به نظر شما آیا دانستن "کعبه" واقع در شهر "مکه" به عنوان خانه خدا کفر است ؟!

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
به نظر شما آیا دانستن "کعبه" واقع در شهر "مکه" به عنوان خانه خدا کفر است ؟!

به نظر شما آیا دانستن "کعبه" واقع در شهر "مکه" به عنوان خانه خدا کفر است ؟!

مدتیه که یک مساله ای ذهن من رو مشغول کرده و اون اینه :

مسکن (خانه) ، خوراک و پوشاک جزء نیاز های اساسی انسان است !

خداوند یکتا بی نیاز و نا محدود است !

کسی که خانه داشته باشد نیازمند به خانه است ! ولی خدا بی نیاز و نا محدود است ! در حالی که مسلمانان کعبه را خانه خدا می دانند ! به نظر شما آیا این کفر نیست ؟ ممنون میشم نظرات شما رو بشنوم !

zakaria1;185203 نوشت:
کسی که خانه داشته باشد نیازمند به خانه است ! ولی خدا بی نیاز و نا محدود است ! در حالی که مسلمانان کعبه را خانه خدا می دانند ! به نظر شما آیا این کفر نیست ؟ ممنون میشم نظرات شما رو بشنوم

سلام

در تعریف و معنای لغات

دو لفظ ظاهری و معنوی را در نظر باید گرفت

خانه برای ما محلی امن
و جایی برای اسایش است

و محل راحتی

یا مثلا می گوییم خانه دوست در دل محبوب است!!!

در اینجا خانه مشبه به
است

یعنی دل به خانه تشبیه شده است

و باید از لحاظ ارایه های ادبی این جور ترکیبات بررسی شود و بعد حکم به باطل یا صحیح بودن داد:Gol:

با سلام خدمت شما دوست گرامي


ماانسان ها به عللي به خانه نياز داريم تا ما را از گرما و سرما محافظت كند و از خطرات در امان بدارد ،اما خداوند بي نياز از اين مسائل است و نيازمند به غير نيست و همه چيز محتاج خداوند است.

در مورد اينكه كعبه خانه خداست و يا اينكه در مورد مسجد نيز مي گويند ،مسجد خانه خداست بايد دقت شود اين نوع اضافات بيانگر شرافت مكان است.(اضافه تشريفيه) كعبه خانه خداست و مسجد خانه خداست نشانگر اين است كه انسان در آن مكان ها بايد از هر چيز غير خدا دل ببرد و رو به معبود حقيقي خود كند.دست به درگاه او دراز كند و از او مسئلت كند و او را صدا بزند.
آري اين مكان ها مورد توجه خداست و ثواب نماز در مسجد بيشتر است و نشستن در آن عبادت است.


شخصی به نام ابوقره خدمت امام رضا ـ علیه‌السّلام ـ رسید و مسائل مختلفی را مورد گفتگو قرار داد، تا اینكه بحث به توحید منتهی شد و پرسید:

خدا كجاست؟
امام: «كجا» مكان است، و این نوع سؤال ،سؤال حاضر از غائب است، «مانند اینكه وقتی وارد خانه دوست خود می‌شوی و او را در خانه نمی‌بینی، می‌گوئی دوست من كجاست؟ ولی خداوند متعال غائب نیست، كسی بر او وارد نمی‌شود، در هر مكانی وجود دارد، مدبر جهان، وسازنده و نگهدارنده آسمانها و زمین است.


ابوقره: آیا او بالای آسمان نیست؟


امام: او خدا است در آسمان‌ها و در زمین، او كسی است كه در آسمان خدا است و در زمین خدا است، او كسی است كه شما را در رحم مادران، صورت بندی می‌كند، او با شما است هر جا باشید...


ابوقره :اگر خداوند همه جا هست پس چرا شما به هنگام دعا دستها را به طرف آسمان بلند می‌كنند؟



امام : خداوند بر اساس حكمت خویش عبادت‌های مختلفی از آفریده‌های خود خواسته است... بعضی از عبادات در رابطه با گفتار بعضی مربوط به كردار و بعضی از عبادات توجه نمودن به نقطه خاصی است مثلاً یكی از عبادات این است كه خداوند از مردم خواسته است هنگام نماز به طرف كعبه بایستند و همچنین حج و عمره را دستور داده به آن‌سو انجام دهند، یكی از انواع عبادات هم دعا است، خداوند از آفرید‌ه‌های خود خواسته است كه به هنگام دعا، به عنوان فروتنی و نشانه پرستش و اظهار كوچكی در برابر او، دستهای خود را باز كنند و به سوی آسمان بالا ببرند.


ابوقره: آیا فرشتگان به خدا نزدیكترند یا اهل زمین؟


امام: اگر مقصود تو از نزدیكی، نزدیك بودنی است كه با وجب و ذرع سنجیده می‌شود، این نوع نزدیكی نسبت به خداوند قابل تصور نیست و همه چیز بطور كلی فعل او هستند، و رسیدگی خداوند به تدبیر بعضی از چیزها، او را از اداره كردن بعض دیگر مشغول نمی‌كند، خداوند در همان حالی كه بالاترین مخلوقات را اداره می‌كند، در همان حال پائین‌ترین آن‌ها را نیز اداره می‌نماید، و در همان زمانی كه به اولین آفریده‌ رسیدگی می‌نماید به آخرین آفرید‌ه‌ها نیز رسیدگی می‌كند بدون اینكه در اداره كردن جهان هستی، با این عظمت، دچار رنج و زحمت گردد، و یا اینكه نیاز به خرج و مشورت داشته باشد، و یا احساس خستگی كند. و اگر مقصودت از نزدیكی به خدا«نزدیكی و قرب معنوی است» هر كس ـ چه انسان و چه فرشته، كه بیشتر قوانین خدا را بكار بندد مقرب‌تر و به خدا نزدیكتر است...


ابوقره: اعتراف می‌كنی كه خدا بر چیزی حمل شده است؟


امام: نه چون هر چیزی كه قابل حمل باشد، نیاز به حمل كننده دارد وامكان ندارد كه خداوند نیازمند باشد...


ابوقره: پس شما این روایت را تكذیب می‌كنی كه می‌گوید: نشانه خشم خدا این است كه فرشتگانی كه عرش را حمل می‌كنند، سنگینی او را بر دوش خود احساس می‌كنند، و به سجده می‌افتند، و پس از برطرف شدن خشم خدا ، عرش سبك می‌شود، و آنها به جایگاه خود باز می گردند؟


امام: از وقتی كه خداوند شیطان را طرد كرده تا امروز و تا قیامت آیا نسبت به او و دوستانش خشمگین است، یا از آنها راضی است؟


ابوقره: خشمگین است.


امام: پس چه وقتی خشمگین نبوده، تا عرش سبك شود؟
سپس فرمود: وای بر تو، چگونه جرأت می‌كنی كه خدای خود را دگرگون شونده از حالی به حال دیگر توصیف كنی، و خصوصیاتی كه مربوط به آفریده‌ها است بر او منطبق نمائی؟ پاك و منزّه است او، با از بین روندگان از بین نمی‌رود، و با دگرگون شوندگان دگرگون نمی‌گردد.


ابوقره كه دیگر نمی‌توانست چیزی بگوید، برخاست و رفت.[احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۱۸۴، بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۳۴۲]

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

برادر اندیشمند سخن را به کمال رساندند ولی یه مختصر عرضی بکنم در مورد کتاب الله و کتب آسمانی:

اصولا ما در برخورد با کتب آسمانی با آیاتی مواجه میشویم که قابل توجیه است و با آیاتی مواجه میشویم که اصلا قابل توجیه نیست!

در مورد مکه توجه شما را به آیاتی دیگر جلب میکنم:

البقرة : 125 وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ

[=arial][=&quot]و چون خانه [/][=&quot]][/][=&quot]:كعبه[/][=&quot][[/][=&quot] را براى مردم جايگاه و پناهگاه امنى قرار داديم (و فرموديم): «از مقام ابراهيم، جايگاه نمازى براى خود برگيريد.» و به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم كه: «خانه[/][=&quot]ى مرا براى طواف كنندگان و معتكفان وركوع كنندگان وسجودكنندگان پاكيزه گردانيد.» [/][/]
[=arial][=&quot]آيه 125 ـ[/][=&quot] "و اذ جعلنا البيت مثابة للناس و أمنا" مثابه در لغت عرب داراى 13 معناست و قرآن كه در بين حقايق هم بيِّن است وهم در دلالت بر مقاصد ربانى موجز و مختصر است، اينجا هم 13 معنا را اراده كرده; زيرا اگر بعضى از اين معانى مقصود بود، لفظ ويژه آن معنا را مى آورد نه لفظ مشترك در 13 معنا، را وانگهى اگر يكى از اين معانى مراد باشد هيچ قرينه اى بر اثبات آن وجود ندارد! بنابراين خدا كه مراد خود را با قراين قطعى و درونى متن بيان فرموده، حتماً تمام معانى را قصد كرده كه لفظ مشترك و بدون قرينه بر يكى از آنها را ذكر فرموده است، معانى مثابه: جايگاه، بازگشت گاه، محل اجتماع، محل انباشته و پُر، پناه گاه، جاى هشيارى، جاى رفت و آمد زياد، فرار و جاى توبه، جاى ثواب، پايان مقصود، آبشخوار، جايگاه آب است.[/][/](1)
در آیه بالا اگر دقت کنید خانه را برای مردم قرار داده است و با این حال از جهت شرافتش بر دیگر خانه ها(مساجد) آن را به خودش نسبت میدهد کما این که میفرماید نفخت فیه من روحی و این اضافه نه آن است که قسمتی از روح خودش را به آن نفخ کرده باشد بلکه منظور از برترین روحهای آفریده خودمان است که نفخ کردیم به آدم یعنی شرف دارد(البته اضافه نشویه هم میشود باشد)

یا در مورد عیسی میفرماید : الأنبياء : 91 وَ الَّتي‏ أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمينَ
یعنی از روحی که برتر از باقی ارواح (غیر آدم) بود در آن دمیدیم نه آن که قسمتی از خودش باشد

آل‏عمران : 96 إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمينَ
[=arial][=&quot]بى گمان، نخستين خانه اى كه براى مردمان نهاده شده، همواره همان است كه در بَكّه [/][=&quot]][/][=&quot]:مكّه[/][=&quot][[/][=&quot] است (كه كاملا) در حال بركت و هدايت براى كل جهانيان است[/][/]
[=arial][=&quot]آيه 96 ـ[/][=&quot] «اَوّل» در اين آيه هر دوى آغاز تكوين و تشريع است كه [/][=&quot]كعبة[/][=&quot] مباركه هم نخستين خانه اى است كه خدا براى عبادت مكلفان مقرر داشته و هم بر ديگر عبادتگاهها تقدم دارد كه هم قبله است و هم براى طواف كردن زندگان و نيز براى دفن مردگان در قبرهاشان به سوى آن است «بَكَّه» در اين آيه اسم دوم مكه به معناى مركز توجه موحدان و جايگاه حضور آنان براى طواف خانه خدا و نيز شكنند[/][=&quot]ة[/][=&quot] گردنهاى گردن كشان است، اين خود بسى براى همگان مبارك است و براى كل جهانيان از زمينيان و آسمانيان هدايت است. [/][/]
[=arial][=&quot]بركت و هدايت براى جهانيان در ابعادى چند است: از جمله جهانيان مسلمان كه خود در آن بركت و هدايت مى يابند و سپس از اين مركز بركت و هدايت مشعل دار كل مكلفين جهان براى هدايت بر حق مى باشند كه هدايت اول فعليت دارد و هدايت دوم شأنى است. هدايت اول فعليت در دو بعد دارد. كسانى كه به حج خانه خدا مى روند و مسلمانان ديگر گرچه از اين زيارت محروم اند لكن دعوت زائران براى آنان همچنان پابرجاست. حتى مردگان در طول تاريخ تكليف لازم است رو به قبله دفن گردند چنانكه قبور انبيا را كه مشاهده مى كنيم كلا رو به طرف قبله است.(2)
این آیه صراحتا وضع کردن خانه خدا را برای مردم میداند
المائدة : 97 جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ
[/]
[/][=arial][=&quot]خدا كعبه - بيت[/][=&quot]الحرام - را (وسيله[/][=&quot]ى) قيام [/][=&quot]][/][=&quot]: به پاخاستن[/][=&quot][[/][=&quot] مردمان قرار داده و ماه حرام و قربانى[/][=&quot]هاى نشان[/][=&quot]دار را (نيز به همين منظور مقرّر فرموده). اين براى آن است تا بدانيد خدا بى[/][=&quot]گمان آنچه را در آسمان[/][=&quot]ها و آنچه را در زمين است مى[/][=&quot]داند، و همواره خدا بر هر چيزى بسيار داناست
[/][=&quot]آيه 97 ـ[/][=&quot] "قياماً للناس" در زيارت كعبه مشرفه بر حسب جعل الهى شامل كل قيامهاى اجتماعى اسلامى است در ابعاد عقيدتى، فرهنگى، سياسى، اقتصادى و ... از باب نمونه در شهر حرام كه رجب، شوال، ذيقعده و محرم است قيام براى صلح كه در اين ماهها اگر جنگى هم از پيش بوده بايستى به صلح انجامد، مگر در صورت ضرورت، و قيام اقتصادى بوسيله هدي و قلايد سير كردن گرسنگان است، در اينجا فرق بين هدي و قلائد اين است، هدي قربانى معمولى است كه در حج تمتع مى[/][=&quot]باشد و قلائد قربانى ويژه[/][=&quot]اى است در حج قِران بدين معنى كه كفشهاى خود را بر حيوان آويخته و به طرف قربانگاه روان مى[/][=&quot]شوى، اشاره به اينكه من در راه انجام قربانى از كفشهاى خود نيز صرف نظر مى[/][=&quot]كنم و اگر جايز بود خود را هم فدا مى[/][=&quot]كردم، ليكن اين قربانى چه در قلائد و چه در هدى از نظر معنوى نشانگر نهايت فداكارى و از نظر اقتصادى فداكارى اقتصادى است. كه اينجا قيام معنوى است و هم قيام مادى[/]
[/](3)
[=&quot]
در این آیه هم کعبه را قیام برای خود مردم دانسته و نه چیزی به نفع خودش
تمام این مطالب از سویی نشانگر آن است که منظور از بیت خانه ی خود خدا نیست بلکه منظور خانه ای است که خدا آن را برای مردم قرار داده است و البته اگر هم این آیات دیگر نبود باز هم باید بیت را به بهترین شکل توجیح میکردیم و آن اضافه تشریفی است

اما بعضی مطالب در بعضی کتب آسمانی اصلا قابل توجیح نیست مثل تورات که سفر خروج باب 24 عبارت 8:
برای من خیمه مقدسی بسازند تا در میان ایشان ساکن شوم!

التماس دعا
-------------------------------------
1و2و3 . ترجمان فرقان لسان المحققین آیة الله العظمی صادقی تهرانی

[/]

پرسش:


به نظر شما آیا دانستن "کعبه" واقع در شهر "مکه" به عنوان خانه خدا کفر است ؟!
مدتیه که یک مساله ای ذهن من رو مشغول کرده و اون اینه :مسکن (خانه) ، خوراک و پوشاک جزء نیاز های اساسی انسان است !
خداوند یکتا بی نیاز و نا محدود است !کسی که خانه داشته باشد نیازمند به خانه است ! ولی خدا بی نیاز و نا محدود است ! در حالی که مسلمانان کعبه را خانه خدا می دانند ! به نظر شما آیا این کفر نیست ؟ ممنون میشم نظرات شما رو بشنوم !

پاسخ:


با سلام خدمت شما دوست گرامي

كعبه مكاني است پر بركت هم از لحاظ معنوي و هم از لحاظ مادي، بركات معنوي آن همان جاذبه هاي الهي و تحرك و جنبش و وحدتي است كه در پرتو مراسم حج بوجود مي‌آيد و بركات مادي آن هم بر كسي پوشيده نيست، چرا كه از نظر طبيعي در منطقه اي واقع شده كه مناسب شرايط زندگي نيست اما در طول تاريخ همواره مكه يكي از شهرهاي آباد و پرتحرك و مركزي براي تجارت محسوب مي گرديده است. دوم اينكه كعبه مايه هدايت جهانيان است و در آن نشانه هاي روشني از خداپرستي و توحيد و معنويت به چشم مي خورد و ديگر آنكه خداوند آنرا سرزميني امن قرار داده است.[1]


براساس آیات قرآن همچنین اسناد تاریخى در باب ساختن کعبه، مکه نمادى از برکات الاهى، هدایت بشر،[2] و محل اجتماع[3] براى عبودیت حضرت حق، تلقى شده است. خداوند متعال با افاضه خیر فراوان دنیوى بر این مکان که قبل از آن خشک و لم ‏یزرع بود، رزّاقیت خود را به عرصه نمایش درآورد[4]، و با ارائه این حقیقت که آن جا محلى است براى وصول به مقام قرب الاهى، چگونگى سلوک بندگى را، براى هدایت جهانیان به تصویر کشید. چنان که با مقرر فرمودن یک سلسله اعمال تشریعى در ایام خاص، کیفیت سیر عبودى را به انسان‏ها خاطرنشان مى‏سازد که آدمى باید از نفس خود هجرت کرده، با پاک‏سازى خود از هرگونه آلودگى، تعلّق، رنگ و هیئت غیرخدایى و با اخلاص، اقبال و توبه خاص، به مقام قرب ربوبى بار یابد[5]. علاوه بر آن، خانه خود را نشانگر مقام ابراهیم، حرم امن و حج توانمندان تلقى فرمود که هر یک نشان دهنده عظمت مقام حضرت حق‏اند و به واقع چه نشانى گویاتر و رساتر از این موارد که هر سال هزاران نفر در این مکان مجتمع گشته و با انجام مناسک و اعمالى، عبودیت خویش را در برابر خداوند به نمایش گذارند که این خود براى دیگر مردمان، بیدارگر و تحول ‏آفرین است.[6]


خداوند، دستور ساخت این خانه را صادر فرمود تا به عنوان قبله در نماز، در هنگام قربانی کردن و در مواجهه اموات و...، یادآور خویش به مردم باشد. علاوه بر آن که همه دل‏هاى به ظاهر متفرق را به یک سو جمع نموده است تا روح توحید و یکى بودن را در آنها بپروراند و به واسطه آن، دین خود را زنده و پایدار سازد.[7]


ما انسان ها به عللي به خانه نياز داريم تا ما را از گرما و سرما محافظت كند و از خطرات در امان بدارد ،اما خداوند بي نياز از اين مسائل است و نيازمند به غير نيست و همه چيز محتاج خداوند است.
در مورد اينكه كعبه خانه خداست و يا اينكه در مورد مسجد نيز مي گويند ،مسجد خانه خداست بايد دقت شود اين نوع اضافات بيانگر شرافت مكان است.(اضافه تشريفيه) كعبه خانه خداست و مسجد خانه خداست نشانگر اين است كه انسان در آن مكان ها بايد از هر چيز غير خدا دل ببرد و رو به معبود حقيقي خود كند.دست به درگاه او دراز كند و از او مسئلت كند و او را صدا بزند.


آري اين مكان ها مورد توجه خداست و ثواب نماز در مسجد بيشتر است و نشستن در آن عبادت است.
شخصی به نام ابوقره خدمت امام رضا ـ علیه‌السّلام ـ رسید و مسائل مختلفی را مورد گفتگو قرار داد، تا اینكه بحث به توحید منتهی شد و پرسید:گر خداوند همه جا هست پس چرا شما به هنگام دعا دستها را به طرف آسمان بلند می‌كنند؟
امام رضا در پاسخ فرمودند : خداوند بر اساس حكمت خویش عبادت‌های مختلفی از آفریده‌های خود خواسته است... بعضی از عبادات در رابطه با گفتار بعضی مربوط به كردار و بعضی از عبادات توجه نمودن به نقطه خاصی است مثلاً یكی از عبادات این است كه خداوند از مردم خواسته است هنگام نماز به طرف كعبه بایستند و همچنین حج و عمره را دستور داده به آن‌سو انجام دهند، یكی از انواع عبادات هم دعا است، خداوند از آفرید‌ه‌های خود خواسته است كه به هنگام دعا، به عنوان فروتنی و نشانه پرستش و اظهار كوچكی در برابر او، دستهای خود را باز كنند و به سوی آسمان بالا ببرند.[8]



[1] تفسر نمونه،ج3،ص10ـ9 ، نویسنده:آیت الله مکارم شیرازی و دیگران
[2] آل عمران، 96
[3] بقره، 125
[4] ابراهیم، 37
[5] المیزان، ج 1، ص 298 ، نویسنده: طباطبایى، سید محمد حسین
[6] همان، ج 3، ص 354
[7] همان، ج 6، ص 142 ، عبارات برگرفته از سایت اسلام کوئیست می باشد.
[8] احتجاج طبرسی، ج ۲، ص 405،، نويسنده: شيخ طبرسى‏، ناشر: نشر المرتضى‏ ، مكان چاپ: مشهد ، سال چاپ: 1403 ق‏ ، نوبت چاپ: اول‏- بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۳۴3، نويسنده: علامه مجلسى‏ ، ناشر: مؤسسة الوفاء ، مكان چاپ: بيروت‏ ، سال چاپ: 1404 ق‏


موضوع قفل شده است