جمع بندی اینكه حضرت عیسی «كلمة الله» است یعنی چه؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اینكه حضرت عیسی «كلمة الله» است یعنی چه؟

«کلمه اللّه» و «کلمات الله» اصطلاحاتی قرآنی هستند، که در موارد متعدد و به معانی گوناگونی به کار رفته‌اند.
معنای «کلمه الله» سخن، وعده و عمل خداوند، و معنای «کلمات الله» سخنان خداوند، مخلوقات و .... است.
گاه به یکی از افعال برجسته الهی نیز کلمه الله گفته شده است؛ همانند عیسی بن مریم که در قرآن چنین لقبی دارد؛ بدان جهت که خلقتش با سایر بنی آدم متفاوت بود، بدون پدر متولد شد، از کودکی پیامبر بود و در گهواره سخن می‌گفت.

منابع:
قاموس قرآن، ج 6، ص 141.

با سلام

چرا در قرآن به عیسی علیه السلام کلمه الله گفته شده است ؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدیقین

victoryone;563724 نوشت:
با سلام چرا در قرآن به عیسی علیه السلام کلمه الله گفته شده است ؟

سلام به شما پرسشگر گرامی

این پرسش ذیل این آیه کریمه مطرح می شود:

يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في‏ دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَكيلاً (نساء/171)
اى اهل كتاب! در دين خود، غلوّ (و زياده روى) نكنيد! و در باره خدا، غير از حق نگوييد! مسيح عيسى بن مريم فقط فرستاده خدا و كلمه (و مخلوق) اوست، كه او را به مريم القا نمود و روحى (شايسته) از طرف او بود. بنا بر اين، به خدا و پيامبران او، ايمان بياوريد! و نگوييد: «(خداوند) سه‏ گانه است!» (از اين سخن) خوددارى كنيد كه براى شما بهتر است! خدا، تنها معبود يگانه است او منزه است كه فرزندى داشته باشد (بلكه) از آن اوست آنچه در آسمان ها و در زمين است و براى تدبير و سرپرستى آنها، خداوند كافى است.

استاد مکارم اطلاق «کلمه» به حضرت مسیح را از باب تشبیه دانسته و گفته:

در چند آيه قرآن از عيسى (علیه السلام) تعبير به "كلمه" شده است. اين تعبير به خاطر آن است كه اشاره به مخلوق بودن مسيح كند؛ همان طور كه كلمات مخلوق ما است، موجودات عالم آفرينش هم مخلوق خدا هستند، و نيز همان طور كه كلمات اسرار درون ما را بيان مى‏ كند و نشانه‏ اى از صفات و روحيات ماست، مخلوقات اين عالم نيز روشنگر صفات جمال و جلال خدايند، به همين جهت در چند مورد از آيات قرآن، به تمام مخلوقات "كلمه" گفته شده است (مانند آيات 109 كهف و 29 لقمان)؛ منتها اين كلمات با هم تفاوت دارند، بعضى بسيار برجسته و بعضى نسبتا ساده و كوچک اند، و عيسى (علیه السلام) _علاوه بر مقام رسالت_ از نظر آفرينش برجستگى خاصى داشت زيرا بدون پدر آفريده شد. (تفسير نمونه، ج‏4، ص 222)

علامه طباطبایی توضیح دقیق تری دارند. ایشان می نویسد:

منظور از «کلمه»، کلمه «كُنْ» است که خدای متعال برای آفرینش عیسی (علیه السلام) به مریم (سلام الله علیها) القا کرد و آفرینش او را بدون اسباب طبیعی زاد و ولد _یعنی ازدواج و پدر_ پدید آورد؛ [همانگونه که خود در پاسخ اعجاب مریم از تولد فرزندی بدون پدر، چنین فرمود:]


قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لي‏ وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْني‏ بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (آل عمران/47)
(مريم) گفت: «پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد، در حالى كه انسانى با من تماس نگرفته است؟!» فرمود: «خداوند، اين گونه هر چه را بخواهد مى‏ آفريند! هنگامى كه چيزى را مقرّر دارد (و فرمان هستى آن را صادر كند)، فقط به آن مى‏ گويد: «موجود باش!» آن نيز فوراً موجود مى‏ شود

[روشن است كه تعبير به «كُنْ» (موجود باش)، در حقيقت بيان اراده قطعى خداست، و گر نه خدای متعال برای آفرینش به هیچ گونه
سخنى نیاز ندارد، يعنى به مجرد اينكه اراده او بر چيزى تعلق گرفت و فرمان آفرينش صادر شد، فورا لباس هستى بر آن پوشانده مى‏ شود.]

البته هر مخلوقی کلمه خدای متعال محسوب می شود چون حاصل آفرینش تکوینی او و حاصل فرمان «كُنْ» (موجود باش) است، با این تفاوت که آن مخلوقات با اسباب عادی پدید می آیند، اما آنچه که موجب شد عیسی (علیه السلام) _به طور خاص_ کلمه نامیده شود، نبود برخی اسباب عادی تولدش بود [اینکه بدون پدر متولد شد]. (الميزان، ج‏5، ص 149)


چکیده پاسخ:

این پرسش ذیل این آیه کریمه مطرح می شود:


... إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ ... (نساء/171)
... مسيح عيسى بن مريم فقط فرستاده خدا و كلمه (و مخلوق) اوست، كه او را به مريم القا نمود ...

بنا به نظر استاد مکارم: منظور از کلمه در اینجا، «تشبیه» است یعنی همانطور که کلمات مخلوق ما هستند، عیسی هم مخلوق خداست و خودش خدا نیست!

و بنا به نظر علامه طباطبایی (که دقیق تر است): منظور از کلمه، کلمه تکوینی «كُنْ» است و به این آیه اشاره دارد: إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (آل عمران/47) هنگامى كه چيزى را مقرّر دارد [و فرمان هستى آن را صادر كند]، فقط به آن مى‏ گويد: «موجود باش!» آن نيز فوراً موجود مى‏ شود.
اگر چه از این نظر همه موجودات کلمه خدا محسوب می شوند اما چون تولد عیسی (علیه السلام) بدون اسباب عادی رخ داده، لذا به طور خاص، او را کلمه خدا نامید.

[="Tahoma"][="Navy"]

محمد;5474 نوشت:
اینكه حضرت عیسی كلمه الله است یعنی چه ؟

سلام
نسبت موجودات جهان به خدای متعال نسبت سخن انسان به اوست
یعنی اینکه موجودات عالم از ذات باریتعای صادر شده اند همانطور که کلمات از انسان صادر میشوند
با این و وجود خدای متعال اغلب اموری را بطور خاص به خود نسبت می دهد که بیش از سایر امور به خودش تقرب وجودی و کمالی داشته باشند لذاست که می بینیم وجود مقدس حضرت عیسی ع را کلمه خود معرفی می کند چه اینکه او علیه السلام از پیامبران اولوالعزم و مظهر اسماء و صفات والایی از خدای متعال بوده است
یا علیم[/]

صدیقین;564079 نوشت:
سلام به شما پرسشگر گرامی

این پرسش ذیل این آیه کریمه مطرح می شود:

يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في‏ دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَكيلاً (نساء/171)
اى اهل كتاب! در دين خود، غلوّ (و زياده روى) نكنيد! و در باره خدا، غير از حق نگوييد! مسيح عيسى بن مريم فقط فرستاده خدا و كلمه (و مخلوق) اوست، كه او را به مريم القا نمود و روحى (شايسته) از طرف او بود. بنا بر اين، به خدا و پيامبران او، ايمان بياوريد! و نگوييد: «(خداوند) سه‏ گانه است!» (از اين سخن) خوددارى كنيد كه براى شما بهتر است! خدا، تنها معبود يگانه است او منزه است كه فرزندى داشته باشد (بلكه) از آن اوست آنچه در آسمان ها و در زمين است و براى تدبير و سرپرستى آنها، خداوند كافى است.

استاد مکارم اطلاق «کلمه» به حضرت مسیح را از باب تشبیه دانسته و گفته:

در چند آيه قرآن از عيسى (علیه السلام) تعبير به "كلمه" شده است. اين تعبير به خاطر آن است كه اشاره به مخلوق بودن مسيح كند؛ همان طور كه كلمات مخلوق ما است، موجودات عالم آفرينش هم مخلوق خدا هستند، و نيز همان طور كه كلمات اسرار درون ما را بيان مى‏ كند و نشانه‏ اى از صفات و روحيات ماست، مخلوقات اين عالم نيز روشنگر صفات جمال و جلال خدايند، به همين جهت در چند مورد از آيات قرآن، به تمام مخلوقات "كلمه" گفته شده است (مانند آيات 109 كهف و 29 لقمان)؛ منتها اين كلمات با هم تفاوت دارند، بعضى بسيار برجسته و بعضى نسبتا ساده و كوچک اند، و عيسى (علیه السلام) _علاوه بر مقام رسالت_ از نظر آفرينش برجستگى خاصى داشت زيرا بدون پدر آفريده شد. (تفسير نمونه، ج‏4، ص 222)

علامه طباطبایی توضیح دقیق تری دارند. ایشان می نویسد:

منظور از «کلمه»، کلمه «كُنْ» است که خدای متعال برای آفرینش عیسی (علیه السلام) به مریم (سلام الله علیها) القا کرد و آفرینش او را بدون اسباب طبیعی زاد و ولد _یعنی ازدواج و پدر_ پدید آورد؛ [همانگونه که خود در پاسخ اعجاب مریم از تولد فرزندی بدون پدر، چنین فرمود:]


قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لي‏ وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْني‏ بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (آل عمران/47)
(مريم) گفت: «پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد، در حالى كه انسانى با من تماس نگرفته است؟!» فرمود: «خداوند، اين گونه هر چه را بخواهد مى‏ آفريند! هنگامى كه چيزى را مقرّر دارد (و فرمان هستى آن را صادر كند)، فقط به آن مى‏ گويد: «موجود باش!» آن نيز فوراً موجود مى‏ شود

[روشن است كه تعبير به «كُنْ» (موجود باش)، در حقيقت بيان اراده قطعى خداست، و گر نه خدای متعال برای آفرینش به هیچ گونه
سخنى نیاز ندارد، يعنى به مجرد اينكه اراده او بر چيزى تعلق گرفت و فرمان آفرينش صادر شد، فورا لباس هستى بر آن پوشانده مى‏ شود.]

البته هر مخلوقی کلمه خدای متعال محسوب می شود چون حاصل آفرینش تکوینی او و حاصل فرمان «كُنْ» (موجود باش) است، با این تفاوت که آن مخلوقات با اسباب عادی پدید می آیند، اما آنچه که موجب شد عیسی (علیه السلام) _به طور خاص_ کلمه نامیده شود، نبود برخی اسباب عادی تولدش بود [اینکه بدون پدر متولد شد]. (الميزان، ج‏5، ص 149)



سلام

خب اونجایی که قرآن میگه حضرت ابراهیم علیه السلام با کلمات آزمودیم تا امام شد منظور چه بوده ؟

اینا بهم ربطی نداره ؟

victoryone;564301 نوشت:
خب اونجایی که قرآن میگه حضرت ابراهیم علیه السلام با کلمات آزمودیم تا امام شد منظور چه بوده ؟

اینا بهم ربطی نداره ؟


سلام

مراد از (كلمات) در آيه وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ... ( [به خاطر آوريد] هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود و او به خوبى از عهده اين آزمايش ها برآمد...)، قضايايى است كه ابراهيم با آنها آزمايش شد، و عهدهايى است الهى كه وفاى به آنها از او خواسته شد، مانند قضيه كواكب، و بتها، و آتش، و هجرت، و قربانى كردن فرزند، و ... (1)

اما اینکه چرا درباره آن آزمون ها لفظ «کلمات» آورده شده، تفاسیر نمونه و نور و مجمع البیان را مطالعه کردم اما در این باره توضیحی نداده اند و تنها درباره مصادیق «کلمات» سخن گفته اند. آیة الله جوادی آملی و علامه طباطبایی در تفاسیرشان توضیحاتی آورده اند اما مطلب برای خودم چندان روشن نشد و هنوز ابهام دارم، با این حال، نوشتار این دو بزرگوار را برای شما نقل می کنم شاید مفید باشد.

آقای جوادی آملی در این باره در تفسیر تسنیم گفته: منظور از «كلمات» در آيه شريفه حقايق خارجي است، به گواهي ارجاع ضميرِ جمع «هنّ»، به جاي ضمير «ها»، به كلمات... مراد از «كلمات» در آيه شريفه مورد بحث، امور مهمي همچون جدا شدن و دوري گزيدن از قوم خود، مبارزه با بت‌پرستي، بت‌شكني، محاجّه با نمرود، صبر بر افكنده شدن در آتش، هجرت از وطن خويش، مهمانداري، امتحان به قرباني كردن فرزند و مانند آن است كه پيش از اين بر حضرت ابراهيم(عليه‌السلام) گذشته است. خداي سبحان در معرفي ابراهيم(عليه‌السلام) فرمود: او كاملاً و به خوبي وفا كرد؛ ﴿وإبراهيم الذي وفّي). پس آن كلمات، عهدهاي الهي بوده است، چنان‌كه از ارجاع ضمير جمع‏ مؤنث (هُنَّ) به كلمات معلوم مي‌شود كه آنها حقايقي وجودي بوده، نه الفاظ و حروف و مفاهيم، وگرنه مي‌فرمود: «فأتمّها»؛ چنان‌كه ارجاع ضمير «هُم» به اسما، در آيه شريفه ﴿وعلّم ادم الأسماء كلّها ثمّ عرضهم علي الملائكة) نيز بر همين اساس است. (2)

آقای طباطبایی هم درباره کلمات ذیل آیه مورد بحث نوشته: كلمه هر چند در قرآن كريم بر موجودات و اعيان خارجى اطلاق شده، نه بر الفاظ و اقوال، مانند: (بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ) ولی همين نيز به عنايت قول و لفظ است، به اين معنا كه می خواهد بفرمايد: مسيح (علیه السلام) با كلمه و قول خدا كه فرمود: (كُن) خلق شده، هم چنان كه فرمود: (إِنَّ مَثَلَ عِيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ، ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ). و اين نه تنها در داستان مسيح است، بلكه هر جا كه در قرآن لفظ كلمه را به خدا نسبت داده، منظورش همين قول (كُنْ فَيَكُونُ) است، مانند آيه: (وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ) و سایر آیات مشابه. در همه اين موارد، منظور از لفظ (كلمه)، قول و سخن است، به اين عنايت كه كار قول را مي كند، چون قول عبارت است از اينكه گوينده آنچه را مى‏ خواهد به شنونده اعلام بدارد، يا به او خبر بدهد، و يا از او بخواهد. و اين معنا منافات ندارد با اينكه قول او فعلش باشد، براى اينكه حقايق واقعى حكمى دارد، و عنايات كلامى و لفظى حكمى ديگر دارد، بنا بر اين آنچه را كه خدا خواسته براى پيامبرانش و يا افرادى ديگر فاش سازد، بعد از آن كه سرى و پنهان بوده، و يا خواسته چيزى را بر كسى تحميل كند و از او بخواهد، به اين اعتبار اين اظهار را قول و كلام مى‏ ناميم، براى اينكه كار قول را مى‏ كند، و نتيجه خبر امر و نهى را دارد، و اطلاق قول و كلمه بر مثل اين عمل شايع است... (3)

-------------------------------
1- المیزان، ج 1، ص 268
2- برای توضیحات بیشتر و مطالعه متن تفسیر تسنیم، رجوع شود به: http://www.portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=OTM2-pBb6%2fdnPNSM%3d
3- المیزان، ج 1، ص 269

پرسش:
چرا در قرآن به عیسی (علیه السلام) کلمه الله گفته شده است؟

ـ پاسخ کوتاه:
این پرسش ذیل این آیه کریمه مطرح می‌شود:

«... إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ ...»؛ ... مسيح عيسى بن مريم فقط فرستاده خدا و كلمه (و مخلوق) اوست، كه او را به مريم القا نمود ... .(1)

بنا به نظر استاد مکارم: منظور از کلمه در این جا، «تشبیه» است یعنی همان طور که کلمات مخلوق ما هستند، عیسی هم مخلوق خداست و خودش خدا نیست!.
و بنا به نظر علامه طباطبایی (که دقیق‌تر است): منظور از کلمه، کلمه تکوینی «كُنْ» است و به این آیه اشاره دارد: «إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»؛ هنگامى كه چيزى را مقرّر دارد [و فرمان هستى آن را صادر كند]، فقط به آن مى‎گويد: «موجود باش!» آن نيز فوراً موجود مى‏‌شود.(2) اگر چه از این نظر همه موجودات کلمه خدا محسوب می‌شوند اما چون تولد عیسی (علیه السلام) بدون اسباب عادی رخ داده، لذا به طور خاص، او را کلمه خدا نامید.


ـ پاسخ تفصیلی:
این پرسش ذیل این آیه کریمه مطرح می‌شود:
«يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في‏ دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَكيلاً»؛ اى اهل كتاب! در دين خود، غلوّ (و زياده روى) نكنيد! و در‌باره خدا، غير از حق نگوييد! مسيح عيسى بن مريم فقط فرستاده خدا و كلمه (و مخلوق) اوست، كه او را به مريم القا نمود و روحى (شايسته) از طرف او بود. بنا بر اين، به خدا و پيامبران او، ايمان بياوريد! و نگوييد: «(خداوند) سه‏ گانه است!» (از اين سخن) خوددارى كنيد كه براى شما بهتر است! خدا، تنها معبود يگانه است او منزه است كه فرزندى داشته باشد (بلكه) از آن اوست آن چه در آسمان ها و در زمين است و براى تدبير و سرپرستى آن ها، خداوند كافى است.(3)


استاد مکارم اطلاق «کلمه» به حضرت مسیح را از باب تشبیه دانسته و گفته:
در چند آيه قرآن از عيسى (علیه السلام) تعبير به
«كلمه» شده است. اين تعبير به خاطر آن است كه اشاره به مخلوق بودن مسيح كند؛ همان طور كه كلمات مخلوق ما است، موجودات عالم آفرينش هم مخلوق خدا هستند، و نيز همان طور كه كلمات اسرار درون ما را بيان مى‏ كند و نشانه‏ اى از صفات و روحيات ماست، مخلوقات اين عالم نيز روشنگر صفات جمال و جلال خدايند، به همين جهت در چند مورد از آيات قرآن، به تمام مخلوقات «كلمه» گفته شده است (مانند آيات 109 كهف و 29 لقمان)؛ منتها اين كلمات با هم تفاوت دارند، بعضى بسيار برجسته و بعضى نسبتا ساده و كوچک اند، و عيسى (علیه السلام) _علاوه بر مقام رسالت_ از نظر آفرينش برجستگى خاصى داشت زيرا بدون پدر آفريده شد.(4)

علامه طباطبایی توضیح دقیق‌تری دارند. ایشان می‌نویسد:
منظور از «کلمه»، کلمه «كُنْ» است که خدای متعال برای آفرینش عیسی (علیه السلام) به مریم (سلام الله علیها) القا کرد و آفرینش او را بدون اسباب طبیعی زاد و ولد _یعنی ازدواج و پدر_ پدید آورد؛ [همان گونه که خود در پاسخ اعجاب مریم از تولد فرزندی بدون پدر، چنین فرمود]: «قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لي‏ وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْني‏ بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»؛ (مريم) گفت: «پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد، در حالى كه انسانى با من تماس نگرفته است؟!» فرمود: «خداوند، اين گونه هر چه را بخواهد مى‌آفريند! هنگامى كه چيزى را مقرّر دارد (و فرمان هستى آن را صادر كند)، فقط به آن مى‌گويد: «موجود باش!» آن نيز فوراً موجود مى‏‌شود.(5)


روشن است كه تعبير به «كُنْ» (موجود باش)، در حقيقت بيان اراده قطعى خداست، و گر نه خدای متعال برای آفرینش به هیچ گونه سخنى نیاز ندارد، يعنى به مجرد اين كه اراده او بر چيزى تعلق گرفت و فرمان آفرينش صادر شد، فورا لباس هستى بر آن پوشانده مى‏‌شود.
البته هر مخلوقی کلمه خدای متعال محسوب می‌شود چون حاصل آفرینش تکوینی او و حاصل فرمان «كُنْ» (موجود باش) است، با این تفاوت که آن مخلوقات با اسباب عادی پدید می‌آیند، اما آن چه که موجب شد عیسی (علیه السلام) _به طور خاص_ کلمه نامیده شود، نبود برخی اسباب عادی تولدش بود [اینکه بدون پدر متولد شد].(6)

ــــــــــــ
(1) نساء/ 171.
(2) آل عمران/ 47.
(3) نساء/ 171.
(4) مکارم، ناصر و همکاران، تفسير نمونه، ج ‏4، ص 222.
(5) آل عمران / 47.
6. طباطبائی، سید محمد حسین، الميزان، ج ‏5، ص 149.

موضوع قفل شده است