قرآن از ديدگاه دانشمندان

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قرآن از ديدگاه دانشمندان

قرآن از ديدگاه دكتر علي شريعتي:

قرآن کتابي است که با نام خدا آغاز مي شود و با نام مردم پايان مي پذيرد.کتابي آسماني است اما ــ بر خلاف آنچه مؤمنين امروزي مي پندارند و بي ايمانان امروز قياس مي کنند ــ بيشتر توجهش به طبيعت است و زندگي و آگاهي و عزت و قدرت و پيشرفت و کمال و جهاد!

کتابي است که نام بيش از 70 سوره اش از مسائل انساني گرفته شده است و بيش از 30 سوره اش از پديده هاي مادي و تنها 2 سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز!

کتابي است که شماره آيات جهادش با آيات عبادتش قابل قياس نيست ...`

اين کتاب از آن روزي که به حيله دشمن و به جهل دوست لايش را بستند، لايه اش مصرف پيدا کرد و وقتي متنش متروک شد، جلدش رواج يافت و از آن هنگام که اين کتاب را ــ که خواندني نام دارد ــ ديگر نخواندند و براي تقديس و تبرک و اسباب کشي بکار رفت، از وقتي که ديگر درمان دردهاي فکري و روحي و اجتماعي را از او نخواستند، وسيله شفاي امراض جسمي چون درد کمر و باد شانه و ... شد و چون در بيداري رهايش کردند، بالاي سر در خواب گذاشتند وبالاخره، اينکه مي بيني؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح ارواح گذشتگانش و ندايش از قبرستان هاي ما به گوش مي رسد، از آن است که اي برادر و خواهر روشنفکر من! نمي داني که چه کوشش‌ها کردند تا آن را از ميان زنده ها دور کنند و ندايش را، هم در صحنه هاي جهاد خاموش کنند و هم در حوزه هاي اقتصاد !

گفتند قرآن را از ريشه "قَرَءَ مگيريد، از ""قَرَنَ" بگيريد و نتيجه اش اين که کتاب خواندن نيست، کتاب همراه داشتن است و بخود چسباندن است.

گفتند : اسراري که فقط در نقطه زير "ب" در بسم الله نهفته است اگر کسي بخواهد تفسير کند يک عمر کفاف نمي دهد!

گفتند: قرآن هفتاد بند دارد و هر بطن آن باز هفتاد بطن . همينطور اين درست است اما اين را طوري معنا کردند که يعني نبايدنزديکش رفت، يعني هرکس قرآن را گشود و در آن انديشيد و از آن چيزي فهميد، محکوم شود و هرچه از آن فهميده مطرود و مشکوک اعلام شود

گفتند هرکس قرآن را با عقل خويش تفسير کند بايد در نشيمنگاه آتشينش فرودآيد، در حاليکه سخن پيغمبر است " من فسر القرآن برأية فليتبوء مقعده من النار" است.مي بينيم چطور هوشيارانه ،رأي را عقل معني کردند و و مردم را از خواندن و فهميدن و عمل کردن به قرآن ترساندند و بعد خودشان در حاليکه " تفسير به عقل" را تحريم کردند، بر خلاف همين حديث، قرآن را سراسر "رأي خود" تحريف و توجيه و تأويل کردند...

حتي بعضي حرف هاي بدتري گفتند: اصلا قرآن حقيقي دست امام زمان است و هروقت ظهور کند با خود خواهد آورد و قرآن فعلي، قرآن اصلي نيست! تحريف شده است، بعضي آيات را از آن برداشته اند و ...

دوست روشنفکر من! همين ها نشانه ي آن است که دشمن از قرآن مي ترسد و همين ترس دشمن کافي نيست که تو را به نقش قرآن در حيات و نجات و بيداري و خلاقيت اين کتاب مطمئن سازد؟

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگي ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند مي

شود همه از هم مي پرسند " چه کس مرده است؟ "

چه غفلت بزرگي که مي پنداريم خدا ترا براي مردگان ما نازل کرده است . قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از يک نسخه عملي به يک افسانه موزه نشين مبدل کرده ام .

يکي ذوق مي کند که ترا بر روي برنج نوشته،‌ يکي ذوق ميکند که ترا فرش کرده ،‌يکي ذوق مي کند که ترابا طلا نوشته ، ‌يکي به خود مي بالد که ترا در کوچک ترين قطع ممکن منتشر کرده و آيا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازي کنيم ؟

قرآن! من شرمنده توام اگر حتي آنان که تو را مي خوانند و ترا مي شنوند ،‌ آن چنان به پايت مي نشينند که خلايق به پاي موسيقي هاي روزمره مي نشينند .. اگر چند آيه از تو را به يک نفس بخوانند مستمعين فرياد مي زنند ” احسنت …! ” گويي مسابقه نفس است …

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به يک فستيوال مبدل شده اي حفظ کردن تو با شماره صفحه ،

خواندن تو آز آخر به اول ،‌يک معرفت است يا يک رکورد گيري؟ اي کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، ‌حفظ کني ، تا اين چنين ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .

خوشا به حال هر کسي که دلش رحلي است براي تو…

آنان که وقتي ترا مي خوانند چنان حظ مي کنند ،‌ گويي که قرآن همين الان به ايشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ايم تنها بخشي از اسلام است که به صليب جهالت کشيديم.


سلام
بدا بحالمون با اين كارامون:Black (6)::Black (7)::Black (6):

به نام یگانه هستی بخش

خداوند در مورد منزلت قرآن می فرماید: « إِنَّا أَنْزَلْناهُ في‏ لَيْلَةٍ مُبارَكَة» (ما آن را در مبارك شبى نازل كرديم). سوره دخان،آیه3.
در مورد محتوای قرآن می فرماید: « ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِين» (آن كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد و مايه هدايت پرهيزكاران است). سوره بقره،آیه2.

«لا يَأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزيلٌ مِنْ حَكيمٍ حَميد» (كه هيچ گونه باطلى، نه از پيش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمى‏آيد چرا كه از سوى خداوند حكيم و شايسته ستايش نازل شده است) سوره فصلت،آیه42.

در مورد عظمت قرآن می فرماید:« لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون» (اگر اين قرآن را بر كوهى نازل مى‏كرديم، مى‏ديدى كه در برابر آن خاشع مى‏شود و از خوف خدا مى‏شكافد! اينها مثالهايى است كه براى مردم مى‏زنيم، شايد در آن بينديشيد) سوره حشر، آیه21.

آیا ما در مورد قرآن رفتاری متناسب با جایگاه آن داریم؟ چه باید کرد؟
:Gol::Gol:

1- ابو العلاى معرى (متهم به مبارزه با قرآن) مى‏گويد:

" اين سخن در ميان همه مردم- اعم از مسلمان غير مسلمان- مورد اتفاق است كه كتابى كه محمد ص آورده است، عقلها را در برابر خود مغلوب ساخته و تا كنون كسى نتوانسته است مانند آن را بياورد، سبك اين كتاب با هيچيك از سبكهاى معمول ميان عرب، اعم از خطابه، رجز، شعر و سجع كاهنان شباهت ندارد.
امتياز و جاذبه اين كتاب به قدرى است كه اگر يك آيه از آن در ميان كلمات ديگران قرار گيرد همچون ستاره‏اى فروزان در شب تاريك مى‏درخشد!


" 2- وليد بن مغيره مخزومى- مردى كه به حسن تدبير در ميان عرب شهرت داشت و براى حل مشكلات اجتماعى از فكر و تدبير او در زمان جاهليت استفاده مى‏كردند، و به همين جهت او را" ريحانه قريش" (گل سر سبد آنها!)
مى‏ناميدند. پس از اينكه چند آيه از اول سوره" غافر" را از پيغمبر شنيد در محفلى از طائفه بنى مخزوم حاضر شد و چنين گفت:
" به خدا سوگند از محمد سخنى شنيدم كه نه شباهت به گفتار انسانها دارد و نه پريان و ان له لحلاوة، و ان عليه لطلاوة و ان اعلاه لمثمر و ان اسفله لمغدق، و انه يعلو و لا يعلى عليه":" گفتار او شيرينى خاص و زيبايى مخصوصى دارد، بالاى آن (همچون شاخه‏هاى درختان برومند) پر ثمر، و پائين آن (مانند ريشه‏هاى درختان كهن) پرمايه است، گفتارى است كه بر همه چيز پيروز مى‏شود و چيزى بر آن پيروز نخواهد شد".

3- كارلايل- مورخ و دانشمند معروف انگليسى درباره قرآن مى‏گويد:
" اگر يك بار به اين كتاب مقدس نظر افكنيم حقائق برجسته و خصائص اسرار وجود طورى در مضامين جوهره آن پرورش يافته كه عظمت و حقيقت قرآن به خوبى از آنها نمايان مى‏گردد و اين خود مزيت بزرگى است كه فقط به قرآن اختصاص يافته و در هيچ كتاب علمى و سياسى و اقتصادى ديگر ديده نمى‏شود، بلى خواندن برخى از كتابها تاثيرات عميقى در ذهن انسان مى‏گذارد ولى هرگز با تاثير قرآن قابل مقايسه نيست، از اين جهت بايستى گفت: مزاياى اوليه قرآن و اركان اساسى آن مربوط به حقيقت و احساسات پاك و عناوين برجسته مسائل و مضامين مهم آن است كه هيچگونه شك و ترديد در آن راه نيافته و پايان تمام فضائل را كه موجد تكامل و سعادت بشرى است در بر داشته و آنها را به خوبى نشان مى‏دهد" .

4-" جان ديون پورت" مؤلف كتاب" عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن" مى‏نويسد:
" قرآن به اندازه‏اى از نقائص مبرا و منزه است كه نيازمند كوچكترين‏
تصحيح و اصلاحى نيست و ممكن است از اول تا به آخر آن خوانده شود بدون آنكه انسان كمترين ملالتى از آن احساس كند" و باز او مى‏نويسد:" و همه اين معنى را قبول دارند كه قرآن با بليغترين و فصيحترين لسان و به لهجه قبيله قريش كه نجيبترين و مؤدبترين عربها هستند نازل شده ... و مملو از درخشنده‏ترين اشكال و محكمترين تشبيهات است ..." .

5-" گوته" شاعر و دانشمند آلمانى مى‏گويد:
" قرآن اثرى است كه (احيانا) بواسطه سنگينى عبارت آن خواننده در ابتدا رميده مى‏شود و سپس مفتون جاذبه آن مى‏گردد و بالاخره بى اختيار مجذوب زيبائيهاى متعدد آن مى‏شود" .
و در جاى ديگر مى‏نويسد:
" ساليان درازى كشيشان از خدا بى‏خبر ما را از پى بردن به حقائق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن محمد ص دور نگاه داشته بودند، اما هر قدر كه ما قدم در جاده علم و دانش گذارده‏ايم پرده‏هاى جهل و تعصب نابجا از بين مى‏رود و به زودى اين كتاب توصيف‏ناپذير (قرآن) عالم را به خود جلب نموده و تاثير عميقى در علم و دانش جهان كرده، سرانجام محور افكار مردم جهان مى‏گردد"! هم او مى‏گويد:" ما در ابتدا از قرآن روگردان بوديم، اما طولى نكشيد كه اين كتاب توجه ما را به خود جلب كرد، و ما را دچار حيرت ساخت تا آنجا كه در برابر اصول و قوانين علمى و بزرگ آن سر تسليم فرود آوريم"!


6-" ويل دورانت" مورخ معروف مى‏گويد:
" قرآن در مسلمانان آن چنان عزت نفس و عدالت و تقوايى به وجود آورده‏
كه در هيچيك از مناطق جهان ... شبيه و نظير نداشته است


" 7-" ژول‏لابوم" انديشمند و نويسنده فرانسوى در كتاب" تفصيل الآيات" مى‏گويد:
" دانش و علم براى جهانيان از سوى مسلمانان بدست آمد و مسلمين علوم را از" قرآنى" كه درياى دانش است گرفتند و نهرها از آن براى بشريت در جهان جارى ساختند ...".

8-" دينورت" مستشرق ديگرى مى‏نويسد:
" واجب است اعتراف كنيم كه علوم طبيعى و فلكى و فلسفه و رياضيات كه در اروپا رواج گرفت عموما از بركت تعليمات قرآنى است و ما مديون مسلمانانيم بلكه اروپا از اين جهت شهرى از اسلام است!" «1».

9- بانو دكتر" لوراواكسيا واگليرى" استاد دانشگاه" ناپل" در كتاب" پيشرفت سريع اسلام" مى‏نويسد:" كتاب آسمانى اسلام نمونه‏اى از اعجاز است ...
" قرآن" كتابى است كه نمى‏توان از آن تقليد كرد، نمونه سبك و اسلوب قرآن در ادبيات سابقه ندارد، تاثيرى كه اين سبك در روح انسان ايجاد مى‏كند ناشى از امتيازات و برتريهاى آن است ... چطور ممكن است" اين كتاب اعجاز آميز" ساخته" محمد ص" باشد در صورتى كه او يك نفر عرب درس نخوانده‏اى بود ...
ما در اين كتاب گنجينه‏ها و ذخائرى از علوم مى‏بينيم كه فوق استعداد و ظرفيت باهوشترين اشخاص و بزرگترين فيلسوفان و قوى‏ترين رجال سياست و قانون است.
بدليل اين جهات است كه قرآن نمى‏تواند كار يك مرد تحصيل كرده و دانشمندى باشد(تفسير نمونه، ج‏1، ص: 136)

[="Tahoma"][="Black"]قرآن از نگاه دانشمندان غربي
دکتر سيد رضا مؤدب
عضو هيئت علمي دانشگاه قم
مجيد دانشگر
كارشناسي ارشد الهيات (گرايش علوم قرآن و حديث)

چكيده
انديشه‌هاي سازگار و ناسازگار درباره اديان به ويژه اسلام مدت‌ها است كه در حال ايجاد يا شكل‌پذيري‌اند. رشد جوامع غربي و تسلط آن‌ها بر صنعت و فن‌آوري موجب گرديده است كشور‌هاي مسلمان در بعضي جهات با يك‌ديگر همسو نباشند. اين پژوهش به بررسي ورود قرآن به غرب در زمان رنسانس نيز مي‌پردازد و در نهايت با بيان گوشه‌اي از نقش عظمت قرآن ـ منبع اصلي پيشرفت گروهي از انديشمندان صاحب‌نام جهان، علاوه بر مستشرقان ـ مي‌کوشد جوامع مسلمان را همسو و قرآن و دين اسلام را جهاني‌تر سازد.

واژه‌هاي اصلي: قرآن، ماهيت، غرب، دانشمندان.

مقدمه
قرآن مجيد سنگ بناي تمدن اسلامي است و در فرهنگ بشري شخصيتي مؤثرتر و انقلاب انگيز‌تر از حضرت محمد و كتابي فرهنگ آفرين‌تر و زندگي ساز‌تر از قرآن نداريم.
در اين مقاله با جمع‌آوري نظرات دانشمندان بزرگ جهان درباره قرآن و معارف الهي‌اش، گامي براي شناخت بهتر قرآن برمي‌داريم.
حضور قرآن در غرب
قرآني كه براي اولين بار در جهان غرب عرضه شد، بي‌شك علاوه بر نسخه اصل عربي، به زبان ديگري نيز بود. تاكنون بيش از دويست و نود و پنج ترجمه كامل و يک‌صد و سي و يک ترجمه ناقص يا برگزيده از قرآن مجيد به زبان انگليسي نشر يافته شده است. نخستين ترجمه ناقص در سال 1515 م و اولين ترجمه كامل انگليسي توسط الكساندر راس اسكاتلندي از روي ترجمه فرانسوي قرآن، انجام و در سال 1649م منتشر شد (اسعدي، مرتضي، كتابشناسي جهاني قرآن مجيد، 40).
بيش از شش‌صد سال است كه قرآن و آموزه‌هاي آن وارد جهان غرب شده و تاكنون بيش از 6 ترجمه معروف و معتبر انگليسي با نثر روان انگليسي ـ آمريكايي، در غرب به چاپ رسيده است.
ترجمه جورج سيل (1734 م): تا سال 1980 م يکصد و پنج بار.
ترجمه رادول (1861 م): تا 1980 م: سي و دو مرتبه.
ترجمه پالمر (1880 م): تا سال 1980 م: پانزده مرتبه.
ترجمه پيكتال (1930 م): تا سال 1980 م: بيست و چهار بار.
ترجمه ن . ج. داود (1956 م): بعدها انتشارات پنگوئن چاپ کرد.
ترجمه آرتور آربري (1955 م): بارها در ايران و اروپا چاپ شد.
بعد از ورود قرآن به اروپا و جهان غرب، سيلي از نظرات و عقايد پيرامون اسلام به راه افتاد تا جايي كه امروزه عده‌اي با نام اسلام‌شناس يا خاورشناس (Orientalist) شناخته شد‌ه‌اند كه نظرات خود در مورد قرآن و اسلام را از روي بينش و تعصب بيان مي‌كنند.
قرآن از دوره رنسانس مورد توجه و تحقيق تعدادي از دانشمندان غربي قرار گرفت. از رنسانس (Renaissance) در فارسي به «عصر نوزايي تجديد حيات، احيا و ...» ياد مي‌شود (دهخدا، علي اكبر، لغت‌نامه دهخدا) و در اصطلاح به دوره‌اي مي‌گويند كه در اواخر سده‌هاي مياني و آغاز سده چهاردهم به وجود آمد و تا سده شانزدهم ادامه يافت.
رنسانس تنها يك دوره زماني نبود، بلكه يك شيوه زندگي و تفكر بود كه از راه‌هاي مختلفي چون بازرگاني، جنگ و انديشه‌ها از ايتاليا آغاز شد و به سراسر اروپا گسترش يافت و منشاء آن دين فروشي، دنيا خواهي ارباب كليسا در قرون وسطي و سياستمدار شدن فلاسفه بود.
تفكرات انديشمندان غربي پيش از رنسانس نظير اگوستين (Agostin)، آكويناس (Akueinas) نسبت به انديشه‌هاي دانشمندان دوران رنسانس بسيار متفاوت بود؛ به طوري كه تأكيد متفكران دوره رنسانس بيشتر بر نفي كليسا، مذهب و حتي امور اخلاق بود تا جايي كه وقتي نوبت به نيچه رسيد، با گفتن اين جمله كه «خدا مرده است» (مجموعه مقالات غرب و غرب‌شناسي، تهران، صدا و سيما، 49) مرگ خداي مسيحيت را اعلام کرد. تفكرها و ژرف‌نگري‌ها پيرامون قرآن از اين زمان شروع شد و به سرعت رشد يافت و در پي آن گرايشي از دين شناسي با نام اسلام‌شناسي ـ ابتدا به صورت نظريه‌پردازي و بعد آكادميك ـ روي كار آمد (حجتي، سيد محمد باقر، پژوهشي در تاريخ قرآن كريم، 109) و به دنبال آن نظرها و عقايد قابل توجهي از آموزه‌هاي قرآن به دست آمد.
ديدگاه‌ها
در اين بخش نظر برخي انديشمندان بزرگ غربي را، درباره ماهيت قرآن بيان و بررسي مي‌كنيم.
الف) ديدگاه‌هاي علمي برگرفته شده از علوم طبيعي: انديشمنداني كه نظرات خود را پيرامون قرآن با ديد علمي بيان كرده‌اند.
1. دكتر جرنيه‌ فرانسوي
«من تمام آيه‌هاي قرآن را كه در زمينه‌ علوم طبيعي، بهداشت و طب بودند، مطالعه کردم و آن‌ها را مطابق دقيق‌ترين قانون‌هاي علوم طبيعي و پيچيده‌ترين اصول ثابت شده‌ علوم عقلي ديدم و يقين كردم كه هزار سال قبل جز خدا، هيچ كسي بر روي زمين، از آن قوانين و اصول آگاه نبود، پس به حقانيت و خدايي بودن چنين كتابي ايمان آوردم (راتلج، اديان جديد در ديدگاه‌هاي جهاني، 193).
2. ريتو بنورث
«علوم طبيعي، فلكي و فلسفه از قرآن اقتباس شده است و علما مديون قرآن هستند» (همان، 200).
3. موريس بوكاي
«بررسي كامل عيني و بي‌طرفانه‌ قرآن در پرتو دانش نو ما را به درك توافق بين اين دو (قرآن و علم) رهنمون مي‌سازد و اين حقيقت را نيز روشن مي‌سازد كه در زمان محمد، نه او و نه هيچ انسان ديگري، نمي‌توانست چنين مطالب شگفت‌انگيزي را كه مطابق علم امروز است، به رشته‌ تحرير در آورد» (نظريه دانشمندان جهان درباه قرآن و محمد، 32؛ نزبرو، جان، مطالعات قرآني، 251).

4. پروفسور هانري كربن (فيلسوف معاصر فرانسوي)
«اگر انديشه‌هاي محمد خرافي بود يا اگر او پيامبر خدا نبود، هيچ‌گاه جرات نمي‌كرد حرفي از علم به ميان آورد و بشر را به علم دعوت كند» (همان، 30).
5. ج . م. رودول (اسلام شناس انگليسي)
«قرآن مقام والايي دارد، زيرا نام خداوند و خالق جهان و ستايش او را در ميان ملل بت‌پرست نشر داد و آن را به همه كس اعلام كرد. اروپا نبايد فراموش كند كه مديون قرآن است؛ همان كتابي كه آفتاب علم را در ميان تاريكي قرون وسطا (Dark Era) در اروپا جلوه‌گر ساخت» (همان، 30).
ب) ديدگاه‌هاي ادبي:نظر انديشمنداني كه عقايد خود درباره قرآن را با ديد ادبي بيان كرده‌اند.
1. گوته
«اگرچه ما همواره از قرآن روي بر مي‌گردانيم و در همان مرحله‌ اول اظهار تنفر مي‌نماييم، اما خيلي زود ما را به سوي خود جذب و شگفت‌زده مي‌کند و در نهايت ما را وا مي‌‌دارد كه در مقابل آن سر تعظيم و احترام فرود آوريم. سبك و اسلوب قرآن و هماهنگي و توافق آن بامحتوا و هدفش محكم و استوار، بسيار عالي و باشكوه، با هيبت و زياد و داراي رفعتي حقيقي و ابدي است... ، از اين رو اين كتاب در تمام زمان‌ها تأثيري نيرومند به جاي مي‌گذارد».
وي در جايي ديگر مي‌گويد:
«قرآن اثري است كه خواننده در آغاز (احيانا) به واسطه سنگيني عبارتش رميده مي‌شود، ولي سپس شيفتة جاذبه آن مي‌گردد و سرانجام بي‌اختيار مجذوب زيبايي‌هاي متعددش مي‌شود» (اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، 44).
2. ولتر
«اگر تمام قرآن را از اوّل تا آخر بخوانيد، يك واژة كودكانه در آن نخواهيد يافت. قرآن در حقيقت مجموعه‌اي است از پند‌هاي اخلاقي، دستور‌هاي ديني، راز و نياز به درگاه خداوند، هشدار و تشويق جهانيان و شرح سرگذشت فرستادگان خدا» (ونزبرو، جان، همان، 202).
جان ديون پورت مؤلف كتاب عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن مي‌نويسد:
«قرآن به اندازه‌اي از نقائص مبرا و منزه است كه نيازمند كوچك‌ترين تصحيح و اصلاحي نيست و ممكن است از اول تا به آخر آن خوانده شود، بدون آنكه انسان كم‌ترين خستگي از آن احساس كند». «و همه اين معني را قبول دارند كه قرآن با رساترين و فصيح‌ترين زبان و به لهجه قبيله قريش كه نجيب‌ترين و مؤدب‌ترين عرب‌هايند، نازل شد ... و پر از درخشنده‌ترين شکل‌ها و محكم‌ترين تشبيه‌ها است» (همان،‌ 252).
ج: ديدگاه‌هاي جامعه‌شناختي: ديدگاه انديشمنداني كه عقايد خود درباره قرآن را با ديد جامعه‌شناختي بيان مي‌كنند.
1. جي مارگوليوت
«اقرار مي‌كنم كه قرآن مهم‌ترين موقعيت را در ميان كتاب‌هاي مذهبي جهان به خود اختصاص داده است. گرچه قرآن در اين طبقه‌ ادبياتي جوان‌ترين اثر به حساب مي‌آيد؛ تأثير شگرفي را كه بر عده‌ زيادي از مردم گذاشته است،‌ همچنان به ديگران ارزاني مي‌دارد. اين كتاب براي اولين بار از افراد ناهمگون قبايل صحرايي در شبه جزيرة عرب، امتي از قهرمانان ساخت و آنان نيز به نوبه‌ خود اقدام به ايجاد چنان سازمان‌هاي وسيع سياسي مذهبي در جهان اسلام نمودند كه يكي از بزرگ‌ترين نيروهايي است كه اروپا و غرب براي آن حساب ويژه‌اي باز نموده‌اند» (قرآن و ديگران، 13؛ وات، مونتگمري، تأثير اسلام بر اروپاي قرون وسطا، 43).

2. جان ديون پورت
«قرآن تا آن حد معجزة جاويد شناخته شده است كه محمد آن را دليل قوي و مؤيد رسالتش اعلام نمود و آشكارا فصيح ترين مردان آن روز عربستان را به مبارزه دعوت نمود تا يك سوره مانند قرآن بياورند. قرآن مانند اناجيل نيست كه فقط به عنوان ميزان و شاخصي درباره‌ عقايد ديني، عبادت و عمل پيروان آن شناخته شده باشد؛ بلكه داراي مكتب و روش سياسي نيز هست. كليه‌ مسايل حياتي و مالي با اجازه‌ همين منبع و مصدر قانون‌گذاري حل مي‌شود. در ميان محسّنات زيادي كه قرآن به حق واجد آن است، دو نكتة بسيار مهم وجود دارد؛ يكي لحن تعظيم و تكريم هنگام ذكر نام خداوند و ديگري وجود نداشتن فكر، بيان يا داستاني خلاف تقوا يا حاكي از سوء اخلاق و بي‌عفتي و عدم طهارت كه آن را معيوب و لكه‌دار نمايد، در صورتي كه با كمال تأسف اين نواقص در موارد بسيار زيادي در كتب يهود ديده مي‌شوند» (همان، 43).
3. دكتر گوستاولوبون مورخ بزرگ و مشهور فرانسوي
«قرآن كه كتاب آسماني مسلمانان است، به تعاليم و دستورات مذهبي منحصر نمي‌شود، بلكه مشتمل است بر دستورات سياسي و اجتماعي، خيرات، نيكي، مهمان‌نوازي، اعتدال در خواهش‌هاي نفساني، وفاي به عهد، اكرام به والدين، كمك كردن به بيوه و يتيم و سرپرستي آنان، نيكي كردن در مقابل بدي و... كه در موارد متعددي به آن‌ها تأكيد شده، و در آن تمام اين صفات و خصلت‌هاي پسنديده تعليم داده شده است» (همان، 50).
د: ديدگاه‌هاي حقوقي و قانون‌گذاري: دانشمنداني که بر پايه حقوقي و قانون‌گذاري نظرياتي درباره قرآن ارائه کرده‌اند.
1. ويل دورانت (ت: 1885)
«رفتار ديني در قرآن شامل رفتار دنيوي نيز هست و همه امور آن از سوي خدا و به طريق وحي آمده است. قرآن مقرراتي شامل ادب، تندرستي، ازدواج، طلاق، رفتار با فرزندان و حيوان و بردگان، تجارت، سياست، ربا، دين، عقود، وصايا، امور صناعت، مال، جريمه و مجازات و جنگ و صلح است. قرآن در جان‌هاي سالم، عقايدي آسان و دور از ابهام پديد مي‌آورد كه از رسوم و تشريفات ناروا و قيد بت‌پرستي و كاهني آزاد است. قرآن اصول نظم جمعي و وحدت اجتماعي را در بين مسلمانان استوار كرده است» (اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، 45).
2. ادوارد گيسبون
«قرآن دستور عمومي و قانون اساسي مسلمين است؛ دستوري است شامل مجموعه قوانين ديني، اجتماعي مدني، تجاري، نظامي، قضايي، جنايي و جزايي» (اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، 60؛ وات، مونتگمري،‌ همان، 100).
3. هربرت جرج ولز
«قرآن بهترين راهنماي يك عقيده‌ قلبي يعني توحيد و اخلاق فاضله است. شايد نيروي معنوي اين كتاب منحصر به سادگي اوامر و نواهي آن باشد؛ چنان كه گاهي يك كلمه‌ آن چند حقيقت را در بر مي‌گيرد. قرآن كتاب علمي، ديني، اجتماعي، تربيتي، اخلاقي و تاريخي است. مقررات و احكام آن با اصول قوانين و مقررات دنياي امروزي هماهنگ و براي هميشه قابل پيروي و عمل است» (تابش اسلام در اروپا، 133).
براي درک بهتر تأثيرگذاري قرآن بر بشر جا دارد آراي 2 تن از شخصيت‌هاي مشهور تاريخ را بيان كنيم.
1. ناپلئون بناپارت (1821 ـ 1769)
«قرآن به تنهايي عهده‌دار سعادت بشر است. اميدوارم آن زمان دور نباشد كه من بتوانم همه دانشمندان و تحصيل كردگان تمامي كشورها را با يكديگر متحد كنم و نظامي يك نواخت، فقط بر اساس اصول قرآن مجيد كه اصالت و حقيقت دارد و مردم را به سعادت مي‌رساند، تشكيل دهم» (اعترافات دانشمندان بزرگ جهان؛(Courville, Mathieu, the Next Step in Studying Religion)
2. آلبرت اينشتاين (1955 ـ 1879)
«قرآن كتاب جبر يا هندسه يا حساب نيست، بلكه مجموعه‌اي از قوانين است كه بشر را به راه راست، راهي كه بزرگ‌ترين فلاسفه دنيا از تعيين و تعريف آن عاجزند، هدايت مي‌كند» (همان، 66؛ (Courville, Mathieu, 124.
بررسي ديدگاه‌ها
نگاهي موشكافانه‌ به ديدگاه‌هاي اين بزرگان روشن مي‌سازد كه نظر آنان از دو چشمه جاري شده است.
الف) نظرات برگرفته از زمينه علمي ـ تحقيقاتي: به طوري كه افراد با استفاده از پيشينه علمي خود در زمينه آموزش و پژوهش، اتفاقات و پديده‌هاي هستي (Universal Phenomena) را تحليل کرده و در مورد آن نظر داده‌اند.
(Carrette Jeremy, Religion and Critical Psycology, p: 163)
براي مثال دكتر جزينه فرانسوي كه مدت‌ها با علوم پزشكي سروكار داشت، علت اصلي مسلمان شدن خود را دريافت دقيق‌ترين نوع قوانين طبيعي (Natural Laws) از قرآن كريم مي‌داند كه نمونه‌اي منحصر به فرد و ستوني است.‌ اين دست از نظرات را در اظهارات بزرگاني چون گوته، هانري كربن و... مي‌توان ديد.
ب) نظرات برگرفته از تجربيات: به هر حال تمام انسان‌ها با داشتن تفكرات متفاوت و با تجربيات متفاوت‌تر از دنيا خارج مي‌شوند. همان طور كه مي‌دانيم نگاهي به پلي از گذشته يا نگاهي به تاريخ، جلوه‌اي از به كارگيري احساسات و تجربيات گذشتگان مي‌باشد (Jeremy, Religion and Critical Psycology, 163).
در اين مقاله با نظرات جالبي آشنا شديم. اما يكي از اين نوع گفتارها كه تجربه و احساس نقش عظيمي در آن ايفا مي‌كنند گفتار ناپلئون بناپارت در مورد اسلام و قرآن مي‌باشد. (Bonapart et Islam - Napoleon Bonaparte) كه به دنبال تشكيل نظامي مقتدر و نيرومند و سازمان‌يافته بود كه بر اساس قرآن و اصول آن هدايت شود.
(Napoleon Said ''I hope that in the near future I will have the chance to gather together the wise and cultured people of the world and establish a government that I will operate in accordance with the principles written in Qur'an al – karim'').
نتيجه‌گيري
انديشمندان با توجه به حقايق و آموزه‌هاي شگفت‌‌انگيز قرآن و بدون توجه به زندگي مسلمانان امروزي به حقانيت دين اسلام پي مي‌برند و جالب اين كه عده‌اي از آن‌ها بعد از پذيرش دين اسلام اعلام مي‌كنند كه مسلمانان خود از آموزه‌هاي قرآن و اسلام فاصله گرفته‌اند و خدا را شكر گذراند كه قبل از آشنايي با مسلمانان، با قرآن و حقيقت اسلام آشنا شده‌اند. انديشمندان و دانشمندان را در دو گروه مي‌توان جاي داد:
گروه اول: با انصاف و بدون اغراض سياسي و تنها با نيّت تحقيق و كشف حقيقت به بررسي قرآن پرداخته‌اند و بيشتر آنان عضو آكادمي‌هاي بزرگ علمي معتبرند و خود به اسلام گرويده‌اند.
گروه دوم: نتايج تحقيقات خود را در اختيار افرادي گذاشته‌اند كه از بيداري مسلمانان و توجه‌ دوباره آنان به قرآن، در هراسند، تا بتوانند راه‌هاي پيشرفت مسلمانان را ببندند.

منابع:
1. آكوريك، جيمز، انقلاب صنعتي، ترجمه مدي حقيقت خواه، نشر ققنوس، 1381.
2. حجتي، سيد محمد باقر، پژوهش در تاريخ قرآن كريم، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1373، چ هفتم.
3. خرمشاهي، بهالدين، قرآن پژوهي، انتشارات ناهيد، 1376، چ دوم.
4. دورانت، ويل، تاريخ تمدن، گروه مترجمان، نشر فرهنگ، 1375.
5. رهنمايي، سيد احمد، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1379، چ اول.
6. عميد، حسن، فرهنگ فارسي عميد، نشر اميركبير، 1363، چ اول.
7. لوگوف، روشنفكران در قرون وسطا، ترجمه حسن افشار، نشر مركز، 1376، چ اول.
8. وات، مونتگمري، تأثير اسلام بر اروپا قرون وسطا، ترجمه عبدالمحمدي، نشر پژوهش، 1378.
9. Clercke, Peter, New religions in the Global Perspectives, Rutledge Publication, UK, 2006.
10. Courville, Mathieu, the Next Step in Studying Religion, Continuum International Publishing Group, Uk, 2007.
11. Herling, Bradly, Study on Religion 1, continuum International Publishing Group, UK, 2007.
12. Carrette Jeremy, Religion and Critical Psycology, Ruutledge Publication, US, 2007, p: 163
13. Wansbrough, John, Quranic Studis, Prometheus Books, Us, 2002.
14. Young, Caroline, Spirituality and Health, J&B Publication, US, 2003.[/]

موضوع قفل شده است