آیا حضرت لوط بت پرست بود؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا حضرت لوط بت پرست بود؟

سلام.
میخواستم بدونم آیا حضرت لوط در ابتدا بت پرست بوده اند؟



[=tahoma][=&quot]با سلام و عرض تبریک ایام ربیع [/][/]

[=tahoma][=&quot]در تاریخ اسلام به هیچ وجه و در هیچ سندی حضرت لوط علیه سلام بت پرست دانسته نشده و اتفاق جزو افرادی بود که به حضرت ابراهیم ایمان آورد و با اینکه سن کمی داشت هموار همفکر حضرت ابراهیم علیه سلام بود. [/][/]

[=tahoma][=&quot]دقت بفرمایید این بحث از لحاظ تاریخی به همین گونه ای بود که عرض شد اما از جنبه کلامی به یقیم می توان شواهد بیشتری یافت که محال است پیامبری بت پرست باشد که البته آیات قران نیز این ادعای کلامی را تایید می کنند. یعقوبی شاید نخستین مورخ مسلمانی است که اشاره می کند که پس از سرد شدن آتش برای حضرت ابراهیم، نموره رو به حاضرین کرد و گفت: « هر کس می خواهد خدایی برگزیند خدای ابراهیم را انتخاب کند. این در حالی بود که لوط هم به او ایمان آورده بود. لوط برادر زاده حضرت ابراهیم بود که به همراه ابراهیم (ع) از بابل به شام کوچیدند. و پس از آن به شهر های سدوم و عموره رفته و در آنجا به تبلیغ رسالت پرداخت. او به صراحت با این سخنش بت پرستی حضرت لوط را رد می کند. (تاريخ اليعقوبى، احمد بن أبى يعقوب بن جعفر بن وهب واضح الكاتب العباسى المعروف باليعقوبى (م بعد 292)، بيروت ، دار صادر، بى تا، ج ‏1،[/][=&quot]ص[/][=&quot]ص26-25)[/][/]

[=tahoma][=&quot] مقدسی در کتابش می گوید:« وقتی ابراهیم را به درون آتش انداختند و آتش سرد شد به ابراهیم دستور داده شد که از بابل به ش ام کوچ کند او نیز به حران رفت و برادر زاده اش لوط هم به همراهش بود. دختر عمه اش ساره نیز به همراه او رفت(البدء و التاريخ، مطهر بن طاهر المقدسى (م 507)، بور سعيد، مكتبة الثقافة الدينية،بى تا،ج‏3،ص:51) [/][/]

[=tahoma][=&quot]تاریخ مختصر الدول می گوید: « ابراهیم به همراه لوط از بابل گریختند و به حران رفته، 14 سال در آن سامان سکونت گزیدند. (تاريخ مختصر الدول، غريغوريوس الملطى المعروف بابن العبرى (م 685)، تحقيق انطون صالحانى اليسوعى، بيروت، دار الشرق، چاپ سوم، 1992، ص:13)[/][/]

[=tahoma][=&quot]در میان مورخین بلعمی به صراحت اعلام می دارد که :«[/] [=&quot]خداى تعالى همه زنان پيغمبران را از زنا معصوم داشت تا هرگز زنا نكردند اگر چه كافر بودند، چون زن نوح و زن لوط و آنكه جز از ايشان بودند، و هرگز هيچ پيغمبرى بت نپرستيد». ([/][=&quot]تاريخنامه طبرى ، گردانيده منسوب به بلعمى (ق 4)، تحقيق محمد روشن، تهران، جلد 1و2 سروش، چ دوم، 1378ش، جلد 3،4،5 البرز، چ 3، 1373ش[/][=&quot]،ج‏1، ص:224) [/][/]

[=tahoma][=&quot] [/][/]

[=tahoma][=&quot] [/][/]

کاوه;185114 نوشت:

[=tahoma][=&quot]در تاریخ اسلام به هیچ وجه و در هیچ سندی حضرت لوط علیه سلام بت پرست دانسته نشده و اتفاق جزو افرادی بود که به حضرت ابراهیم ایمان آورد و با اینکه سن کمی داشت هموار همفکر حضرت ابراهیم علیه سلام بود.[/][/]

میدونیم که در زمان به آتش افکنده شدن حضرت ابراهیم، حضرت لوط ایمان نیاورده بودن، و آیا در آن زمان غیر از بت پرستی (ستاره پرستی و خورشید پرستی و ...)، باور دیگه ای وجود داشته؟ حضرت لوط قبل از ایمان آوردن کلا بی باور بودن؟

کاوه;185114 نوشت:

[=tahoma][=&quot]او به صراحت با این سخنش بت پرستی حضرت لوط را رد می کند.[/][/]

با چه سخنی؟ حرف خاصی بیان نشده بود که رد بشه بت پرستی ایشون.

کاوه;185114 نوشت:
[=tahoma][=&quot]در میان مورخین بلعمی به صراحت اعلام می دارد که :«[/] [=&quot]خداى تعالى همه زنان پيغمبران را از زنا معصوم داشت تا هرگز زنا نكردند اگر چه كافر بودند، چون زن نوح و زن لوط و آنكه جز از ايشان بودند، و هرگز هيچ پيغمبرى بت نپرستيد». [/][=&quot][/][/]

مگه نظر یک مورخ، درباره ی مطلبی که در زمانش حضور نداشته، بدون سند قابل استناده؟

نهایتا اینکه ایا سن حضرت لوط در اون زمان (ایمان آوردن) مشخص بوده؟


با توجه به اينکه ساره دختر عمو و دختر خالة حضرت ابراهيم(ع) بود. مادر ابراهيم و مادر ساره دوقلو و دختران «لاحِجِ پيامبر» بودند. پدر ابراهيم تارحِ بن ناحور – و عمويش – بِتوائيل بن ناحور – با اين دو دختر ازدواج كردند و ابراهيم(ع) ثمرة ازدواج اول، و ساره ثمرة ازدواج دوم بود. البته مادر ساره قبل از بتوائيل با «هامان»، برادر ابراهيم ازدواج كرده و ثمرة آن ازدواج جناب لوط پيامبر بود. بنابراين لوط هم برادرزاده و هم خاله‌زادة ابراهيم بود و ساره و لوط از طرف مادر، برادر و خواهر بودند. [1]
اين مطلب مي تواند قرينه اي باشد بر اينکه حضرت لوط قبل از ايمان به حضرت ابراهيم نيز خداپرست بوده است چون هم مادرش دختر پيامبر بوده و هم تحت کفالت حضرت ابراهيم بززگ شده است.

فروع كافي، ج 8، ص 370، دارالاصدار بيروت؛ الانبياء قصصهم و حياتهم، عبدالصاحب الحسني العاملي، ص 115.

عماد;185393 نوشت:

با توجه به اينکه ساره دختر عمو و دختر خالة حضرت ابراهيم(ع) بود. مادر ابراهيم و مادر ساره دوقلو و دختران «لاحِجِ پيامبر» بودند. پدر ابراهيم تارحِ بن ناحور – و عمويش – بِتوائيل بن ناحور – با اين دو دختر ازدواج كردند و ابراهيم(ع) ثمرة ازدواج اول، و ساره ثمرة ازدواج دوم بود. البته مادر ساره قبل از بتوائيل با «هامان»، برادر ابراهيم ازدواج كرده و ثمرة آن ازدواج جناب لوط پيامبر بود. بنابراين لوط هم برادرزاده و هم خاله‌زادة ابراهيم بود و ساره و لوط از طرف مادر، برادر و خواهر بودند. [1]
اين مطلب مي تواند قرينه اي باشد بر اينکه حضرت لوط قبل از ايمان به حضرت ابراهيم نيز خداپرست بوده است چون هم مادرش دختر پيامبر بوده و هم تحت کفالت حضرت ابراهيم بززگ شده است.

فروع كافي، ج 8، ص 370، دارالاصدار بيروت؛ الانبياء قصصهم و حياتهم، عبدالصاحب الحسني العاملي، ص 115.

خیلی جالب بود. اما یک سوال اینکه ظاهرا حضرت ابراهیم دعوت به سوی خدا رو خیلی قبل تر از این مورد آغاز کرده بودند، پس حضرت لوط که اینقدر به قول شما نزدیک بوده به حضرت ابراهیم، اگر خدا پرست بودن، چرا اینقدر دیر ایمان آوردن؟

فردا از آن ماست;185289 نوشت:
میدونیم که در زمان به آتش افکنده شدن حضرت ابراهیم، حضرت لوط ایمان نیاورده بودن، و آیا در آن زمان غیر از بت پرستی (ستاره پرستی و خورشید پرستی و ...)، باور دیگه ای وجود داشته؟ حضرت لوط قبل از ایمان آوردن کلا بی باور بودن؟
]
باسلام
يكي ازصفات پيامبران عصمت ازاول تولد است ومسلم است كه حضرت لوط پيغمبر بوده وبت پرستي با عصمت نمي سازد پس حضرت لوط بت پرست نبوده وازطرف ديگر اينطور نبوده كه قبل از بعثت حضرت ابراهيم همه بت پرست باشند بلكه انسانهاي موحد درتمام زمانها بوده اند وآيين پيامبر قبلي حضرت نوح (ع)وجود داشته وبخاطر نيازهاي جديد جامعه پيامبر جديد مبعوث مي شد.
براي مطالعه بيشتر به كتابهاي زير مراجه شود:
1-خاتميت نوشته شهيد مطهري.
2-سيري در صحيحين نوشته آيت الله نجمي.
3-آمزش عفايد آيت الله مصباح يزدي.

با سلام
بحث عصمت پیامبران، اگر از طریق تاریخ بخواهد اثبات شود با همین اشکالات روبرو خواهد بود چرا که تاریخ بخشی از گزارشها را ارائه می کند و در اینجا این ع لم کلام است که می تواند به میدان بیاید و انجام وظیفه نماید. در آیات مختلف قرآن به موضوع عصمت پیامبران اشاره شده است که از آنجمله بحث لاینال عهدی الظالمین است که بنابر آن کسی که کفر ورزیده باشد اجازه پیامبری نخواهد یافت. حال آنکه حضرت لوط به پیامبری می رسد اما در گزارش های تاریخی آنکسی که به صر احت حضرت لوط را فارغ از بت پرستی دانسته، همان گزارشی پیش گفته است. به نظر می آید این حضرت لوط از جمله افرادی بوده که به حضرت ابراهیم ایمان آورده بود. اما بنابر شرایط امکان ظهور و بروز آن را نیافته بود و یا اینکه سن او کم بوده است.

کاوه;185843 نوشت:
با سلام
بحث عصمت پیامبران، اگر از طریق تاریخ بخواهد اثبات شود با همین اشکالات روبرو خواهد بود چرا که تاریخ بخشی از گزارشها را ارائه می کند و در اینجا این علم کلام است که می تواند به میدان بیاید و انجام وظیفه نماید.

سلام.
البته من قصد اثبات عصمت از دیدگاه تاریخی رو ندارم، فقط میخوام نسبت به نبود خلاف اون مطمئن بشم. چون برخی اعتقادات فعلی ما از ایات قرآن ناشی از برداشت یا فهم ما نسبت به اون ها باشه. مثلا شاید بحث عصمت قبل از به پیامبری رسیدن جای بحث داشته باشه از این دیدگاه. یا حتی چنین بحثهایی مویدی باشه به باورهای قبلی از زاویه ای جدید.

کاوه;185843 نوشت:

در آیات مختلف قرآن به موضوع عصمت پیامبران اشاره شده است که از آنجمله بحث لاینال عهدی الظالمین است که بنابر آن کسی که کفر ورزیده باشد اجازه پیامبری نخواهد یافت.

متوجه نشدم از این آیه چطور به بحث کفر رسیدین؟

کاوه;185843 نوشت:

در گزارش های تاریخی آنکسی که به صر احت حضرت لوط را فارغ از بت پرستی دانسته، همان گزارشی پیش گفته است. به نظر می آید این حضرت لوط از جمله افرادی بوده که به حضرت ابراهیم ایمان آورده بود. اما بنابر شرایط امکان ظهور و بروز آن را نیافته بود و یا اینکه سن او کم بوده است.

ببخشید متوجه نشدم؛ کدوم گزارش تاریخی به صراحت در این مورد صحبت کرده؟ بلعمی رو اگه میفرمایین که بلعمی هم احتمالا باید نقل و قولی برداشتی چیزی کرده باشه و صحبتش به عنوان مورخ به نظر نباید در این موضوع خاص قابل استناد باشه. در مورد سن ایشون نمیشه برآوردی با توجه به حوادث داشت؟ به هر حال قرآن می فرماید این زمانیه که حضرت لوط به پیامبری رسیده یعنی زمان سرد شدن آتش

فردا از آن ماست;185863 نوشت:
بلعمی رو اگه میفرمایین که بلعمی هم احتمالا باید نقل و قولی برداشتی چیزی کرده باشه و صحبتش به عنوان مورخ به نظر نباید در این موضوع خاص قابل استناد باشه. در مورد سن ایشون نمیشه برآوردی با توجه به حوادث داشت؟ به هر حال قرآن می فرماید این زمانیه که حضرت لوط به پیامبری رسیده یعنی زمان سرد شدن آتش

سلام
اشکالی که به سن بلعمی فرموده اید نسبت به همه مورخین شامل است چرا که سن هیچ یک از ایشان به دوران حضرت لوط نخواهد رسید و تفاوت زمانی به بیش از چند صد قرن خواهد رسید. اما درباره دیگر مورخین نیز هرآنچه درباره بلعمی گفته شده درباره دیگران می توان گفت، با این تفاوت که که بلعمی حدود سه قرن بعد از طبری بوده است. گذشته آنکه، شماری از تاریخ شناسان از بلعمی به مثابه نه یک برگرداننده ی به فارسی که او را مورخ می شمارند.
به هر حال اثبات این ادعا که حضرت لوط چه زمان ایمان آورده اند و پیشتر بر چه مرامی بوده اند اندکی فراتر از توان گزاره های تاریخی است چرا که در این باب چهره داده ای گذشته نویسان کم فروغ است. اما می توان با توجه به علم کلام و همان آیه ای که عرض شد، عدم کفر سابق انبیا را به اتقان نشست. که البته با توجه به کلامی شدن بحث، به آن است که از سروران کلامی مسیر استنتاج پی گیری شود.
التماس دعا

فردا از آن ماست;185289 نوشت:
میدونیم که در زمان به آتش افکنده شدن حضرت ابراهیم، حضرت لوط ایمان نیاورده بودن، و آیا در آن زمان غیر از بت پرستی (ستاره پرستی و خورشید پرستی و ...)، باور دیگه ای وجود داشته؟ حضرت لوط قبل از ایمان آوردن کلا بی باور بودن؟

با سلام

ابتدا باید آیاتی که به موضوع ایمان لوط اشاره دارد ذکر و توضیح داده شود تا ابهاماتی که در این رابطه وجود دارد رفع شود.

[سوره العنكبوت (29): آيات 24 تا 27]

فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (24) وَ قالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ مَأْواكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرِينَ (25) فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قالَ إِنِّي مُهاجِرٌ إِلى‏ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (26)

برخی از مفسرین درباره آیه 26 به نکته لطیفی اشاره کرده اند که در کمتر تفسیری یافت می شود.

توجه شود که در این آیه شریفه،فعل آمن با "لام" متعدی شده است. «آمن له» با سه عبارت «آمن به- آمن معه- آمنه» تفاوت دارد.
«آمن له» در جایی بکار می رود که شخص قبلا به خداوند ایمان داشته است و درباره ایمان ابتدایی از چنین تعبیری استفاده نمی شود بلکه در مورد ایمان ابتدایی از "آمن به" استفاده می شود.

در حقیقت لوط قبل از حادثه احراق به خداوند ایمان داشت اما بعد از مشاهده معجزه ابراهیم و دعوت او،سخنان او را که در آیه قبل(آیه 25) بیان کرده بود تصدیق کرد.(برخی مفسرین معتقدند که لوط به خداوند ایمان داشت اما بعد از دیدن معجزه ابراهیم رسالت او را تصدیق کرد.به هر حال هر کدام از این دو نظر، بت پرست و مشرک بودن لوط را نفی می کند)


عبارات ذیل که همراه با نمونه های قرآنی است به همین موضوع اشاره دارد:

«آمن له» هو ايمان باللّه لرسول يدعو إلى اللّه، ايمانا لصالح الموكب الرسالي أن يصبح من أعواد الرسالة و أعضاد الرسول، بعد ما كان مؤمنا باللّه، و هكذا كان لوط (عليه السلام) مؤمنا باللّه، و بعد أن تعرّف إلى الرسالة القمة لإبراهيم الخليل آمن له احتسابا لنفسه بإيمانه السابق من ذلك الموكب الرسالي السامي، كما «فَما آمَنَ لِمُوسى‏ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلى‏ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ» (10: 83) بعد ما ربطوا ايمانهم هذا بأن يرووا اللّه جهرة: «لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ. ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (3: 56).فقد كانوا مؤمنين باللّه غير مؤمنين لرسول اللّه موسى، و لا مصدقين في الطور ان اللّه هو الذي يكلمه حتى يروه جهرة يكلمه فحصل ما حصل‏»(الفرقان في تفسير القرآن بالقرآن، ج‏23، ص: 47)

« إن لوطا آمن برسالة إبراهيم حين رأى المعجزة. و أما بالوحدانية فآمن حين سمع مقالته إذ لو توقف في الإيمان إلى وقت إظهار المعجزة كان نقصا في مرتبته و قدحا في نور باطنه‏»(تفسير غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج‏5، ص: 382)

« فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ أي صدقه برسالته لما رأى معجزاته و هو أول من صدق إبراهيم و أما في أصل التوحيد فإنه كان مؤمنا لأن الأنبياء لا يتصور فيهم الكفر»(لباب التأويل في معاني التنزيل، ج‏3، ص: 379 )

برخی مفسرین به وجهی دیگر نیز اشاره کرده و ایمان لوط در این آیه را نه به معنای ایمان ابتدایی بلکه به معنای درجه عالی ایمان تفسیر کرده اند:

«فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ أي صدقه عليه السلام في جميع مقالاته أو بنبوته حين ادعاها لا أنه صدقه فيما دعا إليه من التوحيد و لم يكن كذلك قبل، فإنه عليه السلام كان متنزها عن الكفر، و ما قيل: إنه آمن له عليه السلام حين رأى النار لم تحرقه ضعيف رواية و كذا دراية، لأنه بظاهره يقتضي عدم إيمانه قبل و هو غير لائق به عليه السلام، و حمله بعضهم على نحو ما ذكرنا أو على أن يراد بالإيمان الرتبة العالية منها و هي التي لا يرتقي إليها إلا الأفراد»(روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج‏10، ص: 357)

موضوع قفل شده است