مطرح می کنید.
آنچه که از این فرمایش شما به دست می آید این است که شما دلیل و یا استدلالی ندارید جز اینکه به سایر ادیان و مذاهب اشکال و شبهه وارد کنید آن هم بدون اطلاع و آگاهی!

sina178s;187453 نوشت:
ایا شیعیان به عدم تحریف قران اعتقاد دارند؟؟؟؟؟؟؟ اگر سند صحیح و معتبر بیاورم که از نظر ستون های شیعه جعفری قران تحریف شده است ایا حاضر هستید اسلام را ترک کنید؟؟؟

نگفتم شما از جواب دادن طفره می روید؟ اولا که تمام مسلمانان ( چه شیعه و چه سنی) قائل به عدم تحریف قرآن هستند جز عده معدودی که شاید حتی به تعداد انگشتان دو دست هم نرسند؛ و ثانیا این مبحث چه ربطی به شما دارد؟ شما که قرآن را قبول ندارید چه تحریف شده باشد و چه نشده باشد!!!
پس بازهم فرقی برای شما نمیکند.
این آشفتگی خاطر و هجمه همه جانبه شما به سایر ادیان ناشی از این است که متاسفانه شما و سایر دوستانتان دلیلی ندارید و گرنه مطمئن باشید اگر دلیلی می داشتید شرق و غرب دنیا را پر می کردیدو یا حداقل در اینجا به جای حمله به سایر ادیان و مذاهب آن را بیان میکردید.

sina178s;187453 نوشت:
منتظر پاسخ هستم

جناب سینا ما منتظر پاسخهای شما هستیم ؛ این گوی و این میدان؛ و اگر پاسخی ندارید ( که ندارید) لطفا از بیان شبهات نا مربوط به بحث خودداری نمایید.

در تورات، سفر تکوین ، فصل 3 ، ص 5 و 6 آمده است:

« و مار از تمامی جانوران صحرا حیله سازتر بود که خداوند خدا آفریده بود و به زن گفت : آیا خدا فی الحقیقه گفته است که از تمامی درختان باغ نخورید؟ و زن به مار گفت که از میوه درختان باغ می خوریم اما از میوه درختی که در وسط باغ است خدا فرموده است که از آن نخورید و آن را لمس ننمایید مبادا که بمیرید.و مار به زن گفت که البته نمی میرید و حال اینکه خدا می داند روزی که از آن می خورید چشمان شما گشوده شده چون خدایانی که نیک و بد را می دانند خواهید شد »

نتایجی که از این فقره می گیریم:
1- خدا دروغ گفته است؛ چون وقتی آدم و حواء از میوه آن درخت خوردند نمردند و زنده ماندند.
2- خداوند دشمن دانا شدن آدم و حواء می باشد؛ چرا که با خوردن میوه آن درخت، علم و آگاهی آدم و حواء بیشتر می شد و طبق گفته کتاب مقدس، خدا مخالف این بود.( نتیجه: دین در مقابل علم قرار دارد)
3- مار دلسوزتر از خداوند!!!!

به این یکی دقت کنید:
« و آواز خداوندِ خدا را شنیدند که به هنگام نسیم روز در باغ می خرامید و آدم و زنش خویشتن را از حضور خداوند خدا در میان درختان باغ پنهان کردند و خداوند خدا آدم را آواز کرده وی را گفت که کجایی؟ او دیگر جواب گفت که آواز تو را در باغ شنیدم و ترسیدم زیرا که برهنه بودم به جهت آن پنهان شدم » !!!

تورات، سِفر تکوین، فصل 3 ، ص 6

خرامیدن خدا در باغ؛
پنهان شدن آدم و حوا از چشم خداوند؛

جستجو کردن خدا از مکان آدم و حوا چه مفهومی دارد؟

و این مورد را هم ملاحظه فرمایید:
« و خداوند آنروز { روز شنبه } را روز عبادت و روز اتمام اوامر دینیه قرار داده که هم خود استراحت فرمود و هم مخلوقات خود را به استراحت کردن در آن روز مثال داد . . . »

قاموس کتاب مقدس، مستر هاکس، ص 466 واژه «سبت»

استراحت خدا در روز شنبه ( یوم السبت) چه معنایی دارد؟ مگر خدا خسته می شود که نیاز به استراحت داشته باشد؟؟؟

با عرض پوزش از همه بزرگواران از اینکه مطلب ذیل را در اینجا بیان می کنم، اما برای اینکه بدانیم مسیحیان و یهودیان به چه خدایی معتقد هستند چاره ای ندارم.
در تورات ، یا همان عهد عتیق ، آمده است:

« کلام خداوند . . . به هوشیع پسر بئیری رسید. ابتدای کلام خداوند به هوشیع اینست که خداوند به هوشیع فرمود که روانه شده به جهت خود زنِ فاحشه و اولاد فاحشه بگیر، زیرا که این زمین فی الواقع از خداوندگار زناکنان برگشته است » !!!
عهد عتیق، کتاب هوشیع، فصل اول

بر طبق کتب مسیحیان، جناب هوشیع یکی از انبیایی است که 7 قرن قبل از حضرت عیسی در میان مردم بوده است. و اسم اصلی وی یوشع بن نون می باشد. ( ر.ک : قاموس کتاب مقدس ، مستر هاکس ، ص 925)

خداوند به پیامبرش دستور میدهد که . . . !!!
با این مطلب قسمت اول بحث ما که در رابطه با دیدگاه تورات و انجیل درباره خدا بود به پایان رسید. انشاءالله اگر عمری بود با قسمت دوم که انبیاء از دیدگاه کتاب مقدس باشد؛ بحث را ادامه خواهیم داد.
یا علی

اطلاعات جالبیه... واقعا ممنون...:Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

یه مطلب هم اضافه کنم :

خدا با پيامبرش، يعقوب كشتي مي گيرد و مغلوب مي شود. *(هوشع3:12) و (پيدايش11:35-9)و(پیدایش31:32-24)*
فعلا باشه تا بعدا کامل بشه!!

با سلام
دوست گرامی حاج علی
به نظر شما نه فقط تاپیک های هم عرض را چه در این سایت و چه در سایت های دیگر مطالعه نمی کنید نوشته های مرا هم نمی خوانید و اگر می خوانید صرفا جهت نفی نظر من است و نه واقع مطلب
مثلا شما خلقت ادم را عجیب تر از مسیح عنوان کردید در حالیکه این قران است که این دو را مثل هم معرفی کرده است
یا در مورد تحریف قران عنوان کردید که چند نفری در شیعه به تحریف قران معتقدند - در حالیکه ستون های اصلی و مخترعین شیعه نظیر کلینی - مجلسی - قمی - طوسی و همچنین جناب علی ابن موسی امام هشتم شیعه جزو این چند نفر هستند و مطمئن شدم که اطلاعات شما در اسلام بسیار سطحی است
یا اینکه فرمودید اگر قران تحریف شده است برای من چه فرقی میکند - فرق ان است شما با استناد و به طرفداری از قران است که اموزه های مسیحی را نفی میکنید چرا؟ لطفا پاسخ ابهامات خود را بخوانید
نوشته اید:
در تورات، سفر تکوین ، فصل 3 ، ص 5 و 6 آمده است:

و :

تورات، سِفر تکوین، فصل 3 ، ص 6

دوست گرامی اولا داستان افرینش تماما اسطوره ای و سمبولیک است این داستان قبل از نگارش تورات وجود داشته و صرفا در بیان اینکه خورشید و زمین و دریا و ماه و ستارگان و حتی فرعون که مردم انها را خدا میدانند و یا به جای انها بت درست کرده اند همه مخلوق خدا هستند هدف نویسنده یا نویسندگان توضیح نحوه خلقت نیست بلکه معرفی یهوه به عنوان خدای واحد است
دوم اینکه کتاب مقدس - وحی نیست - اسمانی هم نیست - نوشته دست انسان و یا گزینش متون موجود در زمان با الهام خداست اگر نویسنده قران این داستانها را جدی گرفته و با کمی اختلاف مثلا خسته شدن یا نشدن در روز هفتم را نپذیرفته این اشکال نویسنده قران است و نه مردمی که فهم شان بسیار بدوی بوده و خدا هم متناسب با زمان و سطح فهم انها خود را معرفی کرده است
اما در مورد هوشع و یوشع
دوست عزیز این دو کاملا متفاوت هستند - یوشع ابن نون جانشین موسی بوده که قوم یهود را به سرزمین موعود رسانید یوشع نبی یا به قول شما پیامبر نبود و فاصله زمانی بسیاری نیز با هوشع دارد
داستان هوشع نیز حکایت سمبولیک است که عمق بی وفایی قوم یهود را به یهوه بیان میکند - به نظر من شما دو اشکال اساسی دارید که امکان فهم مسیحیت و یهودیت را از شما گرفته است
اول اینکه گمان میکنید تورات و انجیل وحی و اسمانی هستند پس نباید با پیش فرض های شما منافات داشته باشند دوم اینکه انبیا را طبق نظر شیعه معصوم میدانید که این هم غلط است
کتابمقدس را باید در بستر فرهنگ یهود مطالعه کرد و نه در باور های شیعی
اگر ابهامی در کتابمقدس دارید یکی یکی بیان کنید تا من هم با حوصله پاسخ دهم و اگر صرفا قصد مخاصمه دارید بنده اهل نزاع نیستم
در خاتمه عرض میکنم کسی که در خانه شیشه ای نشسته به منزل همسایه سنگ پرتاب نمیکند - شما که کتاب اسمانی تان تحریف شده است چرا سعی دارید کتابمقدس را تحریف شده عنوان کنید
شما که ابتدایی ترین اصول دینی شیعه را در قران پیدا نمیکنید چرا به کتابمقدس ایراد میگیرید - و شما که اطلاعات ابتدایی در باره اسلام و شیعه ندارید چرا خود را محقق در مسیحیت عنوان میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ببخشید یه مشکلی پیش اومد باید میرفتم

ادامه:
[=arial]
[=&quot]پيش از پيدايش عالم، روح خدا روي آب حركت مي كرد. (پيدايش2:1)[/]

[=&quot]و انسان را چون خويش آفريد،(البته با دوجنس) مذكر و مونث. (پيدايش1: 28-26)و(پیدایش2:5-1)و(پیدایش7:9)[/]

[=&quot]و خدا، جسمي است كه ديده مي شود، بر زمين راه مي رود، مي ايستد، و مي نشيند. درست به مانند ما. (خروج18:24-9)[/]
[=&quot]خدا ناراحت مي شود. و در قلبش تاسف مي خورد، كه چرا انسان را آفريد و مي خواهد انسان را نابود كند. (پيدايش7:6-5)[/]
[=&quot]و به جای آن زبانشان را مشوش مي سازد تا شهر خود را نسازند. پس زبانشان را مشوش و گوناگون نمود، كه متحد و هميار نشوند تا بر او غلبه كنند. (پيدايش9:11-1)[/]
[=&quot]به ميان شهر سدوم ، ‌فرود مي آيد تا به فريادي كه به گوشش رسيده!!! كاملا رسيدگي كند. (پيدايش21:18-20)[/]
[/] [=arial][=&quot]او براي خود شريكاني مي بيند، همچون موسي و برایشان(آن شریکان) نیز پیامبرانی همچون هارون هست و او روح دروغ را برمي انگيزد، تا پيامبرانش را گمراه سازد. (اول پادشاهان23:22-20)*[/][/]
[=arial][=&quot]اينها تنها بخش بسیار کوچکی از تصريحات تورات - که به تعبیر حداد! این کتاب پیشوای قرآن است - پیرامون *خداست*تصریحاتی که کرامت پروردگار پایدار بلند مرتبه را به وسیله آنچه نسبت داده نمیشود (حتی) به جاهلترین خلقش و پستترینشان مخدوش میسازد!.[/][/]

حاج علی جان ببخشید اینها به نظرم در مورد خدا باید میومد اگه باعث شدم بحثتون خدشه دار شه ببخشید

التماس دعا

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

sina178s;188113 نوشت:
ستون های اصلی و مخترعین شیعه نظیر کلینی - مجلسی - قمی - طوسی و همچنین جناب علی ابن موسی امام هشتم شیعه جزو این چند نفر هستند

دوست عزیز بنده سینا جان ستون اسلام اشخاص نیستند اگر دقت کرده باشید ما نماز را ستون دین میدانیم نه اشخاص را!!(البته این اهم ستون است)

اما ما قرآن فعلی را که به روایت حفص از قرائت عاصم (از امیر المومنین) است تحریف شده نمیدانیم کاملا هم متواتر است و شکی نیست منظور از عدم تحریف این نیست که هیچ قرآنی غلط چاپی و یا لپی پیدا نمیکند بلکه منظور آن است که قرآن حقیقی در دسترس همه طالبان حق قرار دارد(که تواترش هم معلوم است علی رغم آن که امیر المومنین امام شیعیان است برادران سنی هم به این قرآن تمسک میجویند)

به طور کلی باید دید منظور از عدم تحریف یا تحریف چیست اگر شما منظورتون اینه که تمام قرآن های فعلی محرف است که باید به عرضتان برسانم ما هرگز اعتقادی به این مسئله نداریم(اگه یه عده ای داشتند به ما ربطی نداره ما پیروی قران و پیامبر و ائمه در طول قرآن هستیم قرآن اصل و احادیث فرع بر قرآن است)

اما جالب است که شما کتاب های انجیل را نوشته دست بشر میدانید!!

التماس دعا

با سلام
دوست عزیز منظور این اقایان هم همین قران موجود است - مگر تا کنون چند قران وجود داشته؟؟؟ نسخه نهایی قران در زمان عثمان خلیفه سوم نوشته شده و همین نشخه موجود است و موضوع غلط یا درست بودن تایپ هم نیست مگر زمان کلینی و مجلسی و امام رضا تایپ بوده؟؟ اگر پاسخ ندارید چرا مغلطه میکنید؟؟؟ شیعه معتقد است که قران واقعی نوشته توسط علی است که توسط مردم رد شد ولی اکنون در اختیار امام زمان است - ایا غیر این است؟؟ یا سند می خواهید؟؟؟
انجیل نوشته خدا نیست و این هم نظر من نیست نویسنده هر یک انجیل ها مشخص است و نام انها نیز بر روی انجیلشان گذاشته شده است مثل انجیل متی - یا انجیل لوقا - یا انجیل مرقس و یا انجیل یوحنا
من که عرض کردم اطلاعات شما بسیار سطحی است - ادم که با کپی پست کردن مطالب دیگران محقق در مسیحیت نمی شود

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

sina178s;188125 نوشت:
شیعه معتقد است که قران واقعی نوشته توسط علی است که توسط مردم رد شد ولی اکنون در اختیار امام زمان است - ایا غیر این است؟؟ یا سند می خواهید؟؟؟

برادر اگر من شیعه هستم که میدانم چه اعتقاد دارم و اگر شما میخواهید بحث بر سر اعتقادات بنده بکنید بسم الله بنده حاضرم در هر موضوعی از عقاید خودم دفاع کنم

اما اگر قرار است حساب کتاب اعتقادات دیگران را از بنده بکشید ببخشید ما در قرآن(بر عکس شما که گناه را ارث آدم میدانید) موروثی نمیدانیم

(اما اگر منظور از سطحی بودن اطلاعات بنده هست باشد قبول سطحی هست اما شما که در درمان سطح مانده اید چه میخواهید در عمق بکنید در ضمن بنده تا به حال گمان میکردم شما یوحنا و ... را رسول میدانید!! اگر معترفید که نوشته دست بشر است که دیگر بحث نداریم شما به نوشته دست بشر اعتقاد دارید و ما به گفتار خدا)

التماس دعا

سلام

مهدی عباس زاده;188115 نوشت:
حاج علی جان ببخشید اینها به نظرم در مورد خدا باید میومد اگه باعث شدم بحثتون خدشه دار شه ببخشید

جناب عباس زاده!
از اینکه توی بحث شرکت کردید خیلی خیلی ممنون
خواهش می کنم، غرض این حقیر فقط بیان چند نمونه است و گرنه اگر میخواستیم بحث را کامل کنیم می شد مثنوی 70 من!!!

باید بگم من تمایلی به پاسخ دادن به مطالب جناب سینا نداشتم و دوست داشتم که به ادامه مباحث مطرح شده بر طبق همان سرفصلهای از پیش تعیین شده بپردازم اما خوب ایشان مطالبی رو بیان کردند که اگر جواب نگویم نوعی ظلم به اسلام و تشیع است ؛ بنابر این با عرض معذرت از دوستانی که این مباحث رو پیگیری می کنند؛ ناگزیر هستم به ذکر چند جمله اکتفا کنم و در ادامه به مباحث اصلی بر می گردیم.

sina178s;188125 نوشت:
مگر تا کنون چند قران وجود داشته؟؟؟

سلام

دوست عزیز

قزان های خطی به وفور در همه جا پیدا می شود

در مشهد هم وجود دارد قران هایی به خط ائمه اطهار

sina178s;188125 نوشت:
نسخه نهایی قران در زمان عثمان خلیفه سوم نوشته شده

دوست عزیز نسخه نهایی قران در زمان حیات پیامبر نوشته شده است

و در زمان بعد از ایشان جمع آوری شده است:Gol:

sina178s;188125 نوشت:
نسخه نهایی قران در زمان عثمان خلیفه سوم نوشته شده و همین نشخه موجود است و موضوع غلط یا درست بودن تایپ هم نیست مگر زمان کلینی و مجلسی و امام رضا تایپ بوده؟؟ اگر پاسخ ندارید چرا مغلطه میکنید؟؟؟

دوست عزیز به نظرم این مغلطه می اید

چه علتی وجود دارد؟!

ایا ایراد تایپی و مطالعه و قرائت و تفاوت از این لحاظ به متنی که اصل اش قابل تطبیق و اصلاح متون مذکور است
و می شود لغات را با تطبیق با اصل تصحیح کرد

اسمش تحریف است؟

یا تحریف زمانی معنا پیدا می کند که نشود مطلبی را اصلاح کرد؟

و مجبور بود از چندین جلد از ان

با بررسی یکی یا 4 تای ان را برگزید؟

ایا در حال حاضر ما مسلمین تنها یک کتاب نداریم؟

sina178s;188125 نوشت:
شیعه معتقد است که قران واقعی نوشته توسط علی است که توسط مردم رد شد ولی اکنون در اختیار امام زمان است - ایا غیر این است؟؟ یا سند می خواهید؟؟؟

دوست عزیز

بنا بر عقیده ما

این قران عینا همان قرانی است که بر پیامبر(ص) نازل گشته و توسط اصحاب ایشان حفظ و یا نوشته شده است(از نظر لغوی همان است و تعداد لغات اش کم نشده است)

اما ان قرانی که در نزد امامان هست

دارای تاویل و شان نزول حقیقی قران است

و امامان ما هم این قران را تایید کرده اند

می توانید پرس و جو کنید تا بیابید

sina178s;188113 نوشت:
دوم اینکه کتاب مقدس - وحی نیست - اسمانی هم نیست - نوشته دست انسان و یا گزینش متون موجود در زمان با الهام خداست

سلام

جالب است

دوست عزیز

شما اول جمله می گویید وحی نیست
و بعد اخرش می گویید الهام توسط خدا؟!!

می شود وحی را تعریف کنید؟

و به چه کسی الهام شده است؟

sina178s;188113 نوشت:
در خاتمه عرض میکنم کسی که در خانه شیشه ای نشسته به منزل همسایه سنگ پرتاب نمیکند - شما که کتاب اسمانی تان تحریف شده است چرا سعی دارید کتابمقدس را تحریف شده عنوان کنید

ابتدا شما باید علت تحریف را بیان کنید و بگویید کجا تحریف شده است

تا برسیم به خانه شیشه ایی!!!

خانه ما از اب زلالی است که همه از ان بهره خواهند برد

و هر کسی نمی تواند ان اب را از بین ببرد

و اگر بخواهد با سنگ اب را از بین ببرد!!!
فضای بیشتری از ان بهره خواهند برد!!!

sina178s;188113 نوشت:
در حالیکه ستون های اصلی و مخترعین شیعه نظیر کلینی - مجلسی - قمی - طوسی و همچنین جناب علی ابن موسی امام هشتم شیعه جزو این چند نفر هستند و مطمئن شدم که اطلاعات شما در اسلام بسیار سطحی است

خیلی جالب است

که شما بزرگوار به قول خدتان این بزرگواران را مخترعین شیه می دانید در صورتی که از اصلی ترین

موسس ما بی خبرید

که موسس شیعه اثنی عشری

پیامبر اسلام(ص) است:Gol:

sina178s;188113 نوشت:
چند نفری در شیعه به تحریف قران معتقدند

خوش حال می شوم اسنادتان را ارائه کنید تا ببینیم :Gol:

سلام بر جویندگان حق و حقیقت!

sina178s;188113 نوشت:
به نظر شما نه فقط تاپیک های هم عرض را چه در این سایت و چه در سایت های دیگر مطالعه نمی کنید نوشته های مرا هم نمی خوانید و اگر می خوانید صرفا جهت نفی نظر من است و نه واقع مطلب

جناب سینا!
اتفاقا بر خلاف تصور شما، بنده تمام مطالب شما را جندین بار به دقت خوانده ام وبه همین خاطر سوالاتی برای من پیش آمده است که خوشحال می شوم جواب آنها را بدهید ( اگر داشته باشید ) و اگر ندارید خوب بگویید که جوابش را نمی دانم نه اینکه از جواب دادن به آنها طفره بروید. شاید شما یادتان رفته باشد اما من هنوز یادم است سوالات بی جوابی را که شما هیچ پاسخی برای آنها نداشتید؛ مثلا:

sina178s;186582 نوشت:
تولد مسیح با حضرت ادم تشابه دارد - بله دارد - یکی انسان اول است و ان انسان اخر = با یکی نافرمانی وارد جهان شد و با دیگری رابطه گناه الود به رابطه پدری و فرزندی تبدیل شد - اولی گناه و لعنت حاصل از ان را وارد جهان کرد و دومی نجات و رستگاری را

حاج علی;186598 نوشت:
مرادتان از انسان آخر چیست؟ نافرمانی؟ رابطه گناه آلود؟ حضرت آدم گناه را وارد دنیا کرده؟ فقط حضرت عیسی مدعی نجات و سایر رستگاری بوده؟ جناب سینا! شما مدعی هستید که دین شما استدلال دارد، اما آنچه که جنابعالی در این سطور نوشته اید صرفا بازی با الفاظ و دادن نسبت ناروا به حضرت آدم و سایر انبیائ عظام الهی است.

یا :

حاج علی;186598 نوشت:
اما گفته اید استدلال های آن را نمی پذیرید. خب بفرمایید استدلال های آن را بیان کنید تا ببینیم چه می گویید؟ نه اینکه به سایر ادیان و مذاهب هجمه و حمله کنید. شما اگر واقعا دلیل و استدلال منطقی دارید بیاورید این گوی و این میدان و اگر نه پس به سایر ادیان و مذاهب از روی جهل و ناآگاهی خدشه وارد نکنید.( خواهشا از ارجاع دادن به سایر سایتها و تاپیک ها خودداری نمایید.)

حاج علی;186598 نوشت:
جناب سینا اگر اختلاف میان مسلمانان در مورد تاریخ ولادت پیامبر گرامی اسلام از روی عدم سواد بوده است ( که آنهم یک هفته بوده است نه چند ماه و چند سال) این اختلاف در مورد تاریخ حضرت عیسی را چگونه توجیه می کنید؟ آیا این یک تحریف نیست که تاریخ ولادت پیامبرتان را بخاطر همزمان شدن با یک جشن دست کاری نمایید؟؟؟

sina178s;187453 نوشت:
تولد مسیح زمان وقوع خرافاتی که شما بیان کردید نیست روزی است از روزهای خدا - علت تعیین تاریخ 4 دی ماه هم قبلا از اینکه شما مسلمین بپرسید توسط خود مسیحیان بیان شده است

حاج علی;187476 نوشت:
کدام خرافات؟ من که همه آنها را از کتاب مقدس شما نقل کردم!!! آیا شما قبول ندارید که این مطالب کتاب شما بوده؟ خب اگر می گویید که اینها از کتاب مقدس شما نبوده می توانید به آدرس های آن مراجعه کنید و ببینید آیا واقعا در کتاب شما آمده است یا نه؟ و اگر قبول دارید که این مطالب در کتاب مقدس شماآمده است این حرف شما چه معنی دارد؟؟؟ یعنی شما خودتان کتاب مقدس خودتان را قبول ندارید؟؟؟؟؟یا اینکه هر جایش که به نفع شماست را قبول دارید ولی هرجا که به ضرر شماست آن را قبول ندارید؟؟؟ اگر می گویید تولد حضرت عیسی روزی از روزهای خداست؛ خب تولد پیامبر ما هم روزی از روزهای خداست دیگه!!! شک دارید؟؟؟

sina178s;187453 نوشت:
علت تعیین تاریخ 4 دی ماه هم قبل از اینکه شما مسلمین بپرسید توسط خود مسیحیان بیان شده است

حاج علی;187476 نوشت:
اولا بفرمایید آن علت چیست؟ ثانیا آیا ما مجاز هستیم خودمان تاریخ ولادت پیامبرمان را فقط بخاطر اینکه با یک واقعه تاریخی دیگر همزمان شود تغییر دهیم؟ اینکه نشد تعیین ؛ بهتر است بگویید تحریف تاریخ!!!

حاج علی;187476 نوشت:
جناب سینا ما منتظر پاسخهای شما هستیم ؛ این گوی و این میدان؛ و اگر پاسخی ندارید ( که ندارید) لطفا از بیان شبهات نا مربوط به بحث خودداری نمایید.

sina178s;188113 نوشت:
شما خلقت ادم را عجیب تر از مسیح عنوان کردید در حالیکه این قران است که این دو را مثل هم معرفی کرده است

جناب سینا!
بهتر است این آیه ای را که شما از قرآن ما نقل نموده اید یکبار دیگر مرور کنید:

إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ

در واقع مثل عيسى نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت ( آل عمران - 59)

آنچه که در این آیه مراد است این است که گروهى از نصارى وارد مدينه شده و به حضور پيامبر صلى الله عليه وآله رسيدند. آنان در گفتگو با پيامبر صلى الله عليه وآله ولادت عيسى عليه السلام را بدون داشتن پدر، نشانه و دليل الوهيّت او عنوان كردند. اين آيه نازل شد وجواب آنان را چنين بيان نمود: اگر تولّد بدون پدر، دليل خدا يا فرزند خدا بودن است، خلقت حضرت آدم كه مهم‏تر است، چون نه پدر داشت و نه مادر. پس چرا شما آدم را خدا يا فرزند خدا نمى‏دانيد؟!
شباهت از این جهت مراد است نه اینکه در تمام جهات شبیه هم باشند.

sina178s;188113 نوشت:
یا در مورد تحریف قران عنوان کردید که چند نفری در شیعه به تحریف قران معتقدند - در حالیکه ستون های اصلی و مخترعین شیعه نظیر کلینی - مجلسی - قمی - طوسی و همچنین جناب علی ابن موسی امام هشتم شیعه جزو این چند نفر هستند و مطمئن شدم که اطلاعات شما در اسلام بسیار سطحی است

اولا اگر من در کتاب یا مقاله ام در یک مورد یک نظر و فرضیه ای را مطرح کنم و در ادامه نظر فرد یا افرادی را که مخالف نظر من را دارند بنویسم آیا به من می گویند که من نظر این دسته دوم را قبول دارم؟ آیا صرف نقل یک نظر به معنای قبول آن است؟؟؟ ظاهرا این افرادی که شما می گویید که قائل به تحریف قرآن هستند از این دسته هستند.
ثانیا شما اگر می خواهید واقعا در مورد قرآن بدانید خب بفرمایید عبارات این افرادی را که ذکر نموده اید بیاورید تا ببینیم مراد این افرادی که شما ادعا می کنی قائل به تحریف قرآن هستند چیست؟ لطفا عین عبارات ایشان را بیاورید و از آدرس دادن به کتاب و سایت و غیره خودداری کنید.

sina178s;188113 نوشت:
مطمئن شدم که اطلاعات شما در اسلام بسیار سطحی است
یا اینکه فرمودید اگر قران تحریف شده است برای من چه فرقی میکند - فرق ان است شما با استناد و به طرفداری از قران است که اموزه های مسیحی را نفی میکنید چرا؟

عجب!
یاللعجب!!!
شاید اطلاعات من در مورد اسلام کامل نباشد اما مطمئن باشید از اطلاعات شما نسبت به دین خودتان بیشتر است. من در خانواده ای به دنیا آمدم که همه در آن مسلمان و شیعه بوده اند؛ و چون نمی خواستم که فقط توی شناسنامه ام مهر مسلمانی بخورد اینقدر دست به تحقیق زده ام که بدانم حق با کیست؟
من کتاب مقدس شما، اناجیلی که در کتاب مقدس شما نیست مثل انجیل برنابا؛ قاموس کتاب مقدس آقای مستر هاکس، گنجینه ای از تلمود، آپوکریفای عهدهای عتیق و جدید و چندین و چند کتاب و مقاله در این باره خوانده ام تا ببینم این دین ، این کتاب که ادعای سعادت بشر را دارد چه می گوید؟
کتب معتبر اهل سنت( مذاهب اربعه شان)، زیدیه، اسماعیلیه، سلفیه و وهابیت را مرور کرده ام تا ببینم کدام دین بهتر است و بخاطر اینکه بدانم حق با کدام است خودم را از تعصبات قومی و دینی خالی کردم.
و خدا را شکر می گویم بر این نعمت که بر من ارزانی داشته است که مرا به دین حق ، که همان دین پیامر گرامی اسلام و ائمه معصومین علیهم السلام است هدایت نموده است :
الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله
پس از من نخواهید که فقط با نقل یک ادعا از اعتقادم دست بردارم.اگر دلیل دارید بسم الله و گرنه از نقل صحبتهای پراکنده و مشوش و فاقد سند خودداری کنید.

sina178s;188113 نوشت:
شما با استناد و به طرفداری از قران است که اموزه های مسیحی را نفی میکنید

جناب سینا!
آموزه های این دین ادعایی شما با عقل ناقص من جور در نمی آید و نیاز به استناد به قرآن ندارد.
اینکه کتاب مقدس شما خدایی را توصیف کند که از دماغش دود در می آید و از نفحه نفس دماغش دنیا به هم می ریزد (کتاب دوم شموئیل فصل 22) یا خدایی که بزرگان بنی اسرائیل او راببینند و سایرین نتوانند ببینند ( تورات ، سفر خروج، فصل 24) با کدام عقل و منطق انسانی سازگار است؟؟؟
جالب آن است که کتاب مقدس شما برای حضرت عیسی اولین معجزه ای را که ذکر می کند تبدیل چند خمره آب به شراب است ( یوحنا، باب 2)و حال آنکه در همین کتاب مقدس شما یکی از فضیلتهایی که برای حضرت یحیی بیان می کند این است که او در طول عمر خود هرگز شراب و مسکری را ننوشیده است!!!!( انجیل لوقا، باب 1 شماره های 13 تا 16) !!!!
این با کدامین منطق جور در می آید؟؟؟؟ خواهشا اگر پاسخی دارید ذکر کنید. باور کنید من به شنیدن پاسخ محتاج ترم تا شما!

حاج علی;188188 نوشت:
زیدیه، اسماعیلیه، سلفیه

سلام

منظورتان چیست؟

اسماعیله ار از مذاهب اهل سنت دانسته اید یا نام فرق را برده اید؟

sina178s;188113 نوشت:

دوست گرامی اولا داستان افرینش تماما اسطوره ای و سمبولیک است این داستان قبل از نگارش تورات وجود داشته و صرفا در بیان اینکه خورشید و زمین و دریا و ماه و ستارگان و حتی فرعون که مردم انها را خدا میدانند و یا به جای انها بت درست کرده اند همه مخلوق خدا هستند هدف نویسنده یا نویسندگان توضیح نحوه خلقت نیست بلکه معرفی یهوه به عنوان خدای واحد است
sina178s;188113 نوشت:

اینکه گفتید از کجا می گویید؟همینجوری می گویید یا دلیل دارید؟ شاید فکر کرده اید یک کتاب داستان است خب اگر کمی تخیل هم داشته باشه جذاب تر میشه!!!

پس کتاب شما قبول دارد که ماه و خورشید و ستاره ها و فرعون و . . همه خدا هستند؟؟؟ اگر اینطوریه چرا می گید یهوه خدای واحد است؟ خودتان جمله خودتان را یکبار دیگر بخوانید. این یک پارادوکس نیست؟ شاید گفته اید خب اگر یکم پارادوکس باشه دیگه عالی میشه! جایزه نوبل ادبیات که نیست!!!! هست؟؟؟
بحث از اعتقاد قلبی است؛ ایا می شود بگوییم اینها همه اش سمبلیک و نمادیک است؟؟؟ و حقیقت چیز دیگری است؟ انصافا خودتان پاسخ دهید.
ش

sina178s;188113 نوشت:
دوم اینکه کتاب مقدس - وحی نیست - اسمانی هم نیست - نوشته دست انسان و یا گزینش متون موجود در زمان با الهام خداست

ببخشید میتوانم بپرسم شما مسیحی هستید یا نه؟
آخه برام خیلی جالبه که یک مسیحی منکر اصول اعتقادات دین خودش بشه!
برای روشن شدن بحث فقط به یک مورد اشاره می کنم و بقیه رو به خودتون می سپارم:
مستر هاکس در « قاموس کتاب مقدس» ، که به گفته خودتان یکی از منابع دست اول و مهم برای شناخت کتاب مقدس و دین مسیحیت است در مقدمه این کتاب نوشته است:
« کتاب مقدس ، کلیة الهامی واحد از جانب خداست . »

یا در صفحه 718 همان کتاب می نویسد:
« کتاب مقدس؛ تمامی کتاب های ملهمه ای است که درباره خلقت عالم و عمل فدا و تقدیس ورفتار خدا نسبت به انسان گفتگو می کند . . . و در یو: 39:5 الکتاب و در مکا: 9:6 کلام خدا خوانده شده است. . . و با وجودی که زمان و طور و طرز آن مختلف است باز همچنان دستور العمل واحد و منفردی است که بر مبنای وحی واحد بنا شده است.»

در صفحه 719 ، در بحث الهامیت کتاب مقدس ، می آورد:
« کلام خداوند بر انبیاء و رسلی نازل شده که ایشان نیز بر حسب اصطلاح لغات بنی نوع بشر بر آن وحی مقدس متکلم شدند و وحی مسطور را یا خود نبی و رسول بنفسه می نوشت و یا به کاتب دیگر رجوع می فرمود»
وقتی شما کتاب مقدس خودتان را که این عبارات در موردش ذکر شد را آسمانی و وحی نمی دانی خب چه دلیلی دارد که از آن پیروی کنی؟ برتری این کتاب نسبت به سایر کتابهای نوشته بشر چیست؟
نمی دانم چه بگویم؟
قضاوت با خوانندگان.

sina178s;188113 نوشت:
اما در مورد هوشع و یوشع دوست عزیز این دو کاملا متفاوت هستند - یوشع ابن نون جانشین موسی بوده که قوم یهود را به سرزمین موعود رسانید یوشع نبی یا به قول شما پیامبر نبود و فاصله زمانی بسیاری نیز با هوشع دارد

برای این مطلب نیز می توانید به قاموس کتاب مقدس مراجعه کنید:
ذیل لغت هوشع:( صفحه 926)
و نیز ذیل لغت یوشع ( ص 970)

sina178s;188113 نوشت:
داستان هوشع نیز حکایت سمبولیک است که عمق بی وفایی قوم یهود را به یهوه بیان میکند

ولی من واقعا ربط این مساله ( بی وفایی قوم یهود به یهوه یا همان خدای واحد ) و دستور دادن خدا به هوشع که برود و با یک زن فاحشه ازدواج کند نفهمیدم.( به پست 15 همین تاپیک مراجعه شود)
میشه توضیح بدین اینها باهم چه ربطی دارند؟
حالا اگه مردم بی وفایی کردند خدا به هوشع دستور میده که . . . ؟

sina178s;188113 نوشت:
شما دو اشکال اساسی دارید که امکان فهم مسیحیت و یهودیت را از شما گرفته است اول اینکه گمان میکنید تورات و انجیل وحی و اسمانی هستند پس نباید با پیش فرض های شما منافات داشته باشند دوم اینکه انبیا را طبق نظر شیعه معصوم میدانید که این هم غلط است

در مورد قسمت اول توضیح دادم اما قسمت دوم و اینکه گفتید لازم نیست انبیاء معصوم باشند.
جناب سینا!
فرض کنیم شما می خواهی به مسافرت بروی به جایی که آدرس اونجا رو بلد نیستی، از چه کسی سوال میکنی که آدرس این محل کجاست؟ از کجا باید برم؟ کدوم راه نزدیکتر هست؟ آیا حاضری بری از یک پسر بچه که داره توی خیابون بازی می کنه بپرسی؟یا از یک کسی که حالت مستی داره؟ یا اینکه سعی می کنی از کسی که راه رو بلد هست و تجربه داره سوال کنی؟
خب وقتی در مورد یک مساله کوچک دنیایی اینقدر وسواس داری که از چه کسی سوال کنی چرا در مورد مساله مهم هدایت که سعادت همه انسانها به اون وابسته هست اینقدر وسواس به خرج نمیدهید؟ آنکه می خواهد تو را به سعادت برساند نباید خودش راه سعادت را بلد باشد؟ نباید خودش به سعادت رسیده باشد؟

این یک مساله عقلی هست و نیازی به دلیل از قرآن نداره.( البته اگه کمی تفکر و انصاف باشه )

sina178s;188113 نوشت:
کتابمقدس را باید در بستر فرهنگ یهود مطالعه کرد و نه در باور های شیعی

کجا من طبق باورهای دین و آیین خودمان کتاب مقدس را مطالعه کرده ام؟ شما یک نمونه بیاور!
اینکه خدا در باغ خرامیده و خوابیده است( تورات سفر تکوین، فصل 6) خلاف عقل و منطق انسانی نیست ؟( فارغ از هر دین و آیینی که دارند) آیا عقل آدمی این را می پذیرد ؟؟؟

اینکه خدا به پیامبرش وحی کند که برود و معشوقه و محبوبه رفیقش را دوست بدارد خلاف عقل نیست؟( عهد عتیق، کتاب هوشیع، فصل سوم)
استراحت کردن خدا هم در روز شنبه آیا باز هم فقط طبق باورهای شیعه نادرست است؟ یعنی عقل انسان می پذیرد که بین او و خدایش هیچ فرقی نیست؟ خدا هم مثل ما آدمها نیاز به استراحت و تعطیلی دارد؟( منتها خدا چون خداست خب یک روز تعطیله ولی ما انسانها دوروز، شنبه و یکشنبه!!!)
اینکه بتوان صورت خدا را نتوان دید اما پشت سرش را می توان دید طبق کدام منطق قابل قبول است؟ آیا بازهم فقط در منطق شیعه اینچنین است؟؟؟؟( تورات ، سفر خروج، فصل 33)
آیا حرمت گوشت خوک فقط مخصوص مسلمانان است؟پس این عبارت تورات را ندیده اید:
« و خوک با وجودی که ذی سم چاک و تمام شکاف است اما نشخوار نمی کند ؛ آن برای شما ناپاک است. از گوشت آنها نخورید و لاشه آنها را مس نکنید؛ آنها برای شما ناپاک اند» تورات، سفر لاویان، فصل 11 ، ص 202

و مگر نه این است که حضرت عیسی فرموده است من احکام تورات را تغییر نمی دهم؟:
« تصور مکنید که من از بهر ابطال توریت و رسائل انبیاء آمده ام؛ از جهت ابطال نه بلکه به جهت تکمیل آمده ام. . . . پس هر کسی که یک حکم از این احکام صغار را سست نماید و مردم را به همان معنی تعلیم نماید در ملکوت آسمان صغیر شمرده خواهد شد» انجیل متی ، باب 5، ص 9
خوب پس چرا گوشت خوک را حلال می دانید؟؟؟( آیا این همان فرهنگ یهود نیست که شما مدعی آن هستید؟؟)
آیا باز هم این تعالیم فقط مخصوص مسلمانان است؟؟؟

sina178s;188113 نوشت:
اگر ابهامی در کتابمقدس دارید یکی یکی بیان کنید تا من هم با حوصله پاسخ دهم

این همه ابهام ، خواهشا نگویید که دوباره از اول بنویسم؟ کافیست از اول همین تاپیک شروع به مطالعه کنیدو آن وقت می فهمید ابهام ها کجایند.( البته اگر انصاف داشته باشید و جواب ) فقط خواهشا نگویید شما مسلمانها کتاب مقدس را درک نمی کنید و نمی فهمید.
کتابی که اینچنین باشد همان به که نباشد.

sina178s;188113 نوشت:
شما که ابتدایی ترین اصول دینی شیعه را در قران پیدا نمیکنید چرا به کتابمقدس ایراد میگیرید - و شما که اطلاعات ابتدایی در باره اسلام و شیعه ندارید چرا خود را محقق در مسیحیت عنوان میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جناب سینا!
من دنبال حق و حقیقت هستم
حالا شما اسمش را هرچی دوست داری بگذار
یهودیت، مسیحیت، اسلام ، شیعه.
آنچه که برای من به عنوان یک انسان اهمیت داره که بتونه من رو قانع کنه و طبق عقل من باشه و اینکه من رو به سعادت و خوشبختی برسونه
اگر شما میگویی و ادعا میکنی که دینتان چنین است دلیل بیاور ولی گر دلیلی نداری پس به دین و آیین من چه کار داری؟؟؟
اصلا من بی دین!
شما که نمی توانی این تناقضات رو حل کنی چطور می خوای ادعا کنی که اینچنین دینی انسان رو به سعادت می رسونی؟؟؟؟

همین جا از همه دوستان و بزرگواران به خاطر اینکه از مباحث اصلی دور شدیم پوزش می طلبم ولی خب یکم به من حق بدهید. چاره ای نبود.
انشاءالله اگر عمری بود با ادامه مباحث اصلی خدمت میرسم
از دعا برای این حقیر فراموش نکنید
یا علی
اللهم عجل لولیک الفرج

با سلام
دوست عزیز
بنده عرض کردم سوالات خود را یک به یک بیان کن تا بتوانیم بر سر ان بحث کنیم و بعد از خاتمه برویم سر سوال بعدی
یعنی اگر در مورد داستان افرینش همه مطالب گفته شد برویم سر مثلا داستان نوح و بعد کشتی گرفتن یعقوب و تا بقیه سوالات شما - اما شما همه را بیان کردید ایا می خواهید من هم از اول اصل بت بودن الله - ادعای نبوت محمد - ادعای علی و اختلاف شیعه و سنی و تحریف قران و ادعای 12 امام و سندیت غیبت و اموزه های خلاف عقل و غیر انسانی اسلام را یکجا طرح کنم تا هر خواننده ای با دیدن حجم معضلات اسلام کل بحث را کنار بگذارد؟؟
اگر بحث بر سر کتابمقدس است بر ان متمرکز شویم - اگر بحث بر سر تعالیم است به ان بپردازیم و البته یک به یک
اغلب این مباحث که طرح نمودید در اغلب سایت های گفتگوی دین طرح و بحث شده است و نیاز به طرح مجدد نیست با این حال به خاطر احترام به شما و خوانندگان من وارد بحث شدم
نه فقط در باره مسیحیت و یهود و اهل سنت - در باره بهائیت هم همین روش شما در بین شیعیان وجود دارد یعنی کشیدن چند جمله از داخل کتب و پیراهن عثمان کردن و القا اینکه همه دین ها بی پایه اند الا شیعه - در حالیکه من با مطالعه ای که بر ادیان مختلف داشته ام شیعه را بی بنیان ترین ادیان میدانم و بر ادعای خود سند و دلیل هم دارم
به هر حال دوست من - شما فرمودید این قران همان است که به حضرت محمد نازل شده - صرف نظر از غلط بودن امکان وحی یا نزول ایه از خدا و نامه رسانی جبرئیل و ده ها دلیل دیگر - این قران به ادعای شیعه همان نیست که در زمان حضرت وجود داشته است - و ادعای من که اطلاعات شما در باره اسلام سطحی است از همین نکته است - در همین سایت های موجود مثلا در تبیان این موضوع را جستجو کنید - مثلا اصالت معوذتین - تغییرات در سوره احزاب و توبه - ورود سوره یوسف به قران - یا نسخه صنعا - قطعا خود تان خواهید فهمید داستان اینگونه که به شما گفته اند و شما نوشتید نیست - قران موجود صرف نظر از موارد ناسخ و منسوخ - دچار تغییرات کلی است در زمان مناسب اسناد را از حدیث و روایات شیعه بیان خواهم کرد
اما در باره ابهامات شما در باره عهد عتیق - بشر اولیه ادبیات خاص خود را داشته و مفاهیم متافیزیک و الهیاتی به زبان خود انها نوشته شده است در غیر این صورت برایشان قابل فهم نبود
مثل اینکه معلمی بخواهد به دانش اموزان کلاس اول ریاضی درس دهد - به تجربه استفاده از مداد رنگی و سیب و گلابی برای شمارش و جمع و تفریق و دسته بندی - بهترین شیوه اموزش است - اما ایا عقل می پذیرد که شما در این سن به این معلم و دانش اموزان او بخندید یا تمسخر کنید که ریاضی را با سیب و گلابی و مداد رنگی اشتباه گرفته اند؟؟؟؟
به نظر شما - اگر 3500 سال پیش زندگی میکردید خلقت کائنات را چگونه بیان میکردید تا مردم بفهمند - یا باریدن باران را چگونه شرح میدادید - گرچه خود شما هم در قرن بیست و یکم هنوز برای باریدن باران به نماز متوسل میشوید
فرمودید سخن من با مطالبی که شما خواندید مغایر است - بله هست - برای اینکه من به غیر از اینکه بارش باران را نعمت خدا میدانم سعی دارم نحوه ایجاد باران را هم بفهمم و البته اگر شما به جای قاموس کتابمقدس که منطقی چون کافی کلینی دارد به کاچیزما کاتولیک که تعلیم جامع مسیحیت را دارد مراجعه میکردید - این سخنان را نمی گفتید
دوست من الهام با وحی فرق دارد و من متعجبم که شما فرق این دو را نمی دانید
وحی جمله یا جملاتی است که نظیر یک فرمان مکتوب به جبرئیل که نامه رسان است داده میشود تا به حضرت هم که صرفا وظیفه خواندن کلمه به کلمه و نقطه به نقطه ان فرمان یا ایات را دارد داده میشود
الهام اینگونه نیست - الهام استنباط یک فرد است که ممکن است به تجربه یا اموزش یا خواب و رویا و یا حس درونی ایجاد شود که با محک متناسب با ان نبی صحت و سقم ان را می فهمد و ان را پس از اطمینان فردی به مردم یا فردی خاص و مخاطب ان پیام ابلاغ میکند و اگر این پیام یا پیشگوئی غلط باشد طبق همان فرامین موجود در تورات نبی کذبه کشته میشد
نوشته نبی با الهام بستگی نزدیک به شخصیت - سواد و فهم او و قومش و همینطور دانش موجود زمان و انشا فرد نبی دارد
نظیر پیشگوئی های دانیال و مکاشفه یوحنا - لذا در تفسیر کتابمقدس اگز جیزز یا همان تاویل شما در اسلام نقش عمده دارد یعنی باید بار معنایی هر کلمه یا جمله را در چارچوب فرهنگی و شخصیتی و قومی همان نبی به دقت بررسی کرد و الا معنی کاملا متضاد از اصل نوشته حاصل خواهد شد - همانطور که شما در این ورطه افتادید
اما در باره عصمت انبیا - همانطور که گفتم عصمت انبیا از نظر ما کاملا باطل است - اولا تاریخ گواه عدم عصمت است حتی در مورد محمد و موسی - دوم اینکه با عدالت خدا متناقض است ( استدلال رازی ) -سوم اینکه انبیا الگو نیستند بلکه صرفا وظیفه ابلاغ الهام دریافتی را دارند - شما در جایی از تورات نمی خوانید که موسی یا دیگران مردم را به مطابعت در امور اجتماعی و شخصی از خودشان نمایند - اگر هم چنین باشد باز تناقض دارد یعنی یک فرد معصوم چگونه میتواند الگوی من غیر معصوم باشد معصوم و غیر معصوم از یک جنس نیستند - البته عصمت نظر شیعه است و نه نظر اسلام - از نظر اهل سنت نبی فقط در ابلاغ وحی عصمت دارد و نه در زندگی شخصی - قران هم نظر مخالف با عصمت نبی دارد رجوع کنید به ایاتی نظیر انا بشر مثلکم و یا ایه صریح در سوره فتح - عصمت نبی یا امام یک بدعت از هزاران بدعت در شیعه است که ان را از اسلام جدا میکند
در نهایت داستان هایی نظیر افرینش و طوفان نوح و برج بابل و قربانی ابراهیم در داستانهای بابلی و سومری موجود هستند که برای مطالعه بیشتر در باره هر کدام یک جستجو در گوگل بزنید

سلام

sina178s;188492 نوشت:
بنده عرض کردم سوالات خود را یک به یک بیان کن تا بتوانیم بر سر ان بحث کنیم و بعد از خاتمه برویم سر سوال بعدی یعنی اگر در مورد داستان افرینش همه مطالب گفته شد برویم سر مثلا داستان نوح و بعد کشتی گرفتن یعقوب و تا بقیه سوالات شما - اما شما همه را بیان کردید ایا می خواهید من هم از اول اصل بت بودن الله - ادعای نبوت محمد - ادعای علی و اختلاف شیعه و سنی و تحریف قران و ادعای 12 امام و سندیت غیبت و اموزه های خلاف عقل و غیر انسانی اسلام را یکجا طرح کنم تا هر خواننده ای با دیدن حجم معضلات اسلام کل بحث را کنار بگذارد؟؟ اگر بحث بر سر کتابمقدس است بر ان متمرکز شویم - اگر بحث بر سر تعالیم است به ان بپردازیم و البته یک به یک

جناب سینا!
اگر به پست های اول همین تاپیک مراجعه کنید متوجه خواهید شد که بحث بر سر چه بود. من در آنجا مراحل بحث و سیر بحث را نوشتم و طبق همان پیش می رفتم.
این جنابعالی بودید که بحث را از روال منطقی آن خارج کرده اید.
شما وسط بحث وارد شدید و به جای پاسخ سوالاتی که بیان شده بود؛ یکسری شبهاتی که به موضوع بحث ما مرتبط نبود ذکر کردید و بعد ادعا می کنید که من هجمه نموده ام؟
خب وقتی شما یک سوال می پرسی نباید اول به سوالاتی که مطرح شده جواب بدهی بعد به طرح سوال برسی؟
پس این اشکال بر خودتان می باشد و سیر بحث ما کاملا مشخص است.

sina178s;188492 نوشت:
نه فقط در باره مسیحیت و یهود و اهل سنت - در باره بهائیت هم همین روش شما در بین شیعیان وجود دارد یعنی کشیدن چند جمله از داخل کتب و پیراهن عثمان کردن و القا اینکه همه دین ها بی پایه اند الا شیعه - در حالیکه من با مطالعه ای که بر ادیان مختلف داشته ام شیعه را بی بنیان ترین ادیان میدانم و بر ادعای خود سند و دلیل هم دارم

خب به نظر شما باید از کجا به نظرات و افکار و دیدگاههای یک دین پی برد؟ آیا شما راهی بجز این دارید؟ اگر دارید بگویید من از کجا به نظرات یک دین یا آیین آگاه شوم؟

sina178s;188492 نوشت:
شما فرمودید این قران همان است که به حضرت محمد نازل شده - صرف نظر از غلط بودن امکان وحی یا نزول ایه از خدا و نامه رسانی جبرئیل و ده ها دلیل دیگر - این قران به ادعای شیعه همان نیست که در زمان حضرت وجود داشته است - و ادعای من که اطلاعات شما در باره اسلام سطحی است از همین نکته است - در همین سایت های موجود مثلا در تبیان این موضوع را جستجو کنید - مثلا اصالت معوذتین - تغییرات در سوره احزاب و توبه - ورود سوره یوسف به قران - یا نسخه صنعا - قطعا خود تان خواهید فهمید داستان اینگونه که به شما گفته اند و شما نوشتید نیست - قران موجود صرف نظر از موارد ناسخ و منسوخ - دچار تغییرات کلی است در زمان مناسب اسناد را از حدیث و روایات شیعه بیان خواهم کرد

این هم یکی از ترفندهای شما برای طفره رفتن از پاسخ است.
جناب سینا!
من منتظر پاسخ های شما هستم.
به پست http://www.askdin.com/post188188-26.html مراجعه کنید.
هنوز سوالات من بی جواب مانده است.

sina178s;188492 نوشت:
اما در باره ابهامات شما در باره عهد عتیق - بشر اولیه ادبیات خاص خود را داشته و مفاهیم متافیزیک و الهیاتی به زبان خود انها نوشته شده است در غیر این صورت برایشان قابل فهم نبود

منظورتان از این جمله یعنی چه؟
پس اگر بشر خدا را در یک روزگار به شکل بت می پرستید و در زمان دیگری به شکل ماه و در زمانهای دیگری به شکل ستاره و خورشید و ...؛ اینها همه درست است؟ و خدا هم طبق آیین و اعتقادات قبلی مردم با آنها سخن گفته است( اگرچه باطل بوده اند)؟؟؟؟
این معنای توحید است؟ اینکه از تثلیث بدتر شد؟؟

sina178s;188492 نوشت:
مثل اینکه معلمی بخواهد به دانش اموزان کلاس اول ریاضی درس دهد - به تجربه استفاده از مداد رنگی و سیب و گلابی برای شمارش و جمع و تفریق و دسته بندی - بهترین شیوه اموزش است - اما ایا عقل می پذیرد که شما در این سن به این معلم و دانش اموزان او بخندید یا تمسخر کنید که ریاضی را با سیب و گلابی و مداد رنگی اشتباه گرفته اند؟؟؟؟

کاملا فرمایش شما درست است.یک معلم باید طبق استعداد و فهم دانش آموزان خود صحبت نماید و از روشهای مختلف و متفاوتی بهره بگیرد. اما آیا می تواند به دانش آموز کلاس اول بگوید 2ضرب در 2 می شود 3 و به دانش آموز کلاس پنجم بگوید می شود 4 و به دانشجوی کالج بگوید میشود 5 تا ؟؟؟
اختلاف در روشها کاملا صحیح و منطقی است؛ اما اختلاف در مفاهیم و معانی به گونه ای که یکی دیگری را تکذیب کند قطعا قابل قبول نیست.
می دانید معنای این حرف می شود که این معلم دروغگو است و اصلا به هیچیک از حرفهایش نمی شود اعتماد کرد؟؟؟؟؟
جناب سینا!
کمی تامل و دقت فرمایید.

با سلام
متاسفانه نه به اصل بحث پرداختید و نه سوال مرا پاسخ دادید
و اما
لطفا به عنوان تاپیک خود توجه کنید شما قبل از شروع بحث نتیج را اعلام کرده اید پس حق جو بودن شما را چگونه باید تعبیر کرد؟ کسی که دنبال حق است ابتدا مطالعه و تحقیق میکند و نه با عینک ایمان خود بلکه بی طرفانه - سپس با جمع بندی دلایل رد یک عقیده و قبول یک عقیده را بیان میکند بطوریکه با بیان یک نظر جدید کل ان به هم نریزد - کار من هم همین بود از یک سو ذلایل ردیه شما بر مسیحیت که البته تا اینجا بر یهودیت متمرکز بودید را به چالش گرفتم و از سوی دیگر ایمتن ادعایی تا که قطعا باید بر مبنای قران باشد را عنوان کردم
اگر دنبال نقطه شروع هستید قبل از کتاب و نبی و امام و احکام و .... باید به اساس ایمان یعنی خدا پرداخت - تعریفی که شما از خدا دارید چیست و چرا خدای مسیحیت برایتان مقبول نیست
و اما در باره در باره خداشناسی یهود - شناخت یهود از خدا در واقع پایلوتی است از شناخت انسان از خدا و این شناخت دو سویه است یعنی هم انسان به دنبال یافتن خداست و هم خدا به دنبال معرفی خود به انسان
پس انسانی که از توحش به سوی مدنیت و تفکر قدم بر میدارد رفتن بسوی بت پرستی هم مرحله ای از شناخت خداست
کتابمقدس در واقع این رابطه دو سویه را منعکس میکند هم تصورات انسان از خدا و هم شناساندن خدا به انسان
پس باید فرق ادعای کتابمقدس را با قران تشخیص دهید و با خواندن چند جمله فتوای شرک و کفر ندهید
اما در باره حساب 2*2 دوست عزیز شاید هنگامی که معلم برای نشان دادن جمع و تفریق مثال از سیب بیان میکند دانش اموز خرد سال هوس خوردن سیب کند - ایا این به معنی جواب های متعدد از 2*2 است؟؟ اگر هست از داخل کتابمقدس نشان دهید که خدا متناقض گفته است - شما دنبال کلیدی هستید که همه قفل ها را باز کند تورات و عهد عتیق کلید مورد نظر شما نیست - تورات تصویری از شناخت پیشرونده انسان از خدا را دارد پس هر مرحله از مرحله قبل خود پیشرفته تر و از مرحله بعد خود عقب تر است
و اما اگر توضیحی در باره تحریف قران دارید بیان کنید

sina178s;188784 نوشت:
و اما اگر توضیحی در باره تحریف قران دارید بیان کنید

با سلام
از منحرف کردن اصل بحث بپرهیزید.
اگر شبهه ای درباره تحریف دارید به لینک زیر بیایید:
http://www.askdin.com/thread15747-5.html

sina178s;188125 نوشت:
با سلام
شیعه معتقد است که قران واقعی نوشته توسط علی است که توسط مردم رد شد ولی اکنون در اختیار امام زمان است - ایا غیر این است؟؟ یا سند می خواهید؟؟؟

سلام -- بحث های این تاپیک بسیار شیرین و جذاب است.
برای اثبات عدم تحریف قران در عصر حاضر به واقعه کربلایی کاظم ساروغی اراکی میتوان استناد کرد که ایشان به لطف امام زمان چشم بصیرت پیدا نمود و جملات قرانی و غیر قرانی را از هم تشخیص میداد و صحت قران را در حال حاضر تایید نموده است.
اگر کسی از دوستان واقعه کامل این مطلب را میداند بااستنادات کافی در این تاپیک درج نماید تا دیگران استفاده نمایند .
متشکرم

رسا;188794 نوشت:
با سلام از منحرف کردن اصل بحث بپرهیزید. اگر شبهه ای درباره تحریف دارید به لینک زیر بیایید: http://www.askdin.com/thread15747-5.html

ضمن تشکر از دوستان برای شرکت در بحث، خواهشمندم همانگونه که جناب رسا فرمودند برای اینکه از بحث اصلی دور نشویم مباحث مربوط به تحریف قرآن را در تاپیک مربوط به خودش مطرح نمایید.
باز هم تشکر می کنم.
یا علی

حاج علی;188062 نوشت:
قسمت اول بحث ما که در رابطه با دیدگاه تورات و انجیل درباره خدا بود به پایان رسید. انشاءالله اگر عمری بود با قسمت دوم که انبیاء از دیدگاه کتاب مقدس باشد؛ بحث را ادامه خواهیم داد.

خب دوستان در قسمت دوم به بررسی دیدگاه تورات و انجیل نسبت به انبیاء الهی می پردازیم و فقط به ذکر چند نمونه اکتفا می کنیم:( قبلا از همه بزرگواران به خاطر درج این مطلب پوزش می طلبم اما برای روشن شدن بحث و بطلان ادعاهای جناب سینا چاره دیگری ندارم )

1- حضرت داود ( علیه السلام):

در عهد عتیق ، کتاب دوم شموئیل، فصل 11، شماره 2 تا 6 ؛ آمده است:

« یک روز هنگام عصر داود از خواب برخاست و برای هواخوری به پشت بام کاخ سلطنتی رفت. وقتی در آنجا قدم می زد؛ چشمش به

زنی زیبا افتاد که مشغول حمام کردن بود. داود یک نفر را فرستاد تا بپرسد آن زن کیست. معلوم شد اسمش بتشبع، دختر الیعام

و زن اوریای حیتی است.پس داود چند نفر را فرستاد تا او را بیاورند. وقتی بتشبع نزد او آمد، داود با او همبستر شد. سپس بتشبع خود را

با آب طاهر ساخته به خانه برگشت. وقتی بتشبع فهمید که حامله است ، پیغام فرستاد و این موضوع را به داود خبر داد. »

ایا یک انسان با شخصیت چنین عملی انجام می دهد؟! تا چه رسد به کسی که ادعای نبوت و پیامبری دارد؟!

جناب سینا یعنی واقعا شما حاضری به یک اینچنین شخصی بگویی پیامبر خدا؟ شما که مدعی هستی عصمت در پیامبران شرط نیست:

sina178s;188492 نوشت:
اما در باره عصمت انبیا - همانطور که گفتم عصمت انبیا از نظر ما کاملا باطل است
سوم اینکه انبیا الگو نیستند بلکه صرفا وظیفه ابلاغ الهام دریافتی را دارند

شما که میگویی وظیفه انبیاء صرفا ابلاغ پیام الهی است از کجا اطمینان داری که این شخص پیام را به درستی منتقل نموده است و هیچ
خطا و لغزشی نداشته است؟؟؟

و متاسفانه به همین اکتفا ننموده اید و در ادامه همان مطلب بالا به پیامبر خدا، حضرت داود مطالب زشت و سخیفی را نسبت می دهید
که یک انسان عاقل ( و نه یک پیامبر ) از بیان آنها شرم می کند تا چه رسد به اینکه مرتکب آن شود.

به ادامه مطلب توجه فرمایید:

« بالاخره صبح روز بعد، داود نامه ای برای یوآب نوشت و آن را به وسیله اوریا برایش فرستادو در نامه به یوآب دستور داده بود که وقتی
جنگ شدت می گیرد، اوریا را در خط مقدم جبهه قرار بدهد و او را تنها بگذارد تا کشته شود. پس وقتی یوآب در حال محاصره دشمن بود
اوریا را به جایی فرستاد که می دانست سربازان قوی دشمن در آنجا می جنگند. مردان شهر با یوآب جنگیدند و در نتیجه اوریا و چند سرباز
دیگر اسرائیلی کشته شدند. »

عهد عتیق ، کتاب دوم شموئیل، فصل 11 شماره های 15 تا 18

داود از روی پشت بام یک زن شوهردار را می بیند و عاشق او می شود و با او همبستر می شود و سپس به فرمانده لشکرش دستور
می دهد که شوهر این زن را در خط مقدم جنگ قرار دهد تا کشته شود!!!!

به راستی کسی که این داستان را باور می کند؛ چگونه داود را پیامبر خدا می داند؟!

sina178s;188113 نوشت:
با سلام
یا در مورد تحریف قران عنوان کردید که چند نفری در شیعه به تحریف قران معتقدند - در حالیکه ستون های اصلی و مخترعین شیعه نظیر کلینی - مجلسی - قمی - طوسی و همچنین جناب علی ابن موسی امام هشتم شیعه جزو این چند نفر هستند و مطمئن شدم که اطلاعات شما در اسلام بسیار سطحی است
یا اینکه فرمودید اگر قران تحریف شده است برای من چه فرقی میکند - فرق ان است شما با استناد و به طرفداری از قران است که اموزه های مسیحی را نفی میکنید چرا؟ لطفا پاسخ ابهامات خود را بخوانید
؟

با سلام خدمت همه دوستان و تشکر از مطالب قشنگ جناب حاج علی عزیز، در این مورد برای رفع شبهه باید توضیحی عرض کنم هر چند وسط بحث است و ممکن است باعث از هم گسستن بحث شود، اما اگر خواننده ای آن را بخواند ایجاد شبهه می شود.
نکته اول اینکه : اعتقادات یک فرقه را همیشه متکلمین آن فرقه مشخص می سازند، نه صرف وجود چند روایت ضعیف السند در کتاب های روایی آنها؛ چرا که در بین روایات وارده از معصومین(علیهم االسلام) روایات صحیح السند و روایات کاذب و جعلی هر دو وجود دارد، و علم رجال در حوزه علمیه برای همین منظور پایه ریزی شده است، و فقیه با تخصص در این فن می تواتند صحیح و کاذب بودن آنها را از هم تمییز دهد.
نکته دوم اینکه : درست است که در منابع شیعه چند روایت مبتنی بر کم شدن قرآن کریم وجود دارد، اما هرگز این روایات را علمای دین و متکلمین شیعه قبول نکرده اند و آنها را کاذب دانسته اند.
[="blue"]نکته سوم: هیچ یک از متکلمین معروف شیعه از قدیم الایام تا به حال قائل به تحریف قرآن نبوده اند و این دروغ و تهمت به شیعه است، که می گویند شیعه قائل به تحریف قرآن است؛ متکلمینی همچون شیخ مفید، سید مرتضی، خواجه نصیرالدین طوسسی، علامه حلی، فاضل مقداد، علامه مجاسی و...همه و همه بر تنزه قرآن از تحریف گواهی داده اند. باز می گویند شیعه معتقد به تحریف قرآن است.[/]

sina178s;188784 نوشت:
اگر دنبال نقطه شروع هستید قبل از کتاب و نبی و امام و احکام و .... باید به اساس ایمان یعنی خدا پرداخت - تعریفی که شما از خدا دارید چیست و چرا خدای مسیحیت برایتان مقبول نیست

سلام

ایشان خدای مسیحیت را در پست های اول بیان کرده اند

لطفا به اسناد ایشان رجوع کنید و اگر ردی بر ان دارید بفرمایید

sina178s;188784 نوشت:
تورات تصویری از شناخت پیشرونده انسان از خدا را دارد پس هر مرحله از مرحله قبل خود پیشرفته تر و از مرحله بعد خود عقب تر است

مثالی برای ان می زنید؟ :Gol:(از داخل کتاب)

sina178s;188784 نوشت:
و اما اگر توضیحی در باره تحریف قران دارید بیان کنید

به پست های قبل رجوع کنید توضیحات داده شده است


و اگر اشکالی دارید به لینک معرفی شده توسط کارشناس سایت رجوع کنید
:Gol:

در عهد عتیق آمده است:

« پس داود برگردید تا آنکه خانه خود را دعای خیر نماید و میکل دختر شاؤل به استقبال داود بیرون آمده

گفت که پادشاه اسرائیل امروز چه عزیز است که امروز خویشتن را در نظر کنیزکان بندگانش

برهنه نمود به طوری که یکی از کم مغزان ، خویشتن را بی حیا برهنه نماید. و داود به

میکل گفت که این کار در حضور خداوند بود که مرا از پدرت و تمامی خانواده اش ترجیح داده

برگزید تا آنکه مرا پیشوای قوم خداوند اسرائیل نماید به آن جهت به حضور خدا شادمانی کردم

و از این زیاده تر خود را حقیر خواهم نمود و در نظر خود ادنا شده در پیش کنیزکان که

درباره آنها گفتی محترم خواهم شد »

عهد عتیق ، کتاب دوم شموئیل ، فصل 6 ، شماره های 20 تا 23

تصور نمی کنم که هیچ عاقلی خود را چنین حقیر نماید تا چه رسد به پیامبر خدا!!!!

2- حضرت سلیمان ( علیه السلام) :

در یکی دو پست قبلی به بیان دیدگاه تورات و انجیل درباره حضرت داود ( علیه السلام) پرداختیم.

در این پست به بیان نگاه کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان به حضرت سلیمان ( علیه السلام) می پردازیم:

در تورات آمده است که :

« سلیمان پادشاه، به غیر از دختر فرعون، دل به زنان دیگر بست. او بر خلاف دستور خداوند زنانی از

سرزمین قومهای بت پرست، مانند موآب ، عمون، ادوم، صیدون و حیت به همسری گرفت.خداوند قوم خود

را سخت بر حذر داشته و فرموده بود که با این قومهای بت پرست هرگز وصلت نکنند، تا مبادا آنها قوم اسرائیل

را به بت پرستی بکشانند. سلیمان 700 زن و 300 کنیز برای خود گرفت. این زنها به تدریج سلیمان را از خدا

دور کردند به طوری که او وقتی به سن پیری رسید به جای اینکه مانند پدرش داود با تمام دل و جان خود از

خداوند خدایش پیروی کند به پرستش بتها روی آورد. سلیمان، عشتاروت، الهه صیدونیها و ملکوم،

بت نفرت انگیز عمونیها را پرستش می کرد. او به خداوند گناه ورزید و مانند پدر خود ، داود، از خداوند پیروی

کامل نکرد. حتی روی کوهی که در شرق اورشلیم است؛ دو بتخانه برای کموش، بت نفرت انگیز موآب و مولک،

بت نفرت انگیز عمون ساخت. سلیمان برای هریک از این زنان اجنبی نیز بتخانه ای جداگانه ساخت تا آنها

برای بتهای خود بخور بسوزانند و قربانی کنند.»

عهد عتیق ، کتاب اول ملوک، فصل 11 ، شماره های 1 تا 9

دوست داشتن زنان بیگانه! داشتن هزار همسر! نرفتن راه خدا! ساختن بتخانه ! و . . .

آیا واقعا سخن درباره یکی از پیامبران الهی است؟!!

3- حضرت نوح علیه السلام:

در تورات آمده است که :

« و پسران نوح که از کشتی بیرون آمدند؛ سام و حام و یافث اند و حام پدر کنعان است.

سه پسران نوح اینانند و از آنها تمامی زمین معمور شد. و نوح آغاز فلاحت زمین

کرده تاکستانی غرس کرد و از شراب خورده مست شد و در میان چادرش بی ستر بود.

و حام، پدر کنعان، برهنگی پدرش را دید و به دو برادرش در بیرون خبر داد و سام و یافث، بالاپوشی

گرفته بر دوش هر دوی خود گذاشته و به عقب رفته برهنگی پدر خودشان را مستور کردند

و روی خودشان به عقب بوده برهنگی پدرشان را ندیدند. و نوح از سکر خود بیدار شد و

آنچه پسر کوچکش به او کرده بود فهمید و گفت که کنعان ملعون باشد »

تورات ، سفر تکوین ، فصل نهم ، شماره های 19 تا 26

چند سوال:

1- مست شدن و بی ستر ( بدون پوشش ) افتادن، سزاوار پیامبر خداست یا . . . ؟!!

2- حام برهنگی پدر را دید ولی فرزندش کنعان نفرین شد؟؟!!!
موضوع قفل شده است